چهارشنبه ۲۰ مهر ۱۳۸۴ - - ۳۸۲۳
چرخه باطل از ميدان تا فلكه در تهران
به دنبال يك دورآرامش
003423.jpg
عكس:علي اكبر شير ژيان
شهره مهرنامي
تنها مكاني كه مسيرمان يكي مي شد ميدان هفت تير بود، قرار شد ساعت 6بعدازظهر در ميدان هفت تير همديگر را ببينيم، اما كجاي ميدان؟ كدام ضلعش؟ ميدان كه نه، فلكه هفت تير، فلكه اي بي قاعده كه از هر طرفش يك چيزي سر برآورده، از شمال كه ورودي بزرگراه مدرس رو به بناي هواكش بزرگ مترو باز مي  شد كه تازه اطراف آن چمن كاري هم شده بود، جلوتر هم در ورودي مترو با آن عظمت، سر برآورده بود، شايد اين بنا همان چيزي ست كه به نام ميدان از آن ياد مي شد. سمت چپ هم پارك يا همان فضاي سبز بود كه محل تجمع كارگران شده بود. اطراف پارك را دروازه هاي بيضي شكل فلزي و گوزن و آهوي چمني كاركرده بودند و دور تا دور آن با گل هاي مصنوعي تزئين شده بود و مرا به ياد روزنامه ديواري هاي دوران دبيرستان انداخت كه دور آن را با كشيدن گل و بلبل زيبا مي كرديم. نمي دانم چه كسي آن را طراحي كرده بود كه به نظرش زيبا مي آمد؟ اصلا چه كسي نام اين مكان را ميدان گذاشته بود؟ در هر حال زمان انتظار، بهترين زمان براي دقت در طراحي ميادين شهر و تفكر درباره اينكه چه كسي مسئوليت ايجاد چنين تزئيناتي را در شهر دارد، بود؛ فكر كردن در مورد اينكه اصلا ميدان كجاست وچگونه بايد آن را به عنوان يك المان طراحي شهري استفاده كرد؟
روي صندلي پارك نشستم و در ذهنم به دنبال ميدان واقعي گشتم؛ ميداني كه معناي حقيقي خود را يدك بكشد، ميدان ونك؟ نه! ميدان صنعت؟ نه!  با آن نخل هاي رنگي قرمز و آبي و نارنجي يادگاري از شب هاي لاس و گاس !
ميدان ؟... ميدان آزادي؟ اين يكي بيشتر به ميدان شباهت داشت با بناي يادماني خود، هم محل تجمع داشت، هم بزرگ بود و هم محل اتصال شاهراه  ها و ورودي ها و خروجي هاي شهر به يكديگر بود. زيبا هم بود اگر با آن چراغاني هاي بي منطق، اطراف آن را مزين نمي كردند، شايد بناي يادماني آزادي، ابهت خود را از دست نمي داد. مديرعامل سازمان زيبا سازي شهرداري تهران در اين زمينه مي گويد: در اصل متولي امور زيباسازي و تزئين شهر، اين سازمان است، يعني ما مسئول زيباسازي كل شهر از قبيل خيابان ها، ساختمان ها، پارك ها و حتي ميادين هستيم .
به عقيده ابوالقاسم وحدتي اصل از آنجا كه شهرداري هر منطقه، خود را مالك منطقه مي داند هرطور كه دوست داشته باشد براي تزئين آن اقدام  كرده و با اين سازمان هم مشورتي نمي كند.
او به گروه حجم ونقاشي و طراحي سازمان مربوطه اشاره مي كند و مي گويد: قرار بر اين است كه وقتي بخواهيم براي مكاني طرحي بزنيم به كارشناسان آن بخش مي گوييم طرح خود را ارائه دهند تا بهترين را براي آن محل انتخاب كنيم، اما عملا اين كار انجام نمي شود . وحدتي به عنوان مدير عامل سازمان زيباسازي شهرداري بشدت از اين موضوع ناراضي ست. در دلش به حال مردم شهر كه بايد اين بي سليقگي را تحمل كنند افسوس مي خورد و مي گويد: در خيلي از مسائل كه به زيباسازي شهر مربوط است ما متولي هستيم، ولي عملا كس ديگري فعاليت مي كند .
واژه ميدان در اصل پارسي ست ولي جمع عربي بسته و به آن ميادين مي گويند. در معني واژه ميدان از فرهنگ دهخدا در گذشته، ميدان به هر عرصه فراخ، پهن و بي عمارت گفته مي شد. به همين دليل ميدان به مكان هاي بزرگ و سر بازي كه در آن چارپايان، سبزي و ميوه ، زغال و كاه و... مي فروختند نيز اطلاق مي شد. اين نوع ميدان ها، ميدان تجاري بودند و تا به امروز نيز معمولا چنين مكان هايي نام ميدان را به خوددارند، مانند ميدان ميوه و تره بار و ساير ميادين، عمدتا عبارت بودند از ميادين حكومتي كه نهادهاي حكومتي در اطراف آن مستقر بودند، مانند ميدان ارگ تهران يا نقش جهان اصفهان. ميدان نظامي كه خاص تمرينات نظامي و... مانند ميدان توپخانه و ساير ميادين ميدان اصلي شهر نيز محل اصلي تجمع مردم بود، فضاهاي عمومي متعددي از مساجد، بازار، آب انبارهاي بزرگ و نظاير اينها پيرامون آن جمع شده بود، مانند سبزه ميدان تهران يا قزوين.
درگذشته در ايران هر شهر يك ميدان داشته كه عناصر موجود در آن متاثر از عناصر ميادين يونان بوده است. كاخ شاهي، مسجد و بازار از عناصر اطراف آن و ميدان ها بوده اند و غير از ميادين بزرگ شهر هر شهري چند ميدانچه هم داشته كه معمولا بزرگان محل براي رفع مشكلات محل در آن جمع مي شدند.
ميدان، استفاده ديگري نيز داشته و آن زماني بوده كه شهر گرفتار بلايي همچون آتش سوزي يا بيماري لاعلاجي همچون وبا مي شد، مردم در ميدان بزرگ شهر جمع مي شدند تا بلا از شهر دفع شود.
حالا ميادين امروزي حتي به درد قرار ملاقات گذاشتن هم نمي خورد چه برسد به محل تجمع. ميدان هاي امروزي تنها مكاني شده براي نصب بيل بوردهاي تبليغاتي و چراغاني هايي به مناسبت هاي مختلف كه علاوه برمصرف بي رويه برق، به دليل بي سليقگي، منظر شهر را شلوغ و زشت كرده است.
به گفته صمد ذواشتياق- طراح جامع شهر تهران- بعد از ورود اتومبيل به شهر، ميدان، بافت و تاثير خود را از دست داده است، بنابراين آنچه امروز در كشور ما به ميدان مشهور است، ميدان واقعي نيست بلكه فلكه يعني جايي كه خودروها دور آن مي چرخند است. به گفته يك معمار طراحي شهري؛ به مفهوم علمي، ميدان فضاي بيروني همگاني ست كه محل تجمع مردم و فعاليت هاي آزاد است، انجام فعاليت هايي كه ماهيتا جمعي ست و نمي  توان زير سقف انجام داد، با اين تعريف، ميدان فضاي شهري نيمه محصوري ست كه باز بودن و عمومي بودن، ويژگي هاي خاص آن است. حال اگر محوريت آن گونه اي باشد كه استفاده كنندگان حس كنند يك فضاي نيمه داخلي ست و فقط سقف ندارد، ميدانچه يا پلازا نام دارد.
به عقيده مصطفي بهزادفر - عضو هيات علمي دانشگاه علم و صنعت - برخي تكيه ها يا حسينيه ها هم مي توانند به عنوان ميدانچه عمل كنند كه معروف ترين آنها در يزد است. حسينيه هايي كه ساختمان ندارند، محوطه اي هستند كه ديوار داشته و محل برگزاري آئين هاي مذهبي، بويژه آئين عزاداري امام حسين(ع) و به طور خاص، نخل گرداني هستند.در تهران هم ميدان ارگ، توپخانه و سبزه ميدان مشخصه هاي واقعي يك ميدان را داشتند كه از ميدان توپخانه به غير از اسم، چيزي باقي نمانده است و ميدان سبزه ميدان هم توسط محسن خان وزيري كاربري خود را از دست داد.اين دكتراي طراحي شهري مي گويد: در ايران، بعد از حضور اتومبيل و طراحي راه ها برمبناي اتومبيل به كانون هايي غالبا دايره شكل در محل تقاطع ها كه دور زدن وسايل نقليه را تسريع مي كنند، ميدان مي گويند، درصورتي كه اصطلاح صحيح آن فلكه است و نه ميدان كه به آن round about مي گويند .
بهزادفر ادامه مي دهد: در فلكه، تنها اتومبيل بايد حركت كند و از لحاظ ارتباطي، بخشي از حواشي آن، محل تجمع و ارتباط جمعي ست و مي تواند تا حدودي نقش ميدان را ايفا كند. در كشور ما، چون ميدان و فضاي جمعي وجود ندارد، فلكه ها به صورت كاملا نارسا نقش ميدان را هم ايفا مي كنند؛ چنانچه در فلكه هايي كه فضاي مياني آن جاي كافي نداشته باشد، مثل ميدان ونك، ميدان انقلاب، ميدان آزادي، سرپل تجريش، وليعصر(عج) و هفت حوض كه كانون زندگي جمعي مردم هم شد، اين اتفاق به چشم ديده مي شود.از نظر كالبدي و هندسي شهري، اكثر ميادين امروز تقاطع هاي ترافيك نسبتا بزرگي هستند. در اروپا وقتي اتومبيل وارد شد، تقاطع ها ساخته شدند تا ميادين از بين نروند.
با ورود به دوران مدرن، نيازمند به كارگيري ابزار مدرن و لاجرم فراهم كردن ما به ازاي كالبدي آنها بود. براي تسهيل حركت اتومبيل، خيابان ها تعريض و براي استفاده از قطار و هواپيما، خطوط ريلي و ايستگاه هاي راه آهن و فرودگاه ها احداث شدند .
به گفته بهزادفر، برخي از ميادين به 3 دليل موقعيت مكاني، شكل ميدان و اندازه آنها در حال حاضر نقش ميانه ميدان و فلكه را دارند، مانند ميدان آزادي و هفت حوض. البته ميدان هفت حوض بيشتر مستطيل است تا دايره و جاي نشستن دارد و حالت پاركي ست كه به وسيله شبكه رفت وآمد سواره محصور شده و ميدان آزادي علاوه بر بزرگي، عنصر يادماني ست كه به عنوان يك نشانه ملي مورد توجه مردم قرار دارد، فضاهاي باز زيادي دارد و اطراف آن، بخصوص در جبهه جنوبي بناي يادماني آزادي، محل كشش مردم است.
به عقيده اين معمار، ميادين ما طوري طراحي شده اند كه بسياري از آنها در مقياس پياده، حس ميدان بودن را القا نمي كند،  عابران حس نمي كنند كه به ميدان نزديك مي شوند؛ فاصله ديد طبيعي، نحوه قدم زدن و اندازه فيزيكي انسان، تعريف كننده مقياس ميدان است و در اين مقياس انساني نمي توان فضاي ميدان را حس كرد، چون ميادين ما در مقياس ديد پرنده ساخته شده اند. ميادين بزرگ را تنها در مقياس ديد پرنده مي توان حس كرد. ميادين كوچك در شهرسازي بعد از مردن به عنوان فلكه هاي كوچك يا mine round about در محلات ايجاد شد. فلكه هاي كوچك غالبا ديد مقياس انساني دارند. در محله نارمك 119 گره فلكه اي وجود دارد كه برخي از آنها شاخص هستند، مانند ميدان صد.
او ادامه مي دهد: اين نوع طراحي نه براي طراحي ميدان درست است و نه براي فلكه و نه براي شهر. ميادين و فلكه هاي تهران، فضاهاي باز شهري هستند كه در جريان ساخت و ساز شهر تهران غالبا به صورت اتفاقي و بدون داشتن يك انديشه طراحانه شكل گرفته اند و پس از شكل گرفتن برحسب نيازهاي اجباري مردم، چه براي رفت وآمد و چه براي مكث و توقف، مورد استفاده قرار گرفته اند و در اثر استفاده اي كه مجبور به آن بوده اند، در شهري بي سامان يك نوع تعريف ناقص از ميدان را به خود گرفته اند. در اين مسير بسياري از بخش هاي شهري در محلاتي كه در گذشته فضاهاي ميداني و ميدانچه اي تعريف شده درستي نيز داشته اند، تحريف و تخريب فيزيكي شدند؛ مثل سرپل تجريش كه مردم آن را با ميدان تجريش اشتباه مي گيرند .
به گفته صمد ذواشتياق، طراح جامع شهر تهران، به دليل نارسايي جامع ساخت وساز، طراحي اجرا درعرصه شهري مفاهيم، كاركرد، فرم و قابليت هاي فضاهاي شهري عوض شد، لذا در ايران ميدان تخريب و فلكه، ميدان شد و در مجموع فضاي جمعي به عنوان محفل جمعي تخريب شد.
او مي گويد: مي توان دوباره ميدان ها را به حالت اوليه بازگرداند. با اصلاح ترافيكي مي توان ترافيك را از كنار ميدان رد كرد و با اصلاح هندسي ساختمان هاي اطراف، ميدان را دوباره ايجاد كرد؛ كاري كه در اسپانيا، ايتاليا وانگلستان انجام شده است .
به عقيده اين معمار، برخي از ميدان ها مثل ونك و صادقيه قابليت اصلاح هندسي معابر و تغيير حالت ساختمان ها را دارند. ميدان بهارستان هم مي تواند با تغييرات كوچكي اينچنين باشد؛ موقعيت قرارگيري كنار مجلس، شكل و اندازه، چنين ويژگي را برايش ايجاد كرده است.
او مي گويد: اگر با طراحي شهري به شهر پرداخته شود، تمام اين طرح ها قابل تغيير هستند، اما چون ما در طرح هاي شهرسازي عقب هستيم، طراحي شهري در شهرهاي ما ايجاد نمي شود. در اروپا ديگر به جاي شهرسازي بيشتر به طراحي شهري پرداخته مي شود. آنها پارك و ميدان از قبل ساخته شده را از لحاظ زيباشناسي يا كيفيت بهره برداري تغيير مي دهند تا مردم بهتر بتوانند از آن بهره مند شوند .
به عقيده اين معمار، اگر نظرات و ايده هاي يك معمار طراحي شهري با يك كارشناس منظر و طراح فضاي سبز يكي شوند، مي توانند طراحي زيباشناسي يك المان شهري را كاملا كارشناسانه به دست بگيرند و عنصر بينايي را در شهر براي شهروندان ايجاد كنند كه تاثير رواني آرامبخشي را به آنها هديه كند. كارشناسان منظر حتي مي توانند نوع كاج هايي را كه بايد در يك ميدان يا بريدگي اتوبان ها به كار مي رود مشخص كنند.

ميدان آزادي ساماندهي مي شود
طرح شش ماهه ساماندهي ميدان آزادي توسط شهرداري منطقه 5 با همكاري سازمان پايانه ها، شركت واحد اتوبوسراني و مناطق 2 و 9 شهرداري تهران در حال اجراست.مهندس فتحي مسئول نظارت بر اجراي طرح هاي ترافيكي شهرداري منطقه 5 گفت:  عمليات ساماندهي اين ميدان از سه ماه پيش با همكاري سازمان ها و مناطق شهرداري هاي همجوار آغاز شد و ساماندهي پارك  سوار آزادي به شهرداري منطقه 5 محول شد كه اجراي اين طرح در ضلع شمال غرب ميدان انجام شده است .اوگفت:  عمليات پياده روسازي، ديواركشي و ساماندهي خطوط اتوبوسراني در ميدان آزادي با همكاري شهرداري اين منطقه و سازمان پايانه ها در حال اجراست و تا سه ماه آينده نيز ادامه خواهد داشت .

اندوخته هاي با ارزش
ابراهيم حشمت- آمادگي در برابر هر تهديد و حادثه اي به اقداماتي كه قبل از وقوع آن بايد انجام داد، بستگي دارد.
براي گذر از بحران در زمان وقوع زلزله، سه مقطع زماني قبل، هنگام و بعد از زلزله را بايد در نظر گرفته و براي هر مقطع زماني آموزش لازم ارائه شود.
در اين بحث، اقداماتي كه قبل از زلزله بايد انجام گيرد، مطرح مي شود. با توجه به اينكه زمان وقوع زلزله از اهميت ويژه اي برخوردار است و آگاهي از اين مطلب كه زلزله مي تواند در شب يا روز، در يك شرايط جوي مناسب يا نامناسب صورت گيرد، به خاطر اهميت موضوع، ما در بحثمان بدترين شرايط وقوع زلزله شب، هنگام خواب با هواي سرد باراني يا برفي را در نظر مي گيريم.
اولين و اساسي ترين اقدام براي مقابله با زلزله در خانواده هاتشكيل مديريت بحران است تا تك تك افراد با آگاهي از اهميت موضوع به بحث و تبادل نظر پرداخته و نقاط ضعف و قوت خود را درخصوص آسيب هاي زلزله، شناسايي كرده و در جهت تقويت آن اقدام كنند.
مقاوم سازي محل سكونت، موضوعي ست كه نبايد فراموش كرد. بيشترين خسارات و تلفات در زمان وقوع زلزله ناشي از ساختمان هاي غيرمقاوم بوده و در صورتي كه بتوان محل سكونت خود را مقاوم سازي كرد، از خيلي پيشامدهاي ناگوار مي توان جلوگيري كرد. البته از آنجايي كه زمان وقوع، شب هنگام است، مقاوم سازي اتاق خواب اهميت ويژه اي دارد در صورتي كه نتوان كل محل سكونت را مقاوم سازي كرد، حداقل بامشورت و راهنمايي مهندسان عمران و سازه مي توان اتاق خواب را براي در امان ماندن از خطرات ريزش مصالح ساختماني مقاوم كرد.
محل خواب نبايد در كنار پنجره باشد و در صورت امكان خالي از لوازم آويز تزئيني سنگين از قبيل گلدان، لوستر و تابلوهاي بزرگ شكننده باشد.
براي در امان ماندن از سقوط اجسام سنگين مانند تابلوهاي بزرگ، كتابخانه ها، گلدان هاي بزرگ آويز، آينه ها و لوسترها، آنها را حتما در محل خود محكم كنيد و هيچ جسم سنگيني را در طبقات بالاي كتابخانه يا كمدها قرار ندهيد.چنانچه زلزله در شب و هنگام خواب اتفاق بيفتد و افراد با اضطراب و خواب آلودگي بخواهند خودشان را نجات دهند، شايد كوچك ترين مانع در مسير فرار باعث مصدوميت فرد شود. لذا تمام افراد خانواده بايد راه هاي ورود و خروج را از مبلمان يا هر وسيله ديگر كه سد راه مي شوند، پاكسازي كنند.بعضي از خانواده ها به هر دليل موادي از قبيل بنزين، نفت، تينر يا الكل را در منزل مسكوني نگهداري مي كنند. نظر به اينكه زلزله هميشه همراه با جرقه هاي ناشي از اتصالات برق همراه است و احتمال آتش سوزي نيز مي رود، وجود مواد ذكر شده، دامنه آتش سوزي را گسترش داده و جان افراد محبوس شده در منزل يا كساني كه در زير آوار مانده اند را به خطر مي اندازد.با مشورت و راهنمايي كارشناسان فني مي توان نقاط امن منزل مسكوني را جهت استراحت و خواب مشخص كرد.
انتخاب يك محل امن و قابل دسترس به عنوان اتاق بحران و تجهيز آن به كپسول آتش نشاني، بيل، كلنگ، طناب، چراغ قوه، راديوپخش، جعبه كمك هاي اوليه و ابزاري از قبيل آچار، اره آهن بر، اره چوب بر، چكش و ميله اي آهني (به عنوان اهرم) ضروري ست و در دسترس داشتن وسيله گرم كننده و تهيه يك دستگاه چادر كه هنگام زلزله درصورت لزوم بتوان افراد خانواده را در زير آن اسكان داد، لازم به نظر مي رسد.
اگر بيمار يا كودك شيرخوار داريد، اقلام موردنياز آنها را از قبيل دارو و شيرخشك به مقدار مصرف حداقل 10 روز آماده كنيد.تمامي اوراق بهادار از قبيل اسناد معتبر، شناسنامه ها و دفترچه هاي درماني اعضاي خانواده را در محل امن و قابل دسترسي نگهداري كنيد (با اطلاع همه اعضاي خانواده).
ذخيره غذايي فاسدنشدني از قبيل كنسرو (مواد غذايي بايد هر دو يا سه هفته يك بار مصرف و جايگزين شود) و خشكبار و خرما را هميشه به همراه آب شرب به مدت 3 روز در اختيار داشته باشيد.

راپورت خبرنگار
آلودگي هاي چند طبقه
پويا مهرآيين- ساعت تازه از نيمه شب گذشته بود. از ميدان راه آهن سوار تاكسي هاي ترمينال جنوب شدم و چند دقيقه بعد در خيابان شهيد مرسلي (روبه روي پارك مادر) از تاكسي پياده شدم و به سمت ديگر خيابان حركت كردم. اگرچه گهگاه به واسطه اينكه محل سكونت يكي از آشنايان در اين محل واقع است، سري به آن طرف ها مي زنم و مشكلات گوناگون آنجا را مي بينم، ولي تصويري كه جلو چشمم بود، آنقدرها تكراري نبود و حتي به نوعي باعث تعجب و حيرت من شد. معمولا در ساعات پاياني شب در بسياري از خيابان ها و كوچه هاي شهر مي شود با انبوه زباله مواجه شد (مشكلي كه تا به حال چند بار در مورد آن نوشته ايم و قطعا بعد از اين هم خواهيم نوشت)، اما اينكه با يك توده شناور زباله مواجه شوي، قدري غيرعادي ست. در وهله اول فكر كردم كه زباله ها را در جوي هاي آب ريخته  اند، ولي بعد كه متوجه حركت آنها شدم و نزديك تر رفتم، ديدم كه نه، آب جاري جوي ها به دليل بسته شدن مسير، از جوي ها بيرون زده و انبوه زباله ها را در خود شناور كرده است تا آلودگي ها مضاعف شود. از يك طرف آب جوي هاي مذكور آنقدر كثيف هست كه خود مصدر آلودگي ست و از طرف ديگر شناور شدن زباله ها در آن باعث شده بود كه مجموعه ميكروب ها و انگل ها و بيماري ها كامل شود.
از يك طرف زباله  راه آب را بسته بود و از طرف ديگر حجم آب، لحظه به لحظه افزايش مي يافت، به طوري كه هرلحظه سطح بيشتري از كوچه و خيابان آلوده مي شد. البته لازم به ذكر است كه اين جوي ها تنها به خيابان محدود نمي شود و شبكه اي را شامل است كه به باريك ترين كوچه ها هم سرك مي كشد و گاه فاصله آن با درهاي خانه ها به نيم متر مي رسد؛ جوي هايي كه به شكلي نقش شبكه فاضلاب را هم بازي مي كنند و در تمام لحظات، آبهاي آلوده حاصل از شست وشوي خانه ها را هم در خود جاي مي دهند. مي بينيد كه ديگر هيچ نوع آلودگي و پليدي نيست كه در اين چرخه جا افتاده باشد. آبهاي آلوده و زباله و فاضلاب و... همه وهمه به هم پيوسته اند تا اثري از بهداشت و سلامتي در محل باقي نماند. اين جوي ها در ضمن، عرصه جولان موش هاي گربه نماي جنوب شهر هم هستند تا هيچ چيز در اين بين كم نباشد؛ البته براي اينكه ناسپاسي نشود بايد بگويم كه گروهان هاي وحشتناك موش ها بعد از طرح هاي براندازانه شهرداري بشدت تقليل يافتند، ولي با اوضاع فعلي نسل جديدي از آنها در حال شكل گيري هستند.فردا صبح كه از خانه همان آشناي مذكور بيرون آمدم، گروه هاي بچه هايي را ديدم كه حتي بعضا پابرهنه روي نم باقيمانده از آبهاي آلوده شب قبل كه تمام كوچه را آلوده كرده بود، مشغول بازي بودند. گهگاه به زمين مي افتادند يا به توپ آلوده دست مي زدند و بعد هم همان دست ها را به چشم و دهانشان مي ماليدند تا بشود شديدا برايشان نگران و ناراحت بود؛ بچه هايي كه خانه هايشان آنقدر كوچك است و آنقدر اسير تراكم جمعيتي هستند كه از هر گوشه اي براي بازي كردن استفاده مي كنند يا بهتر بگويم، مجبورند استفاده كنند؛ بچه هايي كه اگر خداي ناكرده دچار ناراحتي هاي پوستي و چشمي و گوارشي و... هم شدند، شايد به دليل شرايط بد اقتصادي خانواده، امكانات درماني چنداني هم نداشته باشند.
اما در اين بين دو سئوال باقي مي ماند؛ اول اينكه مشكلات جمع آوري زباله بالاخره كي حل مي شود و تا چه زماني بايد آلودگي هاي ناشي از عدم جمع آوري به موقع زباله ها را تحمل كرد؟ قرار ساعت 9 شب تا حالا بارها زير پا گذاشته شده است.
و سئوال دوم اينكه شبكه جوي هاي آب كوچه هاي تهران تعريف مشخصي دارد يا نه؟ راستي، هيچ وقت به اين نكته فكر شده كه آيا محسنات اين جوي ها بيشتر است يا مضرات آن؟ هيچ وقت برنامه ريزي دقيقي براي زدودن آلودگي هاي منتقله توسط آب اين جوي ها صورت گرفته؟ و سئوال ديگر اينكه اساسا آبهاي روان در اين جوي ها از كجا و براي چه مي آيند و به كجا مي روند؟ آيا تا به حال نظارت دقيقي براي جلوگيري از ورود آبهاي آلوده منازلي كه براي خودشان فاضلاب دارند، به اين جوي ها صورت گرفته است؟
شايد مسئولان شهري استدلال هاي پذيرفته اي براي ورود آب به اين جوي ها داشته باشند، ولي مسلما نمي توانند اين مشكل را توجيه كنند كه بنابه دلايل مختلف آب اين جوي ها در نقاط مختلف به موانعي برخورده كرده، متوقف و سرريز مي شود و مشكلاتي از قبيل آنچه نوشتم را با خود به همراه مي آورد. آيا نبايد حداقل يك نفر از ماموران زحمتكش شهرداري، مسير آب را كنترل كند تا اين مشكلات پيش نيايد و محيط هاي آلوده، آلوده تر نشوند؟ مسلما اگر چنين نظارت ساده اي صورت مي گرفت نهرهاي زباله به حركت درنمي آمدند تا همه جا و همه كس را آلوده كنند.از سوي ديگر عدم جمع آوري به موقع زباله خود بزرگترين دليلي ست كه باعث بند آمدن راه آب جوي ها مي شود. هنوز شهروندان وظيفه نشناسي هم هستند كه به هر حال از جوي ها به عنوان سطل زباله استفاده مي كنند و مجموعه اين عوامل مصيبت را به منتهي مي رساند. محروميت هاي اجتماعي كودكان جنوب شهر آنقدر هست كه ديگر تاب و تحمل محروميت ها و صدمات بهداشتي را نداشته باشند. كاري كنيم كه كوچه هاي آنها از آنچه هست تنگ تر نشود. شهر تنها در چشم هاي فرزندان فردايش مي تواند رنگ سلامت و شادابي را تجربه كند.

ازشهر
دره هاي ممنوعه
رود دره هاي تهران كه زماني سرچشمه طراوت و شادابي شهر بودند، اكنون با كانال و بستري سيماني، به فاضلاب هاي بزرگ شهري تبديل شده اند و روزهاي پراضطرابي را از هراس خطر سيل،  زلزله و رانش زمين مي گذرانند.ساخت و سازها و تملك هاي غيرمجاز از يك سو و آلودگي هاي زيست محيطي از ديگر سو، مرگ تدريجي اين عناصر با ارزش طبيعي را به ارمغان آورده است.
ساخت و ساز در حريم رود دره هاي تهران در حالي ادامه دارد كه كارشناسان بارها خطرخيزي اين مناطق را به مثابه هشداري تكرار كرده اند.
ليلا صادق پور، خبرنگار پايگاه اطلاع رساني شهرسازي و معماري در گفت وگو با احمد سعيدنيا استاد دانشگاه تهران و متخصص در امور شهرسازي اين موضوع را به بحث گذاشته است. سعيدنيا از جمله افرادي ست كه معتقد است تعلل و بي مسئوليتي هاي مداوم مشكلات بسياري را براي هفت رود دره ارزشمند تهران به وجود آورده است.
آنچه در پي مي آيد گزيده اي از نظر اين كارشناس شهرسازي در مورد ساخت وساز در رود دره هاي تهران است:
رود دره ها در حقيقت سرچشمه هاي آب تهران قديم را تشكيل داده و مسيرهاي تخليه آب هاي سطحي و سيلاب هاي احتمالي بوده اند. اين مناطق علاوه بر تامين آب تهران، منابع بزرگ هوا و به اصطلاح ريه هاي تهران محسوب مي شدند.
تاكنون هفت روددره در قسمت شمال تهران و در دامنه هاي البرز شناسايي شده اند و در واقع مي توان گفت تهران خود را به اين مناطق رسانده است. روددره  كن با بستري تشتكي درغرب قرار گرفته است. دومين روددره، فرحزاد است كه آب رودخانه آن از چشمه هايي در ارتفاعات امامزاده داوود سرچشمه مي گيرد.
اوين دركه، دره گشوده اي ست كه در ابتدا V شكل و در امتداد جنوبي يك تشتك بزرگ را تشكيل مي دهد. روددره هاي دربند، گلابدره، جمشيديه و دارآباد دره هاي بعدي را به وجود مي آورند. با ساخته شدن بزرگراه ها و خيابان هاي جديد، اين مسيرها بسته و قطع شدند و بسياري از اين تپه ما هورها در قسمت هاي پايين به سمت خيابان انقلاب، تسطيح و دره ها با تپه ها يكدست و همسطح شدند.
اتفاق ديگر زماني رخ داد كه طرح جمع آوري آبهاي سطحي و فاضلاب تهران در سال 1354 توسط سازمان ملل مطرح شد. سيستم مهندسي كانال سازي زيرزميني و روزميني براي تحقق اين امر دليلي براي وضعيت نامطلوب و نامناسب روددره ها محسوب مي شوند. به دليل سيماني شدن، بستر  اين كانال ها ديگر قدرت جذب آب را ندارند و در واقع فقط مسيري براي عبور هستند و در بيشتر مناطق از جمله ده فرحزاد به دليل كاهش شيب به شكل مسير فاضلاب درآمده اند .
امكان احياي رود دره ها
اكنون آزاد سازي بستر رود دره ها و تغيير وضعيت آنها از حالت سيماني به همان شكل اوليه در تهران هم مثل برخي از شهرهاي اروپايي وجود دارد.
هر چند برخي از اين دره ها مانند دربند فضاي پيراموني خود را از دست داده اند و بستر آنها تبديل به كانال هاي سيماني شده است، اما فضاهاي پيراموني دره هاي دارآباد، ونك و فرحزاد هنوز به طور كامل از بين نرفته و تا حدودي حفظ شده اند. براي تمام اين دره ها طرح هاي حفاظتي و احيا وجود دارد كه مي توان با استناد به آنها و تلاش براي اجرايي شدن آن به احيا و مرمت دوباره اين اراضي اميدوار بود.ايجاد پارك هاي تفريحي نظير آنچه در جمشيديه اجرا شد از پيشنهادهايي ست كه مي توان در اين باره داشت. با اين كار دهانه دره ها به وسيله پارك بسته و از دخالت و دخل و تصرف در آنها جلوگيري مي شود. البته اين كار نبايد فقط به درختكاري محدود شود، زيرا درختان قابل كندن،  سوزاندن و از بين رفتن هستند. پيشنهاد دوم، به دليل وجود زمين خالي در قسمت هاي پايين دست اين دره ها، مي توان با ايجاد پارك خطي در امتداد آنها از تخريب هر چه بيشتر آنها جلوگيري كنيم.
پيامد نابودي رود دره ها
به هم خوردن انتظام طبيعي و زيست محيطي تهران مهمترين و اصلي ترين پيامد آن است. بنابر آنچه گفته شد اين دره ها مسيل هاي طبيعي در هنگام بروز سيلاب بوده اند، اما با كانال سازي و مسدود كردن، همچنين تغيير جهت آنها، خطر بزرگي متوجه شهر مي شود. زمين ديگر قدرت جذب آب را به دليل سيماني شدن بستر آنها از دست داده است. در شرايط طبيعي سيلاب ها بايد فضاي پيراموني و محل هايي براي فرار داشته باشند. با جاري شدن سيل مواد زايد همراه سيلاب با مسدود كردن كانال هاي طراحي شده و سرريز آب خود، از عناصر مضر و خطرساز محسوب مي شوند. از همه مهمتر اينكه سرزمين زيباي دامنه البرز كه تامين كننده آب و هواي پاك تهران بوده همچنين ميعادگاهي براي مردم، از بين رفته است.
ساخت و سازها ادامه دارد
طبق قانون، رودخانه ها، روددره ها،  مسيل ها، قنات ها و نهرها توسط وزارت نيرو حريم گذاري مي شود. در فضاي داخلي اين حريم ها هرگونه دخل و تصرف و احداث ساختمان ممنوع است. مگر اينكه براي ايجاد باغ ها يا زمين هاي زراعي مورد استفاده مالكان قرار گيرند.
گاهي اين حريم گذاري ها و محدود كردن دو سوي دره ها، داخل اين حريم ها را بي سرپرست مي كند. طرح تفصيلي هم در به وجود آمدن اين بي سرپرستي دخيل است. دخل و تصرف هاي غيرمجاز و بهره برداري هاي شخصي توسط ارگان ها و سازمان هاي مختلف به دليل بلاتكليفي از عوامل ساخت و سازهاي بي رويه است.
طرح هايي براي رود دره ها
همان طور كه گفتم براي تمام اين روددره ها طرح هايي موجود است. 2هزار و 500 شيت طرح اجرايي براي اين اراضي در نظر گرفته شده است. به طور مثال براي دره فرحزاد، 12 كيلومتر فضاي سبز از معدن تا ميدان صادقيه طرح ريزي شده است. همچنين قرار بود دره ونك در كنار بزرگراه چمران تا دركه تبديل به پارك و فضاي سبز شود، ولي تاكنون فقط دو پارك كوچك رفتگر و گفت وگو ايجاد شده اند.

شهر آرا
آرمانشهر
ايرانشهر
تهرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
علمي
|  آرمانشهر  |  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  علمي  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |