پنجشنبه ۲۸ مهر ۱۳۸۴ - - ۳۸۳۰
كارهايي كه زير ذره بين مي روند
طلب ها را وصول كنيد
004098.jpg
محمد سرابي
شرخرها يك پديده اجتماعي جديد يا منحصر  به  فرد نيستند. اين اشخاص در بسياري از جوامع وجود دارند و در حاشيه فعاليت  هاي اقتصادي خرد به زيست خود ادامه مي  دهند. در ايران كه مجرمان چك بعد از مواد مخدر، بزرگترين گروه زندانيان را به وجود مي  آورند، قوانين پيچيده و متناقض مالي، راه سوء استفاده را باز گذاشته و شرخرها امكان رشد پيدا مي  كنند؛ اگرچه به دليل روحيه فردگراي ما ايرانيان، معمولا باندهاي بزرگ و منسجم تشكيل نمي  دهند. توجه داشته باشيد كه در اين نوشتار، كلاهبرداران و اوباش موردنظر نيستند. شرخرها درواقع يك گروه اجتماعي اقتصادي هستند كه در مدت زماني طولاني به اين شغل مي  پردازند و درآمد تقريبا ثابتي از اين راه دارند.
شرخرها چند ويژگي عمومي دارند؛ آنها تلاش مي  كنند با قانون و مجريان قانون درگيري نداشته باشند و تا وقتي ضرورت ندارد، براي خود جرم نسازند، علاوه بر آن، در محدوده  هاي كاري يكديگر وارد نمي  شوند. اين محدوده  ها از جهت جغرافيايي (پاساژ) يا به طريق گروه  هاي صنفي (فروشندگان لوازم خانگي) تعريف مي  شوند. وارد نشدن  شان در حوزه كاري يكديگر از يك نوع همزيستي مسالمت  آميز نشات مي  گيرد تا از ترس. درواقع شرخرها ياد گرفته  اند براي ادامه حيات نبايد كار را از چنگ يكديگر درآورند. همچنين برخلاف ديگر صنايع ملي كه تنها در يك يا چند شهر احداث شده  اند، شرخرها در تمام شهرهاي ايران فعاليت مي  كنند و گاهي از اين شهر به آن شهر در سفر هستند.
در ميان شرخرها دو دسته متفاوت را مي  توان تشخيص داد؛ گروه اول كه در سطح مديريتي شرخري مي  كنند و به اصطلاح بيزينس  من هستند و گروه دوم كه در سطح عملياتي به شرخري مي  پردازند و گردن  كلفت هستند. گردن  كلفت  ها گاهي اوقات براي انجام بخش  هاي اجرايي يك پروژه به استخدام گروه اول درمي  آيند. از ويژگي  هاي شرخرهاي مديريتي مي  توان موارد زير را ذكر كرد؛
۱ اغلب كار چك  هاي كلان، اتومبيل  هاي سرقتي يا املاكي كه مشكل مالكيت دارند را انجام مي  دهند.
۲ - پيش از اين كار شغل  هاي ديگر و بعضا سطح بالايي داشته  اند.
۳ با مراحل اداري كاملا آشنا هستند و حتي عوامل حقوقي و قضائي را مي  شناسند.
۴ تنها كار مي  كنند، ولي هر سه، چهار نفر با هم رابطه دارند.
۵ يك روال مشخص و تجربه  شده براي پيگيري چك  ها و زمين  ها دارند.
۶ صاحب دفتر كار هستند كه به صورت شركت سرمايه  گذاري يا دفاتر مالي و حقوقي ديده مي  شود.
۷ - سرمايه خود را در قسمت  هاي متفاوتي مانند بورس، خريد و فروش اتومبيل، معاملات املاك، گوشي تلفن همراه، رايانه و لوازم صوتي و تصويري ذخيره مي  كنند.
۸ - متاهل و در خارج از محيط كار داراي يك زندگي موجه و كامل هستند.
۹ درآمد بالايي دارند و سرمايه خود را بنا به طبيعت اين حرفه، در معرض خطر قرار مي  دهند. از اين جهت با قسمتي از جامعه بازرگانان، تجار و پيمانكاران در تماس مستقيم هستند.
۱۰ تركيب سني آنها از 25 تا 50 سال متغير است.
۱۱ برخي از شرخرهاي مديريتي در گذشته جزو دسته عملياتي بوده  اند كه سطح كار خود را ارتقا بخشيده  اند.
شرخرهاي اجرايي يا همان گردن  كلفت  ها ويژگي  هاي ديگري دارند؛
۱ اغلب مجرد هستند.
۲ - ورزشكارند و اين از ظاهرشان مشخص است. بدنسازي، كشتي يا ورزش  هاي رينگي در ميان آنها پرطرفدار است.
۳ چاقو، زنجير يا سلاح  هاي سرد كوچك را با خود حمل مي  كنند، ولي به هر بهانه  اي به كار نمي  گيرند.
۴ در بيرون كردن مستاجران و پس گرفتن اتومبيل  ها يا هر كار ديگري كه نياز به زور باشد، وارد مي  شوند، ولي بي  مهابا از زور استفاده نمي  كنند.
۵ تحصيلات بالا ندارند، ولي همه باسواد هستند.
۶ در زمينه  هاي سرقت، مواد مخدر (قاچاق و مصرف) مشروبات الكلي و مخصوصا زنان خياباني نيز فعاليت مي  كنند.
۷ - ظاهر خود را با استفاده از لباس، زيورآلات و فرم موها تغيير مي  دهند تا به گونه  اي خشن و قدرتمند به نظر بيايند.
۸ - به اين دليل كه هميشه مشتري پيدا نمي  كنند، درآمد آنها از اين كار بالا نيست، بنابراين به شغل  هاي مختلفي چون مسافركشي، مكانيكي و نصب و تعميرات تاسيسات ساختماني مي  پردازند.
۹ تركيب سني آنها از 20 سال تا 35 سال متفاوت است.
۱۰ پاتوق  هايي در مغازه  هاي فروش گوشي تلفن همراه، بنگاه  هاي معاملات خودرو و فروشگاه  هاي پوشاك دارند.
شرخرهاي مديريتي، معمولا علاقه  اي به گفت  وگو درباره جزئيات كار خود ندارند، تنها مورد يكي از نظاميان سابق، حدودا 50 ساله بود كه در زمينه زمين  هاي شمال كشور فعاليت مي  كرد و آزاد كردن آخرين زمين بيش از پنج سال براي او طول كشيده بود و بعد از آزادي به قيمت اين زمين چند صفر اضافه شد.
در صورت برقراري ارتباط نامناسب كه از طريق يك واسطه (فاميل، همسايه و ...) انجام مي  شود، شرخرهاي عملياتي، بسادگي درباره حرفه و تجربيات خود صحبت مي  كنند و رفتار بسيار صميمانه  اي دارند كه تصور شرور بودن آنها را از ذهن پاك مي  كند.

آدم هاي نه چندان معمولي
آدم هاي كوچه و خيابان در هيبت هاي متفاوت در آيند و روند هستند؛ تند مي آيند، تنه مي زنند و رد مي شوند. گاهي قيافه اي آشنا به نظر مي رسد كه بسرعت در انبوه جمعيت پنهان مي شود. شرخرها هم از ميان همين آدم  هاي كوچه و بازارند؛ آدم هايي كه عنوان شرخر را يدك مي كشند و شايد مشاغل رسمي هم داشته باشند، اما به هر حال شرخر هستند.

كوتاه
004011.jpg
004014.jpg
004017.jpg
دل هاي عاشقان در شب قدر چه خالصانه مي تپد، شور آفريده مي شود و پيوند ها با معبود الهي محكم و محكم تر مي شود.

فرصتي براي بازنگري و تحول
004092.jpg
سينا قنبرپور - گرفتاري در روزمرگي ها قدرت هر بازنگري و تغيير تاكتيكي را از ما مي گيرند. روزها در پي هم مي آيند و مي روند و ما حتي تفاوت بين ديروز و امروزمان را نمي فهميم.
در اين ميان، فرصتي كوتاه، به دلخواه براي علاقه مندان و به اجبار براي گروهي ديگر به دست مي آيد كه سبب تغيير در رفتارهاي روزمره زندگي مي شود.
اين فرصت كوتاه 30 روز از 365 روز سال است. شكل زندگي مردم ما در اين مدت به نحو قابل توجهي تغيير پيدا مي كند و همين تغيير شكل كنش ها و واكنش هاي متفاوتي را نتيجه مي  دهد.
اين نتايج حاصل دو بخش از تغيير وضعيت مورد نظر ماست. 30 روز ماه مبارك رمضان از يكسو سبب ارتباط بيشتر مردم با مسائل معنوي و جست وجو براي راه هاي نزديك شدن به مبدا و مقصد زندگي مي شود و از سوي ديگر به دليل انجام يك رويه غيرمعمول در زندگي روزمره ما موجب تغيير در واكنش ها مي شود.
روزه در زندگي هاي ما تحولاتي ناخواسته و خواسته بروز مي دهد. همين كه 30 روز از صبح تا شام غذا نمي خوريم، خود به خود يكسري فعاليت ها را هم انجام نمي دهيم. حتي آنها كه نمي توانند روزه بگيرند نيز از اين وضع و تحولاتش بي نصيب نمي مانند.
اين تحولات و تغيير عادت ها موجب مي شود، دقايقي را شاهد باشيم كه كمتر در ماه هاي ديگر سال با آنها درگيريم. همين كه بلافاصله پس از اذان مغرب خيابان ها خلوت مي شود و تو پس از افطاري براحتي مي تواني از اين سرشهر به آن سويش بروي، حكايت همين تحول است.
از طرف ديگر چنين تغيير رفتاري سبب مي شود تا در حوزه نابهنجاري هاي اجتماعي و جرائم نيز با دگرگوني هايي مواجه شويم. در چند سال اخير بحث
در اين باره همه ساله به هنگام آغاز ماه مبارك رمضان گرم مي شود و پس از پايان اين دوره نيز تا سال بعد به فراموشي سپرده مي شود.
البته نمي توان آثار و نتايج اين دوره را به ماه هاي ديگر تعميم دارد، ولي مي توان در شكل گيري جرم و عدم شكل گيري آن در ماه مبارك رمضان تحقيق كرد تا اگر نكاتي هست كه بتوان در ماه هاي معمول سال آنها را عملياتي كرد، از اين فرصت بهره برد.
نخستين اثر اين ماه بر وقوع جرم اين است كه مردم سعي مي كنند با انجام كارهاي خوب، معنويات خود را رشد دهند؛ بنابراين كمتر تن به ريسك مي دهند كه مبادا كار نادرستي انجام دهند. اين وضع از آنجا ناشي شده كه مي گويند حتي خواب روزه دار براي او مستوجب ثواب است. يا مثلا خواندن يك آيه قرآن، ثواب قرائت كامل قرآن را دارد. اگر اين بي تعادلي به نحوي در مردم برطرف شود كه در ماه هاي ديگر سال هم خداوند ناظر بر اعمال و رفتار آنهاست و اگر قائل به حساب و كتاب هستند، رفتارهايشان محاسبه مي شود. رفته رفته در ديگر برهه هاي زماني نيز درگير روزمرگي نمي شوند و سعي مي كنند ريسك ارتكاب عمل نابهنجار را به جان نخرند.
مردم ما از ديرباز براي رمضان و محرم حرمت قائل بوده اند و همين عامل بازدارنده اي در وقوع بسياري نابهنجاري ها بوده است.
بدين ترتيب اين واقعيت ملموس و غيرملموس را همه ساله شاهديم كه دامنه وقوع جرائم اگر كاهش نيابد، دست كم متحول مي شود.
جرم شناسان كشورمان هم بر اين اعتقادند كه مردم به سبب آنكه از يكسو به دليل روزه داري با يك ضعف جسمي درگيرند، كمتر به درگيري هاي معمول تن در مي دهند و از آنجا كه به معنويات اهميت  بيشتري مي دهند، سعي مي كنند براي رضاي خدا از بسياري مسائل چشم پوشي كنند.
با اين وصف در بسياري موارد از جمله نزاع ها، ما با كاهش مواجه مي شويم. ضمن آنكه در كشور ما نزاع، عامل بسياري از قتل هاست.
26 درصد قتل هاي كشور بر اثر نزاع به وقوع مي پيوندند. از ديگر سو بسياري پرونده هاي ضرب و جرح نيز از همين نزاع نشات گرفته، واقع مي شوند، اما شايد در همين ايام به سبب برخي تغيير رفتارها، يكسري جرائم ديگر به وقوع بپيوندد. به همين دليل كه مشخص نيست و هميشه مسئولان و متوليان با حرف هاي كلي درباره اين تحول ياد كرده اند، نمي توان بدرستي و وضوح گفت چه اتفاقي مي افتد.
يعني كدام جرائم و چگونه تغيير مي يابند. بنابراين در ماه رمضان علاوه بر فرصتي كه به ما دست مي دهد تا رستگار شويم، به ما اين امكان را هم مي دهد كه زندگي پيرامون خود را به چالش بكشيم و بر اساس نتايج بررسي و چالش انجام شده تصميم بگيريم. از نظر علمي هم بايد تحقيقي در اين باره صورت بگيرد تا منجر به تصميم شود.

يادداشت
دعاهاي كودكانه
مينا شهني - كودك به آسمان نگاه كرد، ستاره ها را شمرد، براي شفاي پدر بزرگ دعا كرد. خواب ديد نوري مي آيد، پدربزرگ مي خندد و آسمان آبي آبي ست. صداي مادر در گوشش پيچيد، از جا پريد، وقت سحر و نماز بود. شب هاي ماه رمضان برايش معناي ديگري داشت. ماه ميهماني خدا بود، ماه عبادت و شكرگذاري. سفره سحري گسترده، مادر حوصله نداشت، آرام آرام انگار اشك مي ريخت. پدر نه چندان واضح به مادر دلداري مي داد كه از امشب مي رويم مسجد،شب هاي عزيز قدر شروع مي شود همگي دعا مي كنيم. كودك مي فهمد كه همه مي خواهند براي پدربزرگ دعا كنند، ته دلش اميدوار بود، اميدوار به رحمت خدا در شب هاي قدر كه دعايشان اجابت  شود و پدربزرگ به خانه برگردد. پدر مي گفت: هرچه قسمت باشد . كودك اما از واژه قسمت خيلي خوشش نمي آمد، اصرار داشت تا با دعا مشكل را حل كند ته دلش اميدوار بود، پدربزرگ برگردد. روزه را كله گنجشكي گرفت. مادر مي گفت: از حال مي روي نمي تواني تا غروب تحمل كني. غروب شد، سفره افطار گشودند پدر زودتر از روزهاي قبل آمده بود، خودش را آماده مي كرد تا براي نيايش بروند مسجد. افطار را كه خوردند، كودك منتظر بود تا بروند. مادر مي گفت: صبر كن حالا خيلي زود است .
روان شناسان معتقدند: لمس خداوند، نزد كودكان معمولا بي واسطه است، كودكان معمولا به دليل نگاه بي آلايش و پاكي كه دارند، نيايش هاي صميمي تري دارند .
هرچند گروهي از روان شناسان كودك معتقدند نگاه والدين تاثير نامناسبي برآرزوها و نيايش هاي كودكان گذاشته، تا آنجا كه در بسياري موارد كودك آرزوهاي پدر ومادرش را بر زبان جاري مي كند، از خداوند مي  خواهد تا آرزوي پدر و مادر را برآورده كند. بچه ها نيايش ها و دعاهاي خود را دارند. آنها همواره خواسته هاشان را به شكل دعا درخواست مي كنند و عجيب آن است كه در صورت دست يافتن به خواسته هايشان ، هرچند اندك، بر اين باور پا فشاري مي كنند كه خداوند هديه اي براي شان فرستاده است.

امروز
براي پدربزرگ ها
عضو كميسيون اجتماعي مجلس گفت: با وجود مشكل بيكاري در كشور، مخالف افزايش سن بازنشستگي هستيم و در شرايط فعلي 30 سال سابقه براي بازنشستگي مناسب است.
موسي الرضا ثروتي در گفت و گو با فارس افزود: اگر صلاح دولت در افزايش سن بازنشستگي مد نظر باشد بهتر است كه سابقه فعاليت تا سن بازنشستگي 35 سال باشد. افرادي كه با سابقه خدمت 30سال بازنشسته مي شوند، چون افرادي جوان، قادر به كار و صاحب تجربيات زيادي هستند، وقتي از سيستم دولتي خارج مي شوند دوباره در بازار كار وارد مي شوند و از همان تجربياتي كه در مشاغل دولتي به دست آورده اند استفاده مي كنند كه اگر 5 سال ديگر بتوانيم از بهره خدمتي اين افراد استفاده كنيم، به نفع دولت است. عضو كميسيون اجتماعي مجلس اظهار داشت: پيش از اين طرحي را هم نمايندگان مجلس مبني بر كاهش سن بازنشستگي به 20 سال ارائه كرده بودند كه با مخالفت نمايندگان كميسيون اجتماعي مواجه شد و در صحن علني مجلس هم راي نياورد، چون با كاهش سن بازنشستگي، به صندوق هاي بيمه اي كه در آستانه ورشكستگي  هستند، فشار زيادي وارد مي شده است. در شرايط فعلي جامعه ايران، 30 سال سابقه براي بازنشستگي، بهترين و مناسب ترين سن است و اگر در آينده مشكل اشتغال جوانان به نحوي حل شود، مي توان پيشنهاد داد كه سن بازنشستگي به 35 سال افزايش يابد.

مدرسه
دروغگويي و عوارض آن
004068.jpg
زهــرا بــــاقري- دروغگويي مخصوص طبقه خاصي نيست و به جنس خاصي نيز محدود نمي شود. بزرگ و كوچك ممكن است دروغ بگويند و گاهي از اوقات از دروغگويي خود نيز لذت ببرند. دروغگويي بيماري خانمان براندازي ست كه اگر به فكر مداوايش نيفتيم، هم فرد بيمار را به نيستي مي كشاند و هم اطرافيان فرد مبتلا را به نابودي سوق مي دهد. دروغگويي گناهي بزرگ است و در بيشتر مواقع اين گناه ريشه بسياري از گناهان ديگر نيز خواهد بود. دروغگو دست به انجام هر كاري مي زند و در مقابل با پستي و وقاحت، انجام اعمال خود را تكذيب مي كند. كسي كه در زندگي خود به دروغگويي عادت كرده، هيچ گاه از انجام هيچ عملي خود را معاف نمي داند و با بي پروايي به انجام كارهاي زشت و ناپسند مبادرت مي ورزد، زيرا فكر مي كند با دروغگويي مي تواند خود را از عواقب انجام كارهاي زشت مصون نگه دارد و غافل از اين است كه چقدر به اين وسيله خود را به طرف بدبختي و بيچارگي سوق مي دهد.
يكي از مجازات هاي عمل زشتش اين است كه افراد به سخنان راست وي نيز با ترديد مي نگرند و وجودش را باور ندارند. يكي از وظايف پدران و مادران و مربيان جامعه در تربيت نوزادان، پرورش خصلت راستگويي ست. راستگويي، نجات از هر نوع گمراهي و ضلالت است. براي جلوگيري از دروغگويي بايد ابتدا علت اقدام به آن را جست وجو كرد و علت را شناخت و بعد سعي در برطرف كردن علت داشت. علت دروغگويي را مي توان در اين گروه علل جست وجو كرد.
ترس، ضعف، عجز، احساس حقارت و... . كسي كه قادر به پرداخت بدهي خود نيست در خانه بست مي نشيند و به فرزند مي گويد به طلبكار بگويد كه پدر در خانه نيست. دانش آموزي كه تكاليف درسي خود را انجام نداده به دروغ خود را به بيماري مي زند و كودكي كه از كتك خوردن مي ترسد شكستن شيشه پنجره را به گردن ديگري مي اندازد. اگر بخواهيم ريشه تمام دروغ هاي گفته شده را پيدا كنيم به يك سرمنشا مي رسيم و آن ترس و عقده حقارت است. افرادي كه بيشتر دروغ مي گويند بيشتر در خود احساس ضعف و حقارت مي كنند.
بايد صفت نيكوي راستگويي را از كودكي به فرزندان خود بياموزيم. بايد آنچه را كه كودك در قوه و قدرت خود داشته و انجام داده از او پذيرفت. نبايد آنچه كه انجامش براي كودك طاقت فرسات، از او خواست، هيچ گاه نبايد كودك را به گناه و طغيان وادار كرد، هيچ گاه نبايد به كودك دروغ گفت، بايد براي كودكان شخصيت و احترام قائل شد. كودكي كه مورداعتنا
قرار نگيرد و كودكي كه تحقير شود، براي جلب توجه، دست به انجام اعمالي خواهد زد كه مقصر اصلي، ما خواهيم بود. دروغگويي در بين اين دسته از كودكان رايج و متداول است. هميشه بايد از سختگيري بي جا در مورد كودكان خودداري كرد و با آنان با ملايمت و مهرباني رفتار كرد.
علل دروغگويي چيست؟
۱ يكي از علل دروغگويي وجود الگوي بدآموز در محيط زندگي كودك است. اگر پدر و مادر و...، حتي معلمي كه با كودك در تماس است دروغگو باشند، اولين درس دروغگويي را كودك از اين افراد ياد خواهد گرفت.
۲ علت ديگر، ترس از مجازات است. در خانواده هايي كه در مجازات كودكان، خشونت بيشتري به كار برده مي شود، كودكان دروغگوي بيشتري يافت مي شود.
۳ يكي ديگر از علل دروغگويي كودكان، احساس كمبودهاست. به هر ميزان احساس كمبود در كودكي قوي تر باشد، براي جبران اين كمبود متوسل به دروغگويي بيشتري خواهد شد.
۴ علل ديگري كه باعث دروغگويي كودك است، احساس حقارت است. پدران و مادران و مربيان بايد به شخصيت كودكان احترام بگذارند. كودكاني كه مورد توجه نباشند يا به آنها احترام لازم گذاشته  نشود يا مورد مسخره قرار گرفته يا بي جهت مورد ملامت و سرزنش
قرار گيرند در آنها احساس حقارت به وجود خواهد آمد و آنان مجبورند براي رهايي از اين احساس حقارت با دروغگويي خود را برتر و بهتر از آنچه هستند نشان دهند.
5 عامل عمده ديگري كه مشوق دروغگويي كودك است، بي تفاوتي محيط زندگي او نسبت به دروغگويي و راستگويي ست.
6 گاهي از اوقات عامل ديگري كه باعث دروغگويي كودك خواهد شد اين مسئله است كه چون كودك قادر نيست در دنياي واقعي خود به آنچه كه تمايل دارد دسترسي پيدا كند به عالم خيال پناه مي برد و دست نيافتني ها را براي خود فراهم مي آورد.
درمان دروغگويي
۱ گاهي از اوقات پدران و مادران يا مربيان متوسل به تنبيه و توبيخ مي شوند. بايد خاطرنشان ساخت كه تنبيه در حد يك بازدارنده موقت است و هرگز نمي توان آن را به عنوان يك عامل ترتيبي موثر دانست.
۲ علت و انگيزه دروغگويي را شناخته و آن را برطرف ساخت؛ اين مورد درمان واقعي درد است.
۳ پرورش خصلت راستگويي؛ اگر افرادي كه با كودك در رابطه هستند راستگو باشند، كودك طبعا راستگو بار خواهد آمد.
۴ پذيرفتن كودك به همانگونه كه هست؛ بايد كودك را تمام امكانات و قدرتي كه دارد، پذيرفت. بايد آنچه را كه كودك در قوه و قدرت داشته و به انجام رسانده، قبول داشت نه بيش از حد توان او.
۵ انجام كارهايي كه از كودك انتظار داريم، براي او سنگين و طاقت فرسا نباشد.
۶ و بالاخره به هيچ عنوان نبايد به كودك تحت هيچ گونه شرايطي دروغ گفت.

در شهر
آرمانشهر
ايرانشهر
تهرانشهر
جهانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
شهر آرا
|  آرمانشهر  |  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |