قانوني كه به اجرا درنمي آيد
سينا قنبرپور - ده ها هزار ماده قانوني، ده ها هزار تفاهمنامه، صدها عنوان پيمان نامه حقوقي بين المللي، همه چارچوب ها را تعيين كرده اند، اما تنها عمل نكردن به يك قانون، همه اين چارچوب ها را شكسته است.
ده ها تئوري حقوقي، هزاران بحث و نظر درباره اعمال مجازات و... همه و همه براي آن وضع شده تا تضميني براي سلامت زندگي اجتماعي ما باشد، اما چقدر از اين سلامت تامين مي شود؟ وقتي نگاه كني، مي بيني از آن سلامت زندگي اجتماعي خبري نيست. شايد بپرسيد چگونه به اين ديدگاه رسيده ايم؟
اين نتيجه حاصل برداشت هاي شخصي نيست. نتايج به دست آمده از تحقيقي تحت عنوان طرح پيمايش ارزش ها و نگرش هاي ايرانيان نشان مي دهد كه جامعه ما نيازمند بازسازي اعتماد اجتماعي است. اين طرح ملي به رياست دكتر محسن گودرزي به اجرا درآمده و نتايج حاصل از آن نشان مي دهد از نظر مردم اخلاق كار در جامعه در سطح پاييني قرار دارد و آمار تملق و چاپلوسي، تقلب و كلاهبرداري بالاتر رفته است و اين درحالي است كه باور 69 درصد مردم اين است كه مردم ايران در گذشته ارتباط بهتري با خداي خود داشته اند.اين پيمايش بر اساس وظيفه اي كه در ماده 162 قانون برنامه سوم توسعه بر عهده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي گذاشته شده به اجرا درآمده و شامل دو مرحله پيمايش در سالهاي 79 و 82 بوده است. براساس اين تحقيق، نسبت بدبيني از 58 درصد به 71 درصد در فاصله سالهاي ياد شده افزايش داشته است.
در مورد صفات منفي اخلاقي نيز ميزان 69 درصد به 87 درصد افزايش داشته است. حال اگر در اخبار و احوالات اطرافيان خود هم نظري ساده بيفكنيم، خواهيم ديد كه شكستن همين يك قانون يعني پايبندي به اخلاق تا كجا همه چيز را درهم فرو ريخته و برهم زده است.وقتي بسياري حواث اينك در ميان اعضاي خانواده و كانون آن رخ مي دهد از همسايه و غريبه چه انتظاري مي رود؟
به نظر مي رسد اينك جامعه به تاييد نتايج طرح پيمايش ارزش ها و نگرش هاي ايرانيان بشدت نيازمند بازسازي اعتماد اجتماعي است. در اين ميان آنچه قابل تصور است، يك قانون كلي به نام مسئوليت است و تعهد انجام آن از بين رفته است.
جامعه و ارتباطات درون آن همگي براساس رفتار افراد با هم شكل گرفته، زندگي اجتماعي نيز بر همين اساس بنا شده است. اينك به ذهن مي رسد كه در هر ارتباطي مسئوليت لازم و تعهد، به انجام آن وجود ندارد و اين همان قانوني است كه عدم تن سپردن به آن همه چارچوب ها را ويران مي كند.
بازتعريف مفاهيم تعريف شده
خبرگزاري فارس از ارائه طرح تشكيل سازمان احياي حقوق شهروندي از سوي دادستاني كل كشور خبر داده است. ظاهرا اين طرح از سوي دادستاني تهيه و تدوين شده و در حال گذر از مراحل قانوني براي تصويب است. در صورت تصويب اين طرح، سازمان احياي حقوق شهروندي تاسيس خواهد شد؛ سازماني كه مي خواهد تمام توش وتوان خود را مصروف احيا و بازتعريف حقوق شهروندان كند. در اين خبر آمده است كه دادستاني كل كشور باتوجه به اختيارات منبعث از اصل 157 قانون اساسي، اقدام به تهيه طرح فوق كرده است.
اصل 157 قانون اساسي مي گويد: به منظور انجام مسئوليت هاي قوه قضائيه در كليه امور قضائي ، اداري و اجرايي، مقام رهبري يك نفر مجتهد عادل و آگاه به امور قضائي و مدير و مدبر را براي مدت 5سال به عنوان رئيس قوه قضائيه تعيين مي كند كه عالي ترين مقام قوه قضائيه است.
اما ارتباط مفهومي و محتوايي اين اصل از قانون اساسي با تشكيل چنين سازماني چندان روشن و مشخص به نظر نمي رسد.
تاكيد طرح دادستاني كل كشور بر احياي حقوق عامه است. اما حقوق عامه، بحثي بسيار گسترده و همان طور كه از نامش برمي آيد عام است. حقوق عامه يا حقوق شهروندي را معمولا به مجموعه امتيازاتي تعريف كرده اند كه در كنار خود تكاليفي نيز به وجود مي آورند.
در واقع حقوق شهروندي معناي عام تري نسبت به حقوق به معناي اخص كلمه دارد. قانون اساسي نيز به صراحت از حقوق شهروندي نام برده است. حقوقي مثل حق مسكن، حق انتخاب شغل، حق آزادي بيان و... از جمله حقوق عامه مردم به شمار مي رود. گفته مي شود با تصويب طرح تشكيل سازمان احياي حقوق شهروندي، نهادي مشخص و معين به وجود خواهد آمد كه موظف است با انجام كارشناسي دقيق علمي و حقوقي و باتوجه به جايگاه انسان در قانون اساسي، حقوق شهروندي را تدوين و به تصويب رئيس قوه قضائيه برساند.
اين در حالي است كه حقوق شهروندي يا حقوق عامه، تعريفي كاملا مشخص دارد و قانون اساسي پيش از اين به تدوين اين حقوق پرداخته است.
حال سئوال اينجاست، در شرايطي كه سخن از كوچك سازي دولت است، تشكيل نهاد و سازماني كه به صورت مستقل و جدا از ساير سازمان هاي مربوط قصد احيا و حمايت از حقوق شهروندي را دارد، چقدر به نيازهاي جامعه پاسخ خواهد داد؟ به نظر مي رسد باتوجه به گستردگي بحث حقوق شهروندي و فراگيري آن در تمام مسائل اقتصادي، سياسي، اجتماعي، فرهنگي و... تشكيل سازمان هاي مختلف براي هرچيز كوچك و بزرگ كه خود تشكيلات و سرمايه هاي ويژه مي طلبند و حتي گاه ممكن است وظايف و مسئوليت هاي يكديگر را نقض كنند، چندان جوابگو نباشد.