گزارشي از نشست پژوهشي با عنوان «صنعت و فرهنگ»
اگر موانع فرهنگي را بشناسيم...
بررسي مسائل صنعت و فرهنگ عنوان پژوهشي بود كه از سوي پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات با حضور جمعي از استادان نامي و پژوهشگران كشور برگزار شد.
نشست پژوهشي «صنعت و فرهنگ» ، اولين نشست از مجموعه نشست هايي است كه براساس گفته دكتر محمد سميعي رئيس پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات از دو سال پيش در اين پژوهشگاه آغاز شده است.
اين نشست با حضور دكتر محمد امين قانعي راد، دكتر ابراهيم فيوضات، دكتر علي پايا، دكتر محمود شهابي دكتر مقصود فراستخواه و دكتر ناصر فكوهي برگزار شد.
در ابتداي اين نشست دكتر «محمد سميعي» رئيس پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات طي سخناني اظهار داشت: در دوره جديد طرحهاي پژوهشي برآورده كردن نيازهاي واقعي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و همخواني پژوهش فرهيختگان با سياستهاي فرهنگي كشور همواره مورد توجه قرار گرفته است.
وي در ادامه از همايش «اولويتهاي پژوهشي در بخش فرهنگ» در خرداد ماه سال گذشته به عنوان آغاز فعاليت گروههاي پژوهشي با مشاركت مديران اجرايي ياد كرد و گفت كه اين همايش يافته هاي پژوهشي گروهها را در مدت زمان شش ماه ارائه كرد.
سميعي افزود: برپايي «همايش ما و چشم انداز بخش فرهنگ» در هفته پژوهش در آذرماه سال گذشته و به دنبال آن تصويب و هشت طرح پژوهشي و سپس انتشار كتابي با نام طرحهاي پژوهشي از ديگر فعاليتهاي انجام شده در حوزه پژوهش است.
رئيس شوراي پژوهشي پژوهشگاه در ادامه گفت: هم اكنون مرحله پاياني طرحهاي پژوهشي با آغاز ۱۵ميزگرد تخصصي با حضور پژوهشگران، مديران و جمعي از فرهيختگان كشور آغاز شده كه نخستين نشست آن ميزگرد صنعت و فرهنگ است و اين نشست ها سوم مرداد ماه به پايان مي رسد.
در ادامه اين ميزگرد دكتر «محمد امين قانعي راد» مسئول گروه «صنعت و فرهنگ» با بيان اينكه فعاليتهاي پژوهشي اين گروه تخصصي از ۹ماه پيش شروع شده، افزود: تصويب مجموعه اي از طرحهاي مرتبط با موضوع مورد مطالعه گروه با حضور فرهيختگان بخش فرهنگ و صنعت از جمله فعاليتهاي انجام شده است.
وي افزود: در اين مدت زمان، پژوهشها درزمان فشرده اي انجام شد و سپس ضمن ارايه گزارش كتبي چندين بار اصلاح شد و در حال حاضر اين گزارش آماده انتشار است.
قانعي راد در ادامه از دكتر «ابراهيم فيوضات» ، دكتر «علي پايا» ، دكتر «محمود شهابي» ، دكتر «مقصود فراستخواه» ، دكتر «ناصر فكوهي» ، به عنوان اعضاي اين گروه نام برد.
اين ميزگرد با ارايه گزارش دكتر «ابراهيم فيوضات» به تشريح پژوهش خود با عنوان «نگرش ايرانيان به فرهنگ كار و سرمايه صنعتي در ايران» (مطالعه موردي ادبيات معاصر ايران ) ادامه يافت.
وي گفت كه اين پژوهش بيشتر به جنبه تاريخي نگرش ايرانيان به فرهنگ كار و سرمايه صنعتي مي پردازد.
دكتر «فيوضات» يكي از روشهاي موثر در شناخت علل عقب ماندگي را شناخت موانع فرهنگي موجود دانست و افزود: با كندوكاو و تحليل در ادبيات منظوم مي توان به پژوهش در خصوص نگرش حاكم در ادبيات پرداخت.
وي با اشاره به اينكه ادبيات مي تواند نماينده واقعي تري از افكار و نگرشهاي زمان خود باشد، نگرش ايرانيان به فرهنگ كار و صنعت را به سه دوره تاريخي قاجار، پهلوي و انقلاب اسلامي تقسيم كرد.
وي سپس به تشريح جايگاه كار در نزد ايرانيان باستان و فرهنگ زرتشتي اشاره كرد و گفت: كار در نزد فرهنگ زرتشتي ايراني مورد توجه بوده و در فرهنگ اسلامي نيز پيوسته مورد حمايت قرار گرفته است.
فيوضات گفت كه كمبود زيرساخت هاي فيزيكي، عدم امنيت داد و ستد بازرگاني، نبود حاكميت سرمايه صنعتي، وجود زيرساخت هاي متفاوت سرمايه داري ربائي، ضعف حاكميت سرمايه صنعتي، ضعف پايه هاي علمي، ضعف عقلانيت و كار عقلايي، پايه هاي سنت قومي خانوادگي و قبيله اي، وجود نهادهاي نامتناسب براي توسعه، عدم استقرار و پايداري در حل مشكلات، نهادينه نشدن قوانين و ناهمخواني آنها، نبود شناخت در قوانين و نهادينه نشدن سيستم كاري، اعتقاد به تصادف و شانس و خرافات داشتن، و وجود سيستم ايلي قبيله اي در ارتباط با زمين و كشاورزي در دوره قاجار را تابويي از و ضعيت كار در نظام قاجار را ارايه مي كند.
وي در ادامه تصريح كرد: نظام قاجار از نظر جهاني در دوره پيدايش عصر صنعتي است در اين عصر كه نقطه عطف تاريخ جهان است در ايران بيشتر نظام قبيله اي زمين داري و ارباب رعيتي و كوچ ايلي حاكم است.
وي از علي اكبر دهخدا ، علي اكبر ثابت و نسيم شمال به عنوان نويسندگان و شاعران مطرحي نام برد كه در خصوص موضوع كار مطالبي را در قالب هاي مختلف بيان كرده اند و افزود: در اين عصر حدود ۲۰۰ طنزپرداز و فكاهي نويس به وجود آمدند.
فيوضات گفت كه در دوره پهلوي فرهنك كار همراه با صنعتي شدن سرمايه هاي كوچك در اين عصر شكل مي گيرد، حدود ۳۰۰واحد خرد صنعتي و كارخانه اي در كشور به وجود مي آيد و كارخانه ها از ۱۰تا ۵۰نفر كارگر دارند و در مجموع ۵۰۰هزار كارگر در حال فعاليت بودند.
به گفته اين استاد دانشگاه، در اين دوره كارگاههاي صنعتي به جز شركت نفت و بعدها ذوب آهن از كارگر صنعتي برخوردار شدند و مشكلات صنعتي به شكل پراكنده به وجود آمد و نخستين اعتصاب صنعتي در شركت نفت در عرصه مطبوعات شكل مي گيرد.
اين پژوهشگر، استفاده كشورهاي صاحب نفت از رانت نفت، نقش رانت در گسترش فساد، تمايل رشد سرمايه به طرف مصرف و رواج سرمايه دلالي و تجاري، عدم پاگيري ادبيات كارگري را از مشخصه هاي اين دوره دانست و افزود: در اين دوره رابطه نيروي كار با مدير مورد توجه قرار نمي گيرد و ادبيات رسمي آن زمان به مسئله كارخانه نمي پردازد.
به گفته فيوضات بحران دوره پهلوي تا حدودي به وسيله انقلاب اسلامي حل شد و جمهوري اسلامي ايران نيز منجر به ايجاد تحول در نظام اقتصادي كشور گرديد.
طرحهاي پژوهشي در حال اجراي سال ،۸۳ روز سه شنبه با برپايي نشست گروه صنعت و فرهنگ در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات آغاز شد. وي در ادامه با اشاره به روند رو به رشد حركت انقلاب اسلامي گفت كه انتخابات دوم خرداد ماه و حضور خاتمي تحولي بزرگ ايجاد كرد و براي ادامه اين حركت بدون شك براي اتخاذ هر تصميمي بايد بسترهاي فرهنگي مورد نياز را فراهم كرد.
در ادامه اين نشست دكتر مقصود فراستخواه به تشريح پژوهشي با عنوان صنعت _ بازار دانش، بررسي ابعاد و لوازم فرهنگي صنعت دانش و آموزش پرداخت.
وي گفت كه جامعه درحال گذار ايراني در دوره ما بعد مدرن جامعه اطلاعاتي تاب نمي آورد و تحت تاثير انقلاب الكترونيكي و تحولات فناوري اطلاعات و ارتباطات بيش از آنكه دوره مدرنيته را به طور كامل طي كند و فرهنگ متناسب با آن را دارا باشد به اين عرصه گام نهاده است.
وي در ادامه افزود: امروزه علم و دانش ديگر صرفا يك فضل يا ميراث فرهنگي نيست و علم و دانش وجه بنگاهي يا شبه بنگاهي را به خود گرفته است.
به گفته فراستخواه عرضه و تقاضا مستقيما بر محور علم و دانش شكل گرفته و به اين ترتيب بازاري از توليد، توزيع و مصرف علم و دانش به وجود آمده است و در عين حال علم و دانش موضوع مالكيت شده كه منحصر به مالكيت مشاع و عمومي و يا حتي شبه عمومي يا شبه خصوصي نيست.
اين پژوهشگر با اشاره به برخي آمارها در خصوص جايگاه علم و دانش در نزد كشورهاي توسعه يافته گفت: جامعه كنوني ايران در ارتباط با روندهاي صنعت _ بازار دانش به لحاظ فرهنگي در وضعيت متناقض نما است زيرا كه از يك سو در واكنش به دولت سالاري مفرط و تصديگري اقتصادي ناكارآمد و فسادپذير آن نوعي گرايش به خصوصي سازي در حال شيوع است و بازار رقابتي به يك آرمان پرجاذبه مبدل شده و از طرفي ديگر هنوز نوعي ظن و بدگماني نسبت به بازار در بخش قابل توجهي از نگرش هاي فرهنگي ايرانيان نفوذ كرده است.
وي در عين حال گفت كه درحالي كه در اسناد دولتي به گفتمانهاي صنعت _ بازار دانش مانند اقتصاد دانايي محور و تجاري كردن دانش و توسعه فناوري تمكين مي شود، از طرف ديگر در بخشهاي موثري از همين دولت و فرهنگ رسمي هنوز مرجعيت علم و دانش در مفهوم كلاسيك و ماقبل صنعت دانش محل ترديد است و ماهيت علم مدرن در مظان اتهاماتي چون علم الحادي و دانش سكولار و مانند آن است يا حداكثر در حد يك حاشيه و نه متن به آن نگريسته مي شود.
فراستخواه با اشاره به اينكه دانشگاههاي كشور به عنوان يك نهاد آكادميك و علمي مبتني بر سنت ها و ارزشها و هنجارهاي خاص اجتماع علمي به مفهوم ما قبل صنعت _ بازار دانش توسعه نيافته اند، افزود: اين مراكز در واكنش به سيطره مزمن و طولاني دولت بر آنها و با آرزوي تنوع بخشيدن به منابع مالي و اعتباري خود و ر هايي از وابستگي بيش از اندازه به بودجه دولتي به قواعد بنگاه داري روي مي آورند.
اين پژوهشگر معتقد است پيش از آنكه فرهنگ آموزش عالي به مثابه يك نهاد در جامعه ما توسعه كامل پيدا كرده و استقرار يابد چرخشي فرهنگي و معنايي به سوي آموزش عالي به مثابه يك صنعت و بازار در حال رواج است.
وي ادامه داد: مدرك تحصيلي به عنوان يكي از شاخصه هاي قابل اندازه گيري در مبادلات بازار دانش در جامعه با وضعيت فرهنگي متناقضي دست به گريبان است كه يك وجه آن مدرك گرايي مفرط است و وجه ديگرش بي معنا بودن مدرك دانشگاهي است.
زيرا نگرش قابل توجهي از عاملان بازار اين است كه برخي مراكز دانشگاهي به فروشگاههاي گواهينامه تقليل يافته اند و مدارك صادره از سوي آنها فاقد ارزش علمي و كيفي است.
اين پژوهشگر سپس به فراتحليل نتيجه پيمايش علمي و فرهنگي در ۲۸استان كشور اشاره كرد و گفت: اطلاعات كمي اين پژوهش به محقق كمك كرده تا زمينه هاي عام و خاص فرهنگي مربوط به صنعت _ بازار دانش در جامعه كنوني ايران ر ابا استفاده از مباني نظري مور د بررسي قراردهد.وي گفت: براساس يافته هاي اين پژوهش۷ تا ۷/۲درصد پاسخگويان به مصرف دانش از طريق مطالعه ثبت شده اعتقاد دارند. مشاركت در فعاليتهاي عملي بسيار ضعيف است و فرهنگ كوشش در مقابل فرهنگ سرنوشت گرايي بسيار ضعيف مي باشد.
اين پژوهشگر ادامه داد: هفت درصد از پرسش شوندگان با تحصيلات عالي ثروت را مهم دانستند و به اعتقاد ۷۸درصد پرسش شوندگان نبايد كارها را به بخش خصوصي واگذار كرد.
در ادامه اين ميزگرد دكتر علي پايا به تشريح پژوهشي با عنوان فناوري هاي نو و فرهنگ پرداخت.
وي از فرهنگ به عنوان فكر اعتقادي جمعي نام برد و گفت: تكنولوژيها توان علمي دارند و از زماني كه به شيوه موثرتري در جوامع حضور خود را آشكار كرده اند ميزان تاثيرگذاري آنها افزايش يافته و اين به معناي آن است كه فرهنگ جهان جديد رامي سازد.
پايا با بيان اينكه تكنولوژيها مي توانند فضاي فرهنگ را متاثر كنند، افزود: تكنولوژيها به اعتبار اينكه در كار شكل دادن به ماهيت انسان نقش دارند مهم هستند و در عين حال كه از تاثير بسيار گسترده اي برخوردار هستند اما به لحاظ نظري نبايد تلقي شود كه تكنولوژي به مرز كاملا اشباع ناپذيري رسيده است.
وي آينده انديشي را از مباحث مورد توجه در اين پژوهش دانست و افزود: در اين مقوله نوعي رهيافت تازه دنبال مي شود كه آينده ممكن را به تصوير مي كشد و درميان آينده ها، براي آينده اي مطلوب برنامه ريزي مي كند.وي با بيان وجود تقابل ميان تكنولوژي با فرهنگ در ابعاد اجتماعي گفت: كنترل تكنولوژي به دو معنا، تاثير در تكنولوژي و بهره وري كه تكنولوژي مي تواند خلق كند قابل كنترل خواهد بود.
اين پژوهشگر بازار و سود اختصاصي، جامعه علمي، سياسي و جامعه مدني را از بهترين نامزدها براي كنترل تكنولوژي نام برد.
به گفته وي هيچ يك از اين نهادها به تنهايي امكان چنين كنترلي را ندارند و تنها در نتيجه تعامل چهار عامل مي توان كم و بيش در جهت كنترل تكنولوژي گام برداشت.
پايا معتقد است كه براي اينكه جامعه علمي بتواند وظيفه خود را به خوبي انجام دهد بايد برخي شرايط مورد نياز ازجمله جامعه مدني فراهم شود و در اين راستا نقش نهاد سياسي از همه برجسته تر به نظر مي رسد كه بايد مسئولانه با مسئله تكنولوژي برخورد كرد.
اين كارشناس با بيان اينكه با كنترل بهينه تكنولوژي مي توان در جهت مردمسالاري ديني گام برداشت، گفت در شرايط كنوني جامعه ما امكانات بسيار مناسبي وجود دارد كه بايد از آنها استفاده كرد.
دكتر محمود شهابي ديگر پژوهشگر شركت كننده در اين نشست بود كه به توضيح پژوهش صنايع ظاهرآرايي و فرهنگ در ايران به تحليل روندها و سياستها پرداخت.
وي گفت: اين پژوهش حوزه هاي مختلف صنعت زيبايي، روندهاي زيبايي، ظاهرآرايي، صنعت زيبايي و فرهنگ آن و سياستهاي ظاهرآرايي و زيباآرايي بدن را مورد توجه قرار داده است.
به گفته شهابي، اين موضوع در دانشگاهها مورد غفلت قرار گرفته و هنوز مشروعيت آكادميك و پژوهشي در دانشگاهها پيدا نكرده است.
وي با بيان اينكه حوزه ظاهر آرايي و زيباسازي بدن جزو پيچيده ترين گفتمان در طول تاريخ ۵۰سال اخيركشور است، افزود: اين بخش حوزه اي پر از مدعي، ازدحام و حاصلخيز براي انواع تضادها و بحران آفريني ها است و در عين حال خاص يك جامعه مدرن و پست مدرن نيست.
اين پژوهشگر با بيان اينكه مسائل فراروي زيبايي و ظاهرآرايي در ايران ناشي از تضاد، منطق و گفتمان است، افزود: در اين حوزه هر كس كار خود را مي كند و منجر به وضعيت آناميك شده است.
به گفته وي بسياري از اينها با رفتارهاي مشتريان ومصرف كننده ها سنخيت ندارد و منجر به ايجاد فرهنگ زيرزميني شده است.
شهابي صنعتي شدن و تجاري شدن زيبايي، دمكراتيزه شدن زيبايي، تجزيه و كالايي شدن زيبايي، (مدني ) شدن زيبايي را از روندهاي مهم جهاني زيبايي و ظاهرآرايي دانست.
وي با بيان اينكه ارزش تجارت بين المللي صنايع عطر و ادكلن ۳۰ميليارد دلار است افزود: در آمريكا ۲۰ هزار نوع محصول توليدي در اين خصوص عرضه مي شود.
به گفته شهابي اگر در گذشته دستكاري در بدن يك نوع ضد ارزش تلقي مي شد و يا اينكه متعلق به گروه خاص طبقاتي و سني بود، اما امروزه اين گونه نيست و مدها از پايين به بالا و بر عكس شده است.
وي از ونزوئلا به عنوان نخستين كشور از نظر توجه به ظاهر آرايي نام برد و گفت: در كشور آرژانتين از هر ۳۰نفر يك نفر حداقل جراحي گوش كرده است.
شهابي تصريح كرد: در ايران سالانه بيش از ۱۰هزار زن متقاضي جراحي پلاستيك بيني هستند و ۱۰تا ۱۵درصد جراحان پلاستيك مرد هستند.سالانه در ايران حدود ۱۰۰جراح پلاستيك ۳۵هزار عمل جراحي انجام مي دهند.
دكتر ناصر فكوهي ديگر عضو گروه صنعت و فرهنگ در اين نشست در خصوص فرهنگ ملي، فرهنگ هاي قومي _ محلي و جماعتي و بازار اقتصاد صنعتي به تشريح پژوهشي در اين خصوص پرداخت.
وي در خصوص اين پژوهش كه درميان مردم آذربايجان، كردستان، خليج فارس و سيستان و بلوچستان صورت گرفته، اظهار داشت: اين قوميتها كه يك سوم جمعيت كشور را در بر مي گيرند در۱۳ استان كشور سكونت دارند.
فكوهي با بيان اينكه مساله قوميت در سالهاي قبل و ابتداي انقلاب اسلامي مسئله اي مهم بوده است گفت: اين بخش بايد از اين وضعيت خارج شده و تابوزدايي شود.
وي در عين حال گفت كه برغم اينكه اقوام، نزديكي بسياري به يكديگر دارند اما اختلافات بسياري ميان آنها وجود دارد و از انسجام كافي برخوردار نيستند.
فكوهي تاكيد كرد ايراني بودن را نمي توان صرفا براساس زبان فارسي تاليف كرد زيرا كه زبان فارسي يك زبان ميانجي است و همه كساني كه در اينجا زندگي مي كنند زبان مادري را برگزيده اند يا اينكه آن را براي انسجام و زندگي خود حفظ كرده اند.
وي با بيان اينكه بايد قوميت و محليت در ايران را به يك فرصت تبديل كرد، افزود: به دليل آنكه اقوام ايراني داراي پهنه هاي سرزميني هستند و از تداوم جمعيتي فرامرزي برخوردار هستند نمي توان قوميت را از بين برد.
به گفته وي هر جا كه بي تفاوتي مذهبي وجود داشته باشد تعلق نسبت به هويت ملي كاهش مي يابد كه براي اين موضوع بايد فكري كرد.
|