از خدمت به وطن به اين روز افتادم!
دوشنبه 11 ژانويه 1915 باكاردرف (شارژ دافر آلمان) به ديدن آصف السلطنه رفته از تبريكاتي كه مشاراليه از طرف اعليحضرت نموده بود اظهار تشكر كرديم. روز سه شنبه، دوازدهم ژانويه 1915، ساعت 4 بعد از ظهر به اتفاق فن كاردرف به ديدن شاهزاده عين الدوله در باغ مجيديه رفتيم. (مجيديه در شمال شرقي تهران واقع است) شاهزاده درد پا داشت، روي تخت استراحت كرده بود، معذالك متجاوز از يك ساعت از اوضاع عمومي مملكت مخصوصا از دسته بندي هاي پارلمان صحبت كرد.
ائتلاف دو حزب دموكرات و اعتداليون را مضر مي دانست. فن كاردرف از وطن پرستي مستوفي الممالك تمجيد بسيار نمود و با بقاي ايشان در سر كار اصرار ورزيد و گفت ابتدا گمان مي كردم مستوفي فعاليت ندارد، ولي حالا مي بينم كه مقتضيات وقت را ملاحظه مي كرده است. روز به روز بر جديت او افزوده مي شود.
عين الدوله كليه اين اظهارات را برخلاف عقيده باطني خود تصديق نمود. فن كاردرف گفت موقع خدمت به وطن است و به شاهزاده تكليف كرد عضويت كابينه را بپذيرد. عين الدوله جواب مبهمي داد و گفت: از خدمت به وطن به اين روز افتادم!
شب و روز نگارنده ملاقاتي با رئيس الوزرا به عمل آوردم و راجع به حسن رفتار عساكر عثماني اظهاراتي نمودم. مستوفي الممالك گفت: اعتراضي به آنها ندارم جز اينكه بر طبق آخرين خبر سردار مكري و فرزندش را تيرباران نموده اند و حال آنكه سفير كبير عثماني به من قول داده بود به سردار مكري صدمه جاني و مالي نخواهد رسيد. مستوفي علاوه نمود كه اين شخص از خانواده نجيبي است و هيچ تقصيري جز بي طرفي و اطاعت اوامر دولت مركزي نداشته است. من اصرار به تغيير كارگزار آذربايجان نمودم. مستوفي گفت عموم ماموران فعلي كه در تبريز هستند بزودي تغيير خواهند كرد و همين چند روزه والا حضرت محمد حسن ميرزا، وليعهد با پيشكاري نظام الملك و روساي ديگر عازم تبريز خواهند شد، در موضوع كابينه اظهار داشتم روز يكشنبه كه اعتبارنامه آقا در مجلس خوانده خواهد شد، خوب است از وكالت استعفا بفرماييد و رياست وزرا را نگاه داريد.
مستوفي دلايلي آورد، از آن جمله گفت ضعف بنيه اجازه تحمل چنين بار سنگيني را نمي دهد و اضافه نمود موافق رسوم مشروطيت روز يكشنبه استعفاي خود را به حضور شاه تقديم خواهم داشت و پس از آن اعليحضرت با كسب تمايل مجلس، رئيس الوزراي جديد را تعيين خواهند نمود. پرسيدم كه آيا راست است شاهزاده فرمانفرما براي ايالت خراسان در نظر گرفته شده؟ مستوفي پاسخ داد: چنين تكليفي به او كردم، اما زير بار نرفت.
روز سيزدهم ژانويه به ديدن نظام الملك در باغ او واقع در بهارستان به اتفاق فن كاردرف رفتيم. نظام الملك از رجال معمر و اشراف معروف ايران است كه اخيرا به پيشكاري آذربايجان منصوب شده و ماموريت يافته است كه در التزام وليعهد به تبريز عزيمت نمايد. پس از تعارفات متبادله از شارژ دافر آلمان پرسيد از اعليحضرت ويلهلم امپراطور چه اطلاعي داريد؟ كاردرف جواب داد با اينكه اعليحضرت در جبهه جنگ است، معهذا در آنجا هم وظايف مذهبي را فراموش نمي كند.
ايران در جنگ بزرگ مورخ الدوله سپهر
صص 140 - 139
ماه صيام در تهران عهد ناصري
در اين ماه شب ها عبور و مرور در شهر آزاد بود و اسم شب و بگير و ببند در كار نبود و شب نشيني و شب زنده داري تا صبح ادامه داشت. در آن زمان هفت دهم تهران در كمال عقيده روزه نگاه مي داشت. ناصرالدين شاه در نخستين سالهاي سلطنت روزه مي داشت، ولي تا آنجا كه من به ياد دارم روزه داري را ترك گفته بود، اما آداب ديگر شهر صيام را به كار مي بست. گاه عصرها سواره به باغ هاي سلطنتي نزديك شهر مي رفت و بنا به رسم با يك تير توپ، سواري شاه را به شهرباني اعلام مي داشتند.
آقا مچول زين دار باشي ملقب به صديق السلطنه كه از خواص و در حضور شاه گستاخ بود، روزي هنگام سواري عرض كرد: قربان چون اعليحضرت اغلب روزها سوار مي شوند خوب است امر فرمايند روزهايي كه سواري نيست توپ بيندازند تا از مصرف باروت كاسته شده، دخل مختصري نصيب دولت شود. شاه در پاسخش سر بجنبانيد و به لبخندي اكتفا ورزيد.
در ماه رمضان اداره هاي دولتي به جاي روز، شب كار مي كردند، بساط افطار در دربار گسترده مي شد، سپس شاه نيز به كارها رسيدگي كرده، وزيران را به حضور مي پذيرفت.
زندگي خصوصي ناصرالدين شاه
ص 68