پنجشنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۳۸۴ - - ۳۶۹۶
شهر آرا
Front Page

از ميدان هاي كهن تا فلكه هاي امروزي
ترافيك در دايره ناآشنا
001806.jpg
از  آنجا كه اول ميدان يا همان فلكه ساخته شده و بعد ترافيك ايجاد شده ميدان هاي امروزي از لحاظ ترافيك مشكل پيدا كرده است. امروز نمي توانيم قضاوت كنيم كه اين فلكه ها از لحاظ ترافيك خوب ساخته شده اند يا نه!
شهره مهرنامي
واژه ميدان، در اصل پارسي است ولي جمع عربي بسته و به آن ميادين مي گويند. اين معني واژه ميدان از فرهنگ دهخدا است. با اين تعريف، در گذشته ميدان به هر عرصه فراخ، پهن و بي عمارت گفته مي شد، به همين دليل ميدان به مكان هاي بزرگ و سربازي كه در آن چارپايان، سبزي و ميوه، ذغال و كاه و امثال آن را مي فروختند نيز اطلاق مي شد. اين نوع ميدان ها، ميدان تجاري بودند و تا به امروز نيز معمولا چنين مكان هايي نام ميدان را به خود دارند، مانند ميدان ميوه وتره بار و ساير ميادين كه عمدتا عبارت بودند از ميادين حكومتي كه نهادهاي حكومتي در اطراف آن مستقر بودند مانند ميدان ارگ تهران يا نقش جهان اصفهان، ميدان نظامي كه خاص تمرينات نظامي و...مانند ميدان توپخانه و ساير ميادين ميدان اصلي شهر نيز محل اصلي تجمع مردم بود، فضاهاي عمومي متعددي از مساجد، بازار، آب انبارهاي بزرگ و نظاير اينها پيرامون آن جمع شده بود، مانند سبزه ميدان تهران يا قزوين.
به گفته يك شهرساز در گذشته در ايران هر شهر يك ميدان داشته كه عناصر موجود در آن متاثر از عناصر ميادين يونان بوده است. در ميادين ساخته شده در شهرهاي يونان تالار شهر ياثنا، كليسا يا معبد بزرگ شهر، بازار يا آكادمي باغ دانش از عناصر يك ميدان بوده كه در ايران نيز كاخ شاهي، مسجد و بازار از عناصر ساخته شده در اطراف ميدان بوده كه در نقش جهان اصفهان وجود اين عناصر به خوبي به چشم مي خورد. «صمد ذواشتياق» ادامه داد: غير از ميادين بزرگ شهر هر شهر چند ميدانچه هم داشته كه معمولا بزرگان محل براي رفع مشكلات محل در آن جمع مي شدند.
طراح جامع شهر تهران اضافه كرد: ميدان استفاده ديگري نيز داشته و آن زماني بوده كه شهر گرفتار بلايي همچون آتش سوزي يا بيماري لاعلاجي همچون وبا مي شد. مردم در ميدان بزرگ شهر جمع مي شدند تا بلا از شهر دفع شود.
به گفته ذواشتياق بعد از ورود اتومبيل به شهر، ميدان بافت و تاثير خود را از دست داده است، بنابراين آنچه امروز در كشور ما به ميدان مشهور است ميدان واقعي نيست، بلكه فلكه يعني جايي كه دور آن مي چرخند است.
به گفته يك معمار طراحي شهري، ميدان، يك مفهوم علمي ، يك مفهوم غلط و يك مفهوم ميانه دارد. به مفهوم علمي، ميدان فضاي بيروني همگاني است كه محل تجمع مردم و فعاليت هاي آزاد است؛ انجام فعاليت هايي كه ماهيتا جمعي است و نمي توان زير سقف انجام داد. با اين تعريف ميدان يك فضاي شهري نيمه محصوري است كه باز بودن و عمومي بودن، ويژگي خاص آن است و زماني كه محوريت زياد است به گونه اي كه استفاده كنندگان حس كنند يك فضاي نيمه داخلي است و فقط سقف ندارد كه ميدانچه يا پلازا نام دارد.
بهترين معادل براي ميدان
بهترين معادل براي ميدان شهري در زبان انگليسي پلازا است كه در ايتاليايي پياتزا و در اسپانيايي پلاكا گفته مي شود و هر سه كلمه از واژه لاتين پلاتي مشتق شده اند، پلازا به عنوان فضاي عمومي و سرباز تعريف شده كه كف آن را بيشتر مصالح سخت پوشانده و ورود اتومبيل به آن ممنوع است و عمدتا فضائي براي قدم زدن، رفع خستگي، نشستن و خوردن و آشاميدن و تماشاي اطراف است.
به نظر مصطفي بهزادفر عضو هيات علمي دانشگاه علم و صنعت برخي تكيه ها يا حسينيه ها هم مي توانند به عنوان ميدانچه عمل كنند كه معروف ترين آنها در يزد است ، حسينيه هايي كه ساختمان ندارند، محوطه اي هستند كه ديوار داشته و محل برگزاري آئين هاي مذهبي بويژه آئين عزاداري امام حسين(ع) و به طور خاص نخل گرداني هستند. او تصريح كرد: در تهران هم محلاتي همچون سنگلج، محله كوچك درخونگاه، ميدانچه هاي مختلفي را كه مظهر قنوات و استقرار مساجد هستند مي توانيم ببينيم. برخي از ميدا ن ها در مقياس بزرگتري عمل مي كنند كه در تهران ميدان ارگ، توپخانه و سبزه ميدان وجود داشته كه از توپخانه چيزي به غير از بانك شاهي يا همان بانك تجارت در خيابان سپه باقي نمانده است، يا ميدان سبزه ميدان كه توسط محسن خان وزيري كاربري خود را از دست داد. اين دكتراي طراحي شهري در مورد معني غلط ميدان گفت: در ايران بعد از حضور اتومبيل و طراحي راه ها بر مبناي اتومبيل و قرار دادن كانون هايي غالبا دايره شكل در محل تقاطع ها كه دور زدن وسايل نقليه را تسريع مي كنند ميدان مي گويند در حالي كه اصطلاح صحيح آن فلكه است و نه ميدان كه به آن «round about» مي گويند.
به عقيده بهزادفر چون فلكه يك فضاي بيروني است كه هم محل گشايش است و هم يك محصوريت محدود دارد حس ميدان را به مردم مي دهد كه البته غلط هم نيست، چون بخشي از فعاليت هاي عمومي در اين مكان ها صورت مي گيرد، مثل ميدان فردوسي، انقلاب و امام حسين(ع)، اما نبايد فراموش كرد كه تمام محوطه يك ميدان بايد مورد استفاده قرار گيرد، ولي در فلكه تنها اتومبيل بايد حركت كند و از لحاظ ارتباطي بخشي از حواشي آن محل تجمع و ارتباط جمعي است و مي تواند تا حدودي نقش ميدان را ايفا كند. در كشور ما چون ميدان و فضاي جمعي وجود ندارد فلكه ها به صورت كاملا نارسا نقش ميدان را هم ايفا مي كنند، چنانچه در فلكه هايي كه فضاي مياني آن جاي كافي نداشته باشد، مثل ميدان ونك، انقلاب، ميدان آزادي، سر پل تجريش، وليعصر و هفت حوض كه كانون زندگي جمعي مردم هم شد، اين اتفاق به چشم ديده مي شود. به گفته بهزادفر طبق اطلاعات، محوطه مياني ميدان ونك محل نمازگذاران، خوابيدن و غذاخوردن و حتي برخي روابط پنهاني است وگوشه هاي ميدان هم هر كدام محل فعاليت هاي خاص هستند، مثل محل تجمع كارگران ساختماني، ولي چون مركز آن به صورت فلكه است مشكل دارد و محوطه مياني ميدان دايره اي است كه توزيع سفرها را در يك تقاطع مهندسي ترافيك به عهده دارد.
اين معمار ادامه داد: از نظر كالبدي ، فيزيكي و هندسي شهري، اكثر ميادين امروز تقاطع هاي ترافيك نسبتا بزرگي هستند. در اروپا وقتي اتومبيل وارد شد ، تقاطع ها ساخته شدند تا ميادين از بين نروند.
وي اضافه كرد: به دليل نارسايي جامع ساخت و ساز ، طراحي اجرا در عرصه شهري مفاهيم ، كاركرد ، فرم و قابليت هاي فضاهاي شهري عوض شد ، لذا در ايران ميدان تخريب شده و فلكه، ميدان شد و در مجموع فضاي جمعي به عنوان محفل جمعي تخريب شد.
شكل گيري ميدان راه  آهن
از زماني كه كريم طاهرزاده بهزاد ، برادر نقاش معروف، حسين بهزاد طراحي ايستگاه راه  آهن را در سال 1306 هجري شمسي به پايان رساند ، نزديك به 78 سال مي گذرد. عمليات ساخت اين ايستگاه در سال 1313 هجري شمسي پايان يافت ، اما كار اتمام خطوط سراسري راه  آهن كه اجراي  آن نيز از سال 1306 از محل عوارض قند و شكر و چاي  آغاز شده بود تا سال 1317 به درازا كشيد.
با شروع قرن، نوسازي كالبدي شهرها در دستوركار نظام سياسي قرار گرفته بود. ورود به دوران مدرن نيازمند به كارگيري ابزار مدرن و لاجرم فراهم كردن ما به ازاي كالبدي  آنها بود. براي تسهيل حركت اتومبيل ، خيابان ها تعريض و براي استفاده از قطار و هواپيما خطوط ريلي و ايستگاه هاي راه  آهن و فرودگاه ها احداث شدند. پيش از رضاشاه، تهران تنها داراي 3 يا 4 ميدان بود كه بزرگترين و معروف ترين  آنها ميدان توپخانه نام داشت. ميدان ارگ ، سبزه ميدان و ميدان مشق از ديگر ميدان هاي تهران به شمار مي آمد. به تدريج و با گسترش تهران به بيرون حصار خود ، ميدان هاي ديگري نيز در محل دروازه هاي قديم شهر شكل گرفتند. ميدان انقلاب يا 24 اسفند، ميدان باغشاه يا دروازه قزوين ، ميدان دروازه خراسان ، دروازه گمرك و ميدان راه  آهن از جمله اينها بودند.
به گفته بهزادفر ، برخي از ميادين به 3 دليل موقعيت مكاني ، شكل ميدان و اندازه  آنها نقش ميانه ميدان و فلكه را در حال حاضر دارند مانند ميدان  آزادي و هفت حوض كه ميدان هفت حوض بيشتر مستطيل است تا دايره و جاي نشستن دارد و حالت پاركي است كه به وسيله شبكه رفت و  آمد سواره محصور شده و ميدان  آزادي علاوه بر بزرگي ، عنصر يادماني است كه به عنوان يك نشان ملي مورد توجه مردم قرار دارد ، فضاهاي باز زيادي دارد و اطراف  آن بخصوص در جبهه جنوبي بناي يادماني  آزادي محل كشش مردم است.
وي ادامه داد: ميدان بهارستان هم مي تواند با تغييرات كوچكي اينچنين باشد ، موقعيت قرارگيري كنار مجلس ، شكل و اندازه چنين ويژگي را برايش ايجاد كرده است ، اما برخي از ميدان ها هستند كه با وجود بزرگي زياد، نقش فلكه و تقاطع را ايجاد مي كنند مانند ميدان امام حسين.
خطاهاي ساخت فلكه ها
به عقيده بهزادفرد ميادين ما طوري طراحي شده  كه بسياري از  آنها در مقياس پياده حس ميدان بودن را القا نمي كند. عابران حس نمي كنند كه به ميدان نزديك مي شوند. فاصله ديد طبيعي ، نحوه قدم زدن و اندازه فيزيكي انسان تعريف كننده مقياس ميدان است و در اين مقياس انساني نمي توان فضاي ميدان را حس كرد ، چون ميادين ما در مقياس ديد پرنده ساخته شده، ميادين بزرگ را تنها در مقياس ديد پرنده مي توان حس كرد. ميادين كوچك در شهرسازي بعد از مدرن به عنوان فلكه هاي كوچك يا mine round about در محلات ايجاد شد فلكه هاي كوچك غالبا ديد مقياس انساني دارند. در محله نارمك 119 گره فلكه اي وجود دارد كه برخي از  آنها شاخص هستند مانند ميدان صد.
بهزادفرد ادامه داد: اين نوع طراحي نه براي طراحي ميدان نه براي فلكه و نه براي شهر هيچ كدام درست نيست. ميادين و فلكه هاي تهران فضاهاي باز شهري هستند كه در جريان ساخت و ساز شهر تهران غالبا به صورت اتفاقي و بدون داشتن يك انديشه طراحانه شكل گرفته اند و پس از شكل گرفتن برحسب نيازهاي اجباري مردم ، چه براي رفت و  آمد و چه براي مكث و توقف مورد استفاده قرار گرفته اند و در اثر استفاده اي كه مجبور به  آن بوده اند ، در شهري بي سامان يك نوع تعريف ناقص از ميدان را به خود گرفته اند.
وي تصريح كرد: در اين مسير بسياري از بخشهاي شهري در محلاتي كه در گذشته فضاهاي ميداني و ميدانچه اي تعريف شده درستي نيز داشته اند ، تحريف و تخريب فيزيكي شدند ، مثل سرپل تجريش كه مردم  آن را با ميدان تجريش اشتباه مي گيرند.
سرپل تجريش مكاني بود توقفگاهي ، تجمعي و كانون تبادلات مردم شميراني با غير شميراني، در مقياس پياده تا سواره در حد محدود نظير كالسكه راني و غيره داشته است.
اين استاد دانشگاه اضافه كرد: پل تجريش تبديل به يك فلكه نيمه بيضي شده و اطراف  آن به محل رفت و  آمد تبديل شده است و بيشتر شبيه به پايانه اي است كه محل انتقال و جابه جايي شده و ارزش آن به عنوان ميدان تخريب شده است.
از ديگر حوزه هاي ميداني كه در ايران رو به تخريب گذاشته، تكايا و حسينيه ها است. حوزه اطراف سرپل تجريش ، بازار تجريش. امامزاده صالح از حوزه هايي است كه در گذشته فضاهاي جمعي زيادي داشته كه هنوز يكي از معروف ترين تكايا در غرب بازار تجريش باقي مانده است . امامزاده صالح در گذشته فضاي بازي بود كه با يك درخت مقدس چنار تعريف مي شد و مكان مقدس مقبره امامزاده نيز يك مكان دنج در مقياس ديد انساني بود كه مردم در حول درخت تجمع مي كردند و به درخت دخيل مي بستند تا اينكه بعدها درخت امامزاده را سوزاندند و بعد قطع كردند. سرپل تجريش تخريب شد و از ميدان تجريش يك فلكه باقي مانده به نام «ميدان قدس».
ميدان از ديد ترافيك
به عقيده يك كارشناس ترافيك ، ميدان يك نماد شهري است و تعريف ترافيكي ندارد و ترافيك نمي تواند در تعريف  آن دخيل باشد.
به گفته كامران صوري، كمتر از 100 سال است كه ماشين وارد شده و كمتر از 15 سال است كه مبحث ميدان مهم شده است ، ولي امروزه وقتي مي توان با اينترنت از اوضاع شهر باخبر شد ، وجود ميدان تاثير خود را از دست داده است.وي ادامه داد: اما ميدان يا همان فلكه از لحاظ ترافيكي نمادي است كه چراغ راهنمايي ندارد تا شما نياز به توقف نداشته باشيد. براي مثال ميدان  آزادي يك ميدان ترافيكي خوب است. ميدان محلي است كه حجم ترافيك ندارد و چند تقاطع را به هم وصل مي كند. متاسفانه امروزه ميادين يا همان فلكه هاي شهر ما اين حالت را هم ندارند و ما مجبوريم كه از چراغ راهنمايي در ميادين استفاده كنيم مانند ميدان فردوسي ، چون حجم زيادي اتومبيل وارد مي شود و خروجي كوچك است پس چراغ زماندار نصب مي شود ، اما در ميدان امام حسين چون شعاع گردش زياد شده و مدت زمان بودن در ميدان نيز زياد است ، نياز به نصب چراغ نيست.
وي اضافه كرد: از  آنجا كه اول ميدان يا همان فلكه ساخته شده و بعد ترافيك ايجاد شده ميدان هاي امروزي از لحاظ ترافيك مشكل پيدا كرده است.
فلكه هاي امروزي چندين سال پيش ساخته شده و امروز نمي توانيم قضاوت كنيم كه اين فلكه ها از لحاظ ترافيك خوب ساخته شده اند يا نه!
شايد اگر قرار باشد به بحث توسعه محلات و اداره  آنها توسط خود مردم توجه شود ، بهتر باشد به ساخت و تاثير ميادين در شهرهاي بزرگي همچون تهران توجه بيشتري كرد.

وقتي تقاطع هاي تهران بومي مي شود
امير موسي كاظمي - پشت چراغ قرمز ايستاده اي و نگاهت روي شمارنده هاي معكوس چراغ خيره شده است؛ 109 ، 108، 107 و ...
بيش از 2 دقيقه معطلي پشت ده ها اتومبيل ديگر كه پيش از تو ترمزدستي خود را كشيده اند ، چيز عجيبي نيست اما مي داني كه شاهد سبز و زرد شدن بعدي هم هستي و يك 120 ثانيه ديگر را بايد به ميهماني حركات كند، شمارشگر قرمز بنشيني. حالت از هرچه عدد و رقم است به هم مي خورد ، مخصوصا از نوع خشك و بي روحش؛ لاتين. بيگانگي ات با توقف هاي طولاني پشت چراغ قرمز را بيش از هرچيز مديون اين درهم شكسته هاي انگليسي مي داني و چه بدهكاري مسخره اي! مي خواهي از زير اين دين بيرون بيايي ، ولي چگونه؟ ياد بچگي هايت مي افتي و سنگ هايي كه نثار شيشه هاي قطار مي كردي؛ 10 ، 9 ، 8 و ...
ترمزدستي را مي خواباني و پايت را تا آخرين توان روي كلاج فشار مي دهي. دنده يك و گاز. كجا؟ هنوز كه فرمان شليك صادر نشده؛ 4 ، 3 ، 2 ، 1 و صفر. مسابقه شروع مي شود و تو بوق زنان مي خواهي راهي به جلو بيابي. همان اعداد مسخره اين بار در لباس سبز و با سرعت، رو به آغاز مي روند. صفر نزديك است كه تقاطع را رد مي كني. آئينه ، لبخند موذيانه ات به عقبي ها كه مظلومانه پشت خط عابر متوقف مي شوند را به تصوير مي كشد ، غافل از اينكه چراغي ديگر در تقاطع بعدي در كمينت ايستاده است. بر سرعتت مي افزايي ، ولي جيغ نارنجي بر سرت آوار مي شود و روي خط عابر متوقف مي شوي. كمي دنده عقب و باز نگاهي كه بايد با شمارشگرهاي سرخپوش درگير شود؛ 55 ، 54 ، 53 و ...
اما صبر كن. اين با قبلي ها فرق دارد. ديگر از آن شماره هاي بيگانه خبري نيست. صبر مي كني و نگاهت را به اعداد زيبا و دلنشين فارسي روي نمايشگر چراغ مي سپاري.
تقاطع هاي فارسي
نصب و راه اندازي شمارشگرهاي معكوس زمان باقيمانده در تقاطع هاي تهران به سال 82  برمي گردد. همان زماني كه شركت كنترل ترافيك تهران به تاثير شمارشگرهاي معكوس در كنترل آلودگي هوا ، مصرف سوخت و جلوگيري از تصادفات پي برد و عزم خود را براي تجهيز تقاطع هاي سطح شهر به اين تابلوهاي ديجيتال جزم كرد.
اما چه شد كه اعداد لاتين جاي خود را به اعداد فارسي دادند؟ شركت كنترل ترافيك تهران پس از استقبال شهروندان از نصب شمارنده هاي مذكور ، اقدام به بررسي به كارگيري شمارنده هايي به زبان فارسي كرد تا علاوه بر تامين اهداف اين طرح ، قدمي در جهت گسترش به كارگيري ارقام به زبان فارسي برداشته شود.حاصل اين اقدام شركت كنترل ترافيك تهران ، نصب 12 عدد شمارشگر معكوس زمان باقيمانده به زبان فارسي در 4 تقاطع حافظ – كريمخان ، طالقاني – قرني ، نبرد - محلاتي و ميدان رسالت و تجهيز حداقل 20 تقاطع ديگر در مركز شهر است.
فارسي در اوج
مي تواني از تقاطع فلسطين – كشاورز عبور كني و از ميدان فلسطين به خيابان طالقاني برسي. در اين صورت فقط يك بار با شمارشگرهاي فارسي آنهم در تقاطع طالقاني – قرني روبه رو مي شوي ، اما يك بار سيراب ات نمي كند. از فلسطين به سمت زرتشت شرقي مي روي و بعد از عبور از تقاطع وليعصر به خيابان حافظ شمالي مي رسي. آنگاه در چهارراه حافظ – كريمخان يكبار و بعد از ادامه مسير از زير پل حافظ و پيوستن به خيابان طالقاني در تقاطع طالقاني – قرني براي دومين بار ، زبان فارسي را بر فراز چراغ هاي راهنمايي زيارت مي كني. فارسي در اوج است و براي زباني به شيريني آن ، كمتر از اين هم نشايد.

زاويه ديد
معيارهاي فضاهاي شهري و ميادين در شهرهاي ايران
001842.jpg
تــكامل تـــدريجي خيابان ها و ميادين در شهرهاي ايراني، نشانگر وجود دائمي محوريت در ساختار شهري است. خيابان هايي كه در الگوي شبكه اي يا در الگوي توزيعي قرار داشتند، شبكه اي را تشكيل مي دهند كه خيابان هاي اصلي آن، چه از نظر كاربردي و چه از نظر معماري و مهندسي، گسترش يافته به عنوان ستون بافت فيزيكي و اجتماعي شهري محسوب مي شوند. در اين طرح، ميدان اغلب بخشي از محور اصلي است كه اين محور بخش يا منطقه حاكم را در ارگ به هم متصل مي كند.
در دوره اسلامي يك ميدان عمومي در برخي از شهرها وجود داشت. در اصفهان قديم، در وسط شهر، ميداني قرار داشت كه در اطراف آن مساجد، مدارس، قصرها، بازارها و قيصريه قرار گرفته بود. اين ميدان به عنوان ميدان اسبدواني استفاده مي شد و در اطراف بسياري از شهرهاي ايران، اينگونه ميدان ها احداث مي شد كه بسياري از آنها كاربرد تجاري داشت.
در بسياري از شهرها همچون بخارا، يك ميدان به ارگ و شهر متصل مي شد، جايي كه امكان ملاقات شهروندان با حاكم فراهم بود. همين ميدان حكم مركز اداري شهر را پيدا مي كرد و براي جشنها هم كاربردي بسزا داشت. الگوي احداث يك ميدان اصلي در وسط شهر، به عنوان يكي از اجزاي اصلي در بسياري از شهرهاي ايران باقي ماند. از دوران صفويه، اين الگو در اصفهان بسيار مدرن و پيشرفته شد، به طوري كه اطراف آن با بناهاي يادبود متشكل از يك قصر، دو مسجد و ورودي اصلي بازار احاطه شده بود. سمبل هاي قدرت سياسي، زندگي مذهبي و فعاليت هاي اقتصادي نيز در اين الگو ديده مي شد.
اين ميدان از قصر رويال كه در سال 1615 ميلادي كامل شده بود، الگوبرداري شده بود. قصر رويال، اولين و بزرگترين ميدان عمومي در پاريس محسوب مي شد و به الگويي براي ميدان هاي لندن و ديگر شهرهاي غربي تبديل شد. ميدان امام اصفهان، در زمان شكسپير هم ميداني شناخته شده در لندن بود و تا اواسط قرن بيستم به عنوان بزرگترين ميدان عمومي در دنيا باقي ماند (البته به استثناي ميدان سرخ در مسكو).
شكل ديگر ميدان شهري نيز در محوطه ساختمان هاي مركزي ديده شده است. تكيه به عنوان مكاني براي تشريفات مذهبي، ميداني محصور در وسط بافت شهري با امكان ورود از مسيرهاي مختلف محسوب مي شد.
اگرچه عموما مسجد يا تكيه اصلي شهر در بازار قرار داشت، اما گاهي از ميدان غير مذهبي كه به ارگ متصل بود، مجزا مي شد. اين فضاهاي باز بيش از آنكه نشانگر قدرت مادي باشند، قدرت مذهبي را نشان مي دادند. فضاهاي كوچكي را كه تقريبا به طور اتفاقي در تقاطع خيابان ها قرار داشتند نيز بايد به عنوان شكل ديگري از ميدان مورد توجه قرار داد. البته از اين فضاها امروزه بيشتر از فضاي ذكر شده قبلي ميدان ناميده مي شود، در حالي كه اين فضاها كم كم و به ناگزير به دليل افزايش حجم تردد خودروها بايد حالت ميداني خود را از دست داده و به تقاطع هاي بزرگ تبديل شوند.

خبر
كنگره دانشجويان معماري و شهرسازي
چهارمين كنگره دانشجويان معماري و شهرسازي ايران كه با يك سال تاخير، قرار بود به ميزباني دانشگاه آزاد اسلامي قزوين، از 22 تا 24 اسفندماه 1383 در محل نمايشگاه بين المللي تهران برگزار شود، به ارديبهشت ماه جاري موكول شد. به نظر مي رسد كنگره دانشجويان معماري اين ماه نيز برگزار نشود. نخستين كنگره دانشجويان معماري و شهرسازي كشور، سال 76 در اصفهان و به طرزي شايسته توسط دانشگاه آزاد اصفهان برگزار شد و تاكنون به ترتيب توسط دانشگاه هاي آزاد اسلامي شيراز و تبريز ميزباني شده است. اين كنگره كه به صورتي دوسالانه برگزار مي شود تاكنون توسط آخرين ميزبان خود دانشگاه آزاد قزوين، بيش از 2 سال است كه به تعويق افتاده است.
حسين سلطانزاده، رياست دانشكده معماري و شهرسازي دانشگاه آزاد اسلامي قزوين كه خود پژوهشگري صاحبنام در عرصه معماري و شهرسازي و صاحب ده ها عنوان كتاب و مقاله در اين حوزه بوده، مبدع روش هايي بديع در وادي آموزش معماري است، متولي رسمي برگزاري چهارمين كنگره تلقي مي شود.

از شهر
001803.jpg
كتيبه راهنما براي 200 اثر تاريخي تهران
تهيه كتيبه راهنما براي 200 اثر تاريخي تهران لابد خبر خوبي است، بخصوص اگر معاون گردشگري استان راوي آن باشد.
فضل الله باني در اين باره گفت: در برخي از مواقع، وقتي مردم به بازديد اماكن تاريخي در استان تهران مي روند، هيچ اطلاعي درباره آن اثر ندارند، به همين دليل سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري تصميم گرفته تا در 200 مكان تاريخي كتيبه راهنما نصب كنند. وي افزود: اين كتيبه ها حاوي اطلاعاتي در خصوص شناسنامه، قدمت، شماره ثبت و تمامي ويژگي هاي آن اثر است.
معاون گردشگري استان تهران هزينه پيش بيني شده براي اجراي اين طرح را 60 ميليون تومان اعلام كرد و گفت: همچنين قرار است در مسيرهاي اين مكان هاي تاريخي، تابلوهاي راهنما نصب شود تا بازديدكنندگان براحتي بتوانند از اين مكان ها ديدن كنند.
فضل الله باني با اشاره به همكاري تمامي نهادها و سازمان هاي دولتي براي اجراي اين طرح افزود: مذاكراتي با سازمان زيباسازي شهرداري صورت گرفته تا همكاري لازم براي اجراي اين طرح حاصل شود.
001857.jpg
آب و فاضلاب سرگردان در تهران
مشــكـلات آب و فاضلاب تهران، قنات هاي سرگردان و چاه هاي فاضلاب رهاشده در اعماق خاك شهر هر از چند گاه رو نشان داده و حضور خود را به مسئولان شهر يادآوري مي كنند. تهران شهري است كه قنات ها و رودخانه هاي سرچشمه گرفته از دامنه جنوبي البرز، روستاها و دره هايش را سيراب مي كرد و حالا اين آبهاي سرگردان سر از پاركينگ برجها و زيرزمين خانه ها و چاه هاي آشپزخانه و دستشويي ها در مي آورد.
مشكل فاضلاب تهران در آخرين دردسرآفريني خود، دانشجويان دانشكده عمران دانشگاه خواجه نصير طوسي در خيابان وليعصر را شوكه كرد، آنهم وقتي كه فاضلاب اين دانشكده فوران كرد.
مهنوش معتمدي آذر، عضو شوراي شهر تهران اين مشكل را ناشي از قصور سازمان آب و فاضلاب تهران نسبت به انجام وظايفش دانست.
اميررضا واعظي آشتياني، خزانه دار شوراي شهر تهران هم، نبود مديريت واحد شهري را علت اصلي قصور اين سازمان در انجام وظايفش نسبت به مسائل شهري عنوان كرد. او كه به افزايش روزافزون اين حوادث در تهران اشاره كرد، فوران آب در پاركينگ يك ساختمان در منطقه يك را به عنوان مثالي ديگر عنوان كرد.
001830.jpg
۱۴۳۳ دستگاه اتوبوس ديزلي، گازي شدند
آمار تجهيز اتوبوس هاي ديزلي به سوخت گاز طبيـــعي از طريق تبديل كارخانه اي و كارگاهي به 1433 دستگاه رسيد.
عباس آخــــوندي، كارشناس بخش تبديل كارگاهي سازمان بهينه سازي مصرف سوخت كشور ضمن اعلام اين خبر گفت: اين اقدام در راستاي اجراي قرارداد منعقده ميان سازمان بهينه سازي و شركت هاي سازنده اتوبوس  گازسوز صورت گرفته است.
وي با بيان اينكه شركت ايران خودرو ديزل تاكنون 1213 دستگاه اتوبوس گازسوز توليد كرده است،افزود: دو شركت سازمان واحد موتور و شهاب خودرو ديزل نيز به ترتيب 121 و 100دستگاه اتوبوس گاز طبيعي سوز توليد كرده اند. بر اساس گزارش هاي منتشر شده، تردد اتوبوس هاي گازسوز، انتشار منواكسيد كربن را 9 برابر تردد اتوبوس هاي ديزلي كاهش مي دهد و سهم مهمي در كاهش آلودگي شهرهاي بزرگ دارد.
001854.jpg
۲۵۰۰ پاركومتر جديد در تهران
در حالي كه خيابان هاي تهران نياز به حداقل 13 هزار پاركومتر جديد دارد، طي سال گذشته 2500 دستگاه پاركومتر در سطح پايتخت نصب شده است. بررسي هاي كارشناسي صورت گرفته توسط سازمان بهينه سازي مصرف سوخت و حفاظت محيط زيست حاكي از آن است كه بخش عمده اي از مشكلات ترافيك شهر تهران به نبود سياست مناسب در پارك خودروها برمي گردد چرا كه سطح قابل توجهي از خيابان ها توسط خودروهايي اشغال مي شود كه مدت زمان طولاني در حاشيه خيابان پارك شده اند. اين وضعيت سبب مي شود كه توقف كوتاه مدت خودروها براي سوار يا پياده كردن مسافر براي دقايقي ترافيك خيابان ها را مختل كند. كارشناسان معتقدند روزانه حدود يك ميليارد تومان بنزين در ترافيك تهران هدر مي رود در حالي كه اعتبار برآورد شده براي نصب 2500 پاركومتر جديد، 65 ميليارد ريال برآورد شده است. پارك خودرو در مناطقي كه مجهز به پاركومتر است، مستلزم پرداخت هزينه اي برابر 25 تومان در هر 10 دقيقه است كه در صورت خالي بودن قلك پاركومتر، راننده 7 هزار تومان جريمه خواهد شد.

|  آرمانشهر  |   ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   جهانشهر  |   دخل و خرج  |   در شهر  |
|  عكاس خانه  |   شهر آرا  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |