چهارشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۸۳ - سال سيزدهم - شماره - ۳۶۴۰
با وجود بارش بي  سابقه برف
تهران هنوز مشكل كم آبي دارد
شهروندان تهراني به رغم بارش زياد برف و باران نسبت به سال 82 ميزان 3 درصد افزايش مصرف آب داشته اند
029841.jpg
عكس : گلناز بهشتي 
مي گويند اگر ته هر خانه و توي هر كوچه تهران هم يك چاه آب و يك قنات سر در بياورد باز هم مشكل آب حل نمي شود، چه برسد به اينجا كه چاه آب نيست، فتوشاپ نيست و فقط يك نورافكن آبيست.
سعيده امين 
حتي اگر تهران هم مثل رشت در محاصره برف ها گرفتار شود باز هم تا پايان سال تهران با كمبود آب مواجه است.طبق آمار رسمي شركت آب و فاضلاب تهران، ميزان بارندگي در سال آبي كشور يعني ابتداي مهرماه سال 83 نسبت به سال قبل فقط 20 ميليمتر بيشتر شده است.
بر اساس اين آمار ميزان بارندگي از اول مهرماه 83 نزديك به 184 ميليمتر بود، اين در حالي است كه اين ميزان بارندگي در سال آبي 82 به 164 ميليمتر رسيده بود.
شهروندان اسراف كار!
اگرچه بارندگي متناوب تمام نقاط شهر را سفيدپوش كرد؛ بارشي كه در 25 سال گذشته در تهران كم نظير بوده است و اگرچه اين بارندگي ها به صورت يك مخزن آب بالقوه نهايتا وارد شبكه آب هاي سطحي و زيرزميني مي  شوند، اما گزارش هاي سازمان آب منطقه اي تهران نشان مي  دهند كه به همان تناسب جمعيت 8 ميليوني تهران آب بيشتري را مصرف كرده اند.
رفيعي مدير كل روابط عمومي شركت آب و فاضلاب تهران مي  گويد: طبق نمودار مصرف آب، شهروندان تهراني به رغم بارش زياد برف و باران نسبت به سال 82 ميزان 3 درصد افزايش مصرف آب داشته اند كه با توجه به اينكه برف و باران به صورت بالقوه جزو ذخاير آب محسوب مي  شود و هنوز وارد شبكه آب سطحي و زيرزميني نشده، شهر تهران را در اواخر اسفند 83 و اوايل فروردين 84 دچار كمبود آب مي  كند.
به نظر مي  رسد بارش متناوب برف اين باور را در ذهن شهروندان ايجاد كرده كه سدها پر و چاه ها لب به لب شده است، به همين دليل در مصرف آب مضايقه اي صورت نمي  گيرد.
به گفته مدير روابط عمومي شركت آب و فاضلاب هنوز هيچ آب تازه اي پشت سد جمع نشده و هنوز برف ها آب نشده تا به مجموعه ذخاير زيرزميني بپيوندد اما ميل مردم براي مصرف آب بيشتر و بيشتر شده است.
زير 900 ميليون مترمكعب 
سالانه 920 ميليون مترمكعب توسط شهروندان تهراني آب مصرف مي  شود، در حالي كه 3 سد كرج، لتيان و لار مجموعا توانايي تامين 430 ميليون مترمكعب را دارند. سد كرج 200 ميليون مترمكعب، سدلتيان 80 ميليون مترمكعب و سد لار با حق برداشت 150 ميليون مترمكعب است كه با توجه به اينكه در طول سال سدها چند بار پر و خالي مي  شوند اين ميزان به حداكثر 600 ميليون مترمكعب مي  رسد. رفيعي ياد آور مي  شود: مقدار مصرف آب شهروندان تهراني بايد به زير 900 ميليون مترمكعب در سال كاهش يابد. حتي اگر سال پر باران و برفي داشته باشيم چون ذخاير آب هاي سطحي به اين 3 سد محدود مي  شود و آب هاي زيرزميني هم اعم از قنات و چاه مجموعا به 200 ميليون مترمكعب در سال مي  رسد، پس با اين اوصاف هنوز براي تامين آب مورد نياز، ما محدوديت زيادي داريم.
البته سد طالقان نيز با ظرفيت 400 ميليون مترمكعب در آستانه افتتاح است كه اگر بخشي از آب آن به شبكه توزيعي آب تهران داده شود تا حدودي اين كمبود جبران مي  شود، اما در حال حاضر بايد به همين ميزان ذخاير آبي بسنده كرد.
سالانه 920 ميليون مترمكعب توسط شهروندان تهراني آب مصرف مي  شود، در حالي كه 3 سد كرج، لتيان و لار مجموعا توانايي تامين 430 ميليون مترمكعب را دارند
پمپ ها روشن 
پايتخت هميشه با مشكل كمبود آب روبه رو بوده، حتي در بهترين زمان بارندگي اين كمبود جبران نشده است. رفيعي مي  گويد: به دليل بارش برف، ورودي آب به پشت سد كاهش يافته و خروجي آب از سد نيز به علت افزايش 3 درصدي مصرف آب شهروندان كمي بيشتر از حد معمول شده است.
تمام اين برف و باران نيز در ارديبهشت سال آينده وارد شبكه مي  شود و چنانچه آسودگي خيال در مصرف آب ادامه پيدا كند به زودي با كاهش فشار شبكه توزيع مواجه خواهيم بود. گفته مدير روابط عمومي شبكه آب و فاضلاب به اين معني است كه طبقات دوم و سوم به بالاي آپارتمان ها با كاهش فشار آب در روزها و هفته هاي آينده مواجه خواهند شد. به گفته وي در خوشبينانه ترين حالت سد كرج حدود 72 ميليون مترمكعب آب دارد، لتيان با حدود 38 ميليون مترمكعب و سدلار با 61 ميليون مترمكعب حق برداشت جوابگوي آب مصرفي حداقل نصف شهروندان تهران نيست. البته آب هاي زيرزميني كه يك سوم آب هاي مصرفي را تامين مي  كنند دچار كاهش سطح آب شده اند.
نتيجه اخلا قي
شايد انتظار مي  رفت كه بعد از اين همه بارندگي الان سدها لب به لب پر از آبند و مصرف آب آزاد است. اما اگر شهروندان تهراني رعايت نكنند، در آستانه سال جديد روزهاي سختي را به خاطر  كاهش فشار آب خواهند داشت.

امسال براي 5 ميليون خودروي ايراني۴۰ ميليون برگ جريمه صادر شده است
مردم 3 هزار ميليارد ريال پرداخت كردند
029847.jpg
سهيلا بيگلرخاني 
افزايش جرايم راهنمايي و رانندگي شايد بر تعداد تخلفات رانندگي تا حدودي تاثير داشته است، اما هنوز آماري كه سردار محسن انصاري، معاون راهنمايي و رانندگي نيروي انتظامي در اختيار مي گذارد، حكايت از وقوع بسيار اين تخلفات دارد.
سردار انصاري اعلام كرده از اول امسال تاكنون در كشور 40 ميليون برگ جريمه توسط 11 هزار پرسنل راهنمايي و رانندگي صادر شده است.
هرچند تعداد برگ جريمه هاي صادر شده در سال 1382 اعلام نشده، اما به گفته مسوولان راهنمايي و رانندگي تعداد برگ جريمه هاي صادر شده نسبت به سال گذشته، كاهش محسوسي يافته است. آنان اين كاهش را مديون افزايش رقم جرايم تخلفات مي  دانند. سال گذشته جرايم راهنمايي و رانندگي به يكباره به اندازه 10 برابر افزايش يافت. اين افزايش كه از اواخر سال گذشته اجرايي شد، به اعتقاد مسوولان راهنمايي و رانندگي بر ميزان وقوع تخلف تاثير چشمگيري داشت.
حدود 5 ميليون خودرو در ايران شماره گذاري شده اند. اگر فرض كنيم تمام اين 5 ميليون دستگاه در كشور تردد داشته باشند، راننده هر خودرو در سال به طور متوسط 8 بار جريمه شده است و حداقل 8 بار مرتكب تخلف رانندگي. اين رقم تخلف براي هر راننده  ايراني چندان رقم قابل توجيهي نيست. اين در حالي است كه به گفته معاون راهنمايي و رانندگي نيروي انتظامي، كارخانه هاي خودروسازي موظف به نصب دستگاه هاي GPS روي خودروهاي خود شده اند. با نصب اين سيستم پليس مي تواند تمامي خطاهاي رانندگان را مشخص و رسيدگي كند. پيش از اين رانندگان اگر در شهري مرتكب خلاف مي شدند، تخلف فقط در آن شهرستان امكان ثبت داشت، اما در حال حاضر با راه اندازي سيستم جامع امكان ثبت تمام تخلفات در هر شهري وجود دارد. با اين حساب در ماه هاي آينده، احتمال صدور برگ جريمه هاي بيشتري وجود دارد. چه، سيستم GPS، احتمال ثبت نشدن هر تخلفي را از بين مي برد. اما نكته قابل توجه ديگر در وقوع تخلفات رانندگي، نگاه بيشتر رانندگان به جرايم رانندگي است. اغلب رانندگان معتقدند افزايش ميزان جرايم رانندگي نه فقط به خاطر نقش بازدارندگي آنها در وقوع تخلف است، بلكه نوعي كسب درآمد محسوب مي شود. چه، حتي با اضافه شدن جريمه  ها نيز تغييري در فرهنگ رانندگي بسياري از متخلفان ايجاد نمي شود. برخي از متخلفان چنان به فرهنگ تخلف خو گرفته اند كه از پرداخت هر هزينه اي در قبال انجام تخلف واهمه ندارند. از سويي هيات وزيران با انتشار جدولي، ميزان جريمه هاي رانندگي در سال 84 را اعلام كرد. بر اساس اين جدول نرخ جرايم رانندگي در سال 84 نسبت به امسال، 15 تا 25 درصد در موارد مختلف افزايش يافته است. اين افزايش جريمه با توجه به صدور 40 ميليون برگ جريمه در سال 1383 قابل تامل است. اگر فرض كنيم مبلغ حداقل هر برگ جريمه 50 هزار ريال است، در سال 1383 برگ هاي جريمه حداقل 2 هزار ميليارد ريال عايدي در بر داشته، اين درحالي است كه بر اساس نرخ هاي جرايم تخلفات رانندگي، مبلغ هر برگ به طور متوسط يكصد هزار ريال است.
با اين اوصاف جرايم رانندگي به طور متوسط سالي 4 هزار ميليارد به خزانه دولت واريز مي كند. حتي اگر از مبالغي كه پرداخت نمي شود و جرايمي كه به خاطر ديركرد چند برابر مي شود، صرف نظر كنيم، باز هم مي توان عايدي دولت را از اين محل، مبلغ 3 هزار ميليارد ريال تخمين زد.
حتي توان پرداخت اين مبلغ را نداريم، چه رسد به افزايش 25 درصدي آن! اين واكنش يك راننده است، در مقابل شنيدن خبر افزايش رقم جريمه ها.
با آنكه در حال حاضر بحث تثبيت قيمت ها در سال آينده داغ است، به نظر مي آيد جدول ميزان جرايم تخلفات رانندگي از اين حيث مستثني است.
هرچند هنوز ميزان جرايم رانندگي در ايران قابل قياس با كشورهاي ديگر از جمله كشورهاي توسعه يافته نيست، اما اين نكته را نيز نبايد ناديده گرفت كه درآمد مردم در ايران نيز تناسبي با ديگر كشورها ندارد. شايد به قول يك راننده، جرايم رانندگي تنها شاخصي باشد كه از نرخ تورم سبقت مي گيرد.

كفش باهوش
شركت بزرگ لوازم ورزشي آديداس پس از 3 سال كار روي يك طرح محرمانه سرانجام موفق شد اولين كفش هوشمند جهان را توليد كند.
اين كفش هوشمند همانند مغز انسان فكر مي كند، واكنش نشان مي دهد و به خاطر مي سپارد.
مقامات شركت آديداس معتقدند اين كفش ورزشي كه ماه آينده به بازار خواهد آمد، تحولي عظيم در عرصه مسابقات دو خواهد بود.
در اين كفش كه به آديداس يك موسوم است، نوعي ريزپردازشگر به كار رفته است كه با شرايط پا در خلال دويدن سازگاري مي يابد و در برابر ميزان سرعت دونده، فشار اعمال شده روي آن و چگونگي سطح زمين واكنش نشان مي دهد و يك سامانه كابلي كوچك موتوري، مطابق شرايط گفته شده شكل و سطح اتكاي آن را تغيير مي دهد.
اين كفش به قيمت 175 پوند فروخته خواهد شد و از هم اكنون بسياري از فروشگاه هاي لوازم ورزشي در نيويورك اين محصول را پيش فروش كرده اند.

اولين قرباني ايراني فاجعه سونامي
029844.jpg
محمدرضانصيري- فاجعه سونامي با تمام ابعاد غول پيكري كه داشت، مدت هاست كه از صدر اخبار رسانه ها پايين آمده است. اخبار مربوط به آثار اين فاجعه از نظر ارزش خبري افت فاحشي را نشان مي  دهد و در ذيل اخباري نظير ازدواج مجدد پرنس چارلز، تهديد كونداليزا رايس عليه ايران، انتخابات عراق، اعتراف كره شمالي به در اختيار داشتن بمب اتمي و حتي اخبار كم عمق تري مثل سومين ازدواج رونالدو و تولد دوقلوهاي جوليا رابرتز و... قرار مي  گيرد.
با اين حال نمي  توان از خبري كه اين فاجعه طبيعي را با نام ايران پيوند مي  زند، به سادگي گذشت. آنچه اين دو را به هم ارتباط مي  دهد حضور يك قرباني ايراني در ميان كشته شدگان واقعه سونامي است.چندي پيش خبري در مورد مبارزه ماجراجويانه يك خانواده با موج هاي مخرب دريالرزه اقيانوس هند منتشر و به فاصله چند روز تكذيب شد. اما خبري مشابه هست كه واقعيت دارد؛ تنها ايراني قرباني سونامي يك دختر ايراني تبار مقيم سوئد به نام زهرا اسدالله زاده است. سايت استكهلميان گزارش داد كه زهرا و دوستش، دانيله در روز كريسمس مصادف با 25 دسامبر از استكهلم به مقصد تايلند حركت كرده بودند. هواپيماي حامل آنها قاعدتا بايد در ساعت 20:17 به وقت محلي در شهر توريستي پوكت واقع در تايلند به زمين نشسته باشد، اما از آن زمان تاكنون هيچ تماسي بين آنها با خانواده هاشان برقرار نشده است. پوكت يكي از مراكز اصلي و آسيب ديده خيزآب هاي سونامي به شمار مي  رود. جلال اسدالله زاده، پدر زهرا تا چند روز قبل نمي  دانست فرزندش زنده است يا توسط موج هاي وحشتناك سواحل پوكت بلعيده شده يا گرفتار گانگسترهاي تايلندي شده است.
آنها قرار بود بعد از بازديد از پوكت به شهر كائولاك بروند كه اگرچنين كرده بودند، احتمال مرگ آنها افزايش مي  يافت، چرا كه كائولاك بيشترين صدمه را در جريان اين فاجعه ديده است. انتظار و بي  خبري اين خانواده ايراني مقيم سوئد تا روز پنج شنبه 10 فوريه ادامه داشت تا اينكه مطبوعات سوئدي در ليستي تازه، به انتشار نام قربانيان جديد سوئدي كه در منطقه فاجعه كشته شده بودند اقدام كرد و نام زهرا اسدالله زاده 23 ساله نيز در ميان اسامي قربانيان به چشم مي  خورد.البته تاكنون نه جنازه او كشف شده و نه نشانه اي از وي به دست آمده است، اما با اين شواهد نمي  توان به نتيجه اي غير از كشته شدن اين دختر ايراني‎/ سوئدي دست يافت. با اين نمونه ديگر نيازي به داستان سازي نشريات جنجالي درباره ارتباط ايران با فاجعه اي كه دنيا را تكان داد، وجود ندارد. شايد اين خبر براي افرادي كه دوست دارند در پس اتفاقات مهم دنيا ردپاي ايران راجست وجو كنند و از اين راه دچار غرور   شوند، خوشايند باشد؛ براي آنهايي كه با خبر خفه شدن نخست وزير گرجستان در خانه اي كه از بخاري گازي ساخت ايران استفاده مي    كرد احساس اهميت كردند يا افرادي كه پس از حادثه 11 سپتامبر دربه در به دنبال نام ايرانيان در ليست كشته شدگان مي   گشتند.
به هر حال حادثه اي تلخ باعث كشته شدن ده ها هزار آدم بي  گناه شده و يكي از اين قربانيان يك ايراني مقيم سوئد است، به همين سادگي و تلخي. هنوز از ياد نبرده ايم كه در ليست كشته شدگان ارتش آمريكا در اشغال عراق، نام دو سرباز ايراني الاصل نيز وجود داشت. اميدواريم دفعه بعدي كه براي آگاهي از هويت قربانيان يك فاجعه بين المللي واژه ايران به علاوه آن فاجعه را جست وجو مي  كنيم به اين نتيجه برسيم:
Your search did not match any document

ايران؛ مقام دوم
ايران دومين كشور مهاجر پذيردنياست، حالا اگر بگوييم اولينش كشور كاناداست خيلي هم اين مقام دومي ايجاد ناراحتي نمي كند، اما فراموش نكنيم مهاجراني كه به كانادا مي روند چقدر سودآوري براي آن كشور دارند و مهاجران كشور ماچقدر ؟ آن وقت ماجرا آنقدرها هم خوشحال كننده نمي نمايد.
اكثر اين مهاجران اتباع افغان هستند كه از تحصيلاتي برخوردار نيستند و مشاغل آنها در كشور ما در حد كارگري و شغل هاي كاذب باقي مي ماند. ايران 4 ميليون مهاجر دارد. مدير كل امور اتباع خارجي استان خراسان رضوي گفت: ايران خدمات بسياري به پناهندگان عراق و افغان در دو دهه اخير داشته است و ميليون ها دلار در بخش هاي آموزش و بهداشت و مسكن خرج اين مهاجران شده است.
هرسال 500 هزار نفر از مهاجران افغان به كشور افغانستان برگردانده مي شوند اما با اين حال همچنان مي توان خيل افغان ها را در شهرهاي مختلف كشور مشاهده كرد.

مبارزه با شپش
شپش موجودي موذي است مخصوصا اگر سر از سربچه مدرسه اي ها در بياورد، گرچه كارشناسان آموزش و پرورش گفته اند كه ميزان شيوع شپش در مدارس كاهش يافته است، اما طرح مبارزه با شپش به صورت ضربتي اجرا مي شود، اما مشكل اينجاست كه براي اجراي طرح، مربي بهداشتي وجود ندارد.
در بسياري از مدارس اصولا احساس نيازي به مربي بهداشت نمي شود. سهيلا تبريزي، كارشناس مسوول بهداشت و تغذيه آموزش و پرورش گفت: آمار شپش در مقطع راهنمايي مدارس تهران در آذرماه از 31 نفر به 17 نفر رسيده است.
طرح مبارزه با شپش از ابتداي مهرماه در 19 منطقه تهران و در مدارس راهنمايي و دبيرستان دخترانه به صورت ضربتي در حال اجراست.

گل سرخ ممنوع
ايلنا - عربستاني ها براي مقابله با بعضي مناسبت هاي غربي، روش هاي جالب توجهي دارند. مثلا فروش گل سرخ در روز ولنتاين در اين كشور ممنوع است.
پليس هاي اخلاقي كشور عربستان سعودي با آمدن روز ولنتاين فروش گل رز قرمز را در گلفروشي ها ممنوع كرده اند.
صاحبان گلفروشي ها مي گويند اين اقدام هر ساله از طرف اين كشور انجام مي شود تا از برگزاري فستيوال مربوط به اين روز جلوگيري شود. تنها اعياد اين كشور اعياد فطر و قربان است.
در پي اين اقدام قيمت گل رز قرمز كه اكنون به صورت پنهاني توسط دستفروشان فروخته مي شود چند برابر شده است.

بن كتاب در مقابل تحويل زباله
استفاده از زباله ها و بازيافت آنها مثل تمام موضوعات ديگر بايد آموزش داده شود شايد اينكه چطور از محل توليد زباله ها مثل منازل يا مغازه ها مي توان با تفكيك به بازيافت زباله كمك كرد، مساله اي باشد كه هيچ وقت به آن توجه نكرده ايم. بهتر است بدانيد شهرداري مشهد در كاري تازه به آموزش بانوان اين شهر براي بازيافت پرداخته است.
مسوول روابط عمومي سازمان بازيافت و تبديل مواد شهرداري مشهد گفته است: 180هزار نفر از بانوان مشهدي آموزش بازيافت را به صورت خانه به خانه از هفته آينده فرا مي گيرند.
فرخنده مداح حسيني اعلام كرده اجراي اين طرح با همكاري بسيج خواهران و سازمان بازيافت انجام مي شود كه آموزش هاي آن در رابطه با نگهداري،  حفظ وتحويل زباله و محاسن و معايب آن است.
وي گفته است در گذشته مشابه چنين طرحي براي 150هزار نفر از بانوان مشهدي با همكاري رابطان بهداشت و سازمان بازيافت اجرا شده است.
مداح حسيني با بيان اينكه در اسفندماه طرح آموزش بازيافت ويژه دختران دوره راهنمايي نيز اجرا مي شود گفت: اين طرح در 51 مدرسه دخترانه راهنمايي در مشهد به اجرا در مي آيد و در آن دختران دانش آموز بعد از فراگيري آموزش هايي در يكي از روزهاي هفته، زباله هاي خشك و قابل استفاده را به كلبه بازيافت در مدرسه تحويل مي دهند و در مقابل بن كتاب و لوازم التحرير مي گيرند.

قانون جديد
مبلغ جريمه در تهران 40 هزار ريال 
مبلغ جريمه در شهرستان 40 هزار ريال 
029838.jpg
۱۰۲۲- نشاندن مسافر در طرف راست يا چپ راننده اتوبوس، ممنوع است.
راننده وسايل نقليه عمومي و جمعي، علاوه بر مسووليت رانندگي، مسووليت جان تمام سرنشينان و مسافران را نيز برعهده دارد. نشاندن مسافر در كنار دست راننده چه دست راست و چه دست چپ از قدرت عمل راننده مي كاهد و در موارد حساس، امكان نشان دادن عكس العمل به موقع را از راننده سلب مي كند و تمركز راننده را در حين رانندگي، برهم مي زند.

يك روز با برف پارو مي كنيم ها!
بعضي ها فقط پارو مي كنند. ولي من پس از اينكه برف را ريختم، جارو مي كشم و اگر صاحبخانه بخواهد، با آب گرم پشت بامش را هم مي شويم 
029871.jpg
روفتن برف شغلي موقت به حساب مي آيد. آنها عده اي از كارگران فصلي هستند كه با كساد شدن بازار ساخت و ساز در فصل سرما، براي تامين مخارج خانواده رو به سوي كارهاي موقت و منطبق با شرايط از جمله زدودن برف از بام خانه ها و سطح خيابان ها مي آورند
مريم گودرزي مقدم 
از قضا دوره خشكسالي قاره آسيا تمام شده و چند وقتي است كه بيشتر ما، هر روز صبح بلافاصله پس از بيدار شدن، گوشه پرده را كنار مي زنيم تا بدانيم شب قبل ضخامت لباس برفي خيابان ها به چند سانتيمتر رسيده است.
كساني كه براي رسيدن به محل كارشان پياده رفتن را تجربه كرده اند، بي شك در طول مسير با تعدادي پارو به دست روبه رو شده اند كه بيشترشان از مناطق جنوبي تهران به سمت شمال شهر راه مي افتند، پاروهايشان را روي دوش مي گذارند و چند لحظه يكبار، با لحني آهنگين خودشان را معرفي مي كنند: برف، پارو، مي كنيم !
شغلي پردرآمد و پرزحمت و موقت 
شايد بتوان روفتن برف را شغلي موقت به حساب آورد. آنها عده اي از كارگران فصلي هستند كه با كساد شدن بازار ساخت و ساز در فصل سرما، براي تامين مخارج خانواده رو به سوي كارهاي موقت و منطبق با شرايط از جمله زدودن برف از بام خانه ها و سطح خيابان ها مي آورند.
پاروكردن نعمت آسماني براي آنها كه به طور معمول در وضعيت اقتصادي مطلوبي نيستند، مشكلات خاصي به همراه دارد. به عنوان نمونه مجبورند گاهي زير بارش بي امان برف، به فعاليت بپردازند در حالي كه بيشترشان پوشش كافي بر تن ندارند، يكي از آنان به نيابت از همقطارانش كه گرد ما جمع شده اند و كف دست هايشان را به هم مي مالند، مي گويد: اگر چند ساعت طول بكشد تا كارگيرمان بيايد، سرما امانمان را مي برد اما همين كه چند دقيقه مشغول ريختن برف از روي پشت بام خانه مي شويم، چنان گرممان مي شود كه حتي يك لا پيراهن هم كلافه مان مي كند.
گاهي هم مشكلات كساني كه از كودكي آنها را با نام برفي يا برف پارو مي كنيم مي شناسيم، به مقوله حمل و نقل شهري مربوط مي شود. بيشتر رانندگان تاكسي از سوار كردن آنها امتناع مي كنند چرا كه: پارو بلند است، تا سرجايشان بنشينند، 40 بار مي خورد به شيشه و سقف و آينه و سر مسافرهاي ديگر. قادر در حالي كه پاروي قرمزرنگش را روي شانه و پشت سرش به نوسان در مي  آورد به راننده تاكسي مزبور، اعتراض مي كند: در صندوق را باز كن، پارويمان را بگذاريم آنجا. اما راننده خيلي حق بجانب اعلام موضع مي كند: برفي سوار نمي كنم. اين روزها از هر 5 مسافر، 3 نفر پارو به دستند، نمي توانم هر بار مي روم و مي آيم 6 بار در صندوق را باز كنم كه ... صفدري از تجربه اش در اولين روزهاي برفي حرف مي زند و اينكه صندوق را به عنوان جايگاهي براي پاروهاي اين افراد در نظر مي گرفت. اما: چند بار وقتي به مقصد رسيديم، سر اينكه كدام پارو مال چه كسي است، دعوا شد. بيشتر پاروها با هم مو نمي زدند. حوصله ميانجيگري ندارم. از كار و زندگي مي افتم. ترمينال تجريش 200 متر پايين تر است. بفرماييد با اتوبوس تشريف ببريد كه پارويتان پيش خودتان بماند و دردسر درست نشود.
۲۰۰ متر جلوتر از راست انگشت سبابه علي آقا، پايانه تجريش قرار دارد. از پله اتوبوس كه بالا مي رويم، اولين موردي كه چشممان را مي گيرد، 40 دسته پارويي است كه داخل محوطه ميان دو رديف صندلي، كاشته شده اند. قادر خوشحال و خندان، انتهاي قسمت مردانه مي ايستد و پارويش را به ميله جدا كننده زنانه از مردانه تكيه مي دهد.
هنوز چند متر بيشتر از پايانه دور نشده ايم كه سوز استخوان سوزي مسافرها را مي آزارد. راننده با صداي بي حوصله داد مي كشد: آقايي كه آن عقب ايستادي، در را باز مي كنم پارويت را بكش بيرون، در بسته شود! رضا. آ راننده اتوبوس، وقوع اين قبيل اتفاقات را در روزهاي برفي، معمولي تلقي مي كند و به قول خودش تا سرما صداي مسافرها را درمي آورد، بدون نگاه كردن، مي فهمد باز هم پارو مانع از بسته شدن كامل در اتوبوس شده است! او از اتفاقات پيش آمده به خاطر حمل پارو با اتوبوس تعريف مي كند كه البته گاهي به زد و خورد هم منجر شده اند: چند روز پيش، يكي از همين برف پارو مي كنيم ها! خوابش برده بود، پارويش افتاد روي سربغل دستي اش، يكبار هم يكي از آنها به جاي اينكه سرپارو را كف اتوبوس بگذارد، آن را روي شانه اش گذاشته و ايستاده بود. همان طور كه پشت چراغ قرمز ايستاده بوديم، يك دفعه در خيابان، چند جوان گلاويز شدند. صداي داد و فريادشان توجه مسافرها را جلب كرد. آقاي مورد بحث هم هيجانزده برگشت تا از ديدن ماجرا عقب نيفتد، سرپارو بيني پشت سري اش را خرد و خمير كرد! از آن روز به بعد، قبل از حركت، چك مي كنم برفي ها سر پاروهايشان پايين باشد، اما ايستگاه هاي بين راه از كنترل من خارج هستند.
هر قدر تيغت ببرد
چون اين كار در تعريف شغل نمي گنجد، بنابراين از قانون خاصي هم تبعيت نمي كند و اين موضوع در تعيين نرخ باعث اختلاف مي شود. قيمت پاك كردن يك پشت بام 80 متري در يكي از محله هاي نه چندان اعيان نشين شمال شهر، بين 15 تا 40 هزار تومان خرج برمي دارد. هر كدام از افرادي كه به پارو كردن برف مي پردازند در مورد تفاوت قيمت ها، توجيهاتي خودساخته و نه قانوني دارند. رستم 40 ساله است و اين روزها از اين راه درآمد خوبي به جيب مي زند. او كه به گفته همكارانش بالاترين قيمت را در ميان آنها مي گيرد، در اين باره نظر دارد: بعضي ها فقط پارو مي كنند. ولي من پس از اينكه برف را ريختم، جارو مي كشم و اگر صاحبخانه بخواهد، با آب گرم پشت بامش را هم مي شويم.ولي شما، فقط به تعداد فكر مي كنيد و اينكه زودتر برويد جايي ديگر. نوجواني 12 ساله با گونه هاي سرخ شده از شدت سرما، ميان گفت و گويمان مي آيد و آقا رستم را مخاطب قرار مي دهد: من هم جارو مي كشم اما اگر به اندازه شما قيمت بدهم كسي مرا سر كار نمي برد. مرد 40 ساله دلسوزانه پاسخش مي دهد: جثه ات نحيف است و عقل مردم هم به چشمشان، باور نمي كنند بتواني كارشان را درست انجام بدهي.
در مورد قيمت، بحث بالا مي گيرد و هر كس به فراخور حالش، تعداد افراد تحت تكفلش، توانايي اش و مساحت بام يا حياط مورد نظر نرخ مي دهد. فراموش نشود در اين ميان تمكن صاحبخانه هم نقشي پررنگ در تعيين قيمت نهايي ايفا مي كند.
نكته اي كه يكي از افراد حلقه دور ما گوشزد مي كند اين است كه كارگران افغان اينجا هم گوي سبقت  در به دست آوردن كار را ربوده اند و بيشتر از ايراني ها از راه پارو كردن برف پول در مي آورند چون: ما مي گوييم 15 هزار تومان، افغان قيمت مي دهد 10 هزار تومان. صاحبخانه هم دلش براي جيبش مي سوزد و كارگر افغان را مي برد سركار و داستان ساخت ساختمان ها تكرار مي شود كه بيشتر كارگران افغان هستند! جمعه كارگر افغان در حالي كه سعي مي كند خود را عصباني نشان دهد و نخندد با اتكا به مجوز اقامتش جواب مي دهد: ايراني هم ارزان بگيرد، بيكار نماند! و با پارويش يك گله برف به روي معترض مي پاشد. موضوع را فيصله مي دهيم و از جمعشان خارج مي شويم.
با پارو بالاي خط فقر
علت هموار كردن سختي پيمودن راه براي رسيدن به نقاط شمالي شهر از نظر آنها چيست؟
يكي از موارد، بارش سنگين برف است كه طبيعتا به داشتن استطاعت مالي اكثر ساكنان شمال شهر مربوط است. به عقيده اين دسته كارگران، كساني كه در محلات جنوبي شهر زندگي مي كنند، دستي بر آتش همه كارها از لوله كشي و لحاف دوزي گرفته تا برف روبي دارند و براي اينكه هزينه اش را بر دوش اقتصاد خانواده تحميل نكنند، خودشان اقدام به پاك كردن برف حياط و بام خانه هايشان مي كنند، اما بيشتر اهالي شمال شهر ترجيح مي دهند اين خدمات را در ازاي مبلغي هر چند گران دريافت كنند.
از نظر اشخاصي كه اين روزها با پاروهاي شكستني و نشكن خارجي و ساخت داخل و صد البته رنگارنگشان به كسب روزي حلال مشغولند، بعضي بالاي شهرنشين ها حتي حاضر نيستند برف داخل قسمت پشتي وانت بارشان را بيرون بريزند و با پرداخت وجه نقد اين كار را از ديگران مي خواهند. گذشته از همه اينها، وجود سفارتخانه ها و برخي مراكز دولتي در اين قسمت از شهر دليل رونق بازار برف روب ها محسوب مي شود.
برخي كارگران شهرداري از نحوه فعاليت اين افراد دلخورند. آقا عبدالله رفتگر امامزاده قاسم ع يكي از شمالي ترين محلات شهر ماست. پيرمرد، با وجود برف سنگين و سختي عبور و مرور، وظيفه روزانه اش را از ياد نبرده و با چرخ دستي به جمع آوري زائدات منازل مشغول است. ناگفته نماند زباله هاي اين محله، هر روز از ساعت 2 الي 3 بعد از ظهر جمع آوري مي شوند. سري تكان مي دهد و همانطور كه چرخ  دستي اش را به جلو هول مي دهد، مي گويد: صد بار تذكر داده ام كه برف را از بالاي بام روي آشغال هاي مردم پرت نكنيد ولي كو گوش شنوا؟ كيسه ها مي تركند و آشغال ، خيابان  را بر مي دارد. بعضي كيسه ها هم زير برف مدفون مي شوند.
***
نريز آقا ما رد شيم گويا در حال عبور از خياباني هستيم كه برف هاي به هم چسبيده به اندازه كفه پارو از بالاي بام هاي دو طرف آن، پروازكنان در سطح پياده رو فرود مي آيند. در اين بين مردي پنجره خانه اش را باز مي كند، دستش را به طرف بام ساختمان 5 طبقه رو به رو مي گيرد و خطاب به پارويي كه چند لحظه يكبار فقط سر قرمز رنگش ديده مي شود، مي گويد: اين زير ماشين پارك كرده ايم! از صبح تا حالا هر چي برف روي پشت بام آن خانه بود، ريختي روي ماشين ما. چطور از زير اين همه برف بياوريمش بيرون؟! برف پارو كن، سرش را مي آورد لب هره پشت بام و داد مي زند خودم پارو مي كنم!

در شهر
ايرانشهر
تهرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
درمانگاه
شهر آرا
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  درمانگاه  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |