پنجشنبه ۱۳ مرداد ۱۳۸۴ - - ۳۷۶۵
شهرهاي ناموفق، حاشيه هاي موفق
زير آن سقف ها فقط مي شود خوابيد
شهرهاي جديد به خاطر ناديده گرفتن خط فقر شهري نتوانستند جمعيت هدف را جذب كنند، به همين دليل حاشيه ها موفق تر از شهرهاي جديد بودند. به اعتقاد سهراب مشهودي، شهرساز، با توجه به اين شرايط، فايده حاشيه ها بيشتر از ضررشان است.
003546.jpg
عكس: علي زارع
سعيده عليپور
اعتقاد بسياري از كارشناسان اين است كه شهرهاي جديد نبايد خوابگاهي باشند، اما در عمل به جاي شهر فقط خوابگاه ساختند وقتي همه عناصر فعاليتي در تهران است، فقط مي توانيم در اطراف شهر خوابگاه احداث كنيم
كاركرد شهرهاي جديد و لزوم وجود اين شهرها در كشور چند وقتي است كه چه به صورت تئوري و چه به صورت عملي نمود يافته است، اما تجربه تقريبا ناموفق چند شهر جديد در اطراف تهران اين سئوال را ايجاد كرده است كه چرا شهرهاي جديد نتوانسته اند آن نقشي را كه بايد بر عهده بگيرند؟
در همين رابطه با سهراب مشهودي، شهرساز و معمار و مدرس دانشگاه به گفت وگو نشسته ايم. او معتقد است حاشيه ها براي تهران مفيد تر از شهرهاي جديد بوده اند. چرا كه ايجاد شهرهاي جديد پيامد نگاه نادرست به سطح ثروت متقاضيان اين شهرها بوده است. آنچه مي خوانيد تحليل اين مدرس دانشگاه در مورد شهرهاي جديد در كشور است.
در كنار شهرهاي بزرگ كشور، شهرهاي جديدي احداث شده است. اين شهرها با كاركردهاي مشخص و هدف معيني احداث شد، اما به نظر مي رسد در جذب جمعيت مورد هدف موفق نبوده است. به نظر شما دليل اين موضوع چيست؟
بزرگترين علتي كه باعث شده تا شهرهاي جديد به نتيجه نرسد اين است كه خط فقر سكونت شهري را ناديده گرفته است.
سكونت در بيرون از شهر بيشتر مختص كساني است كه درآمدي زير خط فقر در شهر اصلي دارند. آنها به اين دليل كه در شهر اصلي نمي توانند زندگي كنند، مي آيند در يك بيابان 120 كيلومتري تهران ساكن مي شوند، ولي در اين شهرها استانداردها و معيارهايي گذاشته شده كه سكونت در اين خانه ها را برايشان گران تمام مي  كند و آنها قادر نيستند در شهرهاي جديد ساكن شوند. از سويي گروه هاي متمول تر نيز علاقه اي به سكونت در اين شهرها ندارند. بنابراين توسعه شهرهاي جديد به آن شكل كه بايد پيش نمي رود.
پس با اينكه براي اين شهرها كاركرد خوابگاهي در نظر گرفته نشده، اما جنبه  خوابگاهي دارند؟
بله! اين اعتقاد بسياري از كارشناسان است كه اين شهرها نبايد خوابگاهي باشند، اما در عمل به جاي شهر فقط خوابگاه ساختند. وقتي همه عناصر فعاليتي در تهران است، فقط مي توانيم در اطراف شهر خوابگاه احداث كنيم.بعضي از شهرها را هم دولت نساخت، مثل كرج كه خودش تبديل به يك شهر خوابگاهي با 5/1 ميليون نفر سكنه شد.
آيا برنامه ريزي نادرست دولت در توفيق نداشتن اين شهرها موثر بود؟
به طور كلي اشتباه دوم در احداث شهرهاي جديد اين بود كه ايجاد اين شهرها را خود دولت به عهده گرفت. دولت همواره طرح ها را در اجرا گران مي كند. در عين حال بسيار آهسته و دير آن را به نتيجه مي رساند.شهرهاي جديد با پولي كه از مردم گرفتند قرار بود بسياري از خدمات را در اختيار ساكنان اين شهرها قرار دهند، اما نتوانستند اين كار را انجام دهند. مثلا شهر پرديس به ازاي پولي كه از مردم گرفت، نتوانست معابر آب و برق شهر را تامين كند. خب! واضح است كه مردم هم نمي روند توي بيابان زندگي كنند. بنابراين شهرهاي جديد در ريشه و نگاهش ناموفق بود.
به نظر مي رسد شهرهاي جديد كشورهاي توسعه يافته فرق عمده اي با ايران دارند و آن اين است كه شهرهاي جديد در آنجا به شكل يك شهر واقعي رشد مي كنند. يعني شهر از يك هسته كوچك شروع مي شود و كم كم توسعه پيدا مي كند و بزرگ مي شود و امكانات آن هم به همان نسبت رشد پيدا مي كند. يعني ابتدا تقاضا براي ساكن شدن و بعد ساخت و عرضه مسكن. نه اينكه ما تعداد انبوهي واحد مسكوني بسازيم و بدون در نظر گرفتن امكانات رفاهي توقع داشته باشيم مردم شهر را رها كنند و بيايند ساكن شهرهاي جديد شوند.
همين طور است. در مرحله نخست انتخاب شهر جديد بايد از دل آن كشور باشد. هر سال تعدادي شهر در كشور به صورت طبيعي تشكيل مي شود كه شامل روستاهايي است كه شهر مي شوند و حاشيه نشيني شهرهاي بزرگ مثل اسلام شهر و ...
اگر ما در اين راستا حركت مي كرديم و مي ديديم كجا پتانسيل تبديل شدن به شهر را دارد و بعد سيرش را انتخاب مي كرديم، شايد موفق مي شديم، ولي برعكس عمل كرديم.
يعني ما بايد روي همان حاشيه ها كار مي كرديم؟
بله! يا آن حاشيه ها يا آن روستاهايي كه در شرف تبديل شدن به شهر هستند. اگر هشتگرد جاي مناسبي براي تبديل شدن به شهر بود، به يقين آن پتانسيل بايد در آن روستايي كه نزديك هشتگرد هست، ديده مي شد.
اگر ما روند تحول واقعي  كشور را پيدا كنيم و در آن جهت حركت كنيم، موفق مي شويم. فقط بايد در اين شهرها اشتغال ايجاد كنيم و يا شهر را سر راه كساني كه قصد مهاجرت دارند، بسازيم. نخست بايد اشتغال ايجاد كنيم، بعد از آن شهر ايجاد مي شود. البته اشتغال بايد شكل پيچيده اي از عوامل مختلف باشد. برا ي مثال شهري كه در اطراف مس سرچشمه ايجاد شده، شهر مطلوبي نيست. شهرهاي بسيار خشك كه فشارهاي روحي سنگين براي مردمش ايجاد مي كند، يا شهرهاي نزديك به پادگان هاي نظامي مطلوب نيستند. اينها شهرهاي ناقصي هستند.
هيچ طرح يا مطالعه اي در اين رابطه انجام نشده است؟
طرح هاي ناحيه و شهرستان كه تهيه شده بود، در سلسله مراتب سكونت نقاطي را تعيين كرد. چنين مطالعاتي وجود داشت، اما متاسفانه در شروع احداث شهرهاي جديد به اين طرح ها توجهي نشد. در حالي كه راستا و جهت توسعه شهري در اين طرح ها مشخص بود. به هر حال هر ساله شهر جديدي تشكيل مي شود. ما هر سال چه بخواهيم، چه نخواهيم تعداد زيادي از روستاها تبديل به شهر مي شوند. چون طبق مقررات جمعيت وقتي از 5 هزار نفر فراتر مي رود آن روستا تبديل به شهر مي شود و به محض اينكه به اين آستانه مي رسند رشد پيدا مي كنند.
ولي بعد به شهرهاي حاشيه اي مثل پاكدشت و سلطان آباد و ... تبديل مي شوند.
اين معضل در تهران نمود جدي پيدا كرده است. روستاهاي اطراف تهران كه رشد پيدا مي كنند و تبديل به شهر مي شوند، به حاشيه هايي تبديل مي شوند با آسيب هاي جدي.
من معتقدم حسن وجود حاشيه ها بيشتر از ضررشان است و در واقع كساني را كه درآمدي زير خط فقر سكونت شهري دارند، به بيرون از شهرها هدايت
مي كند. اين مسئله از فشار شهر مركزي كم مي كند. در حال حاضر بيشترين كساني كه در اسلامشهر سكونت دارند، از تهران مهاجرت كرده اند نه از شهرستان ها.حاشيه نشيني بخشي از توسعه شهر است. شهر بزرگ شامل يك شهر بزرگ و شهرهاي كوچك است.
اين حاشيه ها را مي شود جهت و سامان داد و پيش برد، ولي متاسفانه ما جلوي آن مي ايستيم. وقتي نمي توانيم با آن مقابله كنيم چرا كه جمعيت آن زياد شده است. آن وقت ديگر نمي توانيم آن را سامان بدهيم، چون تمام پايه هاي اوليه آن بدون سامان ايجاد شده است. بايد از اول براي حاشيه هاي اين شهرهاي بزرگ فكر كرد. اگر ما فكر مي كنيم 15 درصد جمعيت نمي توانند داخل تهران زندگي كنند، در شهرهاي ديگر هم نمي توانند زندگي كنند. چون شغل ندارند. ما بايد بگذاريم در اطراف تهران 15 درصد حاشيه نشيني مناسب شكل بگيرد.
در حال حاضر مي شود براي اين حاشيه ها كاري كرد يا خيلي دير شده است؟
به طور حتم مي شود. منتهي بايد هر چه زودتر اقدام كرد. چون هرچه زمان مي گذرد، كار ساماندهي اين مناطق سخت تر مي شود.
آيا در حال حاضر نقاط جديدي در اطراف تهران پتانسيل تبديل به حاشيه را دارند؟
به دليل نداشتن نگاه درست از جمعيت ساكن شهرك پرديس در شمال شرق تهران، سطح ثروت را در اين شهر بالا بردند. در نتيجه بين شهرك پرديس و رودهن، جايي به اسم شهرك وليعصر پديد آمد. زماني كه پرديس هنوز نتوانسته بود 10 هزار نفر جمعيت را هم جذب كند، جمعيت شهرك وليعصر از 70 هزار نفر فراتر رفت.
اكنون ديگر طراحي خيابان هاي اين شهر بر اساس اصول شهرسازي كار خيلي سختي است. واقعيت اين است كه اگر ما نتوانيم براي مردم شغل درست و مكان درست براي زندگي فراهم كنيم، آنها خودشان اقدام مي كنند.
اما چندي پيش وزير مسكن مسئله اي را در مورد گران كردن شهرها مطرح كرده بود. گويا قصد دارند با گران كردن شهرها بار شهر را كم كنند. آيا اين موضوع در راستاي سياست اقبال به شهرهاي جديد نيست؟
اگر شهرها را گران كنيم،مردم همه به مناطق حاشيه اي پناه مي برند. بنابراين بايد فكري به حال اسكان آنها در مناطق كم قيمت كنيم. بنابراين بايد اسلامشهر، محمدشهر و ... را به رسميت بشناسيم.
من پيشنهاد مي كنم كه شهرك واوان را مطالعه كنيم. چرا شهركي به اسم واوان ايجاد مي شود و در كنار آن محمدشهر، اسلام شهر، اكبر شهر تشكيل مي شود. واوان بزرگ نمي شود، اما اين شهرها روزبه روز رشد مي كنند، در حالي كه شهر رسمي بزرگ
نمي شود.
منبع: www.uan.ir

حفره اي ديگر در خيابان پانزدهم گاندي
زير پايمان سفت نيست
003543.jpg
هنوز 53 روز از آن روزي كه عكاس و خبرنگار ما با عجله خودشان را به خيابان پانزدهم گاندي رساندند تا باز شدن حفره اي عميق و بزرگ در آن خيابان را گزارش كنند، نگذشته است. حفره اي كه پيش از اين 4 بار به اندازه بلعيدن دو ماشين دهان باز كرده بود، يكي، دو روز پيش براي پنجمين بار ايجاد شد، البته با كمي فاصله از محل قبلي.
تلفن تحريريه كه زنگ مي زند، هميشه منتظر خبري هستيم، اما انتظار شنيدن در مورد اين اتفاق عجيب را نداشتيم. صداي آن طرف خط، بدون مقدمه تاريخ هفدهم خرداد را يادآوري مي كند و گزارش قبلي ما را از حفره اي كه براي چهارمين بار باز شده بود. نمي دانم گزارشگر ما به عمد گزارش خودش را با ذكر تاريخ و نام خيابان شروع كرده بود يا نه، اما هرچه بود اين تاكيد روي تاريخ نشان مي داد كه بايد يادمان باشد آخرين بار چه موقع اين اتفاق افتاده است و همان طور كه در انتهاي گزارش نوشته شده است: معلوم نيست كه كوچه پانزدهم گاندي آبستن حوادث پنجمي خواهد بود يا نه؟
البته كه خواهد بود. مرد از آن سوي خط گزارش مي كند: دو روز است كه نشست خيابان شروع شده و هر ساعت بيشتر مي شود. چاله قبلي در ضلع شمالي خيابان ايجاد شده بود، اما اين بار خيابان در ضلع جنوبي و كمي پايين تر از چاله قبلي نشست كرده است، با اين حال نشست به سمت چاله قبلي مي رود و احتمال دارد دوباره چاله اي بزرگ ايجاد شود... خيابان بسته نشده و ماشين ها از روي محل نشست، رفت وآمد مي كنند، ممكن است هر لحظه گودالي دهان باز كند و فرو بروند... حدس مي زنيم از زير اين زمين آب قنات يا چيزي شبيه آن عبور كند.
گفته هايش تمام مي شود و مي رود تا منتظر ماموران شهرداري كه وعده داده اند با تجهيزات برگردند، بماند، اما شهرداري تنها مي تواند موضوع را به سازمان مربوطه (سازمان آب و فاضلاب) گزارش داده و بعد از رفع مشكل، چاله را پركند يا خيابان را دوباره بسازد. وظيفه رفع عيب ريشه اي به عهده اين نهاد نيست. همان دفعه مسئول واحد حوادث آب زرگنده گفته بود كه اين آب در همان نزديكي ها باعث نشست دوباره زمين مي شود.
تا روز 11مرداد، هنوز خبري از سازمان آب و فاضلاب نبوده است. لابد فكر مي كنند بايد آبي در حفره باشد تا در صحنه حاضر شوند، اين تاريخ را هم در انتها ذكر كرديم كه يادمان باشد، شايد ششمين حادثه هم در راه باشد، در همين نزديكي ما.

شايد اجبار فوري تر از فرهنگسازي باشد
كمربندهايي كه بايد بسته باشند
دو مسافر جلو نشسته بودند، يكي از آن ديگري كمي چاق تر و چهارشانه تر بود، اما به هر حال جا شده بودند. راننده كه بي شباهت به شخصيت هاي فيلم هاي تبليغاتي راهنمايي و رانندگي نبود، از خيابان فرعي با سرعت در كوچه اي  پيچيد و بالاخره بعد از پشت سر گذاشتن چندين خيابان فرعي و كوچه به اتوبان نزديك شد. دست  برد و كمربند نصفه نيمه را روي سينه رها كرد و با سرعت به اتوبان وارد شد و با سرعت بيشتر به راه خود ادامه  داد كه ناگهان با عجله به دو مسافري كه به زور جلو اتومبيل جا شده بودند، گفت: آقايون كمربند ايمني رو ببنيديد وگرنه بايد 5 هزار تومان پياده شيم. مسافر كناري دست  برد و بند مشكي را روي خود و سينه مسافر كنار دستي اش رها كرد، از مقابل دو پليس كه برگه جريمه به دست داشتند، عبور كرده و اتوبان را پشت سر گذاشتيم. ماشين  به مقصد نرسيده، مسافران جلويي و راننده كمربندهاي نمايشي را به سويي رها كردند و هر كس پي كاري رفت. اين ساده ترين تصويري است كه بارها و بارها در مواجهه با رانندگان و سرنشينان آنها براي استفاده از كمربند ايمني رو به رو مي شويم، اين طرز برخورد با اين وسيله ايمني، بخصوص در مورد اتومبيل هاي فرسوده و از رده خارج مصداق بيشتري دارد.
بستن كمربند ايمني براي راننده و تك سرنشين جلو خودرو از آبان امسال در معابر شهري و برون شهري اجباري مي شود.
معاون راهنمايي و رانندگي نيروي انتظامي گفت: آئين نامه كمربند  ايمني و كلاه ايمني اخيرا در هيات دولت به تصويب رسيده و به راهنمايي و رانندگي ابلاغ شده است. سردار محسن انصاري با اشاره به تصويب آئين نامه مذكور در 20 تيرماه امسال در هيات دولت، افزود: از 20 مرداد ماه جاري به مدت دو ماه آموزش و اطلاع رساني را براي مردم اعمال خواهيم كرد و از آبان سال جاري نيز اعمال مقررات به صورت جدي آغاز مي شود.
وي با اعلام اين مطلب كه تاكنون بستن كمربند ايمني در بزرگراه ها و اتوبان ها اجباري بود، تصريح كرد: طبق آئين نامه جديد، بستن كمربند ايمني و گذاشتن كلاه ايمني در همه معابر شهري اجباري مي شود و در صورت تخلف و سرپيچي از قانون، متخلفان مبلغ 10 هزار تومان جريمه مي شوند.
انصاري مبلغ جريمه فعلي متخلفان از قانون بستن كمربند ايمني و كلاه ايمني را 7 هزار تومان عنوان كرد و گفت: بر اساس آمار به
دست آمده، 68 درصد مرگ و ميرهاي ناشي از تصادفات بر اثر ضربه مغزي بوده است كه اين وضعيت با اعمال قانون كمربند ايمني و كلاه ايمني به 58 درصد كاهش يافته است. صاحبنظران و محققاني كه در خصوص استفاده از صندلي و كمربند ايمني پژوهش كرده اند، به والديني كه تصميم دارند با كودكان خود سفر كنند، توصيه مي كنند در صورتي سلامتي كودكان حفظ مي شود كه از صندلي و كمربند ايمني به طور هميشگي و صحيح استفاده شود. نگرش والدين نسبت به صندلي ايمن و كمربند ايمني بسيار مهم است، چون اگر والدين به طور خودكار پس از سوار شدن به اتومبيل كمربند ايمني خود را ببندند، كودكان نيز اين رفتار را تقليد كرده و صندلي ايمني و كمربند ايمني را قبول مي كنند. براي حفظ سلامت و ايمني كودكان بايد توجه داشت كه هيچ كس نبايد در هنگام حركت اتومبيل، كمربند ايمني خود را باز كند،  همچنين نبايد در اين زمينه براي كودكان بزرگتر و بزرگسالان استثنا قائل شد، چون اگر بزرگسالان از كمربند استفاده نكنند، كودك گمان مي كند كه ايمني فقط براي كودكان ضروري است.

راپورت خبرنگار
پياده روسازي شبانه
003576.jpg
بارهاي بار مشكلات فراوان پياده روهاي تهران گفته و نوشته شده است و يكي از مهمترين اين مشكلات، خرابي هايي است كه به دلايل گوناگون در سنگفرش آنها وجود دارد و باعث مي شودكه عملا پياده رو از سرويس خارج باشد. در چنين مكان هايي عابر بايد از سواره رو استفاده كند و... بگذريم. اين روزها در برخي نقاط تهران شاهد عمليات كف سازي پياده روها هستيم؛ پياده روهايي كه براي قابل استفاده شدن، مدت هاست عابران را در انتظار گذاشته اند. سنفگرش در نظر گرفته شده براي اين كار هم آجرهايي سيماني است كه در اشكال خاصي طراحي شده و به جاي اينكه به وسيله سيمان و ملاط به سطح پياده رو چسبانده شود، روي فرشي از ماسه كه بايد با دقت پهن و سطح بندي شود، قرار مي گيرد. مهمترين حسن اينگونه كف سازي هم اين است كه در مواقعي كه لازم باشد، مي توان هر تعداد از اين آجرها كه مدنظر باشد را برداشت و بدون تخريب هاي آنچناني دوباره پس از اتمام كار جايگزين كرد. به عبارت ديگر اتكاي موزاييك و ساير سنگفرش ها تنها از سطح زيرين برقرار است ولي اين آجرها از همه سو با يكديگر درگير مي شوند و فاصله بين آنها نيز بوسيله ماسه پر مي شود.
از محسنات اجراي اين عمليات عمراني كه بگذريم ذكر نكته اي لازم مي نمايد؛ آن هم اينكه متاسفانه در برخي از نقاط شهر مشاهده مي شود كه عمليات كف سازي پياده روها به صورت شبانه انجام شده و تازه از نيمه شب استاد كار و كارگر دست به كار سنگفرش كردن پياده روها مي شوند. مهمترين عاملي كه مي تواند در اين عمليات نيمه شبانه باعث افت شديد كيفيت كار شود، كمبود شديد نور در بسياري از نقاطي است كه سنگفرش مي شوند و نتيجه اين كمبود نور مي تواند ديد بسيار كمتر و افت دقت در سطح بندي ماسه ، كف سازي پياده رو و فرش كردن  آجرها باشد؛ كاري كه حداقل به اندازه خودش نياز به دقت و حساسيت دارد و اگر اين دقت وحساسيت اعمال نشود، همين كار بايد بارهاي بار انجام شود و نهايتا هم نتيجه درستي نخواهد داشت.
يكي ديگر از كاستي هايي كه اينگونه عمليات شبانه به همراه دارد، كاهش ميزان نظارت است. معمولا اينگونه پروژه ها توسط مناطق شهرداري به پيمانكار واگذار مي شود، ولي نظارت اصلي برعهده شهرداري است. در چنين شرايطي كه پروژه در ساعات غير متعارف فعال است، معمولا نظارت دقيقي نمي تواند وجود داشته باشد، چرا كه عوامل ناظر در اين ساعات، وقت استراحت خود را سپري مي كند و حتي اگر به صورت شيفت هم كار خود را انجام دهند، تعداد آنها به قدري نيست كه بتوانند همه پروژه ها را به دقت زيرنظر داشته باشند.
از سوي ديگر نمي توان پذيرفت كه كارفرما، استادكار و كارگري كه در اين پروژه مشغول هستند، از صبح تا شب بيكار بوده و فقط شب ها كار مي كنند، پس عامل خستگي نيز به كمك ساير عوامل مي آيد تا بازهم از دقت عمليات اجرايي مورد نظر كاسته شود و به اين ترتيب شايد بهتر است به اين نتيجه برسيم كه سنگفرش كردن شبانه پياده روها نتيجه اي غير از دوباره  كاري و نياز به صرف هزينه هاي مجدد نخواهد داشت. كافي است چند بارندگي پيش بيايد يا اينكه كسبه حاشيه پياده روها چندبار روي اين آجرها آب بپاشند تا نتيجه كار معلوم شود. دوباره روز از نو و روزي از نو...
شايد بد نباشد ضرورت اينكه اين عمليات بايد به صورت شبانه اجرا شود را از مسئولان امر جويا شويم،البته به نظر مي رسد كه اين برنامه ريزي از سوي خود پيمانكاران صورت مي گيرد تا بتوانند پروژه هاي بيشتري را در اختيار داشته باشند.
اگر دليل يا بهانه كار شبانه عدم ايجاد اختلال درآمد و شد عابران باشد، بايد گفت كه عملا در طول روز هم كمتر عابري از محل هايي كه پوشيده ازخاك يا ماسه است عبور مي كند و همه به خاطر پاكيزه ماندن كفش ها و سلامتي پاهايشان هم كه شده، از حاشيه سواره رو مي گذرند، پس اين فرض نمي تواند پذيرفته باشد، انجام اين كار، گرد وخاكي هم به همراه ندارد كه بخواهد عابران را آزار دهد چون ماسه مورد استفاده مرطوب است.
پس بهتر است مناطق شهرداري ضمن نظارت دقيق بر كار پيمانكاراني كه عمليات پياده روسازي را به عهده دارند، ازهدر رفتن منابع مادي و معنوي جامعه جلوگيري كنند.
اگر هم واقعا ضرورتي وجود دارد كه اين كار در برخي نقاط به صورت شبانه انجام شود، تامين نور كافي، حداقلي است كه مي تواند به انجام درست اين كار كمك كند. اينگونه امكان نظارت دقيق هم فراهم تر خواهد شد.

از شهر
003579.jpg
جلوگيري از 600 مورد ساخت وساز غيرمجاز
ساخت و سازهاي غيرمجاز يكــي از عوامــل اساسي در ايجاد ناهماهنگي در نما و ساختار شهر به شمار مي آيد . به همين خاطر مناطق 22 گانه شهرداري تهران در تيرماه امسال با همكاري عوامل اجرائيات، موفق به جلوگيري از حدود 600 مورد عمليات ساختماني فاقد مجوز و پروانه در سطح شهر تهران شدند. طبق اعلام اداره انتظامي و اجرائيات شهرداري تهران، در طول تيرماه امسال با همكاري ستاد جمع آوري كودكان بي سرپرست و خياباني، 246 نفر از اين كودكان از خيابان هاي سطح شهر جمع آوري شده و تحويل خانه هاي سبز شدند. بنابر اين گزارش در اين مدت همچنين 753 متكدي و ولگرد جمع آوري شدند كه بيشتر اين افراد - 115 نفر- در سطح منطقه 12 شهرداري تهران پراكنده بودند.همچنين بنابر اين آمار در تيرماه امسال، 7 هزار و 662 مورد رفع سد معبر صورت گرفته است كه بيشتر اين رفع سد معبرها در سطح مناطق 10، 18 و 19 انجام شد. اين گزارش
مي افزايد: در طول اين مدت يك هزار و 27 سگ ولگرد از سطح مناطق مختلف شهرداري جمع آوري و معدوم شدند كه بيشترين تعداد سگ ها در سطح مناطق 18، 19، 21 و 20 وجود داشت.
خانه هاي ضابطه مند براي سالمندان
شش درصد از جمعيت كشور را سالمندان تشكيل مي دهند، اين در حالي است كه تا كنون هيچ مقرراتي براي آسايش اين جمعيت شش درصدي در طراحي و ساخت ساختمان ها به تصويب نرسيده است. بعد از تصويب ضوابط طراحي ساختمان براي معلولان، مركز تحقيقات ساختمان و مسكن، ضوابط و مقررات طراحي معماري خانه هاي مناسب سالمندان را تدوين كرد.
محمد حسين ماجدي اردكاني، مدير دفتر تدوين ضوابط و مقررات ساختمان مركز تحقيقات ساختمان و مسكن در اين باره گفت: اين آئين نامه با هدف ضابطه مند كردن امر طراحي معماري خانه هاي مورد استفاده سالمندان براي ايجاد شرايط آسايش ، بهداشت و ايمني سالمندان و پاسخگويي به نيازهاي رواني آنها و دستيابي به استقلال فردي به منظور برقراري روابط و فعاليت هاي سالمندان تدوين شده است. همچنين ارتقاي كيفي فضاهاي موجود خانه هاي مورد استفاده سالمندان ومناسب سازي آنها تدوين شده است.اين آئين نامه براي اولين بار در كشور با توجه به تحقيقاتي كه در هشت سال گذشته در اين زمينه صورت گرفته است، تدوين مي شود. در تدوين اين آئين نامه به دستور العمل هاي موجود در اين زمينه در ساير كشورهاي دنيا توجه شده است.اين آئين نامه در كميته تخصصي مركز تحقيقات ساختمان و مسكن به تاييد رسيده است و بزودي براي تصويب نهايي در دستور كار شوراي عالي شهرسازي و معماري قرار مي گيرند.
003516.jpg
۴۷هزار خودرو گازسوز در ايران
استفاده از سوخت CNG مدتي است كه به عنوان يكي از راه هاي مناسب براي كاهش مصرف سوخت، آلودگي هوا و افزايش طول عمر اتومبيل ها مطرح است. از همين رو مدت هاست كه از سوي سازمان بهينه سازي مصرف سوخت كشور بر اين كار تاكيد شده است. در همين راستا با هدف كاهش مصرف سوخت و بهبود شرايط زيست محيطي، تاكنون بيش از 47هزار دستگاه خودرو در ايران دوگانه سوز شده و از گاز طبيعي CNG استفاده مي كنند. خودروهاي گازسوز فقط در خردادماه سال جاري روزانه حدود 600 هزار مترمكعب گاز CNG مصرف كرده اند.

كلانشهر
مشهد، نخستين كلانشهر مذهبي جهان
حضور مسافران در مشهد هميشه مشهود است. كمتر زماني اتفاق مي افتد كه به اين شهر مقدس سفر كنيم و با وفور زائران و گردشگران در اين شهر مواجه نشويم و اين دليلي ندارد جز مذهبي بودن آن.
شهردار مشهد، با تاكيد بر اينكه در فهرست كلانشهرهاي سازمان ملل، مشهد جايگاه ويژه اي دارد، گفت: شهر مشهد از نگاه سازمان ملل در مقايسه با اصفهان و شيراز از موقعيت ويژه اي برخوردار است و از سوي انجمن جهاني متروپليس نيز به عنوان نخستين كلانشهر مذهبي جهان معرفي شده است. مهندس سيدهاشم بني هاشمي،شهردار مشهد، افزود: مشهد به دليل وجود بارگاه حضرت امام رضا (ع) و جمعيت 2/2 ميليون نفري آن در مقايسه با مكه، مدينه و كربلا، نخستين كلانشهر مذهبي جهان است. وي با اشاره به اينكه سال گذشته 50 هزار خودرو جديد به شهر مشهد افزوده شده، اجراي طرح هاي ويژه ترافيكي را در اين شهر ضروري دانست و افزود: طرح ويژه ترافيك اطراف حرم مطهر امام رضا (ع) نخستين طرح ويژه اي است كه در مشهد به اجرا در مي آيد. بني هاشمي گفت: بررسي ها نشان مي دهد نيمي ازدرآمدهاي شهرداري مشهد هر سال براي اجراي طرح هاي ترافيكي و روان سازي ترافيك هزينه  مي شود كه احداث پل ها، تقاطع هاي همسطح و غيرهمسطح، آسفالت خيابان ها و معابر شهري، احداث كمربندي وتعريض معابر از جمله اين طرح هاست.

شهر آرا
جهانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
سفر و طبيعت
يك شهروند
|  جهانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  سفر و طبيعت  |  شهر آرا  |  يك شهروند  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |