زنگ خطري براي امنيت جامعه
خشونت در گوشه هايي از مهر مادري
|
|
وقتي شهريور دو سال قبل مادري حوالي ميدان بهارستان فرزند 2 ساله خود را به قتل رساند و مدعي شد كودكش را ربوده اند، جرقه اي تازه در اخبار حوادث رقم خورد. جرقه انفجاري كه كمتر در ميان اخبار حوادث شاهد وقوع آن بوديم؛ جنايت مادر عليه جگر گوشه خود!
تا به حال هر چه شنيده بوديم بحث كودك آزاري به وسيله نامادري، ناپدري و برخي پدران بود اما در ميان جنايات و آزارها نام مادر كمتر به چشم مي خورد. شهريور 82 ، اين طلسم خوب به نوعي شكست. بهاره كودكش را خفه كرده بود تا بتواند از پدر مهدي جدا شده و با مرد ديگري ازدواج كند. سرگرد مداحي، افسر تجسس كلانتري 109 بهارستان با اعلام شكايتي مبني بر ربوده شدن مهدي 2 ساله به سرعت تحقيقات خود را آغاز كرد و از لا به لاي حرف هاي بهاره سرنخ جنايتي را به دست آورد. كمتر از يك بعد از ظهر طول كشيد تا پليس توانست در بهشت زهرا جسد مهدي را كشف كند. پس از اين ماجرا به نوعي طلسم قتل كودكان به دست مادرانشان شكست. اين واقعه به سبب قوت مهر مادر و فرزند كمتر روي داده بود.
اندكي بعد از اين واقعه جسد بي جان پسري 9 ساله كه باز هم مهدي نام داشت، در بيمارستان فياض بخش تهران دوباره زنگ خطري را به صدا درآورد.
آثار جراحت هايي ناشي از اصابت كابل نازك برق بر تن پسرك مشهود بود. پسر 9 ساله مرگ مغزي شده و شهناز مادرش او را به بيمارستان منتقل كرده و متواري شده بود.
در بررسي هاي بعد مشخص شد پدر اين پسر از 3 سال قبل در زندان محبوس بوده و شهناز بايد 3 بچه خودش را اداره مي كرد.
اين بررسي ها نشان مي داد كه مهدي از رابطه مادرش با جواني مطلع شده بود و همين اطلاع سبب شده بود تا در درگيري با مادرش به او ناسزا گفته و سركوفت اين رابطه را بزند. مادر نيز در آخرين درگيري او را بلند كرده و به زمين كوبيده بود. رفتار مادر سبب مرگ مغزي مهدي شد و بدين ترتيب يك قتل ديگر از نوع فرزندكشي به دست مادر رقم خورد.
سال 82 ، باز هم از اين وقايع در خود جاي داد. بهمن ماه همان سال مادري در بندرعباس دو كودك خود را با زودپز به قتل رساند.
اين وضع سبب شد تا پرونده قتل كودكان به دست مادران دوباره در ميان اخبار حوادث جايي براي خود پيدا كند. نكته حياتي و جالب توجهي كه در اين وقايع پنهان مانده بود، چرايي وقوع قتل به دست مادران بود.
همواره اين آموزه و اين غريزه كه مادر و مهر مادري جايگاه ويژه اي دارد تصور هر قتلي كه مادر مرتكب آن و مقتول فرزند او باشد را غير ممكن جلوه داده بود. از اين ماجرا تا سال 84 ، مدت زيادي نگذشته بود كه واقعه اي مشابه روي داد. پسربچه اي 6 ساله به دست مادرش با ضربات چاقو به قتل رسيد. مادر 36 ساله فرزندش را پس از يك مشاجره با شوهر 60 ساله اش بر سر رفتن به مسافرت به قتل رسانده بود.
او نزد بازپرس ويژه قتل تهران مدعي شد كه شيطان در روح او حلول كرده است. به هر حال ماموران كلانتري 105 سنايي، نخستين تحقيقات را در اين باره انجام دادند كه تصريح مي كرد اين زن از شوهرش خواسته او را نزد دخترش در شمال ببرد ولي او نپذيرفته و همين امر موجبات خشمگيني وي را فراهم كرده كه به اين شكل ناخوشايند آن را تخليه كرده است. با گذشت قريب به يك ماه از اين واقعه خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در خبري گزارش داد مادري نوزاد 40 روزه اش را به ضرب دمپايي به قتل رسانده است.
اين زن 30 ساله، هنگام دفن فرزندش دستگير و مدعي شده بود فرزندش هنگام خواب خفه شده ولي پس از بررسي هاي بيشتر اعتراف كرد فرشيد 40 روزه را به ضرب دمپايي به قتل رسانده است. كنار هم قرار گرفتن همين چند خبر قتل آنهم از نوع فرزندكشي و آنهم به دست مادران، زنگ خطري جدي را به صدا درمي آورد. زنگ خطري كه به صدا درآمده است، تاكيد مي كند بايد وضع مادران آنهم از نوع خشن را به سرعت بررسي و كالبد شكافي كرد.
از سوي ديگر از آنجايي كه مادران در حال حاضر بيشترين زمان را با كودكان خود سپري مي كنند و ارتباط بيشتري نسبت به پدر با ديگر اعضاي خانواده دارند، اين خطر وجود دارد كه نابساماني هاي مادران سبب بروز رفتارهاي نابهنجار و خشني از سوي آنان عليه جگرگوشه هاي خود شود. اين ماجراها همگي بر اين نكته تاكيد دارند كه به نوعي خانواده و محيط آن دستخوش خشونت و نابساماني است.
نگاهي به سن و سال اين مادران نيز نشان مي دهد كه همگي بين 20 تا 35 سال سن داشته و عموما در قشر مادران جوان قرار مي گرفته اند.
از طرف ديگر هم به نظر مي رسد تربيت و نگهداري فرزند در دنياي كنوني ما به شيوه سنتي سابق ديگر جوابگو نيست و دولت براي داشتن فرداي بهتر بايد حمايت هاي ويژه اي از فرزند داري و بچه ها تدارك ببيند. اين حمايت اصلا مانع از اعمال تربيت والدين بر فرزندان نيست، بلكه سبب مي شود تا مانع بروز خشونت و نابهنجاري در قشر آسيب پذير كودكان شود.
اين حمايت ها مي تواند به صورت مشاوره هاي رايگان اما اجباري نظير بسيج عمومي كه دولت با ORS و بهداشت جسماني عملي كرد، شكل بگيرد. به هر حال كودكان خشونت ديده امروز خود خشونت گران فرداي جامعه هستند و همين دليل خوبي است براي آنكه محيط كودكان را امن و ايمن كنيم.
|