چهارشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۸۳ - سال سيزدهم - شماره - ۳۶۴۰
ايرانشهر
Front Page

نگاهي به تاريخچه وعظ و منبر و روضه در گفت و گو با يك واعظ تهراني
از سيسرون تا تاج نيشابوري 
029835.jpg
عكس : مريم بخشي 
وعظ و خطابه روي منبر در كشورهاي اسلامي وجود دارد ليكن روضه خواني به صورت چند دهه پشت سر هم، چنانكه در بين شيعيان مرسوم است، در كشورها و ميان مردم سني مذهب وجود ندارد
مداحان و روضه خوانان علاوه بر حفظ ارزش هاي والاي نهضت سيد الشهدا گوشه ها و رديف هاي آواز ايراني را نيز حفظ كرده و سينه به سينه منتقل كرده اند

محسن سالا ريان 
-وعظ و خطابه از چه زمان پديد آمد و تاريخ مدون آن تا كجا واپس مي رود؟
-آيا وعظ به صورتي كه در كشور ما رايج است، همراه با روضه خواني، ويژه مذهب شيعه است يا اهل تسنن هم چنين مراسمي دارند؟
-اصولا منبر به شكلي كه ما داريم در همه كشورهاي اسلامي وجود دارد؟
-وعاظ معروف ما كدام بوده اند؟
سوالاتي از اين دست همواره ذهن جست و جوگران را به خود مشغول داشته و حال كه ايام محرم است و مراسم سوگواري سالار شهيدان امام حسين (ع ) در همه خيابان ها و كوچه ها و در مساجد و تكايا جريان دارد، بهترين زمان است براي پرداختن به اين موضوع كه خواهيم كوشيد در اين روزهاي ارجمند و پر فيض طي گزارش هاي مختلفي به آنها بپردازيم.
با حجت الاسلام محمد علي ذاكري، يكي از وعاظ قديمي تهران گفت و گو كرده ايم و آنچه مي خوانيد ماحصل اين گفت و گوست.وي در رابطه با خطابه به معناي عام مي گويد:
شايد از آن زمان كه اولين نشانه  هاي شهرنشيني در تاريخ بشر پديد آمد و روابط اجتماعي شكل گرفت، انسان مجهز به نيرومند ترين سلاح پيشرفت و غلبه بر نيروهاي طبيعت، يعني زبان و به تبع آن دانش، با وعظ و خطابه آشنا شد. رهبران و فرماندهاني كه قدرت سخنوري بيشتري داشتند، بهتر مي توانستند نيروهاي خود را بسيج و ساماندهي كنند، كارهاي اجتماعي و سياسي را پيش ببرند و جامعه را به سمت و سوي مورد نظر خود هدايت كنند.
به تدريج با بزرگتر شدن جوامع و گسترش اطلاعات و آگاهي بشر، خطابه و سخنراني به عنوان هدايت اخلاقي مردم كم كم به صورت يك حرفه و توانايي مشخص در آمد و كساني در اين راه به كسب مهارت پرداختند. از جمله كساني كه در اين وادي به چنان كمال و فضيلتي دست يافت كه هنوز به عنوان سمبل سخنوري و خطابت شهرت دارد، سيسرون است. او فنون سخنوري را به اوج رساند و حتي معروف است كه براي تمرين سخنوري به كنار دريا مي رفت و در مغاره اي كه عرض بسيار كمي داشت مي ايستاد و سخن مي گفت، طوري كه كم كم آواي او بر غرش عظيم امواج فايق مي آمد؛ امواج دريا را مستمعاني فرض مي كرد كه با هم حرف مي زنند و همهمه مي كنند و بر آن بود كه به چنان رسايي در كلام و بانگ كلام دست يابد كه همهمه امواج را فرو نشاند. آن غار تنگ را هم از آنروي برگزيده بود كه دستانش هنگام سخن گفتن از حدود مشخصي بيشتر باز نشود و حركات اضافي نداشته باشد. در واقع از اين دوران به بعد انديشمندان و فلاسفه و بزرگان اخلاق بيشتر به تفكر و تامل در باب انسان و خلقت و طبيعت پرداختند و اين گويندگان زيردست بودند كه كار نشر افكار و آراي آنان را بر عهده داشتند. خب، همانطور كه ملاحظه مي كنيد خطابه تاريخي ديرين دارد و به گمان من نقش آن در روند تكامل جوامع بشري اگر از نقش مصلحان و دانشوران بيشتر نباشد كمتر نيست. در واقع اين دو لازم و ملزوم يكديگر بوده اند و نمي توان يكي را بر ديگري رجحان داد. گفتم مصلحان، مي رسيم به پيامبران كه بزرگترين مصلحان بشر هستند. آنها هم به كمك وعظ و خطابه، انديشه ها و آموزه هاي خود را در ميان جوامع تبليغ مي كردند و اشاعه مي دادند.
وعظ و خطابه در اسلام
حجت الاسلام ذاكري در رابطه با اهميت خطابه در اسلام، مي گويد:
ترديدي نيست كه بلاغت و سخنوري پيامبر اكرم ص يكي از عوامل بسيار مهم در رشد و توسعه اسلام در جامعه جاهليت عرب بوده ولي اين بدان معنا نيست كه پيش از آن بلاغت و سخنوري در جامعه عرب وجود نداشته است. پيش از اسلام بلاغت يك ارزش بزرگ تلقي مي شده و شاعران و سخنوران بزرگي وجود داشته اند، ليكن پيامبر اسلام اين هنر را به اوج خود رساند و اصلا اعجاز آن بزرگوار يعني قرآن كريم بر پايه بلاغت استوار است. در باب فصاحت و بلاغت در جامعه عرب پيش از اسلام داستان ها و روايات فراواني وجود دارد. از جمله سحبان كه از سخنوران بزرگ بوده. شعر مشهوري هم در اين باره هست:
فصاحت سحبان و خط ابن مقله
و حكمه لقمان و زهد بن ادهم
اذاجتمعت في المراء و المراء مفلسوا
فليس له قدر بمقدار درهم
بدين مفهوم كه چنانچه فصاحت سحبان و خط ابن مقله و حكمت لقمان و زهد ابراهيم ادهم در كسي جمع باشد ولي آن كس كيسه اش تهي باشد، در نزد اين مردم به قدر درهمي ارزش ندارد. اين شعر ضمن آنكه گوياي شرايط اجتماعي طبقاتي و مبتني بر ثروت آن دوره است، نشان مي دهد كه سحبان وائل به لحاظ بلاغت داراي چه جايگاهي بوده و اصولا نشان دهنده آن است كه فصاحت از ارزش و اعتبار والايي برخوردار بوده است. روايتي هم داريم كه مضمون آن اين است كه اسلام را 3 عامل به پيروزي رساند، ثروت خديجه (س) ، كلام محمد ( ص ) و شمشير علي  (ع ).
منبر
آيا منبر به اين شكل كه امروز رايج است خاص شيعه است يا در همه كشورهاي اسلامي وجود دارد و اصولا پيدايش آن به چه زماني برمي گردد؟
اصولا وعظ و خطابه روي منبر در كل كشورهاي اسلامي وجود دارد ليكن روضه خواني به صورت يك دهه يا دو يا سه دهه پشت سر هم، چنانكه در بين شيعيان مرسوم است، در كشورها و ميان مردم سني مذهب وجود ندارد. معمولا بيشتر خطابه ها در ميان سني ها به نمازهاي جمعه و خطبه هاي مربوط به آن منحصر است و آنچه براي جامعه مفيد تشخيص داده  شود در همين خطبه ها براي مسلمين بيان مي شود. البته ائمه جماعات هم گاه خطبه مي خوانند ولي اصولا روضه به صورت دهه ده روز پشت سر هم منحصر به شيعيان است.
اما در ايران، تا آنجا كه من مي دانم منبر با اسلام وارد ايران شد و علما و خطباي اسلامي از همان اوايل خطبه  هاي خود را بر منبر ايراد مي كردند. اما روضه خواني و ذكر مصيبت خاندان عصمت و طهارت، به ويژه روضه  هاي دهه اول محرم و صفر، روضه هاي زنانه و امثال آن، بعدها در دوره صفويه مرسوم شد.
مداح، واعظ
معمولا مداحان بيشتر به خواندن اشعار در مدح و توصيف ائمه اطهار و نيز اشعار پند آميز و جز آن مي پردازند. صوت خوشي دارند و اغلب با دستگاه هاي آواز ايراني آشنا هستند. وعاظ كه مي توان گفت در پايگاهي ميانه، حد فاصل بين روضه خوانان و مداحان و فقها قرار دارند، از قديم الايام در دهه هاي مختلف يا روزهاي خاص به مجالس بزرگ در تكايا يا مساجد دعوت مي شدند كه بانيان آن از بازاري ها، تجار و ساير مومنان بودند. همين مجالس هم هست كه بسيار معروف است و مي  توان آن را وجه تمايز و يكي از شاخصه هاي شيعه دانست. شايد پايه اين مجالس، همزمان با مداحي، از دوران صفويه گذاشته شده. در آن اوايل وقتي صفويه به قدرت رسيد و اساس تشيع را سرلوحه اهداف خويش قرار داد، اقدامات مختلفي در جهت آشناسازي عموم مردم با تشيع كرد كه از آن جمله خواندن مدح علي ع در كوچه ها و گذرگاه ها بود كه تا همين اواخر هم رسم بود و هنوز كساني بودند كه خواندن مدح علي بن ابيطالب و فرزندان او را در معابر ثواب مي دانستند.
چرا روضه و به چه معني؟ و آيا در صدر اسلام هم سابقه داشته؟
واژه روضه در زبان عربي ماخوذ از رياض است به معناي باغ و گلشن. مجلس ذكر امام حسين ع و ائمه اطهار هم كه يك مجلس روحاني است به بهشت تشبيه شده و واژه زيبا و پرمعنايي هم هست. اما در باب سابقه روضه كه از آن ميان روضه خواني و گريه بر سيد الشهدا از همه معروف تر است، بايد برگرديم به صدر اسلام. مي دانيد كه اولين سيد الشهدا حضرت حمزه عموي پيامبر اكرم ص است كه در واقعه جنگ احد با 72 نفر ديگر به شهادت رسيد. در سالگرد شهادت حمزه سيدالشهدا، پيامبر امر فرمود مجلسي در مسجد تشكيل شود و مسلمانان جمع شوند و ياد آن بزرگوار و ديگر شهداي احد را زنده و گرامي بدارند. اين رسم هر ساله تكرار مي شد و زن و مرد بخصوص برتنهايي حضرت حمزه گريه مي كردند. چون مي دانيد كه ايشان تنها بود و زن و فرزندي نداشت. اساس روضه خواني بر مي گردد به همين سنت پيامبري. روايتي هم هست بدين مضمون: من بكي او ابكي او تباكي وجب له الجنه. يعني كسي بگريد يا بگرياند يا حالت گريه به خود بگيرد در سوگ سيدالشهدا، بهشت بر او واجب است. به همين سبب روضه هاي مختلف و سوزناكي در طول ساليان توسط روضه خوانان بزرگ خوانده شده و سينه به سينه نقل شده تا به ما رسيده است. در اين رابطه داستان هاي جالبي هم هست و بعضي براساس اصل قديمي و معروف هدف وسيله را توجيه مي كند. خواسته اند هر طور شده مستمعان را بگريانند و دست به كارها و گفتار عجيب و غريبي زده اند. از جمله،شهيد مرتضي مطهري داستاني را از قول يكي از طلاب كرمان نقل مي كرد كه گويا آن طلبه به مشهد مي رفته و بين راه در ايام محرم در يكي از دهات نيشابور توقفي داشته و به مسجد رفته. در آنجا ديده مقداري سنگ جلوي پاي روضه خوان مجلس روي منبر گذاشتند. تعجب كرده كه اين قلوه  سنگ ها چيست. خلاصه وقتي چرا غ ها را خاموش مي كنند متوجه صداهاي آخ و واخ مي شود و بعد مي فهمد كه آقاي روضه خوان با اين سنگ ها به سركساني مي زند كه گريه نمي كنند تا به واسطه درد آن اشك به چشمشان بيايد و بگريند. بعد هم كه با خود روضه خوان صحبت كرده كه اين چه حكايت است، روضه خوان توضيح داده كه وقتي اين مردم با پاي خودشان به بهشت نمي روند مجبورم به زور آنها را به بهشت بكشانم. مگر نمي دانيد كسي كه در مجلس ذكر مصيبت حسين ع گريه كند، بهشت بر او واجب است؟!
به هر صورت، رونق روضه خواني بعد از صفويه شروع شد و تا اواخر دوره قاجاريه پادشاهان سعي مي كردند در مجالس وعظ و روضه خواني شركت كنند. مثلا در همين تكيه دولت در دوره قاجاريه بخصوص در دوران ناصرالدين شاه دو ماه كامل محرم و صفر روضه خواني بر قرار بود و مردم به اين تكيه و ديگر تكايا و مساجد مي رفتند و مجالس وعظ كم نظيري از وعاظ بزرگ نقل شده. البته در زمان ما صدا و سيما بخش بزرگي از وظيفه تكاياي آن زمان را به عهده گرفته و مجلس وعظ را به خانه ها آورده اند. در آن زمان مردم از خانه ها بيرون مي آمدند، در مجلس روضه دور هم جمع مي شدند، همديگر را مي ديدند، از درد و گرفتاري هم با خبر مي شدند و گريه بر سالار شهيدان دلشان را شست  وشو مي داد و باطن شان را پاك مي كرده و بسياري از مشكلات يكديگر را هم در همين ايام حل مي كردند، به كمك هم مي شتافتند و قس عليهذا. البته الان هم مجالس وعظ در همه كوچه ها و خيابان ها و محلات در شهرهاي مختلف كشور برقرار است و اگر به نسبت حساب كنيم به مراتب بيش از گذشته منظورم دوران قبل از پهلوي هاست، اين مجالس برگزار مي شود.
از روضه خوانان و وعاظ معروف بگوييد.
همانطور كه پيش از اين گفتم يكي از خصوصيات روضه خوانان و وعاظ، خوشصدايي بود. آنان با تاريخ اسلام و حديث آشنا بودند و داستان ها و روايات جذابي را چاشني نصيحت و پند مي كردند و با قدرت كلام و سخن پردازي چنان شنونده را مجذوب مي ساختند كه گاه دو ساعت مي گذشت و او حس نمي كرد اين دو ساعت چگونه گذشته. يكي ازمشاهير منبر، مرحوم تاج نيشابوري بود. او چنان صدايي داشت كه شايد تاكنون نظيرش ديده نشده باشد. تاج نيشابوري كتابي هم دارد به نام دره التاج كه نقل خاطرات اوست. تاج قادر بود بعد از يك ساعت سخنراني، 20 بيت شعر را به شش دانگ آواز بخواند. مي دانيد كه آن وقت ها بلندگو وجود نداشت و بايد رسايي صدا به حدي مي بود كه همه مستمعان بشنوند. بهترين مايه هاي آواز، بيشتر حجاز، ابوعطا، نوا، شوشتري، گوشه هايي مثل حسيني و چكاوك و جامه دران را چنان مي خواند كه نقل شده گاه شنونده را از حال مي برد و كساني غش مي كردند. خود او شعر هم مي گفت و اشعار خودش را هم مي خواند. شعر معروف:
گاه بودي روي ني از سوره كهفش سخن
گاه هم همراز گشتي با خداي ذوالمنن 
فرق پاكش جمله  جاي ضربت شمشير بود
گه رخ خاكسترآلودش به زينب مي نمود
يعني اي خواهر مرا جا بود ديشب در تنور
خاكساري كي روا از مظهر الله نور
چونكه زينب صورت خاكسترآلودش بديد
دست غم بر سر زد و پيراهن صبرش دريد
آنچنان بي بي بزد بر چوبه محمل سرش
كز شكست سر روان گرديد خون اطهرش
من نمي دانم كه چون برزينب محزون گذشت
اينقدر دانم كه محمل از ميان خون گذشت 
درباره كاروان اسيران از خود اوست و در دره التاج آمده. يكي ديگراز خصوصيات تاج، نوآوري هايي بود كه در روضه ارايه مي داد. در همان مراسم دهه در تكيه دولت كه از صبح شروع مي شد و بهترين منبري ها دعوت مي شدند، تاج آخرين نفر بود كه منبر مي رفت معمولا بهترين و خوش سخن ترين واعظ آخرين كسي است كه به منبر مي رود. مي گويند وقتي مرحوم تاج نيشابوري مي خواست خيلي خوب و رسا بخواند، روي منبر به زانو مي نشست و يك زانو را در بغل مي گرفت و شروع به خواندن مي كرد. وعاظ بزرگ و صاحبنام زياد داشته ايم، من خودم بزرگاني چون شيخ ابراهيم صاحب الزماني ، مرحوم حسينعلي راشد ، مرحوم محمد تقي فلسفي و خيلي هاي ديگر را ديده ام.
وعاظ صاحب سبك 
ما واعظاني داشته ايم كه خود آورنده شيوه و سبك خاصي بوده اند كه بعدها مورد تقليد ديگران قرار گرفته و عادي شده مثل شعر و مثل هنرهاي ديگر. در وعظ و خطابه هم افرادي بوده اند كه شيوه خاصي داشته اند و به شهرت رسيده اند. يادم هست مرحوم طبسي ، والد آيت الله واعظ طبسي ، توليت محترم آستانه قدس رضوي، سبك خاصي در سخن گفتن و خطابه داشتند. جملات را بسيار كامل و ادبي ادا مي كردند، مي توانم بگويم مرحوم محمدتقي فلسفي هم به همين نحو صحبت مي كرد. اين روش را ما به اصطلاح اهل منبر، تكيه به صوت مي ناميم. مرحوم راشد هم سبك ويژه خودش را داشت. آيت الله وحيدي خراساني ضمن اينكه مجتهد و جزو آيات عظام هستند تا همين اواخر منبر تشريف مي بردند، در تهران و جاهاي ديگر و الان هم كه در قم درس خارج تدريس مي كنند همان شيوه وعظ و خطابه شان را در تدريس نيز رعايت مي كنند. حجت الاسلام شيخ حسين انصاريان هم كه اين روزها منبر دارند و خوانندگان روزنامه شما مي توانند كسب فيض كنند از منبرهايشان نيز شيوه و لحن مخصوصي دارند كه مي توان ويژه ايشان دانست.
بعضي از وعاظ علاوه بر كلام نافذ و شيرين خصوصيات ديگري هم داشتند كه به واسطه آن معروف بودند. يادم هست مرحوم شيخ ورپا در مشهد كه هميشه ايستاده سخنراني مي كرد يا مرحوم ركن الاسلام در مشهد كه داستان هاي شيرين و لطيفه هاي بسيار بامزه چاشني سخن مي كرد كه بسيار دلنشين بود. مرحوم صاحب الزماني در تهران هم به واسطه داستان هاي جالب و لطايف سخنش بسيار شهرت داشت. مرحوم حجت الاسلام احمد كافي هم از همان زمان طلبگي در مشهد شب هاي جمعه در ايوان طلاي صحن مطهر امام رضا ع دعاي كميل مي خواند كه طرفداران زيادي پيدا كرد.البته آنچه ما در اين گفت وگو مطرح كرديم صرفا نوعي از وعظ و خطابه سنتي بود كه با منبر و روضه مربوط است وگرنه در دوران اخير بخصوص، سخنراني پشت تريبون و به اصطلاح از نوعي ديگر توسط گروهي از روشنفكران ديني انجام مي شده و هم اكنون نيز ادامه دارد. مرحوم دكتر علي شريعتي ، دكتر الهي قمشه اي و امثال آنها را به ياد داريم. استاد شهيد مرتضي مطهري را مي توان ذوجنبتين دانست. آن بزرگوار هم در قشر دانشجو و به اصطلاح انتلكتوئل و هم در اقشار ديگر نفوذ كلام داشت و هم اهل منبر و هم تريبون بود.در باب وعظ، خطابه و سيرتطور آن حرف و سخن زياد است و اگر بخواهيم به درستي آن را بررسي كنيم، مجال فراختري لازم است، بس فراختر.

ستون ما و شما
تاريخچه روضه و منبر
-وعظ و خطابه از چه زمان پديد آمد و تاريخ مدون آن تا كجا واپس مي رود؟
-آيا وعظ به صورتي كه در كشور ما رايج است، همراه با روضه خواني، ويژه مذهب شيعه است يا اهل تسنن هم چنين مراسمي دارند؟
-اصولا منبر به شكلي كه ما داريم در همه كشورهاي اسلامي وجود دارد؟
-وعاظ معروف ما كدام بوده اند؟
محمدعلي ذاكري يكي از وعاظ قديمي تهران مي خواهد در اين گفت وگو به اين سوالات پاسخ دهد.
درشهر
اولين قرباني ايراني فاجعه سونامي 

با اينكه از فاجعه سونامي مدت زيادي مي گذرد، اما هر روز اخبار تازه اي از آن مي خوانيم. آنچه كه نام ايران را به سونامي گره مي زند، پيدا شدن اولين قرباني ايراني است. تنها ايراني قرباني سونامي يك دختر ايراني تبار مقيم سوئد به نام زهرا اسدالله زاده است.
۴هزار ميليارد ريال جريمه 
هيات وزيران با انتشار جدولي، ميزان جريمه هاي رانندگي در سال 84 را اعلام كرد. بر اساس اين جدول نرخ جرايم رانندگي در سال 84 نسبت به امسال، 15 تا 25 درصد در موارد مختلف افزايش يافته است. اين افزايش جريمه با توجه به صدور 40 ميليون برگ جريمه در سال 1383 قابل تامل است. اگر فرض كنيم مبلغ حداقل هر برگ جريمه 50 هزار ريال است، در سال 1383 برگ هاي جريمه حداقل 2 هزار ميليارد ريال عايدي در بر داشته، اين درحالي است كه بر اساس نرخ هاي جرايم تخلفات رانندگي، مبلغ هر برگ به طور متوسط يكصد هزار ريال است.
با اين اوصاف جرايم رانندگي به طور متوسط سالي 4 هزار ميليارد به خزانه دولت واريز مي كند.
درمانگاه 
حال سارا خوب است 

چند روز پيش در ايرانشهر اگر گزارش پري كوچك غمگين را خوانده باشيد، مي توانيد با خواندن گزارش امروز صفحه درمانگاه اطلاعات جديدي از مراحل جراحي جداسازي پاهاي پري واقعي سارا به دست آوريد. خوشبختانه حال پري دريايي خوب است.
درشهر
نريز آقا ما رد شيم 

اگر نباشند واقعا خدا مي داند روزهاي برفي چه بايد كرد؟ همين چند روز پيش بود كه خبر دادند در رشت برفروب ها براي پارو كردن هر متر يكهزار و 500 تومان پول مي گيرند. تصور كنيد بخواهيد در زمستان چندبار چندصد هزار تومان براي پارو كردن برف هاي خانه تان بپردازيد، اما آن روي سكه را هم بايد ديد. مصاحبه با برف پاروكن ها جالب است. بخوانيد.
تهرانشهر
تعزيه در تئاتر شهر

همين امروز كه مي آمدم روزنامه، چادرها را علم كرده بودند. روزهاي ماه محرم امسال تئاتر شهر تبديل شده است به يك تكيه حسيني. در سردترين روزهاي سال عشق به امام حسين ع باعث شده تا تئاتر شهر همچنان گرم باقي بماند و يك تكيه متفاوت را ايجاد كند. تكيه اي كه تفاوتش با تكيه ها و حسينيه هاي گوناگون شهر اين است كه نويسنده اي دارد و بازيگري.
آنها كه دلشان براي تعزيه هاي ناب لك زده حتما سري به تئاتر شهر بزنند.

|  ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   خبرسازان   |   دخل و خرج  |   در شهر  |   درمانگاه  |
|  شهر آرا  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |