شنبه ۱ مرداد ۱۳۸۴
علم
Front Page

برنامه هسته اي ايران و ارتقاي بنيان فني
دكتر محمد سهيمي - مترجم: وحيد رضا نعيمي
001431.jpg
رسانه هاي غربي بخصوص آمريكا چنان با قاطعيت در مورد اهداف نظامي برنامه هسته اي ايران صحبت مي كنند كه به مخاطبان خود اجازه تفكر راجع به اين موضوع را نمي دهند كه تنها مرجع نظارت بر تعهدات كشورها در عرصه فناوري هسته اي يعني آژانس بين المللي انرژي اتمي هرگز اعلام نكرده است ايران به تعهدات خود پشت پا زده است. در اين ميان بسياري از فرهيختگان ايراني مقيم خارج از كشور با اشاره به مفاد پيمانهاي بين المللي و الزامات توسعه اقتصادي و صنعتي ايران در خلال سال هاي آينده، پيگيري برنامه  هسته اي ايران را ضروري مي دانند. دكتر محمد سهيمي استاد و مدير گروه مهندسي شيمي دانشگاه كاليفرنياي جنوبي در مقاله اي كه در نشريه هاروارد اينترنشنال ريويو به چاپ رسانده است، با توجه به مسائل اقتصادي، فني و زيست محيطي بر حق ايران براي ادامه برنامه هسته اي پا مي فشارد و آن را در جهت ارتقاي بنيان صنعتي و فني كشور بسيار حياتي مي داند. به اعتقاد وي، جامعه جهاني نبايد تسليم فشارهاي آمريكا براي محدود سازي برنامه هسته اي ايران شود.
روز ۹ فوريه ،۲۰۰۳ محمد خاتمي در مورد برنامه ايران براي توليد اورانيوم غني شده، يعني سوخت راكتورهاي هسته اي و نيروگاه هاي هسته اي صحبت كرد. از آن زمان، كارشناسان و بازرسان آژانس بين المللي انرژي اتمي به طور منظم از تأسيسات هسته اي ايران بازديد كرده اند. دولت جورج دبليو بوش استدلال مي كند منظور اصلي ايران ساخت سلاح هاي هسته اي است و اتحاديه اروپا، روسيه و ژاپن كه روابط تجاري گسترده اي با ايران دارند، ايران را براي افشاي جزئيات اين برنامه زير فشار گذاشته اند.
اين مقاله به بررسي برنامه ايران براي توليد برق با نيروگاه هاي هسته اي و توجيه اقتصادي، فني و زيست محيطي آن مي پردازد. استدلال آمريكا بر ضد برنامه هسته اي ايران اين است كه با توجه به ذخاير عظيم نفت و گاز، اين كشور به انرژي هسته اي نياز ندارد. هنگامي كه محمد رضا پهلوي برنامه هسته اي ايران را در سال ۱۹۷۴ آغاز كرد، امكان توجيه اقتصادي نيروگاه هاي هسته اي وجود نداشت. جمعيت ايران كمتر از نصف تعداد كنوني بود كه ۷۰ ميليون نفر برآورد مي شود، توليد نفت حدود ۸/۵ ميليون بشكه در روز بود كه بسيار بيش از توليد كنوني ۹/۳ ميليون بشكه در روز است، مصرف داخلي انرژي كمتر از يك چهارم مصرف كنوني بود، براي از بين بردن گاز طبيعي، آن را مي سوزاندند و برخلاف حالا، ذخاير نفت در حال نزول نبود. حال اين سؤال مطرح مي شود: از آنجايي كه آمريكا در سال هاي دهه ،۱۹۷۰ شاه سابق را به ساخت نيروگاه هاي هسته اي تشويق كرد، چرا حالا بر اين اعتقاد است كه ايران به نيروگاه هاي هسته اي نياز ندارد، در حالي كه همين طور كه اين مقاله نشان مي دهد، اين نيروگاه ها اكنون از نظر اقتصادي توجيه پذير است؟
حركت ايران براي دستيابي به فناوري هسته اي در اواسط دهه ۱۹۶۰ و در چارچوب موافقت نامه هاي دوجانبه بين ايران و آمريكا قوت گرفت. تا سال ،۱۹۷۴ آمريكا پيشنهاد شاه را براي تشكيل كميسيون مشترك اقتصادي كه مناسبات تجاري ايران با آمريكا را نظم و گسترش دهد، رد مي كرد. اما پس از افزايش شديد بهاي نفت در سال هاي ۷۴-،۱۹۷۳ آمريكا به ناگهان به تشكيل كميسيون مشترك اقتصادي با ايران علاقه مند شد. روز ۱۳ آوريل ،۱۹۷۴ ريچارد هلمز سفير وقت آمريكا در ايران در نامه اي سري به اسدا...علم، وزير دربار، نوشت: «ما متوجه اولويتي كه اعليحضرت به توسعه روش هاي ديگر توليد انرژي از طريق انرژي هسته اي مي دهد، شده ايم. واضح است كه اين زمينه اي است كه شايد بتوانيم در آن به شكلي سودمند، برنامه مشخصي براي همكاري و همياري داشته باشيم.» در دو بخشنامه امنيت ملي به تاريخ ۲۲ آوريل ۱۹۷۵ و ۲۰ آوريل ،۱۹۷۶ جرالد فورد رئيس جمهوري وقت آمريكا فروش تجهيزات غني سازي و بازآوري اورانيوم و پلوتونيم را به ايران تصويب كرد، مشروط بر آنكه ايران هشت راكتور از آمريكا بخرد. آنگاه ايران و آمريكا موافقت نامه اي را به ارزش تقريبي ۱۵ ميليارد دلار امضا كردند كه براساس آن آمريكا با ساخت ۸ نيروگاه هسته اي در ايران موافقت كرد كه ظرفيت كل آن۸۰۰۰ مگاوات بود. اعلام رسمي اين موافقت نامه در اكتبر۱۹۷۷ توسط سيدني سوبر نماينده وزارت خارجه آمريكا در نشست «آمريكا و ايران: مشاركتي روزافزون» صورت گرفت.
مصرف و منابع انرژي
جمعيت فعلي ايران حدود ۷۰ ميليون نفر است، در حالي كه اين رقم در سال ۱۹۷۴ به هنگام آغاز برنامه ساخت نيروگاه هاي هسته اي ۳۰ ميليون نفر بود و برآورد مي شود اين رقم تا سال ۲۰۲۱ به ۱۰۰ ميليون نفر برسد. از سال ،۱۹۷۸ مصرف انرژي ايران به طور متوسط ساليانه ۵/۵ درصد افزايش يافته در حالي كه توليد انرژي آن با مصرف همگام نبوده است. تقاضا براي نيروي برق ساليانه هشت درصد بالا مي رود. در نتيجه پيش بيني ايران اين است كه تا سال ،۲۰۲۱ به ۷۰۰۰۰ مگاوات برق نياز دارد، در حالي كه توليد فعلي ۳۱۰۰۰ مگاوات است. توليد اين ميزان برق نيازمند مصرف ۱۱۲ تا ۱۴۰ ميليون بشكه نفت در سال است، چون ۱۸ درصد توليد برق از سوختن نفت به دست مي آيد. اگر اين روند ادامه يابد و منبع انرژي ديگري جايگزين نفت خام نشود و اگر ايران توليد نفت را به طور چشمگيري افزايش ندهد، در خلال دهه آينده به وارد كننده نفت بدل خواهد شد. اين امر براي كشوري كه ۸۰ درصد كل عوايد صادراتي خود و ۴۵ درصد از كل بودجه ساليانه را از صدور نفت كسب مي كند، فاجعه بزرگي است. به علاوه، ايران حدود ۹۴۲ تريليون فوت مكعب گاز طبيعي دارد كه ۲/۱۵ درصد كل ذخاير جهان را تشكيل مي دهد و از اين نظر، پس از روسيه در مكان دوم قرار دارد. در نتيجه، گاز طبيعي به طور فزاينده اي به يك منبع اصلي انرژي براي ايران تبديل مي شود.
ضرورت انرژي هسته اي
استدلال اصلي منتقدان برنامه انرژي هسته اي اين است كه ايران با برخورداري از ذخاير بزرگ نفت و گاز، نيازي به نيروگاه هاي هسته اي ندارد. اما انگليس، كانادا و روسيه كه همه از صادر كنندگان نفت هستند، بخش عمده اي از نيازهاي خود را به برق از نيروگاه هاي هسته اي تأمين مي كنند. ذخاير گاز روسيه حدود يك چهارم ذخاير شناخته شده گاز دنياست و كانادا روزي ۵/۱ ميليون بشكه نفت به آمريكا صادر مي كند. هر دو كشور به ساخت نيروگاه هاي هسته اي ادامه مي دهند. بين سالهاي ۱۹۷۴ (كه ايران نخستين قرارداد ساخت نيروگاه هاي هسته اي را منعقد كرد) و ،۲۰۰۰ استفاده از نيروگاه هاي هسته اي براي توليد برق در جهان با ضريب ۱۲ افزايش يافته است. تا سال ،۲۰۲۱ ۱۰ درصد برق ايران بايد از نيروگاه هاي هسته اي، ۲۰ درصد نيروگاه هاي آبي، ۵ درصد ديگر منابع و ۶۰ درصد باقيمانده از گاز طبيعي تأمين شود تااتكاي ايران به نفت براي توليد برق برطرف شود و صادرات بيشتر نفت و جلوگيري از آلودگي  زيست محيطي به ايجاد درآمد بيشتر بيانجامد. در حال حاضر، ۱۹ درصد برق جهان از نيروگاه هاي هسته اي به دست مي آيد و اين نسبت تا سال ،۲۰۲۱ به ۲۷ درصد خواهد رسيد. به علاوه، استفاده از نيروگاه هاي هسته اي و آزاد كردن بخشي از منابع گاز طبيعي كه اكنون صرف توليد برق مي شود، مزاياي زيادي براي ايران خواهد داشت. برنامه انرژي هسته اي ايران به شكل گيري و توسعه ظرفيت هاي تازه و بي سابقه اي براي ايجاد زيرساخت هاي فناوري و نيز تأثير بر رشته هاي ديگر، گسترش دانش فني و تحقيقات هسته اي در ساير صنايع و رشته هاي علمي مانند پزشكي و كشاورزي خواهد انجاميد. ارزش افزوده و تنوع آموزش هاي مربوط به فناوري هسته اي در ايجاد گروهي جديد از فن سالاران و دانشمندان در ايران مؤثر خواهد بود. ارزش افزوده ناشي از توليد محصولات پتروشيمي با استفاده از گاز طبيعي همراه با اشتغال و پايه صنعتي كه ايجاد مي كند و ارز خارجي ناشي از صدور گاز بسيار بيش از ارزشي است كه ايران با سوزاندن گاز براي توليد برق كسب مي كند.
اگر بخواهيم برآورد واقعي از هزينه استفاده از نفت (و حتي گاز طبيعي) به عنوان منبع انرژي به دست آوريم، نه فقط بايد درآمدي را كه ايران مي تواند با صدور نفتي به دست آورد كه در حال حاضر براي توليد ۱۸ درصد برق خود مصرف مي شود، بلكه بايد آثار منفي مصرف نفت را بر محيط زيست و هزينه درمان افرادي را كه بر اثر آلودگي نفتي بيمار مي شوند، در نظر گرفت. ايران دچار مشكلات زيست محيطي جدي بر اثر مصرف نفت است كه به ميزان فاجعه باري رسيده است. براساس آمار وزارت بهداشت و گروه هاي مختلف زيست محيطي، آثار بلندمدت هوا و خاك آلوده باعث مرگ ۱۷۰۰۰ نفر و مشكلات جدي براي افراد مبتلا به آسم و بيماري هاي قلبي و پوست هر سال فقط در تهران مي شود. هزينه مراقبت هاي بهداشتي براي اين قبيل بيماري ها بسيار بالاست. آلودگي هوا با آلوده كردن باران باعث آلودگي خاك و منابع آب زيرزميني مي شود. در عين حال، بنيان صنعتي ايران كه از نفت و گاز براي توليد انرژي استفاده مي كند، فضولاتي توليد مي كند كه بسياري از رودها و آب هاي ساحلي را آلوده و منابع آب آشاميدني را تهديد مي كند. ايران در آستانه رويارويي با كمبود مزمن آب پاك است يعني همان وضعي كه بسياري آن را پيش شرط جنگ هاي آينده در خاورميانه مي دانند. تأمين انرژي جهان هر سال بيش از شش ميليارد متريك تن كربن را وارد جو مي كند. از سال ،۱۹۸۰ حجم توليد كربن در ايران با ۲۴۰ درصد افزايش، از ۱/۳۳ ميليون متريك تن در سال ۱۹۸۰ به بيش از ۸۵ ميليون متريك تن در حال حاضر رسيده است.
بايد بدانيم كه هزينه اوليه سرمايه گذاري نيروگاه هاي هسته اي بالاست و پيشگيري از حادثه مستلزم حفظ ايمني در آن است. واقعيت اين است كه ايمني نيروگاه هاي هسته اي مشكل مهمي است. حتي در ژاپن هم سوانح هسته اي زيادي رخ داده است. مشكل ايمني در حفظ زباله هاي هسته اي بسيار مهم است. اگر ايران چرخه كامل سوخت هسته اي را حفظ كند، كوير مركزي وسيع آن مي تواند مكان مناسبي براي دفن زباله ها در اعماق زمين باشد، مانند كوهستان يوكا در نوادا. اگر ايران ناچار شود سوخت نيروگاه ها را وارد كند كشور تأمين كننده ظاهراً زباله را پس خواهد گرفت.
قرارداد ان پي تي
ايران در سال ۱۹۵۸ اساسنامه آژانس بين المللي انرژي اتمي را تصويب كرد و خود را نسبت به كاربرد صلح آميز انرژي هسته اي و عدم تكثير سلاح هاي هسته اي و بعداً پيمان جامع منع آزمايش هاي هسته اي در سال ،۱۹۶۳ پيمان منع تكثير هسته اي (ان پي تي) در سال ،۱۹۶۷ موافقت نامه جامع پادمان آژانس در سال ،۱۹۷۳ موافقت نامه هاي جنبي براي تسهيل بازرسي از فعاليت هاي هسته اي براساس پادمان هاي آژانس در سال ۱۹۷۴ و نيز پروتكل الحاقي در سال ۲۰۰۳ متعهد كرد. بيشتر اين پيمانها (هرچند نه همه) را هند، اسرائيل و پاكستان- سه كشور داراي سلاح هاي هسته اي- امضا نكرده اند. به رغم تعهدات ايران، آمريكا برنامه انرژي هسته اي ايران را به يكي از پيچيده ترين موضوع هاي بين المللي بدل كرده است. برنامه ايران پيامدهاي مهمي براي خاورميانه و جهان دارد. بايد دقت كنيم كه تا به حال آژانس بين المللي انرژي اتمي ايران را ناقض تعهدات بين المللي تشخيص نداده است. ان پي تي اين اجازه را به ايران مي دهد كه هرگونه تأسيسات هسته اي ايجاد كند، از جمله تأسيسات غني سازي اورانيم، مشروط بر آن كه اهداف صلح  جويانه داشته باشد و ايران ۱۸۰ روز پيش از وارد كردن مواد هسته اي به اين تأسيسات ، آژانس را مطلع كند. ساخت تأسيسات غني سازي نطنز بدون اعلان پيشاپيش به آژانس، نقض هيچ كدام از مفاد تعهدات هسته اي ايران نيست. جدي ترين مورد احتمالي نقض پيمان ان پي تي توسط ايران وجود آثار اورانيم بسيار غني شده در برخي از اين تأسيسات بوده است. با اين حال، آژانس اكنون معتقد است كه منشأ اين اورانيوم بسيار غني شده، تجهيزات آلوده اي است كه ايران وارد كرده است.
بنابر اين احتمالاهمان طور كه البرادعي روز ۱۴ سپتامبر ۲۰۰۴ تأييد كرد، علت جنجال آمريكا درباره برنامه غني سازي اورانيم ايران صرفاً سياسي است اگر چه اين موضوع هنوز مسلم نشده است.
پس از موافقت نامه ۱۹۹۵ بين ايران و روسيه براي تكميل نيروگاه بوشهر، دولت بيل كلينتون مدعي شد پلوتونيم حاصل از پسماندهاي هسته اي راكتور بوشهر مي تواند براي ساخت سلاح هاي هسته اي توسط ايران مورد استفاده قرار بگيرد. ايران و روسيه موافقت نامه اي را براي برگرداندن پسماند هاي هسته اي به روسيه به امضا رساندند. آنگاه آمريكا ادعا كرد از اين راكتور براي آموزش دانشمندان ايراني براي ساخت سلاح هاي هسته اي استفاده خواهد شد. اين اتهام بدون اعتبار است. به ياد بياوريد كه اسرائيل تنها راكتور هسته اي عراق را كه در اوزيراك در دست ساخت بود، در سال ۱۹۸۱ بمباران و نابود كرد. اما عراق پس از جنگ خليج فارس در سال ۱۹۹۱ كه برنامه تسليحات هسته اي آن كشف شد، در مسير ساخت بمب هسته اي حركت مي كرد. تجربه عراق نشان داد كه كار آژانس بين المللي انرژي اتمي در زمينه نظارت بر برنامه هسته اي اين كشور پيش از تهاجم آمريكا و انگليس عالي بود و معلوم شد اين دو كشور اشتباه كردند.
در اين حال، آمريكا خشم خود را متوجه كشورهاي ديگري نكرده است كه مي خواهند به قدرت هسته اي تبديل شوند.
آمريكا برخورداري پاكستان را از سلاح هاي هسته اي ناديده مي گيرد، به توليد سلاح هاي هسته اي توسط اسرائيل كمك كرد، فناوري هسته اي به چين صادر كرد، به تلاش كره جنوبي و تايوان براي غني سازي و توليد بمب هاي هسته اي اعتراض نكرد و در مورد اجازه ندادن برزيل به بازرسي كامل آژانس از تأسيسات در حال ساخت غني سازي اورانيم ابراز نگراني نكرده هرچند كه برزيل در سال هاي دهه ۱۹۸۰ مواد هسته اي در اختيار صدام حسين قرار دارد. اين امر سبب شده است تا برنامه انرژي هسته اي ايران به موضوعي ملي گرايانه بدل شود كه اكثريت مردم از آن حمايت مي كنند.
پيامدهاي بين المللي
برنامه هسته اي به رقابت در عرصه تسليحات هسته اي در خاورميانه منجر نخواهد شد، چون كه در اين منطقه از مدت ها قبل سلاح هسته اي وجود دارد. اسرائيل، روسيه، پاكستان و هند سلاح هسته اي دارند. تركيه عضو ناتو است و با سلاح هاي هسته اي آن محافظت مي شود. عربستان سعودي و كشورهاي عرب خليج فارس در محافظت نيروهاي آمريكايي هستند.
تركيه و مصر اخيراً به كسب راكتورهاي هسته اي ابراز علاقه كرده اند، اما اين بدان معنا نيست كه رقابتي در خاورميانه شروع شده است. طبيعي است كه مصر پس از به پايان رساندن منابع نفت و گاز خود در پي دستيابي به منابع ديگر انرژي باشد. با توجه به اتكاي تركيه به واردات نفت، گاز و برق، براي تركيه عاقلانه است كه برنامه انرژي هسته اي داشته باشد. چنانچه ايران ناچار شود از چرخه سوخت هسته اي چشم بپوشد اين امر اثر منفي نيرومندي بر توسعه نيروگاه هاي هسته اي به عنوان منابع انرژي در كشورهاي در حال توسعه خواهد داشت چون اين امر بدان معناست كه آمريكا آن بخش از مفاد ان پي  تي را كه حق تمام ملل را براي استفاده مسالمت آميز از انرژي هسته اي به رسميت مي شناسد، فقط در صورتي قبول مي كند كه كشورهاي مورد نظر را قبول داشته باشد.در هر صورت جامعه جهاني نبايد تسليم فشار ناموجه كشورهايي شود كه از پيمان هاي بين المللي به عنوان ابزاري براي پيشبرد اهداف خود و متحدان خود استفاده مي كنند.

|  اقتصاد  |    اجتماعي  |   انديشه  |   سياست  |   علم  |   ورزش  |
|  هنر  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |