سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۸۳ - سال سيزدهم - شماره - ۳۶۲۸
خبرسازان
Front Page

مردم بازنده اصلي
آنهايي كه از كنسرت مهران مديري برگشته اند از خود سوال مي كنند بهتر نبود مي مانديم خانه و پخش مجدد پاورچين را مي ديديم؟
028869.jpg
اديب وحداني- يك خواننده مردمي به چيزي احتياج ندارد، يا دست كم به چيز خاصي كه او را متمايز كند. يك خواننده مردمي مي تواند درست مثل باب ديلن صدايي نخراشيده داشته باشد اما آنقدر خوب آهنگ بسازد كه همه مردم بخواهند آهنگ هايش را بشنوند و آنقدر به خوبي صدايش را در متن آهنگ جا بيندازد كه همه حتي علاقه مند به شنيدن صدايش هم باشند تا بتوانند شعر يا ترانه يا ليريك هايش را بشنوند.
مردم حتي اگر توقع خاصي از موسيقي داشته باشند الزاما صداي خواننده نيست كه آنها را متقاعد به شنيدن مي كند؛ در اركسترهاي مجلسي غول پيكر آمريكا وقتي لويي آرمسترانگ روي صحنه مي  رفت مردم مي  دانستند كه يك صداي بزرگ بد بي         قاعده را قرار است بشنوند كه اولا برخلاف عادت از دهان يك سياهپوست در مي        آيد و ديگر اينكه آن صدا قرار نيست كلمه ها را به درستي و با قاعده مثال زدني امثال فرانك سيناترا ادا كند كه بنا به قاعده مرسوم خواننده هاي اركسترهاي سبك جز، اصلا درست نيست اما مردم مي رفتند و صداي آرمسترانگ را مي شنيدند و ككشان هم نمي      گزيد كه آن آقا اصول را رعايت نمي      كند. آخر در عوض همه اينها، لويي آرمسترانگ صداي گرمي داشت كه آدم را ياد يك عموي بزرگ مهربان يا حتي يك پدربزرگ زحمتكش مي انداخت كه به خوبي از بچه ها حمايت مي كند، صدايي كه از جيبي پر از آبنبات و روحيه اي فاقد سرزنش حكايت داشت؛ مردم آن صدا را هم گوش مي دادند كه آواز مي خواند: اين دنياي زيبايي است.
دايدو اكنون يك ابرستاره موسيقي است كه مدام به سراغ ملودي هاي محلي مي رود كه خارج از استانداردند. اين خانم آهنگ هايش را با صداهاي بازسازي شده توسط كامپيوتر و سينتي سايزر ضبط مي كند و موسيقي اش الكترونيك است، خيلي وقت ها هم كه اصلا در اجرا هاي زنده غلط آواز مي خواند يا دست كم به بهترين حالت ممكن نمي خواند، اما تالارهاي اجراي كنسرت هايش پر و شلوغ مي شود. صداي گرم و مهربان مادرانه با ترانه يا ليريك هايي كه بازتاب يك فرد از طبقه يقه سفيدها است و تنظيم هاي هوشمندانه و نامتعارف و در عين حال گوشنواز، توانسته وي را از خطر بي توجهي عمومي برهاند و همه را به ليريك يا ترانه يا شعرهايي راهنمايي كند كه اينقدر عادي اند: چايم دارد سرد مي شود و در فكرم... .
صداي بسياري از آدم ها در استوديو قشنگ است، تكنيك هاي ضبط هم به آنها كمك مي كند كه غلط ها را بپوشانند و روش هاي ميكس و آماده سازي مسترينگهم در خدمت آن آدم ها قرار مي  گيرد تا به جذاب ترين شكلي توليدهاي بسيار ارزشمند يا به كلي بي ارزششان را به دست مردم برسانند. در كنار غولي مثل مارتي فردمن Marty Friedman و نبوغ فردي مثل ديو ماستين Dave Mustaine مهندس هاي ضبط عظيمي قرار گرفتند تا سرعت، خشونت و عصبيت نسل جوان در برابر جامعه مدرن و بيش از حد سياست زده و از اين قبيل انگيزاننده ها را اجرا كنند و به مردم بدهند. اين بزرگان كه گروه مگادث را شكل داده بودند، در اجراهاي زنده از صدابرداري هاي عالي بهره نمي بردند و خواننده شان هم واقعا بد مي خواند، نه اينكه خوب نخواند با اينكه شعرهايش از اين دست بود: مرگ از روي ترحم. البته مردم حضور مقتدر و توانايي هاي نوازندگي بچه هاي روي صحنه را آنقدر مي پسنديدند كه هميشه مگادث به خوبي پرفروش شود، بلكه هم بيشتر به قول گل آقاي مرحوم.
پرايموس همه اش تكنيك است و اصلا شعر يا ترانه يا ليريك متعارفي هم ندارد و باز هم مردم را به تماشا مي كشاند، چون تكنيك وجود دارد و البته بداهه نوازي هاي عالي. شعرها هم در اين رابطه ها است: تام گربه هه. مقايسه مهران مديري با هر كدام از اين آدم ها غلط است. چون مديري خصوصيات هيچ كدام از اينها كه نام برده شده را ندارد. او يك برنامه تلويزيوني دارد كه با استفاده از اعتبار آن چند شبي است كه دو بار روي صحنه مي رود تا 3 هزار نفر بليت هاي 8 هزار توماني را دستشان بگيرند و به همديگر نگاه كنند و افسوس بخورند. قبلا در همين ايرانشهر نوشته بوديم كه مديري استاد خنداندن و آدم ها را شناختن و به همديگر نماياندن است؛ كاش او همان كاري را جدي بگيرد كه خوب بلد است انجام دهد.

هر كس سر جاي خود
سيد ابوالحسن مختاباد
شايد اين ويژگي دنياي مدرن باشد كه آدميان رادر جاي خود قرار مي  دهد و به قول معروف هر كس را با ادعاها و آرزوهايش برابر مي  نشاند. كنسرت مهران مديري نيز چنين ويژگي داشت. گروهي از نوازندگان صاحبنام موسيقي اركستري و سمفونيك كه برخي از آنها در معيارها و طراز جهاني نوازندگي ساز خود قرار دارند، در نهايت به اين جمع بندي رسيدند كه حفظ كلاس كار، نوازندگي كلاسيك و مشاركت نكردن در گروه هاي پاپ را به كناري نهند و بر حضور جدي و موثر و حتي با نام و نشان در يكي از جنجالي ترين اين كنسرت ها تاكيد كنند و آن باشند كه اين جامعه و مخاطبان مي  خواهند. حضور اين همه نوازنده صاحب دانش، طبيعي است كه در موسيقي پاپ، به خصوص نوع بازاري و بزن در روي آن، چالش و حتي بحراني جدي را ايجاد خواهد كرد.
مجموعه نوازندگان، رهبر اركستر ناصر رحيمي و آهنگساز فردين خلعتبري از تحصيلات دانشگاهي برخوردارند و با دانش موسيقي به خوبي آشنايند.
اين جمع كه بسياري گمان مي  كردند، با نام مستعار يا بي  نام با مهران مديري همكاري خواهند كرد همانند نوازندگاني كه در استوديو براي بيسوادترين خوانندگان مي  نوازند و تنها به دستمزد كار فكر مي  كنند، هم نام خود را نوشتند و هم سوابق هنريشان را، تا يك بار ديگر بگويند كه به شغلشان نگاه حرفه اي دارند و نيز بگويند كه زندگي خرج دارد و نمي  شود با حقوق ماهيانه 90 تا 150 هزار توماني اركستر سمفونيك و ملي روزگار سپري كرد؛ آن هم در تهران و آن هم به عنوان نوازنده اي كه روزها و شب ها و سالها پاي ساز و آهنگ هايش تمرينات سخت و طاقت سوزي را سپري كرده اند. اين جمع ضمن احترام به تمامي آرا و عقايد مي  خواستند بگويند ما مي  خواهيم از توانايي تكنيكي و دانش موسيقايي خود براي كسب روزي تلاش كنيم. راستي مگر ساز زدن و نان در آوردن كاري نكوهيده است؟ مگر اين جمع نوازنده حرفه اي نيستند و مگر يك شخص حرفه اي كاري غير از نان درآوردن از راه حرفه اش بلد است؟ تا كي مي            توان هم نوازنده اركستر سمفونيك بود و هم راننده تاكسي؟ به نظر شما نوازنده اركستر سمفونيك بودن و نوازنده كنسرت هاي پاپ، حتي كنسرتي با خوانندگي مهران مديري، بهتر از رانندگي تاكسي نيست؟ بهتر نيست كه آن نوازنده بيسواد موسيقي پاپ يا راننده تاكسي شود يا به دنبال افزايش دانش موسيقايي خود برود و اين نوازنده با دانش هم تنها به نوازندگي، حال در هر كنسرتي بپردازد؟ در جامعه مدرن در نهايت آدم ها تكليف خودشان را مشخص و معين مي كنند. اگر اين جمع پا پس نكشد و بر همين مدار به جلو برود، شايد روزي برسد كه مهران مديري هم دريابد كه جايش در موسيقي نيست و بايد به سراغ سينما، تئاتر، تلويزيون و راديو برود.

فعلا يك بر صفر به نفع ايستوود
028866.jpg
معمولا جوايزي كه پيش از اسكار در جشنواره هاي مختلف جهاني يا از سوي اصناف به نامزدها تعلق مي  گيرد، روي آراي اسكار تاثير مي گذارد. يكي از مهمترين اين جوايز، جايزه صنف كارگردان هاي هاليوود است كه امسال به كلينت ايستوود رسيده است.
ايستوود كه يك بار در سال 1992 برنده اسكار كارگرداني براي فيلم نابخشوده شد، در كنار مارتين اسكورسيزي از شانس زيادي براي تكرار اين موفقيت برخوردار است. اين كارگردان 74 ساله به خاطر فيلم دختر ميليون دلاري  جايزه صنف كارگردانان را دريافت كرد. اسكورسيزي جدا از اين ناكامي هيچ وقت در 6 نامزدي قبلي اش رنگ اسكار را نديده است.
ايستوود پس از دريافت اين جايزه باارزش با خوشحالي گفت: آنقدر خوشحالم كه نمي توانم آن را وصف كنم. بايد بگويم كه شگفتزده شدم. اين يك لذت واقعي است.
البته پيش از اين يك جايزه مشابه نيز نصيب فيلم اسكورسيزي شده بود. فيلم هوانورد كه داستان زندگي يك ميليونر به نام هوارد هيوز را روايت مي كند، هفته گذشته جايزه بهترين فيلم را از سوي صنف تهيه كنندگان دريافت كرد، اما به خود اسكورسيزي چيزي نرسيد.

توليد گاز از دمپايي پاره
028842.jpg
سه دانشجوي رشته مهندسي شيمي از دانشگاه علم و صنعت موفق به اختراع و ثبت نوعي دستگاه شدند كه ضايعات پلاستيكي را به گاز بوتان تبديل مي كند. با اين حساب از اين به بعد بايد منتظر ماشين هاي شركت گاز باشيم كه براي جمع آوري دمپايي هاي پاره و ديگر ضايعات پلا ستيكي بلند گو به دست در كوچه ها چرخ مي زنند. مجتبي شمس زاده، آرش رئوف شيدايي و امير بيگي سه دانشجوي مخترع هستند. اين دستگاه يك راكتور شيميايي است كه ضايعات پلاستيكي را به مواد پايه نفتي تبديل مي كند. اين مواد پايه نفتي به عنوان سوخت در صنعت استفاده مي شود. البته در هنگام شكسته شدن پيوندهاي اوليه،  ابتدا به گازهاي بوتان،  متان، اتان و بعد از هدايت شدن به كاتاليزها و سير شدن از هيدروژن به سوخت هاي صنعتي تبديل مي شود. بيش از يك سال از زمان ساخت اين دستگاه مي گذرد، تحقيقات روي تئوري اين دستگاه 8 ماه و تحقيقات عملي 6 ماه به طول انجاميد. اين دستگاه از سه قسمت اصلي هيتر گرماي لازم براي واكنش را تامين مي كند، كالكترو محل جمع آوري ضايعات پلاستيكي و كاتاليزها عمده ترين نقش را در واكنش شيميايي ايفا مي كنند تشكيل شده است. ضايعات پلاستيكي پلي پيلن PP ، پلي اتيلنPE در محفظه دستگاه قرار داده، پيوند اوليه شكسته مي شود و مواد به صورت گاز به سمت كاتاليزها مي روند و بعد از سير شدن از هيدروژن تبديل به مواد سوختي مي شوند. كشورهاي كانادا و هند روي اين پروژه تحقيق و كار كرده اند، با اين تفاوت كه فرضيه آنها بر عكس اين سه دانشجو بوده است. فرضيه آنها اين بود كه اگر فشار بالا رود پيوندهاي مواد شكسته شده و فرآورده زودتر تشكيل مي شود.

سرقلم
گيتس قلك مي شكند
028872.jpg
بيل گيتس، ثروتمندترين مرد جهان و بنيانگذار شركت مايكروسافت مبلغ 750 ميليون دلار به كشورهاي فقير كمك مي كند. بيل گيتس كه ثروتش بالغ بر 50 ميليارد دلار است، هدف از اين كار را كمك به كشورهاي در حال توسعه براي توليد واكسن هاي مورد نياز كودكان اعلام كرده است. با توجه به پولي كه بيل گيتس بابت اين هدف در سال 1999 اختصاص داده بود، جمعا وي 5/1 ميليارد دلار براي بهبود وضعيت واكسيناسيون كودكان جهان كمك كرده است. همه ساله نزديك به 27 ميليون كودك در سراسر جهان، از دريافت ابتدايي ترين واكسن ها محروم مي مانند. بيل گيتس اظهار اميدواري كرد تا شايد دولت هاي غربي به خود بيايند و به وضعيت كودكان در كشورهاي جهان سوم توجه بيشتري كنند. طبق آمار ارايه شده از سوي سازمان بهداشت جهاني تنها در سال 2002، 4/1 ميليون كودك به خاطر عدم دريافت واكسن هاي اوليه چون سرخجه، سل وكزاز جان باخته اند. سازمان بهداشت جهاني اعلام كرده است كه اين سازمان براي واكسيناسيون 90 درصد كودكان تا سال 2015، 12 ميليارد دلار احتياج دارد و با اين كار 10 ميليون كودك جان سالم در خواهند برد. بيل گيتس همچنين از تلاش هاي توني بلر و گوردون براون تشكر كرد و گفت: آقاي نخست وزير راجع به آفريقا به عنوان يكي از اهداف اوليه اش صحبت كرده و اين يك پديده نوظهور است كه رهبر يك كشور توسعه يافته با چنين ديدي به اين مسايل نگاه مي كند.
بيل گيتس كه اين سخنان را در يك سخنراني در داووس سوئيس مي گفت، اضافه كرد كه از تصميمات گوردون و توني بلر هيجان زده شده است. دولت نروژ نيز اعلام كرده است براي بهبود وضعيت واكسيناسيون كودكان در كشورهاي در حال پيشرفت مبلغ 290 ميليون دلار كمك خواهد كرد. با تمام تلاشي كه بيل  گيتس براي بهبود وضعيت بهداشت و سلامت كودكان مي كند، هنوز مقامات ايالات متحده، قدمي در اين راه برنداشته اند. بيل  گيتس اميدوار است تا شايد دولتمردان آمريكا با آگاهي از اقدامات وي شرمنده افكار عمومي شوند و در عين حال كه به تمام نقاط جهان لشكركشي مي كنند، قدمي هم براي بهبود وضعيت كودكان كشورهاي در حال توسعه بردارند.

دكه
028839.jpg
سان 
عكس اصلي صفحه يك به مدرسه ابتدايي به نام خديجه كبري اختصاص دارد كه به عنوان يكي از مراكز راي گيري در انتخابات عراق برگزيده شده است. زيرتيترها درباره مسايل حاشيه اي از جمله حمله به سفارت آمريكاست. سرمقاله نيز در همين زمينه است كه نويسنده، اين انتخابات را تمريني براي ثبات در عراق آينده قلمداد مي  كند.
028830.jpg
تايمز اكونوميك 
دولت بوش به اين متهم است كه در ازسرگيري مذاكرات براي حضور چين و هند در سازمان تجارت جهاني طفره رفته است. اين حضور مي  تواند 300 ميليون نفر را از خطر فقر نجات دهد. تيتر از قول آمريكا: چين و هند بايد مقدمات حضور خود را در سازمان تجارت جهاني نهايي كنند.
028836.jpg
مسكو نيوز
مهمترين خبر روز از ديدگاه اين روزنامه ديدار ويكتور يوشچنكو از روسيه است. رئيس جمهور جديد اوكراين يك روز پس از شروع به كار، يولياتيموشنكو را كه متحد نزديكش بود به سمت نخست وزيري برگزيد و بلافاصله به مسكو سفر كرد. اين ملاقات باعث افزايش حجم مبادلات اقتصادي دو كشور مي  شود.
028833.jpg
ساندي اينديپندنت 
يك مونيكاگيت جديد در راه است. پس از رسوايي كلينتون و رابطه او با مونيكا لوينسكي كه به مونيكاگيت شهرت يافت، وزير راه آمريكا نيز متهم شده قراردادهاي ايالتي را به خانمي به نام مونيكاليچ بذل و بخشش كرده است. او در تحقيقات اوليه مجرم شناخته نشد.

برنده انتخابات عراق
028827.jpg


كوتاه تر از گزارش
شوخي گوسفندي 
يك دانش آموز آمريكايي احتمال دارد به خاطر شيرين كاري اخيرش در كافه تريا مدرسه به زندان بيفتد.
دانش آموز 17 ساله مغز يك گوسفند را كه از آزمايشگاه مدرسه دزديده بود به درون ظرف سالاد انداخته بود، تا يك شوخي بي مزه و شايد هم بامزه با همكلاسي هاي خود انجام داده باشد. او كه در ميان بچه هاي كلاس به عنوان دلقك كلاس معروف است ممكن است به دزدي و مداخله در امور آشپزي مدرسه متهم شود.
همكلاسي هاي او معتقدند او مي تواند بهترين كانديدا براي كسب عنوان خرابكارترين دانش آموز باشد.
يكي از مسوولان مدرسه بعد از اين حركت شيطنت آميز گفت: فكر نمي كنم در پس حركت اين دانش آموز، انديشه سوئي وجود داشته باشد و اميدوارم مردم به وي به چشم يك پسر شرور و بدذات نگاه نكنند. مسوولان مدرسه براين اعتقادند كه هيچكدام از بچه هاي مدرسه چيزي از محتويات سالاد را نخورده اند.شايد اين دانش آموز آمريكايي به يك سال زندان و 3 سال محروميت از تحصيل و شايد به هر دو و به علاوه جريمه نقدي يكهزار دلاري محكوم شود.
درخواست كيدمن اززردها
پدر نيكول كيدمن از عكاسان و خبرنگاران روزنامه هاي زرد خواست دست از سر دخترش بردارند و او را به حال خود بگذارند. پدر نيكول پس از انتشار خبر پيدا شدن يك دستگاه جاسوسي در نزديكي خانه دخترش، در تلويزيون استراليا ظاهر شد و از خبرنگاران خواست تا اينقدر به وي پيله نكنند. پليس چندي پيش دستگاهي را كه به باور آنها جهت ضبط مكالمات نيكول كيدمن و محافظانش بود، در نزديكي خانه وي كشف كرد. پدر نيكول كيدمن مي  گويد: دخترش از دست عكاسان و خبرنگاران فضول تقريبا در خانه زنداني شده است.
نفوذ شارون استون 
شارون استون، ستاره هاليوود در عرض 5دقيقه بازرگانان ثروتمند را تشويق به اهداي يك ميليون دلار براي مبارزه با بيماري مالاريا كرد. طي نشست مجمع جهاني اقتصادي داووس، بنجامين ام كاپا، رئيس جمهوري تانزانيا از شركت كنندگان تقاضاي كمك فوري كرده بود. خانم استون كه روز جمعه در بحث درباره فقر در كنفرانس جهاني داووس در سوئيس شركت داشت، پس از اينكه خود چندين هزار دلار اهدا كرد، از ديگر شركت كنندگان خواست براي مبارزه با مالاريا با وي همراه شوند. اين ستاره هاليوود گفت اكنون هنگام كمك فوري فرا رسيده است.
جايزه۵۰ ميليون دلاري 
مقامات آمريكا در نظر دارند تا جايزه دستگيري بن لادن را 2برابر كنند و از 25 ميليون به 50 ميليون دلار افزايش دهند. با اين وجود تصميم نهايي در اين باره با كاندوليزا رايس، وزير امور خارجه آمريكا خواهد بود. آگهي هاي جايزه براي دستگيري بن لادن به زبان هاي اردو و پشتو در روزنامه هاي پاكستاني چاپ شده است.
كارگاه نقاشي داوينچي پيدا شد
تابلوي لبخند ژكوند، اثر لئونارد داوينچي، قرن ها است كه قلب و ذهن هنردوستان را در سراسر جهان معطوف خود نگه داشته است و اكنون محققان مكاني را كه شايد داوينچي اين اثر ماندگار را خلق كرده باشد پيدا كرده اند. گروهي از محققان موسسه جغرافي ارتش ايتاليا بر اين باورند كه توانسته اند كارگاه نقاشي داوينچي را در يك صومعه قديمي در قلب فلورانس كشف كنند. اين كارگاه قسمتي از يك ساختمان بوده است كه زماني جزئي از صومعه Santissima Annunziata بوده و بعدها اين موسسه مالك آن شده است. يكي از اين محققان موسسه جغرافي ارتش ايتاليا مي  گويد: كارگاه نقاشي داوينچي كه مدت ها دنبالش بوديم، تمام وقت آنجا بود و ما فقط بايد يك نگاهي مي  انداختيم. محققان بر اين باورند كه داوينچي ليسا گرارديني، شخصي كه در تابلوي لبخند ژكوند ديده مي  شود را در اين صومعه ملاقات كرده است. گفته مي  شود وي اين تابلو را بين سالهاي 1504-1500 ميلادي نقاشي كرده است 

|  ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   خبرسازان   |   در شهر  |   شهر آرا  |   يك شهروند  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |