پنجشنبه ۵ خرداد ۱۳۸۴ - - ۳۷۰۸
شيفته پرلاشز
003351.jpg
قبرستان پرلاشز با 2 ميليون بازديدكننده در سال ، قبل از آنكه يك حريم خلوت براي يادآوري خاطرات باشد ، يك مركز توريستي است ابتداي دهه 80 ، مي شدبا آرامش در ميان علفهاي هرز چرت زد ، ولي حالا 365 روز سال به مانند جشن شلوغ است
پرلاشز و 47 هكتار زمين هاي پردرختش هنوز هم سرسبز است. قبرستان معروف پاريس كه شهرتي جهاني دارد ، در بيست و يكم مه سال 2004 ، دويستمين سال تاسيسش را پشت سر گذاشت. شايد تنها يك نفر وجود داشته باشد كه داستان آنجا را حتي در مورد باريك ترين كوچه هايش بداند. برتران بايرن ، 37 ساله خودش را «مرده شناس» معرفي مي كند ، مردي كه از گردش در اين قبرستان سير نمي شود و حتي بازديدهايي را با موضوعات مختلف برگزار مي كند.
پرلاشز كه بود؟
او كشيش مورد اعتماد لويي چهاردهم و از قدرتمندان آن دوره بود. در واقع او به پدر «لاشز» معروف بود. البته قبر او اينجا نيست ، بلكه در كليساي سن پل است. در پاريس او تنها كسي نيست كه زير سنگفرش ها خاك شده است. در پاريس ، ما دائما روي مرده ها قدم مي زنيم. آيا مي دانيد كه رابله (نويسنده قرن شانزدهم فرانسوي) حالا در زير يكي از فروشگاه هاي مونوپري در خيابان سنت آنتوان آرميده است؟ در آن زمان خانواده ها بستگانشان را با مراسم خاصي دفن مي كردند يا حداقل اينگونه گمان مي كردند ، ولي پزشكان، ناپلئون را متقاعد كردند كه در ارتفاعات شرق پاريس ، يكي از بزرگترين قبرستان هاي درون شهر دنيا را به وجود آورد. شهرت بين المللي آن به دليل تعداد زياد خارجيان مشهوري است (از فردريك شوپن تا اسكار وايلد) كه اينجا هستند. در قرن نوزدهم هنوز انتقال مردگان به كشور زادگاهشان مرسوم نبود.
قبرستان پرلاشز با 2 ميليون بازديدكننده در سال ، قبل از آنكه يك حريم خلوت براي يادآوري خاطرات باشد ، يك مركز توريستي است.
قبول دارم كه اينجا شهرت بالايي پيدا كرده. در ابتداي دهه 80  مي توانستيد با آرامش در ميان علفهاي هرز چرت بزنيد ، ولي حالا 365 روز سال به مانند جشن شلوغ است. اين روزها فقط براي گل گذاشتن روي قبرها يا يادآوري افتخارات گذشته به پرلاشز نمي آيند. قبرها ارزش هايي را كه در اثر هجوم مدرنيته رنگ باخته اند ، زنده نگه داشته اند. در اينجا مي توانيد آرامش و سكوت را پيدا كنيد. در روزگار تسلط رسانه ها ، از گذشتگان با احترام ياد مي شود و در دنيايي كه بتدريج از گناه لبريز مي شود ، در اينجا مي توانيد عاطفه و مهرباني را ببينيد.
در اين روزها چه كساني را در پرلاشز به خاك مي سپارند؟
هركسي را ممكن است به اينجا بياورند. طبق بيانيه جديد برتران دل نوئه ، شهردار پاريس، كافي است كه كسي مقيم پاريس باشد يا در اينجا بميرد تا بتوانند او را در اينجا دفن كنند. هرساله هزار نفر به خاك سپرده مي شوند و 300 جاي خالي به وجود مي آيد ، چون مالكيت دائمي تنها براي حالتي وجود دارد كه ثبت رسمي انجام شده باشد. در واقع ، زماني كه يك قبر ديگر قابل شناسايي نباشد ، به قبر عمومي منتقل مي شود ، اما اين كافي نيست. كمبود فضا در قبرستان هاي پاريس قيمت ها را بالا برده. 2 متر مربع در پرلاشز حدود 7هزار و۵۰۰ يورو ارزش دارد. با در نظر گرفتن برابري قيمت ها در قبرستان هاي تروكادرو ، مون پارناس و پرلاشز ، حالا شهرداري پاريس به فكر كنترل قيمت ها افتاده است. فرضيه مالكيت دائمي چندان پذيرفتني نيست. در شانگهاي نخستين قبرستان مجازي به وجود آمده. فكر مي كنم در اينجا هم بزودي استفاده از چوب به جاي سنگ قبر رايج شود و با اين وضع سنگتراشان همه بيكار خواهند شد.
آيا شور شما نسبت به پرلاشز ، نگاه شما به مرگ را تغيير داده؟
مرگ، يكي از آخرين تابوها و شايد آخرين آنهاست كه هنوز شكسته نشده. تنها شنيدن اين كلمه ، انسان را خرد مي كند. بهتر است از اين كلمه براي تيترهاي اصلي تان استفاده نكنيد ، چون تحقيقات نشان داده كه فروش نشريات را پايين مي آورد. در بيرون از پرلاشز ، جنگ دائمي و عذاب آور با اين دوست قديمي در همه جا ديده مي شود: داروخانه ها در چهارگوشه خيابان ، تابلوهاي پزشكان در سردر تمام آپارتمان ها و... اما اين يك پارادوكس است كه مرگ و نگراني هاي ناشي از آن در قبرستان ها كمتر از جاهاي ديگر احساس مي شود. اينجاتنها با فراموشي مبارزه مي كنيم و مرگ تقريبا ناديده گرفته مي شود. اينجا جمله «گي دوموپاسان» به خاطرم مي آيد كه از برج ايفل نفرت داشت ، اما بيشتر از هركسي به بالاي آن مي رفت و در اين مورد توضيح مي داد: «اينجا تنهايي جايي است كه آن را نمي بينم.» من بيشتر زمانم را در ميان اين قبرها مي گذرانم و اين به نوعي ترس از مرگ را براي هميشه در وجود من از بين برده است.
شما گاهي مي گوييد كه تمام عمر براي گشتن كامل پرلاشز كافي نيست
براي من همه روزه پيش مي آيد كه به چيزهاي تازه اي پي ببرم. آنچه در يك قبرستان جالب است ، رفتار زنده هاست. هفته گذشته باران تندي شروع شد و بازديدكنندگان را فراري داد. من در آن زمان در گوشه دنجي گردش مي كردم. پس از رفتن آنها متوجه شدم كه روي قبر فولژانس بي ين ونو ، مهندس مترو پاريس ، كتابي جامانده. يكي از كتاب هاي راهنماي توريست ها بود كه صاحبش آن را در مكان هاي عمومي رها مي كند تا ديگران هم از آن استفاده كنند و جالب اينكه اين يك راهنماي مترو بود. قبرستان براي احساس و فرهنگ تنها يك مقصد نيست ، بلكه يك مبدا نيز هست. پرلاشز مانند يك فرهنگ لغات مشاهير است كه ورق هاي آن جابه جا شده باشد: مارسل پروست ، همسايه يك ديكتاتور اهل دومنيكن ، يك شاعر ايراني و سياستمداري كه 30 سال پيش ترور شده. گردش در اين قبرستان ، پيش از هرچيز ، سفري به اعماق تاريخ است.
منبع: اكسپرس

در جست وجوي شكوه از دست رفته
003300.jpg
يك باغ عظيم با درختان 300 ساله را در نظر بگيريد كه در آن شاعر و رمان نويس ، موسيقيدان ، نقاش ، سياستمدار و ارتشي ، ثروتمند و فقير ، آنارشيست و سلطنت طلب ، فمينيست و مردسالار ، مشهور و گمنام از هر مليتي در كنار هم جمع شده اند و با صلح و آرامش در كنار يكديگر زندگي مي كنند! اما اين باغ تاريخي تخيلي نيست و از 200 سال قبل در پاريس به وجود آمده. نام آن قبرستان «پرلاشز» است كه عظمت و تنوع آن ، نمادي از گوناگوني انسان ها و در همين حال برابري آنهاست. كاتوليك ، پروتستان ، ارتودوكس ، يهودي ، مسلمان ، بودايي ، فراماسون و معتقدان به ساير اديان و انديشه ها در كنار يكديگر جمع شده اند.
باغ متروك
در روزهاي نخست پس از انقلاب كبير فرانسه و در آغاز قرن نوزدهم ميلادي هستيم. هر سه قبرستان پاريس پر شده اند و طبق قانون جديد كومون پاريس، قبرستان ها بايد خارج از شهر بنا شوند. باغ بزرگي به مساحت 17 هكتار در شرق پاريس مكان ايده آلي به نظر مي رسد. اين باغ استراحتگاه «پدر لاشز» ، كشيش مورد اعتماد لويي چهاردهم بود كه بعدا به خانواده «بارون» رسيد و در زمان انقلاب تخريب شد. «نيكولا فروشو» ، شهردار منطقه سن در سال 1803 اين زمين را خريد و در اختيار «آلكساندر تئودور برونيار» ، معمار معروف آن زمان قرار داد و قبرستان شرق كه پرلاشز ناميده شد ، در بيست و يكم مه 1804 گشوده شد.
اما از قبرستان جديد به هيچ وجه استقبال نشد. آنجا از شهر بسيار دور بود و براي پاريسي هاي ثروتمند بسيار شرم آور و تحقير آميز بود كه در يك محله شلوغ به خاك سپرده شوند. در پايان سال 84 تنها 13 قبر و در پايان سال 1807 تنها 62 قبر ديده مي شد. بنابراين از هنرمندان بزرگ كمك گرفته شد تا پرلاشز جذاب تر شود. باقيمانده اجساد مولير ، لافونتن ، هلوئيز و آلبار به پرلاشز منتقل شد تا قبرستان جديد بتدريج اسم و رسمي پيدا كند و در سال 1830 ، تعداد قبرها به 33 هزار رسيد.اما امروز حدود يك ميليون نفر در اين باغ آرميده اند كه تعداد زيادي از آنها غير فرانسوي هستند. پرلاشز، كلكسيوني از نبوغ و خلاقيت است كه نشانه اي از تنوع و گوناگوني هنري پاريس به شمار مي رود. مجسمه ها و آثار معماري در سبكهاي مختلف هنري از يوناني و گوتيك گرفته تا مدرن در كنار هم جمع شده اند و بيشتر آنها جزو آثار تاريخي طبقه بندي شده به شمار مي روند.
ديوار «فدره» يكي از اين مكان هاست. فدره ، لقب سربازان شورشي كومون پاريس بود كه آخرين گروه آنها به درون قبرستان عقب نشيني كردند ، اما يكي از درهاي ورودي با شليك هاي توپ شكسته شد و در روز بيست و هفتم مه 1871 جنگ بي رحمانه و خونيني در ميان سنگ قبرها درگرفت. فرداي آن روز، 147 بازمانده در شمال شرقي قبرستان و در زير اين ديوار تيرباران شدند و اجساد آنها در گودال بزرگي ريخته شد. حالا اين ديوار براي مبارزان سياسي ، مكاني ارزشمند و قابل احترام محسوب مي شود. يادبودي هم كه براي بازماندگان آشوويتس ، داشو و راونسبروك ساخته شده ، مجموعه اي است كه به گروه هاي مقاومت در تمام جهان تقديم شده است. در كنار اينها «مربع مارشال هاي امپراتور» است كه به ياد ژنرال هاي وفادار ناپلئون بنا شده و همچنين باغ خاطرات كه در آن خاكستر مردگان پخش مي شود.
بزرگترين پارك پاريس
اما پرلاشز به هيچكدام از قبرستان هاي دنيا شبيه نيست. قبرستان شرق پاريس به سبك باغهاي انگليسي ساخته شد ، ولي با مرور زمان و با مدرن شدن پاريس تغيير كرده است. حالا در اين باغ 44 هكتاري ، حدود 5 هزار درخت وجود دارد و بزرگترين پارك پايتخت فرانسه است. هرساله حدود 2 ميليون توريست به علاوه پاريسي ها براي بازديد به پرلاشز مي آيند. جالب تر از آن ، هنرمند جواني است كه قبرش را طراحي كرده و هر هفته براي تزئين يا تغيير به آن سر مي زند.در گوشه گوشه مشهورترين قبرستان پاريس ، بزرگاني ديده مي شوند كه هركدام بخشي از تاريخ اروپا يا جهان در 2 قرن اخير را به خود اختصاص داده اند. از ميان نويسندگان فرانسوي مي توان به گي يوم آپولينر ، انوره دوبالزاك ، آلفونس دوده و مارسل پروست اشاره كرد. البته از مولير تنها يادبودي ساخته شده و جسد درام نويس بزرگ فرانسوي در جاي ديگري دفن شده است.
از ميان هنرمندان معاصر فرانسوي،كولت،نويسنده داستان هاي كوتاه ، آنري ورنوي، كارگردان و اديت پياف و ايوو مونتان، خوانندگان مردمي دهه 60 در پرلاشز آرميده اند. از خارجيان نيز مي توان اوسكار وايلد و فردريك شوپن را نام برد .آشيل زواتا،دلقك معروف سيرك نيز در اينجا به خاك سپرده شده ، البته قبر جيم موريسون، خواننده گروه «The doors» نيز در پرلاشز است كه بازديدكنندگان زيادي دارد.

مسابقه برابري زن و مرد
مهدي صارمي فر- مجمع جهاني اقتصاد، مستقر در سوئيس، از ميان 58 كشور اقدام به گرفتن آماري در زمينه برابري حقوق زنان و مردان، دسترسي برابر به آموزش و بهداشت و امكان ترقي در مدارج شغلي كرده است.
در اين فهرست، پنج جايگاه نخست از آن كشورهاي اسكاندويناوي است كه بالاتر از همه، سوئد قرار دارد. در اين كشور، آموزش، بهداشت و ترقي حرفه اي، جنس نمي شناسد و مردان و زنان از اين لحاظ برابرند. از ميان كشورهاي مشترك المنافع بريتانيا، كشورهاي زلاندنو، كانادا و انگليس در رتبه هاي پايين تر قرار دارند. زلاند نو به خاطر نداشتن فرصت شغلي مناسب براي زنان و انگليس به خاطر عدم تساوي امكانات بهداشتي نمره منفي گرفته اند. ايالات متحده نتوانسته است رتبه اي بهتر از هفدهم كسب كند. علت اين امر محروم بودن زنان در اين كشور از حقوق دوران بارداري است كه باعث عقب ماندگي حرفه اي آنها و تهديد سلامتشان مي شود كه نقش مهمي در اين فهرست بندي داشته است.در ميان كشورهاي اسلامي، بنگلادش با وجود فقر شديد، رتبه اول را كسب كرده است. هند و پاكستان نيز به دليل اينكه دختران در اين كشورها خيلي كمتر از پسران به مدرسه مي روند، در رده هاي پايين تري قرار گرفته اند. ژاپن كه كشور بسيار ثروتمندي است نيز پايين تر از رقيب استراتژيك خود، چين قرار گرفته. در اين كشور،  با توجه به عوامل سنتي، زنان از حقوق سياسي كمتري نسبت به مردان برخوردارند. مصر نيز در اين جدول در رتبه آخر قرار دارد. اين آمار نشان مي دهد كشورهايي كه مانع رشد استعدادهاي نيمي از جمعيت خود مي شوند، در واقع به رشد اقتصادي خود ضربه مي زنند.

كنفرانسي براي نجات بشريت!
شهر باستاني پترا در اردن ميزبان نشستي براي نجات بشريت است. ريچاردگير، بازيگر مشهور هاليوود، وي اس نايپال و ال ويزلي نويسنده، بيل كلينتون رئيس جمهور سابق آمريكا، دالايي لاما رهبر معنوي مردم تبت، از جمله ميهمانان اين نشست هستند. شاه عبدالله دوم، در سخنراني گشايش اين نشست گفت: جهان اكنون در تقاطعي سرنوشت ساز قرار گرفته است. وي با تاكيد بر اينكه اسلام دين صلح است، خواستار راه حلي مسمالت آميز براي مناقشه اسرائيل و فلسطينيان شد!
اين كنفرانس دو روزه، تحت عنوان «جهان در خطر» برگزار مي شود. ال ويزلي نويسنده و نوبليست، از بازماندگان هولوكاست (هولوكاست يا يهودي سوزي واقعه اي است كه در آن يهوديان با مظلوميت تمام توليد صابون براي ارتش هيتلر را بر عهده گرفتند!) گفت: اين براي وي يك معماست كه آيا قرن بيست و يكم مي تواند از ميراث خشن قرن بيستم بگريزد يا نه؟ وي گفت كره ما در خطر است!
چهار موضوع محوري در اين كنفرانس عبارتند از: تروريسم و صلح (كه جديدا جاي واژه جنگ و صلح را گرفته)، توسعه اقتصادي و فقر، بهداشت و محيط زيست،  آموزش و رسانه.
قرار است شركت كنندگان در اين كنفرانس توصيه هاي خود براي نجات بشر را در اختيار رهبران سياسي و اقتصادي جهان در اجلاس مجمع جهاني اقتصاد قرار دهند. يكي از اين توصيه كنندگان به صلح، شيمون پرز،  معاون آريل شارون است!
منبع :B.B.C

پيشخوان
003348.jpg
عرب نيوز
روزنامه عرب نيوز تيتر خبر اول خود را به آزادسازي صدور نفت از سوي عربستان سعودي به ساير نقاط جهان اختصاص داده است.
شوراي وزراي عربستان كه به رياست اميرعبدالله وليعهد اين كشور تشكيل جلسه داده بود، با افزايش سقف توليد نفت عربستان به منظور تثبيت قيمت اين ماده حياتي موافقت كرد. اين روزنامه همچنين عنوان «ما كامل نيستيم» را به نقل از لورا بوش به عنوان تيتر دوم خود برگزيده است.
003360.jpg
نوو هرالد
روزنامه اسپانيايي زبان نووهرالد نيز تيتر اول خود را به تهديد ونزوئلا به قطع رابطه با آمريكا اختصاص داده است. در پي دستگيري پوسادا كاريلس -تروريست كوبايي- در آمريكا، ونزوئلا خواستار استرداد كاريلس به اين كشور جهت تحويل وي به كوبا است، كاريلس متهم به بمب گذاري در يك هواپيماي كوبايي در سال 1976 است كه به مرگ 73 نفر منجر شد. اين روزنامه همچنين عكس اول خود را به لورا بوش در حالي كه پس از ورود به مسجد الاقصي از سوي پليس احاطه شده، اختصاص داده است.
003402.jpg
واشنگتن پست
روزنامه واشنگتن پست خبر اول خود را به معضلات مرزي تحت عنوان امنيت مرزهاي آمريكا بر سر يك چهارراه اختصاص داده است.
اين روزنامه همچنين مطلبي را تحت عنوان لورا بوش از نزديك درگيري هاي خاورميانه را مشاهده مي كند، به چاپ رسانده است.
003366.jpg
فيگارو
روزنامه فيگارو با عنوان رفراندوم: راهنما براي درك بهتر قانون اساسي ، از چاپ راهنماي صد كلمه اي براي اطلاع رساني درباره مفاد قانون اساسي اروپا به مردم فرانسه خبر داد. بنابرگزارش اين روزنامه همچنان 53درصد از مردم فرانسه مخالف قانون اساسي اروپايي هستند و به نظر مي رسد كه حتي اظهارات شيراك در حمايت از قانون اساسي در نظر آنها تاثيري نداشته است.

ذهن زيبا
پشيمان ترين و پرحسرت ترين اهل جهنم كسي است كه بنده اي را به سوي خدا دعوت كند وآن بنده قبول نمايد و خدا را اطاعت كند وداخل بهشت شود، در حالي كه دعوت كننده از دستور خداوند سرپيچي كند و به خاطر شرك عملش ودنباله روي از هوس و معصيتش نسبت به خداوند، داخل آتش شود.
حضرت علي(ع)

خداي تعالي ايمان را براي پاكيزگي از شرك به انسان داد و نماز را براي دوري از تكبر و خودخواهي.
حضرت زهرا(س)

كسي كه كارهاي نيك خود را مي شمرد،  احسان و كرامتش را از بين مي برد.
امام حسن(ع)

شبكه
آخر هفته تلويزيون معمولا سينمايي است، با برنامه هايي چون سينما يك، سينما دو، سينما 4 وصد فيلم و البته شكل سنتي پخش فيلم ها كه فيلم بعدازظهر شبكه يك و آخر شب شبكه 5 را دربرمي گيرد. جز اين فيلم ها، اما برنامه هاي ديگري هم براي ديدن پيدا مي شود. مثلا امروز تا ظهر مي توانيد تكرار سريال هاي رسم شيدايي و سايه آفتاب را ببينيد و حدود ساعت 10:30 شب هم بيننده مسابقه سيمرغ با اجراي عجيب و غريب سيدمحمد حسيني باشيد. روز جمعه هم اصلي ترين پيشنهاد ما ديدن مجموعه تا اينجا سرگرم كننده 101 راه براي ذله كردن پدر و مادرهاست كه در آن مجيد مظفري، احمد نجفي، آتنه فقيه نصيري، بهناز جعفري و چند پسربچه خيلي بامزه بازي مي كنند. اين سريال كه كارگردانش حجت قاسم زاده است، ساعت 19 از شبكه 5 پخش مي شود. حوالي ساعت 10 شب هم باز احمد نجفي و اين بار در شبكه 2 با اجراي برنامه پربيننده صندلي داغ حاضر است؛ برنامه اي كه در اين يكي، دو سال مخاطبان زيادي جمع كرده و اجراي نجفي هم بر جذابيت هايش افزوده است.
اما فيلم ها...
سينما 4 روزهاي پنج شنبه و جمعه پخش مي شود؛ يكي تكرار و ديگري اصل برنامه. ساعت پخش روز پنج شنبه، يك ربع به 4 عصر است و جمعه شب هم 8:30 .فيلم اين هفته سينما 4 «ترس و لرز» نام دارد؛ فيلمي از آلن كورنو كه محصول مشترك ژاپن و فرانسه در سال 2003 است و فيلمنامه آن را خود كورنو براساس قصه كتاب پرخواننده اميلي نوتومب نوشته است. ترس و لرز داستان اميلي، يك دختر جوان بلژيكي ژاپني تبار است كه در يك شركت بين المللي در توكيو به عنوان مترجم كار مي كند. روياي او اين است كه تبديل به يك ژاپني تمام عيار شود، اما براي دستيابي به رويايش با مشكلات متعددي روبه روست. مهمترين مشكل او هم رئيسش است. قصه فيلم به بهانه نمايش زندگي و روياي اميلي، تقابل فرهنگي ميان اروپا و ژاپن را به نمايش مي گذارد. نقش اميلي را در فيلم، سيلوي تستوو بازي مي كند. فيلم موافقان و مخالفان زيادي در هنگام نمايش داشته كه مخالفان، اصلي ترين حرفشان نبود ردپاي كورنو در فيلم است؛ كارگرداني كه در دهه 70 و 80 با كمدي هاي سياهش خيلي ها را غافلگير كرد.
سينما يك اما اين هفته سرانجام «يك افسانه برونكسي» را نمايش مي دهد. تنها فيلم رابرت دنيرو در مقام كارگردان كه حاصل جالب توجهي دارد، اما نقدهاي متناقض آن سبب شد دنيرو ديگر كمتر ميلي به كارگرداني نشان دهد. فيلم در حال و هواي فيلم هاي گنگستري مارتين اسكورسيزي، فيلمساز مورد علاقه دنيرو است و در دهه 60 مي گذرد. داستان فيلم هم درباره مردي است كه متوجه مي شود پسرش با رهبر باندهاي مافياي منطقه دوست شده است و بلافاصله هم پسرك شاهد يك قتل مي شود. اين همان چيزي است كه مي تواند آينده پسر را خراب كند، پس راننده دست به كار مي شود. نقش اين پدر راننده را در فيلم خود دنيرو بازي مي كند، هرچند محور ماجراها، پسربچه است. سينما يك اين هفته همانند هميشه جمعه شب از شبكه يك پخش مي شود و احتمالا همچون گذشته بحث و تفسيرهايش تا پاسي از شب به طول خواهد انجاميد.
«مثل اسيد» هم ديگر فيلم شبكه يك است كه در زمان سنتي هميشه يعني بعدازظهر جمعه پخش مي شود. اين فيلم تلويزيوني محصول سال 2002 انگلستان است و كارگرداني اش را هري برادبير انجام داده.فيلم، داستان يك قاتل نيمه رواني است كه در دهه 40 ميلادي با قتل هاي خود وحشت زيادي در بين مردم عادي برمي انگيخته و...

جهانشهر
آرمانشهر
ايرانشهر
تهرانشهر
دخل و خرج
درمانگاه
طهرانشهر
شهر آرا
|  آرمانشهر  |  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  دخل و خرج  |  درمانگاه  |  طهرانشهر  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |