يكشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۸۴ - - ۳۷۲۰
تهرانشهر
Front Page

حضور زنان در استاديوم آزادي
۹۰ دقيقه فوتبال براي تمام ايران؛ زن و مرد
004695.jpg
عكس:پيام پارسايي
فهيمه خضر حيدري
همه چيز از بازي ايران – آلمان، از مهر ماه سال 1383 شروع شد. زنان مي خواستند بازي مهم و پرهيجان تيم ملي فوتبال را با يكي از بزرگ ترين و حرفه اي ترين تيم هاي فوتبال جهان ببينند، اما نه در خانه و به واسطه تلويزيون. عده اي از زنان مي خواستند بازي را از نزديك و در استاديوم آزادي تماشا كنند.
شايد قانون نانوشته و عرف پذيرفته شده استاديوم هاست كه تاكنون امكاني براي حضور به زنان علاقه مند به ورزش نداده است. عده اي از مسئولان با پيش كشيدن بحث مردانه بودن فضاي استاديوم و غير اخلاقي و نه چندان محترمانه توصيف كردن مناسبات حاكم در ورزشگاه، بحث حضور زنان در اين مكان را براي خود ايشان نامناسب مي دانند. آنها مي گويند چنين فضايي حتي براي مردان و بچه ها نيز نا خوشايند است و براي همين بسياري از خانواده ها ترجيح مي دهند از لذت ديدن بازي هاي فوتبال از نزديك و تشويق تيم هاي مورد علاقه خود به خاطر مواجه نشدن با فحاشي و لمپنيسم صرف نظر كنند. آنها اعتقاد دارند حتي قبل از انقلاب هم در استاديوم هاي فوتبال تعداد زنان بسيار كم بوده است.
زنان در مهر ماه 1383 تصميم گرفتند به استاديوم بروند و شانس خود را براي گشودن درهاي بسته بيازمايند. آنها فقط 7 نفر بودند؛ 7 نفر نماينده جمع مشتاق زنان علاقه مند به فوتبال. ساعت ها پشت درهاي بسته معطل شدند و سرانجام هم موفق نشدند.
اين بار 30 زن علاقه مند به حضور در استاديوم پشت در غربي گرد آمده بودند. با روسري هايي سفيد، به رنگ صلح و پلاكارهايي در دست كه بر حقوق برابر زن و مرد تاكيد مي كرد. اين بار روسري هاي سفيد زنان و لباس سفيد رئيس جمهور رنگ وقار، صلح و آرامش را در فضاي استاديوم مي پراكند.
ساعت 3 بعد از ظهر، در غربي استاديوم
آفتاب گرم خرداد ماه عمود بر زمين و آدم هايش مي تابد. صداها و سخن ها در همهمه جمعيت گم مي شود. هياهويي برپاست. تا ساعاتي ديگر تيم ملي فوتبال ايران مي رود تا با پشت سر گذاشتن حريف بحريني اش راه خود را به سوي آلمان، جايي كه رقابت هاي جام جهاني فوتبال 2006 را ميزباني خواهد كرد، باز كند.
اما در حاشيه اين بازي سرنوشت ساز و بيرون از فضاي شاد و سرشار از هيجان ورزشگاه، زناني با روسري سفيد و زانو بند قرمز پشت در تجمع كرده اند. 30 زن، مصمم پشت در غربي ايستاده اند و تشويق تيم ملي فوتبال را در استاديوم آزادي مطالبه مي كنند. زن ها هم مي خواهند بازي را از نزديك و در فضاي استاديوم ببينند. اما هيچ كس كاري به كار آنها ندارد. هيچ كس اين حضور مشتاقانه را جدي نمي گيرد. ماموران نيروي انتظامي و گارد ويژه حراست ورزشگاه مشغول انجام وظايف معمول خود هستند و به طرز معناداري در برابر زنان پلاكارد به دست سكوت كرده اند. اما زنان سكوت را مي شكافند و در اولين قدم بليت هاي خود را به ماموران حراست در غربي نشان مي دهند و مي گويند: ما بليت خريده ايم.شما كه اعلام نكرده بوديد خانم ها حق ندارند بليت بخرند.
هياهوي جمعيتي كه مي آيند و مي روند همچنان ادامه دارد ولي ميان ماموران حراست و زنان مشتاق حضور در ورزشگاه آزادي، سكوت سخن مي گويد!
ساعت 4:30 بعد از ظهر؛ همچنان پشت در غربي
زنان با بليت ها و پلاكاردهايشان همينطور پشت در ايستاده اند. تعداد نيروهاي انتظامي كم كم بيشتر مي شود. ماموران آرام آرام خيابان عريض جلو ورودي غربي استاديوم را تنگ كرده اند. زنان تصميم مي گيرند با نيروهاي انتظامي وارد مذاكره شوند.
- ما تقاضاي غيرقانوني يا نادرست نداريم، بليت داريم و فقط مي خواهيم بازي را ببينيم.
ماموران نيروي انتظامي محترمانه توضيح مي دهند:
ما اينجا كاره اي نيستيم، در اين مورد بايد با حراست خود ورزشگاه صحبت كنيد.
اما پيدا كردن اعضاي حراست در اين شلوغي كار ساده اي نيست.
كسي از ميان ماموران مي پرسد: شما مگر خبرنگار نيستيد؟ خب، كارت هايتان را بدهيد، كارت VIP بگيريد و برويد بازي راببينيد.
زنان مي خواهند بدون استفاده از كارت VIP وارد ورزشگاه شوند. با بليت هايشان به سمت در ورودي نزديك مي شوند. جلو در شلوغ شده است. نيروهاي حراست مي خواهند در را ببندند، اما زنجيره به هم پيوسته 30 زن راه را سد كرده است. محل تردد خودروها نيز بسته شده است. مردي با لباس شخصي و قامتي بلند در را با تمام توش و توانش فشار مي دهد. تمام توش و توان او نيروي عظيمي است. ناگهان صداي چندش آور قرچ در فضا مي پيچد. پاي يكي از زنان لاي در مانده و بشدت آسيب ديده است. زنان حالا تقاضاي امداد فوري و آمبولانس دارند... زن مجروح به سختي درد مي كشد، اما سرانجام آمبولانس از راه مي رسد و زن مجروح را به همراه يكي ديگر از جمع زنان روسري سفيد به بيمارستان منتقل مي كند. حالا زنان 28 نفرند.
ساعت 5 بعدازظهر؛ ورودبازيكنان بحريني
سرنشينان اتوبوس بحرين پيش از ورود به استاديوم يك ربع پشت در غربي معطل شدند، اما هيچ وقت متوجه نشدند اين معطلي و اين سروصدا براي چيست. زنان پلاكارد به دست به محض ديدن اتوبوس بحرين راه ورود اتوبوس را سد كردند.
بازيكنان بحريني با تعجب، خنده و شوخي سر از شيشه هاي اتوبوس بيرون آورده اند، اما چيزي از ماجرا دستگيرشان نمي شود. نتيجه اين مي شود كه مردان بحريني گمان مي كنند زنان ايراني به نشانه علاقه شديد به آنها اينجا جمع شده اند و مي خواهند اسباب شادي آنها را فراهم آورند!!
ساعت 5:30؛ همچنان پشت در غربي
بالاخره حدود ساعت 5:30 يك مقام مسئول براي رسيدگي و پاسخگويي به مسئله زنان در محل حاضر مي شود. نماينده جمعيت زنان با محمدپور، رئيس حراست استاديوم آزادي وارد مذاكره مي شود. محمدپور با برخوردي بسيار محترمانه و با خونسردي يك مقام مسئول كه كار خود را خوب بلد است، صحبت مي كند. او مي خواهد بداند تقاضاي زنان چيست و چرا يك نفر از آنها در اين جريان آسيب ديده است. نماينده زنان مي گويد: ما بليت خريده ايم، از مراكزي كه خودتان اعلام كرده ايد، ولي نمي گذارند وارد استاديوم بشويم.
محمدپور توضيح مي دهد كه در استاديوم جايگاه ويژه زنان وجود ندارد ولي با اين حال قول مي دهد كه تحت شرايطي جايي را براي زنان علاقه مند به حضور در استاديوم باز كند. زنان بايد حجابشان را بهتر رعايت كنند تا بتوانند به داخل ورزشگاه راه پيدا كنند. مذاكره باموفقيت به پايان مي رسد و محمدپور نويد مي دهد كه تا دقايقي ديگر ورود زنان به ورزشگاه ميسر خواهد شد. همه در انتظارند و يكي يكي زانوبندهاي قرمز را از پا مي گشايند.
ساعت 6 بعدازظهر؛ زنان مهمتر از رئيس جمهور!
عده اي مي گويند، رئيس جمهور از دري مخصوص وارد استاديوم شده است. عده ديگري، اما معتقدند هنگامي كه زنان بشدت درگير انتقال يار مصدوم خود به نزديك ترين بيمارستان بودند، اتومبيل رئيس جمهور وارد استاديوم شده است. هر چه هست زنان تا اين لحظه رئيس جمهور را نديده اند. ساعت 6 بعدازظهر زنان با همراهي گارد ويژه و در معيت 2 موتورسوار حراستي در ورودي استاديوم را پشت سر مي گذارند. محمدپور به وعده خود وفا كرده است. زنان در راه ورود به استاديوم هستند و از پيروزي خود شادمانند... اما عمر اين شادماني چند لحظه اي بيشتر نيست. ماموران جلو هيات زنان را مي گيرند. با يگان ويژه هماهنگي نشده است. زنان نمي توانند وارد استاديوم شوند. چنين اتفاقي كاملا بي سابقه است...
ساعت 7 بعدازظهر، بازي شروع شده است
زنان همچنان پشت در ايستاده اند. پيدا كردن مجدد رئيس حراست، كار ساده اي نيست. تجمع كوچك زنان همه را كلافه كرده است. بيسيم ها هشدار مي دهند: يك گروه مشخص از زنان پشت در جمع شده اند، روسري هاي سفيد به سر دارند.
زنان پشت در بلاتكليف ايستاده اند. بازي تازه شروع شده است، اما بازي ورودي زنان به استاديوم مدتي است كه ادامه دارد. سرهنگ اصلاني از سوي نيروي انتظامي در استاديوم حضور دارد. با همكاري او محمدپور، رئيس حراست ورزشگاه را بار ديگر پيدا مي كنند. هماهنگي ها صورت مي گيرد. زنان دوباره با اسكورت ويژه راه مي افتند. در طول راه اما ماموران ديگر پايگاه هاي يگان ويژه هم يك به يك جلو ورود زنان را مي گيرند.
از هر گيت به گيت ديگر، گروه زنان معطل مي شوند تا براي چندمين بار هماهنگي هاي لازم انجام شود. آخرين خوان رستم، ماموران حراست رياست جمهوري مستقر در جايگاه VIP هستند. نيمه اول بازي تمام شده است. زنان تازه وارد جايگاه ويژه شده اند. جايي براي نشستن نيست. آخرين رديف جايگاه درست جلو اتاق تلويزيون، جايي كه عادل فردوسي پور با هيجان،  بازي را گزارش مي كند، زنان مي ايستند تا نيمه دوم بازي را با تيم ملي فوتبال، همراه باشند. محمد نصرتي درست در دقيقه 47 بازي پس از ورود زنان به استاديوم، گل پيروزي ايران را راهي دروازه حريف بحريني مي كند. زنان براي تيم ملي فوتبال ايران خوشقدم بودند! بازي كه تمام شد، شادي ها آغاز شد.

هانيه توسلي
تجربه اي پر از شور وهيجان
سميه عليپور - هانيه توسلي از جمله بازيگران جوان اين سالهاي سينماي ايران است كه خيلي زود توانست جايگاهش را در سينماي ايران به دست آورد. او در اين چند سال همواره يكي از نامزدهاي دريافت جايزه از جشنواره هاي مختلف ايراني بوده كه آخرين آن به همين بهمن ماه گذشته و جشنواره فجر برمي گردد كه او در رشته بهترين بازيگر زن نقش دوم، كانديداي دريافت جايزه شد. توسلي كه به تازگي از جشنواره كن بازگشته، بعدازظهر چهارشنبه، يكي از معدود زناني بود كه در استاديوم آزادي موفق به تشويق تيم ملي فوتبال كشورش شد؛ تجربه اي تازه كه براي اين بازيگر، جذاب و پرهيجان بوده است...
حضور در استاديوم آزادي و تماشاي بازي تيم ملي فوتبال از نزديك چطور بود؟
خيلي خوب و پرهيجان.
از فضاي استاديوم بگوييد...
تماشاي فوتبال از نزديك و حضور در استاديوم تجربه بسيار متفاوتي بود. جو آنجا هم باتوجه به اين مسئله پر از شور و هيجان بازي بود.
حضور در استاديوم در پي اظهار تمايل خودتان صورت گرفت؟
براي حضور بازيگر هاي خانم در استاديوم برنامه اي در نظر گرفته شده بود. براي همين يك روز قبل از برگزاري مسابقه به من اطلاع داده شد كه براي حضور در استاديوم دعوت شده ام.
و شما هم پذيرفتيد...
اين بازي براي تيم ملي و به طور كلي فوتبال ايران بسيار مهم بود و به همين خاطر، من هم از اين دعوت استقبال كردم.
جايگاه ويژه اي براي خانم ها در نظر گرفته شده بود؟
مكاني بود كه فقط به خانم هاي حاضر در استاديوم تعلق داشت. بازيگران هم در همان قسمت حاضر شدند.
در طول برگزاري مسابقه و پس از آن با مشكلي به لحاظ تجمع روبه رو نشديد؟
نه، مشكل خاصي پيش نيامد و حاضران كاملا مورد حفاظت بودند.

الهام حميدي
تداوم حضور زنان در استاديوم
خيلي ها الهام حميدي را از تلويزيون و بازي در مجموعه هاي پر مخاطبي همچون مسافري از هند و خط قرمز مي شناسند، اما او امسال در سينما هم بازيگر موفقي بوده، به گونه اي كه نقش آفريني اش در تازه ترين فيلم رضا مير كريمي  خيلي دور، خيلي نزديك چشم هاي زيادي را به خود خيره كرد و سبب شد يكي از كانديداهاي بهترين بازيگري در جشنواره بيست و سوم فجر باشد. حميدي يكي از اعضاي گروه بازيگران حاضر در استاديوم آزادي در روز چهارشنبه نيز بود...
معمولا حضور در استاديوم آزادي به لحاظ جمعيت زيادي كه آنجا حضور دارند كار ساده اي نيست. وقتي قرار شد در اين مكان حاضر شويد اين مسئله نگرانتان نكرد؟
در ابتدا فكر كردم شايد به لحاظ شغلي و آشنايي مردم با من، مشكلاتي پيش آيد، اما خوشبختانه حاضران كاملا شرايط را درك كردند و هيچ اتفاق غيرمنتظره اي پيش نيامد.
زماني كه بازي تيم ملي را از نزديك و در فضاي استاديوم ديديد هيجان داشتيد؟
چندان اهل فوتبال نيستم، اما تماشاي فوتبال از نزديك، براي هر كسي هيجان ايجاد مي كند، حتي من كه زياد هم پيگير نيستم. جو استاديوم آنقدر جذاب بود كه همه را هيجان زده كرده بود.
از تماشاي بازي لذت برديد؟
خيلي زياد.
افرادي كه در استاديوم حضور داشتند از ديدن خانم ها تعجب نكردند؟
تعداد خانم هاي حاضر آنقدر زياد نبود كه جلب توجه كند. غير از آن، آنقدر بازي همه را جذب كرده بود كه كسي توجهي به اطرافش نمي كرد.
محافظت خاصي از خانم هاي حاضر صورت گرفته بود؟
حراست استاديوم حضور داشت و در زمان رفت و آمد هم مورد محافظت بوديم.
فكر مي كنيد حضور خانم ها در استاديوم ادامه پيدا كند؟
حضور بازيگران و گروه ديگري از خانم ها مي تواند آغازگر اين مسئله باشد. اميدوارم پس از اين هم خانم ها بتوانند در استاديوم حضور داشته و بازي ها را از نزديك دنبال كنند.

لاله اسكندري
مثل تماشاي تئاتر
لاله اسكندري را اين روزها در مجموعه مشق عشق مي بينيم، هرچند او عمده شهرتش را با سريال خاك سرخ ابراهيم حاتمي كيا بدست آورده و پيش و پس از آن كارهاي تلويزيوني و سينمايي زيادي نيز در كارنامه دارد. اسكندري هم از جمله تماشاگران زن بازي چهارشنبه بود...
وقتي براي حضور دراستاديوم آزادي دعوت شديد تعجب نكرديد؟
پيش از اين براي حضور در استاديوم شهيد شيرودي يا سالن حجاب دعوت شده بودم، اما هيچگاه پيشنهاد حضور در استاديوم آزادي عنوان نشده بود. وقتي اين موضوع مطرح شد در ابتدا تعجب كردم. حضور در آن فضا به نظرم بسيار جالب رسيد.
حضور در استاديوم شانس بزرگي به نظر مي رسد؟
من چنين تصوري دارم. يك فرصت استثنايي به دست آورديم تا از نزديك بازي تيم ملي فوتبال را ببينيم. از آنجا كه ما به عنوان اولين گروه زنان به استاديوم رفته بوديم، تصور چنداني از فضاي آنجا نداشتيم، فقط اينطور حدس مي زديم كه محيط چندان  آرام نباشد، به همين خاطر بسياري از دوستان ترجيح  دادند اين پيشنهاد را رد كنند، اما من اين ريسك را پذيرفتم. به استاديوم رفتم و از ديدن بازي لذت بردم.
امنيت داخل استاديوم چطور بود؟
مكان جدايي براي نشستن ما در نظر گرفته شده بود. پيش از آنكه به استاديوم بروم تصور مي كردم شايد با مشكلاتي روبه رو شوم، اما از آنجا كه بازي ، بازي تيم ملي بود و همه به فوتبال متمركز شده بودند، مشكلي پيش نيامد. حتي برخلاف تصورم محيط استاديوم كاملا سالم و خوب بود، همه با هم فقط تيم ملي را تشويق مي كرديم.
رفتن به استاديوم را به ديگران هم توصيه مي كنيد؟
حتما. اميدوارم با رفتن ما به استاديوم فرصتي هم براي ديگران فراهم شود. لحظه ورود به استاديوم لحظه بسيار قشنگي بود. آنچه را كه مدت ها در صفحه تلويزيون ديده بوديم با چشم خودمان مي ديديم و ديدن بازي از نزديك همانند تماشاي تئاتر بود. حيف است كه خانم ها را از ديدن بازي ها در استاديوم محروم كنيم.

يادداشت
سهم زنان از فوتبال
علي اناري
آخرين باري كه ايران جواز حضور در جام جهاني را به دست آورد، سال 1997 بود كه ايران به خاطر گل زده بيشتر در خانه استراليا به عنوان آخرين تيم حاضر در جام جهاني 1998 فرانسه برگزيده شد. ايران در آن ديدار كه هرگز از ذهن تري ونبلز مربي آن زمان استراليا محو نمي شود، در 15 دقيقه پاياني بازي، دو گل را وارد دروازه مارك بوسنيچ كرد.
هفت سال و نيم گذشت و ايران با پيروزي دلچسب مقابل بحرين به جام جهاني 2006 آلمان صعود كرد. انتظار ها از فوتبال در كشوري كه در آن 14 روزنامه ورزشي موجود، 85 درصد از اخبار خود را به تيم ملي اختصاص مي دهند، بسيار بالا است.
پيروزي دو بر يك ايران برابر ژاپن و سپس شكست دو بر صفر كره شمالي درپيونگ يانگ، ايران -قدرتمند ترين تيم آسيا - را در جاده برلين قرار داد. بيش از يكصد هزار تماشاچي ساعت ها قبل از بازي ايران و ژاپن در ورزشگاه حاضر بودند و 30 هزار نفر نيز نااميد به خانه هايشان بازگشتند، اما به هر حال شادي پيروزي ايرانيان به دليل مرگ 7 نفر بسيار كمرنگ شد.
در اين كشاكش زنان و دختران ايراني كه از حضور در ورزشگاه هاي فوتبال منع شده اند، اين بار و در بازي تيم ملي ايران برابر كره شمالي و بحرين توانستند به صورت محدود (حدود 50 نفر) در ورزشگاه بزرگ آزادي تهران حضور يابند. آنها پيش از اين سعي مي كردند كه با استفاده از كلاه بيسبال يا لباس هاي پسرانه از تونل هاي ورودي ورزشگاه آزادي بگذرند كه اين مهم با كمك برخي مسئولان و پافشاري  زنان علاقه مند به فوتبال تا حدودي ميسر شد.
در حال حاضر، فشار افكار عمومي براي صدور اجازه حضور هواداران زن در مسابقه هاي فوتبال افزايش يافته است، به طوري كه دو هفته پيش 50 نفر از زنان هوادار فوتبال در ورزشگاه شيرودي تهران، قديمي ترين ورزشگاه ايران حضور يافتند و خواهان تماشاي از نزديك مسابقه تيم ملي كشور خود در چارچوب رقابت هاي مقدماتي جام جهاني شدند.
پس از آن براي نخستين بار به زنان اجازه داده شد در ديدار دو تيم كره شمالي و ايران به ورزشگاه آزادي بروند و تيم ملي را تشويق كنند.
يكي از نامزدهاي سرشناس انتخابات نيز هفته گذشته اعلام كرد كه نهايت تلاش خود را براي ورود زنان به ورزشگاه هاي فوتبال انجام مي دهد. اين نخستين وعده انتخاباتي او بود كه نشان دهنده اهميت فوتبال در جامعه ايراني است؛ موضوعي كه هيچ كس به اندازه برانكو ايوانكوويچ از آن آگاه نيست.
برانكو، مدت ها پيش گفته بود كه اگر اسون گوران اريكسون فكر مي كند در انگليس تحت فشار است، من از او دعوت مي كنم به ايران بيايد تا بفهمد فشار يعني چه؟
اين مربي كروات گفته بود كه مردم ايران نه تنها در هر بازي از ما انتظار پيروزي دارند بلكه توقع دارند كه ما با قاطعيت تمام، بازي مان را ببريم. ايراني ها مي خواهند تيم ملي فوتبال كشورشان همچون برزيل بازي كند. شايد به همين دليل باشد كه ايوانكوويچ قصد دارد براي برپايي چند ديدار دوستانه، ماه جولاي آينده اردوي تداركاتي تيم خود را در منطقه برنهام انگليس برپا كند.
ديكتاتوري فوتبال در برابر فرياد يك ملت
آرش نهاوندي
تب بازي فوتبال در مستطيل سبز جهاني با رسيدن بازي هاي مقدماتي جام جهاني به مرحله نهايي خود، مجددا دنيا را فرا گرفته است؛ دنيايي كه پس از حوادث 11سپتامبر و حمله آمريكا به افغانستان و عراق تحولات چشمگيري را در عرصه هاي سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي شاهد بوده است. تغيير و تحولات سريعي كه در زندگي بشر طي اين سه سال اخير رخ داده اند بر ورزش فوتبال كه طي دهه هاي اخير متاثر از عوامل گوناگون اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي بوده، تاثير مستقيمي گذاشته است. اين تاثيرات را بويژه مي توان در فوتبال عراق مشاهده كرد.
در واقع پس از سقوط صدام حسين، ديكتاتوري كه عراق را ملك مطلق خود قلمداد مي كرد، فوتباليست هاي عراقي نيز كه به مانند ساير هموطنانشان متحمل سختي هاي بسياري در زمان سيطره حزب بعث بر بين النهرين شده بودند، دوران تازه اي اززندگي و فعاليت ورزشي خود را شروع كردند. در واقع در عراق زمان صدام، به جاي كار كارشناسي بر تيم و بازيكنان و احياي روحيه در هم شكسته  تيمي، روش تحقير و شكنجه را براي احياي بازيكنان ملي پوش به كار مي بردند تا نشان دهند نه تنها چيزي از سياست نمي دانند كه ورزش را هم پيگيري نمي كنند و صرفا از آن به عنوان ابزاري براي مطرح تر كردن حزب بعث در جهان استفاده مي كنند.
اما پس از سقوط صدام، وضعيت در عراق اشغال شده به گونه اي ديگر رقم خورد و دست كم در زمينه فوتبال، عراق وجهه اي جهاني پيدا كرد و تيم ملي المپيك اين كشور در بازي هاي المپيك يونان با درخششي خيره كننده به مرحله يك چهارم نهايي راه يافت.
ملي پوشان عراقي در حالي اين پيروزي هاي جهاني را رقم زدند كه كشورشان در آتش اشغال و حملات عناصر القاعده مي سوخت و برخلاف گذشته اي نه چندان دور – زمان حاكميت صدام- سازمان ورزش اين كشور از امكانات چنداني بهره مند نبود، اما آنچه اين پيروزي هاي شيرين ورزشي را براي ملت عراق رقم زد، فضايي بود كه پس از سقوط ديكتاتوري در اين كشور ايجاد شده بود. در واقع ورزشكاران عراقي اين بار بدون هيچ گونه واهمه اي از عواقب شكست با اعتماد به نفس بسيار بالاتري نسبت به گذشته پاي به ميادين ورزشي گذاشته بودند و هدف آنها از اين پيروزي صرفا شاد كردن مردمي جنگ زده بود كه در بدترين شرايط معيشتي زندگي مي كردند.
ديگر وجود ديكتاتور مطرح نبود و تنها پشتوانه مردم عراق مهم بود؛ مردمي دلشكسته كه پس از گذر از دالاني پر از بوي باروت و خون تنها با پيروزي تيم ملي كشورشان قدري تسكين مي يافتند.

|  آرمانشهر  |   ايرانشهر  |   تهرانشهر  |   در شهر  |   طهرانشهر  |   عكاس خانه  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |