ستيز آب و آتش
نيروهاي آتش نشان در تلاشي بي وقفه حريق پالايشگاه ها و سكوهاي نفتي را مهار كردند
|
|
محمد باريكاني
واحدهاي شناسايي در حاشيه رودخانه مرزي مستقر شده اند تا اطلاعات لازم براي حمله گسترده نيروهاي متخاصم را به مقر فرماندهي ارسال كنند. راديو اعلام كرده است كه در روزهاي آينده هوايي خوب و كاملا آفتابي در پيش است و اين خبر، فرماندهان ارشد ستاد كل نيروهاي مسلح كشور متخاصم را خوشحال مي كند. دوربين هاي شناسايي در همان سوي رودخانه مرزي، شماره اهداف استراتژيك مورد نظر را تعيين مي كنند. عمليات كاملا محرمانه است و اطلاعات مربوط به شناسايي، تنها به افسران ارشد در ستاد فرماندهي نيروهاي مهاجم اختصاص دارد. روز تهاجم با اعلام وضعيت مناسب آب و هوا، نزديك مي شود و نيروهاي آفند هوايي و زميني كشور متخاصم بتدريج آماده مي شوند.
نخستين نيروها در نقطه مرزي مستقر مي شوند و خلبان هاي هواپيماهاي جنگنده تمرينات خود را شروع كرده اند. اگرچه اطلاعات گروه شناسايي به صورت محرمانه به دست فرماندهان ارشد نيروهاي مسلح ارتش كشور مهاجم رسيده و حتي نقشه حمله آماده شده و مدتي بعد هم اسامي اهداف استراتژيك از سوي ستاد جنگ كشور واقع در آن سوي رودخانه مرزي مشخص مي شود، ولي با اين وجود بخشي از نيروهايي كه قرار است تهاجمي وسيع را شروع كنند، متوجه تمرينات تهاجمي در دستورهاي نظامي شده اند.
روز موعود
روز موعود براي نيروهاي متخاصم فرا رسيده است و تجهيزات كاملا مهياست. در اين سوي رودخانه ، ولي اوضاع ديگري حاكم است. نزديك به دو سال از استقرار يك نظام سياسي جديد در كشور گذشته و به دليل دگرگوني ساختار سياسي، نيروهاي مسلح كشور مدافع هنوز شكل تازه خود را باز نيافته است. مقامات ارشد در نيروي ارتش مي گويند كه در شرايط نظام سياسي كشور به صورت طبيعي ارتش از درون دچار نابساماني شده بود و دشمن مي خواست از اين موقعيت بهره مند شود .
مسئولان جديد در تدارك برنامه هايي به منظور انسجام بخشي در نيروهاي مسلح كشور هستند و با اين وجود اوضاع شهري كه قرار است بيشترين ميزان دفاع در برابر نخستين تهاجم نيروهاي كشور متخاصم را داشته باشد، آرام گزارش مي شود.
مردم عادي بي اطلاع از تداركات وسيع تهاجمي آن سوي رودخانه، زندگي روزانه را از سر گرفته اند. بازار شهر فعال است و دانش آموزان كه از چند روز پيش در تدارك خريد وسايل مورد نياز مدرسه بوده اند، قرار است كه از صبح روز بعد، سال جديد تحصيلي را شروع كنند.
ادارات دولتي و نيروهاي خدماتي هم فعاليت هايشان را ادامه مي دهند. اگرچه سيم هاي مخابرات، حامل پيام هاي نگران كننده هستند، ولي انتظار حمله جدي، امري غيرقابل تصور در ميان مردم است.
برخي مردم عادي با لبخندي، زمزمه هاي نگران كننده را شايعات بامزه اي مي دانند كه ناممكن است.
در همين بي خبري صبح است كه فرمان تهاجم از سوي فرمانده كل ستاد جنگ كشور متخاصم صادر شده و نخستين گلوله تهاجم، مرزهاي زميني را درمي نوردد و انفجاري مهيب را رقم مي زند.
غافلگيري
همه غافلگير شده اند، حتي نيروهاي كنترل بحران. راديو بلافاصله فراخوان بسيج عمومي را اعلام مي كند و نيروهاي مدافع وارد عمل مي شوند.
اينجا آبادان است، آخرين روز از شهريور ماه سال 59 و نخستين انفجار در اسكله شماره 3 منطقه بوارده كه محلي براي بارگيري فرآوردهاي نفتي و انبار آنها در شهر آبادان است، به وقوع مي پيوندد.
گزارش اداره اخبار ارتش از تهاجم كشور متخاصم در آخرين روز از شهريور ماه سال 59 مي گويد: ارتش بعث عراق در 31 شهريور ماه، تجاوز كلي خود را در سراسر مرز ايران آغاز كرد و در اين تجاوز، بخشي از ايران در غرب و جنوب كشور، در مساحت تقريبي 10 هزار كيلومتر مربع مورد تاخت و تاز دشمن قرار گرفت .
اين گزارش حمله به منطقه استراتژيك نفت خيز كشور در جنوب را اينگونه تشريح مي كند كه اين تجاوز در قسمتي از منطقه جنوب (منطقه كلي خرمشهر آبادان) و در سه محور صورت گرفت. 1 محور بصره، تنومه، شلمچه، خرمشهر۲ محور بصره، تنومه، ايستگاه حسينيه و 3 محور نشوه طلائيه .
اقتصاد وابسته به نفت ايران بويژه در شرايط پس از انقلاب، دستاويز خوبي براي عراق بود تا نخستين حملات را بر مناطق نفت خير و شهرهاي داراي تاسيسات پالايشگاهي در جنوب متمركز كند. نخستين حمله پس از 10 ماه كشمكش به بهانه آبراه اروند رود صورت گرفت كه جنگنده بمب افكن هاي عراق در شروع عمليات گسترده خود، 10 فرودگاه مهم كشور از جمله فرودگاه مهرآباد را بمباران كردند. پس از آن، حمله به نقاط استراتژيك كه با اهميت ترين آن، پالايشگاه هاي نفت و اسكله هاي بارگيري فرآورده هاي نفتي و نفت خام بود، شروع شد.
نخستين گلوله به اسكله شماره 3 در آبادان اصابت كرد و نيروهاي آتش نشاني پالايشگاه نفت آبادان كه تا پيش از آن علاوه بر خاموش كردن آتش در پالايشگاه به مسائل شهري نيز رسيدگي مي كردند، فرمان بسيج عمومي را دريافت و به مناطق بحراني اعزام شدند. آتش نشاني پالايشگاه آبادان كه در سال 1306 تاسيس شده است، در زمان جنگ تنها
۱۰ خودرو مخصوص اطفاي حريق داشت. حالا نيروهاي آتش نشان در محوطه پالايشگاه گرد آمده اند تا در صورت تهاجم، آتش را مهار كنند.
نزديك ظهر است كه نخستين اسكله آتش مي گيرد. نيروهاي پيشرو آتش نشان بلافاصله به منطقه اعزام مي شوند تا آتش سوزي را مهار كنند، البته حالا مناطق مسكوني حاشيه رودخانه اروند هم به گلوله بسته شده است و مخازن هم يكي پس از ديگري گلوله باران مي شوند. نيروهاي زيادي از گروه آتش نشان ها براي اطفاي حريق مخازن اعزام مي شوند. اين نخستين روز از جنگ است كه بريمي پور، معاون فعلي آتش نشاني پالايشگاه آبادان كه در آن زمان يك آتش نشان بوده است، در خصوص آن مي گويد: نخستين آتش در اسكله شماره 3، محل انبار مواد نفتي بود كه هدف قرار گرفت. اكيپ، پس از اعزام گروه پيشرو به محل رفت، ولي تيراندازي و گلوله باران به حدي بود كه امكان نزديك شدن به اسكله را نمي داد و تنها حربه حركت سينه خيز به سمت آتش و كار گذاشتن مانيتورهاي آبپاش بر سطح آتش بود .
نخستين شهيد آتش نشان ها
روز حمله، براي آتش نشان ها با شهادت يكي از همكارانشان از گروه پيشرو به پايان رسيد. عبدالغني سامري نخستين شهيد آتش نشان از پالايشگاه آبادان با گلوله آر.پي.جي هدف گرفته شد و عراقي ها درست سر او را هدف گرفتند. آتش نشان جوان كه حالا معاون آتش نشاني پالايشگاه است، آن روز بشدت شوكه شد و اگرچه جسد سامري به پالايشگاه منتقل شد، ولي گروه دوم كه بريمي پور هم يكي از اعضاي گروه 5 نفره است، پس از 20 دقيقه تلاش بي وقفه آتش اسكله اي كه مخصوص بارگيري كشتي هاي نفتكش و خودروهاي حمل سوخت است را مهار مي كنند.
آنها شبانه روز مي بايست ستيز آب و آتش را ادامه مي دادند. آتش نشان جوان هم با گروه خود به ميان شعله هاي آتش مي روند تا از انفجار و گسترش شعله ها جلوگيري كنند. تنش ها و تلاش ها براي نيروهاي آتش نشان تا دو ماه به طور مداوم به طول انجاميد؛ 60 روز پرحادثه براي آتش نشان ها.
ستاد فرماندهي آتش نشانان
محوطه پالايشگاه آبادان، ديگر تبديل به ستاد فرماندهي نيروهاي آتش نشاني شده كه با شدت بيشتر حملات، استراحتشان هم كمتر شده است.
آنها در محوطه پالايشگاه روي زمين دراز مي كشند و به محض اعلام وضعيت اضطراري كه به جاي زنگ مخصوص آتش نشان ها به صورت فرماني از بلندگوي محوطه ابلاغ مي شود، دوباره فعاليت خود را از سر مي گيرند. برخي اوقات، شدت آتش سوزي ها به حدي بود كه آنها شبانه روز به فعاليت اطفاي حريق مشغول بودند. تمامي پرسنل آتش نشاني در سال 59، يكصد نيروي آموزش ديده حريق بوده اند كه تا پايان جنگ، 11نفر از آنها به شهادت مي رسند. برخي هم پس از پايان دو ماه نخست، از نيرو خارج مي شوند يا سازمان، آنها را ترخيص مي كند.
گزارش هاي رسيده مي گويد كه ستون هايي از دود سياه، شهر را فرا گرفته است. پرندگان، سياه شده اند و زرق وبرق شهر از بين رفته است. پالايشگاه آبادان تعطيل است. بسياري از مردم عادي به دليل حجم غافلگيرانه تهاجم، كشته و زخمي شده اند و آنها كه باقي مانده اند، شهر را ترك مي كنند. با اين وجود، نيروهاي آتش نشان همچنان به مهار آتش مشغولند.
پس از گذشت دو ماه از تلاش بي وقفه تدافعي و آرام تر شدن تهاجمات و البته اعزام نيروهاي كمكي به منطقه، آتش نشان ها موفق مي شوند كه اخباري از خانواده هايشان به دست آورند. برخي ها يك هفته به مرخصي مي روند تا تنها همسر و فرزندانشان را از خطرات آينده اي كه منطقه را تهديد مي كند، نجات دهند. آنها خانواده هايشان را به خارج از شهر و به نقاط امن تر مي رسانند و خودشان دوباره بازمي گردند تا فعاليتشان را از سر بگيرند.
بريمي پور مي گويد: لحظه به لحظه آتشي برپا مي شد كه بسيار غيرمنتظره بود. پيش از آن اخباري نگران كننده شنيده بوديم كه باورش برايمان مشكل بود. وقتي حملات آغاز شد، حتي دستفروش ها و كاسبان نمي دانستند كه چگونه بايد وسايل شان را جمع كنند .
وي كه در دوران آغاز جنگ، 27 سال سن داشته است و صاحب همسر و دو فرزند بوده، درخصوص آن روزها مي افزايد: براي آتش نشان ها رسيدگي به وضعيت خانواده در آن روزهاي بحراني نخست، بسيار دشوار بود؛ البته مردم عادي، اين مشكلات را نداشتند، ولي پس از صدور فرمان اعزام به مناطق دچار حريق، ديگر تا دو ماه هيچ اطلاعي از همسر و فرزندانمان نداشتيم، چون بايد به طور شبانه روزي آماده انجام عمليات اطفاي حريق مي بوديم . سال 62 نخستين باري بودكه ايران پس از 4 سال دفاع بي وقفه به اقدامي تلافي جويانه پرداخت.
نيروهاي مسلح رسمي كه عمدتا از ارتش و سپاه جمع آوري شدند، توانستند ميزان دفاع را افزايش داده و پس از آن دست به اقدام متقابل بزنند. بهمن ماه سال 62 بود كه عراق مجددا به آتش ايران پاسخ شديد داد؛ آنها اين بار مناطق نفت خيز را بشدت گلوله باران كردند.
ستون هاي دود بارديگر تشكيل مي شود و بار ديگر آتش نشان ها فعاليت شديد را از سرمي گيرند. حالا همه آتش نشان ها در كشور، بسيج شده اند و بسياري از آنها به مناطق نفت خيز و پالايشگاه ها در نقاط مختلف كشور اعزام مي شوند. اسكله ها در آتش مي سوزند و لوله هاي انتقال مواد نفتي از سوي نيروهاي مهاجم، منهدم مي شوند. لحظه اي نيست كه مناطق استراتژيك، گلوله باران نشود. شعله ها به آسمان زبانه كشيده اند و آتش نشان ها عمليات اطفاي حريق را گسترده تر مي كنند. اداره مخابرات شهر كه روبه روي آتش نشان هاست، آتش گرفته و همانجاست كه پس از شهادت مسئول اداره مخابرات آبادان، آتش نشان 27ساله از ناحيه سينه بشدت مجروح مي شود؛ تركش ها او را مصدوم مي كند و يكي ديگر از آتش نشان ها به دليل اصابت تركش، به شهادت مي رسد. آتش نشان هاي ديگر، اجساد را به محل ديگري منتقل مي كنند و آتش نشان مجروح را در اتومبيلي قرار مي دهند تا به بيمارستان منتقل شود.
پزشكان پس از يك ماه در پاسخ به اصرار او مبني بر بازگشت به مناطق دچار حريق گفتند: تركش ها از سمت چپ تا سمت راست سينه، شكاف عميقي ايجاد كرده كه بايد تا سه ماه آينده در استراحت به سر ببرد .
استراتژي حفاظت
پس از استقرار نيروهاي مسلح مدافع در مناطق استراتژيك و پس از آنكه نيروي دريايي ارتش اسكورت كشتي هاي تجاري و نفتي در اسكله ها را برعهده گرفت و پس از آنكه نيروي هوايي با استراتژي حفظ و حراست از مناطق نفت خيز، جنگنده هاي F14 خود را مامور گشت هاي هوايي با هدف اسكورت نفتكش ها و دفع تهاجم، با اعمال جنگ هاي آسماني در صورت نياز در مناطق استراتژيك كرد، آتش نشان ها بيشتر در مهار حريق انبار مهمات نيروهاي مدافع مستقر در جبهه هاي نبرد، مشغول به فعاليت شدند و گهگاه به مهار آتش داخل شهر نيز مي پرداختند. بريمي پور، آتش نشان دوران جنگ، اگرچه پس از بهبود، بار ديگر به مناطق جنگي بازگشت و تقريبا در تمام دوران 8 ساله جنگ با سلاح آب به جنگ آتش رفت، ولي حالا گلايه هايي مطرح مي كند كه جاي تامل دارد.
او مي گويد: آتش نشان ها در دوران 8 ساله دفاع مقدس، فعاليت شديدي داشتند، ولي متاسفانه هيچ گاه تلاششان به رسميت شناخته نمي شود؛ مثلا مزايايي كه يك نظامي پس از جنگ از آن برخوردار است، به آتش نشان هاي حاضر در مناطق بحراني تعلق نمي گيرد. شايد وزارت نفت اين قضيه را ناديده انگاشته است، در حالي كه بايد از آتش نشان هاي دوران جنگ تقدير جدي به عمل آيد .
اسناد به جاي مانده از سالهاي 61 تا 62 به شما مي گويند كه به دليل تهاجم خصمانه رژيم گذشته عراق به كشور، 750 هزار بشكه نفت خام از چاه هاي نوروز به خليج فارس ريخته شد و اين به دليل حملات آتشزايي بود كه نيروهاي تحت امر صدام حسين انجام دادند.
با اين وجود، گزارش ها از چاه شماره 3 نوروز كه تا اواخر سال 63 بسته بود، حاكي است كه 250 هزار بشكه نفت خام ديگر، از چاه هاي مشتعل به خليج فارس ريخته شد؛ چاه هايي كه به دليل حجم وسيع آتش و مهار مشكل آن، تجهيزات مهار آتش هوايي و كشتي هاي آتش نشان را نيز به ميدان آورد.
امير دريادار دوم حسين فضلي معاون هماهنگ كننده قرارگاه دريايي خاتم الانبيا مي گويد: پدافند از سواحل، جزاير و سكوهاي نفتي برعهده نيروي دريايي بوده و گشت هاي هوايي و يگان هاي پروازي نيروي دريايي و شناورهاي سطحي با آغاز جنگ در دستوركار قرار گرفت و نيروهاي زبده اي از تفنگداران دريايي در جزاير و سكوهاي نفتي براي حفاظت مستقر شدند . اميردريادار دوم فضلي همچنين گزارش مي دهد كه دشمن با حملات هوايي وموشكي به كشتي هاي تجاري و نفتكش ها، سعي در ايجاد اخلال در صادرات نفت و واردات كالا به ايران داشت و به دليل مقابله با اين استراتژي و به منظور حمايت از صادرات و واردات كشور، نيروي دريايي، تمام كشتي هاي تجاري و نفتكش را از شمالي ترين نقطه خليج فارس يعني جزيره خارك و بندر ماهشهر تا درياي عمان با حمايت ناوچه ها و ناوشكن هاي نيروي دريايي اسكورت مي كند .
آنها روزانه چهار كشتي نفتكش و تجاري را اسكورت كردند تا شريان هاي اقتصادي كشور از حملات دشمن در امان بماند.
به هر تقدير، جنگ 8 ساله ايران و عراق با تلاش نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي و پس از اعلام قطعنامه۵۹۸ از سوي سازمان ملل و پذيرش آن از سوي ايران به پايان رسيد؛ قطعنامه اي كه براساس آن، عراق كشور متجاوز شناخته شد كه مي بايست خسارات ناشي از هجوم 8 ساله به ايران را تامين كند.
با اين وجود، آيا تلاش 8 ساله آتش نشان ها در مهار حريق هاي جنگ به رسميت شناخته خواهد شد؟
|