سه شنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۳
انديشه
Front Page

گفت وگو با دكتر غلامحسين زرگري نژاد به انگيزه چاپ كتاب
«نهضت امام حسين(ع) و قيام كربلا»
روايات عاشورا
گفت و گو : علي كاليراد
010143.jpg
عكس : عليرضا بني علي
اشاره:
پژوهش و بررسي در روايات عاشورا و تعيين درستي و نادرستي آنها، از جمله مباحث مهم در زمينه شناخت نهضت عاشورا است. روايت شناسان عاشورا، روايات ابو مخنف را كه از طريق تاريخ نگار بزرگ؛ يعني محمد بن جريرطبري به ما رسيده، نزديك ترين و موثق ترين رواياتي از اين دست مي دانند. اما تحقيق در باب درجه اعتبار و صحت روايات ابومخنف و حتي ديگران همچنان در دستور كار پژوهشگران تاريخ عاشورا قراردارد.مطلبي كه از پي مي آيد، گفت وگويي است با دكتر غلامحسين زرگري نژاد در باب كتابي كه اخيراً از وي با عنوان «نهضت امام حسين(ع) و قيام كربلا» به چاپ رسيده است. دكتر غلامحسين زرگري نژاد در سال ۱۳۲۹ در شهرستان بجنورد متولد شد. وي پس از طي مراحل تحصيلاتي و اخذ درجه دكتري در تاريخ ايران به عضويت هيأت علمي گروه تاريخ دانشگاه تهران درآمد و ضمن تدريس به تأليف و تصحيح آثار تاريخي پرداخت. از جمله آثار چاپ شده وي مي توان به كتابهاي زير اشاره كرد: رسائل مشروطيت، خاطرات امير احمدي، رسائل سياسي دوره قاجار، تاريخ صدر اسلام، مآثر السلطانيه (تصحيح)، تاريخ احمد شاهي (تصحيح و تحشيه) و نهضت امام حسين(ع) و قيام كربلا.
اين گفت وگو بيشتر پيرامون روايت شناسي نهضت عاشورا انجام شده است. با هم مي خوانيم.

* اخيراً كتابي از شما به نام «نهضت امام حسين(ع) و قيام كربلا» توسط انتشارات سمت به چاپ رسيده است با وجود كتابهاي متعددي كه در زمينه قيام امام حسين(ع) هست چه خلأيي شما را به تأليف چنين كتابي برانگيخت؟
- انگيزه من در مورد نوشتن تاريخ قيام كربلا به سابقه بنده در تدريس همين واحد در دانشگاه تهران بازمي گردد. از آنجايي كه يكي از نخستين درس هاي من در دانشگاه با عنوان نهضت امام حسين(ع) و قيام توابين بود، از آن زمان در پي يافتن متني درسي براي دانشجويان برآمدم. با اينكه از ديرباز كتاب هاي ارزنده و مهمي در اين باره نوشته شده است اما به گمان من اين كتاب ها كم تر خاصيت كتاب درسي براي دانشجويان را داشت و بيشتر حالت خطابه اي و سخنراني داشتند. بنابراين به اين انديشه افتادم كه كتابي درسي كه دانشجويان و علاقه مندان اين درس را ياري كند، تأليف كنم.
* بخش اول كتاب شما به بحث در مورد نقد و بررسي منابع تاريخ كربلا مي پردازد و قسمت عمده اين بخش به ابومخنف اختصاص يافته است. دليل اين امر چيست؟ و دوم اينكه در مورد اعتبار او و مقتل الحسين وي اظهار نظرهاي متفاوت و متناقضي شده است. چنانكه برخي حتي آن را ساخته و پرداخته عصر صفويه قلمداد كرده اند. اهميت و اعتبار اين اثر تا چه اندازه است؟
- اولاً بدون ترديد اين مطلب كه مقتل الحسين ابومخنف ساخته و پرداخته عصر صفوي است، به كلي نادرست است. هر چند كه ما در متن هاي مقتل الحسين گاهي تفاوت و حتي تعارض مشاهده مي كنيم ولي در وجود اين مقتل و نگارش آن توسط ابومخنف ترديدي نيست. كامل ترين مقتلي كه توسط طبري، مورخ شهير و دقيق جهان اسلام، براي نقل حوادث كربلا مورد استفاده قرار گرفت، همين كتاب ابومخنف است و طبري، بخش هاي اعظم اين مقتل را گزارش كرده است. چنانكه مي توان كار وي را روايتي نسبتاً معتبر از مقتل ابومخنف به شمار آورد. همچنين ترجمه اي پارسي هم از اين مقتل ارائه شده است.
جد ابومخنف، يعني مخنف بن سليم، از جمله اصحاب پيامبر(ص) و راويان احاديث آن حضرت بود، خاندان خود او هم درعصر خلافت علي(ع) در شمار فعال ترين و همراه ترين كوفيان با آن حضرت محسوب مي شدند. با توجه به آگاهي هاي ما، ابومخنف با واقعه كربلا حداكثر ۵۰ سال فاصله داشته است. عمده ترين گزارش كننده واقعه كربلا و نزديك ترين راوي به اين حادثه ابومخنف است. چنانكه ديگر گزارشگران و نويسندگان تقريباً همگي از وي متأثر بودند. چنين اتفاقي در مورد گزارشگران سيره رسول اكرم(ص) نيز روي داده است. از عمده ترين گزارش كنندگان سيره رسول(ص)، ابن اسحاق است كه ديگر مورخان و نويسندگان متأثر از وي هستند. ابومخنف بخش عمده اي از مجموعه يكصد وده روايت خويش را از واقعه كربلا از طريق راويان متعدد نقل كرده است. از آنجا كه اين راويان از نظر جايگاه و تعلقات سياسي، فكري و چگونگي زمان و مكان با واقعه كربلا پيوندهاي گوناگون و متفاوت داشتند، بنابراين بايد آنها را ضمن يك دسته بندي قرار داد: راويان حاضر در صحنه شامل اعضاي خاندان امام(ع)، همراهاني كه زنده ماندند، شاهدان بي طرف و شاهداني از سپاه ابن سعد و همچنين راويان دور از صحنه و معاصر واقعه كربلا شامل راويان دوستدار امام(ع)، راويان هوادار امويان و زبيريان، محدثين بي طرف و مشايخ حديث و خويشاوندان ابومخنف؛ اما طبري در گزارش خود از واقعه كربلا، علاوه بر نقل روايات ابومخنف، دو دسته روايت ديگر، يكي از طريق عمار الدهني از امام باقر(ع) و ديگري از طريق محمدبن هاشم آورده است. صرف نظر از برخي تفاوتهاي جزيي، محتواي اصلي اين روايات با آنچه ابومخنف آورده است، تطبيق مي كند و اين واقعيت دلالت صريحي است بر اينكه اصول كلي روايات ابومخنف به اين دليل كه از طريق راويان ديگر تأييد شده از اصالت و صحت كلي برخوردار است.
010140.jpg
با فرا رسيدن دوران حكومت يزيد، فضايي براي قيام امام حسين(ع) مهيا شده بود تا بنياد قيام شان را اصلاح امت محمدي(ص) و برگرداندن آنان به سيره نبوي و امر به معروف يعني عدالت و مساوات _ مجموعه اصول وانهاده شده توحيدي- قرار دهد
* با توجه به زمينه چنين پژوهش هايي آيا مي توان در عرصه هايي كه با عواطف شخصي ما سروكار دارد چونان يك ناظر بي طرف به بررسي و مطالعه موضوع پرداخت؟
- اين ادعا كه محقق بايد درباره موضوع تحقيق خود بي طرف باشد، ادعاي صحيحي است اما اينكه محقق بتواند مطلقاً رابطه خود را با موضوع قطع نمايد، شعاري بيش نيست. هنگامي كه موضوع به پديده هاي انساني ارتباط پيدا مي كند، طبيعتاً محقق تحت تأثير موضوع تحقيق قرار مي گيرد؛ اما معناي اين سخن اين نيست كه نمي توان تفكيكي بين تحقيق عالمانه و ستايش از يك ارزش قائل شد. شما در تاريخ اسلام به پديده اي در زندگاني امام حسين(ع) برمي خوريد كه جان هر انساني را به فرياد مي آورد. وقتي شما با فرياد از آن سخن مي گوييد، از عمق وجود به آن اظهار ارادت و اخلاص مي نماييد اين به معناي آن نيست كه نمي توانيد در شناخت پديده، حداكثر كوشش خود را بكنيد. بنابراين كوشش براي شناخت پديده، يك بحث و اظهار نظر و بيان احساسات به عنوان يك انسان پس از بررسي و شناخت، بحث ديگري است. به نظر من، اگر از آغاز چشم بر همه جوانب بگشاييم و آنگاه كه بررسي كرديم، عواطف و اظهارنظرهاي خود را جدا از مسأله تحقيق بيان نماييم، هيچ لطمه اي به تحقيق وارد نمي شود.
* با توجه به اينكه حوادث تاريخي، حوادث دفعي و ناگهاني نيستند، ريشه هاي حادثه كربلا را چه مي دانيد؟
- من با همين اعتقاد كه حادثه كربلا، حادثه اي دفعي و ناگهاني نيست كه در سال ۶۰ يا ۶۱ هجري شكل گرفته باشد، يك سوم اين كتاب را به شناخت ريشه هاي اين حادثه اختصاص دادم. اما به طور كلي اعتقاد دارم كه از زماني كه اصول آيين نبوي مخدوش شد؛ يعني درست از زماني كه علي(ع) از صحنه تدبير و رهبري جامعه حذف شد، ريشه هاي فاجعه كربلا شكل گرفت. روش هاي تقسيم نابرابر ثروت و تقدم برخي از بزرگان صحابه بر نومسلمانان، زمينه را براي شكل گيري جريان اشرافيت شهري و اشراف قبايل مهيا كردند كه هرچند در آغاز مورد اعتراض بعضي از بزرگان قرار گرفت، اما به تدريج در جامعه اسلامي ريشه دواند و پايه هاي شكل  گيري حكومت امويان را ايجاد كرد. بر همين اساس است كه مي توان بر اين نظريه تأكيد كرد كه واقعه كربلا در فراسوي كشاكش حسين بن علي و يزيد، ستيز و رويارويي دو مذهب بود؛ كشاكشي ميان شرك نهان شده در كسوت توحيد و توحيد غريب مانده در جامه تنهايي و بي پناهي كامل سال ۶۱ هجري.
* البته برخي از صاحب نظران ريشه قيام كربلا را به پيشتر از اين زمان؛ يعني رقابت هاي خانوادگي بني هاشم و بني اميه در دوران پيش از اسلام ارجاع داده اند؟
- بايد متذكر شد كه حتي برخي اصل نزاع بني هاشم و بني اميه را قبول ندارند و آن را از جمله مسائلي مي دانند كه بعدها در دنياي اسلام ساخته و پرداخته شد. در هر حال چه ما اين ريشه ها را به قبل از اسلام و چه بعد از اسلام برگردانيم، جاي ترديد نيست كه خاندان اموي از لحظه بعثت پيامبر(ص) به دشمني جدي با وي پرداخته و تا زمان فتح مكه آشكارا به اين عداوت ادامه دادند و پس از آن، تسليم شده و تحت نظارت پيامبر(ص) قرار گرفتند. پس از وفات پيامبر(ص) اين نظارت مي توانست از سوي مردي هشيار به جايگاه امويان ادامه يابد؛ مردي كه كينه توزي هاي ريشه دار ايشان را بشناسد و خوش باورانه به مسلماني آنها ننگرد و مانع از تجديد حيات امويان شود.آري! علي(ع) در سقيفه از حق خود محروم شد و از آن به بعد زمينه هايي گاه بدون آگاهي و گاه با آگاهي، فراهم شد تا به تدريج اين خاندان به تجديد قدرت بپردازد.
010137.jpg
* چه بستر هايي موجب قيام امام حسين(ع) در آن برهه تاريخي شد؟
- در واقع، شعار امام حسين(ع) از بدو قيام تا پايان آن، اين بود كه وي مي خواهد در امت جدش، اصلاح انجام دهد و دوباره مسلمانان را با سيره و روش پيامبر(ص) و علي بن ابي طالب آشنا سازد و در ميان آنها امر به معروف و نهي از منكر كند. براي مورخ اين پرسش مطرح است كه چه اتفاقي در زندگي مسلمانان روي داده بود و مسلمانان بايد به چه چيزي امر و از چه نهي مي شدند؟
آنچه كه تاكنون مطرح شده اين است كه امام حسين قصد اصلاح و امر به معروف و نهي از منكر داشته است. اما اصلاح در كجا؟ آيا وي قصد داشت پاي بندي به انجام اموري چون نماز، روزه، حج و دفاع از ثغور را به مسلمانان گوشزد كند؟در حالي كه احكام عملي در ميان مسلمين رعايت مي شد. پس سخن امام(ع) را چگونه بايد تحليل كرد؟ اشاره كردم كه امام(ع) به دنبال سنت عدالت و مساوات، به عنوان يكي از اركان آيين محمدي(ص) بود كه پس از ماجراي سقيفه به تدريج فراموش شد. امام علي(ع) زماني كه به خلافت رسيد در اولين فرصت در پي آن برآمد كه اين وضع؛ يعني اين جاهليتي را كه با كليت خود بازگشته دوباره از ميان بردارد و آيين پيامبر(ص) را احياء كند. مراد امام از بازگشت جاهليت به معناي بازگشت بت پرستي نيست؛ بلكه مقصود عدالت فراموش شده؛ يعني همان كرامت انساني ناديده گرفته شده و مساوات وانهاده شده است . با فرا رسيدن دوران حكومت يزيد، فضايي براي قيام امام حسين(ع) مهيا شده بود تا بنياد قيام شان را اصلاح امت محمدي(ص) و برگرداندن آنان به سيره نبوي و امر به معروف يعني عدالت و مساوات _ مجموعه اصول وانهاده شده توحيدي- قرار دهد.
* از جمله موضوعاتي كه مي تواند براي ما ايرانيان حائز اهميت باشد، ثبت گزارش هايي در مورد وجود ارتباطاتي بين امام حسين(ع) و ايرانيان است . چنان كه مي توان به گزارش هايي درباره ديدار نمايندگان امام حسين(ع) با بزرگان ايراني در سال ۶۰ هجري و يا وجود شيعيان ايراني (بين بيست تا سي نفر) در ميان ياران امام حسين اشاره كرد. به نظر شما آيا اين روايات داراي صحت و سقم تاريخي است؟
- بنده در اين ترديدي ندارم كه به هر حال در جريان قيام امام حسين(ع)، مجموعه شيعيان، موالي و علاقه مندان بيت علوي، احساس توجه جدي و دلبستگي و حمايت و پشتيباني نسبت به اين قيام داشتند؛ اما زمينه هاي اجتماعي و سياسي، اجازه پيوستگي و همكاري مستقيم را نداد. توجه داشته باشيد كه پيوستگي بين ايرانيان و بيت علوي به عصر امام حسين(ع) بازنمي گردد. از زمان رحلت پيامبر(ص)، از آنجا كه موالي دريافتند كه تداوم اسلام نبوي در بيت علوي است و نيز موضع گيري هاي حضرت علي(ع) كه براساس مساوات و عدالت و عدم تبعيض ميان عرب و عجم و حمايت از ايرانيان بود، اين شناخت و گرايش روز به روز بيشتر شد. زماني كه امام علي(ع) در كوفه مستقر شدند، از جمله گروه هايي كه وي به آنها و آنها به وي علاقه نشان دادند، ايرانيان و موالي هستند كه اين امر مورد اعتراض برخي اشراف عرب كه به عربيت تفاخر ورزيده و ايرانيان را تحقير مي كردند، قرار گرفت. ولي امام علي قاطعانه از حقوق ايرانيان به عنوان مسلمان در برابر مدعيان عربيت دفاع مي كند. چنين سابقه اي در دوره امام حسن(ع) نيز به چشم مي خورد و طبيعتاً در دوره امام حسين(ع) نيز بايد چنين باشد. گرچه ما گزارش هاي صريحي در اين باره در دست نداريم و گزارش هايي كه اشاره كرديد به شكلي پراكنده است و نمي توان به ضرس قاطع درباره صحت آنها اظهار نظر كرد؛ اما در قيام مختار كه به خونخواهي امام حسين(ع) انجام گرفت، اساساً مجموعه اردوگاه مختار پر از ايرانيان بود. هنگامي كه اعراب وارد اردوگاه مختار شدند با كساني روبه رو شدند كه به پارسي سخن مي گفتند. اين مسأله كه ايرانيان به شكل وسيعي از كسي حمايت كردند كه خونخواه امام حسين(ع) بود، صرف نظر از شخصيت مختار، نشان از ريشه هايي دارد. نمي توان گفت كه ايرانيان ناگهان در زمان مختار ارادتمند امام حسين(ع) شدند. اين حمايت چشمگير و وسيع از مختار نشان دهنده ارادت و عشق ايرانيان نسبت به امام حسين(ع) است. اگرچه ايرانيان در دوره قيام امام حسين(ع) به دلايل متعددي نتوانستند فعالانه به حمايت از وي برخيزند، اما در گرفتن انتقام از قاتلان امام حسين(ع) به شكلي فعال مشاركت كرده و حضور يافتند.
* در برخي روايات آمده كه امام حسين(ع) با شهربانو، دختر يزدگرد سوم پادشاه ساساني ازدواج كردند. اين مطلب تا چه حد داراي اعتبار تاريخي است؟
- به نظر من استاد برجسته و بزرگوار، دكتر شهيدي به تفصيل در اين باره سخن گفته و به نقادي عالمانه و محققانه آن پرداخته اند. بنده هم مي پندارم كه اين ماجرا، بيشتر يك افسانه است.

|  اقتصاد  |    اجتماعي  |   انديشه  |   سياست  |   علم  |   موسيقي  |
|  ورزش  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |