آيا ميل افراطي به خريد، نوعي بيماري است؟
اشتهاي سيري ناپذير خرج كردن
سايه يكتا
ما در جايي زندگي مي كنيم كه اعتبار انسان ها گاهي به خودشان نيست؛ اعتبارها به لباس و سر و وضع و دارايي هاست، البته اين خود يك مشكل است، اما هر كسي حق دارد كه اولويت هاي زندگي خود را مشخص كند
اگر شما هم جزو آن دسته از افرادي هستيد كه ميل زياد به خريد كردن دارند، شايد پس از خواندن اين گزارش كمي نگران شويد، زيرا برخي روان شناسان معتقدند كه ميل افراطي به خريد، نوعي بيماري ناشي از افسردگي است. هر چند كه اين روزها بازار رفتن و خريد كردن در بسياري جوامع، حتي كشورهاي توسعه يافته، نوعي تفريح محسوب مي شود، اما آن دسته كه ميل افراطي به خريد را نوعي بيماري مي دانند، معتقدند كه فرد بيمار قدرت تشخيص اولويت هاي زندگي را از دست داده و اقدام به خريدهاي غير ضروري مي كند، تا جايي كه مشكلاتي همچون بدهكاري هاي مالي و درگيري هاي خانوادگي رخ مي نمايد، اما نگراني را از خود دور كنيد، ادامه اين گزارش را بخوانيد تا با نظرات تخصصي مددكاران اجتماعي و روان شناسان آشنا شويد.
دكتر ناصر قاسم زاده، روان شناس معتقد است: ميل افراصي به خريد، ناشي از نوعي بيماري افسردگي و شيدايي است. شخص بيمار در اين حالت، زياد خريد مي كند، زياد پول خرج مي كند و علاوه بر آن بذل و بخشش زيادي مي كند.
اضطراب يا خرج تراشي براي انتقام
در حالت عادي افرادي كه اضطراب زياي دارند، براي مهار آن دست به اين كار مي زنند. افرادي كه دچار اختلالات شخصيتي هستند هم چنين تمايلاتي دارند، اما به طور كلي اين حالت ناشي از اضطراب بوده و در مقوله اختلالات رواني جا مي گيرد.
گاه ميل افراطي به خريد در روابط زناشويي پيش مي آيد، فردي كه دچار خشم و عدم علاقه به همسرش بوده و در روابط خود دچار ياس و سرخوردگي شده، براي جبران و كاهش خشم و انتقام خود، دست به خرج تراشي هاي بيهود براي همسرش زده و او را مجبور به خريد مي كند و با اين كار هيجان و خشم خود را تخليه مي كند. گاهي هم فرد مي خواهد احساس ناامني را با اين رفتار برطرف كند.
دكتر قاسم زاده، بروز اين رفتارها را در برخي سنين طبيعي مي داند. گاهي ممكن است اين رفتار در ابتداي سنين نوجواني و جواني رخ دهد. در اين مقطع زماني، فرد نياز به خودنمايي و مورد توجه قرار گرفتن دارد. در اين سن هنوز شخصيت و هويت فرد شكل نگرفته، او حتي براي ديگران خريد مي كند تا خود را در دل ديگري جا كند، البته زمينه هاي خاص شخصيتي و چشم و همچشمي هم ممكن است مطرح باشد.
اما براي تشخيص اينكه شخص بداند دچار بيماري است يا خير، بهترين ميزان اطرافيان هستند. در يك رابطه طولاني مدت، مي توان متوجه شد كه شدت بيماري او چقدر است. اگر بيمار در مراحل خفيف بيماري به وسيله اطرافيانش متوجه بيماري خود شود، احتمالا احساس نگراني مي كند، ولي در درجه هاي بالاي بيماري ، او چندان اهميتي نمي دهد.
فقير يا غني، فرقي نمي كند
روان شناس مي تواند به اصلاح ساختار رواني و شخصيتي بيمار بپردازد تا او به منشا اضطراب خود و عوامل زمينه ساز آن پي برده و در رفع مشكلات و اختلالات رواني خود در طول زمان كوشش كند.
در مورد اينكه آيا اين بيماري مختص كشورهاي پيشرفته يا طبقه غني جامعه است، مي توان گفت كه طبقات مختلف جامعه مي توانند به اين بيماري مبتلا شوند، درست است كه در هر جامعه اي بسته به عرف و عادات و فرهنگ ممكن است بيماري هاي خاصي شيوع پيدا كند، ولي اين مورد از آن دسته نيست و شايد فقير و غني به آن مبتلا شوند، اما از سويي ديگر اين روزها بازار رفتن و خريد كردن تبديل به تفريح شده است. دكتر قاسم زاده معتقد است: اوقات فراغت بخشي از زندگي ماست كه در آن بايد به نيازهاي عاطفي و رواني هر فرد پاسخ داده شود. وقتي فرد نمي تواند امكانات لازم را براي استفاده از اوقات فراغت خود فراهم كند، بسته به علايق خود، دچار يك سري عادات و روش هاي خاص براي پر كردن اين وقت ها مي شود، به عنوان مثال به رستوران يا به مراكز خريد مي رود.
دخل و خرج، جور در نمي آيد
عدم برنامه ريزي صحيح، نبود امكانات لازم براي رفع نيازها و گراني نرخ خدمات باعث مي شود كه تفريح خود را محدود به گردش داخل بازارچه ها و خريد كردن كنيم. وقتي پولي براي هزينه هاي سنگين وجود ندارد و به اصطلاح دخل و خرج جور در نمي آيد، اين مشكل به وجود مي آيد. در اين زمان حتي گراني نرخ كالاها هم تاثيري در اين نحوه پر كردن اوقات فراغت نمي گذارد. چون عده اي هستند كه فقط براي ديدن اجناس به بازار مي روند.
معمولا در كشورهايي كه توجه كمي به مسائل فرهنگي، فكري و عاطفي كودكان و نوجوانان مي شود، توجهات معطوف به خريد و خوراك مي شود.
از سوي ديگر در كشورهايي كه در رديف توسعه يافته ها به حساب نمي روند، اجناس مصرفي معمولا كيفيت پاييني دارند و زود از بين مي روند، پس نياز جديدي براي خريد آنها به وجود مي آيد، يعني بازار خريد كالا رونق دارد.
عادات خريد مختلف در فرهنگ هاي متفاوت
اما از سويي دكتر مصطفي اقليما، رئيس انجمن علمي مددكاران اجتماعي ايران نظرات جالب توجه ديگري دارد، زيرا اومعتقد است كه ميل افراطي به خريد، به هيچ وجه بيماري محسوب نمي شود و دلايل اين امر را بايد در فرهنگ هر منطقه و عادات مردم جست و جو كرد؛ مثلا در برخي نقاط جنوبي كشور، مردم دوست دارند همه درآمد ماهيانه خود را تا جايي كه مي توانند همراه خانواده خرج كنند تا جايي كه شايد مجبور شوند در اواخر ماه كمي در هزينه ها صرفه جويي كنند.
ساكنان برخي نقاط شمالي كشور دوست دارند پول خود را خرج زيبايي ظاهر كنند، مثلا لباس هاي خوبي بپوشند و بيشتر درآمد خود را صرف اين كار مي كنند. مردم برخي شهرهاي ديگر پول خود را پس انداز مي كنند و حتي براي خودشان هم زياد خرج نمي كنند و در برخي نقاط ديگر وسايل گرانقيمت براي خود وخانه شان خريداري مي كنند.
در مورد اين مسئله هيچ قانون مشخصي وجود ندارد.
دكتر اقليما هم پول خرج كردن را به عنوان يك تفريح مي شناسد.
ما زماني كه تفريحي نداريم، درخيابان راه مي افتيم و پول خرج مي كنيم و با اين كار به آرامش مي رسيم. بسياري از مراجعان مي گويند كه با خريد كردن به آرامش مي رسند و اين هيچ اشكالي ندارد. با يك مثال اين مسئله را روشن مي كنم؛ مسافرت هاي زيادي كه از همه نقاط كشور به جزاير جنوبي انجام مي شود براي چيست؟ همه براي خريد كردن به آنجا مي روند.
يك تمايل كاملا ايراني
دكتر اقليما در پاسخ به اين سئوال كه آيا ميل زياد به خريد، مختص مردم كشور ماست، مي گويد: همينطور است و اين كار دلايل اجتماعي و فرهنگي دارد؛ مثلا در اينجا مردم مي ترسند از اينكه اگر يك بلوز را امروز با 2هزارتومان نخرند، ممكن است مجبور شوند چند وقت ديگر با چند برابر قيمت آن را تهيه كنند، پس همه چيز را مي خرند و انبار مي كنند. تورم بالا و عدم برنامه ريزي صحيح، اين حالت را به وجودمي آورد. اگر پول داشته باشند خانه مي خرند، زمين مي خرندو...؛ چون اگر اين موقعيت ها را از دست بدهند پشيمان مي شوندو ديگر در اين مرحله به اين توجه نمي كنند كه آيا خريدهايشان را بر مبناي نياز انجام مي دهند يا خير.
از سوي ديگر ما در جايي زندگي مي كنيم كه اعتبار انسان ها به خودشان نيست؛ اعتبارها به لباس و سر و وضع و دارايي هاست، البته اين خود يك مشكل است، اما هر كسي حق دارد كه اولويت هاي زندگي خود را مشخص كند. ما نبايد با فكر خودمان رفتار بقيه را بسنجيم.
شخصي كه دست به خريد مي زند، با اين كار در فكر ارضاي نيازهايش است پس وقتي او با اين كار به آرامش مي رسد اگر بدهكار هم شد، فشار بدهكاري را تحمل مي كند.
دكتر اقليما در اين ميان بحث مطلوبيت در علم اقتصاد را نيز مطرح مي كند؛ اين اصل مي گويد كه اگر شما احساس كنيد به چيزي نياز داريد، ممكن است مقدار زيادي هزينه كنيد تا به آن برسيد، اما در مراحل بعدي ديگر حاضر نيستيد به همان ميزان اوليه هزينه كنيد و در مرحله اي ديگر، وقتي احساس كرديد بي نياز شده ايد و به مطلوبيت كامل رسيده ايد، ديگر خريد نمي كنيد، پس افرادي كه به هر نحوي خريد مي كنند، يعني به مطلوبيت كامل نرسيده اند. ميل به خريد، معلولي از علت هاست. اگر علت هاي موجهي وجود داشته باشد، يعني شخص سالم است.
هر مشكلي افسردگي نيست
دكتر اقليما رواج مراجعه به روان شناس و بيماري خواندن هر رفتاري در جامعه را امر نامعقولي مي داند.
متاسفانه درجامعه ما روي هر چيزي عنوان بيماري مي گذارند، اما اين را هم بدانيد كه ثابت شده افراد بيمار، بين 5 تا۱۰ درصد كل جمعيت جهان هستند. نبايد روي آنهايي كه مسئله و مشكل دارند نام بيمار گذاشت. بروز هر رفتاري دلايل مشخصي دارد كه ابتدا آن دلايل بايد بررسي شود.
اين درست نيست كه روي هر بيماري، نام افسردگي را مي گذاريم. بيمار افسرده شخصي است كه در يك گوشه مي افتد و توان انجام هيچ كاري را ندارد؛ آن وقت چطور مي گويند كه ميل افراطي به خريد، نوعي افسردگي است. براي اثبات افسردگي يك بيمار بايد 40عامل موجود باشد.
اگر نيازها برآورده شود، مشكلات از بين رفته و اين فرد، بيمار محسوب نمي شود.
اما اگر زماني احساس كرديم كه ميل افراطي به خريد، تبديل به يك بيماري شده است، آن وقت چه كنيم؟ در وهله اول فرد بايد به مددكار اجتماعي مراجعه كند تا علل و عوامل مشكلاتش بررسي شود. در مرحله بعدي اگر مددكار فرد را بيمار تشخيص داد، او را نزد روان پزشك مي فرستد. روان پزشك دارو تجويز مي كند و بعد بيمار را به روان شناس ارجاع مي دهد.
اما نگراني بي مورد است؛ دكتر اقليما عقيده دارد در كشور ما شيوع اين بيماري حتي به نسبت يك در هزار هم وجود ندارد.
وقتي در جامعه اي ارزش ها به داشتن ماشين و مسكن و لباس خوب پوشيدن است، هيچ اشكالي ندارد كه شخص باتوجه به اين مسئله، در هزينه ها اولويت بندي كند.
|