شنبه ۲۴ بهمن ۱۳۸۳ - سال سيزدهم - شماره - ۳۶۳۷
اثرات مثبت دارونما
دروغ خوردني است!
تجربه ثابت كرده است كه مصرف دارونماها در خيلي موارد نه تنها اثرات مثبتي داشته، بلكه عوارض ناخواسته و منفي داروهاي اصلي را هم نشان نداده اند
029538.jpg
خيلي از شما كلمه دارونماPlacebo به گوشتان خورده است. دارونماها، قرص هاي شكري هستند كه بعد از تجويز آنها بيمار احساس سلامت مي كند، چون فكر مي كند اين داروها حقيقي هستند ولي تعداد كمي هستند كه علاقه اي به استفاده از اين قرص ها داشته باشند؛ كسي كه تقاضاي يك داروي ضد درد را دارد، مي خواهد يك قرص واقعي بخورد.
متخصصان پزشكي، خودشان هم علاقه اي به استفاده از دارو نماها ندارند. چون باعث ايجاد عدم اعتماد بين بيمار و پزشك مي  شود. در بعضي مراكز استفاده ازدارونماها ممنوع است، مگر اينكه به بيمار گفته شود كه تحت درمان با دارونما قرار دارد،ولي نتيجه تحقيقاتي در آمريكا نشان داده است كه اكثر پزشكان از دارونما به طرق مختلف استفاده كرده و اكثرا هم اعتقاد دارند كه دارونماها بعضي اوقات موثر بوده اند. مواردي كه اغلب تحت درمان با اين دارونماها قرار گرفته بودند شامل: زنان در حال زايمان، تسكين درد، اضطراب، هيجان، سرگيجه، اختلال خواب، آسم و سندرم محروميت از دارو است. اغلب هم به هيچ وجه اطلاع ندارند كه داروهايي كه مي  خورند، تقلبي است. به 68 درصد موارد گفته شده كه داروي واقعي مي  خورند، به 17 درصد چيزي گفته نشده، به 11 درصد گفته شده دارويي كه مي  خورد تخصصي نبوده و عمومي است و به 4 درصد باقيمانده هم حقيقت گفته شده بود.وقتي از پزشكان پرسيده شد كه علت انجام اين كار چه بوده است، 43 درصد اعتقاد داشتند كه تقاضاي بيمار براي دارو منطقي نبوده است، 28 درصد قصد داشتند مطمئن شوند كه آيا علايم بيمار واقعي است يا تنها نتيجه تصورات بي  جاي اوست، 15 درصد قصد داشتند تا زمان لازم بين دو دوز حقيقي داروي اصلي را پر كنند و 11 درصد بقيه فقط مي  خواستند از شر غرغرهاي بيمار خلاص شوند!
پزشكاني كه اين تحقيق را انجام داده اند، معتقدند تنها 10 درصد كساني كه از دارونما استفاده كرده اند پاسخ مناسب گرفته اند.امروزه در حالي كه بعضي از محققان در حال تحقيق روي اثر دارو نماها هستند، عده اي اصلا به كارآيي آنها اعتقاد ندارند.
دكتر ليختنبرگ، يكي از اجراكنندگان اين تحقيق عقيده دارد: تاثير دارونما واقعي است و گاهي مي  تواند به بيمار كمك كند و از خيلي داروهاي ديگر ايمن تر است.
وي مي  گويد: به نظر من دارونما بايد جايگاهي قانوني در زمينه درمان داشته باشد.، ولي علاوه بر آن معتقد است كه نبايد به بيماران دروغ گفت.
مسايل اخلاقي زيادي مطرح است: شما به بيمار چه مي  گوييد؛ من به شما يك آنتي بيوتيك يا مسكن مي      دهم، در صورتي كه حقيقت ندارد؟ يا اينكه مي گوييد: به شما دارويي مي   دهم كه ثابت شده اثر بسيار سريعي دارد و باعث مي    شود شما سريعا احساس بهبودي كنيد.
القصه ما نمي  دانيم كه دقيقا چطور عمل مي  كند، ولي ظاهرا تغييراتي دربرداشت فقر ايجاد كرده و باعث اثرات فيزيولوژيك روي بدن مي  شود. ما مطمئن هستيم كه اين دارو براي شما مفيد است!دكتر ليختنبرگ علت علاقه مندي خود را در اين زمينه، بهره  مندي مفيد خودش از سيستم درماني دارونما مي  داند. وي سالها از گلودردهاي عفوني عودكننده رنج مي  برد تا بالاخره به دوستي برخورد كرد كه در زمينه طب جايگزين فعاليت مي  كرد.وي مي  گويد: دوستم 5 ساعت با من صحبت كرد و به من گفت كه گلوي من اينقدر سالم است كه مي  توانم به راحتي مثل يك بچه آواز بخوانم. بعد هم گفت كه ممكن است در ابتدا كمي احساس ناراحتي كنم، ولي بعد به سرعت بهبود خواهم يافت و اين دقيقا چيزي بود كه اتفاق افتاد. او با اين تجربه مطمئن است كه رازي در دارونماها نهفته است. وي مي  گويد:انسان ها در اين دوره زمانه متعجب مي  شوند كه يك غيردارو بتواند مفيد باشد و اين در حقيقت رمز موفقيت دارونما است.
تحقيقي در سال 2003 در كشور دانمارك نشان داد كه اين پزشكان هم به وفور از داروها استفاده مي  كنند ولي در خيلي از كشورها اين داروها نه به راحتي در دسترس هستند و نه زياد مصرف مي  شوند.شايد در اينگونه كشورها استفاده از دارونما يك عمل درماني لوكس به حساب آيد، ولي آنچه مسلم است همه پزشكان در سرتاسر دنيا به نوعي به اثر مثبت اين داروها معترفند ،ولي در استفاده ازآن شك دارند.
تجربه ثابت كرده است كه مصرف دارونماها در خيلي موارد نه تنها اثرات مثبتي داشته، بلكه عوارض ناخواسته و منفي داروهاي اصلي را هم نشان نداده اند. به هر حال استفاده از اين دار وها بي  خطر به نظر مي  رسد، پس چرا آن را در كشور خودمان امتحان نكنيم؟

شما ژنتيكي ايدز نمي گيريد؟!
لاله ميراسكندري هيچ مي دانستيد كه براي ابتلا به ايدز هم بايد استعداد ژنتيك داشته باشيد؟ دانشمندان هفته گذشته اعلام كردند ژني وجود دارد كه مانع از ورود ويروس ايدز به سلول ها و مانع از ابتلا به اين بيماري كشنده مي شود.
كساني كه كپي هاي اضافه از اين ژن دارند، كمتر در معرض آلوده شدن به ويروسي قرار دارند كه بيش از 40 ميليون نفر در جهان را مبتلا كرده است. به گفته موسسه ملي آلرژي و بيماري هاي عفوني آمريكا كه اين تحقيق را انجام داده است؛ اين يافته جديد مي تواند راه هاي بهتري براي پيشگيري و درمان ايدز كه از زمان شناخته شدن در سالهاي 1980 تا به حال جان 25 ميليون نفر را گرفته است، در اختيار پزشكان قرار دهد.
اين ژن كه۱ CCL3L نام دارد، توليد يك واسطه شيميايي ايمني را كنترل مي كند.
در حالي كه بعضي از افراد اصلا هيچ كپي از ژن۱ CCL3L ندارند، بعضي ديگر 4، 5 كپي يا حتي بيشتر از اين ژن دارند. واسطه شيميايي كه توسط اين ژن كنترل مي  شود، روي گيرنده هايي بر سطح سلول اثر مي  گذارد به نام CCRS كه در حقيقت يك نوع راه ورودي هستند. اين گيرنده ميزان استعداد ابتلا به عفونت ايدز و سرعت پيشرفت اين بيماري را تحت كنترل دارد.
اين تحقيقات در گروه هاي بومي مختلفي از جمله آمريكايي ها، انگليسي ها و آرژانتيني ها انجام شد و جمعيتي بالغ بر 4 هزار و 300 شخص مبتلا و غير مبتلا را شامل مي شود.در اين تحقيق تعداد كپي هاي ژن۱ CCL3L كه هر شخص داشته، شمرده شده است. مثلا اشخاص سياهپوست غير مبتلا به طور متوسط 4 كپي از ژن و نژادهاي آمريكايي اروپايي حدود 2 كپي از اين ژن داشتند.
هرچه تعداد اين كپي ها بيشتر باشد، احتمال ابتلا به HIV كمتر است. البته تعداد كپي هاي اضافه مساله اصلي نيست، بلكه مهم اين است كه شخص چه تعداد ژن بيش از ميانگين جمعيت بومي خود داشته باشد. به طور كلي، هر يك كپي اضافه از اين ژن 4 تا 10 درصد قدرت محافظت در مقابل HIV را بالا مي برد. در حدود يك درصد از افراد نژاد قفقازي در اين ژن، جهشي انجام شده كه باعث شده احتمال ابتلاي آنها به عفونت HIV بسيار كاهش يابد.
مدير گروه تحقيق اين دسته تحقيقات كه آهوجا نام دارد، مي گويد كه ايجاد بيماري در حقيقت منوط به روند جنگ بين ويروس و واسطه هاي شيميايي سيستم ايمني بدن است. هر دوي اينها تلاش زيادي براي ورود به TCell هاي نوعي گلبول سفيد سلول دارند و با يكديگر در رقابتند.
نتيجه اين كه جنگ به تعداد ويروس ها، تعداد گيرنده هاي CCRS يك سلول و ميزان واسطه شيميايي محافظت كننده در محيط بستگي دارد. اين نتايج به دست آمده مي تواند به پزشكان كمك كند تا واكسن هاي جديدي طراحي كنند و شايد حتي از خود ژن۱ CCL3L به عنوان واكسن استفاده شود، ولي خوب معلوم نيست كه اين ژن در حالي كه جلوي ابتلا به HIV را مي گيرد، آيا مي تواند باعث افزايش استعداد ابتلا به بيماري ديگري شود يا نه؟

وزارت بهداشت براي اشتغال نيروي پزشكي چه مي كند؟
سركارگذاري بيكاران 
029547.jpg
در خبرها آمده بود كه به گفته مسوول اشتغال وزارت بهداشت، به زودي تعدادي از پزشكان ايراني به آفريقاي جنوبي اعزام مي شوند و چند نفر هم به آلمان فرستاده شده اند.
نمي دانيم مسوولان وزارت بهداشت اين مصاحبه ها را براي چه كساني انجام مي دهند و چه هدفي را دنبال مي كنند؟ به ظاهر هدف آنها نشان دادن تلا ش شان براي بيكار نماندن پزشكان جوان كشور است. اما واقعيت چنين چيزي را نشان نمي دهد. اگر مطلب را تا انتها بخوانيد مشاهده مي كنيد كه براي اين ادعا دلايلي قانع كننده داريم.
در ابتدا بايد تاكيد كنيم كه با استاندارد جهاني ما به هيچ عنوان مازاد پزشكي نداريم، اما سيستم پزشكي ما غلط است. گروه حاكم بر درمان كشور، اجازه شكستن انحصار را نمي دهد سهامداران بيمارستان هاي خصوصي تراز اول كه گردش مالي برابر يك بانك دارند عموما اعضاي هيات علمي دانشگاه هاي علوم پزشكي و از مديران دانشگاه ها و وزارت بهداشت هستند، اين عزيزان اصولا مشكلي احساس نمي كنند كه درصدد رفع آن باشند، حقوق هيات علمي و كارانه دانشگاه و درآمد نجومي بيمارستان خصوصي را دارند و البته يك درصد ماليات حقه خود را هم نمي دهند، چرا كه نظام پزشكي هم در اختيار آنهاست... فرزندان اعضاي هيات علمي هم بدون توجه به رتبه كنكور به رشته مورد علاقه، در شهر محل كار پدر منتقل مي شوند كه يك بي عدالتي و خلاف بين قانون اساسي است.
كدام كشور جهان را سرغ داريد كه استاد دانشگاه سهامدار بيمارستان خصوصي باشد و سايه او را هم نتوان در دانشگاه ديد؟ آيا منطقي است كه رئيس دانشگاه علوم پزشكي در محدوده نظارتي دانشگاه خود دي كلينيك و مركز جراحي محدود داشته باشد؟ خودش جواز بدهد و خودش ناظر باشد؟ بيچاره مردم!!
عنوان هيات علمي اهرم كسب درآمد در بخش خصوصي است، شك داريد؟ سري به بيمارستان هاي دانشگاه بزنيد و استادان صاحب نام را حاضر و غايب كنيد... اصولا بايد بخش درمان دولتي و خصوصي از هم جدا باشد، آنگاه مي توان طرح ارجاع را اجرا كرد و تمام مردم ايران را تحت پوشش پزشك خانواده قرار داد، در اين صورت اصلا پزشك بيكار نخواهيم داشت، شايد كسري هم بياوريم، اما اراده اجرا سيري چند؟
چرا با اينكه كاملا روشن است در بيمارستان هاي خصوصي مبالغ زيادي زيرميزي گرفته مي شود با آنها برخورد قانوني صورت نمي گيرد؟ وزارت بهداشت كجاست؟ رئيس دانشگاه علوم پزشكي كرمانشاه در حضور رهبر معظم انقلاب از برنامه بيمه مكمل برخي ارگان ها انتقاد كرد كه سخن به جايي بود. مگر طبق قانون اساسي همه در برابر قانون برابر نيستند؟ چرا بايد يك بيمار MS يا سرطاني براي تامين هزينه دارو و درمان زندگي خود را حراج كند و در همين زمان براي كاركنان برخي دستگاه ها كه عموما شركت هاي دولتي هستند، بيمه مكمل تعريف شود كه در صورت بيماري در گرانترين بيمارستان خصوصي بستري شوند و تا ده ها ميليون ريال حق يك عمل جراحي از سوي بيمه پرداخت شود؟
مگر ايران بيش از يك خزانه دارد؟ چرا براي يك پزشك عمومي صدها مانع براي عقد قرارداد بيمه ايجاد مي  شود و پس از عقد قرارداد هم براي ويزيت يكهزار توماني به شخصيت او توهين مي  شود، اما يك جراح معروف و ثروتمند در بيمارستان خصوصي صدها برابر اين مبلغ را به عنوان بيمه مكمل از شركت بيمه دريافت مي  كند؟ باور كنيم كه بي عدالتي بيش از نداري، ملت را مي آزارد و اين بيمه هاي مكمل از مصاديق بارز بي   عدالتي و ظلم هستند.
با اين توضيحات مشخص مي شود كه مديران درمان كشور نمي خواهند اشتغال پزشكان جوان حل شود، به چند مثال عيني توجه كنيم:
در جريان سفر رئيس جمهوري به عربستان، اين كشور جهت جذب 32 هزار پزشك اعلام آمادگي كرده، اما شرط آن را تسلط به عربي يا انگليسي اعلام كرد. شواهدي در دست نيست كه چه نوع افرادي به عربستان اعزام شدند و آيا اين شايعه اي كه عده اي به دليل سطح علمي نامناسب و ندانستن زبان خارجي تماما مرجوع شدند درست است يا نه!
بر همگان روشن است كه در اروپا كشور انگليس با كمبود نيروي پزشكي و پرستاري روبه روست و با توجه به روابط اقتصادي مناسب با اين كشور و سطح علمي بالاي دانش آموختگان ايراني، امكان دستيابي به اين بازار فراهم است و قدم هايي نيز در اين راه برداشته شد، اما وزارت بهداشت در اين راه قدمي كه برنداشت هيچ، موضوع را منتفي كرد و اين در حالي است كه وزارت بهداري انگليس و مديران NHS و GMS حتي آمادگي داشتند كه آزمون PLAB را در ايران برگزار كنند...
آفريقاي جنوبي بعد از تغيير نظام سياسي از نظر امنيت داخلي با معضل روبه روست، به گونه اي كه بعد از غروب آفتاب در پايتخت نمي توانيد از منزل خارج شويد، چه رسد به نواحي دورافتاده تر. به علاوه 3025 درصد مردم آلوده به ايدز هستند، به رقم دقت كنيم خيلي تكان دهنده است .حال با كدام منطق مي خواهيم پزشك به اين كشور اعزام كنيم، آن هم با وجود ناامني و خطر بالاي انتقال ايدز در امور پزشكي؟
مجلس هفتم كه خوشبختانه پزشكان زيادي در آن حضور دارند يك مجلس مردمي است كه نمايندگان آن از اقشار محروم جامعه برخاسته اند و از اين عزيزان برمي آيد كه مافياي درمان كشور را درهم شكنند و به داد پزشكان جواني برسند كه اين مافيا كمتر حقي براي آنها قايل نيست و مردمي كه در زير چرخ هاي آن در حال خرد شدن هستند، چشم اميدشان به شماست.
جمعي از پزشكان جوان

درمانگاه
ايرانشهر
تهرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
شهر آرا
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  درمانگاه  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |