سيامك قليچ خاني و حسن حيدري
چهره جمشيدي دوست داشتني است، چون زحمتكش جلوه مي كند، شايد هم اكنون با سينمايي ها مي گردد، اما گول نخوريد، او نه كارگردان است نه هنرپيشه، در لحظات بازي او مي توانيد خلاقيت را جستجو كنيد حتي آ ن زماني كه دفاع مي كند.اودر بازي، بازيگوش است، اما بازيگوشي اش مثل نيكبخت بارز نمي شود، شايد چون نيكبخت چهره بازيگوشي هم ندارد.تكنيك جمشيدي مثل خوزستاني ها است. سبزه و آفتاب سوخته و مي توانيد بازي اش را دوست داشته باشيد.جمشيدي در دفاع، وظيفه شناس است، آن هم براي كسي كه از فوروارد شروع كرد و حالا ضربات آخر را درست نمي زند! چرا؟
چهارسال پيش، منتقدان فوتبال مهرداد ميناوند از ظهور پژمان جمشيدي خشنود بودند، بدون حركت اضافه، سانترهاي بي هدف و اداهاي بي مورد.مي گويند فوتبال ما كم حافظه است، دليل هم مي آورند كه بماند.اما براي پژمان حافظه ها قوي است. آن اخراج در بازي ايران و امارات، هنوز در يادها مانده است، لابد. پژمان به تيم ملي دعوت نمي شود. اما او مخالف است مي گويد بعضي ها دوست ندارند من در تيم ملي باشم. اينكه بعضي ها دوست ندارند، يا اينكه چرا او نيست ، به افكار خودش برمي گردد و توهماتش. در منامه كه بودم، زنگ زد اول گفت وقتي مصاحبه چاپ شد، علي از دست من ناراحت نشود، كدام علي؟ وقتي هم شنيد كه شماره هاي تلفن روي موبايل ها حك نمي شود، خوشحال شد، چرا كه چند دقيقه قبل جواد نكونام، جواب تلفن او را نداده بود و پژمان فكر مي كرد كه جواد مي داند پشت خط كيست و جواب نمي دهد.پژمان با اين همه جسارت در ميدان، چرا اين چنين روحيه اي دارد. با اين روحيه او به تيم ملي بازمي گردد؟ ما كه فكر مي كنيم هر چه بود، آن اخراج بود و سپس جاماندن از قافله تازه  واردها و بالاخره درگيري هاي دو ساله پرسپوليسي كه تركشهاي آن به پژمان اصابت كرده است. او مي تواند بازگردد. مي شود هم به اهالي فوتبال پيامي داد:« فقط به يادآور، آه  بكش و ببخش!»
* از كجا شروع كنيم؟
- از تيم ملي، براي من تيم ملي همه زندگي است، شايد اشتباه كنم. ولي فكر مي كنم سقف فوتبال هر كسي حضور در تيم ملي است. ببينيد،  من حاضرم به خاطر تيم ملي حتي قيد بازي در يك تيم اروپايي را بزنم. باز هم مي گويم شايد بيش از اندازه تعصب به كشورم دارم.
* جدايي بگوويچ از پرسپوليس به منزله عدم نگاه كامل برانكو به تيم شماست در اين باره چه نظري داريد؟
- شايد درست باشد، ما دو سال از بهترين سالهاي خود را ناخواسته از دست داديم وگرنه ما كاري به مديريت و مربي نداشتيم در آن روزها روي نقاط حساس ما دست مي گذاشتند به طور مثال اگر كسي شما را گاز گرفت، حتماً  داد خواهيد زد و نمي دانستيم آينده چه مي شود. به هر حال فوتبال ما دو سال نابود شد فقط هم چوب اين قضيه را ما مي خورديم. بازيكني مثل كريم باقري از اين قضيه ضربه نخورد چون بازيكن بزرگي بوده و از نظر مالي نيز تأمين است البته كريم را به طور مثال گفتم بازيكناني مثل من و جباري از اين بابت خيلي ضرر كرديم. سال اول در پرسپوليس خيلي خوب بود قهرمان هم شديم.هر پستي هم بازي مي كردم چپ، راست، حتي تيم ملي براي بازي هاي آسيايي پوسان ۸ بازيكن بزرگسال دعوت كرد كه از بين آنها سه نفر انتخاب كند كه تنها بازيكني كه از پرسپوليس دعوت شد من بودم. اگر پرسپوليس در اين فصل نيز نتيجه نمي گرفت جواد كاظميان نيز سرنوشتي نامعلوم را پيدا مي كرد. حتي اگر خوب بازي مي كرد و گل مي  زد در هر صورت اگر پرسپوليس نتيجه نمي گرفت او هم دعوت نمي شد.
* خوب حالا كمي برمي گرديم به گذشته چه كساني تو را از پرسپوليس رد كردند و به سايپا رفتي؟
- آقاي عابديني من را به پرسپوليس آورد مربي تيم نيز مت كوويچ بود، حميد درخشان نيز كمك بود. در تمرينات خيلي خوب بودم و در آن زمان به عنوان مهاجم بازي مي كردم. در آن موقع پرسپوليس مهدوي كيا و ادموند بزيك را داشتند و بهنام سراج، كوروش برمك، علي باغميشه و هادي مهدوي كيا نيز به اين جمع اضافه شد. همه هم در پست مهاجم بازي مي كردند، پرسپوليس با ۶ مهاجم، فكر كردم جايي برايم نيست. چهار هفته در اين تيم بازي نكردم در آن زمان هم تشنه بازي بودم بعد، ناگهان مت كوويچ رفت و علي آقا آمد رفتم با او صحبت كردم از طرف ديگر حميد عليدوستي گفت هر زمان خواستي از پرسپوليس جدا شوي بيا سايپا.در پرسپوليس رقابت مثل تيم هاي ديگر نيست مثلاً وقتي مهدوي كيا باشد بايد بازي كند، ادموند بزيك هم فيكس بود انگيزه رقابت از من گرفته شده بود.
* چند سال داري؟
- متولد ۱۰/۶/۱۳۵۶.
* براي اولين بار چه كسي تو را در ليگ به بازي گرفت؟
- مرحوم سيروس قايقران بود در ۱۸ سالگي زماني كه در اميدهاي كشاورز بازي مي كردم. مرحوم قايقران مرا از تيم اميدها به بزرگسالان آورد و خدا هم خيلي كمك كرد البته شانس هم به سراغ من آمد، كساني كه تلاش مي كنند، شانس هم به سراغ آنها مي آيد من چهار بازي پشت سر هم براي بزرگسالان كشاورز به مدت پانزده دقيقه، پانزده دقيقه بازي كردم و چهار گل نيز به ثمر رساندم. اين ۴ بازي در مجموع شد ۶۰ دقيقه و خدا خواست، اولين بازي با سپيد رود رشت بود، ما سه بر صفر جلو بوديم من رفتم يك گل زدم بازي چهار بر صفر شد.هفته بعد در نوشهر به مصاف ايرسوتر رفتيم البته دو بر صفر عقب بوديم بعد كه من رفتم دو بر يك شد و در نهايت بازي را واگذار كرديم. بازي بعد با استقلال بود كه از دقيقه ۷۵ وارد بازي شدم و بازي مساوي بود در همان لحظه ورود من منصوريان كه در آن سالها فراتر از آسيا بازي مي كرد يك گل براي استقلال زد وقتي كه وارد شدم آنها يك دفاع اضافه كردند و غفوري اصل در اين پست قرار گرفت. در اين لحظه روي پاس بختياري زاده در موقعيت خوب قرار گرفتم و با ضربه اي فراموش نشدني توپ را از بين پاهاي غلامپور درون دروازه استقلال جاي دادم تا بازي مساوي شود.
* خوب اين آدمي كه در ۶۰ دقيقه چهار گل زده چگونه مي آيد پست مهاجم را ترك مي كند و مدافع مي شود؟
- وقتي كه كوردس به تيم ملي اميد آمد به ويتنام رفتيم. در همان بازي ها من به عنوان مهاجم ۴ گل زدم، ۴ گل ديگر تيم نيز توسط باغميشه به ثمر رسيد در همان سال هم در ليگ هم ۹ گل زدم. اما يك بازي در شيراز داشتيم با فجر سپاسي، بازي را يك بر صفر عقب بوديم پيستون راست ما سعيد رجبي بود كه او با محمدرضا هنركار تعويض شد كه در همان ابتداي نيمه دوم مچ هنركار در رفت و از بازي بيرون آمد. تعويض ديگري هم نمي توانستيم انجام دهيم و من رفتم پيستون راست بازي كردم. از آن به بعد ديگر به عنوان مدافع راست شناخته شدم. دو سال بعد هم كه مايلي كهن به سايپا آمد به عنوان بازوي راست بازي كردم.در سايپا راحت بازي كردم من بازيكن مطرح تيم بودم و براي تيم ملي فقط من زير ذره بين بودم. زماني كه ليست تيم ملي اعلام مي شد مطمئن بودم كه هستم و اصلاً  نگاه نمي كردم.
* خوب بعد چه شد؟
- وقتي كه به پرسپوليس آمدم علي آقا روي كار دفاعي ام كار كرد سيستم پرسپوليس هم به نوعي بود كه تكل زن مي خواست و بازيكن قدرتي. اين خصوصيات را داشتم اما زياد از آن استفاده نمي كردم.
* شفاهي با شما كار دفاعي كار مي كرد يا عملي؟
- هر دو، همه جا مي گفت جمشيدي از كسي دريبل نمي خورد و انگيزه من را بالا مي برد و واقعاً  بيشتر كار دفاعي مي كردم، تا سال جاري. البته اين ضعف است كه يك بازيكن روي ضعف هاي دفاعي كار نكند.در حال حاضر هم مي گويند پژمان جمشيدي در دفاع خوب حمله مي كند، مي دانم،به دفاع پشتي هم فشار مي آيد به طور مثال در مورد آخرين بازي پرسپوليس وقتي كاظميان هجوم مي برد خوب به انصاريان فشار زيادي وارد مي شد، مردم كار حمله را دوست دارند. متأسفانه فوتبال ما هم مثل فوتبال امارات شده هم مربي زياد اخراج مي كنيم و هر كي گل مي زند را دوست داريم. دقيقاً داريم راه آنها را مي رويم.
* خوب تو كه اين موضوعات را مي داني چرا ضربات آخرت را خوب نمي زني؟
- ضعفم در دو چيز است يكي سانتر كردن كه البته در حال حاضر در كل دنيا اگر بگرديد ۵ تا پيستون با سانتر عالي پيدا نمي كنيد. بازي كردن در پست پيستون بسيار كار دشواري است. به طور مثال در بازي ابومسلم در حالي كه دقيقه ،۱۰ ۳ بازيكن را دريبل دادم زانوهايم ديگر توانايي  سانتر را نداشت و ليز خوردم.در سال جاري با حميد استيلي روي اين نقيصه كار كرديم. تقريباً تمرينات اختصاصي را در اين خصوص انجام مي دهم. البته زوبل هم روي اين موضوع تأكيد بسيار دارد.زوبل علاقه مند است از هر جا كه صاحب توپ مي شويم سانتر كنيم روي دروازه حريف، در مقابل پروين اعتقاد دارد كه اگر با بازيكن روبه رو تك به تك شدي بعد از دريبل، عمقي حركت كنيد. البته پروين به من و كاظميان اين موضوع را تأكيد مي كند چون عقيده دارد ما توانايي اين كار را داريم.فكر مي كنم ارسالم نسبت به گذشته بهتر شده است. دومين موردي كه روي آن ضعف دارم اشكال در ارسال پاس هاي از روي لب خط است كه اگر بتوانم پاس آخر را خوب بدهم كارايي ام افزايش پيدا مي كند.
* در زدن ضربه به چارچوب نيز ضعف داري به نظر محاسبه ات دقيق نيست، اكثراً به تور بغل مي زني؟
- قبول دارم، اين مورد را نيز برطرف مي كنم. در بازي هاي اخير چند موقعيت خوب را از دست داده ام.
* از بلازويچ چه درس هايي فرا گرفتي؟
- خيلي چيزها، او بود كه فوتبال من را متحول كرد. اعتقادي كه بلازويچ به من داشت و اگر تيم به جام جهاني مي رفت شايد سرنوشتم عوض مي شد اما متأسفانه نشد.در فوتبال ما بلازويچ مربي بزرگي بود البته برانكو نيز مربي بسيار خوبي است. در حال حاضر براي تيم ملي برانكو بهترين گزينه است. زماني هم كه بلازويچ مربي بود بيشتر كارها را برانكو انجام مي داد. ولي ما تاكتيك پذير نبوديم به طور مثال هر روز تمرين پاس رو به عقب را با ما كار مي كرد و يا ۹ روش زدن ضربات ايستگاهي را به ما آموخت ولي يكي از آنها را ما در زمان مسابقه انجام نداديم. كارهاي خيلي خوبي به ما ياد مي داد. ما همه تقصيرها را مي اندازيم گردن مربي به طور مثال پرسپوليس مي بازد مي گويند زوبل مقصر است ديگر كسي به بازيكنان كاري ندارد. اين موضوع درست نيست.
* چه تفاوتي بين نقش پيستون و مهاجم وجود دارد و علاقه مند به بازي در كدام پست هستي؟
- پيستون را خيلي دوست دارم در حالي كه مهاجم در ايران بيشتر به چشم مي آيد اگر در سه بازي مهاجم بازي كنم، بهترين گلزن مي شوم مخصوصاً در پرسپوليس فعلي.
* پرسپوليس كنوني چه تفاوتي با پرسپوليس بگوويچ دارد؟
- در زمان بگوويچ وقتي كه مي خواستم سر تمرين برويم عذاب داشتم تنها چيزي كه در پرسپوليس زمان بگوويچ نبود رفاقت بود.
* به چه دليل؟
- به دليل اين كه بازيكنان يكديگر را قبول نداشتند اين را من نمي گويم مي توانيد از ديگران هم سئوال كنيد.شايد خيلي ها جرأت نكنند اين موضوع را بگويند اما من چيزي را كه در دلم دارم مي گويم.
* در مورد پروين چه نظري داري؟
- پروين در بوجود آمدن رفاقت در تيم نقش مهمي دارد هر كسي بگويد تأثير ندارد و پشت سرش حرف بزند صحيح نمي باشد. معمولاً آدم هاي تحصيلكرده پروين را سنتي مي دانند. من  هم تحصيلكرده هستم و در خانواده فرهنگي بزرگ شدم و فرق آدم بي سواد و تحصيلكرده را مي دانم ولي علي پروين در فوتبال ايران يكي است واقعاً يك نفر است. شايد از نظر آموزش فوتبال در حد مدرساني كه ما داريم نباشد ولي يك خصوصياتي دارد كه حضورش در ايجاد كردن رفاقت و همچنين هوشش در كوچينگ فوق العاده است.
* امسال رفاقت در تيم وجود دارد؟
- بله فوق العاده است واقعاً تيم خوب است. البته بكوويچ در نتيجه نگرفتن پرسپوليس مقصر نبود چون جو تيم خراب بود تيم از نظر مالي خراب بود، حاشيه زياد داشت بالاخره علي پروين محبوبيت دارد. پارسال يك عده حالا خطي و يا غير خطي جور ديگري تشويق مي كردند.يك عده محبوبيت نداشتند اينها باعث مشكلات مي شد البته من در آن تيم با كسي مشكل نداشتم الان هم ندارم نه اينكه بگوييد به خاطر علي پروين مي روم سر فلاني را مي شكنم نه، من علي پروين را دوست دارم در مقايسه با خيلي از آدم ها پروين را انتخاب مي كنم ولي به خاطر پروين دست به هر كاري نمي زنم چون خودم فكر دارم، عقل دارم و مي دانم چه كسي آدم درستي است و چه كسي آدم درستي نيست در همه تيم هايي هم كه بودم مي توانيد بپرسيد هيچ وقت به كسي بي احترامي نكردم چه كوچكتر چه بزرگتر، ولي يكسري واقعيت هاست، به فرض من هيچ وقت نمي توانم بشوم علي دايي هر كسي جايگاهي دارد. در دعواي علي دايي با علي پروين دخالت نكردم، پژمان جمشيدي نمي تواند در اين مورد دخالت كند چون نه در حد پروين است نه در حد دايي، آنها هم جايگاه خودشان را دارند، فهم و شعور دارند و مي دانند دارند چه مي كنند. اگر هر كسي جايگاه خود را در فوتبال بداند، پيشرفت مي كنيم. ولي متأسفانه اين گونه نيست.
* از زماني برايمان بگو كه براي اولين بار به تيم ملي دعوت شدي؟
- وقتي من را به تيم ملي دعوت كردند هزار و يك وصف براي من درآوردند خدا شاهد است، بيچاره ام كردند ولي قسم مي خورم يك بار به كسي باج ندادم. هر كسي الان اين ادعا را دارد كه من به او باج دادم كه مطلبي از من بنويسد همين امروز فوتبال را كنار مي گذارم.
* يعني در فوتبال ما باج دادن تنها به خبرنگار است؟
- نه تكرار مي كنم نه، خوب و بد همه جا وجود دارد. شايد يك روز فوتبالم تمام شود بهتر بتوانم صحبت كنم البته در مطبوعات من محبوبيت زيادي ندارم كه الان بخواهم طرفداري از كسي بكنم. در مورد محبوبيت بايد زمانش برسد.من نتوانستم خوب ارتباط برقرار كنم در اين ۴ سالي كه در پرسپوليس هستم شما ۵ روزنامه بياوريد كه تيتر يك آن به من اختصاص داده شده باشد. خدا را شكر كه هميشه پرسپوليس فيكس بازي مي كنم. بايد ثابت كنم كه مي شود سالم و بدون باج، بدون پارتي و همه اينها رفت تيم ملي. خيلي ها مي گويند نمي شود، ولي حتماً مي شود،  نمي شود كه نشود، اگر اين جوري نشود خدا...
* بحث اين است كه در فوتبال ما حمايت چقدر نقش دارد؟
- من خودم اعتقاد دارم ۵۰ درصد هر كاري چه تجارت و چه كارهاي ديگر تبليغات است ولي بعضي ها تبليغات را اشتباه مي گيرند. بازيكن پرسپوليس و استقلال براي چه روي بورس هستند، براي اين كه تبليغات پشت آنهاست. تبليغات باعث مي شود كه مردم اين تيم ها را بخواهند. به طور مثال به من مي گويند فلان بازيكن جاذبه مطبوعاتي دارد اما اين موضوع را اصلاً قبول ندارم بله يكي ازنظر قيافه خوش تيپ است و روي جلد مي رود، شايد دختر و پسرها هم بخرند خودم هم اين گونه بودم و عكس فوتباليست ها را به ديوار مي زدم. به طور مثال تيم پكن را خيلي دوست داشتم اصلاً علت ادامه دادن فوتبالم تيم پكن بود، عابدزاده را دوست داشتم، شاهرخ بياني را مي پرستيدم، يك بار ديدم بياني به كلاس مربيگري مي رفت از بالا ديدمش نمي دانستم چطوري بدوم به سمتش تا از نزديك ببينمش بعد به شاهرخ گفتم از بچگي دوستت داشتم.
* طرفدار استقلال بودي؟
- بچه بودم يك هفته استقلالي، يك هفته پرسپوليسي، البته خيلي ها هستند كه پرسپوليس را دوست دارند البته تا به بطن قضيه نيامده بودم باور نمي كردم، ربطي هم به تحصيلات و چيزهاي ديگر ندارد. من دوستاني دارم كه تحصيل كرده هستند البته دوستانم بسيار محدود و انتخاب شده هستند. اكثريت آنها تحصيلات خوب دارند در بين آنها كساني را پيدا مي كنم كه روي پرسپوليس تعصب دارند.
* اگر بين پروين و غمخوار بخواهي كسي را انتخاب كني چه كسي را انتخاب مي كني؟
- قابل مقايسه نيستند؛ حتي بين پروين و دايي هم پروين را انتخاب مي كنم. علي دايي به عنوان يك الگو مي تواند قابل احترام باشد، اگر من بچه دار شوم مي گويم علي دايي را الگوي خودت قرار بده.
* يك سؤال، فرض كنيم پسري داري، او را به مدرسه فوتبال علي دايي مي فرستي يا علي پروين؟
- علي پروين، چون هنوز علي دايي مربي نشده است كه كار فني او را ببينيم. علي دايي به عنوان كسي كه از يك شهر بدون امكانات پا شده آمده دانشگاه صنعتي شريف، رشته صنايع خوانده ،تازه در آن زمان تمام امكانات خانواده در اختيار او نبود تا در ناز و نعمت درس بخواند. به طور مثال ساعت ۸ شب تلويزيون را خاموش مي كرديم چون برادرم درس داشت. مادرم ۶ صبح براي تهيه صبحانه او بلند مي شد و سرانجام وقتي قبول شد پدرم انگار بزرگترين موفقيت دنيا را از آن خودش كرده بود. من ارزش كار دايي را مي فهمم.علي دايي اين شرايط را هم نداشت نه آن بضاعت مالي را داشته، ما هم بضاعت زيادي نداشتيم و درحد كارمندي بود. نه آن آرامش را در خانواده داشته آمده رفته صنعتي شريف قبول شده است. اين موضوع را كنار بگذاريد، تازه بعد از اتمام درسش موفقيت هاي ورزشي دايي ادامه داشته و فوتبال ايران را تسخير كرده تا جايي كه عنوان آقايي گل جهان را به دست آورده است. همه كارهاي دايي حساب شده است. به اين عنوان الگويي خوبي است.
* چرا پرسپوليس پارسال را فقط سمبل دايي مي داني نظر ما اين است كه زماني استانكو به پرسپوليس آمد ۸ بازيكن اين تيم به ليگ هاي اروپايي رفتند حتي بهنام طاهرزاده كه اكنون در فوتبال جايي ندارد به اسلوواني رفت.
- البته اشكال كار نبود امير عابديني است، اگر او هم در حال حاضر در پرسپوليس بود ما باز هم بازيكنان زيادي به خارج ترانسفر مي كرديم.
* به نظر تو روي نيمكت پرسپوليس اگر پروين باشد جشميدي چقدر پيشرفت مي كند، اگر بگوويج، برانكو يا امثال اينها باشند چقدر رشد مي كند؟
- خوب ما بايد بحث را تفكيك كنيم يك بحث فني علي پروين است يكي بحث هوش و مديريتش.اگر منصفانه بخواهم فكر كنم كه جايگاه پروين در فوتبال ما كجاست نمي توانم او را انكار كنم مگر مي شود شما اين همه بازيكن را دور هم جمع كني كسي هم جرأت نكند حرف بزند حتي زماني كه حقوق بچه ها را ندادند.
* خوب ولي اينها كه گفتي بحث ما نيست شما گفتي بلازويچ ۹ روش ايستگاهي با ما كار كرده است خوب شايد اين طرحهاي تاكتيكي را علي پروين و يا امير قلعه نويي بلد نباشد؟
- ايوويچ بدنسازي را در اتريش روي بدن هاي ما انجام داد كه در طول ۲۸ روزي كه ما آنجا بوديم يك بار خسته نشديم به نظر من بدن هاي ما ديگر به آمادگي آن زمان نخواهد رسيد. در بازي با امارات به قدري من آماده بودم و دويدم كه دوقلوي پاهايم در دقيقه ۹۰ گرفت و من بيرون آمدم فيلم را كه مي بينم انگار دوپينگ كردم. خوب حتماً  يك چيز بلد بوده است. يكي از تمريناتش اين بود كه ما را مي برد روي تپه شيب دار فقط راه مي رفتيم كه براي تقويت مچ پا بود خوب تمرينات مشخص است كه بايد متفاوت مي باشد، ايويچ يا بلاژويچ اين علم ها را داشتند ولي شما از علي پروين چگونه توقع داريد كه ياد گرفته باشد علي پروين بيشتر از چيزي كه بهش دادند ياد گرفته  است آن هم به خاطر هوشش است. ولي ما براي پروين چه كار كرديم آيا در زماني كه جوان بوده به كلاس هاي پيشرفته مربيگري معرفي اش كرده ايم كه الان از او توقع داريم.
* به نظرت چگونه بايد به تيم ملي برگردي؟
- بايد همين روند را ادامه دهم با يك مقدار تلاش بيشتر.
* چرا زياد مصاحبه نمي كنيد؟
- دوست دارم گوشه گير باشم حرف پشت سرم كمتر است هم اين كه راحت تر بازي مي كنم، براي اين كه هر كاري بكنيد يك سري نفرات خاص روي جلد هستند. هر چه هم بگويي هم سطح خيلي ها قرار مي گيري.و من نمي خواهم مثل آنها باشم يا با آنها مقايسه شوم.
* آنها چه ضرري كردند كه تو نكردي؟
-بحث ضرر نيست بحث تشخيص شخصيت انسان از طريق مردم است. همه فوتباليست ها مثل هم نيستند. من راهم جداست.
* تا حالا با برانكو صحبت كرده اي؟
- اصلاً.
* تمايل نداشتي از طريق بگوويچ ارتباط برقرار كني؟
- اصلاً عادت به اين كارها ندارم. من با دادكان زندگي كرده ام در چند دوره در تيم دانشجويان با هم بوديم و فكر مي كنم من را خيلي دوست دارد ولي از روزي كه رئيس فدراسيون شده من تنها دو بار او را ملاقات كرده ام. آن هم به خاطر اختلافات باشگاه پرسپوليس بود. عادت به اين نوع كارها ندارم اعتقاد دارم اگر پژمان جمشيدي را شناخته باشند با حرف مردم نظر آنها عوض نمي شود.