مسئله آب تهران هم يك مسئله ملي است و تا زماني كه سازمان ها هر كدام جداگانه، در حيطه مسئوليت هاي خودشان حكم مي رانند، اين مسئله هر سال پيچيده تر خواهد شد
اسد سليمانيان - امسال تحت عنايات پروردگار، پاييز و زمستان پر برف و باراني را پشت سر گذاشتيم. در بهار هم، كم و بيش بارندگي داشتيم. به طور طبيعي بايد وضعيت ذخيره آبي ما در مقايسه با پارسال و سالهاي پيش از آن كه درگير خشكسالي هاي پي در پي بوديم، بهتر باشد كه همينطور هم هست، اما يكي، دو هفته پيش كه هوا در تهران رو به گرمي گذاشته بود، ناگهان اطلاعيه هشداردهنده اي از طرف شركت آب و فاضلاب تهران پخش شد، مبني بر اينكه مصرف بالا رفته و از لحاظ ذخاير آب در وضعيت نگران كننده اي قرار داريم. جالب توجه اين بود كه بعد از جمع شدن ابرها و بارندگي شديد، هشدار هايي هم داده شد كه درياچه سد كرج لبريز شده و به ساكنان پايين دست اين سد و ديگر سدهاي استان تهران اطلاع داده شد كه منازل خود را تخليه كنند. با اين حساب اگر آب فراوان است، اما تاسيسات و تصفيه خانه هاي كافي براي تصفيه آب نداريم، مشكل از جاي ديگر است. به قول معروف نبايد همه كاسه كوزه ها را بر سر مصرف كننده پايين دست يا به عبارتي مردم عادي شكست. اگر با وجود فراواني بارش برف و باران و پرشدن پشت سدها باز هم در تهران با مسئله كمبود آب رو به رو هستيم، مسئله برمي گردد به مسئولان برنامه ريز و اداره كننده منابع آب كشور كه همپاي توسعه، بايد در فكر  تامين آب مورد نياز جمعيت شهرها باشند. ضمن آنكه تلاش ها و فعاليت هايي در زمينه كاهش مصرف آب و ترويج فرهنگ بهينه سازي مصرف را حركتي بسيار مثبت و ضروري مي دانيم، اما نبايد غافل بود كه كمبودهاي برخاسته از فقدان برنامه ريزي و آينده نگري، قبل از آنكه متوجه مردم باشد، به دستگاه هاي مسئول برمي گردد. مثلا در تهران با توسعه مطالعه نشده و بي رويه شهر و احداث بناها و برج هاي روز افزون، مصرف آب در مقايسه با 20 سال پيش، چندين برابر شده است و طبعا منابع و تاسيسات تصفيه آب موجود، پاسخگوي تقاضاهاي جديد و ناشي از اين توسعه بي رويه نمي تواند باشد. اما آيا، مردم و مصرف كنندگان بايد پاسخگو باشند؟! ممكن است سازمان آب، مدعي شود كه كنترل ساخت و ساز و توسعه بي مطالعه و بدون آينده نگري شهر در اختيار ما نيست، اما دستگاه دولت در سطح كلان مي تواند از خود رفع مسئوليت كند؟ 
آنچه كه در يكي دو دهه اخير شاهد بوده ايم شركت آب و فاضلاب بيشترين فعاليت هاي تبليغاتي خود را متوجه مصرف كنندگان آب به طور عام كرده است، در حالي كه به موازات اين قبيل فعاليت ها بايد فعاليت هاي اصلي روي كاهش تقاضاي آب در تهران متمركز شود. يعني از گسترش بي رويه شهر و به وجود آمدن قارچ گونه شهرك هاي جديد در پيرامون تهران با روش هاي قانوني، اقناءكننده و پايدار جلوگيري به عمل آيد. دستگاه هاي مسئول آب از وزارت نيرو تا شركت هاي تابعه آن از جمله شركت آب و فاضلاب تهران، در ازاي ساخت و سازه هاي تازه بويژه ساختمان هاي بلندمرتبه يا همان برج، بابت اشتراك يا آب مصرفي براي امور بنايي و ... درآمد كلاني دارند و در ساليان اخير، از منابع مهم درآمدزاي آنها به حساب آمده است. بنابراين نمي توان هم درآمدهاي ناشي از ساخت و سازهاي بي رويه شهري را طالب بود و هم بابت كمبود آب، ابراز نگراني كرد! ضعف اصلي متوجه برنامه ريزي هاي كلان دولت در مورد شهرهاست. نمي توان دست روي دست گذاشت تا تهران باز هم بزرگتر از اين شود و سهم آب تمام شهرهاوآبادي ها اطراف را ببلعد و حتي منابع آب تامين كننده كشاورزي استان براي تامين آب آشاميدني اين كلانشهر اختصاص داده شود يا با ساخت و سازهاي مخرب و آلوده كننده در حاشيه رودخانه هاي جاجرود و كرج، به موقع برخورد نشود تا براي تصفيه خانه هاي آب تهران يك معضل جدي به وجود بيايد. دولت مجموعه اي يكپارچه بوده و به نمايندگي از سوي ملت، حافظ حقوق ملي است.
مسئله آب تهران هم يك مسئله ملي است و تا زماني كه سازمان ها هر كدام جداگانه، در حيطه مسئوليت هاي خودشان حكم مي رانند، اين مسئله هر سال پيچيده تر خواهد شد و چاه و پل توسعه بي رويه، رودخانه هاي بيشتري را مطالبه خواهد كرد.

انتخاب رئيس جمهوري به فرموده حضرت  امام خميني(ره) بايد طبق مباني انقلاب در جهت رفع محروميت، رفع تبعيض بين اغنيا و فقرا و برقراري عدالت  اجتماعي باشد. بديهي است يكي از وجوه مهم عدالت اجتماعي استفاده شهروندان از حقوق مساوي و ابتدايي ترين نياز هاي خود يعني آب، گاز، برق و ديگر خدمات شهري است. حال بايد ديد، آيا همه مردم ايران، بويژه قشر بازنشسته از چنين حقوقي برخوردارند؟
پرسش ديگر آن است كه از محل افزايش درآمدهاي نفتي و غيرنفتي و ذخيره ارزي چه مقدار صرف رفع تبعيض ها و محروميت ها شده است و به طور كلي سهم محرومان و مستضعفان در 26سال گذشته از محل درآمدهاي فوق چه مقدار بوده است؟
به عنوان مثال برخورداري از سوخت گاز كه سهم عمده اي در توسعه و رفاه عمومي دارد، حق مسلم همه مردم ايران است، اما ، چند درصد از مردم كشورمان از چنين حقي برخوردار شده اند؟ آيا آمار دقيقي از ميليون ها ايراني محروم از نعمت گاز ارائه شده است، به عنوان مثال روستاي باستان آباد اصفهان و صدها روستاي ديگر مشابه آن از نعمت گاز محروم هستند، بنابراين باتوجه به  آنچه در ابتداي اين نامه آمده بايد فردي را به رياست جمهوري كشورمان برگزينيم كه برنامه هاي مشخص براي تعميم عدالت  اجتماعي و رفع محروميت از جامعه ارائه كند و برنامه هايي كه مطرح مي سازد قابل اجرا و كاربردي باشد.
نكته ديگر و بسيار مهم پايبندي رئيس جمهوري به حل معضل بيكاري، تامين مسكن، اعتياد، ابتذال و تهاجم فرهنگي است كه به شيوه هاي مختلف در كشور ما به چشم مي آيد.
پيشنهاد ديگر هم آن است كه با توجه به هزاران دانشجو كه در دانشگاه آزاداسلامي سرگرم تحصيل هستند؛ حتي المقدور براي جلوگيري از بروز مشكلات بويژه براي دختران دانشجو ترتيبي اتخاذ شود كه پذيرفته شدگان بتوانند در صورت وجود شعبه دانشگاه در اقامتگاه خود به ادامه تحصيل بپردازند. دورماندن ازخانواده علاوه بر مشكلات اقتصادي، معضلات گوناگون فرهنگي نيز در پي دارد كه با مراعات پيشنهاد فوق برطرف خواهد شد.
م- قورجاني- اصفهان

هيات وزيران در تاريخ۱۵‎/۱۰‎/۸۳ در جهت ايجاد تسهيلات اعضاي هيات علمي دانشگاه ها و موسسات آموزش عالي و پژوهشي تصويب نامه اي را مصوب كرد كه براساس آن از تاريخ۱۲‎/۱۱‎/۸۳ فوق العاده ويژه اي به اعضاي هيات علمي دانشگاه ها و موسسات آموزش عالي به شرح ضرايب ذيل پرداخت مي گردد.
مربي آموزشيار 6/3
مربي 4/0
استاديار 6/5
دانشيار 2/5
استاد 8/4
با اين ضرايب به حقوق هر رتبه حداقل۴۰۰ تا۵۰۰ هزار تومان يك باره اضافه شده است و سازمان مديريت و برنامه ريزي مكلف گرديد كه منابع مالي را براي اجراي تصويب نامه پيش بيني نمايد. از آنجا كه اين اقدام بسيار در خور توجه و مورد نياز بوده و قابل قدرداني هم مي باشد، ولي ذكر چند نكته در اين خصوص ضروريست.
-1 اين يك تبعيض ناروا در حق معلمان وزارت آموزش و پرورش و ساير اقشار جامعه است كه ساليان دراز فرياد مي كنند تا شايد حقوق اندك آنها ترميم يابد، ولي متاسفانه كسي به آن توجه نمي كند.
۲ - ساعات تدريس گروهي از استادان در پاره اي از دانشگاه ها و موسسات آموزشي آنقدر ناچيز است كه با اين حقوق خودشان تعجب كرده اند كه براي هفته اي 4يا۵ ساعت تدريس بايد اين حقوق پرداخت شود.
در بعضي از دانشگاه ها از جمله دانشگاه تربيت دبير كه ظرفيت كلاس ها به علت عدم نياز وزارت آموزش و پرورش به دبير تكميل نيست، بعضي از استادان ساعات موظف خود را پر نمي كنند و بدون حضور، حقوق آنها يك مرتبه به صورت غيرمترقبه اي افزايش يافته كه موجب تعجب خود آنها شده است!
۳ - در پاره اي از دانشگاه ها و موسسات آموزشي افراد غير از هيات علمي وجود دارند كه پابه پاي اعضاي هيات علمي در پروسه تدريس و آموزش حضور دارند، ولي متاسفانه حقوق آنها افزايش پيدا نكرده است، چرا كه آنها هيات علمي نيستند و نام آنها مدرس است، براي همين مفاد بخشنامه شامل حال آنها نشده است.
۴ - بعضي از استادان و اعضاي هيات علمي در تاريخ۱۱‎/۱۱‎/۸۳ بازنشسته  شده اند. اين افزايش شامل حال آنها نشده، اين هم يك تبعيض ديگر بخشنامه!
۵ - اگر قرار است حقوق افراد به صورت قشري و صنفي اضافه شود، اعلام شده تا كارمندان ديگر تكليف خود را بدانند، اول استادان، بعد قضات و...!!!
-6 اگر هيات دولت مختار است كه حقوق كاركنان را بدون مصوبه اي از مجلس شوراي اسلامي اضافه كند، چرا هر قشري را كه اعتراض مي كند به مجلس ارجاع مي دهد؟
گروهي از مدرسان دانشگاه ها و موسسات آموزش عالي

در بيشتر شهرهاي بزرگ جهان، حق عابر پياده به عنوان اصلي ترين ركن در امور شهري موردتوجه قرار مي گيرد. زيرا تمام برنامه ها عطف به بهبود زندگي و رفاه مردم شهر مي شود. اگر هدف اصلي همين باشد، تمامي برنامه ها بر محور نياز شهروندان و بهبود وضع زندگي آنها در شهر خواهد بود. در تهران از حدود آغاز دهه 70 شمسي كه احداث ساختمان هاي بلند از طريق فروش تراكم رايج شد، منافع عامه كمتر موردتوجه قرار گرفت. ظاهرا مسئولان به فكر اين بودند كه از محل فروش تراكم، بودجه مورد احتياج طرح ها و پروژه هاي عمده تهران را تامين كنند، اما به اين اصل توجه نداشتند كه وقتي يك ساختمان بلند ساخته مي شود و سازنده، قسمتي از فضاي شهري را كه متعلق به همه مردم است با پرداخت مبلغي - و نه برابر ارزش واقعي آن- اشغال مي كند، موظف است، در طبقه همكف در كنار احداث پاركينگ، فضاي لازم را براي گردش آزادانه عابران پياده فراهم كند يا مثل شهرهاي اروپايي و ديگر ممالك توسعه يافته، حتي واحدهاي تجاري در خور هم به وجود بياورد و از محل واگذاري فضا، درآمد هم داشته باشد.مهم آن است كه عابران پياده در ازاي حقوقي كه به سازنده يك بناي بلند آن هم با نازلترين قيمت فروخته است، حداقل در پياده رو با تنگنا رو  به رو نشود. در تب وتاب برج سازي در تهران اين اصل مهم ناديده گرفته شد و هيچ فضايي براي حركت آزاد عابران پياده پيش بيني نشده است. در مواردي حتي، پياده روها تنگ تر و عبور و مرور مردم سخت تر شده است و شهر متعلق به همه مردم است و نبايد عده اي در ازاي پولي كه پرداخت مي كنند، حقوق مسلم شهروندان را ناديده بگيرند. يعني قوانين و ضوابط شهري مي تواند، سازندگان بناها را به اجراي تمهيداتي كه آنها را بر شمردم، وادار سازد.
اگرچه، ظرف 15-14 سال اخير به حقوق شهروندان به هنگام احداث بناهاي بلند توجه كافي نشده است، اما هنوز دير نيست و بهتر است در مقررات و ضوابط مربوط به احداث ساختمان هاي بلند و برج سازي ها، حقوق عابران پياده در ازاي فضايي كه در اختيار سازنده قرار مي گيرد، حفظ شود و در طبقه همكف فضاي كافي براي آمد و شد و حركت آزادانه عابران پياده درنظر گرفته شود. اين حداقل اداي دين به مردم يك شهر است كه بخش هاي وسيعي از فضاهاي حياتي شهري متعلق به آنها، ظرف 15سال اخير با بهايي ناچيز اشغال شده است.
بلال خيري

هر چند افزايش درآمدهاي نفتي كشور طي سالهاي اخير مي توانست به افزايش سطح رفاه عمومي منجر شود، اما برخي مشكلات ساختاري اقتصاد ايران مانع تحقق اين مسئله شد. ساختار جوان جمعيتي كشور، مديريت ذخاير ارزي و تورم مزمن و دو رقمي را مي توان از جمله مهمترين دلايل وقوع چنين پديده اي ارزيابي كرد.
درآمدهاي نفتي به دو شكل منجر به افزايش تورم در ايران مي شود. اولا از آنجا كه فرآيند توليد تا صادرات نفت خام تقريبا خارج از نظام اقتصادي كشور شكل مي گيرد، لذا بخش هاي اقتصادي درگير اين مسئله نيستند و شايد به همين دليل است كه از اينگونه درآمدها به عنوان دلارهاي نفتي ياد مي شود. به عبارت بهتر در برخي كشورهاي صنعتي براي صادرات يك ميليارد دلار كالا بايد 100 ميليارد دلار توليد صورت پذيرد كه اين پديده براي صادرات مواد خام صادق نيست. بنابراين در فرآيند توليد نفت خام بدون ايجاد ارزش افزوده در بخش هاي مختلف، درآمد سرشاري به كشور سرازير مي شود كه مي تواند باعث فشار تقاضا شده و به دليل عدم تحول در بخش عرضه، منجر به رشد تورم شود. اما درآمدهاي نفتي از سوي ديگر با توجه به نيازهاي دولت به ريال به پايه پولي فشار آورده و منجر به رشد نقدينگي و تورم مي شود. اين دو عامل اصلي در اقتصاد ايران باعث شده تا درآمدهاي نفتي كشور باعث رشد تورم شود و به همين دليل مردم كمتر توانسته اند تاثير اين درآمدها را در افزايش رفاه خود درك كنند.
اما تجربه برخي كشورها نشان داده كه در عين وجود مشكلات فوق مي توان درآمدهاي نفتي را بگونه اي مديريت كرد كه به هيچ وجه منجر به افزايش تورم نشود.
نروژ از جمله اين كشورها است كه با مديريت صحيح بر درآمدهاي خود علاوه بر افزايش ذخاير ارزي، اين درآمدها را به سمت اصلاح ساختارهاي اقتصادي خود هدايت كرده است. البته برنامه ريزان كشور ما نيز با ايجاد حساب ذخيره ارزي به دنبال چنين هدفي بوده اند كه برداشت هاي مكرر از اين حساب جهت تامين مصارف جاري باعث شده تا رسيدن به اين هدف عقيم بماند. به عقيده صاحبنظران چنانچه درآمدهاي نفتي صرفا به بخش هاي جاري كشور تزريق شود، نتيجه اي بهتر از آنچه در ساليان اخير براي اقتصاد كشور به بار آورد، به همراه نخواهد داشت.
بهترين راه حل براي استفاده بهينه اين منابع هدايت آن به سمت توليد يا سرمايه گذاري به انحاي مختلف در ديگر كشورهاست.
محسني- تهران

تلفن همراه اگر هزار تا حسن داشته باشد، معايب پيش بيني نشده اي هم دارد كه بيشتر در دوران گذار از توسعه نيافتگي به توسعه خودش را نشان مي دهد! هوشنگ خان آدم زن ذليلي نيست، اما وقتي از تلفن همراهش ، صداي آشنايي شنيده مي شود، خود را موظف مي داند كه سراپا گوش باشد و مكالمه را در نهايت حوصله و متانت به پايان برساند، اما آن روز كه همسرش به او زنگ زده بود، وقايع به گونه ديگري رقم خورد، به طوري كه هوشنگ خان تا مدتي، تحت تعقيب و مراقبت خانم قرار داشت. آن روز، هوشنگ خان، هنگام بازگشت به خانه، سوار يكي از سواري هاي خطي شد. نه خطي خيلي رسمي و جا افتاده، بلكه از آنهايي كه از ساعت 9 شب به بعد در يك توافق گروهي، يك خط را در غياب تاكسي هاي رسمي و قانونمند در اختيار مي گيرند تا يك لقمه نان در بياورند. او اولين نفري بود كه در صندلي آخر جا گرفت. تلفن همراهش را از كيفش بيرون آورد. از وقتي كه يكي از پزشكان فاميل به او گفته بود، تلفن همراه را مطلقا در جيب هايش نگذارد او هم آن را در كيف چرمي قديمي اش مي گذاشت. بسيار اتفاق مي افتاد كه همسرش از خانه تلفن كند و سفارش خريد به او بدهد. بنابراين دم دست بودن تلفن بهتر از چالش هاي درون خانه بود.
وقتي مسافران تكميل شدند، راننده، ماشين را روشن كرد و همزمان ضبط استريوي چند باندي اش را راه انداخت. يك ترانه قديمي ريتميك از بلندگوهاي ماشين پخش مي شد. صداي خواننده هوشنگ خان را به وادي خاطرات دور دست كشانده بود كه ناگهان تلفن همراهش زنگ زد. همسرش از آن طرف داشت سفارش خريد چند قلم خوراكي مثل رب، شكر و... را مي داد و هنگامي كه صداي خواننده قديمي را شنيد با لحني پرسش آميز گفت: هوشنگ ! كجايي؟
هوشنگ خان، گفت: توي تاكسي ام...
او ضمنا با اشاره دست از راننده خواهش كرد كه صداي ضبط را كم كند. راننده، لبخندي زد و گفت: اي به چشم، اصلا خاموشش مي كنم تا راحت صحبت كني.
هوشنگ خان نفس راحتي كشيد و يك بار ديگر ليست خريد را با همسرش چك كرد.
در همين لحظه دو نفر از مسافران به نشانه اعتراض به خاموش شدن ضبط مصرانه از راننده خواستند كه آن را دوباره روشن كند. راننده با اشاره به هوشنگ خان، به آنها فهماند كه نمي تواند اين كار را بكند. آن دو نفر هم لج كردند و با صداي بلند، همان ترانه ريتميك را دم گرفتند و همراهش كف زدند!
همسر هوشنگ خان كه آرام و شمرده صورت خريد را قرائت مي كرد، با عصبانيت گفت: تو كه مي گفتي تو تاكسي هستي، پس اين سر و صداها چيه؟!
هوشنگ كه دستپاچه شده بود، رو كرد به آن دو نفر و گفت: لطفا مراعات كنين!
خانم از آن طرف گفت: يعني، مسافرا دارن مي خونن و تو مي گي، رعايت كنن، آره جون خودت، تو گفتي و من هم باور كردم! راننده براي جلوگيري از وخامت اوضاع، ضبط را روشن كرد. آن دو مسافر خواندن را قطع كردند و حالا صداي خواننده طنين انداز بود. خانم، پس از لحظاتي سكوت پس از شنيدن آواز خواننده گفت: پس بگو تو عروسي هستي يا كه نه...!
هوشنگ خان، حرف او را قطع كرد و گفت: به جون بچه ها، تو تاكسي ام، اينم صداي ضبط ماشينه! آن دو مسافر كه متوجه حساسيت موضوع شده بودند، هوس كردند، قضيه را شورترش كنند و همراه خواننده دم گرفتند و كف زدند!
خانم با تشر گفت: چرا به جون بچه ها قسم مي خوري؟
هوشنگ! راست راستي اونجا توي تاكسيه؟!
و با عصبانيت، مكالمه را قطع كرد.
هوشنگ خان به آرامي تلفن را توي كيفش گذاشت و سكوت اختيار كرد. آن دو خواندن را قطع كردند و يكي شان از راننده خواهش كرد كه ضبط را خاموش كند و بعد رو كرد به هوشنگ خان و گفت: دلخور نباش، آخر شبي، خواستيم كمي خستگي در كنيم! و هوشنگ خان مي دانست كه آن تفريح شبانه چقدر براي او گران تمام شده است.شش ماه آزگار، هر وقت ميهماني داشتند يا جايي ميهماني مي رفتند، همسر هوشنگ خان سير تا پياز آن واقعه را تعريف مي كرد و مدام از هوش و ذكاوت خودش و لاپوشاني و موش مردگي شوهرش سخن مي گفت. هوشنگ خان هم كه مي دانست با هيچ دليل و برهاني نمي تواند بودنش را در ماشين مسافركش و نه مجلس عروسي و بزن و بكوب ثابت كند، سكوت مي كرد و ياد آن دو نفر مي افتاد!
الف.كوهيار

تلفن : ۲۰۲۱۱۳۰ (۹ تا ۱۱ صبح )
كدام خدمات بعد ازفروش؟!
سال گذشته، در ماه هاي پاياني زمستان يك دستگاه خودرو پرايد از طريق يكي از نمايندگي هاي سايپا خريداري كردم. از همان ابتدا با مشكلات فني گوناگوني رو به رو شدم و براي حل مشكلاتي كه در بدنه و در خودرو وجود داشت، چند بار به نمايندگي هاي مجاز مراجعه كردم، اما معايب كه برطرف نشد، هيچ، مشكلات تازه اي هم اضافه شد. با توجه به تبليغات گوناگوني كه درباره خدمات بعد از فروش مي شود، از شركت سايپا خواستار رسيدگي و جبران خسارت هستم.
سيد مصطفي رضوي هندي
سخنگاه : تلفن تماس اين خواننده همشهري محفوظ است.
همچنان زير خط فقر
يك بار اعلام شد كه حداقل حقوق بازنشستگان 170 هزار تومان شده است. با اينكه چنين رقمي، هرگز پاسخگوي روند رشد تورم و گراني عنان گسيخته نيست، ظاهرا دست اندركاران تعيين دريافتي بازنشستگان، همين رقم را نيز كاهش دادند و گفتند كه 170 هزار تومان نيست و 117 هزار تومان است. به راستي يك بازنشسته با 117 هزارتومان كه نه تنها زير خط فقر است، بلكه از سطح فقر فاصله فاحشي دارد، چه بايد بكند؟
يك بازنشسته
خطر چاه
در محوطه ورودي ايستگاه مترو در بلوار ميرداماد، در همان مكاني كه رانندگان اتوبوس ها، به صرف چاي و استراحت موقت مي پردازند، چاهي وجود دارد كه سرپوشيده هم نيست و لاجرم يك خطر دائمي محسوب مي شود. لازم است براي رفع اين خطر و پيش از آنكه حادثه تلخي به بار بيايد، چاره انديشي شود. وجود چاه، در اين مكان شايد يك ضرورت فني باشد، اما الزامات لازم براي ايمني آن و رفع خطر نيز بايد به كار گرفته شود.
ابراهيمي - تهران
جوش شيرين و پخت نان
قرار است براي نانوايي ها شناسنامه بهداشتي تهيه و در معرض ديد مشتريان نصب شود. پيشنهاد مي كنم در آن تعداد از واحدهاي نانوايي كه براي پخت نان، بويژه نان قندي و انواع بيسكويت از جوش شيرين استفاده مي كنند، حتما اين مورد در شناسنامه بهداشتي آنها قيد شود تا مردم آگاهانه نان مورد علاقه خود را انتخاب كنند و سلامتي شان دچار مخاطره نشود.
حامدي - تهران
خط كشي بي فايده!
خط كشي عابر پياده در بر غربي فلكه اول تهرانپارس با توجه به شيب خيابان و سرعت خودروها، هيچ تضميني براي عبور سالم و بي خطر عابران پياده ايجاد نمي كند. لازم است در اين محل سرعت گير پهن يا چراغ خطر چشمك زن، نصب شود.
سليماني
تقاضاي حضور در مجلس
از نمايندگان محترم كميسيون اجتماعي مجلس شوراي اسلامي خواستاريم با توجه به نارسايي قانون كار فعلي در جهت رفع مشكلات جامعه كارگري و با عنايت به توافق سال گذشته دولت با سازمان بين المللي كار و در راستاي تحقق ماده 101 برنامه چهارم توسعه كشور ترتيبي اتخاذ نمايند تا نمايندگان اقشار گوناگون كارگران در كميسيون فوق حضور يافته و مسائل مبتلا به آنان با مساعدت نمايندگان محترم مجلس و ديگر صاحبنظران مطرح و كارشناسي گردد.
كميته دفاع از انجمن هاي صنفي سراسر كشور
مشكل نخاله هاي ساختماني و يك پيشنهاد
براي حل مشكل تخليه نخاله هاي ساختماني توسط بعضي از كاميون ها در معابر و گذرگاه ها، پيشنهاد مي كنم، دستگاه هاي مسئول در طول يك هفته، رانندگان كاميون را موظف به جمع آوري اين نخاله ها و انتقال آنها به مكان هاي تعيين شده كنند، بديهي است در آن صورت، كمتر راننده اي به خود اجازه مي دهد مرتكب تخلف از مقررات مربوط به تخليه نخاله هاي ساختماني در مكان هاي غير مجاز شود.
رفوگران - تهران
سند نمي دهند
شركت سرمايه گذاري مسكن وابسته به بانك مسكن مجتمع مسكوني گلسار 2 واقع در فرديس كرج را در سال 78 به متقاضيان واگذار كرد، اما برخلاف تعهدات خود بعد از گذشت 5 سال هنوز براي واگذاري اسناد مالكيت اقدامي به عمل نياورده است.
جمعي از مالكان مجتمع مسكوني گلسار 2 كرج
كارت هاي معيوب
در بسياري از تلفن هاي كارتي، پس از گذاشتن كارت وجه آن كم مي شود، اما ارتباط برقرار نمي گردد. براي جلوگيري از ضرر و زيان مردم، اين نقص بايد برطرف شود.
هزينه زندگي و تحصيل فرزندان
به هنگام جدايي زن و شوهر، با توجه به آينده فرزند يا فرزندان، در صورتي كه تحت مسئوليت زن قرار مي گيرند، ترتيبي داده شود كه هزينه هاي زندگي و تحصيلات آنها در آينده از پدرشان دريافت شود تا زوج ها به خاطر فرزندانشان، حتي  المقدور زندگي مشترك خود را فدا نكنند.
حق مسكن بپردازند
از شهرداري تهران تقاضا دارم،  به كاركنان شهرداري همانند ساير وزارتخانه ها حق مسكن پرداخت شود.
احمدي
در انتظار پاداش پايان خدمت
از بازنشستگان سال 82 نيروي انتظامي هستم. هنوز پاداش پايان خدمت را دريافت نكرده ايم، با داشتن 4 فرزند و دختر دم بخت، توقع دارم كه مطالبات ما زودتر پرداخت گردد.
بازنشسته سال 82
تنبيه بدني در مدرسه
يك مورد تنبيه بدني در مدرسه پسرانه توحيد واقع در منطقه 8 آموزش و پرورش تهران رخ داد كه تاثير  ناگواري بر روحيه دانش آموزان يك كلاس داشت. اين مسئله نياز به رسيدگي دارد.
ولي يك دانش آموز