يكشنبه ۱۴ فروردين ۱۳۸۴ - سال سيزدهم - شماره - ۳۶۶۴
معماري در خدمت  گردشگري
به نظر مي رسد ميل و رغبت عمومي در سطح جهان براي ايجاد ارتباط ميان معماري و گردشگري به سرعت در حال افزايش است و بايستي در آينده به انتظار نمونه هاي بيشتري از آثار معماري كه در راستاي تحقق اهداف صنعت گردشگري طراحي و ساخته مي شوند، نشست
031509.jpg
موزه گوگنهايم بيلبائو - فرانك گري
كمال يوسف پور - در سالهاي اخير، موفقيت برخي آثار معماري در جذب گردشگران به شهرهاي بعضا غيرمطرح و ناشناخته، موجب توجه جهاني به نقش معماري در رونق و توسعه گردشگري شده است، به طوري كه مديران موزه ها و شهرداران سراسر جهان در تلا ش هستند تا با به خدمت گرفتن معماران مطرح و مشهور عصر حاضر، جهت طراحي آثار معماري گيرا و تماشايي، نقشه فرهنگي كره خاكي را تغيير دهند. بر اين اساس است كه امروزه معماري و گردشگري بيش از پيش با هم ارتباط يافته اند و اين ارتباط زمينه هاي شكل گيري گرايشي نوين در معماري را فراهم ساخته است كه منتقدان از آن با عنوان Architourism نام مي برند كه در فارسي مي توان آن را به معماري گردشگري يا معماري براي گردشگري ترجمه كرد. آنچه در ادامه مي آيد، نگاه كوتاهي است به برخي از مهمترين نمونه هاي معماري گردشگري در سطح جهان...
رابطه ميان معماري و گردشگري به هيچ وجه رابطه جديدي نيست و پيشينه آن به برگزاري  تورهاي بزرگ اروپا در فاصله ميان قرن هاي 17 تا۱۹ برمي گردد. مسافران اين تورها كه عمدتا از اهالي ثروتمند آمريكاي شمالي و اروپا بودند، در جريان سفر به پاريس، فلورانس، رم، ونيز، لندن، آتن و ديگر پايتخت هاي بزرگ تمدن اروپايي، با هنر و معماري بزرگ اروپا آشنا مي شدند، اما امروزه نوع جديدي از تورهاي بزرگ در حال رواج يافتن است و مسافران به جاي توجه به كليساهاي رفيع و ساختمان هاي عمومي بزرگ از قبيل كليساي سن پيتر در رم و موزه لوور در پاريس، با بازديد از جالب توجه ترين ساختمان هاي جديد كه توسط معماران در قيد حيات طراحي شده اند، به تجليل از فرهنگ معاصر مي پردازند. بي جهت نيست كه گردشگران در سفر به انگلستان در انديشه بازديد از موزه مدرن بريتانيا هستند كه توسط نورمن فاستر طراحي شده است، نه بازديد از لندن قديم.
مركز تجارت جهاني كه در سال 1973 ساخته شده بود، يكي از اولين نمونه هاي معماري معاصر محسوب مي شود كه به عنوان يك جاذبه گردشگري مورد توجه گردشگران قرار گرفت، جاذبه اي كه تنها در اواخر دهه 1990 اهميت قابل توجهي پيدا كرد. از آنجا كه آسمانخراش همانند موسيقي جاز يك محصول آمريكايي است و بهترين نمونه هاي آن در اين كشور وجود دارد، برج هاي دو قلوي مركز تجارت جهاني، به عنوان نمودهاي بارز فرهنگ معاصر آمريكايي، يكي از مشهورترين جاذبه هاي گردشگري شهر نيويورك به شمار مي رفتند. از اين رو گردشگران به جاي اينكه فقط از بناهاي يادماني بر جاي مانده از دوره هاي پيشين همچون ساختمان امپايراستيت يا مركز راكفلر بازديد كنند، به سمت برج ها كشيده مي شدند. برج هاي دوقلو، ساختمان هايي بودند كه منتقدان معماري محلي بيشتر علا قه مند بودند كه مردم از آنها متنفر باشند، اما از ديدگاه بسياري از گردشگران، آنها به شيوايي از زمان و مكانشان سخن مي گفتند. اگرچه بعد از حوادث 11سپتامبر، برنامه ها و طرح هاي آينده سايت اين برج ها نامشخص است، اما بدون شك اين سايت در آينده نيز به عنوان بازتابي از آرمان ها و ارزش هاي نيويورك بعد از 11سپتامبر، يكي از جاذبه هاي شگرف اين شهر خواهد بود.
بي شك مهمترين ساختماني كه انگيزه ها و زمينه هاي لا زم را براي توسعه معماري گردشگري ايجاد كرد، موزه گوگنهايم فرانك گري در بيلبائو اسپانياست كه در سال 1997 ساخته شد. به جرات مي توان گفت كه تا پيش از اين، هرگز ساختماني از چنين قدرت كيميايي كه يك شهر كوچك استاني در منطقه باسك اسپانيا را به بازيگر عمده جريان هنر و فرهنگ جهاني تبديل كند، برخوردار نبوده است . طراحي موزه گوگنهايم بيلبائو، همانند موزه گوگنهايم فرانك لويدرايت در نيويورك كه طرح آن مربوط به سالهاي پيش است، يك رويداد فوق العاده و استثنايي در تاريخ معماري محسوب مي شود. بازديد بي سابقه تورهاي هنر و معماري از شهر و جمعيت زياد گردشگران كه تاثير شگرفي بر اقتصاد محلي داشته است، همگي نشانگر موفقيت بيلبائو هستند، البته بايستي به اين نكته توجه داشت كه درموفقيت بيلبائو، به عنوان پديده اي كه به شهرت جهاني دست يافته، پوشش رسانه اي فراگير، ساختمان گيرا و فتوژنيكخوش عكس) موزه گوگنهايم و خالق سنت شكن آن نيز تاثير به سزايي داشته است. موزه گوگنهايم علا وه بر اينكه موفقيت شگرفي در جذب فيزيكي مردم به اين منطقه داشته، در جلب توجه جهانيان به يك مكان دور، گمنام و متفاوت نيز بسيار موثر بوده است، اما اين توجه جهاني داراي يك جنبه منفي نيز هست، چرا كه موزه گوگنهايم در بيلبائو، به عنوان يك نماد شهري، بارها از سوي جدايي طلبان باسك تهديد به بمبگذاري شده است.
موزه تيت مدرن در انگلستان نيز از موزه هايي است كه به منظور جلب توجه گردشگران ، توجه ويژه اي به معماري داشته است. مديران موزه طي بررسي هايي به اين نتيجه رسيدند كه اين موزه براي رقابت از نظر تعداد بازديدكنندگان) با مادر شهر لندن كه از موزه هاي متعددي برخوردار است و تا به حال هرگز مشكلي در جلب توجه گردشگران نداشته است، نيازمند يك ساختمان تماشايي جديد در كنار فضاي موجود است. بدين ترتيب طراحي اين ساختمان به مسابقه گذاشته شد و در يك مسابقه بين المللي كه تعداد زيادي از مطرح ترين نام هاي معماري امروز در آن شركت كرده بودند، طرح شركت سوئيسي هرزوگ و دمورن برگزيده شد كه اين شركت در ماه مه همان سال برنده جايزه معتبر معماري پريتزكر شد. با افتتاح ساختمان جديد در بهار سال 2000، در حالي كه مديران موزه انتظار بازديد تقريبا 1/5 ميليون نفر را داشتند، تعداد بازديدكنندگان از موزه، به مرز 5 ميليون نفر رسيد. يقينا اين استقبال قابل توجه و غيرمنتظره بيشتر حاصل كار بزرگ و برجسته هرزوگ و دمورن بود.
موفقيت محسوس و فوق العاده اين پروژه و ديگر پروژه هاي جديد، موردتوجه شديد شهرداران و مديران موزه ها در اقصي نقاط جهان قرار گرفته است، به طوري كه آنها علا قه مند هستند از طريق اين شيوه قابل اطمينان و تازه آزموده شده، شهرها و موزه هايشان را به سطح شهرها و موزه هاي بزرگ جهان برسانند.
بازديد بي سابقه تورهاي هنر و معماري از شهر و جمعيت زياد گردشگران كه تاثير شگرفي بر اقتصاد محلي داشته است، همگي نشانگر موفقيت بيلبائو هستند
در حال حاضر فقط در ايالا ت متحده 40 ،موزه در مراحل مختلف اجرايي، از ساخت ساختمان جديد تا افزودن بخش هاي الحاقي به ساختمان موجود، وجود دارند كه اكثرا توسط معماران به نام طراحي شده اند. در همين راستا، شهرهاي غير مطرح آمريكا از قبيل ميلواكي و اوكلند در ايالت كاليفرنيا ، به منظور ايجاد جاذبه براي گردشگران، اقدامات و سرمايه گذاري هاي كلا ني در زمينه معماري انجام داده اند. شهرداران اين شهرها با افزودن بخش هاي الحاقي تنديس وار به موزه هنر ميلواكي و كليساي مسيح اوكلند كه هر دو توسط سانتياگو كالا تراوا، معمار اسپانيايي طراحي شده اند، در صدد جلب توجه گسترده جهانيان به اين دو شهر هستند.
همچنين كالا تراوا اخيرا طراحي شهر اسپانيايي علم وهنر در والنسيا، بزرگترين پروژه فرهنگي اروپا و يك فرودگاه جديد و زيبا در بيلبائو اسپانيا را به انجام رسانيده كه برخي معتقدند، اهميت و اعتبار موزه گوگنهايم گري را كه در نزديكي آن قرار دارد، تحت الشعاع قرار داده است.
برلين كه امروزه پس از پشت سرگذاشتن سالهاي پرفراز و نشيب و دوران اتحاد، در حال عرض اندام دوباره به عنوان يكي از پايتخت هاي اصلي اروپاست، با قدرت و موفقيت در حال نوسازي است و شايد تنها شهري باشد كه گرايش معماري براي گردشگري در آن، بيش از ديگر شهرها تبلور عيني يافته است. پروژه هاي اخير معماري برلين همانند فيلم هاي هاليوود به وسيله نام هاي معروفي كه به همراه خود يدك مي كشند، شناخته و مطرح شده اند. از برجسته ترين اين پروژه ها مي توان به رايشتاگ مجلس آلمان) كه از نو توسط نورمن فاستر طراحي شده، سفارت هلند اثر رم كولهاس معمار هلندي)، ساختمان سرپرستي بانك DG اثر فرانك گري ، پل Kronprizen اثر سانتياگو كالا تراوا و بازسازي كوي پوتسدام پلا تز كه با مشاركت چندين معمار و به سرپرستي رنزو پيانومعمار ايتاليايي) به انجام رسيده است، اشاره كرد.
به عنوان يك نمونه بارزتر ديگر در استفاده از طراحي براي مطرح كردن يك شهر، مي توان به تجربه توكيو اشاره كرد كه مدت ها از سوي غالب مسافران جهان مورد بي توجهي قرار گرفته بود، مركز هنري موري در توكيو كه اخيرا طرح رويايي  آن ريخته شده و قرار است بزرگترين و باشكوه ترين موزه هنر و فرهنگ قرن باشد، فهرستي از بهترين استعداد هاي بين المللي طراحي را براي به ثمر رساندن اهداف بلند پروازانه اش در زمينه هاي مختلف عمراني، فرهنگي و برنامه ريزي شهري در كنار هم گرد آورده است. بروس نائو، طراح كانادايي، به همراه ريچارد گلوكمن، معمار آمريكايي، ترنس كنران، استاد انگليسي طراحي و فوميهيكو ماكي، طراح ژاپني، گروه مشتركي را براي طراحي اين مجموعه تشكيل داده اند. مائو معتقد است كه بخشي از نقش او در اين پروژه، ايجاد ارتباط ميان فرهنگ معاصر توكيو با جهان پهناور  بيرون و همزمان با آن، تشويق ساكنان محلي است به اينكه شهر محل اقامتشان را با نگاه و روشي جديد مورد تفكر و ملا حظه قرار دهند. اين نگاه جديد نبايد صرفا به پيشينه اي از آنچه در شهر وجود دارد، معطوف شود، بلكه بايستي در اين نگرش، تدوين مانيفستي براي آينده احتمالي شهر نيز مورد توجه قرار گيرد. وي مي گويد: اگر شما در زمينه گردشگري، يك نگاه مقايسه اي به توكيو و ديگر شهرهاي جهان داشته باشيد، برخلا ف انتظار درخواهيد يافت كه آمار و ارقام مربوط به جذب گردشگر در توكيو، در مقايسه با شهرهايي همچون پاريس يا لندن يا نيويورك، در سطح بسيار پاييني قرار دارد. البته بايستي توجه داشت كه علت بالا  آمار جذب گردشگر در اين شهرها، برخورداري آنها از انواع زيرساخت هاي لا زم بودن براي توسعه گردشگري است كه اين زير ساخت به آساني و به يكباره فراهم نشده اند. بدين ترتيب پيش بيني ساختماني همچون مركز هنري موري، در واقع بخشي از فرآيند برنامه ريزي و ارزيابي مجدد زيرساخت هاي شهري در توكيو محسوب مي شود.
همزمان با اين اقدامات، گوگنهايم نيز در لا س وگاس با موزه جديدي كه توسط رم كولهاس طراحي و در اكتبر 2004 افتتاح شد، مرزهاي ميان معماري متعالي و گردشگري را كمرنگتر كرده است. در كانادا نيز موزه سلطنتي انتاريو اقداماتي را براي گزينش يك معمار جهت طراحي پروژه 200 ميليون دلا ري توسعه و مرمت اين موزه آغاز كرده است. اگرچه مدت هاست شايعه شده گالري هنر اونتاريو درصدد درخواست از فرانك گري، اهل سابق تورنتو، براي طراحي بخش الحاقي موزه است.
با توجه به آنچه گفته شد، به نظر مي رسد ميل و رغبت عمومي در سطح جهان براي ايجاد ارتباط ميان معماري و گردشگري به سرعت در حال افزايش است و بايستي در آينده به انتظار نمونه هاي بيشتري از آثار معماري كه در راستاي تحقق اهداف صنعت گردشگري طراحي و ساخته مي شوند، نشست.  

شفافيت در تئاتر بروكلين
031506.jpg
جعفر بزاز فرانك گري از تمايلش به ساختمان هاي منحني وار، همچون موزه بيلبائو و سالن كنسرت لس آنجلس، شناخته مي شود. اين بار اما گويي اين معمار سالخورده بالا خره خود را به استفاده از خطوط راست و مستقيم ساختمان هايي راست گوشه) در طراحي، راضي كرده است!
ساختمان جديد تئاتر بروكلين توسطفرانك گري و هاگ هاردي، ساختماني مكعب شكل است كه 3 طرف آن صلب و نماي اصلي آن شفاف است، مي توان اين پروژه را نقطه عطف آشكاري در ميان كارهاي اخيرگري قلمداد كرد. گري، در خصوص اين پروژه مي گويد: باوجود اينكه فضاي در نظر گرفته شده كوچك و بودجه پروژه اندك بود، اما اميدوارم فضايي ايده آل و جذاب براي استفاده كنندگان باشد. و هاگ هاردي نيز مي گويد: اين پروژه چالشي بزرگ براي هر دو نفر ما بود، به دنبال آن بوديم تا بتوانيم مكعبي جالب و گيرا طراحي كنيم. معماري اگر نتواند حس كنجكاوي و شگفتي در انسان ايجاد كند، كار ارزشمندي نخواهد بود... براي رسيدن به چنين اهدافي بود كه نماي اصلي ساختمانبا ارتفاع قريب به 18متر) به صورتي شفاف طراحي شد و بدنه هاي ديگر نيز با مصالحي كه در نور خورشيد درخشندگي خاصي داشته باشند، پوشش داده شده اند.

زشت ترين بناي شهر
031500.jpg
مردم هم به اندازه مديران و كارفرمايان شهرشان حق دارند در مورد بناهايي كه در شهر ساخته مي شود اظهار نظر كنند، چه در اصل آنها هستند كه مجبورند سالها حضور اين تنديس هاي عظيم را بر چهره شهر پذيرفته و آنها را ببينند، معماري اصولا  هنري اجتماعي است. حال وقتي يك نظرخواهي رسمي در يك شهر تاريخي در مورد زشت ترين بناي ساخته شده در آن صورت بگيرد، نبايد انتظارداشت كه نتايج با نظرات مديران شهري، سرمايه گذاران يا حتي نظرگاه جهاني منطبق باشد...! اين نظرخواهي در كمبريج انجام شد و به طرزي باورنكردني بناهايي همچون استيت سنتراثري از فرانك گري) و سيمونزهال اثري از استيون هول) از نظر مردم لكه هاي آلوده كننده تصويري شهر شناخته شد! آنچه از جانب معماران زيبا تلقي مي شد، از جانب مردم زشت ارزيابي شد! جالب توجه است كه در نظرخواهي اخير در كمبريج، بناهايي كه توسط معماران محلي و با ساختاري ساده و آشنا ساخته شده بودند، بيشتر مورد توجه قرار گرفتند. شايد لا زم باشد اينچنين نظرخواهي در شهري همچون تهران نيز برگزار شود، البته يافتن بناهايي كه توسط معماران حرفه اي و باتوجه كامل به روند طراحي ساخته شده باشند، اندكي مشكل خواهد بود!

نگاه منتقد
در حاشيه جلسه گفت وگوي فلسفه،
زيبايي شناسي، شهر و معماري
دكترمهناز محمودي
031497.jpg
از آنجا كه معماري و شهرسازي به عنوان گستره هايي كه رابطه اي دو سويه بين علم و هنر برقرار كرده اند لذا در حيطه هنر نيز جايگاه خاص خود را دارا هستند؛ بدون ترديد بحث در باب هنر بدون مباحثي پيرامون زيبايي و زيبايي شناسي معنا نمي يابد. در اين نوشتار برآنيم تا بحث را پيرامون زيبايي شناسي در شهرسازي و معماري كه موضوع گفتمان جلسه عصر چهارشنبه، دوم اسفند ماه جاري خانه هنرمندان بود، با سخنراني دكتر مرتضي قاسم پور استاد فلسفه و زيبايي شناسي دانشگاه كلن آلمان، دنبال كنيم.انتظاري كه از موضوع بحث مي رود اينست كه به نوعي با بحث زيبايي شناسي فلسفه با معماري و شهرسازي پيوند يابد و در نهايت به نتايجي پيرامون معيارهاي زيبايي شناسي خاتمه يابد. جلسه ياد شده كه 3 ساعت به طول انجاميدبه مبحث دكارت و زيبايي شناسي معماري مدرن محدود شد كه شايد آنچه انتظار ديگران بود مبني بر روشن شدن آبشخورهاي زايش معيارهاي زيبايي شناسي، نامعلوم ماند.
در اين جلسه بيشتر به تفكر مدرن و معيارهاي زيبايي شناسي معماري مدرن پرداخته شد كه البته بي دليل نيست، كما اينكه زيبايي شناسي پديده اي است كه با
ظهور فلسفه روشنگري زاده شد، پس از اينكه انسان در پي شناخت هر واقعيتي برآمد كه با آن سروكار داشت وپسوند شناسي را با آنها آميخت تا آن را بهتر در يابد. انسان شناسي، جانورشناسي و ... همه رشته هايي تخصصي بودند كه پس از قرن 18 شكل گرفتند و زيبايي نيز يكي از مواردي است كه با پذيرش پسوند شناسي به عنوان يك حوزه مستقل در عرصه شناخت مطرح شده، لذا يكي از مظاهر مدرنيته به شمار مي رود.
در جلسه، از دكارت صحبت بسيار به ميان آمد. بدون شك زيبايي شناسي دستاورد نگرشي است كه دكارت در دوره مدرن از هستي بنياد نهاد و تفكيك Object و Subjectمنجر به تاسيس علم زيبايي شناسي مي شود. تا قبل از دكارت زيبايي به عنوان امري كه حاصل درك و فهم و احساس انسان )subjectباشد يافت نمي شود. تفكر دكارت اگر چه نقطه عطفي در فلسفه هنر به شمار مي رود، اما بدون شك نقطه عطف ديگري در تاريخ فلسفه وجود دارد كه بدون تحليل عميق تفكر حاكم به آن، زيبايي شناسي مدرن و پسا  مدرن فهميده نمي شود و آن كسي نيست جز كانت كه بنيان زيبايي شناسي را دچار تحولي شگرف كرد.
اگر دكارت زيبايي را به عرصه شناخت وارد كرد و با نگاه خردگراي خود باني تفكري شد كه اصول حاكم بر ارزش گذاري اثر هنري ثابت و غير قابل تغيير فرض مي شد، اين نگرش در تدوين اصول زيبايي شناسي توسط كساني مثل وينكلمن تاثير گذارد و پس از آن در معماري مدرن نيز با تكيه بر هندسه و احجام خالص و مدوله كردن خود را نشان داد و حتي در بدو امر اصولگرايي و قانونمندي منجر به تدوين اصول پنجگانه در معماري توسط لوكربوزيه شد. اما كانت در تحليل خود از هنر و ارزيابي هنر و زيبايي نظرگاه خود را متوجه مخاطب و خالق اثر هنري ساخت و ذهنيت را مد نظر قرار داد. كانت مي گفت چيزي زيباست كه برانگيزاننده احساسات و حالا ت دروني شخص باشد. كانت در نقد سوم خود يعني قوه حكم به مفاهيمي اشاره دارد كه زير بناي زيبايي شناسي مدرن است، مفاهيمي چون ذوق، خلا قيت، سليقه و نوآوري. اين مفاهيم به دگرگوني عميقي در معيارهاي زيبايي شناسي منجر شد. كانت ارزيابي هنري را نيز در ذيل احساس ميسر مي داند و لذا قضاوت زيبايي شناسانه او فارغ از معرفت عقلي است در حالي كه دكارت بر معرفت عقلي تاكيد داشت.) به گفته دكتر ضيمران، كانت به 3 نوع لذت در مورد امر زيبا اشاره مي كند و مي گويد امر دلپذير چيزي است كه ميلي را برآورده مي كند؛ امر خير يا نيكو آنست كه انسان در مواجه شدن با آن به ارزش داوري عيني مبادرت مي كند و امر زيبا موجب لذت مي شود كه اين لذت از بهره و غرض رها است.
با توجه به موارد گفته شده مي توان دكارت را باني انديشه معماران مدرن اوليه گروپيوس، ميس وندرو و ديگران) دانست و كانت را متفكري تاثير گذار بر ذهنيت معماران مدرن متاخر دانست. همانگونه كه مي دانيم لوكربوزيه نيز پس از معماري اصولگراي خود به فرم هاي آزاد و معماري خلا قي رو آورد كه دليل مبرهني بر به كارگيري و توجه به خلا قيت، نبوغ و ذوق در عرصه معماري است و كليساي رونشان او گواهي است بر اين ادعا.
آنچه در مباحث مطرح شده در خانه هنرمندان در باب كانت ذكر شد، تنها دليل اول يعني امر دلپذير كانت بود كه به گفته او بايد نيازي را برآورده كند و اين نظريه كانت در عرصه معماري با عملكردگرايي تبيين شد؛ شايد نگاه كاركردگرايانه معماري مدرن اوليه را بتوان نتيجه بستر فكري زاده شده توسط دكارت معرفي كرد و نگاه فرماليستي معماري مدرن متاخر و پسا مدرن را دستاورد كانت دانست. افقي را كه كانت در عرصه فلسفه هنر گشود تا كنون ادامه دارد و در عرصه معماري و شهرسازي نيز مي توان تاثير آن را از معماري مدرن متاخر تا كنون متداوم دانست. دكتر قاسم پور با بيان اينكه بنايي زيباست كه حس لذت را بيافريند و احساس آرامش و نشاط و دلپذيري را برانگيزد و اينكه شهرسازي مقبول است كه مانعي براي ارتباطات و تعاملا ت انساني ايجاد نكند و زمينه مشاركت هاي بيشتر را فراهم آورد، بنا يا شهر را متكي به سوژه تعريف كردند و ادامه بحث به شهرهاي مجازي كشيده شد كه هيچ كالبد فيزيكي ندارند و زيبايي شناسي آنها با ادراكات حسي نمي تواند ارزيابي شود و در واقع نوعي حالت بينا ذهني است كه ميان آدميان بوجود مي آيد. اين گفتارها همان حكم زيباشناختي كانت است كه عبارتست از زيبا ناميدن شيء به دليل صفتي كه شيء به واسطه اش خود را با ادراك سوژه سازگار مي كند...
• پژوهشگر دكتري معماري

معرفي بنا
نگاهي به ساختمان بازار بين المللي توكيو
031503.jpg
نينا شاهرخي
اين مجتمع بين المللي در سايت سيتي هال و ساختمان مجلس سابق در محدوده مارونوكي مركز محدوده اداري و مجاور به ساختمان تجاري گينزا قرار گرفته است. در سمت شرق خطوط راه آهن ژاپن قرار دارد كه مهمترين و عمده ترين سيستم حمل و نقل شهري است. 4 خط مترو و 2 ايستگاه قطار بسيار شلوغ به نام هاي ايستگاه توكيو و ياراكوچو كه در سمت شمال و جنوب قرار دارند، در محدوده سايت واقع شده اند كه موجب ايجاد رفت و آمد زيادي در محدوده بنا مي شوند، از عناصر شاخص سايت كاخ شاهنشاهي است.
رافائل وينولي معمار آرژانتيني بازار بين المللي توكيو، تحصيلا ت خود را در دانشگاه بوئنس آيرس به پايان برده است. از نمونه پروژه هاي او مي توان به كالج لمان نيويورك، سال 1994، فاز يك كالج جان جي در نيويورك، سال 1988، اشاره كرد. رافائل وينولي در سال 1995 از انجمن معماران آمريكا مدال افتخار دريافت كرد. از ديگر كارهاي وينولي كه در آسيا ساخته شده است، مجتمع فرهنگي تفريحي سامسونگ در سئول كره جنوبي است.
بازار بين المللي توكيو به مساحت زمين 7360 متر مربع و زير بناي۴۰۴۰۰ مترمربع، 1/65 بيليون دلا ر هزينه روي دست كارفرما گذاشت! طرح وينولي در سال 1989 در مسابقه اي كه به همين منظور ترتيب داده شده بود، برگزيده شد. اتمام پروژه تا سال 1996 به طول انجاميد و يك سال بعد افتتاح شد. اين بنا به سفارش حكومت ملي توكيو ساخته شده است.
بازار بين المللي توكيو به طور كلي از 2 نوع حجم تشكيل شده است: يك حجم آلي ارگانيك) با مقطعي شبيه چشم انسان، 4 حجم مكعب شكل با ابعاد متفاوت؛ دليل انتخاب چنين احجامي به وسيله معمار، شاخص كردن بنا و تبديل آن به الماني نمايشي و سمبليك بوده است. همانگونه كه برج ايفل تداعي گر پاريس و سالن اپراي سيدني معرف سيدني است، اين هال شيشه اي با ارتفاع 57/5 متري خود مخصوصا در شب با نورپردازي زيبا و ماهرانه اش) نمادي است از مسووليت پذيري و دوام، نمادي از كشور آفتاب تابان، ژاپن.
دليل ديگر تفاوت حجم  هال شيشه اي با احجام مكعبي، تفاوت عملكرد آنهاست. در واقع حجم هال شيشه اي تنها يك عملكرد ارتباطي دارد، درحالي كه بخش هاي فروشگاهها، آمفي تئاتر ها و... در احجام مكعبي واقع شده اند.
رافائل وينولي در ديگر كارهاي خود مانند مجتمع فرهنگي تفريحي سامسونگ در سئول نيز احجامي شبيه هال شيشه اي بازار بين المللي توكيو به كار برده است كه شايد اين خود به منزله اثر انگشت يا امضا معمار باشد! چيزي شبيه حركت هاي زيگزاگي بناهاي استرلينگ يا صفحات تخت تودرتو در دوره اي از كارهاي آيزنمن.
پله ها بين حجم هاي مكعبي شكل قرار گرفته اند و در واقع در آنها حل شده ا ند. تنها مفصل ارتباطي مكعب ها پلهها هستند. حجم هال شيشه اي به وسيله 3 پل با احجام مكعب شكل در ارتباط است. ضمن اينكه پلا ن طبقه اول پلا ني گسترده است و تمام احجام از طبقه زيرين با يكديگر ارتباط دارند. درون هال شيشه اي تنها رنگ هاي خنثي به چشم مي خورد، اما رامپي كه در كناره هال واقع شده به رنگ نارنجي در آمده تا فضا را از يكنواختي كه حاصل بكارگيري رنگ هاي خنثي است نجات دهد.
ايده هاي حجمي و فرمي اولين تفكرات وينولي در طراحي بنا بوده است؛ توجه به عنصر شاخص سايت يعني كاخ شاهنشاهي، كاملا  در طراحي بنا موثر بوده است. براي مثال از آنجا كه از كاخ شاهنشاهي رودخانه اي مي گذرد، معمار در سقف هال شيشه اي بنا جزئيات را طوري طراحي كرده است كه در شب به كمك نورپردازي هاي ماهرانه، بنا همانند يك قايق  پارويي معلق به نظر برسد! علا وه بر اين حجم بنا حجمي جهت دار است و اشاره آن به سمت كاخ شاهنشاهي است، ضمن اينكه احجام مكعبي شكل كه يكي پس از ديگري كوچك مي شوند ريتمي به وجود مي آورند كه ديدگان را به سوي عنصر شاخص سايت راهنمايي مي كند. توجه خاص به مكان قرارگيري بنا و موقعيت خاص كشور ژاپن و زلزله هاي هر روزه و مداوم از جانب معمار بسيار جالب توجه است. علا وه برنوع احجام انتخابي، استفاده از مصالح خاص نيز در بنا رعايت شده است.

زيبـاشـهر
ايرانشهر
تهرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
محيط زيست
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  محيط زيست  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |