پنجشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۸۴ - - ۳۷۶۵
سفر و طبيعت
Front Page

تاثيرات توريسم بي برنامه بر يكي از سايت هاي گردشگري
شك داريد؟ پس سفر بي خطر
سرتان را بالا مي گيريد و با ديدن چشمان درشت قاطري كه پوزه اش را به نوك دماغتان چسبانده، دو قدم به عقب مي رويد. اين قاطرها براي حمل آدم هايي كه زياد از آب خوششان نمي آيد، مدام مسير تنگه را بالا و پايين مي روند
003594.jpg
پاكتراشي باغات و زمين هاي كشاورزي و تبديل آنها به پاركينگ. عكس: محمدرضا محمدي
معصومه صفايي
اگر تصميم گرفته ايد تعطيلات آخر هفته را براي فرار از سر و صدا و ترافيك و دود و گرما و همه مصائب شهرنشيني به همراه خانواده يا حتي يكي از آژانس هاي مسافرتي سري به تنگه واشي بزنيد، از همين حالا خيالتان را راحت كنيم؛ روز بسيار سختي را در پيش داريد. تنگه واشي ديگر آن تنگه واشي سابق نيست.
نه روستايش صفاي قديم ها را دارد و نه آبش زلالي آب رودخانه اي را كه تنها چند كيلومتر از سرچشمه اش فاصله دارد. انگار اين آب پس از طي فرسنگ ها، بعد از گذر از شهرهاي متعدد صنعتي وارد اين تنگه شده است. البته اگر توانستيد اصلا به ته تنگه برسيد. از روستاي جليزجند تا ورودي تنگه 6 كيلومتر راه است و از نقطه آغاز ترافيك(!) دقيقا درست خوانديد(!)، ترافيك، منظور همان صف ممتد اتوبوس ها وميني بوس ها و سواري هاست كه در گرماي آفتاب كيپ تا كيپ ايستاده اند و دلشان را به حركت هاي يكي دو متري كه هرازگاهي به واسطه انصراف يكي از درصف مانده ها به وقوع مي پيوندد خوش كرده اند. تا آغاز آباداني كه نشان از نزديكي به روستا مي دهد، حدود 3 كيلومتر راه است. اگر سوار ماشين شخصي هستيد كه اين امتياز را داريد جلو ضرر را همينجا بگيريد و برويد به يك گوشه ديگر. البته اگر راه برگشتي وجود داشته باشد و كارتان بيخ پيدا نكند. اگر هم سوار ميني بوس هستيد بهتر است كوله تان را به پشتتان ببنديد و راه بيفتيد، در غير اين صورت حداقل تا ساعت يك بعدازظهر مجبور هستيد روي صندلي هاي نه چندان راحت ميني بوس كه احتمالا از ساعت 7صبح پذيراي شما هستند باز هم بنشينيد و خودتان را باد بزنيد و احتمالا بدون رسيدن به تنگه، راه بازگشت را در پيش بگيريد، ولي اگر پياده مي شويد مي توانيد اميدوار باشيد بعد از طي مسافتي حدود 10كيلومتر پايتان را به آب بزنيد، آن هم چه آبي. البته اگر با زرنگي و ميانبر زدن بتوانيد خودتان را از انبوه جمعيتي كه در مسير رفت و برگشت به سوي تنگه در ترددند برهانيد. مثلا از ارتفاعي بالاتر يا پايين تر حركت كنيد. سعي كنيد در تمام طول مسير چشمتان را به هر آنچه كه مي بينيد ببنديد. مثلا اصلا سعي نكنيد به اميد ديدن منظره اي زيبا از تلفيق رودخانه، كوه و درخت به پايين نگاه كنيد. جز انبوه زباله، بخصوص بطري هاي نوشابه يك بار مصرف كه به واسطه
هوادار بودن پس زده شده و در كنار رودخانه روي هم انباشته شده اند چيزي گيرتان نمي آيد. تازه ممكن است سر بريده هم ببينيد. مثلا سر گرازي كه از شواهد پيداست طي 24ساعت اخير شكار شده و انبوه مگس هايي كه احاطه اش كرده اند. دور روبرتان هم هيچ خبري نيست مثل جمعه بازار پر است از دمپايي، كلاه، نوشابه، پفك، چيپس و.... خب بالاخره آدم هايي كه باغ ها و زمين هاي كشاورزي شان را لودر انداخته  و تبديل به پاركينگ كرده اند بايد خودشان را مشغول كنند. يك نفر براي دريافت وروديه پاركينگ كافي است. اينجا پر از جيب پر پول است .
به ورودي تنگه كه مي رسيد ديگر اگر زرنگ هم باشيد بايد منتظر بمانيد، چون دو طرف، صخره است و شما بايد فشار جمعيت را طي اين چند متري كه تا تنگه مانده تحمل كنيد. از آنجا هم كه مردم براي تفريح آمده اند هيچ عجله ندارند و لزومي هم نمي بينند كه به فكر پشت سري ها باشند. يك امروز را آمده اند كه خوش بگذرانند، بنابراين ممكن است بيش از 20دقيقه براي طي اين چند متر منتظر بمانيد و اما بالاخره آب خنك و دل انگيز؛ نوبت شماست. پايتان را در آب خنك مي گذاريد اما چند قدم جلوتر نرفته ايد كه چيزي زير آب، مچ پايتان را مي گيرد. بعد از يكه خوردن زير پايتان را نگاه مي كنيد؛ با وجودي كه عمق آب زياد نيست چيزي نمي بينيد. پايتان را بالا مي آوريد و كيسه فريزري كه اتفاقا محتوي ميوه هاي
له و لورده هم هست را از پايتان جدا كرده و پشت سرتان مي اندازيد و مسير تنگه را در ترافيكي از آدم هاي جور واجور در پيش مي گيريد. اينجا، هم بايد خودتان را از آبي كه با فشار شما را به عقب مي راند و تا بالاي زانويتان را هم گرفته، بگذرانيد و هم از لابه لاي مردمي كه هنگام سرخوردن روي سنگ ها ممكن است هر چيزي را دستاويز قرار دهند و مثلا با گرفتن كوله تان در آب غوطه ورتان كنند، عبور كنيد.
سرتان را بالا مي گيريد و با ديدن چشمان درشت قاطري كه پوزه اش را به نوك دماغتان چسبانده، دو قدم به عقب مي رويد. اين قاطرها براي حمل آدم هايي كه زياد از آب خوششان نمي آيد، مدام مسير تنگه را بالا و پايين مي روند. البته خب، درآمد خيلي خوبي هم عايد صاحبانشان مي شود، نفري 2 هزار تومان. اگر 2 نفر باشيد، 4 هزار تومان براي مسيري كمتر از 800 متر و اين درآمد اينقدر وسوسه برانگيز هست كه حتي كره الاغ يك ساله اي را كه هنوز استخوان هايش هم سفت نشده، به زير هيكل چاق آنهايي بكشند كه زورشان مي آيد، كمي به خودشان سختي بدهند و به آب بزنند.
به كتيبه اي مي رسيد كه ساختش برمي گردد به دوره سلطنت فتحعلي شاه قاجار و البته اين كتيبه هم بي نصيب از حضور گردشگران نمانده. با اسپري سياه بر گوشه اي از سنگ تراشي هاي آن نوشته اند: يادگاري از مملي، محمد، امين و ... و همچنان به راهتان ادامه مي دهيد و صحنه چشم نواز فضولات غلتان چهارپايان كه در جهت مخالف حركت شما روي آب شناورند و البته در كنار خيلي چيزهاي ديگر كه بهتر است در كشف هويتشان زياد دقت نكنيد. بالاخره تنگه تمام مي شود. به فكر تاول پايتان هستيد كه با عبور از سنگ ها حالا حتما تركيده و با وجود اينهمه آلودگي ممكن است عفونت كند.
از آب بيرون مي آييد. دشتي گسترده و سبز و در ضمن رنگارنگ كه البته رنگارنگي اش را به ميمنت حضور كيسه هاي پفك ، چيپس، بيسكويت و انواع تنقلات و خوراكي ها يافته است.
اسبي جلويت ايستاده، پاهايش به خاطر برخورد مداوم با سنگ هاي كف رودخانه زخمي است. زخمي بد و كهنه. چهره رنجورش غم دنيا را به دلتان سرازير مي كند. چشم از اسب برمي گيريد و سعي مي كنيد اين يك روز را بي خيال از معضلات اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و ... بشويد.
هر جا چشم مي اندازيد پر از آدم است. ساعت حدود 2 بعد از ظهر است و تازه پايان تنگه اول. مي گويند بعد از تنگه دوم آبشار بسيار زيبايي است، اما خستگي طي كردن مسافتي بيش از 10 كيلومتر و پاهاي تاول زده به شما اجازه پيشروي نمي دهد، البته چيزي هم از دست نداده ايد. چون آبشار هم با تمام زيبايي اش غرق در جمعيت و زباله است. جايي هم براي نشستن پيدا نمي كنيد، تازه اگر توانسته باشيد از آب خارج شويد، چون اينجا دشتي وجود ندارد،آب است و صخره؛ صخره هايي كه حتي روي كوچكترين برآمدگي اش يك نفر ايستاده. بنابراين بهتر كه بعد از تنگه اول تصميم به اطراق بگيريد. 360 درجه دور خودتان مي گرديد تا سايه اي براي نشستن پيدا كنيد. اميدي به همين نزديكي ها نداشته باشيد،  دير آمده ايد(!) همه جا ها را قبلا گرفته اند. حدود يك كيلومتر آن طرف تر چند تا درخت هست كه شايد كسي زيرش نباشد و البته هست، اما چاره اي نيست. در فاصله چند متري آنها مي نشينيد؛ باز هم زباله، تمام اطرافتان پر از زباله است. اينقدر زياد كه جايي براي نشستن نيست. زباله ها را با پا كنار مي زنيد، همانجا مي  نشينيد و غذا را خورده، نخورده، با وجود تمام خستگي برمي گرديد. ساعت حدود 4 است و ميني بوس ساعت 5 قرار است به سمت تهران حركت كند. اين هم از تنگه واشي و هديه توريسم به آن، همان بهتر كه آدم ها هرازگاهي يادي از طبيعت نكنند و براي تفريح بروند شهربازي. بيچاره تنگه واشي و بيچاره تمام مراكزي كه به عنوان سايت گردشگري برگزيده مي شوند.
راستي يك نكته قابل ذكر: هيچ اغراقي در كار نبود، اگر كوچكترين شكي داريد، سفر بي خطر، آخر هفته خوبي با تنگه واشي داشته باشيد.

جوابيه تعاوني مسكن وزارت جهاد كشاورزي
003525.jpg
عكس: ايسنا
چندي پيش در روزنامه همشهري مطلبي با عنوان مسئولان به گود بيايند به چاپ رسيد كه عكس العمل اعضاي تعاوني مسكن وزارت جهاد سازندگي را به دنبال داشت. معصومه صفايي، گزارشگر روزنامه همشهري در گزارش فوق به بيان برخي ديدگاه هاي خود و ساير فعالان محيط زيست در مورد منطقه سرخه حصار پرداخته بود. عكس مورد استفاده در صفحه موردنظر هم از خبرگزاري ايسنا گرفته شده بود. قابل ذكر است كه نامبرده هيچ گونه ارتباط كاري و حرفه اي با سازمان حفاظت محيط زيست نداشته و تنها دغدغه هاي زيست محيطي او و ديگر فعالان محيط زيست، دليل اصلي گزارش منتشره بوده است.آنچه در پي مي آيدمتن جوابيه تعاوني مسكن وزارت كشاورزي در خصوص گزارش فوق الذكر است :
مديريت محترم روزنامه همشهري ؛
عطف به مرقومه و ضمائم 19/4/83 به شماره 708 و مرقومه 30/2/83 به شماره ثبت 1008 تسليمي به دبيرخانه جريده محترم همشهري و ملاقات حضوري نماينده اين تعاوني با جناب آقاي دكتر افتاده، مديريت حقوقي آن روزنامه خواهشمند است جوابيه ذيل را در ارتباط با درج مطلبي تحت عنوان مسئولين به گود بيايند ، در صفحه 19 (طبيعت) مورخه 18 تيرماه به قلم  خانم معصومه صفايي در همان صفحه و به همان ابعاد و همان عكس در اسرع وقت طبق ماده 23 قانون مطبوعات درج و نشر كنيد.
***
در مورخه 18 تيرماه مطلب مغرضانه و اهانت آميزي در ارتباط با اعضا و مسئولين تعاوني مسكن وزارت جهاد كشاورزي در روزنامه همشهري موجبات خشم و عصبانيت حدود 20 هزار نفر از شهروندان تهراني مالكين قانوني شهرك زيتون را برانگيخت، در اين مقاله توهين آميز مالك لگدمال شد و انسانيت مورد هجمه قرار گرفت، پاسخ ذيل در ارتباط با درج اين مطلب است.
نويسنده مطلب خود را با سئوال خوبي شروع مي نمايند - سئوال ايشان اين است: چرا از دست هيچ كس كاري برنمي آيد و سپس با تكرار سئوالاتي از اين قبيل خود به پاسخگويي مي نشيند. سئوالاتي كه بايد از مسئولين و اعضاي تعاوني مسكن مي پرسيد و پاسخ و استدلال حقوقي مي گرفت. تا سيه روي شود هر كه در او غش باشد در ادامه مطلب صدور بيش از 16 حكم از محاكم قضائي به نفع تعاوني مسكن را با وارونه جلوه  دادن به نفع محيط زيست قلمداد مي نمايد. نويسنده از درون ساختمان محيط زيست مشرف بر املاك اعضاي تعاوني مسكن در محلي كه ملك آن متعلق به اعضاي تعاوني مي باشد و سازمان محيط زيست اين ملك را بدون مجوز و بدون رضايت مالكين و به صورت غيرقانوني تصرف نموده، عكس تهيه و در روزنامه چاپ مي نمايد. در ارتباط با كلمات زشت منتشره شكايت نويسنده را به خداوند مي بريم و سپس او را به دست عدالت قوه قضائيه مي سپاريم.
خانم صفايي آيا آمار شهداي اين مجموعه را در جنگ تحميلي مي دانيد؟ آيا مي دانيد اكثريت اعضاي اين تعاوني را خانواده محترم شهدا، ايثارگران، جانبازان و بسيجيان و كارمندان مظلوم بخش كشاورزي تشكيل مي دهد. چگونه به خود اجازه مي دهيد حتي به مقدسات مردم و به حسينيه مردم توهين نماييد. در سئوالي ديگر پرسيده شده، چرا جز عده معدودي به سازمان محيط زيست مراجعه ننموده و تسليم اين سازمان نشده اند. حال سئوال تعاوني اين است كه براستي اگر سازمان محيط زيست در گفتار خود صداقت داشت حداقل جواب اين عده معدود را مي داد و دو سال آنها را سرگردان نمي كرد. در سئوال بعدي مي پرسد چرا بعد از 16 سال تعداد معدودي از اعضاي اصلي تعاوني باقي مانده اند؟ جواب خيلي روشن است، اولا: اكثريت مالكين را اعضاي اصلي يا وكلاي آنها تشكيل مي دهند و حدود 700 نفر از اعضا به ديار باقي شتافته اند و ورثه آنها پيگير حقوق حقه خويش مي باشند و تعداد اندكي هم از روي استيصال و درماندگي و به علت گذشت 20 سال انتظار و جهت پاسخگويي به بخشي از نياز خانوادگي و تامين ازدواج فرزندان بزرگسال خويش مجبور به فروش ملك خود شده اند كه مسئوليت اين عمل هم به عهده سازمان محيط زيست مي باشد و لاغير.
جايگاه قانوني شما چيست كه به جاي همه مسئولين صحبت مي كنيد، تصميم سازي مي كنيد و فرياد مي كشيد براي چه كسي نوشتيد و براي چي نوشتيد براي رضاي خدا قلم فرسايي نموديد يا...
تصميم گيري در مورد املاك ما به شما چه ربطي دارد. شما چگونه به خود اجازه مي دهيد كه باتحريف مطالب از طرف مسئولان محترم نظام مقدس جمهوري اسلامي و سوءاستفاده ابزاري ازآنها قلم فرسايي نماييد، آيا شما همه مطالب رياست محترم شوراي شهر را در ارتباط با زمين ما نقل قول كرديد. آيا پاسخ رياست محترم جمهور را ملاحظه نموديد. اشاره اي به دولت آينده نموديد. گويا شما علم غيب هم داريد و از تصميم رياست محترم جمهوري آينده جناب آقاي دكتر احمدي نژاد مطلعيد، زهي خيال باطل كه اين بسيجي دلاور و اين رئيس جمهور مستعضفين در ارتباط با احقاق حق قانوني شهروندان و رساندن حق به حق دار، لحظه اي درنگ نمايد و خداي ناكرده با منصوب نمودن مديراني نالايق حقوق مردم را ضايع نمايد هرگز (مژده اي دل كه مسيحا نفسي مي آيد) مسئولان محيط زيست بايد بدانند كه راهي به جز تمكين به قانون وجود ندارد و مالكين و اعضاي تعاوني مسكن شهرك زيتون هرگز تسليم نخواهند شد. محيط زيست پس از چندين سال طي نامه شماره 768 مورخ 18/3/84 توانسته است موافقت 95 قطعه از پرديس را بگيرد. تمامي تصميماتي كه پشت درهاي بسته و بدون حضور و رضايت مالكين گرفته شود فاقد هر گونه وجاهت قانوني و محكوم به شكست مي باشد. نويسنده خود را متولي ماوا و مسكن وحوش و جانوران مي داند و اين درحالي است كه مالكين اين اشرف مخلوقات را در دو دهه از داشتن سرپناه محروم نموده اند آيا 20 سال انتظار كافي نبود كه سازمان شما بتواند از طرق قانوني چاره اي بينديشد و آيا مالكين بعد از 20 سال انتظار حق ندارند در ملك شخصي خويش با در دست داشتن بيش از 4 هزار سند رسمي سيم سربي تفكيكي براي خود سرپناهي ايجاد نمايند؟ ذكر القاب و عناويني همچون ريه تهران و بهشت ايران بر مالكيت اعضاي تعاوني از طرف محيط زيست سوداگري نيست. آن زماني كه قلب و كليه و مغز و جاي جاي پايتخت به آسمان خراش ها مبدل گرديد سازمان محيط زيست چه مي كرد؟ كه حالا ريه تهران را مي خواهد. آيا احداث سرپناه به مقدار 30 درصد زمين توسط مالكين و تبديل مابقي آن به فضاي سبز توسط خود مالكين به ريه تهران صدمه مي زند يا باقي ماندن بيابان بي آب و علف احداث يك طبقه خانه، اكوسيستم را به هم مي ريزد يا تصرف زمين تعاوني توسط سازمان محيط زيست و ايجاد بناي چهار طبقه- احداث پايانه و ترمينال شرق احداث اتوبان ها وجود چندين ده و روستا در اطراف همين قطعه زمين وجود كارخانه هاي متعدد و هزاران بناي ديگر از پادگان گرفته تا معدن مترو و ...
سازمان محيط زيست تا كي مي خواهد نافي و مخل حقوق مكتسبه مالكين باشد. صداقت بيان قيمت قطعات 300 متري ما را كه به قول خود شما گرانبهاترين زمين تهران است را دارد. آيا قادر به پرداخت بهاي همچين زمين باارزشي مي باشد، آيا مي دانيد ميانگين قيمت زمين در تهران كمتر از متري 700 هزار تومان نيست. ما اعضا و مالكين حقوق خود را مي شناسيم و درد بي خانماني را چشيده ايم. پرداخت اجاره بهاي كمرشكن را تحمل نموده ايم نگاه تحقيرآميز اطرافيان و همسر و فرزندان خويش را ساليان دراز به يدك كشيده ايم و هستي خويش را با تنها اميدمان يعني يك قطعه زمين پيوند ناگسستني داده ايم و بهشت خود را به بهانه نمي دهيم. شما به آگهي تملك محيط زيست اشاره نموده ايد، آيا مي دانيد كه بالاترين مقام سازمان محيط زيست يعني خانم دكتر ابتكار در مورخه 15/12/82 در مورد خريد اراضي ما فرمودند بحثي در مورد خريد اراضي وجود ندارد، اعضا فقط معوض مي گيرند و اين بدان معني است كه سازمان براي اجراي تملك، نه مصوبه اي دارد و نه تامين بودجه اي ونه رديف و اعتباري. در مورد معوض هم اگر به قانون معتقديد، به استناد بند 6 قانون تملك مورخه 1358 مصوبه شوراي محترم انقلاب كه شرط معوض را منوط به رضايت مالك مي داند عملا آگهي سازمان محيط زيست نسبت به املاك اين جانبان فاقد وجاهت قانوني است. آيا مي دانيد كه همان معوض پيشنهادي محيط زيست به استناد جوابيه وزارت مسكن متعلق به سازمان محيط زيست نمي باشد كه هيچ داراي معارضين زيادي است كه عملا جايگزين زمين هاي ما نمي تواند باشد و بعد از چندين سال توانسته موافقت 95 قطعه را بگيرد و اين يعني معوض اعضا و اين در حاليست كه اعضاي تعاوني مسكن بارها مراتب مخالفت خود را با پذيرش زمين معوض پيشنهادي محيط زيست اعلام نموده اند كه پرونده در شعبه 8 دادگاه تجديدنظر جهت ملاحظه استدلال حقوقي و قانوني اعضا موجود مي باشد- اگر سازمان محيط زيست به قانون پايبندند، چگونه در حالي كه آگهي تملك محيط زيست به استناد حكم 1110 شعبه دوم ديوان عدالت اداري لغو موقت مي باشد و هنوز هيچ حكم قطعي در اين ارتباط صادر نگرديده سازمان قصد اجراي تملك زودرس را دارد. در مورد جابه جايي پلاك اظهارنظر فرموديد اگر پلاك ثبتي ملك ما با مالكيت ما سنخيت ندارد پس چرا سازمان محيط زيست قبل از انتشار آگهي تملك اقدام ننمود و حال كه اقدامات لازم را پيگيري كرد وجواب هم شنيد باز اصرار غيرقانوني مي نمايد، اگر پلاك ثبتي مغاير با مالكيت ماست پس چرا سازمان محيط زيست مي خواهد اين پلاك را تملك نمايد چرا مالكيت ما را به رسميت مي شناسد- چرا مي خواهد تملك نمايد. آيا ميدانيد مفهوم آگهي تملك چيست، آيا مي دانيد چه مي گوييد و چه مي كنيد؟
بياييد همگي فرموده گوهربار مولاي متقيان علي(ع) را آويزه گوش نماييم كه فرمودند: بزرگترين گناه ترس است .ترساندن اعضا و نمايندگان و مسئولين تعاوني از طرف مسئولين محيط زيست نمي تواند صاحبان حق را نسبت به پيگيري حقوق حقه خويش منصرف نمايد كه از مولاي خود آموخته ايم چنانچه بترسيم مرتكب گناه كبيره شده ايم.
والسلام
تعاوني مسكن مركزي وزارت جهاد كشاورزي و۴۰۰۰ مالك شهرك زيتون

گشت و گذار
آئين نامه توسعه طبيعت گردي در هيات دولت تصويب شد
هيات وزيران در جلسه روز دوم مرداد بنا به پيشنهاد مشترك وزارت جهادكشاورزي، سازمان حفاظت محيط زيست و سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري (موضوع نامه شماره 4116ـ۱‎/۸۴۱ در تاريخ 21 تير سال 84 سازمان حفاظت محيط زيست) و به استناد اصل يكصد و سي و هشتم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، آئين}نامه طبيعت گردي را تصويب كرد.
به گزارش فارس، در ماده يك اين آئين نامه، منظور از طبيعت گردي (اكوتوريسم)، برآوردن تمنّيات و تمايلات خردمندانه و انساني گردشگران طبيعت در محيطي طبيعي، فرهنگي، آموزشي و غيرمصرفي و به صورت پايدار و در حد ظرفيت قابل تحمل با حداقل تاثير منفي بر محيط طبيعي و فرهنگي تحت شرايط و ضوابطي كه ضمن حفظ محيط  زيست و فرهنگ بومي و ارزش هاي آن، امكان رشد اقتصادي و محلي را فراهم آورد، عنوان شده است.
در ماده 2 اين آئين نامه ذكر شده است كه به منظور سياستگذاري و هماهنگي در زمينه توسعه طبيعت گردي و تسهيل و هدايت فعاليت ها و امور مندرج در اين مقررات، كميته ملي طبيعت گردي (اكوتوريسم) مركب از معاونان وزارت جهادكشاورزي، سازمان حفاظت محيط زيست و سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري و يك نفر از متخصصان مجرب طبيعت گردي كشور به پيشنهاد سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري و تاييد نمايندگان دو دستگاه ديگر تشكيل مي شود.
وظيفه اين كميته شامل تدوين سياست هاي توسعه طبيعت گردي در كشور، هماهنگي بين دستگاه هاي ذي ربط در امر اكوتوريسم به منظور فراهم كردن زمينه توسعه گردشگري طبيعي در كشور، معرفي مناطق و محدوده هاي مستعد طبيعت گردي در محيط ها و نقاط مناسب جنگلي، كوهستاني، مرتعي، بياباني و دريايي، تعيين ضوابط تاسيس مناطق نمونه طبيعت گردي، فراهم كردن زمينه سرمايه گذاري بخش غيردولتي و جلب حمايت بخش هاي دولتي و غيردولتي جهت تحقق اهداف و مقاصد مقرر در اين مقررات، تشويق و ترويج فرهنگ طبيعت دوستي و طبيعت گردي و اجراي برنامه هاي آموزشي و اطلاع رساني است. همچنين تصويب شرايط و دستورالعمل هاي تخصصي و فني موسسات طبيعت گردي و تاييد صلاحيت و نظارت بر نحوه فعاليت آنها، حمايت و پشتيباني از موسسات داراي مجوز فعاليت طبيعت گردي و كانون ها و جوامع محلي و غيردولتي واجد صلاحيت و فعال در اين زمينه، هماهنگي و نظارت و پيگيري به منظور پيشنهاد و تخصيص اعتبارات موردنياز اجراي برنامه هاي طبيعت گردي، فراهم  كردن زمينه استفاده از منابع مالي موضوع ماده (11) قانون تشكيل سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري و توسعه طبيعت گردي از ديگر وظايف اين كميته است.
بر اساس اين مصوبه، پيشنهاد ضوابط و پيگيري برنامه ريزي و طراحي جهت احياي مناطق مستعد طبيعت گردي كه در حال حاضر تخريب شده يا به مصارف ديگري اختصاص يافته اند و اجراي ساير وظايف و اختيارات كه در اين مقررات براي كميته ملي تعيين شده است، از ديگر وظايف كميته ملي طبيعت گردي عنوان شده است.
گفتني است طبق اين آئين نامه، تصميمات كميته ملي طبيعت گردي به اتفاق آرا صورت مي گيرد. آئين نامه داخلي و زمان و نحوه تشكيل و اداره جلسات و ابلاغ تصميمات و محل دبيـرخانـه و وظايـف آن مطابـق دستـورالعملي خواهـد بـود كه توسط كميتـه ملـي طبيعت گردي تهيه و به تاييد روساي سازمان هاي مذكور در اين آئين نامه مي رسد. در بخش ديگري از اين آئين نامه برنامه هاي طبيعت گردي عنوان شده است كه از جمله آنها مي توان به طبيعت گردي متمركز كه از طريق استقرار در مراكز اقامتي و مركز بازديدكنندگان يا بازديدهاي چندروزه صورت مي گيرد، طبيعت گردي غير متمركز متضمن بازديدهاي كوتاه مدت با وسايل و امكانات غيرثابت، اشاره كرد.
البته ايجاد هرگونه تاسيسات و امكانات اقامتگاهي و گردشگري از قبيل كمپينگ و چادر و ساير تسهيلات بايد هماهنگ با شرايط محيط و خصوصيات طبيعي و فرهنگي منطقه بوده و با رعايت ضوابط و مقررات مربوط، به تاييد كميته ملي گردشگري رسيده و مجوز لازم اخذ شده باشد. ايجاد تاسيسات و امكانات مذكور در مناطق چهارگانه موكول به كسب مجوز سازمان حفاظت محيط زيست است. در ماده 5 آئين نامه مذكور، طرح هاي طبيعت گردي با رعايت ضوابط و مقررات و تاييد دستگاه مربوطه ممكن است در بخش هايي از مناطق زير كه داراي جاذبه ها و ويژگي هاي خاص طبيعت گردي باشند تهيه و پس از تصويب كميته ملي به مرحله اجرا درآيند.
اين مناطق شامل منابع طبيعي ملي تحت اختيار و مديريت سازمان جنگل ها، مراتع و آبخيزداري كشور، مناطق چهارگانه و تالاب ها و مناطق شكار ممنوع تحت اختيار مديريت سازمان حفاظت محيط زيست، مناطق داراي جاذبه هاي طبيعي واقع در محدوده هاي فرهنگي،  تاريخي و باستاني تحت اختيار سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري است.
همچنين محدوده هاي مناسب واقع در املاك و مستثنيات قانوني اشخاص با رعايت حقوق ايشان كه امكان و استعداد لازم جهت اجراي برنامه طبيعت گردي را داشته باشند و ساير مناطقي كه داراي جاذبه هاي طبيعت گردي بوده و در حال حاضر تخريب شده و يا به كاربردهاي ديگري اختصاص يافته اند، پس از احيا يا تغيير در شيوه بهره برداري به طرح هاي موضوع اين ماده اختصاص مي يابند.
در ماده 6 اين آئين نامه، اجراي برنامه هاي گردشگري را تحت نظر و راهنمايي راهنمايان گردشگري كه صلاحيت آنان به تاييد سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري مي رسد، ضروري اعلام كرده است. البته شرايط و ضوابط تخصصي و فني راهنمايان گردشگري و موسسات طبيعت گردي توسط كميته ملي گردشگري تعيين خواهد شد.

باغ وحش
مارها در تهران
از 23 مرداد ماه قرار است در فرهنگسراي بهمن، نمايشگاه مار برگزار شود. جامعه گياه درماني ايران با همكاري سازمان فرهنگي - هنري شهرداري تهران و موسسه فلات قاره اقدام به برگزاري نمايشگاه آموزشي، علمي و تفريحي مارهاي سمي و غير سمي زنده كرده است.
اين نمايشگاه به منظور فرهنگسازي و آشنايي بيشتر مردم با فوايد وجود مار در طبيعت برگزار شده و با توجه به اينكه براي اولين بار مردم از نزديك بدون ترس و واهمه از اين موجودات ديدن مي كنند، از جذابيت  خاصي برخوردار است. در اين نمايشگاه مردم با مطالب علمي و حقايقي در مورد مارها آشنا مي شوند كه به نوبه خود از ابعاد آموزشي مناسبي برخوردار است. مخصوصا كودكان در ارتباط مستقيم با مارهاي غيرسمي عكس العمل هاي دوستانه اي از خود بروز مي دهند.
البته اين نكته را نيز بايد مد نظر قرار داد كه همانقدر كه ترس بيجا از حيوانات خوب نيست، بي پروا به حيوانات نزديك شدن و گرفتن آنها نيز خطرناك و غير عاقلانه است، بخصوص در مواجهه با مارها كه تشخيص سمي و غيرسمي بودن آنها فقط توسط كارشناسان ميسر است و تنها به صرف مشخصات ظاهري و شباهت آنها با نمونه هاي غيرسمي ديگر نمي توان از بي خطر بودن آنها اطمينان حاصل كرد. بنابراين در اين زمينه بايد دقت كافي صورت بپذيرد تا آموزش به بيراهه نرود. اينكه صرفا هدفمان آشنايي مردم با مار به منظور دوستي آنها با طبيعت است، بدون دادن آگاهي و هشدارهاي لازم، ممكن است براي افراد مخاطره آميز بوده و آنها را در طبيعت گرفتار كند. هميشه اين نكته بايد مد نظر قرار گيرد كه مارها با كسي شوخي ندارند، البته تا زماني كه احساس خطر نكنند. نه تنها مار، بلكه هيچ يك از حيوانات، در مواقع احساس خطر رفتارشان قابل پيش بيني نيست.
خرچنگ و ترس از رقباي قوي تر
موهاي حسي روي شاخك هاي خرچنگ ها به آنها اجازه مي دهد از طريق فرمون هاي شيميايي رقباي قوي را كه در صحنه مبارزات براي تصاحب جفت، آنها را شكست داده اند، شناسايي كنند.
محققان دانشگاه بوستون موفق شده اند مكانيزمي را شناسايي كنند كه خرچنگ ها با استفاده از آن، رقبايي را كه آنها را در ميدان مبارزه بر سر يك خرچنگ ماده از صحنه بيرون رانده اند، به ياد بياورند.
خرچنگ هايي كه در فصل جفتگيري براي تصاحب ماده ها با يكديگر به مبارزه برمي خيزند، در هنگام
شكست خوردن از حريف قوي تر، مشخصه هاي آن را به خاطر مي سپارند و از نزديك شدن به آنها پرهيز مي كنند. جل آتما و مك جانسن از برنامه تحقيقات دريايي دانشگاه بوستون به اين نكته پي برده اند كه شناسايي خرچنگ ها، متكي بر گيرنده هاي شيميايي خاصي است كه روي موهاي شاخك هاي خرچنگ جاي دارد. اين موها در برابر بو حساس هستند و وظيفه آشكارسازي ماده شيميايي فرمون را در ادرار خرچنگ هاي رقيب برعهده دارند. اين دو محقق، اين موهاي حساس را از روي شاخك هاي شكست خورده تراشيدند و مشاهده كردند كه اين خرچنگ ها بدون ترس بارها و بارها به سراغ خرچنگ هاي قوي تر مي روند كه آنها را در مبارزه بر سر جفت، شكست داده بودند.

|  جهانشهر  |   خبرسازان   |   دخل و خرج  |   در شهر  |   سفر و طبيعت  |   شهر آرا  |
|  يك شهروند  |

|   صفحه اول   |   آرشيو   |   بازگشت   |