چهارشنبه ۲۰ مهر ۱۳۸۴ - - ۳۸۲۳
مشبك هاي قدسي در موزه امام علي
003372.jpg
عكس: محمدرضا شاهرخي نژاد
سعيده  امين
دير زماني است كه ما طالبان عشق، قلم در خون مي زنيم و تيغ عشق مي كشيم و با ياري جستن از درگاه حضرت دوست فلز سخت را جان مي بخشيم؛ باشد كه قطره اي از هنر ايران زمين - اين درياي بيكران شگفتي ها - را تجسم كنيم؛ خلوت گزيده ايم و گوشه خلوتمان را در سماع طراحي، تذهيب، تشعير، خطاطي و در نهايت با تجلي عشق در برش دادن فلز سخت دل و روحمان را در بافت هاي به وجود آمده جاي مي نهيم كه مشبكش ناميده اند .
موزه امام علي (ع) امسال در ماه مبارك رمضان ميزبان است؛ ميزبان هنرمنداني كه قلم در خون دل مي زنند و مجموعه اي از آثار هنري را به نمايش مي گذارند.
روي يك دايره فلزي بزرگ از جنس برنج حك شده يا حجه ابن الحسن العسكري و اطراف آن هم مشبك هاي قدسي تزئين شده است. انگار هر چيز از جنس معنا بايد باشكوه و حيرت انگيز باشد؛ اينكه  دست هاي هنرمندي با قلم حكاكي نقطه به نقطه بر فلز سخت ضربه  زند تا مشبك هاي قدسي بشود ميهمان ماه مبارك رمضان.
عليرضا روزي طلب كه به رضا خوشنويس معروف است با همراهي همسرش پروانه ابراهيمي 17 اثر فلزنگاره با نام مشبك هاي قدسي را در موزه امام علي (ع) به نمايش گذاشته است. آثار شكوهمندي به شكل طراحي، تذهيب، تشعير، خطاطي، فراشه نگاري (قلم گيري) حكاكي و برش بر فلز سخت، جلوه اي از هنر مشبك روي فلز است كه قرار است تا روز پانزدهم ماه مبارك رمضان به نمايش گذاشته شود.
رضا خوشنويس با 25 سال تجربه در زمينه خطاطي آيات قرآن كريم روي فلزات، اين نمايشگاه را با همكاري همسرش كه عهده دار اجراي مشبك كاري هاي اين آثار است، برگزار مي كند. رضا خوشنويس در زمينه خوشنويسي روي فلز، تذهيب و قلم زني مهارت دارد. پروانه ابراهيمي هم كه متولد سال 1348 است چندين سال است كه فعاليت هنري مشبك روي فلزات از جمله مس، برنج و آهن را آغاز كرده است. پروانه در زمينه موسيقي و شعر نيز فعاليت داشته است.
اين زوج هنرمند به اتفاق يكديگر كارگاه هنري تيغ و قلم را به راه انداختند. نمايشگاه هايي مثل نقش جهان در نگارخانه سعد آباد، روز جهاني صنايع دستي كرج، روز جهاني صنايع دستي همدان، قرآن و عترت قم، نمايشگاه مسابقات جهاني قرآن كريم در سالن اجلاس سران، نمايشگاه خصوصي عطر ياس در رودهن، نمايشگاه جمعي اوقاف و يازدهمين و دوازدهمين نمايشگاه قرآن كريم و جشنواره شمس موزه امام علي از جمله كارهاي رضا خوشنويس است كه در برخي از آنها همسرش پروانه ابراهيمي نيز شركت داشته است.
نمايشگاه مشبك هاي قدسي نيز به اين دليل نام قدسي بر خود گرفته كه در آن نام هاي قدسي پروردگار تعالي، آيات قرآن و نام حضرت  علي(ع) و شمشير دو لبه اش بر آن حك شده است.
قاب دايره اي شكل بزرگي از آهن كه روي آن آيه مباركه و ان يكاد حكاكي شده است.
در گوشه اي از نمايشگاه شمشير دوتيغ حضرت علي (ع) كه به بلنداي قد يك انسان درست شده است خودنمايي مي كند و روي آن نام مبارك حضرت حك شده است. آياتي از كلام الله مجيد نيز زينت آن است. آهن در مذهب هنر نشان از سختي و شهامت و بردباري دارد و اينك موزه امام علي مجموعه اي ست از گنجينه هاي مشبك قدسي.

سفره رمضان
بوي زعفران
بوي زعفران كه توي خانه مي پيچد، بايد انتظار دو غذا را داشت؛ يكي ته چين و ديگري شله زرد. براي كساني كه در خانه مادرشان زندگي مي كنند، اين بوها چندان غريب نيست، اما در كمتر خانه مجردي يا تازه متاهلي! مي شود بوي زعفران را حس كرد. هرچند اين غذاي شيرين و لذيذ و زرد به خودي خود يك دسر به حساب مي آيد، اما يكي از شيريني هاي مهم سفره سحري و افطار ما ايراني ها، شله زرد خوش رنگ و خوش بويي است كه حتي هنگام سيري هم آدم را به سمت خودش مي كشد، چه برسد به زمان باز كردن روزه!
براي آنهايي كه تخصص دارند يا آدم متخصص كنارشان دارند كه حرفي براي گفتن نداريم، اما آنهايي كه مي خواهند پخت شله زرد را تجربه كنند، مي توانند مراحل زير را امتحان كنند؛ البته توجه كنند كه هميشه مشورت گرفتن از باسابقه ها در پخت چنين غذاهايي خيلي راهگشاست. برنج را چند بار مي شوييم تا آب آن كاملا زلال شود. بعد با 6 برابر آب، روي حرارت گاز مي گذاريم تا جوش بيايد. در اين فاصله نبايد به كار ديگري مشغول شويم چون بايد بالاي سر قابلمه بايستيم و هر از چند گاهي كف برنج را بگيريم. وقتي برنج كاملا نرم شد، شكر را اضافه مي كنيم و مرتب به هم مي زنيم تا شله زرد كاملا جا بيفتد. حالا نوبت زعفران است. كمي زعفران را در آب جوش حل مي كنيم و داخل قابلمه مي ريزيم و بلافاصله هم روغن داغ شده را به آن اضافه مي كنيم؛ البته بهتر است به جاي روغن از كره استفاده شود، چراكه هم شله زرد را خوش بو مي كند و هم طعم بهتري به آن مي دهد. اينكه اول گفتيم روغن، فكر جيبتان را كرديم! بعد از روغن، مقداري بادام را همراه با گلاب داخل شله زرد مي ريزيم و كاملا به هم مي زنيم تا همه چيز با هم خوب قاطي شود. در ظرف را مي گذاريم و منتظر مي مانيم تا شله زرد، خوب خوب جا بيفتد.
بخش مهمي از كار، بعد از آماده شدن شله زرد است. تزئين روي آن با خلال بادام و خلال پسته و دارچين از هيجان انگيزترين كارهاست؛ مخصوصا وقتي قرار است نذري داده شود، كلمه  هاي خاصي را مي شود با دارچين روي سطح زرد و خوش رنگ شله زرد طرح زد. تازگي ها شابلون هايي فروخته مي شوند كه زحمت به خرج دادن اين خلاقيت را هم كم كرده اند؛ شابلون هايي كه به شكل نستعليق، بسياري از كلمه ها را دارند و كافي ست فقط دارچين را داخل سوراخ هاي شابلون بريزيم.
شله زرد معمولا سرد سرو مي شود، اما بعضي ها داغش را دوست دارند؛ پس بايد بنا بر سليقه آدم هايي كه ميهمان سفره تان هستند، سرد يا گرم سرو كردن شله زرد را انتخاب كنيد.

درشهر
راز كيهان
003333.jpg
برنامه نمايش فيلم هاي معناگرا در فرهنگسراي نياوران را كه فراموش نكرده ايد؛ همان كه اولين برنامه اش اختصاص به نمايش فيلم اي برادر كجايي؟ داشت. در ادامه اين برنامه قرار است پنج شنبه و جمعه اين هفته (يعني 21 و 22 مهرماه) فيلم تحسين شده استنلي كوبريك، 2001: يك اديسه فضايي نمايش داده شود. كوبريك اين فيلم را در سال 1969 ساخت، يعني زماني كه با ساخت فيلم هايي مثل راه هاي افتخار ، دكتر استرنج لاو ، لوليتا و اسپارتاكوس توانسته بود تا حدي خودش را به عنوان يك كارگردان متفاوت و صاحب سبك معرفي كند.
داستان فيلم از كتابي نوشته آرتور سي. كلارك اقتباس شده است و به هويت و آينده انسان مي پردازد. فيلم با نمايي از زندگي ميمون ها شروع مي شود كه بر سر آب يك بركه، به جنگ يكديگر مي روند. پس از آن به آينده مي رويم و زماني كه سفينه اي به نام هال (HAL) براي پرتاب به فضا آماده مي شود. فيلم ريتمي كند و آرام دارد و شايد براي آنها كه خيلي اهل سينما نيستند، تماشا كردنش تا انتها كار راحتي نباشد، اما مطمئن باشيد اگر زمان دو ساعت و 40 دقيقه اي فيلم را تحمل كنيد يكي از بهترين فيلم هاي تاريخ سينما را ديده ايد؛ فيلمي كه در راي گيري هاي ريز و درشت سايت ها و مجلات سينمايي، هميشه جزو 10 فيلم برتر تاريخ سينما قرار دارد. در اين فيلم استنلي كوبريك علاوه بر كارگردان، تهيه كننده فيلم هم بوده است. از مضمون فلسفي و عميق فيلم هم كه بگذريم، مهمترين خصوصيت فيلم تصاوير جذاب و ترو تميزي ست كه از فضا ارائه مي دهد، آن هم در حدود 40 سال پيش كه جلوه هاي ويژه مثل اين روزها پيشرفت نكرده بود. فيلم كوبريك هنوز هم به لحاظ بصري و جلوه هاي ويژه چيزي كم از فيلم هاي اين سالها ندارد. وقتي موسيقي مسحور كننده فيلم را هم كنار اين تصاوير بگذاريم، تازه متوجه مي شويد كه چرا
2001: يك اديسه فضايي همواره جزو 10 فيلم برتر تاريخ است. سالن گوشه فرهنگسراي نياوران اين فيلم را ساعت 19 نمايش مي دهد، تجربه جذابي ست كه پيشنهاد مي كنم از دستش ندهيد.

كتابخانه
آب و خاك
آب و خاك همان طور كه نويسنده در ابتداي كتاب و پيش از شروع داستان عنوان كرده، بيش از اينكه يك داستان اجتماعي با پيام هاي پيدا و پنهان باشد، يك داستان عاشقانه است؛ يك داستان عاشقانه معمولي كه نويسنده اصرار دارد اگر شباهتي ميان شخصيت هاي آن و آدم هاي دوروبرمان وجود دارد، اتفاقي ست و ناشي از تلاش نويسنده در جهات راست نمودن يك واقعيت ساختگي.
ماجرا از اين قرار است كه فردي به نام بهمن اسفنديار پس از سال ها از فرنگ برمي گردد و دنبال آدم هايي مي رود كه زماني آنها را مي شناخته و با آنها سلام وعليكي داشته است. داستان هم از همين جا شكل مي گيرد؛ يعني وقتي كه بهمن وارد زندگي مينو و دخترانش مي شود و روزها را با آنها مي گذراند و شب ها در خانه آنها مي ماند و آرام آرام دل بسته شان مي شود...
كساني كه پيش از اين، كتابي از جعفر مدرس صادقي خوانده اند، مي دانند كه او علاقه عجيبي دارد كه داستان هايش را از زبان اول شخص روايت كند و در حين تعريف كردن ماجرا هيچ ابايي ندارد از جمله هاي طولاني و تودرتو استفاده كند و تا جايي كه بتواند، در مصرف نقطه براي پايان دادن به جملات صرفه جويي مي كند. بازي با زمان ها و بمباران كردن خواننده با اطلاعاتي كه ناگهان بر سر ورويش مي بارد هم يكي ديگر از علائق آقاي نويسنده است. به همين دلايل، خواندن كتاب هاي او براي كساني كه خيلي عادت به كتابخواني ندارند شايد ساده نباشد، اما آنها كه حرفه اي تر به ادبيات داستاني معاصر ايران نگاه مي كنند، بدون شك تصديق مي كنند كه نثر مدرس صادقي نثر جذاب و متفاوتي ست كه كمتر مشابه اش پيدا مي شود.
اما آب و خاك يك تفاوت عمده با ديگر كتاب هاي شاخص نويسنده مثل گاوخوني و شريك جرم دارد و آن هم اين  است كه برخلاف آن كتاب ها، در اين داستان با يك راوي روبه رو نيستيم و هر فصل از زبان يكي از شخصيت هاي اصلي داستان روايت مي شود. خود مدرس صادقي در مصاحبه اي گفته بود كه راوي هر فصل بهترين كسي ست كه مي توان براي تعريف كردن اتفاق هاي آن فصل انتخاب كرد و درواقع او نسبت به بقيه در مكان بهتري ايستاده و از جزئيات بيشتري آگاه است و به همين دليل است كه انتخاب شده. از اين خصوصيت هم كه بگذريم، مهم ترين عامل جذابيت كتاب، شخصيت هاي جذابش است كه بخوبي پرورش يافته اند، داستانك هاي فرعي كه به دقت در متن داستان اصلي گنجانده شده اند.
مدرس صادقي اين داستان را در سال 1380 نوشته، اما چند ماهي بيشتر از انتشارش نمي گذرد و در همين مدت كوتاه توانسته به چاپ دوم برسد.
(نشر مركز / 189 صفحه / 1950 تومان)

آواي موسيقي
همنوايي ايران و ارمنستان
شهريور 82 در مجموعه كاخ نياوران كنسرتي برگزار شد كه جزو اتفاق هاي به ياد ماندني چند سال اخير موسيقي ايران است چون دو استاد بزرگ موسيقي، از دو كشور متفاوت با هم نشستند و سازهايشان را كوك كرده و حضار را حسابي محظوظ كردند. يكي از اين دو استاد بزرگ حسين عليزاده بود و ديگري ژيوان گاسپاريان.
اما خوشبختانه نشر موسيقي هرمس، زمستان گذشته با حدود يك سال و نيم تاخير و پس از كش و قوس هاي فراوان، سرانجام اين كنسرت را در قالب آلبومي با عنوان به تماشاي آب هاي سپيد منتشر كرد تا آنهايي كه نتوانسته بودند از نزديك همنشيني اين دو استاد موسيقي را تجربه كنند، خيلي هم افسوس نخورند.
حسين عليزاده در بروشور اين آلبوم درباره تجربه همكاري با ژيوان گاسپاريان نوشته است: وقتي همكاري با گاسپاريان به من پيشنهاد شد، نگاهم به دوردست خيره شد و صداي سحرانگيزي مرا به سوي خود كشاند؛ همان صداي آشنايي كه حكايت جاودانگي عشق با اوست. هر نغمه را يادآور مي شديم برايمان آشنا بود... موسيقي ايران و ارمنستان، زبان مشتركي ست كه هر عبارت آن براي هر دو ملت آينه اي از تاريخ است. اين كنسرت هديه اي ست به ملت ايران و ارمنستان، به ويژه هموطنان ارمني .
اين آلبوم شنيدني از هفت قطعه تشكيل شده كه عبارتند از: پرنده ها، نغمه هاي ارمني، ساري گلين، آواز پرنده ها، ماما، بداهه نوازي شورانگيز و پروانه شو . تمام قطعات هم به جز قطعه ماما كه شعر و موسيقي اش ساخته گاسپاريان است، حاصل هنرنمايي عليزاده است و گاسپاريان علاوه بر اينكه نواختن دودوك را برعهده داشته، در آواز نيز او را همراهي كرده است. هشت نفر ديگر هم روي صحنه اين دو استاد موسيقي را همراهي كرده اند تا اين اثر جاودانه شكل بگيرد. پيشنهاد مي كنم هرطور كه شده اين آلبوم را پيدا كرده و گوش كنيد. مخصوصا قطعه ماما كه اگرچه به زبان ارمني ست، اما صدا و حس گاسپاريان آنقدر جذاب است كه شما را ببرد به زمان حال و هوايي كه هنرمند قصدش را داشته. قطعه پروانه شو (با شعر مولانا) هم كه ديگر گفتن ندارد كه جزو شنيدني ترين لحظات اين مجموعه است.
سي دي به تماشاي آب هاي سپيد 3 هزار و 500 تومان برايتان تمام مي شود، اما اگر دلتان نيامد اينقدر پول بدهيد، به همان نوار كاستش بسنده كنيد كه 600 تومان است، فقط به خاطر مشكلات فني، ترتيب قطعات در كاست با آنچه در واقعيت رخ داده و در سي دي هست، يكسان نيست. ناشرش هم كه گفتم نشر هرمس است و زمان انتشار آن به اواخر سال 83 برمي گردد.

آب و هوا
روزهاي كوير
003387.jpg
با گذشت 20روز از آغاز فصل پاييز، وضعيت آب و هواي كشور همچنان مانند تابستان است. در طول امروز و فردا آسمان اكثر نقاط كشور آفتابي ست و دماي هيچ نقطه اي در طول روز به زير 20درجه سانتي گراد نمي رسد. البته برخي از نقاط كشور مانند سنندج و اصفهان اختلاف دمايي زيادي در طول روز و شب دارند. مواظب سرماخوردگي باشيد.
براي آنها هم كه مي خواهند سفر آخر هفته شان را برنامه ريزي كنند پيشنهاد همان حرف هاي ديروز است. مناطق شمالي احتمالا در آخر هفته بارش خواهند داشت و احتمال بالا آمدن آب دريا نيز وجود دارد. در عوض مناطق مركزي كشور دماي هواي بي نظيري دارد كه كاملا مناسب سفر و عوض كردن آب و هوا براي آنهايي ست كه از كار روزمره و شرايط زندگي در تهران خسته شده اند.
003420.jpg


دكه
نويسنده اي به نام آنتوان چخوف
نمي دانم دفترهاي تئاتر نيلا را در كدام دسته مي توان طبقه بندي كرد، مجله هستند يا كتاب؟ چون ظاهرشان تا حدودي شبيه به مجله هاست و تابه حال چهار دفتر از آنها منتشر شده، اما قطع و نوع صفحه بندي شان به كتاب ها بيشتر شبيه است، درضمن به عنوان كتاب هم مجوز گرفته اند؛ اما با اين حال هم لذت كتابخواني را در خود دارند و هم سرخوشي ورق زدن يك مجله را. ماجراي دفترهاي تئاتر هم از اين قرار است كه گويا هر دفتر اختصاص به يك نمايشنامه نويس برجسته دارد و در آن علاوه بر اينكه آثاري از آن نويسنده جمع آوري مي شود، چند مطلبي هم درباره زندگي و آثارش به  قلم ديگران مي توان پيدا كرد.
دفتر چهارم اين مجموعه هم كه بهار امسال منتشر شد، اختصاص به چخوف و كمدي هاي تك پرده اي او دارد. طرفداران چخوف مي دانند كه حجم عمده اي از فعاليت او اختصاص به همين تك پرده اي ها دارد كه البته خودش هيچ گاه آنها را جدي نمي گرفت و با عنوان وودويل از آنها ياد مي كرد. (وودويل ها كمدي هاي سبك و پيش پا افتاده اي بودند كه در زمان حيات چخوف بيشتر در فرانسه رواج داشتند.) اما همواره اعلام مي كرد كه از نوشتن آنها لذت مي برد و درواقع يك جورهايي سبك آرماني اش بود. در اين دفتر علاوه بر جمع آوري مهمترين وودويل هاي چخوف مي توان يكي، دو مقاله  خواندني و جذاب هم درباره او پيدا كرد؛ اولين مقاله كه در ابتداي كتاب هم آمده و حجم نسبتا زيادي هم دارد، نوشته اي ست از كرول روكامورا درباره دوران مختلف زندگي هنري چخوف. در اين مقاله خواندني، نويسنده علاوه بر بررسي وقايع زندگي چخوف و توضيحي درباره نوشته هايش، نقل  قول هاي جذابي هم از نامه ها و گفت وگوها و متن نمايشنامه هايش آورده كه به آشنايي بيشتر خواننده با چخوف بسيار كمك مي كند. بعد از اين مطلب، تك پرده اي هاي چخوف شروع مي شود كه در اين دفتر مي توان نمايشنامه هاي در  باب مضرات دخانيات، آواز قو، خرس، خواستگاري، تاتيانا رپينا، تراژدين اجباري، عروسي، جشن سالگرد و شب پيش از محاكمه را پيدا كرد. در انتهاي كتاب نيز نوشته اي از مارك سوكوليانسكي آمده با عنوان درونمايه ها و نقشمايه هاي شكسپيري در آثار چخوف . فكر مي كنم اگر از طرفداران چخوف باشيد يا بخواهيد تازه با نويسنده اي به نام آنتون پالوويچ چخوف آشنا شويد، اين كتاب بهترين پيشنهاد باشد، چون احتمالا در هيچ مجموعه ديگري نمي توانيد اين آثار را در كنار هم و يكجا پيدا كنيد.
دفتر چهارم تئاتر نيلا به كوشش حميد احيا منتشر شده و 146 صفحه دارد، ناشرش هم انتشارات نيلاست كه آن را با قيمت يكهزار تومان و در 4 هزار نسخه منتشر كرده است. اگر از شيفتگان چخوف و تئاتر هستيد، درنگ نكنيد.

رباعيات ديروز
به انتخاب جواد هاشمي
اي هشت بهشت، رحمتت را سببي!
دوزخ زلهيب غضبت، بولهبي
يا من سبقت رحمتك من غضبك
رحمت چو بود، دگر نماند غضبي
صامت بروجردي

يادداشت
شايد مثل چند پله
مهرداد مشايخي
در عالم روزنامه  نويسي رسم بر اين است كه كساني كه تصميم به انتشار روزنامه  اي مي  گيرند، به فكر اضافه كردن ضميمه  اي مي  افتند يا حتي صفحه  اي جديد با مطالبي متفاوت به صفحات روزنامه اضافه مي  كنند، قبل از هر چيز مخاطب خود را در نظر مي  گيرند و گروهي خواننده را به عنوان گروه هدف شناسايي مي  كنند و بعد بر اساس سليقه و خواست آن گروه، محتواي مطالب و فرم نگارش و تنظيم مطالب را تعيين مي  كنند.
صفحه راهنما كه امروز دومين شماره آن را مي  خوانيد، سعي مي  كند به نوعي ارتباط شما را با مراكز فرهنگي حفظ و شما را از چند و چون برنامه  هاي آنها مطلع كند. نويسندگان اين صفحه همچنين تلاش مي  كنند تا فضاهاي خاطره  سازي را كه جزو جدانشدني جذابيت  هاي شهر است، به شهروندان معرفي كنند. آنها وظيفه دارند نيازهاي اجتماعي، تفريحي و فرهنگي شما را شناسايي و شما را به اماكن و فضاها يا حتي اطلاعاتي كه اين نيازها را رفع مي  كنند، پيوند دهند. يك روز بعد از آماده شدن اولين صفحه راهنما به اين نتيجه رسيدم كه در بعضي از موارد، گزينش مخاطب نمي  تواند چندان درست باشد. اين كار شايد از نظر روزنامه  نويسي، حرفه  اي و اصولي به نظر برسد، اما از نظر معضلات فرهنگي اجتماعي دامن زدن به نوعي بيگانگي فرهنگ با طبقات مختلف محسوب مي  شود. اين اتفاق، امروز در حوزه سينما افتاده است؛ مدت  هاست كه كارگردانان، فيلمسازان و دست  اندركاران سينما از افت استقبال شهروندان از سينما مي  نالند. يكي از دلايل اصلي افت فروش سينماها در شهري مثل تهران، فاصله سينماها با بخش  هاي مسكوني يا مناطقي ست كه با طبقه متوسط به بالاي شهر (از نظر فرهنگي و مالي) ارتباط دارند. سينما امروز ديگر تفريحي براي همه طبقات اجتماعي محسوب نمي  شود و مشكل از همين  جا شروع مي  شود. اكثر سينماهاي تهران در نقاطي قرار گرفته  اند كه امروز يا جزو مناطق تجاري و شلوغ شهر هستند يا ساكنان اين نقاط ديگر سينماروهاي هميشگي نيستند. شهر سالهاست كه به سمت شمال گسترش پيدا كرده است و سينماهايي كه سه، چهار دهه پيش در نقاط فرهنگي تفريحي قرار گرفته بودند، امروز جزوي از بافت بخش  هاي تجاري يا بخش  هايي كه ساكنان آن رغبتي به ديدن فيلم در سينما ندارند، شده  اند.
به نظرم رسيد كه اگر تصميم بگيريم در صفحه راهنما خواننده  ها را طبقه  بندي كنيم و مثلا طرفداران تئاتر را از كساني كه تفريحشان خوردن يك كاسه آش افطاري در يك پاتوق قديمي ست جدا كنيم، به نوعي به اختلاف طبقه فرهنگي دامن زده  ايم. چرا اين كار را بكنيم؟ بگذار همه با سلايق و علاقه  هاي مختلف فرهنگي از طبقه  هاي مختلف اجتماعي، هر از چندگاهي سري به اين صفحه بزنند؛ شايد فاصله كساني كه با كتاب و تئاتر و ... قهر كرده  اند، چند پله به اين خوراك فرهنگي نزديك شود.

از صبح تا شب
حميد رضا پور نصيري
باز هم مثل شب هاي گذشته، امشب ساعت 19 مجموعه براي آخرين بار از شبكه تهران پخش مي شود كه كارگردانش اكبر منصورفلاح است و قاسم جعفري و صديقه صحت تهيه آن را برعهده داشته اند. اما نكته جالب درباره اين سريال اين  است كه حميد قدكچيان (كارگردان) چند روز پيش مدعي شده بود كه داستان و ايده اصلي اين مجموعه از اوست و چون هنگامي كه او داشته اين طرح را آماده مي كرده، حسن انصاريان (نويسنده براي آخرين بار) در دفترشان بوده، از داستان مطلع شده و حالا با كمي دستكاري آن را با عنوان ديگري براي نمايش حاضر كرده است.
اين اتفاق براي اولين بار نيست كه در سينما و تلويزيون ايران رخ مي دهد و تجربه پيشين ثابت كرده كه اين ادعاها معمولا زياد جدي گرفته نمي شود و پس از مدتي طرفين دعوا بي خيال مي شوند.
همين شبكه تهران هم ساعت 20 مجموعه پليسي ـ معمايي بازرس فويل را پخش مي كند؛ به نظر مي رسد مجموعه جذابي باشد. ساعت 20:15 هم احتمالا شبكه مجموعه شبي از شب ها را پخش مي كند كه ساخته رضا كريمي ست و سعيد پورصميمي، گوهر خيرانديش و فلورا سام از بازيگران آن هستند. درضمن اين شب ها رضا كريمي يك سريال ديگر هم در حال پخش دارد كه نامش مرده متحرك است و شب ها ساعت 22 از شبكه اول پخش مي شود. در آن مجموعه مجيد صالحي، كتايون رياحي و پرويز فلاحي پور بازي مي كنند.
چهارشنبه ها براي تئاتري ها روز خوبي ست، چون ساعت 21:15 از شبكه 4 مجله تئاتر پخش مي شود كه بررسي و معرفي نمايش هاي روي صحنه است و در كنارش با عوامل آن نمايش ها هم گفت وگو مي كند. بعد از اين برنامه هم نوبت به پخش تله تئاتر مي رسد كه قرار است از اين هفته (و با يك هفته تاخير) مجموعه جاده اي به سوي كعبه نمايش داده شود. اين تله تئاتر چهار قسمتي را تاجبخش فنائيان ساخته و در آن ثريا قاسمي، شهره سلطاني و هرمز هدايت بازي مي كنند؛ داستانش هم درباره زندگي واقعي زني آفريقايي به نام هلن است كه مردم دهكده مي گويند دين جديدي اختيار كرده. او در خانه اش به ساختن مجسمه ها و پيكرهاي عجيب و غريب مشغول است كه در خود، رازي دارند. متن اين نمايشنامه متعلق به يك نمايشنامه نويس آفريقايي الاصل به نام آتول فوگارد است و به نظر مي رسد جزو تله تئاترهاي ديدني امسال باشد.
ساعت 23:15 در غياب بازي هاي ليگ قهرمانان اروپا، احتمالا جنگ فوتبال آسيا از شبكه سوم پخش مي شود. شايد هم مسئولان پخش اين شبكه تصميم بگيرند يكي از بازي هاي اروپايي مقدماتي جام جهاني را نشان بدهند. اصولا تجربه ثابت كرده براي مطلع شدن از پخش مستقيم هاي شبكه 3 هيچ راهي وجود ندارد مگر اينكه در همان ساعت شبكه 3 را تماشا كنيد.

تهرانشهر
آرمانشهر
ايرانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
علمي
شهر آرا
|  آرمانشهر  |  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  علمي  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |