شنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۳۸۴ - - ۳۶۹۷
مي خواهم دكتر شوم
به گفته خودش هيچوقت نمي توانست سركلاس تشريح بماند، چند بار حالش بهم خورد و بالاخره به اين نتيجه رسيد كه نمي تواند دكتر شود، چون حتي از ديدن خون وحشت دارد
002052.jpg
عكس:علي اكبر شيرژيان
مريم محمد پور
مهتاب دانشجوي انصرافي رشته پزشكي است. يكي از همان هايي كه از بچگي همه، خانم دكتر صدايش مي كردند و بعد از آنكه با رتبه زير 100 در رشته پزشكي دانشگاه تهران قبول شد در ميان نگاه هاي ناباورانه خانواده و فاميل انصراف داد. مهتاب رشته پزشكي را دوست نداشت، با اين حال از بچگي وقتي ديگران پرسيده بودند كه بزرگ شدي مي خواهي چكاره بشوي مثل همه بچه ها گفته بود: دكتر، در حالي كه به گفته خودش هيچوقت نمي توانست سركلاس تشريح بماند. چند بار حالش بهم خورد و بالاخره به اين نتيجه رسيد كه نمي تواند دكتر شود، چون حتي از ديدن خون وحشت دارد. مهتاب مي گويد با چه فشار روحي و رواني و بحث و مشاجره بالاخره توانست خانواده اش را متقاعد كند كه نمي خواهد رشته پزشكي را دامه بدهد و اين موضوع چگونه زندگي او را دچار استرس و ناراحتي كرده است.
پويا هم در يكي از رشته هاي علوم انساني درس خواند و به رشته اش بسيار علاقه مند است، اما از آنجا كه تمام افراد خانواده و فاميل پويا پزشك هستند هميشه به چشم تحقير به او نگاه مي كنند و مادرش هميشه به او مي گويد كه رشته تحصيلي اش مايه خجالت است.
پويا مي گويد به دليل اين برخوردها دچار افسردگي شديد شده است، طوري كه حتي ديگر نمي تواند به درس و دانشگاه برسد و حتي حاضر نيست از خانه بيرون برود.
در جامعه ما كه قرار است همه بچه ها وقتي بزرگ مي شوند يا دكتر شوند يا خلبان، مثل مهتاب و پويا كم نيستد جواناني كه سهم زيادي از نيروي جواني و توانمندي هايشان در آغاز راه انتخاب شغل صرف جدال براي فرار از تحميل مي شود و البته كم هم نيستند كه برخلاف ميل و علاقه قلبي براي دكتر و مهندس شدن تلاش مي كنند، اما خودشان هم مي دانند موفق نيستند، چون اين تلاش را دوست ندارند.
فوج فوج جوان تحصيلكرده بيكار كه اين روزها به يكي از مشكلات بزرگ جامعه ما تبديل شده شايد دليل همين تحميل اجتماعي است.
هزاران پزشك جوان بيكار كه بهترين و پوياترين سالهاي عمرشان را در بدو ورود به دانشگاه پشت سد كنكور صرف كرده اند و سالهاي بعد را هم صرف تحصيل رشته اي كه فقط نامش برايشان مانده است، حاصل همان تفكري است كه باعث مي شود وقتي از همه بچه ها مي پرسي مي خواهي چكاره شوي مي گويند: دكتر يا مهندس.
و هيچ كس نمي پرسد جامعه ما اين همه دكتر و مهندس را مي خواهد چه كند؟
وحيد كشوري فارغ التحصيل رشته داروسازي است و در يك موسسه فرهنگي كار مي كند او مي گويد: وقتي من كنكور مي دادم پزشكي حرف اول را مي زد و من هم مثل بقيه براي قبولي در اين رشته درس مي خواندم، اما رتبه مناسبي نياوردم و داروسازي قبول شدم. وقتي درسم تمام شد كار نبود. چند سال به دنبال كار متناسب با رشته ام گشتم، اما بعد از چند سال بيكاري به اين نتيجه رسيدم اگر مي خواهم بيكار نمانم بايد به دنبال شغل ديگري باشم، هر چند كه ارتباطي به رشته ام نداشته باشد و چون از ابتدا به كارهاي فرهنگي و هنري علاقه داشتم اين شغل را انتخاب كردم. گرچه سالهاست كه از بيكاري پزشكان جوان در جامعه ما صحبت مي شود و مسئولان نيز به دنبال يافتن راه چاره اي براي جذب اين خيل عظيم هستند، اما نگاهي به متقاضيان رشته هاي پزشكي در كنكور نشان مي دهد كه تابوي پزشك شدن هنوز در جامعه ما به قوت خود باقي است.
دكتر «امان قرايي» جامعه شناس، علت اين امر را نگاه جامعه و خانواده به اين رشته مي داند.
وي معتقد است چشم انداز آرزو و آمال و خواسته هاي هر جامعه اي را خود آن جامعه تعيين مي كند، يعني آرزو و آمال و خواست ها يا چشم اندازهاي افراد هر جامعه منوط به شيوه آموزش و پرورش و شيوه تربيت در خانواده است. همگان مي دانند كه، آرزو آمال، اميدها و خواسته هاي هر فرد از خانواده او سرچشمه مي گيرد. در واقع خانواده دو عامل واسطه است بين فرد و جامعه و تا 7 سالگي خانواده به عنوان سلول اجتماعي، پيام هاي جامعه را مي گيرد و به فرزندان منتقل مي كند. انتخاب شغل آينده نيز يكي از اين پيام ها است كه فرزندان به طور مستقيم يا غير مستقيم آن را دريافت مي كنند. در كشور ما پزشكي و مهندسي است، در كشور آمريكا وكالت است و ممكن است در كشورهاي ديگر متفاوت باشد. تحقيقات نشان داده است كه عدم اطمينان به مشاغل ديگر و آينده، يكي از دلايلي است كه برخي از رشته ها در جوامع مختلف مورد توجه قرار مي گيرد. در جامعه ما طب از صدر تاريخ در ايران مهم بوده و در سالهاي اخير هم رشته مهندسي به دليل كارآيي و پولسازي مورد توجه قرار گرفته است. از آنجايي كه در جامعه ما شغل هاي پزشكي و مهندسي از درآمد بالايي برخوردار هستند و چون از طرف ديگر در جامعه ما امنيت شغلي وجود ندارد و شانس پيدا كردن شغل كم است، خانواده ها فرزندانش را به سمت اين مشاغل تشويق مي كنند.»
علاقه در انتخاب رشته تحصيلي يكي ديگر از نتايج چنين تفكري است، دكتر قرايي مقدم با تاكيد بر اين نكته توضيح مي دهد: «در كشورهاي پيشرفته از جمله آمريكا، دروس دانشگاهي در سالهاي اول دروس عمومي هستند، چون سيستم آموزشي آنها بر پايه علاقه است. مثلا براي رشته پزشكي 20 واحد درس عمومي بايد گذرانده شود كه ممكن است واحدهاي درسي هنري يا واحدهاي مربوط به دروس علوم انساني باشد، چون ممكن است فرد پس از ورود به دانشگاه متوجه شود كه به دروس ديگري علاقه دارد و اين واحدهاي عمومي به او كمك مي كند كه علايق خودش را تشخيص بدهد.»
قراعي مقدم در ادامه مي گويد: موضوع مهم اين است كه انسان هر چه مي تواند بشود بايد بشود. در واقع خوديابي ميل به كمال است شهريار هم مي خواست پزشك بشود، اما شاعر شد و به شهرت دست يافت. اگر نگاهي به حوادث دانشجويي كنيم مي بينيم كه تا به حال چه تعداد دانشجو تحت تاثير فشار روحي و رواني حاصل از بي علاقگي يا ناتواني در ادامه رشته تحصيلي و دانشگاهي خودكشي كرده اند. در كشور هاي جهان سوم جوانان به دليل نبود امنيت شغلي و بيكاري به رشته هاي تحصيلي روي مي آورند كه خودشان مي دانند توانايي آن را ندارند»، اما اين انتخاب اشتباه تنها به انتخاب كننده زيان وارد نمي كند، بلكه جامعه نيز تحت تاثير اين اشتباه قرار گرفته و هزينه هاي زيادي را مي پردازد. جامعه هزينه زيادي براي تحصيل افراد مي پردازد، اما بازده مفيدي دريافت نمي كند.
قرايي مقدم استاد دانشگاه تربيت معلم با تاييد اين موضوع مي گويد: گاهي صدمات جبران ناپذيري از اين نگرش غلط به جامعه وارد مي شود «اپولاكست» جامعه شناس آمريكاي جنوبي مي گويد كه تحصيلكرده هاي زياد با كارايي كم، هم فشار اقتصادي و هم فشار رواني به جامعه وارد مي كنند. شايد كمتر به اين موضوع توجه كرده ايم كه گاهي يك هنرمند موفق بهتر از پزشك ناموفق، هم براي جامعه و هم براي خانواده مفيد است. حتي يك كشاورز يا يك آهنگر ماهر و موفق مي تواند بيش از مهندس و پزشك بيكار يا ناتوان به جامعه خود خدمت كند.
بنابراين شايد وقت آن رسيده باشد كه بر اساس توانمندي هايمان به آينده شغلي نگاه كنيم.
شيوه هاي آموزش نيز كم كم بايد تغيير كند. شناخت توانمندي هاي دانش آموزان در همان دوره تحصيل از سوي سيستم آموزشي مي تواند تاثير گذار باشد.
سيستم آموزشي بايد بتواند توانايي ها را شناسايي و پرورش دهد تا از همان ابتدا دانش آموزان به خودشناسي لازم دست پيدا كنند. در واقع نگاه بلند مدت به سرمايه انساني كه امروزه به عنوان يكي از محورهاي اصلي توسعه مطرح است، نكته اي است كه مسئولان بايد به آن بپردازند.

ابهام
هفت خصيصه براي جرايم شهري
001986.jpg
جرم بنا به تعريف قانون مجازات اسلامي به هر فعل يا ترك فعلي گفته مي شود كه در قانون براي آن مجازات تعيين شده باشد و شناختن هر جرم و خصوصيات آن به تحقق بند۵ اصل 56 قانون اساسي كمك مي كند كه قوه قضائيه را موظف به پيشگيري از جرم كرده است.
سازمان ملل متحد در سال۱۹۸۰ پژوهشي را براي مبارزه با ناامني در دستور كار خود قرار داده و 9 پايتخت مهم جهان را از منظر جرمشناسي مورد بررسي قرار داد. شهرهايي كه در اين تحقيق مورد بررسي قرار گرفتند بانكوك پايتخت تايلند، بوگوتا در كلمبيا، لاگوس در نيجريه، نايروبي در كينا، سان خوزه در كاستاريكا، سنگاپور، توكيو و ورشو لهستان بود.
نتيجه آن كه برخي عناوين مجرمانه كه در همه اين شهرها به وقوع مي پيوسته و فصل مشترك جرايم در شهرها بوده به عنوان جرايم شهري مورد تحقيق و كالبد شكافي قرار گرفته است.
اين طرح به مديريت "هرناندوگومز بوانديا" انجام شده و بر اين اساس رابطه مدرنيزه شدن شهرها با وقوع جرايم پيگيري و براساس يكسري فرضيه ها نتيجه گيري شده است. براساس اين تحقيق جرايم شهري و به عبارت دقيق تر جرايم معمول در اين تحقيق داراي 7 ويژگي و خصيصه بوده است. از آنجا كه در همه اين شهرها اين خصوصيت ها مشترك بوده، مي توان آن را به عنوان هفت ركن اساسي وقوع جرم در هر شهر ديگري نيز مورد توجه قرار داد، حتي تهران خود ما.
۱ ) اغلب جرايم معمول، جرايم افراد غريبه نسبت به يكديگر هستند.
۲ ) وقوع مطلق و نسبي جرايم معمول با اينكه مسلما محدود به محيط هاي شهري نيست، بيشتر در شهر وجود دارد، باتوجه به اينكه غير شخصي بودن، تقريبا يك خاصه تعريف كننده زندگي شهري است.
۳ ) از لحاظ بوم شناسي، بسياري از جرايم معمول در خيابان واقع مي شود يا به نظر مي رسد كه جرم از خيابان به حيطه  مربوط به مجني عليه تجاوز مي كند.
۴ ) بدون آگاهي يا رضايت كامل قرباني انجام مي شود و در غير اين صورت در مقابل مقاومت قرباني، اجبار معمولا جسماني به كار گرفته مي شود.
۵ ) وضعيت نوعي اينگونه جرايم نتيجتا تهديدي فوري به زندگي، تماميت(جنسي يا جسمي ) يا اموال مادي مجني عليه اعمال مي كند.
۶ ) از آنجا كه جرايم معمول غالبا نسبت به بيگانگان انجام مي شود و هر كس صر فنظر از قوميت، منزلت يا نقش عمده  مي تـواند قرباني قرار گيرد، به نظر مي رسد كه اين جرايم به طور تصادفي انجام مي شوند و به طور بالقوه هر شهروندي را تهديد مي كنند.
۷ ) در ارتباط با نكات فوق افكار عمومي و رسانه ها عمدتا به جرايم معمول به عنوان جرايم صرف، مي نگرند و غالبا وقوع و جديت آن را به عنوان تهديدي براي نظم اجتماعي در آشكارترين معناي آن تصور مي كنند.

در همين حوالي
توانمندي هايمان را بشناسيم
001989.jpg
كار، جزئي از زندگي انسان است و هر چه نگاه ما به كارمان واقعي تر باشد موفق تر خواهيم بود.
كارشناسان علم مديريت معتقدند كه نبايد براي يافتن كار يا ادامه آن به روياهاي دست نيافتني پرداخت چراكه موفقيت هاي شغلي ما به مهارت ها و دانش ما بستگي دارد. تحقيقات نشان داده است كه افرادي موفق به يافتن شغل دلخواه خود مي شوند كه توانمندي هاي خود را بشناسند و مهارت هاي لازم را كسب كرده باشند.
معمولا كساني كه مي توانند راه حل مشكلات پيچيده را بدرستي تشخيص دهند و تصميم هاي موثر بگيرند، مي توانند در زمينه هاي شغلي مديريت بازرگاني، مشاوره مديريت و مديريت روابط عمومي، علوم پزشكي و مهندسي موفق باشند.
كساني كه در حوزه مهارت هاي فني و حرفه اي داراي توانايي هاي بالايي هستند، در كارهاي فني قابليت هاي ويژه اي كسب خواهند كرد.
به اين ترتيب اگر به دنبال شغل مورد علاقه خود هستيد بهتر است اول خودتان را بشناسيد. در حقيقت فقط خود شما هستيد كه مي توانيد بفهميد براي چه كاري ساخته شده ايد و چه كاري رضايت شغلي براي شما به همراه خواهد آورد. براي انتخاب شغل مورد علاقه خود بهتر است اول حوزه فعاليت، حوزه علاقه، ميزان مسئوليت، نقش، ملزومات كاري، زمان انجام كار و شرايط كاري و در نهايت واقع نگري در شناسايي توانمندي هاي خود را در نظر داشته باشيد.
پروانه سنگ، چرا؟
001998.jpg
امان از اين پروانه هاي بي حساب و كتاب كه همين جور رفاقتي و غير رفاقتي مثل قارچ از زمين سبز مي شوند و به جز به دردسر انداختن مردم محلي همين يك ذره منابع طبيعي نصفه و نيمه مان را هم به باد فنا مي دهند.
اين بار، حكايت پروانه برداشت سنگ از كوه هاي دربندسر است كه درست در بالادست سد لتيان قرار گرفته، 300 هكتار از اراضي مرتعي منطقه حفاظت شده البرز مركزي.
دو، سه سالي مي شود كه اين پروانه براي برداشت سنگ (البته منظور همان قلوه سنگ هاي بافت عمومي كوه است ) صادر شده، ولي از آنجايي كه مردم محلي منطقه رودبار قصران، بيشترين جفا را از سوي قشر در حال توسعه ديده اند، اين بار مقاومت كرده اند و زورشان تا اينجا رسيده كه تا حالا اجازه برداشت به صاحب پروانه نداده اند.
البته اينكه اين وسط ارگان هاي مسئول يعني محيط زيست و منابع طبيعي كجا بوده اند و چه نقشي ايفا كرده اند، ... بماند.
اينكه بگوييم وزارت صنايع قبل از صدور مجوز بايد از اين دو ارگان استعلام مي گرفته، چندان حرف بي حسابي نيست، ولي بايدها زياد است. حالا صاحب اصلي پروانه بعد از دو، سه سالي كه از پس مردم محلي برنيامده، حل موضوع را به شرخرها كه اتفاقا گزينه خوبي هم براي برخورد با مردم ساده دل محلي هستند، واگذار كرده. اينطور كه مردم محلي مي گويند قرار است پروانه برداشت را به قيمت 30 ميليون تومان واگذار كنند. هرچه باشد هنوز هفت، هشت سال از مهلت پروانه باقي است. اين بار ديگر مردم محلي هم كاري از دستشان ساخته نيست، بنابراين بهتر است مسئولان فكري به حال اين موضوع بكنند. ادامه اين روند هم مراتع منطقه را از بين مي برد و هم در طول زمان با فرسايش و روانه شدن گل و لاي به سد لتيان اين سد كه در حال حاضر بزرگترين منبع تامين كننده آب تهران است را مملو از رسوب خواهد كرد.

آرمانشهر
تهرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
درمانگاه
علمي
شهر آرا
|  آرمانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  درمانگاه  |  علمي  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |