شنبه ۳۰ مهر ۱۳۸۴ - - ۳۸۳۱
ما... خدا و اهل بيت
براي رسيدن به محبوب دعا كنيم
004254.jpg
سيد محمد سادات اخوي
يك
گفته اند: كالانسان حريص علي ما منع. شايد از همين روست كه از هرآنچه تحذيرمان مي دهند به آن رغبت پيدا مي كنيم. شايد سر آنكه ما آدم ها، هميشه با جنس مخالف مان، كموافق مي شويم، همين باشد. از اول هم قرار نبود كانسان با كشيطان، موافق باشد؛ براي همين هم شد... . چون همه ما عادت داريم اگر از چيزي منع مان كردند، بيشتر مشتاق اش شويم(حتا اگر تا پيش از آن، نيازي هم به آن نداشته باشيم). فكر مي كنم اگر به جاي كشكل ها، بر كمحتواها تاكيد مي كرديم، حالا از شكل ها هم جا نمي مانديم. آدم هاي زيادي را ديده ام كه تا دست جنس موافقي را در دست جنس مخالفي ديده اند، بند دل شان پاره شده و موضوع را به كگناه ربط داده اند و كاِنَ بَعضَ الظَنِ اِثم(برخي از حدس ها، گناه اند) قرآن را فراموش كرده اند. بعد هم هر جا نشسته اند، از اين گفته اند كه به زودي، عذاب خدا نازل خواهد شد و بعدتر هم با مربوط دانستن كزلزله ها و سيل ها به عذاب خدا، قلب هم وطنان داغ ديده را شكسته اند(مانند اعتراض مردم خوب كبم به داوري برخي از آدم ها درباره شان)... . ناراحت نباشيد، من هم مانند بسياري از شما، مدتي اين گونه فكر مي كردم؛ اما هر چه به قرآن نگاه كردم و زندگي اهل بيت پيامبر اكرم(ص)، بيش تر از خودم و شيوه قضاوت ام شرمنده شدم.
دو
ماجراي اين همه آدم كه در تاريخ ديده ايم، كافي است تا به قول حضرت امير(ع)، عبرت بگيريم و چيزهايي دست گيرمان بشود؛ ماجراي آدم هايي كه مدام كج مي رفتند و در يك لحظه، يك كار قبلي نيك، يا يك دل شكستگي به موقع، يا يك دعاي خير كسي در حق شان مؤثر شده و ناگهان برگشته اند... . اما يك نكته را دقت كنيم؛ همه آدم هايي كه از جايي برگشته اند و خدا را دوباره و به آشتي، صدا كرده اند، كرشته اي براي ارتباط داشته اند كه همان رشته، دست شان را گرفته است.... كسي چه مي داند؟ شايد يك كسوختن دل براي مظلومي علي(ع)، يا كيك قطره اشك براي تنهايي او، يا كيك افطاري دادن به آدم هاي عزادار مولا، يا كيك پيراهن مشكي پوشيدن در اداره، يا كيك پوزش از همسر دل شكسته و توهين شنيده، يا كيك بوسيدن چهره پدر و مادر، يا حتي كخريدن نان اضافه براي سفره افطار هم سايه روزه دار، يا كتلفن احوال پرسي به خويشاوندي كه دور است؛ براي من و شما، همان رشته اتصال به آسمان باشد. هواي رشته ها را داشته باشيم.
سه
خوب شد كه كصلوات ويژه امام زمان(ع) در مفاتيح الجنان را پس از زيارت روز جمعه ايشان يا دعاهاي ويژه درخواست فرج، خواندم؛ و گرنه (به قول شوخي بي نمك قديم) بي درنگ، گردن خودم و رفقا را براي شقه شقه شدن به وسيله كشمشير امام، آماده مي كردم...؛ بس كه اين صلوات، دلهره آور است. قصه، ساده است:
با توصيف هايي كه از دشمنان امام شده، با اجازه، همه مان در سپاه دشمنان امام ايم!... و چون دشمن ايم (به قول ادبا) كشتن ما لازم آيد!... بنابراين، مگر مغزمان عيب دارد كه كشنده مان را دوست داشته باشيم؟!... از اين صلوات، به دامن پرمهر حضرت امير(ع) پناه بردم و دعاي افتتاح را خواندم؛ كه در آن، مولا، از خدا با هزار التماس، مي خواهد قيام امام مهدي(ع) را حتمي نگه دارد تا... تا مزه كعزيز شدن را به آدم ها بچشاند...، ...تا كسي فقير و بي درآمد نماند...، ...تا همه خوب هايي كه در دنيا پراكنده اند(و هم را نمي شناسند)، با هم آشنا شوند...، ...تا هر كس گيج است و نمي تواند تنهايي مشكل اش را حل كند، ياور داشته باشد...، ...تا خشم هاي بي دليل و آزار دهنده آدم ها را فرو نشاند...، ...تا درد هايي را كه از درون، ما را مي خورند و نمي دانيم چيست اند، درمان كند و بفرمايد كه آدم قرن آخرالزمان، چه مرگ اش شده كه مدام به جاي رفتن به دنبال كدل به دست آوردن و كروزي خدا را خوردن، مانند خروس جنگي به هم سايه و دوستان اش نوك مي زند و دل خدا و بنده خدا را مي سوزاند... و از همه مهم تر، حضرت امير(ع) خواسته كه خدا حجت بن الحسن المهدي (ع) را به مردم هديه كند تا اختلاف هاي آدم ها تمام شوند. اين قصه هم ساده است:
خدا به جاي آدم هايي مانند من، يك نفر را كنار گذاشته كه هم در بدن و هم در انديشه و نگاه به آدم ها كامل محض است و جناح، حزب، قوم، زبان و رنگ پوست را جدي نمي گيرد و آن قدر براي همه (يك بار ديگر كبراي همه را تكرار كنيد تا خوش بنشيند) دوست داشتني است كه آدم ها، حس مي كنند در هجوم دود و جنگ و بي معرفتي عالم گير، چه قدر به كسي مانند او نياز داشته اند. براي همين، مشتاق ام كه كبيايد.
چهار
جوانان زيادي را مي شناسم كه ككسي را دوست دارند و نمي توانند به او برسند؛ يا بزرگترهاي شان، جواني خودشان را فراموش كرده اند...، يا سختي هاي طبيعي دارند و به هر حال، نمي توانند. مانند يك دوست كوچك تر مي گويم كه نگران نباشند!... مي دانم كه هر گاه به كنرسيدن فكر مي كنند، دل شان مي سوزد و اشك در چشم شان جمع مي شود يا وقتي به كمحبوب فكر مي كنند، دست شان سرد مي شود و قلب شان تند و تند مي تپد، اما يادمان باشد كه شب هاي احيا، فقط كسه شب اند و ديگر تكرار نمي شوند. چون كتقدير سال بعد همه ما در اين سه شب، تعيين(يا حتا كتعويض) مي شود، مي توانيم از انرژي كميان بر اين سه شب، به خوبي استفاده كنيم و براي كرسيدن به محبوب، دعا كنيم. مي دانم كه دل مؤمن و خدادوست هيچ كدام از ما، يك كرابطه پنهاني، پردلهره و بيمار را دوست ندارد و پيش از هر كنيروي قانوني، خودمان اذيت مي شويم.
لازم است موقتي، در اين سه شب، فقط به كخدا و اهل بيت فكر كنيم. اول، از كم كاري ها و بي معرفتي ها معذرت بخواهيم و بعد، پنهان و سر به زير، رفع مانع ها و سختي ها را براي رسيدن به محبوب، از خدا بخواهيم و در اين مسير، از امام زمان(عج) بخواهيم براي ما دعا كند...؛ شك نكنيد كه كمي شود؛ اين را از كسي مي شنويد كه اين روش را بارها امتحان كرده و نتيجه ديده است... فقط تكرار مي كنم: رو راست حرف بزنيد، بگذاريد دل تان بشكند و چشم تان آزاد باشد و در آخر، كشك نكنيد كه عنايت مي رسد.

پرسوناژ
جورج اورول
004266.jpg
سعيده امين
نام جورج اورول را همه مترادف با قلعه حيوانات مي دانند، اما من هر وقت اين نام را مي شنوم ياد شعار كجنگ، صلح است كه وي در كتاب 1984 روي ديوار كوزارت حقيقت نوشته بود مي افتم. در كشور مجازي جورج اورول، كناداني، توانايي ست.
با نام اصلي كاريك آرتور بلر در ژوئن 1903 در شهر موهيتاري ايالت بنگال هند به دنيا آمد. پدرش ريچارد يكي از كارمندان دولت انگليس در هندوستان بود. جورج تا يك سالگي در هند ماند و سپس به همراه خواهر ومادرش به انگلستان رفت و تا سال 1922 در همانجا ماندگار شد. او هم مثل بسياري از انگليسي زاده هاي مذهبي به دبستاني وابسته به كليسا رفت و پس از مدتي معلمان خود را تحت تاثير قرار داد. آنها برايش يك توصيه نامه به بهترين مدرسه ابتدايي انگلستان يعني سنت سيپريان نوشتند. جورج در مقاله اي پركنايه از آن دوران با عنوان كشادي هاي آنچناني ياد مي كند. او هميشه شاگرد بسيار سختكوشي بود. پس از پايان تحصيلات دبيرستاني شغل پدر را پيشه كرده و به خدمت پليس برمه درآمد؛ برمه در آن زمان جزو مستعمرات بريتانيا بود. جورج با اينكه در دستگاه حكومتي بريتانيا كارمندي برجسته به شمار مي آمد اما بتدريج مشاهده اختلاف طبقاتي و استثمار مردم بومي و رفتار غير انساني ماموران استعمار، چنان نفرت وي را برانگيخت كه از شركت خود در اعمال جور و ستم به مردم بومي شرمگين شد و در سال 1928 شغل دولتي را ناگهان كنار گذاشت و به كفاره گناه خويش زندگي در طبقات محروم جامعه را برگزيد. او حتي مدتي در رستوران ها ظرفشويي مي كرد و بعد به خيل خانه به دوشان انگليسي پيوست. كتاب آس و  پاس ها كه در سال 1933 منتشر شد و تا سال 1982 به طور مكرر تجديد چاپ شده، يادگار همان سالهاست. جورج براي اولين بار نام مستعار خود، اورول را روي اين كتاب گذاشت و به واسطه آن، چنان مشهور شد كه فقط اطرافيان نزديكش اورا مي شناختند. آس و پاس ها اثري ساده و عاري از هرگونه عبارت پردازي ست. اين كتاب نمايانگر نقطه آغاز تحول و انقلاب فكري جورج اورول بود. او گرچه سوسياليست و طرفدار طبقه محروم بود، اما هرگز با كمونيسم سرآشتي نگذاشت و مخالف سرسخت آن به شمار مي رفت؛ به طوري كه درونمايه دو كتاب مشهورش قلعه حيوانات و 1984 در مخالفت با نظام كمونيستي بوده است. البته تاكنون اين كتاب در ايران توسط 6مترجم ترجمه شده كه 5 نفر از آنان نام كتاب را قلعه حيوانات و يك نفر مزرعه حيوانات گذاشته است. ديويدگودمن زيست شناس، روانكاو آمريكايي، آينده نگري و قدرت تخيل او را ستوده، مي گويد:كجورج اورول در كتاب 1984 بالغ بر 137 مورد رويداد علمي و سياسي را پيش بيني كرده كه تاكنون 100 مورد از آنها به واقعيت پيوسته است. او در سال 1950 در اثر بيماري سل درگذشت.

فرهنگسراها
فرهنگسراي هنر: نمايشگاه نقاشيكدنيا رستمي با عنوانكبه كبوتر بگو شب خوش از يكم تاهفتم آبان در گالري شماره يك فرهنگسراي هنر داير خواهد بود.
در اين نمايشگاه 25اثر در ابعاد مختلف و با استفاده از تكنيك هاي ماژيك، زغال، آب مركب و پاستل ارائه شده است.
رستمي، دانشجوي رشته نقاشي دانشگاه هنر كرمان است كه فيگور و فضا را به عنوان موضوع آثار خود با سبك انتزاعي عرضه كرده است. علاقه مندان مي توانند جهت بازيد از اين نمايشگاه همه روزه در ايام ياد شده از ساعت 9 الي۱۸ به فرهنگسراي هنر واقع در خيابان شريعتي، خيابان جلفا مراجعه كنيد.
خانه فرهنگ فدك: خانه فرهنگ فدك باهمكاري آموزش و پرورش منطقه 8 به مناسبت ماه مبارك رمضان مسابقه روزنامه ديواري در سطح مدارس منطقه برگزار مي كند. مسابقه مذكور در سطح مدارس راهنمايي منطقه۸ از ابتداي ماه مبارك رمضان برگزار شده و به بهترين اثر به رسم ياد بود جوايز ارزنده اي اهدا خواهد شد.
علاقه مندان مي توانند جهت ثبت نام همه روزه به نشاني: خانه فرهنگ فدك، ميدان رسالت، بعد از تقاطع گلبرگ، كوچه پارك فدك مراجعه كرده يا جهت كسب اطلاعات بيشتر با شماره تلفن هاي 77810036-77813002-77841224تماس بگيرند.
اين خانه فرهنگ همچنين 15 كانون فرهنگي هنري،علمي و اجتماعي داير كرده است.
كانون هاي بانوان، نمايش، سرود، موسيقي، پاتوق پيشكسوتان، نجوم، ادبي، جوان، نيكوكاران، انجمن دوستي فرهنگ و حرف، علمي همياران محلي، فيلم، هنرهاي تجسمي و قرآن 15 كانوني هستند كه فعاليت جديدشان را آغاز كرده اند. بنابراين گزارش، عموم اهالي منطقه جهت عضويت در هر يك از كانون هاي فوق الذكر و فعاليت مثمر ثمر در  آنها، مي توانند همه روزه به خانه فرهنگ فدك مراجعه كنند.
فرهنگسراي علوم: مسابقه خوشنويسي سوره مباركه قدر و آيه شريفه۱۸۳ سوره بقره در فرهنگسراي علوم برگزار مي شود. نوع آثار ارائه شده خط نستعليق و شكسته نستعليق است و استفاده از وسايل خوشنويسي و تكنيك اجرايي در اين مسابقه آزاد است . علاقه مندان مي توانند جهت شركت در اين مسابقه آثار خود را تا 15 آبان ماه و حداكثر در ابعاد A3 به نشاني: ميدان بريانك، ابتداي خيابان خوش جنوبي، خيابان اميرقلي(نيكو)، فرهنگسراي علوم ارسال كنند. ضمنا به 5 اثر برتر جوايزي اهدا مي شود و از تمامي آثار رسيده نمايشگاهي داير خواهد شد.
فرهنگسراي كار: براي آشنايي جوانان با مقاله نويسي و اهميت به كارگيري آن در زندگي، فرهنگسراي كار مسابقه مقاله  نويسي با موضوع كار از ديدگاه معصومان برگزار مي كند.
موضوع اين مسابقه كار از ديدگاه معصومان است و علاقه مندان مي توانند تا دهم آبان ماه آثار خود را به فرهنگسراي كار ارسال كنند.

جهانشهر
در شهر
زيبـاشـهر
شهر آرا
|  جهانشهر  |  در شهر  |  زيبـاشـهر  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |