يك ماجرا دو برخورد
سينا قنبرپور- واكنش متفاوت به يك محرك، آثار متفاوتي به جاي مي گذارد بويژه آنكه اين كنش و واكنش مربوط به يك معضل اجتماعي- قضائي باشد.
به عبارت ديگر اگردر مواجهه با يك جرم و يك مجرم رويه واحدي وجود نداشته باشد، اثر آن بر جامعه القاي تبعيض و بي عدالتي خواهد بود.
دستور تازه رئيس قوه قضائيه به اين موضوع توجه ويژه اي داشته است. كميته توازن در صدور آرا مي تواند نقص در واكنش به يك جرم را به رويه اي متعادل و در عين حال واحد مرتفع كند.
اما به نظر مي آيد برخلاف تاكيد رئيس قوه قضائيه محاكم بدون توجه به اثر كار خود با پرونده هاي مختلف برخورد مي كنند.
نمونه اين تعارض و تبعيض در دو ماجراي فعاليت هاي مالي است. يكي در تهران و ديگري كيلومترها دورتر از پايتخت در اهواز، اما هر دو در يك نقطه اشتراك دارند؛ روياي يك شبه پولدار شدن. ماجراي تهران و حومه اش ماجراي رويايي است در ميان جوانان با ترفند بازاريابي شبكه اي و به اسم گلدكوئيست.
ماجراي اهواز ماجرايي مشابه اما با شكلي متفاوت است. از مدتي قبل چند نفر كه همگي به سيد معروف شده بودند با دريافت سپرده هايي از مردم درمدتي كوتاه يعني 30 تا۴۵ روز معادل نصف تا 60درصد اصل سرمايه يا سپرده را به عنوان سود در قالب يك وسيله پرداخت مي كردند.
به عنوان مثال اگر كسي 6-5 ميليون تومان سپرده مي گذاشت، مي توانست در مدت زماني يك ماهه يا 45روزه صاحب يك دستگاه پژو۴۰۵ شود!
اين موضوع در اهواز سبب شد تا همه به تكاپو افتند. هر كس به اندازه توانش سرمايه اي به يكي از اين سيد ها كه در مجموع۳نفر با تعداد زيادي واسطه بودند، مي داد و بعد وسيله اي تحويل مي گرفت. اين وسيله موبايل، كولر دو تكه، خودرو و... بود و براي رنگ و بوي شرعي دادن به ماجرا هم اين توجيه مطرح بود كه پول به عنوان سود پرداخت نمي شود بلكه كالا تحويل مي شود!
به هر حال اينك پس از چند ماه و در حالي كه عده بسياري سر رسيد دريافت كالايشان رسيده، دادگاه اقدام به توقيف اموال سيد ها كرده و مردم بلاتكليف در مقابل خانه اين عده و واسطه هايشان مضطرب و نگران مانده اند.
اين درحالي است كه در هر دو مورد قوه قضائيه نسبت به غيرقانوني بودن اين فعاليت اقتصادي هشدار داده بود، اما در اهواز اقدام به توقيف اموال و دستگيري متوليان كرده، در حالي كه شركت گلدكوئيست و دفتر آن همچنان در تهران به بهانه بازگرداندن اموال مردم فعال است.
تفاوت مهمي در اين دو مورد مشهود است؛ بافت و شرايط اجتماعي در اهواز بشدت متاثر از تبعيض هاي مختلفي بوده كه بحران هاي متعددي را در چند ماهه اخير رقم زده است، اما در تهران اين موضوع توان بحران سازي ندارد.
حال به جاي آنكه دست كم رويه اي واحد
در قبال دو موضوع به كار بسته شود، عملا دست به كاري در اهواز زده شده كه بحراني تازه را به ميان مردم تزريق كرده و سبب ساز يكسري نگراني ها و حتي درگيري ها شده است. حال آنكه در تهران چنين فضايي وجود نداشت تا موجب بروز بحران شود، اما قاضي رسيدگي كننده دست به توقيف اموال گلدكوئيست نزد!
بنابراين با بررسي اين دو نمونه به نظر مي رسد كه دست به كار شدن محكمه در اهواز دور از ظرافت بوده وتاثيرات منفي در برداشته، حال آنكه مي شد مثل رويه اي كه در تهران به كار بسته شد، موضوع را حل و فصل كرد.
فرسوده ترين نقاط پايتخت
منطقه بازار ، ناصر خسرو ، پامنار و منـاطــق 17 و 11 شهرداري از كمترين ايمني برخوردارند. اين مناطق به دليل بافت فرسوده، تنگي معابر و پرتردد بودن، هنگام بروز حوادث يا آتش سوزي با بيشترين مشكل و موانع در سطح شهر روبه رو هستند.
احمد ضيايي، مدير عامل آتش نشاني تهران، اين نكته ها را در گفت وگو با ايسنا گفته و افزوده است: بافت هاي فرسوده مناطق قديمي و مركزي شهر تهران آسيب پذيرترين نقاط در مقابل حوادث هستند. در منطقه بازار تهران، دستفروشان با گذاشتن وسايل خود در كوچه هاي تنگ و باريك يا تخليه زباله ها در معابر عمومي، همواره براي ماموران آتش نشاني و نيروهاي امدادي در رسيدن به محل حادثه مشكل ايجاد مي كنند.
تجهيزات سازمان آتش نشاني متناسب با بافت هاي مختلف شهر تهران به تناسب عرض معابر و طول ساختمان ها در نظر گرفته شده كه در اين ميان تعداد قابل توجهي موتورسيكلت و خودروهاي كوچك آتش نشاني با توانايي تردد در معابر تنگ بزودي به ناوگان آتش نشاني افزوده خواهند شد.
به گفته ضيايي در حال حاضر مناطق جنوبي از جمله 21 و 22 و همچنين مناطق قديمي در شمال و جنوب شهر تهران بيشترين نياز را براي احداث ايستگاه آتش نشاني و خدمات ايمني دارند، چرا كه در اين مناطق، زمين جهت احداث ايستگاه وجود ندارد.
براي احداث ايستگاه آتش نشاني تا پايان سال آينده دست كم 45 قطعه زمين لازم است.