هويت شهرها و چالش با توسعه
شهر بي خاطره و مرگ بافت هاي تاريخي
بافت هاي تاريخي شهرها هم اكنون با چالش فراواني مواجه هستند و با وجود گسترش روند شهرنشيني، به طور كامل تخريب شده يا به دليل استفاده نامناسب در معرض نابودي قرار گرفته اند
وقتي مسئولان دولتي كشور برزيل تصميم گرفتند در كنار بافت هاي قديمي شهر برازيليا، بافت هاي جديدي درخور پايتخت اين كشور بسازند، تلاش كردند تمام جوانب و زواياي ساخت يك شهر را در نظر بگيرند. در آن زمان از نظر خودشان چنين طراحي هايي هم انجام شد. بافت هاي شهري طراحي شده تقريبا تمام امكانات شهري نظير پاركينگ، تفريحگاه، خيابان هاي عريض، امكانات مناسب حمل و نقل عمومي، سرويس هاي بهداشتي، خيابان كشي هاي اصولي و حتي تنديس ها و سازه هايي براي زيبايي شهر را داشت، مجتمع هاي مسكوني و تجاري كافي در نقاط شناسايي شده شهر طراحي شده بود و سعي شده بود تمام امكانات رفاهي براي شهروندان آينده در نظر گرفته شود، اما با اين وجود بافت جديد شهري چندان مورد استقبال شهروندان برازيليا قرار نگرفت.
واقعيت اين است كه با تمام تلاش هاي مقامات دولتي برزيل يك نكته از ديد طراحان و كارشناسان مخفي مانده بود و آن هم هويت شهر بود. معمولا در شهرهاي بزرگ بافت هاي تاريخي و قديمي از عناصر هويت بخش شهري هستند، اما اين موضوع از ديد طراحان شهري برازيليا پوشيده مانده بود و بافت هاي جديد شهري هيچ سنخيتي با بافت هاي تاريخي هويتي برزيلي ها نداشت، به همين دليل هم بافت هاي قديمي و حاشيه اي برازيليا بيشتر از بافت هاي جديد مورد استقبال قرار گرفت. برزيلي ها هيچ تعلق خاطري نسبت به اين بناها، خيابان ها و فضاهاي شهري احساس نمي كردند و هيچ عاملي باعث نمي شد كه اين شهروندان خونگرم از قدم زدن در خيابان هاي تازه ساز پايتخت لذت ببرند.
در شهرهايي كه قدمت ديرينه دارند هم با وجود بافت هاي تاريخي و هويتي، در اثر نوسازي و تداوم ساخت و ساز احتمال اين مي رود كه بافت هاي تاريخي كم كم به دست فراموشي سپرده شده و در نهايت به حاشيه رانده شود. بافت هاي تاريخي شهرها هم اكنون با چالش فراواني مواجه هستند و با وجود گسترش روند شهرنشيني، به طور كامل تخريب شده يا به دليل استفاده نامناسب در معرض نابودي قرار گرفته اند.
مهندس رضا كربلايي نور، از صاحبنظران شهرسازي و طراحي شهري معتقد است: اين بخش از شهر كه در ايجاد ارتباط ساكنان شهر با هويت قديمي نقش ارزنده اي دارد، به دليل ضعف در نظام مديريت شهري و نبود ديدگاه مناسب، از جايگاه اصلي خود در سيستم شهري فاصله زيادي گرفته است. او كه عضو هيات مديره شهرهاي جديد هم هست، در گفت وگو با صبا آذرپيك، خبرنگار ميراث خبر در مورد آسيب هاي وارده به بافت هاي تاريخي بر اثر توسعه شهري مي گويد: مهمترين مقوله، حساسيت مردم به بافت هاي قديمي و تاريخي است. تا زماني كه روحيه دلبستگي به بافت در ساكنان آن وجود داشته باشد، مي توان اميدوار بود كه بافت و عناصر تاريخي باارزش آن محفوظ مي ماند، اما هرجايي كه به اين قضيه خللي وارد شده، شاهد تخريب بافت هاي تاريخي بوده ايم.
در شهرهاي بزرگ و كلانشهرهايي كه بخش وسيعي از ساكنان آنها بومي شهر نبوده اند، طي دو دهه اخير فرسايش بافت وسيع تر بوده چرا كه روحيه وابستگي به محل سكونت ضعيف تر است ولي در شهرهاي تاريخي كه مردم بافت تاريخي را پذيرفته اند و در آن زندگي مي كنند، كمتر شاهد برخورد شهروندان با بافت هاي تاريخي هستيم. مردم در شهرهاي تاريخي مانند اصفهان، شيراز، يزد و لاهيجان با درايت به بافت تاريخي و عناصر اصيل شهري نگاه مي كنند و براي نمادهاي تاريخي شهر ارزش ويژه اي قائلند. برعكس در كلانشهرهايي مانند تهران، روند خروج ساكنان قديمي و سكونت افراد جديد باعث شده تا ساكنان جديد به بافت وابستگي نداشته باشند و لذا تخريب بافت با سرعت بيشتري انجام شود، البته در اين رابطه، نمي توان نقش سوداگري زمين را ناديده گرفت. اين مقوله اقتصادي باعث خالي شدن بافت از ساكنان قديمي و تغيير كاربري مسكوني آن مي شود به گونه اي كه اين تغيير كاربري موجب استفاده از بافت قديمي به عنوان انبار و مراكز تجاري شده كه از لحاظ اقتصادي به صرفه بوده و بدين ترتيب روحيه مسكوني و دلبستگي و هويت مكان از بين مي رود.
او در مورد نقش شهروندان در حفظ يا تخريب بافت هاي تاريخي و راه هاي ترغيب آنها به حفظ اين بافت ها مي گويد: مردم آنقدر با شهر غريبه اند كه حتي از حقوق و وظايف شهروندي خود اطلاع چنداني ندارند؟ در چنين شرايطي نمي توان از ساكنان بافت تاريخي خواست كه بر مبناي وظايف قانوني خود، از بافت حفاظت كنند و در عين حال از حقوق شهروندي خود براي اعمال نظر در بافت هاي تاريخي مطلع باشند. بنابراين نخستين راه براي جلب مشاركت مناسب مردم در بافت هاي تاريخي، مقوله آموزش و ترويج فرهنگ شهرنشيني است. در اين رابطه رسانه هاي عمومي نقش بسزايي در نزديكي مردم با هويت و اصالت قديمي خود دارند تا بر مبناي آن ساكنان شهر با ارزش هاي بافت قديمي آشنا شده و احساس كنند كه نيازمند حفظ و احياي آن هستند. مردم با مقوله شهرسازي و ضوابط و اختيارات آن آشنا نيستند، حتي در كتاب هاي آموزشي مباحثي در زمينه آشنايي با شهر و فضاهاي شهري وجود ندارد. سفرهاي علمي نيز براي بازديد از تك بناهاي تاريخي است و هيچگاه بافت تاريخي با ديدگاهي جامع مورد توجه قرار نمي گيرد.
اما آشنا نبودن با مقوله شهرسازي، تنها مختص شهروندان نيست، در حال حاضر شهرسازان و مديران شهري هم با شهرسازي و طراحي شهري نا آشنا هستند، آيا اين ضعف، احياي بافت هاي تاريخي را با چالش روبه رو نمي كند؟
شهرسازي در ايران، رشته شناخته شده اي نيست. عمر شهرسازي به 100 تا 120 سال مي رسد و طراحي شهري تنها 40 سال سابقه دارد، بنابراين در ايران اين بحث جديد بوده و بسياري از مديران شهري نگاهي تخصصي به اين مقوله ندارند. براساس آمار جامعه مهندسان شهرساز به تعداد شهرهاي كشور، شهرساز ماهر نداريم.
در مورد طراحي شهري هم اين رقم بسيار نازل تر است، چنانچه طراحان شهري در بسياري از موارد برنامه ريزان شهري هستند كه در راستاي برنامه ريزي شهري، طراحي شهري را آموزش ديده اند، بنابراين نمي توان گفت كه در كشور، طراحان شهري داريم كه به طور اختصاصي براي اين حرفه تربيت شده اند به همين دليل در بخش هاي مختلف شهري از جمله بافت هاي تاريخي، نبود اينگونه امكانات بيشتر جلوه مي كند.
به نظر كربلايي نور علاوه بر ضعف مديريت شهري، در مقوله قوانين شهري نيز با مشكل هاي عديده اي روبه رو هستيم، به عنوان نمونه قوانين شهرداري، همان قوانين بلديه سابق است كه تنها داراي شاخ و برگ شده اند و نه تنها با شرايط روز انطباق ندارند بلكه يكي از دلايل اصلي تخريب بافت هاي تاريخي در چند دهه اخير محسوب مي شوند.
در موارد ديگر هم نبود قوانين واضح و مشخص باعث شده تا انجام بسياري از طرح ها با چالش هاي جدي روبه رو باشد، به گونه اي كه عرصه شهري را با سردرگمي هاي وسيعي در موارد مختلف مواجه كرده است. به همين دليل هم او معتقد است كه اينگونه مشكلات بايد به صورت ريشه اي حل شود. بايد ارتباط مناسبي بين شهرداري، سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري و وزارت مسكن ايجاد شود تا در سايه اينگونه تعامل ها بتوان به بهبود شرايط كنوني اميدوار بود.
در حال حاضر ارتباط ارگانيكي بين اين دستگاه ها وجود ندارد، اگرچه در شوراي عالي شهرسازي و معماري، ديدگاه مديران عالي به ميراث فرهنگي تغيير كرده و نگرش هاي مثبتي در جهت حفظ و احياي بافت تاريخي ايجاد شده، ولي هنوز در سطح خود و در ميان مديران رده هاي پايين تر اين فرهنگ هنوز ايجاد نشده است.
در حال حاضر بافت هاي تاريخي شهري مثل تهران از نظر قيمت بنا بهاي نازلي دارند، اين در حالي است كه در ساير كشورها گران ترين منطقه و به عبارتي قلب تپنده اقتصادي شهر، بافت هاي تاريخي و قديمي هستند. به عنوان نمونه در مونيخ و لندن، بهترين عناصر اقتصادي شهر و بزرگترين مراكز تجاري در مركز اين شهرها قرار دارند و بافت تاريخي در عين حال كه حفظ شده، بهره وري مناسب اقتصادي هم از آن صورت گرفته است.
البته به نظر كربلايي نور در اين ميان امكان سوء استفاده اقتصادي نيز وجود دارد. تغيير كاربري در بافت هاي تاريخي لازم است و به جريان زندگي در آن منطقه كمك كرده و مردم را براي داشتن زندگي بهتر جذب مي كند، البته به شرطي كه نظارت صحيحي صورت گيرد تا سوداگري اقتصادي اين فرصت طلايي را به عاملي مخرب براي بافت هاي تاريخي مبدل نكند.
|