سه شنبه ۲۲ شهريور ۱۳۸۴ - - ۳۷۹۹
پيوند فلسفه با عكاسي
نخستين نمايشگاه عكاسي روايي در ايران 26 تا 31 شهريور در خانه هنرمندان برپا مي شود
001341.jpg
عكس:آرمان استپانيان
پرستو دوكوهكي
در عكاسي مي توان درگير اين بود كه چگونه از فرد خنداني عكس بيندازيم، بي آنكه دندان هايش توي ذوق بزند؛ مي توان درگير اين سئوال بود كه حضور يا نبود فلان جسم قرمز در كمپوزيسيون كادر تاثير مثبت دارد يا نه؟ مي توان نگاه فلسفي و سئوال جدي هم داشت و اين نگاه را در سه يا چهار فريم نشان داد.
براي اين نگاه آخري، تكنيكي وجود دارد به نام عكاسي روايي يا پياپي
(sequence photography)؛ تكنيك سختي كه كمتر عكاسي را درگير كرده است.
با اين حال، انجمن عكاسي ايرانشهر كه يك انجمن غيردولتي و مستقل است، نمايشگاه امسالش را به اين تكنيك كمياب اختصاص داده است. اين نمايشگاه كه قرار است هفته ديگر، از شنبه، 26 شهريور تا پنج شنبه، 31 شهريور، در خانه هنرمندان ايران برگزار شود، در واقع نخستين نمايشگاه با عنوان عكاسي روايي در كشور است.
آرمان استپانيان، حميد آقايي، مرضيه خرسند، آتيه نوري، گوهر دشتي، نازلي عباس پور، مهرداد عسگري طاري، آرش فايض، مريم كيا، سارا كربلايي، مجيد محرابي، اسعد نقش بندي، امير نصيري و مامك يحيي پور قرار است نتيجه تجربه عكاسي روايي شان را در اين نمايشگاه ارائه كنند؛ تجربه اي كه يك سال برايش وقت گذاشته اند.
عكاسي روايي
دون مايكلز (Duane Michals)، يكي از شناخـــته شده تــــرين عكاس هاي دنياست كه در زمينه عكاسي روايي كار مي كند. مايكلز 73 ساله، كتابي نيز درباره اين تكنيك عكاسي چاپ كرده است. او در اصل فيلسوف و شاعر است، اما خودش مي گويد: من نه عكاسم، نه فيلسوف، نه شاعر. اكسپرسيونيستي هستم كه خودم را در قالب هر چيز كه بتوانم بروز مي دهم .
مايكلز اعتقاد دارد بيشتر مواقع تك عكس نمي تواند آن طور كه بايد، بيننده را با حس سوژه همراه كند. مي گويد: براي عكاسي از گريه يك زن، تك عكس عمق اندوه را نمي تواند به آن خوبي منتقل كند كه چند عكس پياپي مي كند. در واقع چند عكس پياپي، بيننده را با مراحل عميق شدن اندوه زن همراه مي كند و تاثيرگذاري  عكس به اوج مي رسد.  عكاسي روايي درواقع مجموعه عكسي است كه يك المان مشترك تصويري در آن وجود دارد. معمولا جغرافيا و زمان مشترك در عكس هاي هر مجموعه وجود دارد و توالي اين عكس ها، ايده يا منظوري را به بيننده منتقل مي كند. گاهي كادر ثابت است كه اين المان مشترك را مي سازد و گاهي لنز ثابت.
عكاسي روايي در عكاسي خبري و ورزشي بيشتر شناخته شده است. وقتي عكاس از صحنه تصادف عكس مي گيرد، مي تواند در چند فريم، پشت سر هم روايتي را منعكس كند، با كادر و لنزي ثابت. يا در عكاسي ورزشي، بارها اتفاق افتاده است كه عكاس، چند عكس پياپي از اوج گرفتن و سقوط يك اسكي باز ارائه مي كند كه بسيار هم جذاب است.
اين اتفاق اما، در عكاسي هنري كمتر ديده مي شود؛ كاري كه دون مايكلز ارائه مي كند و حالا انجمن عكاسان ايرانشهر در نمايشگاه اخيرشان در ايران پي گرفته اند.
عكاسي روايي، به گفته دو نفر از هنرمنداني كه در اين نمايشگاه اثر دارند، با مجموعه عكسي كه داستاني را نقل مي كند (picture story) متفاوت است و محدوديت بيشتري دارد. در مجموعه عكس، لزومي به وجود داشتن المان مشترك نيست و همين دست عكاس را براي به تصوير كشيدن داستانش باز مي گذارد، در حالي كه در عكاسي روايي، خط روايت در بستر المان مشترك تصاوير شكل مي گيرد.
انجمن عكاسي ايرانشهر يازدهمين نمايشگاه خودش را در حالي به اين موضوع اختصاص داده است كه اعضايش حدود يك سال است به تحقيق و كسب تجربه در اين موضوع پرداخته اند و از نظر و مشاوره يحيي دهقان پور، استاد دانشگاه و متخصص در اين شاخه عكاسي، استفاده كرده اند.
اين انجمن در پنجمين سال تاسيس خود قدم خوبي را در نگاه تخصصي به قالب هاي مختلف عكاسي برداشته است كه نتيجه تلاش يك ساله شان را مي توان در نمايشگاهشان به نظاره نشست.

انجمن ايرانشهر
انجمن عكاسي ايرانشهر را سال 79، اسماعيل عباسي، آتيه نوري، سارا كربلايي، اسعد نقش بندي و آرمان استپانيان تاسيس كرده اند؛ انجمني كه تاكنون 10 نمايشگاه از آثار اعضا و نيز اعضاي ميهمان برپا كرده است.اين انجمن كه كاملا مستقل است، تاكنون چهار برنامه نمايش فيلم هم در خانه هنرمندان داشته است؛ فيلم هايي درباره عكاسي يا درباره عكاسان.انجمن عكاسي ايرانشهر ارتباط خوبي هم با عكاسان رومانيايي دارد. علاوه بر برپايي نمايشگاهي در روماني، تاكنون دو نمايشگاه از آثار عكاسان رومانيايي در تهران به همت اين انجمن برپا شده است.

نخستين مسابقه داستان هاي 88 كلمه اي برگزار مي شود
خبرگزاري ميراث فرهنگي مسابقه داستان هاي 88 كلمه اي را در فضاي وب برگزار مي كند. داستان هاي 88 كلمه اي، اولين مسابقه داستان نويسي كوتاه با اين فرم و تعداد كلمات است كه خبرگزاري ميراث فرهنگي آن را برگزار مي كند. ايجاد طرحي تازه براي تجربه ادبي در فضاي وب، پيوند ميان نويسندگان نسل جديد و قديم، ناشران، كاربران اينترنت و روزنامه نگاران فعال در حوزه كتاب و تجربه داستان نويسي در فضاي مجازي وب با كلمات محدود، اهداف اصلي اين مسابقه اينترنتي است. اين مسابقه صرفا در حوزه داستان كوتاه برگزار مي شود، لذا داستان ها نبايد بيش از 88 كلمه باشد. معيار شمارش كلمات هر داستان نرم افزار word است.علاقه مندان براي شركت در اين مسابقه مي توانند داستان هاي خود را
( حداكثر 3 داستان) با ذكر نام، نام خانوادگي، سن، كشور محل اقامت و آدرس ايميل خود در آدرس www.chn.ir/88 تا ساعت 12 نيمه شب 5 آبان سال 84 وارد كنند.تمامي اخبار و اطلاعات مربوط به مراحل مختلف مسابقه، از طريق خبرگزاري ميراث فرهنگي در اختيار علاقه مندان قرار مي گيرد. هيچ گونه محدوديت سني براي شركت كنندگان وجود ندارد و تمامي علاقه مندان از هر كشور و منطقه مي توانند در آن شركت كنند. آثار برگزيده از ميان آثار ارسال شده توسط هيات داوران معرفي مي شوند. اسامي هيات داوران متعاقبا اعلام مي شود.آثار كيفي ارسالي با نام نويسنده به شكل كتاب منتشر مي شود.كار بررسي آثار، پس از اتمام مهلت
تعيين شده توسط هيات داوران آغاز مي شود و به بهترين آثار و نفرات اول تا سوم جوايزي اهدا مي شود.

پرسوناژ
001323.jpg
سانازاقتصادنيا
رضا ميركريمي
سينما انگار هر سال به طور ضمني و غيررسمي، يك نفر را انتخاب مي كند تا آدم سينمايي آن سال باشد، كسي كه همه تاييدش كنند، تمجيدش كنند، جايزه هاي مختلف به او بدهند و اصلا درباره او و كارهايش حرف بزنند.
اين ماجرا تا به حال براي خيلي ها اتفاق افتاده است؛ داريوش مهرجويي، پرويز پرستويي، مسعود كيميايي، نيكي كريمي، فاطمه معتمدآريا، ... و امسال هم رضا ميركريمي.
از همان جشنواره فيلم فجري كه گذشت، اين موضوع قابل پيش بيني بود. بعد از تماشاي فيلم خيلي دور، خيلي نزديك ، از در سالن سينما كه خارج شديم، همه تقريبا اين روزها را پيش بيني مي كردند و هشت تنديسي كه شب هاي گذشته در جشن خانه سينما به فيلم او هديه داده شد، گواه اين مدعاست.
امروز در ستون آدم ها از رضا ميركريمي مي نويسيم، چون چهره سينمايي اين روزها، او و ذهن پرسشگر او و فيلم خيلي دور،  خيلي نزديك است.
مي گويند ذهن پرسشگر ميركريمي نسبت به مسائل مذهبي امروز جامعه، برگرفته از بستري است كه او در آن رشد كرده است. خانواده زنجاني مذهبي و پسري هنرمند كه در رشته گرافيك دانشگاه تهران تحصيل مي كند و نهايتا با ساخت چند فيلم كوتاه، سر از سينما درمي آورد.
شايد فيلم كوتاه با او را كه در ششمين جشنواره فيلم فجر، جايزه بهترين فيلم كوتاه داستاني را از آن خود كرده را به خاطر داشته باشيد و همين طور فيلم هاي كوتاه يك روز باراني و خروس .
ميركريمي فيلم هايي مي سازد كه بحث برانگيز است و نبض جامعه را در دستش مي گيرد. عزت الله انتظامي درباره ميركريمي و آثار او مي گويد: هميشه براي هنرمندان خلاق و خوشفكر، احترام ويژه اي قائل بوده ام و هستم، چون معتقدم كار خوب، هميشه ماندگار است. مطمئنم اگر فيلم خيلي دور، خيلي نزديك، 20 سال ديگر و براي هر فرهنگ و سليقه ديگري نيز نمايش داده شود، بازهم مورد استقبال قرار مي گيرد .
001338.jpg
فرهاد آئيش
علي نصيريان در نشست مطبوعاتي نمايش پنجره ها، درباره بازگشت دوباره اش به تئاتر (پس از 12 سال)، آن هم با نمايش پنجره  ها گفت: نقش من در اين نمايش، نقش خاصي نيست. متناسب با سن و شخصيت خودم است.
نقش يك مرد تنها را بازي مي كنم. من كارهاي آئيش را به خاطر سادگي شان دوست دارم. زبان آثار او ساده است و اصلا پيچيده نيست و من اين نگاه را دوست دارم . ساده، درست مثل خود آئيش. نويسنده و كارگرداني كه ساده مي نويسد، ساده بازي مي كند، ساده حرف مي زند و اهل هيچ پيچيدگي نيست. اين سادگي حالا تبديل به بزرگترين و بهترين حسن فرهاد آئيش شده است؛ هنرمندي كه مردم حرف هايش را مي فهمند، هنرمندي كه با ساده گفتنش، مردم عادي را به سالن هاي تئاتر كشانده است، هم مردم و هم هنرمندان ديگر را، مثل علي نصيريان كه بعد از دوازده سال، دوباره روي صحنه آمد. بي هيچ پيچيدگي و فقط به خاطر نگاه ساده آئيش.
خاطرم هست چند سال پيش، هنگام نمايش هنر (به كارگرداني داوود رشيدي)، پشت سري ام به همراهش مي گفت: نگاه كن چه جوري راه مي رود! چقدر راحت. انگار نه انگار كه روي صحنه است و دارد نمايش بازي مي كند .
و آئيش هنوز هم راحت راه مي رود. انگار پاهايش را روي زمين نمي گذارد. هميشه هنگام رورانس، با خنده روي صحنه مي آيد، تعظيم مي كند و بي هيچ حرفي، از سوي ديگر سالن خارج مي شود. خودش مي گويد: در قرن ما حرف جديدي براي گفتن وجود ندارد .
از همكارم مي پرسم: كسي را مي شناسي كه از آئيش دل خوشي نداشته باشد؟ مثلا بي احترامي كرده باشد، سركار گذاشته باشد يا همچين چيزي ؟
سري به نشانه نفي، تكان مي دهد و اين سئوال و اين جواب ميان همه مي چرخد تا كسي پيدا شود كه دل خوشي از آئيش نداشته باشد.
مجموعه باجناق ها كه پخش شد، مردم چهره اش را بهتر شناختند و با نوشته هايش بيشتر آشنا شدند. اگرچه مدت كوتاهي در باجناق ها حضور داشت، اما همان مدت كوتاه هم براي معرفي انديشه او كافي بود. آثار او در عين سادگي و همه فهمي، فكر شده است و آئيش وقت زيادي را براي نوشتن آنها صرف مي كند، مثلا براي همين نمايش پنجره ها او 12 سال از كار و زندگي اش را صرف نگارش آن كرده است.
او در آمريكا تحصيل كرده و از سال 1980، فعاليت تئاتري خود را در كاليفرنيا به دو زبان انگليسي و فارسي آغاز كرده است. نمايش هاي او معمولا مورد استقبال قرار مي گيرد. نمايش شام اول و شام آخر او كه چند سال پيش در فرهنگسراي نياوران اجرا شد، به خاطر استقبال زياد تماشاگران، مجددا در مجموعه تئاتر شهر، روي صحنه رفت. آئيش معمولا به همراهي همسرش مائده طهماسبي ، بازيگران نمايش هايش را انتخاب مي كند و اغلب معتقد است بازيگراني كه انتخاب شده اند، براي نقش موردنظر بهترين گزينه اند.
با اينكه او معتقد است حرف زيادي براي گفتن ندارد، اما هميشه با روي خوش، پذيراي سئوالات و انتقادهايي است كه به خودش و نمايش هايش برمي گردد.
فيلم مكس به كارگرداني سامان مقدم و بازي فرهاد آئيش، آماده نمايش است. اميدوارم روي خوش آئيش، همچنان باقي بماند.

فرهنگسراها
نشر شباويز:تصويرگران ايراني در دنيا ركورد شكسته اند. اين بار هم هيات داوران بين المللي به اتفاق آرا، جايزه اول نمايشگاه تصويرگري دوسالانه  براتيسلاوا را به عليرضا گلدوزيان، تصويرگر كتاب هاي جوراب سوراخ و مداد قرمز و مداد سياه شباويز اعطا كردند.
هيات داوران بين المللي، 13 نفر از اندونزي، يونسكو، اسلووني، برزيل، روسيه، دانمارك، ژاپن، كانادا، آلمان، هلند، لهستان، يونان و ايران بودند. داور ايراني اين مجموعه آقاي ابوالفضل همتي آهويي بود.
عليرضا گلدوزيان تصويرگري را با كتاب عروسي در آذرماه 1381 در شباويز آغاز كرد و از آن زمان تا كنون 11 عنوان كتاب در شباويز منتشر كرده است. گلدوزيان در سال 2004، برنده قلم زرين بلگراد شد و اينك براي نخستين بار توانسته است جايزه بزرگ براتيسلاوا را به ايران بياورد.
فرهنگسراي انقلاب: در فرهنگسراي انقلاب با تكنيك مدرن مي توانيد حافظ قرآن شويد. كانون قرآن اين فرهنگسرا اقدام به برگزاري جلسات حفظ قرآن كريم كرده است.
اين كلاس ها در روزهاي يكشنبه و سه شنبه هر هفته از ساعت 18 الي 20 در لابراتوار اين فرهنگسرا برگزار مي شود. شماره تلفن 55419057 پاسخگوي علاقه مندان است.
سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران (منطقه شرق):ثبت نام خردسالان و نوآموزان در كلاس هاي مهد و پيش دبستاني فرهنگسراها و خانه هاي فرهنگ منطقه شرق تهران آغاز شد. خانواده هايي كه تصميم به ثبت نام فرزندان خود در مهد و پيش دبستاني دارند، مي توانند با مراجعه به اين مراكز و ارائه اصل و تصوير شناسنامه كودك با دو قطعه عكس، كپي كارت واكسن و گواهي صحت و سلامت براي سال تحصيلي 85-84 ثبت نام كنند.
سازمان فرهنگي - هنري شهرداري تهران (منطقه غرب): شما چقدر با راه هاي موفقيت آشنا هستيد؟ مراكز فرهنگي - هنري منطقه غرب براي آشنايي داوطلبان كنكور دور دوم همايش هاي نخستين گام موفقيت در كنكور را برگزار مي كند. اين همايش ها به صورت رايگان بوده و علاقه مندان مي توانند براي اطلاع بيشتر با شماره تلفن 44002967 تماس بگيرند.
خانه فرهنگ نور: اگر جمله زيبايي در وصف امام زمان (عج) داريد و اگر حرف هايي براي گفتن، شما هم مي توانيد در مسابقه اي با مضمون بهترين جمله يا نامه در وصف امام زمان (ع) شركت كنيد. آثار خود را مي توانيد تا 27 شهريور ماه به نشاني بلوار آيت الله كاشاني، بعد از ميدان نور، جنب شهر كتاب ارسال كنيد.
فرهنگسراي سالمند: يك كلاس آموزشي خوشمزه در فرهنگسراي سالمند برگزار مي شود. علاقه مندان به پختن و خوردن شيريني مي توانند براي ثبت نام و كسب اطلاعات بيشتر با شماره تلفن  33358688 تماس بگيرند.
فرهنگسراي اقوام: كلا س هاي آموزشي ترم پاييز فرهنگسراي خاوران شروع شد. كلاس هايي مثل علوم قرآني، صنايع دستي، هنرهاي تجسمي، كامپيوتر و زبان، پيش دبستاني و خانه كودك، هنرجو مي پذيرد. علاقه مندان مي توانند با شماره تلفن 66237470 تماس بگيرند.
كتابخانه مسجد النبي: جوانان عزيز همايش گفت وگوي جوانان را كه در اين كتابخانه برگزار مي شود از دست ندهيد. همايش گفت وگوي جوانان 24 شهريور از ساعت 17 الي 19 برگزار مي شود. تلفن 44526462 پاسخگوي شماست.
خانه فرهنگ فرشته آزادي: برنامه هاي متنوع اجتماعي، فرهنگي، هنري، ورزشي و گردشگري در خانه فرهنگ فرشته برپاست. مسابقه آشپزي و كيك پزي ويژه بانوان به مناسبت عيد مبعث، برگزاري ايستگاه مبادله كتاب، برگزاري كارگاه سفالگري، برپايي تورهاي تفريحي توچال، دركه، كلكچال، كوهسار و ارم و برگزاري جشن ميلاد به مناسبت ايام ولادت امام حسين (ع) و حضرت ابوالفضل (ع) از جمله برنامه هاي در نظر گرفته شده در شهريور ماه جاري است كه براي تمامي مقاطع سني در نظر گرفته شده است.
علاقه مندان براي كسب اطلاعات بيشتر مي توانند با شماره تلفن 33186248 تماس حاصل كرده يا به نشاني بزرگراه شهيد محلاتي، خيابان دهم فروردين، بلوار پاسدار گمنام، خيابان فرشته آزادي، شماره يك مراجعه كنند.

روي صحنه
تنها راه ممكن:شايد نتوان بدرستي خلاصه اي از داستان نمايش تنها راه ممكن ارائه كرد، چون همان طور كه محمديعقوبي (نويسنده و كارگردان نمايش) در جايي گفته بود كه نمايش، خط داستاني مشخصي ندارد، اما با اين حال مي شود گفت كه داستان نمايش درباره نويسنده ناكامي به نام مهران صوفي  است و تماشاگر پس از آشنايي با او، بخش هايي از آثارش را مشاهده مي كند. آثار مهران صوفي عبارتند از ناگفته ها ، ماجراي سوسك ها ، افسانه ها ، اپيدمي خنده ، پدر ، جايي دور از اينجا ، فرشته اي ديگر به دنيا مي  آيد ، پژواك و تنها راه ممكن كه نمايش اين نوشته ها روي صحنه حالتي اپيزوديك به داستان داده و از طرفي باعث شده در طول نمايش با آدم ها و شخصيت هاي زيادي مواجه شويم كه خيلي هم به همديگر ربطي ندارند و تنها وجه اشتراك شان اين ا ست كه نويسنده اي به نام مهران صوفي خالق شان بوده. تنها راه ممكن مثل اكثر آثار پيشين يعقوبي، فارغ از خوبي و بدي آنها، تجربه متفاوتي در نمايش امروز ايران به شمار مي رود. خود كارگردان درباره نمايشش مي گويد: مي خواستم نمايشنامه اي بنويسم كه سبكي متغير داشته باشد. اثري كه در آغاز، رئاليستي به نظر مي رسد، اما به ناگهان تغيير سبك داده و ابزورد شود يا برعكس و البته اين تغيير ناگهاني قابل توجيه باشد؛ اثري كه در آغاز كميك به نظر مي رسد، لحظاتي بعد به طرزي توجيه شده به كاري كاملا تلخ و عبوس تبديل شود يا برعكس. چنين نمايشنامه اي بدون شك ساختار خاص خود را مي طلبيد، ولي نمايشنامه تنها راه ممكن با وجود ساختار خاص خود و تفاوت مشخص با آثار قبلي ام، شباهت هاي خاصي با آن  آثار دارد .
آنها كه حرفه اي به تئاتر نگاه مي كنند يادشان مي آيد كه سه، چهار سال يعقوبي در گروه تئاتر امروز عضويت داشت و نمايش هاي موفقي مثل زمستان 66 و يك دقيقه سكوت را با آن گروه روي صحنه برد، اما پس از مدتي از آن گروه جدا شد و نمايش هاي اخيرش مثل گل هاي شمعداني ، قرمز و ديگران و همين نمايش تنها راه ممكن را با همكاري گروه اين روزها (كه خودش موسس  آن است) روي صحنه برده است.در تنها راه ممكن بازيگراني همچون بهروز بقايي، ناهيد مسلمي، علي سليماني، آيدا كيخائي، شيرين نصري و جواد مولانيا حضور دارند كه از ششم شهريور اين نمايش را به روي صحنه برده اند. اگر هم به طور ميانگين زمان روي صحنه بودن هر نمايش را چهار تا پنج هفته در نظر بگيريم، احتمالا تا اوايل مهر فرصت تماشاي اين نمايش را داريد؛ هر روز ساعت 19:30 در تالار سايه مجموعه تئاتر شهر البته به غير از شنبه ها كه تئاتر شهر، تعطيل است. بليتش هم 2500 تومان است كه اگر يكشنبه ها برويد برايتان نصف قيمت تمام مي شود. درضمن يعقوبي قرار است در آينده نزديك نمايش موفق زمستان 66 را به صورت تله تئاتر براي پخش از تلويزيون ضبط كند و اگر فرصت نكرديد به ديدن تنها راه ممكن برويد، مي توانيد تا پخش تلويزيوني اين نمايش صبر كنيد.

روي پيشخوان
طب اسلامي(مانفرد اولمان / ترجمه فريدون بدره اي): مانفرد اولمان از محققان آلمان و استاد دانشگاه توبينگن است.نقطه تاكيد در اين كتاب كوچك بر طب اسلامي، انتقال دانش پزشكي يوناني، هندي و ايراني به تمدن اسلامي و پديدآمدن پيكره  اي از معلومات پزشكي است كه مي توان آن را طب اسلامي خواند. اهميت اين پيكره از معلومات در انتقال دانش پزشكي يوناني به جهان غرب است. درحقيقت اين كتاب، بررسي تطبيقي بعضي از مباحث علم پزشكي و كيفيت انتقال اين مباحث از پزشكان عهد عتيق يوناني و اسكندراني و ديگر سرزمين ها و تغيير و تحولي را كه در آنها پديد آمده است، مدنظر دارد.مولف، بيشتر به نظام يا سيستم پزشكي اسلامي توجه دارد، نه تاريخ آن. مانفرد اولمان كه كتاب مفصل تري درباره آثار پزشكي اسلامي دارد، در اين كتاب مباحثي را از طب اسلامي عرضه داشته كه جالب و خواندني است و براي كساني كه به پزشكي اسلامي از دريچه كتاب هايي چون كتاب ادوارد براون و سيريل الگود نگريسته اند، تازگي دارد.

ذهن زيبا
سخت نگيريد، بر غم ها و بر نگراني هاي ابلهانه خود بخنديد تا ببينيد چگونه دور مي شوند و به هوا مي روند.
ديل كارنكي

انسان به وسيله برآوردن تمايلات خود نمي تواند به لذت و شادكامي برسد، بلكه در صورتي مي تواند به آن سرچشمه راه يابد كه پا بر سر اين تمايلات بگذارد.
آندره ژيد

خدمت به مردم وظيفه نيست، لذتي است كه سلامتي و شادماني شخص را زياد مي كند.
زرتشت

از صبح تا شب
حميدرضا پورنصيري
ساعت 9 صبح مي توانيد تكرار سريال شواليه سياه را ببينيد، هرچند كه به نظر مي رسد جزو كم مخاطب ترين سريال هاي تلويزيون باشد. روياي سبز هم كه چند روزي مي شود جايگزين مجموعه اميلي در نيومون شده، هر روز حدود ساعت 11 صبح پخش مي شود و مي توانيد آن را از شبكه اول تماشا كنيد. شبكه دو هم حدود ساعت 14 فيلم در بارانداز را كه شب گذشته نشان داده بود تكرار مي كند؛ پيشنهاد مي كنم اگر ديشب خواب را بر ديدن يكي از بهترين نقش آفريني هاي مارلون براندو ترجيح داده ايد، امروز بعدازظهر مجددا چنين اشتباهي را مرتكب نشويد.
ساعت 15:10 شبكه يك تكرار مجموعه روزهاي  به ياد ماندني را نشان مي دهد و از همين شبكه حدود ساعت 10 شب هم مي توان سريال جديد قل سوم را تماشا كرد. قل سوم مجموعه جديدي ا ست كه سرانجام با يكي، دو هفته تاخير جايگزين سريال محبوب و موفق پرستاران شد. قسمت جديدي از ماموران پرونده هاي راكد را هم
ساعت 21 مي توانيد از شبكه سه تماشا كنيد كه اين مجموعه هم يكي از جذاب ترين سريال هاي خارجي تلويزيون در اين چند سال است. همزمان با پخش اين مجموعه، شبكه دو فيلم سينمايي سه شنبه  شب هايش را نمايش مي دهد كه هنوز معلوم نيست چه فيلمي براي اين هفته در نظر گرفته شده است.
ساعت 18:45 از شبكه چهار مي توانيد مستند خارجي را نگاه كنيد و مثل روزهاي فرد هفته، ساعت 22:45 منتظر پخش آسمان شب از همين شبكه باشيد. درضمن ساعت 19 هم شبكه تهران بازخواني يك پرونده را نشان مي دهد كه چيزي بين مسابقه تلويزيوني و سريال هاي نمايشي بعدازظهر است. آخر شب، بعد از اخبار ساعت 22:30 هم مثل هر سه شنبه سينماي حرفه اي پخش مي شود. در ضمن بعد از اين برنامه هم مي توانيد با من بمان را از شبكه يك تماشا كنيد كه دو، سه سال پيش از شبكه سه پخش شد و چندان نتوانست در جذب تماشاگر موفق باشد.
وقتي اسم كتابي تُل عاشقون باشد، بدون شك هر خواننده اي مي فهمد كه با داستاني عاشقانه مواجه خواهد شد، اما نه يك عاشقانه  معمولي و يك داستان پيش پا افتاده، بلكه يك داستان متفاوت؛ مثل عنوان كتاب.
تُل عاشقون به محله اي در كنار خيابان ساحلي بوشهر مي گويند كه به  قول نويسنده اين روزها ظاهري مدرن پيدا كرده و يك جورهايي امروزي شده، اما در افسانه ها و خاطرات بومي هاي آن منطقه وعده گاه و محل ديدار عشاق بوده. يك جايي هم در اواخر كتاب، يكي از شخصيت هاي داستان مي گويد براي اين به آنجا مي گويند تُل عاشقون كه در يك قصه عاشقانه قديمي
- از همان ها كه نمونه هايش در ادبيات ما زياد است- يك عاشقي مي نشسته روي يك تُل خاكي و مثل مجمسه (بدون اينكه حتي پلك بزند) روز و شب زل مي زده به دريا و انتظار معشوقش را مي كشيده. انگار كه يارش به سفر رفته بوده؛ يك سفر بي بازگشت.
همين توضيح كوتاهي كه از زبان شخصيت اصلي قصه در اواخر كتاب آمده، به نوعي كل داستان را خلاصه كرده؛ درواقع تُل عاشقون ماجراي زني  است به نام سودابه كه معشوق خود را كشته و بعد هم خودش رفته ماجرا را مو به مو براي پليس نقل كرده و حالا زمان دادگاه اوست.
مريم، دوست دوران كودكي سودابه، كه حالا وكيل شده همراه همسرش، منصور، از تهران راه مي افتد و به بوشهر مي آيد تا وكالت دوستش را بر عهده بگيرد، اما داستان عشق نافرجام سودابه، داستان كتاب نيست و اين ماجراي مريم است كه سوژه اصلي نويسنده براي نوشتن بوده. تنهايي مريم و عشقش به همسرش كه
آرام آرام احساس مي كند در حال تبديل شدن به رابطه اي يك طرفه ا ست، باعث مي شود از يك جايي به بعد، اصلا نتيجه دادگاه و اينكه بالاخره سودابه اعدام مي شود يا نه، اهميت خودش را از دست بدهد و خواننده بيشتر درگير ماجراي مريم شود.
كتاب، داستانش را تقريبا خوب تعريف مي كند و نويسنده قلم رواني دارد؛ هرچند كه بعضي جاها داستان كشش كافي را ندارد و يك مقدار كسل كننده مي شود، اما در كل، مهمترين حسن كتاب در شناخت نويسنده از فضا و مردمان بومي منطقه اي ا ست كه داستان در آن مي گذرد و يك جورهايي هم مي شود گفت كه كتاب و داستان بستري شده اند براي روايت و شرح آداب و رسوم جنوب و مردمانش.
كتاب را محمدرضا مرزوقي نوشته؛ نويسنده  جواني كه خودش متولد آبادان است و جنگ باعث شده بيشتر دوران كودكي و نوجواني اش را در بوشهر بگذراند؛ همان طور كه نقش اول قصه اش در كودكي از آبادان به بوشهر مهاجرت كرده. كتاب هم كتاب كم حجمي ست كه براي خواننده هاي حرفه اي كار دو، سه ساعت بيشتر طول نمي كشد و براي آنها كه خيلي اهل كتاب خواندن نيستند، فوقش يك آخر هفته وقت بگيرد.
تُل عاشقون را نشر افق منتشر كرده است.ناشري كه گاه با چاپ كتاب هاي اين چنيني به معرفي نويسندگان جوان مي پردازد. نشر افق در سال هاي اخير انتشار رمان ها و داستان ها را جدي گرفته است؛ چه داستان هاي خارجي و چه ايراني. تُل عاشقون كه چاپ اولش سال 1384 است 1300 تومان قيمت دارد و در۱۲۵ صفحه ارائه شده است .

خبرسازان
ايرانشهر
جهانشهر
دخل و خرج
زيبـاشـهر
سفر و طبيعت
شهر آرا
|  ايرانشهر  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  زيبـاشـهر  |  سفر و طبيعت  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |