سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۸۳ - سال سيزدهم - شماره - ۳۶۲۸
شهر آرا
Front Page

ملا قات با پدر جد تاكسي ها
در كلكسيون شخصي آقاي بهشتي مي توان اتومبيل ها و موتوسيكلت هاي قديمي ديگري يافت: موتوسيكلت زونداپ، BSA و تريومف، 170 وي و ... البته بسياري ديگر كه اكنون وجود ندارد
028884.jpg
عكس : هادي مختاريان 
از چپ به راست: پژو 202، زونداپ،BSA ،كومار و دوچرخهBSA . به هر حال هر كس ممكن است به جمع آوري و نگهداري يك چيزي علا قه داشته باشد.
اولين تاكسي ايران يك پژوي 202 است، ساخت 1938 ميلادي كه تا 103كيلومتر در ساعت سرعتش است. پژو 202 كه از آن به عنوان جدبزرگوار پژو 206 هم ياد مي شود، به دليل ظرفيت كم موتور و كوچك بودن حجم اتاق براي حمل و نقل درون شهري مورد استقبال قرار نگرفت تا جاي خود را به اتومبيل هايي نظير آستين۱۶ AUSTIN A01 , A21 , A با نام هاي مستعار آستين گاوي و گوسفندي و نيز واكس هال VAUXHALL و نيز بنز 170 كه توسط خانم فخرالدوله مادر دكتر اميني، نخست وزير وقت به ايران وارد شد، بدهد.
تنها پژو 202 موجود در ايران هم اكنون در اختيار يك شخص حقيقي است. كسي كه مي گويد قدر آن را مي داند. 4ماه پيش خريدمش. آدرسي به من دادند در گرمسار و گفتند همچين ماشيني آنجاست. ماشين متعلق به پيرمردي حدود 84 ساله بود كه حافظه اش را از دست داده بود. با خانمش كه در واقع وكيلش بود وارد صحبت شديم...
پيرمرد پژوي 202 را به مبلغ 3 هزار تومان خريداري مي كند و چون استفاده از آن در حمل و نقل شهري تاييد نشده بود، با مبلغ پيشنهادي موافقت مي شود.
پيرمرد از ماشين به مدت 19 سال از سال 43 در تهران نگهداري مي كند و سپس با خود به گرمسار مي برد. تا اينكه آقاي بهشتي كه به خريد اتومبيل هاي قديمي علاقه زيادي دارد جهت خريد اين پژوي قديمي و تميز وارد گرمسار مي شود: ماشين روشن نمي شد. لاستيك هايش پوسيده بود. ماشين را خريدم 2ميليون و 900 هزار تومان و آوردمش تهران. لاستيك ژيان گرفتم و دور سفيدش كردم. ماشين 19 سالي مي شد كه روشن نشده بود. طي 4 مرحله گازوئيل ريختم داخلش تا پيستون و سوپاپ ها نرم شوند. پژو 202 اولين مدل پژويي است كه انبوه سازي شده... ايران خودرو حالا به دنبال خريد اين ماشين قديمي آقاي بهشتي است. شركتي كه مدل هاي جديدتر پژو نظير 203 و 402 را دارد و مي خواهد با خريد 202 مجموعه اش را كامل كند و نمايشگاهش را راه بيندازد...
به من گفتند يك 206 مي دهيم و اين را مي گيريم. من قبول نكردم. مي خواهم نگهش دارم...
نشان پژو كه شير است در سال 1938 البته شكل ديگري داشت و مثل نشان امروزي نبود. جلوي ماشين مي توان نشاني را مشاهده كرد كه شيري از روبه رو است.
آقاي بهشتي البته توضيح مي دهد كه ايراد گرفته شده از اين ماشين به خاطر ظرفيت كم موتور و كوچك بودن اتاق چندان هم اساسي نبوده، چرا كه بعدها فيات 1100 هم تاكسي شده كه حجمي معادل همين 202 را داشته است. جالب اينكه سيستم برف پاك كن اين اتومبيل ساخت 1938 دستي بوده و با اهرمي كه جلوي راننده قرار داشت شيشه جلوي اتومبيل پاك مي  شده، همان طور كه دستگاه راه انداز موتور نيز دستي و از طريق هندل بوده است.
نكته جالب توجه ديگري كه مي توان از ويژگي هاي فني تنها پژو 202 ايران يافت، ميزان مصرف سوخت آن است. در حالي كه بسياري از اتومبيل هاي مدرن ساخته شده ايراني در هر 100 كيلومتر بالاي 10 ليتر بنزين مصرف مي كنند و اين ميزان در پيكان به 13 ليتر هم مي رسد، ميزان مصرف سوخت اين اتومبيل قديمي 3/8 ليتر در هر 100 كيلومتر بود.
براي آنهايي كه فني تر به قضايا نگاه مي كنند ذكر اين ويژگي ها نيز خالي از لطف نيست: حجم موتور پژو 202، اولين تاكسي و تنها نمونه موجود در ايران۱۱۳۳، سانتيمتر مكعب، ظرفيت مخزن سوخت آن 45 ليتر و سيستم انتقال قدرت آن، دنده دستي 3دنده جلو، يكي عقب است كه نيرو به چرخ هاي عقب منتقل مي شود.
028881.jpg
اولين تاكسي كه به تهران آمد راندمان سوخت بهتري نسبت به خودروي پيكان فعلي داشت. به واقع، اين پيكان را نسبت به آن ماشين، مي توان يك خودرو ماقبل تاريخ حساب كرد!
وزن اين خودروي قديمي كه هم اكنون در پاركينگ شخصي آقاي بهشتي نگهداري مي شود بيش از 900 كيلوگرم 914 كيلوگرم است.
زونداپ 
در كلكسيون شخصي آقاي بهشتي به غير از خودرو، مي توان موتورسيكلت هاي قديمي نيز يافت. موتورسيكلت زونداپ ZUNDAPP ساخت كشور آلمان سال۱۹۴۵ يكي از آنهاست. موتورسيكلتي كه آلمان هاي نازي در جنگ جهاني دوم از آن استفاده مي كردند.
داستان خريد اين موتورسيكلت نيز جالب است: براي مراسم ختمي حدود 3 سال پيش به رشت رفته بودم كه در آنجا آقايي كه مي دانست علاقه ام خريد خودروهاي قديمي است به من گفت چنين موتورسيكلتي در يكي از توابع شهر رشت هست.... با دو جوان 19ساله، به منطقه اي به اسم جيرده رفتيم و من اين موتور را به مبلغ 310 هزار تومان خريدم. اين دو جوان مي خواستند از انجين موتور در توليد برق استفاده كنند... يك ميليون تومان دادم به يك متخصص تا آن را بازسازي كند. زونداپ آلمان حالا در ساخت تانك و نفربر فعاليت مي كند...
BSA
از اين موتور براي جابه جايي حلقه هاي فيلم استفاده مي شد. يكي جلو و يكي عقب اين موتور مي نشست و در وقت استراحت سينما ها حلقه ها را جابه جا مي كردند. موتور به قدري سريع مي رفت كه در عرض چند دقيقه مي شد مسافت مورد نظر را طي كرد.
موتورسيكلت BSA كلكسيون شخصي آقاي بهشتي در سال 1945 ساخته شده و محصول كشور انگلستان است. موتوري دست ساز، تك سيلندر و 005CC موتور فوق العاده سنگين است و براي حمل آن نياز به دو نفر با وزن معمولي است.
رد اين موتور را در نجف آباد اصفهان گرفتم. فكر كنم سال 1356 آن را خريدم به مبلغ 120 هزار تومان و يك ميليون هم دادم تا آن را بازسازي كنند. پيرمردي كه اين موتور را به من فروخت كشاورز بود و مي گفت حتما بايد با دوچرخه آن را ببري.
دوچرخه BSA با نام مستعار سه تفنگه ساخت انگليس در سال 49 است كه براي بانوان طراحي شده و براي بازسازي اش از قطعات اصلي استفاده شده است. بعضي از قطعات آن را مستقيما از انگليس وارد كردم.
آقاي بهشتي دو ماه براي بازسازي اين دوچرخه وقت گذاشت.
كومار
موتو گازي كومار مدل 1952 ساخت آلمان كه به مبلغ 300 هزار تومان خريداري شده نيز در اين كلكسيون موجود است. اين موتور نيز براي بازسازي زيردست يك متخصص رفت...
... و بقيه
آقاي بهشتي اتومبيل هاي قديمي ديگري نيز داشت كه به منظور انجام يك امر شخصي مجبور به فروش آنها شد.
او براي خريد يك تريومف TR3A مدل 1960 نزديك به 10 هزار تومان پول پرداخت كرد و نزديك به 300 هزار تومان هم هزينه كرد تا به آن رنگ و رويي بدهد.
همچنين يك اتومبيل 170 وي مدل 1936 كه در ايران به 160 معروف شد در كلكسيون شخصي اش وجود داشت؛ اتومبيلي كه كاپوت آن از بغل بلند مي شد و ايده آل هيتلر بود.
او آستين مدل 1946 را از يك حراجي خياباني در مجيديه خريد. 30 سال پيش بود، داشتم از مجيديه رد مي شدم كه ديدم آستين را پارك كرده اند و روي آن نوشته اند كه فردا در يك حراجي فروخته مي شود. فرداي آن روز خودم را رساندم به حراجي و همين كه مالك خودرو آمد بيرون كشاندمش كنار و گفتم: برويم! گفت: كجا؟ گفتم: مگر نمي خواهي ماشينت را بفروشي؟ خلاصه سوار شديم و يك راست رفتيم زير زمين! 20 هزار تومان بهش دادم و گفتم من را با صاحب اصلي اش رو به رو كن! خودش ماشين را خريده بود 8 هزار تومان و هنوز سندش را نزده بود. خلاصه رفتيم پيش صاحب اصلي اش و سند به نام من شد، با 23 هزار تومان ... آقاي بهشتي يك تريومف قديمي را هم با زيركي خاصي تصاحب كرده بود. حدود 30 سال پيش با او تماس مي گيرند و مي گويند: يك خودروي قديمي در زير زمين يك خانه فرسوده كه تخريبش كرده اند پيدا شده... او خودش را سريع به محل مي رساند و بعد از پرس  و جو متوجه مي شود كه مالك خودرو يك جوراب فروش در بازار بزرگ تهران است، سرانجام او با 181 هزار تومان خودرو را مي خرد در حالي كه معمار خانه آن را به قيمت 30 هزار تومان به شخص ديگري فروخته بود.
وقتي با جوراب فروش معامله ام را تمام كردم برگشتم به سمت خانه قديمي. ديدم معماري كه از طرف جوراب فروش قصد فروش خودرو را داشته آن را به قيمت 30 هزار تومان به چند نفر ديگر فروخته. من به آنها گفتم ماشين سند ندارد چون داشتند لاستيك اتومبيل را در مي آوردند و قصد اوراقش را داشتند. خلاصه با اين ترفند معمار را راضي كردم خودرو را به من بفروشد.
در كلكسيون شخصي آقاي بهشتي اتومبيل ها و موتورسيكلت هاي قديمي ديگري نيز يافت مي شد كه او مجبور شد آنها را بفروشد... اتومبيل هايي كه اگر بودند و در اختيار، مي شد يك نمايشگاه درست و حسابي راه انداخت.

|  ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   خبرسازان   |   در شهر  |   شهر آرا  |   يك شهروند  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |