به طور كلي نتايج حاصله از اين آمارگيري بسيار تاسف بار و هشداردهنده بود: در تمامي زيستگاه هاي مهم مناطق آزاد كشور جمعيت گونه هايي از قبيل كل و بز، قوچ و ميش، آهو، جبير و گونه هاي مختلف گوشتخواران يا به كلي نابود شده بود يا تعداد بسيار اندكي كه كمتر از 10 درصد جمعيت قبلي بود، مشاهده شد
دشت بافق حتي تا 10 سال پيش يكي از زيستگاه هاي اصلي آهو در ايران بود ، اما بعيد است كه اكنون آهويي در اين دشت باقي مانده باشد.
مهندس هوشنگ ضيايي
اوضاع حيات وحش كشورمان بسيار وخيم است. من به عنوان يك كارشناس حيات وحش در اين مورد هشدار مي دهم، باور كنيد اگر بيشتر از اين دست روي دست بگذاريم و چاره اي نينديشيم، در آينده اي نزديك بايد در انتظار فاجعه انقراض نسل تعداد زيادي از گونه هاي حيات وحش كشورمان باشيم. شايد اگر من اطلاع چنداني از وضعيت گذشته و فعلي حيات وحش كشور نداشتم و شايد اگر مدت 35 سال در اقصي نقاط كشور در زمينه حيات وحش تحقيق و تفحص نمي كردم و بالاخره اگر در سال 76مسووليت اولين آمارگيري ازحيات وحش كشور را برعهده نداشتم، هرگز به خود اجازه چنين اظهارنظري را نمي دادم.
تا قبل از آمارگيري سال 1376 كه هنوز اطلاعات كافي از وضعيت حيات وحش كشورمان در دست نبود، چنين تصور مي شد كه كاهش جمعيت حيوانات وحشي در زيستگاه هاي آنها به دليل فشار شكارچيان يا دامداران و در نتيجه مهاجرت آنها به مناطق ديگر است، ولي زماني كه براي اولين بار پس از گذشت حدود 20 سال، آماري سراسري از جمعيت موجود گونه هاي بارز حيات وحش تهيه كرديم، آن وقت بود كه پي به عمق فاجعه برديم. در آن سال من مسووليت برنامه ريزي و نظارت بر اين برنامه را برعهده داشتم. كار بسيار مشكل و دقيقي بود، اما كاركنان ادارات محيط زيست استان ها واقعا همكاري كردند. برخي از استان ها علاوه بر امكاناتي كه داشتند از اساتيد، دانشجويان، دوستداران طبيعت و حتي شكارچيان كمك گرفتند. استانداري و ساير ادارات نيز با در اختيار قرار دادن وسيله نقليه با برخي از ادارات همراهي كردند. در استان هايي كه امكانات كمتري وجود داشت، افراد مجربي از تهران يا استان هاي همجوار به آنجا اعزام شدند و بالاخره پس از حدود 2 ماه تلاش بي وقفه آمارگيري قابل قبولي از جمعيت گونه هاي شاخص حيات وحش موجود كشور اعم از مناطق آزاد و مناطق تحت حفاظت سازمان از قبيل پارك هاي ملي و پناهگاه هاي حيات وحش تهيه شد.
به طور كلي نتايج حاصله از اين آمارگيري بسيار تاسف بار و هشداردهنده بود: در تمامي زيستگاه هاي مهم مناطق آزاد كشور جمعيت گونه هايي از قبيل كل و بز، قوچ و ميش، آهو، جبير و گونه هاي مختلف گوشتخواران يا به كلي نابود شده بود يا تعداد بسيار اندكي كه كمتر از 10 درصد جمعيت قبلي بود، مشاهده شد. براي مثال در مناطق جنوبي استان فارس كه بر اساس آمارگيري سال 1356 بين 15 تا 20 هزار راس قوچ و ميش، كل و بز و آهو وجود داشت، فقط يكصد راس از اين حيوانات مشاهده شد. در مناطق شمالي استان آذربايجان غربي كه زيستگاه هزاران راس قوچ و ميش ارمني و كل و بز بود، نظير ماكو كه حيوانات به راحتي از داخل شهر نيز مشاهده مي شدند، حتي يك راس بز هم ديده نشد.
در مناطق جنوبي استان فارس كه بر اساس آمارگيري سال 1356 بين 15 تا 20 هزار راس قوچ و ميش، كل و بز و آهو وجود داشت، فقط يكصد راس از اين حيوانات مشاهده شد
درمناطق تحت پوشش مستقيم سازمان حفاظت محيط زيست كه گارد سازمان حفاظت محيط زيست در آن حضور دايم دارند نيز وضعيت اسفبار بود. در پارك ملي بختگان كه آمارگيري آن تحت نظارت آقاي مهندس دره شوري انجام گرفت، از تعداد 16 هزار و 500 راس كل و بز پارك و قوچ و ميش موجود در سال 1359، تنها 54 راس در سال 76 باقي مانده بود.
در پارك ملي گلستان كه چشم و چراغ سازمان محسوب مي شود و بيشترين امكانات و پرسنل در آن متمركز است، از 15 هزار راس قوچ و ميش و كل و بز در سال 56 در سرشماري آقاي دكتر كيابي در سال 76 فقط يكهزار و 500 راس گزارش شد.
در منطقه حفاظت شده بيستون كه زيستگاه كل هاي ركورد جهان به شمار مي رود و حدود 10 هزار راس از اين حيوان در آن زندگي مي كرد، محيط بانان منطقه به كارشناسان اعزامي از مركز چنين گفتند: يك بز هم در تمام منطقه مشاهده كنيد، ما به شما جايزه مي دهيم كه واقعيت هم چنين بود. در اينجا ديگر ضرورتي نسبت به ذكر آمارهاي ديگر از قبيل انقراض نسل گورخر ايراني در پارك ملي كوير و تمامي مناطق آزاد، انقراض نسل يوز آسيايي در مناطق حفاظت شده خوش ييلاق، موته، پارك ملي خبر و تمامي مناطق آزاد، عدم مشاهده برخي از گربه سانان كوچك نظير گربه شني، گربه پالاس و كاراكال در سراسر كشور، نمي بينيم.
و اما در پاسخ به سوال هاي شما:
درباره انقراض 90 درصد حيات وحش در 30سال اخير به طور قطع نمي توان اظهارنظر كرد. به خصوص اينكه اساسا تعريف حيات وحش تغيير كرده. در گذشته حيوانات قابل شكار را حيات وحش مي گفتند، ولي حالا حتي گياهان هم در مجموعه حيات وحش جاي مي گيرند. اگر حيات وحش به معناي جديد مدنظر باشد اين حرف درست نيست. حتي درباره حيات وحش به معناي حيوانات بزرگ قابل شكار هم نمي شود نظر قطعي داد، چرا كه هيچگونه آمار دقيق چه گذشته و چه حال موجود نيست. از طرف ديگر در برخي مناطق آزاد مي شود گفت كه اين آمار حتي به صد درصد هم رسيده، ولي در برخي مناطق تحت حفاظت نه. مثلا جمعيت گراز افزايش هم داشته يا گوزن زرد در جزيره اشك از جمعيت بسيار خوبي برخوردار است، ولي حيوان ها يي كه پروانه شكار برايشان صادر مي شوند، اين آمار درباره شان به طور كلي با تكيه بر مشاهدات صدق مي كند.
مهمترين عوامل كاهش جمعيت حيات وحش شكار بي رويه و تخريب زيستگاه است. تفنگ در دست مردم خيلي زياد شده و كنترلش از دست متوليان امر خارج شده، اينطور كه مي گويند يك ميليون تفنگ در حال حاضر در دست مردم است. از طرف ديگر قدرت اجرايي سازمان حفاظت محيط زيست هم كم شده و كنترلي بر شكارچيان ندارد. در ضمن شكارچي ها هم فرهنگ شكار ندارند و اكثرا شكارچي متخلف هستند. آنها به هر جنبده اي شليك مي كنند. اكثر شكارچي هاي متخلف را هم محلي ها تشكيل مي دهند.
بيشتر زيستگاه هاي حيات وحش هم تخريب شده، مثلا چشمه ها، به خصوص در مناطق كويري به تصرف دامدارها درآمده است. رقابت غذايي و شيوع بيماري و لگدكوب شدن و در نتيجه از بين رفتن كامل زيستگاه هم كه خودش جاي بحث دارد. تمام مناطق شده جولانگاه دام ها و شكارچي ها، چون جاده كشي بدون برنامه، دسترسي به دور افتاده ترين مناطق را هم ساده كرده است. حتي دامدارها دام هايشان را با نيسان به اين مناطق مي برند يا شكارچي ها خيلي راحت با موتور بالا سر شكار مي روند.
اشغال زمين و تصرف اراضي به بهانه هاي مختلف هم كه فراوان است. هركس براي گسترش زمين هايش با يك تراكتور به جان طبيعت اطراف مي افتد و با شخم زدن زمين صاحب آن شده و حيات وحش هر روز مهجورتر مي شود.
اما اينكه مسايل اقتصادي و اجتماعي تا چه حد در اين زمينه دخيل است؛ به عقيده من مسايل اقتصادي ربطي به اين موضوع ندارد. 40 سال پيش شايد مردم سالي يك بار هم گوشت نمي خوردند، ولي وضع به اين صورت نبود. مساله اساسي در اينجا ناكارآمدي مديران به دليل عدم علاقه و عشق است. با ادامه اين روند بسياري از گونه ها از جمله يوز، گورخر حتي قوچ و ميش و كل و بز از بين خواهند رفت. گربه سانان هم كه همگي به جز گربه وحشي رو به انقراض هستند، مگر اينكه تحولي در امر حفاظت از حيات وحش به وجود بيايد.