|
|
|
|
|
|
|
سوء استفاده از برف
هجوم صيادان كبك
|
|
ريزش برف هاي سنگين هفته هاي اخير در كشور ، حيات وحش را با خطراتي جدي مواجه ساخته است. فرودآمدن قوچ وميش و كل و بز به دامنه هاي كوهستاني و روستاها از آن جمله است. گزارش هاي رسيده حاكي است در اطراف تهران نيز همين وضع حاكم است و در مناطق خجير، سرخه حصار، ورجين، لار، آبعلي و... حيات وحش به دامنه ها و اطراف مناطق مسكوني آمده اند كه خوشبختانه با اقدام به موقع سازمان حفاظت محيط زيست در خجير، سرخه حصار و ورجين با ريختن علوفه كافي توسط هليكوپتر در اين مناطق، از پراكندگي و كشتار اين حيوانات به دست شكارچيان قاچاق جلوگيري به عمل آمد.
اما آنچه حايز اهميت است مشكلي است كه كبك ها با آن مواجهند.
به گزارش خبرنگار ما در مناطق لواسانات، فشم، ميگون، رودبار قصران، رودهن، آبعلي و ديگر محيط هاي مشابه كبك هاي گرفتار شده در برف براي پيدا كردن دانه به مناطق مسكوني، كوچه و خيابان ها و حتي داخل منازل پناه آورده اند كه متاسفانه از سوي برخي از مردم اين مناطق صيد مي شوند. خبرنگار ما از حضور تعداد زيادي از صيادان كبك در تپه هاي اين مناطق خبر مي دهد كه بي توجه به ممنوعيت صيد پرندگان وحشي و اخطارهاي سازمان حفاظت محيط زيست همچنان به گرفتن كبك و تيهو ادامه مي دهند. حتي گروهي از طرفداران محيط زيست وابسته به سازمان هاي غيردولتي سبز NGO كه براي كمك به حفاظت اين پرندگان به لواسانات رفته بودند با برخورد تند و خشونت آميز صيادان مواجه شدند و مورد حمله و ضرب و شتم قرار گرفتند. در چنين مواقعي بي شك حضور نيروهاي طرفدار حيوانات و محيط زيست بسيار مثبت و ضروري است، ولي بايد با هماهنگي نهادهاي ذي ربط مثل سازمان حفاظت محيط زيست و نيروي انتظامي صورت گيرد تا از حالت برخوردهاي شخصي بيرون آمده و امكان پيگيري جدي و تنبيه خاطيان را به بهترين وجه فراهم آورد.
دان خوري براي كبك ها
روزيكشنبه تعدادي ظرف دان خوري ويژه كبك و پرندگان مشابه توسط چند نفر از علاقه مندان حيات وحش در لواسان تهيه شد تا در نقاطي در اطراف پاسگاه محيط زيست در ورجين نصب شود و كبك هاي گرسنه در برف مجبور به پرواز به مناطق مسكوني و كوچه و خيابان ها نشوند. ساخت اين ظرف ها بسيار آسان است. يك سطل زباله پلاستيكي بزرگ كه يك كاسه بزرگ به صورت معكوس در كف آن گذاشته شده و چند سوراخ در اطراف آن در چند سانتيمتري كف تعبيه و از گندم پر شده باشد مي تواند به مدت چند روز تعداد زيادي كبك را از خطر نابودي نجات دهد. درسالهاي گذشته نيز اين علاقه مندان ساكن لواسان حدود 9 ميليون تومان علوفه در اختيار پاسگاه محيط زيست ورجين قرار دادند كه با استقبال گسترده اي مواجه شد. ساخت و قراردادن دان خوري كبك در نقاط مختلف طبيعت مي تواند كمك بزرگي به بقاي گونه هاي پرنده در فصول مختلف سال به ويژه در سرما و برف باشد. البته بايد توجه داشت كه اين ظرف ها در جاهايي كه تحت نظر ماموران و محيط بانان محيط زيست است نصب شود تا مورد سوء استفاده شكارچيان قاچاق قرار نگيرد.
|
|
|
يك محيط بان ديگر هم كشته شد
قاتل واقعي چه كسي است؟
مگر مي شود يك مامور نيروي انتظامي بدون سلاح براي دستگيري قاچاقچيان راهي بيابان شود. اين كدام عدالت است؟ پس كي مي خواهيد به داد محيط بان ها برسيد؟
|
|
اي كاش بتوانم دوباره طبيعت را ببينم. دلم طاقت نمي آورد... تحمل درد را دارم، اما نديدن طبيعت خارج از توان من است... اين كلام محيط بان محمد احمدي است
تحمل سوز و سرماي دشت و انجماد كوهستان هاي برفي را چه كسي دارد؟ جز آنكه دل به طبيعت بسته است و چه كسي سختي و خطر محافظت از طبيعت را در مقابل تعرض تجاوزگران طماع و شكارچيان بي رحم به جان مي خرد جز آنكه دلش فقط در آرام دشت مي آرامد و ديدگانش از زيبايي به هم پيوسته كوه و دريا و آسمان نور مي گيرد؟
مي گويد: اي كاش بتوانم دوباره طبيعت را ببينم. دلم طاقت نمي آورد... تحمل درد را دارم، اما نديدن طبيعت خارج از توان من است... اين كلام محيط بان محمد احمدي است كه اينك پس از مصاف با متجاوزي سنگدل، در آستانه نابينايي كامل قرار دارد... و البته همكار و همراه وهمدلش؛ محيط بان بهرام حنيفي را در اولين روز از ماه محرم پس از 12 روز دست و پنجه نرم كردن با مرگ، براي هميشه از دست داده است.
يكي چشمانش را در راه خدمت به طبيعت خداوندي و ديگري جانش را در دفاع از حق زندگي و حريم حيات مخلوقات الهي گذاشته است.
بهرام حنيفي محيط بان 38 ساله كه از جمله محيط بانان نمونه كشور بود. صبح روز چهارم بهمن ماه چيزي عزيزتر از جان شيرين نداشت تا تقديم محيط زيست كند و چه صادقانه و مخلص در اين دوران متلاطم، جان را بخشيد و رفت.
... و شكار و شكارچي عجب معماي هزار تويي هستند؛ يكي تسليم هواي نفس خود با سلاح گرم، بدون مجوز و درون حريم حفاظتي طبيعت و ديگري محمد احمدي و بهرام حنيفي محيط بانان تلاشگر و خستگي ناپذيري كه در آن صبح سرد برفي بدون اسلحه، جان برسر عهد مي گذارند، با شكارچي متجاوز رو به رو مي شوند، بدون ترس و واهمه براي اجراي قانون - كه بسيار از آن سخن مي رانيم - با تمام ايمان و باورشان ايستادگي مي كنند و آماج تيرهايي قرار مي گيرند كه به جاي قلب آهو يا پر قرقاول، سر و چشم محيط بانان حيات را نشانه رفت. انگار شكارچي مي دانست كه سر از پا نمي شناسند و او را چشم براهند و گويي تقدير مي خواهد برملا كند كه اين نگاه خصمانه به طبيعت و حافظان آن، از سر رفتارهاي ضد فرهنگي، نافرماني از قانون، كنش هاي سنتي و ناداني است.
... و اينگونه است كه عاشقي شكار جهل مي شود. عاشقي كه در دوران وادادگي، سر و دل به طبيعت و محيط زيست مي سپارد و ... به راستي طبيعت حريم خداوند است، در حريم خداوند معصيت...
حفاظت از طبيعت علاوه بر برنامه، بودجه، سياست، دانش فني و تخصصي، ايثار مي طلبد، زيرا ايثار اوج انسانيت و بزرگواري آدمي است و امروز محيط زيست سخت نيازمند اين صفت بارز انساني. باشد خون پاك و نور ديدگان محيط بانان ما به موجي توفنده در دل طبيعت دوستان و سر سبزانديشان مبدل شود.
اما چگونه اينگونه شد؟
ظاهرا هنوز هم هيچ فريادرسي براي محيط بان هاي بيچاره نيست. اين بار محيط بان بي سلاح به جمع شهداي محيط زيست پيوست.
تمام منطقه در زير برف مدفون شده. هوا سرد است و زمين سفيد و حيات وحش منطقه گرسنه. حيوان ها از شدت سرما و بي غذايي پايين آمده اند، با گردشي كوتاه در اطراف آبادي ها مي توان كل و برها و قوچ و ميش هايي را كه به دنبال غذا به حاشيه روستاها آمده اند، ديد.
برف همچنان مي بارد و محيط بان ها تنها حاميان طبيعت بايد به ياري حيوانات اسير در برف بروند. صبح روز چهارم بهمن ماه است. محيط بان حنيفي و محيط بان احمدي بند پوتين هايشان را محكم مي كنند. شكارچي هاي محلي هم فرصت را غنيمت شمرده و اسلحه بر دوش راهي كوه مي شوند و مسير برفي كوهستان را در پيش مي گيرند تا كل و بزهاي مانده در برف را شكار كنند.
گروهي ديگر از محيط بان ها هم در فاصله يك كيلومتري مشغول گشت هستند. همه جا پر از برف است و سكوت، سكوتي كه هيچكس نمي دانست با كدامين صدا خواهد شكست؟
ساعت حدود 30:8 صبح گويي آسمان فرو ريخت. صداي شليك هاي پي در پي در آسمان پيچيد و سكوت شكسته شد.
دقايقي بعد ديگرهمه جا سفيد نبود، برف رنگ خون گرفته بود و انعكاسش تمام دشت را درنورديده بود.
گروهي از محيط بان ها با عبور از كوهي بلند خود را به منبع صدا رساندند.
بازهم همه جا غرق در سكوت شده بود. در پهنه برف پوش دامنه دو محيط بان روي زمين افتاده بودند و فاصله 5 ، 6 متري شان پر از ردپاهايي بود كه هر كدام به سويي مي رفت. صداي ناله اي خفيف هر ازگاهي با زوزه باد درهم مي آميخت. محيط بان حنيفي بيهوش و محيط بان احمدي با صورتي خون آلود روي زمين افتاده بودند.
جمعي از روستايي ها هم با شنيدن صدا به محل آمدند و به كمك ديگر محيط بان ها احمدي و حنيفي را به روستاي كردي لر منتقل كردند. چند ساعتي طول كشيد تا اورژانس باوجود برف خودش را به روستا رساند و دو محيط بان به بيمارستان امام خميني ره تبريز منتقل شدند.
شكارچي گريخته از روي ردپايي كه در برف به جا گذاشته بود، شناسايي شد. او از اهالي روستاي كردي لر بود. البته در ابتدا برادر شكارچي دستگير شد و برادرش را لو داد.
دو محيط بان جوان منطقه شكار ممنوع سهند واقع در آذربايجان شرقي كه از ناحيه سر و صورت مورد حمله شكارچي مسلح به سلاح ساچمه زني قرار گرفته بودند، به بيمارستان منتقل مي شوند. 47 گلوله ساچمه به سر محيط بان بهرام حنيفي اصابت كرده بود 47 ساچمه اي كه او را 18 روز به كما برد.
۴۷ گلوله اي كه نيمي از مغزش را متلاشي مي كند، 47 ساچمه اي كه در نهايت او را به كام مرگ كشاند و دو عمل جراحي پي درپي را بي نتيجه گذاشت. 10 گلوله ساچمه هم محيط بان احمدي را هدف قرارداده بود، محيط بان احمدي از ناحيه چشم آسيب ديده بود. او هم براي هميشه نابينا شد. با اين حال كه بعد از 14 روز از بيمارستان نيكوكاري تبريز به بيمارستان پارس تهران منتقل شد، پزشكان بيمارستان پارس وضعيت آن را غيرقابل برگشت مي دانند.
چرا شليك؟ اصلا اول چه كسي شليك كرد؟ محيط بان ها يا شكارچي ها؟ اينجا هم محيط بان ها دست خالي بودند مثل هميشه و همه جا. آنها فقط لباس محيط باني به تن داشتند، حتي دريغ از يك چماق . آنها به اصطلاح ماموران شركتي بودند و شركتي ها هم كه تكليفشان معلوم است. آيا انصاف است حرفه اي به اين پرخطري از كوچكترين حقوق كاري و قانوني محروم باشد. مگر مي شود يك مامور نيروي انتظامي بدون سلاح براي دستگيري قاچاقچيان راهي بيابان شود.پس چرا محيط باني را بدون كوچكترين وسيله دفاعي به كوه مي فرستند؟ اين كدام عدالت است؟ پس كي مي خواهيد به داد محيط بان ها برسيد؟
اظهارنظرهاي مسوولان
مدير كل محيط زيست آذربايجان شرقي با ابراز تاسف از اين حادثه گفت: اين پنجمين حادثه شليك شكارچيان به محيط بانان در نيمه دوم سال جاري بود.
به گزارش ايسنا، ميرزايي با اشاره به اينكه فرد ضارب هم اكنون در زندان به سر مي برد، تصريح كرد: اداره كل محيط زيست استان آذربايجان شرقي دادنامه اي را براي اشد مجازات ضارب تقديم دادگستري استان كرده است. وي با اشاره به اينكه اين حادثه پنجمين حادثه تيراندازي به ماموران محيط زيست آذربايجان شرقي طي 6ماهه دوم سال جاري بوده است گفت: اين تيراندازي ها در منطقه حفاظت شده سهند و جزيره اسلامي رخ داده است. مدير كل محيط زيست آذربايجان شرقي تاكيد كرد: متاسفانه به دليل شمار زياد اسلحه هاي غير مجاز در سطح استان، محيط بانان در معرض آسيب هستند. خانم ابتكار، معاون رئيس جمهوري و رئيس سازمان حفاظت محيط زيست نيز در حاشيه عيادت از محيط بانان سهند - كه به دست شكارچي غير مجاز به شدت مضروب شده اند - در بيمارستان پارس تهران با تاسف بار خواندن اين حادثه بر ضرورت همكاري قوه قضائيه در برخورد قاطع با متخلفان شكار و صيد و دارندگان سلاح هاي غير مجاز شكاري تاكيد كرد. وي با اشاره به بند ب ماده 67 قانون برنامه چهارم گفت: براين اساس به منظور جلوگيري از شكار بي رويه و نابودي تنوع زيستي، دولت مكلف است با همكاري مراجع ذيربط در نيروهاي مسلح، ترتيبي اتخاذ كند تا ضمن محدود كردن پروانه هاي حمل سلاح شكاري و بازنگري در ضوابط صدور پروانه هاي مذكور، تعداد سلاح شكاري را متناسب با جمعيت قابل برداشت از حيات وحش به تشخيص سازمان حفاظت محيط زيست رسانده و نسبت به جمع آوري سلاح هاي غير مجاز تا پايان برنامه چهارم اقدام كند.
|
|
|
در ورجين، سرخه حصار و خجير اجرا شد
علوفه ريزي براي قوچ و ميش هاي وحشي
|
|
يك بار ديگر ريزش برف هاي سنگين زمستاني در مناطق مختلف كشور، حيات وحش را با كمبود علوفه مواجه ساخت.
هميشه به هنگام بارش نزولات جوي در زمستان، به ويژه بارش متوالي و انبوه برف، گونه هاي شكاري نظير قوچ و ميش و كل و بز براي يافتن غذا از ارتفاعات به زير آمده و اغلب به روستاها و مراكز زيستي مجاور پناه مي برند و به همين سبب اغلب دچار خطراتي چون گذشتن از جاده ها و برخورد با اتومبيل هاي گذري يا شكار شدن توسط شكارچيان قاچاق و دام گذاران مي شوند.
در چنين مواقعي سازمان حفاظت محيط زيست وظيفه دارد توسط پاسگاه هاي محيط باني، علوفه دستي براي چهارپايان علفخوار ريخته و از پراكندگي آنان جلوگيري كند.
طي چند روز گذشته شاهد توزيع علوفه در مناطق حفاظت شده ورجين و خجير و سرخه حصار در اطراف تهران بوديم كه در پاره اي مناطق با هلي كوپتر انجام شد. جاي خوشحالي است و اميدواريم علوفه ها به نحو صحيح و در محل مناسب ريخته شود و حداكثر بهره دهي را براي حيوانات داشته باشد. دو سال پيش با ريزش برف سنگين، چند نفر از علاقه مندان محيط زيست و حيات وحش به همراه شهرداري لواسان و اوشان و فشم، مقدار قابل توجهي معادل حدود 11 ميليون تومان علوفه براي قوچ و ميش هاي ورجين خريداري و به پاسگاه محيط باني منطقه تحويل دادند.
در جريان توزيع علوفه در محل هاي مناسب و پراكنده نيز چند نفر از اهالي لواسان با محيط بانان همكاري كردند و بدين ترتيب از ضايعه مهمي كه امكان داشت ضربه بزرگي بر جمعيت قوچ و ميش منطقه حفاظت شده ورجين وارد آورد، جلوگيري شد.
در اين رابطه ذكر دو نكته حائز اهميت است:
نخست، لزوم اطلاع رساني در چنين مواقعي است. آگاهي مردم مي تواند سبب حضور به موقع و عكس العمل مفيد آنان در لحظات ضروري شده و به نجات حيات وحش يك منطقه از بحران زمستاني منجر شود.
دوم، اتخاذ سياست هاي تشويقي در رابطه با كساني كه عاشقانه گام پيش مي گذارند و در چنين عمل خداپسندانه اي پيشقدم مي شوند، بي شك باعث آگاهي و تشويق ديگران شده و بدين ترتيب در سالهاي بعد و موارد مشابه شاهد حضور موثرتر مردم خواهيم بود. برعكس، اگر به اينگونه اقدامات بها داده نشود، طبعا از شور و شوق آنان كاسته شده و به تدريج حضور آنان در اين عرصه ها كمرنگ تر خواهد شد.
به ميهمانان گرسنه آسيب نرسانيد
فصل سرما كه مي شود، كار محيط بان ها هم سخت تر مي شود، به خصوص اگر بارش برف هم چاشني اش شود. در زمستان غذا براي وحوش منطقه كم است و اگر برف هم ببارد روي همان اندك غذاي زمستانه وحوش هم پوشيده شده و حيوانات براي تامين غذاي خود ممكن است دست به هر كاري بزنند. مثلا از كوه پايين آمده و در كنار جاده ها به جست و جوي غذا بپردازند و در همين موقع است كه شكارچيان فرصت طلب هم فرصت را غنيمت شمرده و حتي از داخل ماشين يا رستوران هاي كنار راه به شكارها شليك مي كنند و اما راه حل؛ محيط بان ها معمولا در چنين مواقعي علوفه هايي را كه به همين منظور در طول سال انباشته شده يا از محلي ها خريداري مي كنند را بار كرده و به ارتفاعات مي برند و در نقاط مختلف تخليه كرده و منابع غذايي حيات وحش منطقه را به اين ترتيب تامين مي كنند.
پس اگر احيانا به حاشيه شهر مي رويد به خصوص اگر برف هم باريده، كمي به اطراف دقت كنيد. قطعا قوچ وحشي ها را كنار جاده خواهيد ديد. در بعضي مواقع حتي حيوان ها داخل حيات و باغ هاي مردم محلي مي شوند. اميدواريم محلي ها هم ميهمان نوازان خوبي براي اين ميهمانان ناخوانده گرسنه و پناهنده باشند و باز هم اميدواريم كه سازمان حفاظت محيط زيست و اداره منابع طبيعي هم تجهيزات لازم را براي كمك رساني به حيات وحش از قبل آماده كرده باشد.
|
|
|
براي جلوگيري از شليك صدا به داخل اقيانوس
سبزها به ميدان آمدند
|
|
آيا برخورد شهاب سنگ با زمين باعث انقراض نسل دايناسورها شد؟
مطالعه روي گودال به جاي مانده در اثر سقوط شهاب سنگ كه بسياري عقيده دارند، باعث انقراض دايناسورها در 65 ميليون سال پيش شده، با مخالفت فعالان زيست محيطي روبه رو شد. اين فعالان نگران آنند كه اين مطالعات اثرات مخربي بر حيات دريايي داشته باشد. اين مطالعات يك ماهه قرار است در شبه جزيره يوكاتان مكزيكو توسط پژوهشگراني از دانشگاه كمبريج و كالج سلطنتي لندن و نيز چندين دانشگاه آمريكايي و مكزيكي انجام شود. دانشمندان در انتظار صدور مجوز توسط مقامات محلي براي انجام پژوهش هستند. آنها قصد دارند هواي فشرده را از كشتي تحقيقاتي موريس اوينگ در بالاي گودال آتش فشاني، به داخل دريا شليك و پژواك هاي حاصل از برخورد امواج صوتي با صخره ها را ضبط كنند.
صلح سبز و ديگر گروه هاي زيست محيطي اعلام كرده اند هر طور شده از انجام اين عمليات جلوگيري و قايق مرگ را متوقف سازند. آنها معتقدند كه صداي حاصل از شليك هواي فشرده به درون آب، آنقدر شديد است كه ممكن است دولفين ها و ديگر پستانداران دريازي را دچار كري ساخته و در نتيجه آنها بي هدف در دريا سرگردان شوند و آنقدر بيهوده بچرخند تا سرانجام بميرند. آنها همچنين مي ترسند اين عمليات بر زيستگاه لاك پشت هاي دريايي، صخره هاي مرجاني مجاور و ماهي ها اثر تخريبي داشته باشد.
بن وايت، رهبر اين جريان، در گفت وگو با شبكه تلويزيوني اي. بي. سي خاطرنشان ساخت: اين پژوهش بي شك تاثير بزرگي بر حيات دريايي خواهد داشت. اينكه حجم انبوهي از آلودگي صوتي را در دريا رها كنيد و انتظار داشته باشيد هيچ اتفاقي نيفتد، به كلي مسخره است.
دانشمندان مجري برنامه نگراني سبزها را بي مورد مي دانند و معتقدند آنان خطرات ناشي از اين تحقيق را بزرگنمايي مي كنند. آنها مي گويند همه روزه قايق هاي متعددي عمليات مشابهي را طي پروژه هاي تجاري در دريا انجام مي دهند و هيچ كس اعتراضي نمي كند.
هدف اصلي از اين پژوهش، كشف زاويه برخورد شهاب سنگ و مسير فرو افتادن آن است. بدين ترتيب دانشمندان خواهند توانست تصور بهتري از آنچه پس از برخورد اتفاق افتاده به دست آورند، چيزي كه هنوز در سطح تئوري باقي مانده است.
براي مثال يكي از اين فرضيات اين است كه برخورد شهاب سنگ با زمين باعث ايجاد ابري از غبار شد كه خورشيد را كاملا پوشاند و بر اثر نرسيدن نور آفتاب، دايناسورها مردند. فرضيه ديگر بر اين پايه است كه ماده بسيار داغي به درون جو شليك شده و باعث آتش سوزي هاي بزرگ روي كره زمين شده است.
|
|
|
يادداشت طبيعت
هجوم آلودگي به لطافت باران
باران هاي پاييزي هميشه براي ما پر از خاطرات تلخ و شيرين است. اما با افزايش آلودگي هواي سرد تهران كه يك مساله ملي محسوب مي شود، باران ها هم ديگر لطف و صفاي گذشته را ندارند. چون بر اثر نفوذ گازهاي آلاينده و بارش باران هاي اسيدي گاهي مناطق سرسبز به سرزمين هاي سوخته و لم يزرع تبديل مي شوند. باران هاي اسيدي از جمله پديده هاي حاصل از گسترش آلودگي هاي زيست محيطي در جهان هستند. انقلاب صنعتي با آلودگي هايش باران را به مايعي سمي تبديل كرده است كه ريزش آن پوشش گياهي را از بين مي برد و زندگي موجودات زنده را نيز به خطر مي اندازد.
باران اسيدي پديده جديدي نيست، بخش هاي صنعتي جهان پس از انقلاب دوم موج صنعت به تدريج با اين مشكل مواجه شدند و علت اين پديده را مي توان توسعه بي رويه شهرها، گسترش ناموزون واحدهاي صنعتي و بهره برداري نادرست از منابع طبيعي دانست. استفاده از سوخت هاي فسيلي نيز تركيبات حاوي نيترات و سولفات را به محيط زيست وارد مي كند. رطوبت جو، گازها و ذرات معلق هوا از جمله گازهاي دي اكسيدسولفور 2 So و اكسيد نيتروژن Nox را در خود نگه مي دارد و پس از تغيير ماهيت و دگرگوني هاي شيميايي در نهايت توسط باران، برف و مه به سطح زمين منتقل مي كند.
پديده باران اسيدي اولين بار توسط شيميدان بريتانيايي به نام رابرت آنگوس اسميت در اواسط قرن 19 ميلادي كشف شد. وي گزارشي را درباره شيمي باران اسيدي در شهر منچستر و حومه آن در سال 1853 ميلادي منتشر كرد. در سال 1961 يك خاكشناس سوئدي به اندازه گيري خصوصيات شيميايي آب هاي سطحي اقدام كرد و مشخص شد باران و آب هاي سطحي در مقايسه با زمان هاي گذشته بيشتر اسيدي شده اند و دولت سوئد به هنگام برگزاري كنفرانس محيط انساني سازمان ملل متحد در سال 1972 مشكل باران اسيدي را براي اولين بار مطرح كرد.
اثرات باران اسيدي بر خاك و محيط زيست
ميكروارگانيزم هاي خاك نقش مهمي در چرخه عناصري مانند گوگرد، فسفر، ازت و كربن در طبيعت ايفا مي كنند. اين ميكروارگانيزم هاي خاك مسوول تغيير و تحول بسياري از اشكال آلي عناصر ضروري غذايي به اشكال معدني هستند و به شرايط اسيدي حساسند. اگر باران اسيدي اثر قابل توجهي روي اين ميكروارگانيزم ها بگذارد، موجبات كاهش ميزان حاصلخيزي خاك كاهش مي يابد. افزايش اسيديته باران و آزاد شدن فلزاتي نظير سرب، مس، روي و جيوه از خاك اثرات منفي ديگري را نيز به دنبال دارد. اين فلزات پس از آزاد شدن از خاك از راه آب هاي زيرزميني و رودخانه ها به زنجيره غذايي انسان و ساير موجودات زنده وارد مي شوند. افزايش اسيديته باران باعث مرگ و مير آبزيان به ويژه ماهي ها مي شود كه در واقع منبع غذايي مهمي در اكثر كشورهاي دنيا به شمار مي آيد. باران هاي اسيدي در تخم ريزي ماهيان قزل آلا اختلال ايجاد مي كند و موجب سخت شدن پوست تخم ها مي شود، بنابراين لارو اين ماهي از بين مي رود. تغييرات ناشي از باران اسيدي، تغيير جمعيت گونه هاي گياهي و قارچي آبزي را نيز شامل مي شود. همچنين با افزايش اسيديته آبها، كيفيت آنها كاهش مي يابد.باران اسيدي اثرات گوناگوني روي پوشش گياهي به جا مي گذارد. سوختگي و كاهش مواد غذايي برگ ها، كاهش مقاومت در برابر عوامل بيماريزا، تسريع فرسايش موم سطح برگ ها كه گياه را در برابر شرايط مختلف آب و هوايي و تغييرات جوي محافظت مي كند كاهش تجزيه لاش برگ ها، مهار تشكيل جوانه هاي انتهايي و افزايش مرگ و مير گياهك ها، از جلمه اين اثرات هستند.
دانشمندان در سال 1983 نشان دادند كه باران هاي اسيدي از طريق آسيب زدن به بافت ها باعث كاهش رشد درختان مي شود. همچنين حل شدن سريع فلز آلومينيوم در باران اسيدي باعث بروز امراض مختلف تنفسي و همچنين بيماري آلزايمر مي شود.
باران هاي اسيدي علاوه بر آسيب هاي جدي كه به چرخه زيست وارد مي كند تاثيرات منفي و جبران ناپذيري نيز روي بناها و آثار هنري و معماري تاريخي دارند.باران هاي اسيدهاي به راحتي مي تواند در سطوح ناصاف و خلل و شكاف آثار و ابنيه تاريخي نفوذ كرده و آنها را تخريب كند. اين نوع باران ها در شهرها بر رنگ ساختمان ها و خودروها نيز تاثير مي گذارد.
راضيه رمزي فرد
|
|
|
حيات وحش ايران
خانواده خفاش هاي مقبره اي
در اين خفاش ها دم از وسط سطح پشتي پرده دمي خارج مي شود در ساير خفاش ها دم از لبه انتهايي پرده دمي خارج مي شود ، اين پرده به صورت غلافي نصف دم را احاطه مي كند. ولي نصف ديگر دم آزاد است. خفاش هاي مقبره اي را مي توان از جثه بزرگ و پرواز قوي و پر صلابتشان كه مانند كلاغ است تشخيص داد. از اين خانواده 2 گونه در ايران زندگي مي كنند؛ خفاش مقبره اي شكم برهنه و خفاش مقبره اي معمولي.
۱۴۴-خفاش مقبره اي شكم برهنه
گونهTaphozous nudivenbtris:
خانواده خفاش هاي مقبره ايEMBALLONURIDAE :
راسته خفاش هاCHIROPTERA :
رده پستاندارانMAMMALIA :
جثه اي بزرگ دارد و بعد از خفاش ميوه خوار بزرگ ترين خفاش ايران است. داراي پوزه كوتاه، گوش هايي نسبتا كوچك و گوشك كوتاه است كه در انتها پهن مي شود. طول سر و تنه 8 تا 9 سانتيمتر است.
بيشتر در ساختمان هاي تاريك، غارها، شكاف سنگ ها و سوراخ درختان زندگي مي كند. در ايران وجودآن از ورامين، اروميه، خرمشهر و ماهشهر گزارش شده است. قبل از تاريك شدن هوا با پرواز آرام در ارتفاع بالا 60 تا 90 متري سطح زمين پرواز مي كند و با تاريك شدن هوا از ارتفاع خود مي كاهد، مانورهاي جالبي در هوا مي دهد. در موقع استراحت بسيار فعال و پر سر و صداست و با مهارت زيادي 4 دست و پا به اطراف مي رود. احتمالا خواب زمستاني ندارد، زمستان را به مناطق گرمتر مهاجرت مي كند. از نحوه توليد مثل اين خفاش اطلاع زيادي در دست نيست.
|
|
|