پنجشنبه ۷ مهر ۱۳۸۴ - - ۳۸۱۲
نگاهي به مشكلات جامعه ايثارگران و طرح جامع خدمات رساني
من آسم ندارم، شيميايي شده ام...
002349.jpg
عكس:پيمان هوشمندزاده
محمد مطلق
يكپارچه شدن سازمان هايي كه هر كدام بنا به تعاريف خاص خود، خدمات رساني به بخشي از جامعه ايثارگران را هدف قرار داده بودند، اولين گام براي توليد خدمت موثر به اين قشر بود. دكتر حسين دهقان، معاون رئيس جمهور و رئيس بنياد شهيد و امور ايثارگران، يكپارچگي را اينگونه توصيف مي كند: در سالهاي گذشته، سازمان هايي كه مسئول رسيدگي به امور ايثارگران بودند، تلاش كردند در فضايي قانوني و با توجه به شرايط موجود، بيشترين سطح از خدمات را براي قشر مورد توجه خود تامين كنند،  اما به طور طبيعي يكپارچه شدن سه سازمان، اين توقع و انتظار را ايجاد مي كند كه با نگاهي فعال بر مبناي يك بررسي دقيق علمي ضمن سنجش نيازها، راه حل هاي پايدار براي رفع آنها پيش بيني شود .
از تعارفات كه بگذريم، بايد بگوييم قاعدتا اگر مشكلاتي در زمينه خدمات رساني وجود نداشت و اختلاف سطح خدمات موجبات آزردگي ايثارگران را فراهم نمي كرد، موضوع يكپارچگي مطرح نمي شد و پس از آن طرح جامع خدمات رساني به ايثارگران به مجلس نمي رفت.
مشكلات ايثارگران
يادم مي آيد چند سال پيش كه روبه رويش نشسته بودم تا درمورد مشكلاتش درددل كند، سال اول دانشگاهش بود؛ علوم اجتماعي دانشگاه تهران، اما حالا ليسانس را گرفته و ديگر نيازي نيست تا مسير جواديه دانشگاه را هر روز پياده بيايد و پياده برگردد. اگرچه مشكلات به قوت خود باقي است، هنوز گوش هايش وزوز مي كند و يادگاري هاي آهنين جنگ، گاهي درون زانو و پهلويش جابه جا مي شوند.
اميرحسين پاليزواني همان جانباز 34 ساله اي است كه امسال دوباره روبه رويش مي نشينم تا از رنج ها و مشكلاتش بگويد: فقط توانسته ام 25 درصد از جانبازي ام را ثبت كنم. آن زمان فكر نمي كرديم نسخه هاي بيمارستان هاي صحرايي يك روز به دردمان مي خورد. الان گواهي يگان رزم را قبول نمي كنند. فرمانده گردان گواهي داده كه من چند بار شيميايي شده ام، ولي مسئولان مي گويند بايد مدارك همزمان بياوري . از او مي پرسيم منظور از مدارك همزمان چيست، مي گويد: يعني اينكه اگر بنده در تاريخ 25/3/64 شيميايي شده ام، بايد عكسي كه آن زمان بيمارستان از من گرفته و نسخه اي كه دكتر نوشته، وجود داشته باشد، اما حتما استحضار داريد كه بيمارستان هايي كه آن زمان ما را مي فرستادند، بيمارستان هاي مناطق جنگي بود، خيلي از مدارك در خود بيمارستان ها از بين رفته، در آتش سوخته يا اينكه بعدا در جريان كامپيوتري شدن دور ريخته شده، به علاوه اينكه آن موقع پزشك متخصصي كه در منطقه همه چيز را دقيقا كنترل كند، وجود نداشت. چهار تا قرص مي نوشتند و يك شربت و همين هم شد كه بحران جانبازان شيميايي سالها بعد شكل گرفت. الان مي گويند، اگر مدارك همزمان آوردي كه هيچ، اگر نياوردي از كجا معلوم نقاشي نكرده باشي و به دليل مواد رنگي، شيميايي نشده باشي؟ از كجا معلوم آسم شما ارثي و خانوادگي نباشد؟ از كجا معلوم در آهنگري كار نكرده اي و پليسه اي كه وارد سرت شده، پليسه آهنگري نباشد ؟!
يكي از جدي ترين مشكلات جانبازان و ايثارگران اثبات درصد واقعي جانبازي به دليل در دست نداشتن مدارك همزمان است،  اين موضوع تا حد امكان از برقراري عدالت در خدمات رساني به ايشان پيشگيري كرده و باعث خواهد شد تا افراد به حقوق قانوني خود نرسند. پاليزواني در ادامه عنوان مي كند: خدا را شكر توانستم براي وزوز گوش هايم مدارك ارائه دهم وگرنه مي گفتند كه به طور خانوادگي آدمي عصبي هستي. 20 سال است كه گوش هايم سوت مي كشد، تمركز اعصاب ندارم، شب ها نمي توانم بخوابم، البته مشكل من در مقايسه با برخي دوستانم هيچ است، هيچ. من دوستي داشتم كه شيميايي شده بود و مدتي پس از جنگ هم شهيد شد، اما مسئولان قبول نكردند كه دليل شهادت، شيميايي بوده؛ حتي به درخواست خانواده كالبدشكافي هم شد، ولي چون مدركي وجود نداشت... .
آيا با توجه به حجم گسترده بمباران هاي شيميايي و انواع و اقسام جراحاتي كه در اكثر مواقع، خود رزمندگان از مراجعه به پزشك نيز سر باز مي زدند، مي توان براي تك تك موارد مدرك همزمان ارائه داد؟
ناهمخواني نيازها و خدمات
نياز جانبازان و ايثارگران به خدمات مفيد و موثر بسيار حياتي است؛ جانبازي مي گويد من به سمعكي با فلان فركانس احتياج دارم كه در ايران توليد نمي شود، اما به من مي گويند ما فقط سمعك ايراني مي توانيم به تو بدهيم. جانباز ديگري مي گويد من به عينك احتياج دارم، اما مسئولان مي گويند كه جانبازان هر 5سال يك بار مي توانند عينك دريافت كنند و جانبازي هم ويلچرش از كار افتاده كه بايد تا سه سال ديگر صبر كند تا...
حميد داوودآبادي با سابقه 50ماهه در جبهه هاي نبرد، از مشكلاتش مي گويد: شيميايي هستم و 14 تير و تركش را هنوز در بدنم تحمل مي كنم، اما نتوانستم بيش از 35درصد جانبازي را ثبت كنم. به من مي گويند آسم داري! من گاز اعصاب خورده ام. آن زمان به آقاي... رئيس سازمان جانبازان مستقيما گفتم كه فاصله چشم هايم را تا زمين 100متر مي بينم، مي ترسم قدم بردارم، اما ايشان و با كمال تعجب، پزشكانشان منكرشدند كه اصلا چيزي به نام گاز اعصاب وجود داشته باشد . وي در ادامه توضيح مي دهد: نياز جانبازان با خدماتي كه به آنها ارائه مي شود همخواني ندارد. به علاوه سيستمي كه براي ارائه خدمات وجود دارد يك سيستم مريض است؛ سيستمي كه جانباز را تحقير مي كند. شما براي پيگيري يك نامه در ادارات معمول دولتي 2روز وقت صرف مي كنيد اما من بايد 6ماه بيايم و بروم. من فكر مي كنم مسئولان ما بايد بروند از مدل خدمات رساني كشوري مثل آلمان يا الجزاير به مجروحان جنگشان كپي برداري كنند. يادم مي آيد زماني كه قرار بود ستاد آزادگان تشكيل شود، مرحوم حاج آقا ابوترابي گفتند مخارجي را كه شما قرار است تقبل كنيد، اعم از استخدام نيرو، خريد ساختمان و... يكجا جمع كنيد و بين آزادگان تقسيم كنيد. بعد هم كاري نداشته باشيد كه جانباز يا آزاده با آن مبلغ چه كار خواهد كرد. مي خواهم عرض كنم اگر چنين طرحي اجرا مي شد بروكراسي خدمات رساني به ايثارگران هم شكل نمي گرفت .
قاعدتا جانبازان و ايثارگران زماني مي  توانند از خدمات رايگان و حقوق و مزايا برخوردار باشند كه شغل دولتي نداشته و كارمند دولت نباشند. از سوي ديگر پايين بودن سطح خدمات، اين قشر را وابسته و نيازمند به سازمان هاي مربوطه بارخواهد آورد و اين همان وضعيت متضاد و پارادوكسي است كه جانبازان دفاع مقدس را رنج مي دهد. پاليزواني با اشاره به طرح  جامع خدمات رساني به ايثارگران مي گويد: اگر واقعا اين طرح اجرا شود، اولا نابساماني ها و اختلاف سطح خدمات از سوي مراكز مختلف از بين مي رود و دوم آنكه تفاوت هاي درآمدي جانبازان با ساير كاركنان دولت مرتفع مي شود. اين موضوع باعث مي شود جانباز روي پاي خودش بايستد و اگر به امكاناتي احتياج دارد، مثل همه، خودش اقدام كند. در حال حاضر برخي جانبازان به داروهاي خارجي احتياج دارند، اما چون درآمد آنها اجازه نمي دهد، مجبورند داروي ايراني را از بنياد بگيرند؛ بعد آن را در ناصرخسرو بفروشند تا بتوانند اندكي از هزينه داروي خارجي را تامين كنند. ضمن اينكه يك كارمند اگر يك ماه مشكل داشته باشد، مي تواند چند ساعت اضافه كاري بيشتر بگيرد يا تقاضاي مساعده كند يا از رئيسش بخواهد وام به او بدهند، اما اگر جانباز از كارافتاده اي برايش مشكل پيش بيايد، مي تواند دست به چنين اقداماتي بزند؟
دكتر حسين دهقان اميدوار است با اجراي طرح جامع، نوعي تناسب ميان نيازها و ارائه خدمات صورت گيرد؛ وي اهداف طرح را اينگونه برمي شمرد:
۱ - برخورد فعال با نياز جامعه ايثارگري.
۲ - نگاه همه جانبه به نيازهاي متناسب با مقاطع سني و جمعيتي جامعه ايثارگري.
۳ -توجه به نيازهاي آتي از منظر غالب بودن نيازهاي جامعه ايثارگري در مقاطع زماني مختلف ، متناسب با سن و تركيب جمعيتي.
بنا به گفته ايشان تكثر و تعدد قانون، يكي از جدي ترين معضلات در مسير خدمات رساني است؛ بنابراين با اجراي طرح جامع كه نوعي بازنگري در همه قوانين است،
۱ - همه دستگاه هاي درگير بايد بتوانند از مجموعه قوانيني مدون، كامل و منسجم برخوردار باشند تا به ايثارگران ارائه خدمت كنند.
۲ - سازمان جديد قصد توليد خدمت را نداشته، بلكه بيشتر به تعيين اهداف و سياست ها و ايجاد ظرفيت ها و بسترهاي واقعي پرداخته تا به ساير دستگاه هاي دولتي در قالب اين قوانين ارائه خدمت كند؛ به عبارت ديگر بنياد شهيد به نظارت و مراقبت بهينه از اجراي قوانين و مقررات در ساير دستگاه ها در ارائه خدمت به جامعه هدف مي پردازد.

۵۰۰ ميليارد دلار خسارت اقتصادي ايران از جنگ
حقي كه ادا نشد
002367.jpg
بنيامين صدر- برآوردهاي انجام شده در خصوص خسارت ايران در جريان جنگ با عراق نشان مي دهد كه ايران دست كم 500 ميليارد دلار خسارت ديده است. اكبرهاشمي رفسنجاني در زمان رياست جمهوري خود، رقم خسارت ايران را حدود يكهزار ميليارد دلار اعلام كرد. اين در حالي بود كه مقامات سازمان ملل اين خسارت را در حد 200 ميليارد دلار برآورد كردند. از سوي ديگر محمد شريعتمداري، وزير بازرگاني دولت سيد محمد خاتمي، شهريور ماه سال گذشته خسارت ايران را در جريان جنگ با عراق 600 ميليارد دلار عنوان كرد.
اين خسارت ها در حالي متوجه ايران شد كه در جريان جنگ تحميلي هشت ساله، ايران دست كم 200 هزار نفر از فرزندان خود را در نبرد نابرابر با دژخيمان بعثي از دست داد و با توجه به اينكه 97 درصد شهدا مرد و 60 هزار نفر از آنها متاهل بوده اند، مي توان برآورد كرد كه بنيان هاي خانواده در ايران چگونه بين سالهاي 1359 تا 1367 آسيب ديد. اين در شرايطي است كه كشور كوچك كويت بابت يك درگيري چند ماهه با عراق در سالهاي 1990 تا 1991 ، ميلياردها دلار غرامت را از عراق مطالبه كرده است.
انهدام اقتصادي
در هشت سال جنگ تحميلي، اقتصاد ايران از گردونه تجارت جهاني كنار گذاشته شد، بنادر مهم و استراتژيك ايران زيربمباران هاي سنگين هوايي بلااستفاده شدند و تجهيزات نفتي ايران در جنوب غربي كشور تا 80 درصد منهدم شد. در چنين شرايطي دژخيمان بعثي بلافاصله پس از چهار شكست بزرگ نظامي از ايران كه با آزادي خرمشهر به دست رزمندگان ايراني آغاز شد و به طور مشخص در طول يك سال يعني از سالهاي 1360 تا 1361 ادامه يافت، با انهدام تاسيسات اقتصادي ايران، اقدام به فرسايشي كردن جنگ كردند.
در سالهاي 1361 تا 1366 ايران بسياري از فرودگاه ها، نيروگاه ها، پالايشگاه ها و خطوط انتقال نفت خود را در اثر بمباران هاي هوايي رژيم بعثي از دست داد. علاوه بر اين، چندين نفتكش غول پيكر ايراني در درگيري نابرابر با ناوگان نظامي عراق و كشورهايي كه اهداف استراتژيك شان با اهداف ديكتاتور سابق عراق گره خورده بود، طعمه حريق شدند.
از سوي ديگر 18 استان ايران به طور مستقيم درگير جنگ شدند كه همين امر سبب بازماندن آنها از توسعه شد.
همچنين ايران در سالهاي جنگ 5 ميليون نيرو را در كنار صدها هزار پرسنل نظامي حرفه اي خود بسيج كرد. بسيج اين تعداد نيرو سبب كاهش عرضه نيروي كار ايراني شد و طبيعي بود كه اين امر از جمله عوامل كاهش توليد ناخالص ملي ايران در آن سالها شود.
ميليون ها دلار آلودگي نفتي
بنابر برآوردها و پژوهش هاي انجام شده، 700 ميليون دلار هزينه پاكسازي آلودگي هاي نفتي ناشي از جنگ تحميلي در خليج فارس مي شود كه هيچ مقداري از آن از سوي عراق جبران نشده است.
در جنگ عراق عليه ايران كه در سال 1980 شروع و 8 سال طول كشيد، حدود
۵۰  ميليون دلار نفت وارد خليج فارس شد.
به گفته فهيمه فلاح، كارشناس محيط زيست، در حالت معمولي، سالانه بين 100 تا 150 هزار تن نفت در خليج فارس ريخته مي شود كه در خلال اين جنگ، ميزان نفت تخليه شده در خليج فارس چندين برابر بوده است، به طوري كه در سالهاي 1361 تا 1365، 145/5 ميليون تن نفت وارد خليج فارس شده، سال 65 در حدود 25/2 ميليون تن، سال 66، 158/2 ميليون تن، سال 67، 86/4 ميليون تن و در سال 68، 9/9 ميليون تن نفت وارد خليج فارس شده كه در كل، بيش از 22 ميليون تن نفت مي شود.
ورود بيش از 22 ميليون تن نفت در خليج فارس سبب شده اين دريا داراي بالاترين ضريب آلودگي نفتي در دنيا باشد.
فلاح با بيان اينكه در اين جنگ، مشكلات و مسائل زيست محيطي بسياري از جمله تخريب جنگل هاي كرخه و دز، آلودگي سواحل و آبهاي خليج فارس به وجود آمده، مي گويد: بسياري از پرندگان، پستانداران و موجودات دريايي، از جنگ ايران و عراق بشدت آسيب ديده اند به طوري كه 50 گونه پرنده كه بيشتر از يك ميليون هستند به خليج فارس كوچ كرده اند و در اين كشاكش آسيب بسياري ديده اند؛ يعني تغذيه آنها از آبهاي آلوده به نفت بوده كه سبب مسموميت و از بين رفتن آنها شده است .
در سال 1991، قطعنامه 687 شوراي امنيت سازمان ملل صادر شد و عراق را محكوم به پرداخت خسارت به كشورهايي كه محيط زيست شان در جنگ آسيب ديده است، كرد. پرونده ايران نيز در سال 1997 مبني بر اينكه آلودگي وارد كشور ايران شده، در سازمان ملل مطرح شد و در سال 2000 پذيرفته شد كه آلودگي حاصل از جنگ هاي صدام وارد كشور ايران نيز شده است.
روند سخت بازسازي
همكاري نكردن كشورهاي ديگر، درعمل سبب شد تا ايران بتنهايي به بازسازي خود بپردازد. اين بازسازي بسيار هزينه بر و طولاني شد، به طوري كه ايران تا سالها پس از پايان جنگ نيز، همچنان سرگرم بازسازي بود، حال آنكه هيچگاه آبادان و خرمشهر به دوران رونق سالهاي دهه 50 خورشيدي بازنگشت.
همچنين ايران براي آنكه ظرفيت بنادر، نيروگاه ها، پالايشگاه ها،  پايانه هاي صادرات نفت، راه آهن، فرودگاه ها وكارخانه هاي صنعتي خود را به سال 59 برساند، سالها وقت صرف كرد تا اينكه از اواسط دهه 70 به بعد بودكه ايران توانست پيشرفت اقتصادي، رشد توليد و كاهش واردات را تجربه كند.
و چنين بود كه ارتش عراق، رژيم بعث و ديكتاتوري به نام صدام حسين، دست كم 15 سال ايران را از گردونه توسعه عقب انداختند و سبب وارد آمدن آسيب هاي فراوان انساني، اقتصادي و اجتماعي به كشور ما شدند.
در اين ميان، عراق با 100 ميليارد دلار ذخيره نفتي، سومين ذخيره نفتي دنيا را در اختيار دارد و توانايي آن را دارد كه با برقراري امنيت داخلي در سالهاي آينده، توان اقتصادي خود را به دست آورد. اين در شرايطي است كه وضعيت مطالبه غرامت ايران از دولت عراق كماكان مسكوت مانده و گويا كسي حاضر نيست به اين پرسش پاسخ دهد كه چه زماني بايد غرامت ايران پرداخت شود؛ غرامت خسارتي كه در بسياري موارد جبران ناشدني است.

يادداشت
كجايند وارثان خورشيد
محمدرضا محمدي
تنها او مي داند كه معناي ثقيل سخاوت چيست؛ از خاك بريدن، دل به آسمان دادن و سراي بي بنياد را ترك گفتن. بر زيبايي ها چشم فروبستن و فريباي عالمي روحاني شدن. او كه بيرق عدالت برافراشته و سروش حق به صلاي صاحب صلات سر مي دهد.
هركه دارد هوس كرب و بلا بسم الله.
سيماي آن دلداده، چهره مهتاب خجل كرد. خورشيد را به نظاره مي نشست، آنگاه كه همنواي ني و همصداي شبديز اروند سجاده مي گشود. در ميانه آتش و خون قطعه اي از بهشت پنهان بود؛ سنگر، اين رازدار او. زمزمه هاي كميل، زيارت عاشورا، دعاي فرج. ظرف واژه هايمان در بيان مقام شهيد چقدر محدود و دايره ادراكمان چقدر تنگ است و شهادت، غايت شهود، اعلي درجه عروج انساني. بدين سان است كه خاك دو كوهه و شلمچه حرمت يافته، سوغات زائران جبهه مي شود.
هواي آن روزها، بوي اسفند و خاك مي دهد. زوزه گلوله ها، انفجار خمپاره ها، غبار آسمان و نجواي غريبانه. صداي گرم آهنگران هنوز ما را به آن حوالي مي برد و تا بلنداي طلائيه مي كشاند.
پرچمداران سرير هل اتي در طريق سلوك خويش، بندها محكم كرده، آب كوثر نوشيده، به سوي كعبه مقصود مي شتافتند و شاهدان مشهود در حسرت صعود، ابري شده بر جسم مطهرشان مي باريدند؛ بر آنان كه شاهد پر كشيدن تك تك ياران بودند.
چون نيك مي انديشم جز قلبي مالامال درد نمي يابم. صبح هاي جمعه، قطعه شهدا، دعاي ندبه و هق هق گريه هاي آنان كه گويي خبر از بسته شدن دروازه هاي عشق مي دهد؛ آن طلايه داران ايثار و مردانگي كه چون مردان افسانه اي به كوفتن درفش كاوياني در سرزمين كفر، دفتر ميهن پرستي را به آخرين قطره خون خويش تقرير كردند.
كجاييد، اي شهيدان خدايي
بلاجويان دشت كربلايي
كجاييد اي سبكبالان عاشق
پرنده تر زمرغان هوايي
برخيزيد اي هم سنگران ديروز و ما را در خلوت روحاني شب هايتان ميهمان كنيد. ديواره هاي اين شهر، تنگ و تنگ تر مي شود، ما را به صحرا مي كشانند و دلهاي ما در اميد ديدارتان منتظر. در هر تفحص بوي عطر شما در خاطرهايمان مي پيچد و شما چه خفته ايد.
عشق يعني استخوان و يك پلاك
سالها تنهاي تنها زيرخاك
كوچه هايمان نام شما را در ذهنمان زنده نگه داشته اند و ديوارها نقش چهره هايتان را يادآوري مي كنند تا فراموشمان نشود، ما وارثان مرز و بومي هستيم كه به رشادت آنان برجاي مانده است.

يك شهروند
آرمانشهر
ايرانشهر
تهرانشهر
شهر آرا
مهمانشهر
|  آرمانشهر  |  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  شهر آرا  |  مهمانشهر  |  يك شهروند  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |