يكشنبه ۱۵ آبان ۱۳۸۴ - - ۳۸۴۲
دومين جايزه عكس گلستان
پس از آن، كاوه هنوز هم بود
005073.jpg
عكس: محمد رضا شاهرخي نژاد
ليلي نيكونظر
من مي خواهم صحنه هايي را به تو نشان دهم كه مثل سيلي به صورتت بخورد و امنيت تو را خدشه دار كند و به خطر بيندازد. مي تواني نگاه نكني، مي تواني خاموش كني، مي تواني هويت خود را پنهان كني، مثل قاتل ها، اما نمي تواني جلو حقيقت را بگيري، هيچ كس نمي تواند.
كاوه گلستان
***
نحسي 13 فروردين 1382، دشتي در شمال سرزمين عراقي ها. توطئه يك مين، كادر يك عكس را آتش زد و روياي يك عكاس را منفجر كرد و چشم عكاسي را كه بود تا خلق كند براي هميشه بست و لحظات ثبت حقيقت را براي او تا نهايت آرامش ابدي اش سياه كرد. صداي شاتري كه ديگر نمي آيد؛ كاوه گلستان كه ديگر نيست.
***
گالري گلستان مراسم اهداي دومين جايزه سالانه عكاسي مطبوعاتي كاوه گلستان را زيرنظر شوراي سياستگذاري اين جايزه در آبان سال 1384 در خانه هنرمندان ايران برگزار مي كند. به اين منظور از تمامي عكاسان كشور دعوت مي شود . اين شروع فراخوان دومين جايزه سالانه عكاسي مطبوعاتي كاوه گلستان است؛ دومين جايزه اي كه قرار است هر سال براي زنده نگه داشتن ياد و خاطره كاوه در جريان يك مسابقه عكاسي بين تعداد زيادي از عكاسان شركت كننده برگزار شود. مراسم افتتاحيه و اهداي جايزه اين مسابقه كه در سه بخش تك عكس، گزارش تصويري و معرفي استعداد جوان برگزار شد، 14 آبان ماه در خانه هنرمندان ايران در جريان بود. ارسال آثار اين مراسم از ميانه ارديبهشت آغاز شده بود و تا دهم مرداد ادامه داشت. در بخش عكس خبري حداكثر 5 عكس با نگاه به وقايع خبري يك سال گذشته ايران و جهان و فقط عكس هاي خبري كه از تاريخ اول تير 1383 به بعد تهيه شده و در بخش گزارش تصويري حداكثر دو گزارش تصويري كه هر گزارش شامل 7 تا 10 عكس باشد و در بخش استعداد جوان در هر دو بخش مذكور آثار عكاسان جوان داراي شرايط سني 18 تا 30 سال مورد داوري قرار مي گرفتند.
***
كامران جبرئيلي عكاس خبرگزاري آسوشيتدپرس- كه با اعلام آمادگي و دعوت دبيرخانه جايزه در سفري يك روزه از دبي به تهران آمده بود، حسن سربخشيان (عكاس خبري)، رخشان بني اعتماد (كارگردان صاحب نام سينماي ايران) و دكتر يونس شكرخواه (روزنامه نگار و استاد دانشگاه) و از آن سو خانم جيهان عمار (اديتور بخش عكس خبرگزاري فرانس پرس) كه با پست DHL عكس ها را دريافت كرده بود،  اعضاي تيم داوري دومين جايزه كاوه هستند. حسن سربخشيان مي گويد: تركيب داوري عالي بود. لزوما نبايد داوران عكس، عكاس باشند و همين كه شناخت كافي داشته باشند، كافي ست رخشان بني اعتمادي كه فيلم مي سازد يا يونس شكرخواهي كه استاد روزنامه نگاري ست، قطعا شناخت كافي دارند از تصوير و مقوله عكس. به هر حال هر كس با نگرش خودش و دانشي كه دارد، به مختصات يك تصوير نگاه مي كند .
سربخشيان همين طور اعتقاد دارد: كميت و كيفيت كارها نسبت به پارسال 80 درصد بيشتر بود و بشدت استقبال شده و احساس قابل رشد بودن به هر بيننده اي دست مي دهد . حرف او راجع به كل جريان مسابقه اين است همين كافي ست كه اين حركت توسط يك نهاد خصوصي پا مي گيرد و اين باعث مي شود اهميت اين مسابقه نسبت به باقي نمونه ها بيشتر باشد. به همين خاطر ارزش دارد همه از مسابقه حمايت كنند، چرا كه براي جامعه عكاسي ما اعتبار است . او ادامه مي دهد:   اميدوارم بين المللي شود .
***
داوران پــس از گفت وگوي طولاني دو مجموعه عكس را به عنوان آثار برتر در اين بخش انتخاب كردند كه با موافقت دبير جايزه، دومين جايزه عكاسي مطبوعاتي كاوه گلستان در بخش گزارش تصويري دو برگزيده داشت و برخلاف روال معمول كه جايزه بين نفرات برگزيده نصف مي شود، هر دو برگزيده مانند دو برگزيده ديگر، جايزه يك ميليون توماني و تنديس جايزه را به خود اختصاص دادند. همچنين كامران جبرئيلي قرار است استعداد جوان اين دوره را تحت حمايت كاري خود قرار دهد. ناگفته نماند 10 نفر ديگر از شركت كنندگان، مورد تقدير قرار گرفتند. چهار نفر برگزيده مسابقه از ميان 294 شركت كننده ديگر انتخاب شدند و آثار 87 نفر مرحله نهايي در بخش جنبي مسابقه كه يك نمايشگاه عكس است ارائه مي شوند. نمايشگاه تا 19 آبان ماه ادامه دارد.
در ضمن همزمان با نمايشگاه عكس   جايزه عكس گلستان، سه مجموعه از عكس هاي كاوه گلستان درگالري ميرميران به نمايش درمي آيد. سه مجموعه معروف كودك ، روسپي ، كارگر در اين نمايشگاه يك هفته اي عرضه مي شود. اين همان مجموعه اي ست كه سال ها درباره اش سخن گفته شد، ولي تا كنون كسي آن را نديده بود.
***
برگزيدگان امسال مسابقه در كنار جاويد تفضلي، نيوشا توكليان، مهدي قاسمي، رضا معطريان، عباس كوثري، جواد منتظري، اميد صالحي، مجيد سعيدي و حسن سربخشيان، برگزيدگان مهرماه 1383، دوره گذشته مسابقه، نشان خوردگان جايزه كاوه گلستانند.
***
تمامي آثار پذيرفته شده و اطلاعات بيشتر از نمايشگاه ها و مراسم در سايت گلستان به آدرس www.golestanaward.com قابل پيگيري ست.
***
دومين مسابقه كاوه در حالي برگزار شد كه خانواده گلستان از سر شوق و اميدوارانه به استمرار كاوه گلستان مي انديشند. بعيد نيست كه از همين حالا ليلي گلستان، مترجم صاحب نام و خواهر عكاس و دبير جايزه، در فكر چگونگي اجراي سومين دوره مسابقه باشد. تيليك تيليك؛ عكاس باشي هنوز در ميان ماست و زنده است.

يك كتاب سرخ براي كاوه
كتاب كاوه گلستان: عكس ها و يك گفت وگو ، پارسال منتشر شد. تعدادي از عكس هاي بي نظير او همراه با گفت وگوي مفصل و دقيق محسن مصحفي با كاوه كه زير نظر حميد قزويني انجام شده است.
كتابي با جلد قرمز كه نشر ديگر منتشر كرده است؛ ديدنش، خواندنش و داشتنش خوب است. مخصوصا كه عكس هاي چاپ شده كاوه در اين كتاب، تصاويري تكان دهنده از انقلاب، جنگ و زندگي اجتماعي ايران در فاصله سال هاي 1350 تا 1358 است؛ سال هايي كه كاوه گلستان در نشريات و روزنامه هاي ايران كار مي كرد.

يادداشت
براي كاوه گلستان
در مذمت روشنفكران
رسالت بوذري
اگر تنها به ايرادهايي كه بر روشنفكران مي گيرند توجه كنيم، بايد بگوييم كه آنها گناهكاران بزرگي هستند. عجيب اينكه اين ايرادها در همه جا يكسان است. مثلا در ژاپن؛ من وقتي مقاله هاي متعدد روزنامه ها و مجله هاي ژاپني را كه براي دنياي غرب به انگليسي ترجمه شده بود خواندم، به اين نتيجه رسيدم كه پس از دوره ميجي ميان حكومت و روشنفكران جدايي افتاده بود. پس از جنگ و بخصوص از سال 1945 تا 1950 مي شد گفت كه روشنفكران، حكومت را به دست گرفتند و زيان ها زدند. از مطالعه مطبوعات همان دوران در كشور ما هم چنين برمي آيد كه روشنفكران فرانسوي، هم به حكومت رسيدند و فاجعه به بار آوردند .
(روشنفكر كيست؟ - ژان پل سارتر)
***
ماجراي غريب روشنفكري در ايران،  پرونده اي ست كه بازخواني آن، هم نياز تاريخي ماست، هم دردها و گره هاي ناگشوده اي را درمان مي كند و مي گشايد. من در اين نوشتار نه در مقام بازخواني ام و نه در جايگاه نقد، اما به بهانه افتتاح نمايشگاه عكس هاي كاوه گلستان و دوست قديمي اش محمد فرنود، چند نكته راجع به اين آدم و كارهايي كه كرده و حرف هايي كه زده به نظرم مي رسد كه با آن ماجراي غريب و آنچه سارتر در تعريف روشنفكران مي آورد، بي نسبت نيست.
۱) كاوه گلستان آدم رك و صريحي بود. آنچه در كتاب كاوه گلستان،  عكس ها و يك گفت وگو نشر ديگر- چاپ اول 1383 از خلال گفت وگوها - نه يادداشت كه همين گفت وگو يا يادداشت بودن اين كاغذها جنجالي برانگيخت كه چرا حرف هاي شخصي او به دست چاپ سپرده شده- مي توانيم كم وبيش دريابيم، صراحت لهجه اي ست كه بسياري از روشنفكران را آزرد . اين صراحت از كاوه گلستان دور از انتظار نبود. كاوه حتي آنجا كه پاي فروغ فرخزاد و ابراهيم گلستان و رابطه اين دو به ميان مي آمد، جريانات را به خاطر رابطه پدري، هيچ گاه مصادره به مطلوب نمي كرد و البته حتي آنجا كه پاي حفظ حيثيت روشنفكرانه و رفت وآمدش با هنرمندان و بازماندن پايش به محافل و مجامع منسوخ انتلكتوئل هاي پيرپاتال زهوار دررفته اي كه هنوز هم فكر مي كنند دايرمدار عالمند و آنجا كه ايستاده اند مركز زمين است و از دود سيگارشان هزاران توجيه وتفسير متفلسفانه و غيرمتفلسفانه استخراج مي كنند، به ميان مي آمد، كم و بيش طرف حق را مي گرفت.
اما ماجراي اين كتاب چيست؟ راستي مگر كاوه چه گفته بود كه اين چنين جمع خمارآلود دوستان سابق و دشمنان لاحقش را برانگيخت؟
۲) روشنفكران اصولا آدم هاي متوهمي هستند. يكسري اتفاقات كاملا بي ربط را كنار هم مي گذارند و خط و ربط هاي بي خاصيتي از آن درمي آورند كه آدم درمي ماند چه بايد بگويد.
البته مي دانم و نيك مي دانم كه جماعت روشنفكر، اهل تفكر نيست. آنها به جلد كتاب ها بيشتر علاقه دارند تا نوشته هاي داخل آن و بيشتر اهل ادا و اطوار و بازي اند تا بحث هاي جدي. به ياد آوريد فيلم هامون مهرجويي را و سكانس ديدار مهشيد با حميد هامون در كتابسرا. استاد، فقط جلد كتاب هايي كه خودش هم از آن چيزي سردرنمي آورد، به رخ مهشيد مي كشد. از فرني و زويي سلينجر تا آسيا در برابر غرب داريوش شايگان و تا ابراهيم در آتش احمد شاملو. و اتفاقا هامون كه نمادي ست از تفكر مهرجويي آدم روشنفكر وامانده اي ست كه نه آسيا در برابر غرب را خوانده و نه احتمالا فرني و زويي را.
كه اگر خوانده بود، همان مقدمه كتاب شايگان در تبيين نيهيليسم و آنچه داستايوفسكي و نيچه در دو سوي اين تفكر گفته اند، كافي بود براي عسرتي كه گريبانش را گرفته، حداقل راه نجاتي بيايد. اجمالا مي خواهم بگويم كه روشنفكر جماعت، اهل خواندن و تعميق و تدقيق و مواجهه (Confrantion) - آنچه هيدگر جماعت اهل تفكر را به آن دعوت مي كند - نيست و اتفاقا در مقابل هر جرياني كه به درست يا غلط حاكم مي شود، بيشتر به نق زدن و غرغر كردن مي  پردازد، تا نقد اصيل.
۳) اما كاوه گلستان كه در خانواده  گلستان بزرگ (گلستان پدر و اجدادي كه نسب آنها به علما مي رسيد) باليده شده و سر برآورده، خوب مي فهمد كه در اين مملكت، به رغم خواست روشنفكران و جماعت بادمجان دور قاب  چين مداح فرح پهلوي و جشن هنر شيراز و آربي آوانسيان، انقلابي رخ داده كه در صورت و سيرت، وجهي از حقيقت عالم را در خود نهفته دارد و اين انقلاب وامدار جسارت بزرگ مردي ست به نام امام خميني و نه آيت الله خميني كه حتي بسياري از انقلابي  هاي ديروز به شيوه تحليل راديو بي .بي.سي حتي جرات ندارند كلمه امام را بر زبان بياورند.
ببينيد كاوه گلستان چگونه از او ياد مي كند:
امام با من دوست بود. اولين عكس رسمي امام را من گرفتم. امام به من وقت دادند. من رفتم جماران. نيم ساعت وقتشان را به من دادند كه من ازشان عكس بگيرم. آن عكسي كه امام مي خندد مال من است. يكسري از عكس هاي مهم امام مال من است و من خيلي شخص امام را اصلا چاكرشم و واقعا هيچ حرفي در آن نيست. افتخار من اين است كه به عنوان عكاس امام در دنيا معروف شدم (كاوه گلستان عكس ها و يك گفت وگو
نشر ديگر ص 47).
۴) وقتي سيمين دانشور با جماعتي از نويسندگان حالا به قول بعضي ها اعضاي كانون نويسندگان- به ديدار امام رفتند، او ماجراي اين ديدار را با آب و تاب در چند گفت وگو بيان كرد و از شيفتگي اش نسبت به آن وجود نازنين گفت. كم و بيش همين جنجالي كه بعداز انتشار كتاب كاوه گلستان به راه افتاد، درباره سيمين دانشور هم به وقوع پيوست و اين گويا رسم نانوشته اين جماعت است كه از آنچه خوششان نيايد - ولو همه مردم باعث و باني آن باشند - جز با توهين و تحقير ياد نمي كنند. در مورد كاوه از همه جالب تر است. ليلي گلستان با اينكه باني انتشار اين كتاب بود، به صدا درآمد؛ چرا؟ چون كاوه حرف هايي زده بود كه پز روشنفكري خانواده را به خطر مي انداخت و ليلي گلستان هم احتمالا پرنسيپ روشنفكرانه از برادرش و حرف هاي حقي كه گفته بود- قابل اعتناتر مي نمود.
۵) چه عاملي باعث شد من كاملا لائيك و جوان بزرگ شده در شرايط هيپي بازي و ژيگول بازي آن زمان، زندگي ام را بگذارم كه بروم خودم را بچسبانم به امام خميني به خاطر جذبه و كشش آن حقيقتي كه در اين فيگور نهفته مي ديدم . (همان ص 74)
آنچنان روي من تاثير گذاشت كه براي من يك قطب شد (همان - ص 74)
كاوه گلستان كه عكاس مجله تايم و تصويربردار بي.بي.سي بود، كه پسر ابراهيم گلستان و برادر ليلي گلستان بود، كه در ميان جماعت هنرمند و نويسنده، ارج و قربي داشت، حالا به خاطر حرف هايي كه گفته و حرف هاي حقي كه گفته- مغضوب جماعتي شده كه خودش از ميان آنها سربرآورده است.
اين قانون نانوشته هنوز هم اجرا مي شود؛ روشنفكران خود و حرف هايشان را دايرمدار عالم مي دانند و با غير آن مي ستيزند، اما مگر حقيقت از وراي حجاب ها هر چند هم كه محكم و ضخيم باشد- سر برنمي آورد؟
***
كاوه گلستان آدم بزرگي بود و اين بزرگي چيزي نيست كه بشود آن را پنهان كرد؛ چه بعضي ها خوششان بيايد و چه نيايد.

پرسوناژ
سعيده امين
005058.jpg
پل استر
كتاب، شيئي اسرار آميز است؛ به محض اينكه به جهان راه مي يابد، هر واقعه اي امكانپذير مي شود . اين عبارت بخشي از متن كتاب هيولا نوشته پل استر نويسنده آمريكايي ست؛ تنها نويسنده اي كه از 8 سالگي به خاطر فرصت سوزي دلخراش همواره در جيب خود يك مداد حمل كرده است. گذشت سال ها، يك چيز را به من ياد داد؛ اگر مدادي در جيبت باشد اين شانس را داري كه اگر وسوسه ات كرد، با آن بنويسي، همانطور كه به بچه هايم مي گويم. اين طوري بود كه من نويسنده شدم . اين نويسنده رمان هاي پليسي با آن ظاهر كارآگاهي اش بخوبي جاي خود را در عرصه ادبيات ايران باز كرده است.
برخي آثار معمارگونه پل استر با نام هاي شب پيشگويي، كشور آخرين ها، هيولا، شهر شيشه اي، ارواح و اتاق دربسته همگي به فارسي ترجمه شده اند. شهر شيشه اي، ارواح و اتاق دربسته به سه گانه نيويوركي پل استر معروف شده اند.
محور داستان  هاي استر هميشه يك معما نيست، بلكه گاهي معطوف به آدم ها و اتفاقات زاده شده از درون آنهاست. حوادث شگفت انگيز و تصادف هاي غريب، زندگي انسان هاي بسياري را زيرورو مي كند. در رمان هيولا نيز مثل جريان زندگي، اغلب وقايع غيرمنتظره است. بنيامين ساچز بر اثر انفجار بمبي دست ساز آنچنان متلاشي مي شود كه ديگر قابل شناسايي نيست و سازمان هاي امنيتي در پي كشف او برمي آيند.
فضاي داستان هاي استر عجيب است. در كتاب شهر شيشه اي، استر شيوه اي شگفت انگيز براي پيشبرد روايتش انتخاب كرده است. هنگام خواندن كتاب يك آن به خود مي آيي و مي بيني كه استر در 10صفحه يكي از نظريات علم  الهيات را توصيف مي كند. در رمان هاي استر نمي توان امكانات قدرتمند فلسفي را ناديده گرفت؛ او مي گويد: فيلسوف نيستم اما مطالعات زيادي درباره فلسفه دارم.
او از همان 8 سالگي دفترچه يادداشت كوچكي را با خود حمل كرده كه آن را به يك خانه شخصي براي كلماتش تبديل كرده است. او حتي در آثارش به نوعي عمل نوشتن را براي خوانندگان تبليغ و ترغيب مي كند؛ مثل نامه آنابلوم، گزارش ها آبي در رمان ارواح، دفترچه سرخ رنگ در شهر شيشه اي و دفترچه كتاب شب پيشگويي كه ميل دروني او را به نوشتن يادداشت هاي شخصي نشان مي دهد.
اما خيلي ها در دنيا پل استر را با فيلم هايش مي شناسند. با ديدن فيلم لولو بر روي پل براحتي مي توان فهميد كه استر فيلمساز، هيچ دست كمي از استر نويسنده ندارد. استر شاعر نيز هست و تاكنون سه كتاب مجموعه شعر از او به چاپ رسيده است، اما معمولا وجه شاعرانه شخصيت استر ناديده گرفته مي شود. مجموعه اشعار ديوارنوشته هاي استر در سال هاي 1971 تا 1975 به نگارش درآمده است.
به هرحال پل بنجامين استر خواننده هايش را به مدد آفرينش ادبي با چهره اي تازه از هستي روبه رو مي كند. او ضمنا مي خواهد رماني در رابطه با هستي بنويسد.
او عاشق سفر است و تاكنون به بسياري از كشورها از جمله ايتاليا، فرانسه و اسپانيا سفر كرده است. در رمان هايش به همه جاي دنيا سركشي كرده است. بخشي از شخصيت رمان هايش به خودش بسيار نزديك است و مي توان ارجاعات شخصي را در آن ديد.
برخي مي گويند كتاب شهر شيشه اي و نهنگ پل استر يك اتوبيوگرافي شديدا تغيير يافته است. او ناخودآگاه زندگي شخصي خود را در رمان هايش مي شكافد. او از گرايش به رويدادهاي تخيلي دوري مي كند، چون مي خواهد داستان هايش حقيقي به نظر برسند...؛ تصويري خيالي از زندگي كه منبع قدرت را در داستان به بازي مي گيرد.
استر در جايي مي گويد: در رمان هاي من، داستان درون داستان اتفاق مي افتد و روايت مي شود، اما اين شيوه فقط نوعي بازي ادبياتي نيست، چون من اعتقاد دارم وقتي شما داستان ها را درون هم در دل يك رمان قرار مي دهيد، وقتي آنها را نزديك هم مي گذاريد، چيزي بين داستان هاي متفاوت اتفاق مي افتد؛ اتفاقي كه فكر مي كنم انرژي بيشتر در روايت ايجاد مي كند كه در نهايت اثر عميقي روي خوانندگان مي گذارد .
كتاب هاي استر مولود ترس و وحشتي ست كه قهرمان هايش در آن زندگي مي كنند. آنها هميشه در احاطه امور وحشتناكي قرار دارند كه خواننده را تا صفحه آخر به دنبال مي كشد، اما آنها هميشه آدم هاي وحشت زده اي نيستند. در داستان كشور آخرين ها، شخصيت اصلي داستان، زني ست كه از هيچ چيز نمي ترسد. البته در ارواح شخصيت آبي، گيج و سردرگم است؛ كسي كه نمي تواند به درون وضعيتي كه در آن گرفتار شده، نفوذ كند.
اما او هميشه راهي ساده را براي شناساندن رازهاي دروني افراد انتخاب مي كند كه همين براي خواننده خيلي جذاب است. در كشور آخرين ها كه خجسته كيهان ترجمه كرده، دختري براي
پيدا كردن برادرش راهي يك كشور ناشناخته با محدوده جغرافيايي نامشخص مي شود.
اين كشور ناشناخته به ناكجاآباد ذهن هر آدمي شباهت دارد. آنابلوم در اين ناكجاآباد دستخوش حوادثي مي شود كه قدرت بازگشتن را از دست مي دهد. او زني شجاع است كه علاوه بر ترس هايش پراستقامت است. پل استر يك نويسنده پست مدرن است، منتقدان اين نام را رويش گذاشته اند، اگرچه او خود به اين اطلاق اعتقادي ندارد.

فرهنگسراها
فرهنگسراي اقوام: انجمن خبرنگاران جوان فرهنگسراي اقوام دوره هاي آموزشي روزنامه نگاري برگزار مي كند.
اين دوره ها كه شامل روزنامه نگاري خبري، تهيه و تنظيم خبر، مقاله نويسي در مطبوعات، گزارش نويسي، تهيه و تنظيم مصاحبه، ويراستاري و مديريت اخبار، مشاوره و راهنمايي شيوه هاي ادامه تحصيل با رشته هاي مرتبط در دانشگاه ها همراه با بازديد از مطبوعات كثيرالانتشار و چاپخانه هاي مطبوعاتي ست، به صورت رايگان روزهاي دوشنبه هر هفته ساعت 14 برگزار مي شود.
علاقه مندان جهت كسب اطلاع بيشتر مي توانند با شماره تلفن 66213839 تماس حاصل كنند.
فرهنگسراي هنر: نمايشگاه آبرنگ و رنگ روغن برگزار مي شود.
نمايشگاه گروهي آبرنگ و رنگ روغن ايرج خان باباپور و معصومه صيقلاني با عنوان همگام با طبيعت از 10 تا 19 آبان درگالري هاي شماره 1 و 2 فرهنگسراي هنر داير خواهد بود.
در اين نمايشگاه، 80 اثر در ابعاد متنوع از 70*۱۰۰ تا 3*۲ سانتي متر با تكنيك هاي آبرنگ، اكولين و رنگ روغن در موضوعات اساطيري، طبيعت، تصويرسازي، آسمان و طبيعت و فرهنگ ملي با بهره مندي از شيوه هاي نوين ارائه شده است.
علاقه مندان مي توانند جهت بازديد از اين نمايشگاه همه روزه در ايام ياد شده به فرهنگسراي هنر واقع در خيابان شريعتي، خيابان جلفا مراجعه كنند.
مجموعه فرهنگي تهران: با توجه به اهميت بسيار زياد روش هاي بهبود تغذيه اي و نيازي كه به اين موضوع در سطح جامعه احساس مي شود، مجموعه فرهنگي- هنري تهران با همكاري جناب آقاي پروفسور منوچهر جعفريان، يك دوره آموزشي با تاكيد بر اهميت تغذيه در جسم و روح انسان ها، نقش پروتئين ها و ويتامين ها در بدن، عوامل ايجاد سكته ها و سرطان ها و همچنين جديدترين يافته ها در مورد درمان چاقي (بدون رژيم و گرسنگي) برگزار مي كند.
علاقه مندان جهت كسب اطلاعات بيشتر مي توانند با شماره تلفن هاي 7-77641125 مركز همايش هاي مجموعه فرهنگي- هنري تهران تماس حاصل كنند.
خانه فرهنگ دردار:مسابقه كتابخواني در خانه فرهنگ دردار برگزار مي شود.
اين مسابقه در طول ايام هفته براي تمامي مقاطع سني برگزار مي شود. گفتني ست اين مركز طي هفته، كتاب هايي در اختيار جوانان و بزرگسالان قرار مي دهد. شركت كنندگان تا اواخر هفته مهلت دارند به سئوالات، پاسخ داده و به كتابخانه خانه فرهنگ دردار ارسال كنند.
علاقه مندان براي كسب اطلاعات بيشتر مي توانند با شماره تلفن 33138089 تماس حاصل كرده يا به نشاني خيابان ري، خيابان دردار شرقي، كوچه اعتماد مراجعه كنند.
فرهنگسراي ملل: نمايشگاه آثار رنگ روغن استاد احمد منهوبي از تاريخ 23/8/84 به مدت يك هفته در محل نگارخانه هاي هنرهاي تجسمي فرهنگسراي ملل برگزار مي شود. علاقه مندان مي توانند جهت بازديد از اين نمايشگاه همه روزه از ساعت 9 الي 19 بعدازظهر به نشاني بزرگراه آيت الله صدر، ميدان پيروز، پارك قيطريه مراجعه كنند.
همچنين نمايشگاه معرق ضايعات نيز با خلق آثار زيبا و با استفاده از تكنيك كلاژ و به سبك مدرنيسم و سنتي توسط خانم فريده عصار ساخته شده است.
اين نمايشگاه به مدت يك هفته در اين فرهنگسرا برپاست. علاقه مندان مي توانند با شماره تلفن هاي 22204453- 44671718 تماس بگيرند.
فرهنگسراي طبيعت: نمايشگاه صنايع دستي در فرهنگسراي طبيعت برگزار مي شود.
به گزارش روابط عمومي فرهنگسراي طبيعت (اشراق)، در اين نمايشگاه 30 غرفه شامل فرش، گليم، معرق، جاجيم، گبه، گل هاي بلندر و چيني نمارومي، نماسنگ و... تا تاريخ 28 آبان ماه در معرض ديد عموم قرار خواهد گرفت.
علاقه مندان مي توانند جهت بازديد از نمايشگاه مذكور همه روزه از ساعت 9 الي 21 به نشاني فلكه دوم تهرانپارس، انتهاي خيابان جشنواره، فرهنگسراي طبيعت مراجعه كرده يا با شماره تلفن هاي
13-77324112 تماس حاصل كنند.
فرهنگسراي سالمند: نمايشگاه نقاشي رئال روي چوب و كوزه در فرهنگسراي سالمند برپا مي شود. در اين نمايشگاه تعداد 34 تابلوي نقاشي از آثار خانم ها محدثه السادات ميراحمديان و زهره حيدري با تكنيك رنگ روغن، گواش و آبرنگ به نمايش گذاشته شده است. اين آثار نقاشي به سبك رئال هستند كه روي تابلوهاي نقاشي، كوزه و چوب كشيده شده اند.
نمايشگاه فوق با هدف معرفي رشته هاي هنري و حمايت از هنرمندان جوان تا 21 آبان ماه 84 برپا شده و علاقه مندان جهت بازديد مي توانند همه روزه از ساعت 9 الي 18 به نشاني: ميدان امام حسين (ع)، خيابان 17 شهريور، خيابان خشكبارچي، پارك خيام مراجعه كنند.
همچنين واحد آموزش فرهنگسراي سالمند با هدف غني سازي اوقات فراغت كودكان و نيز گسترش مهارت هاي هنري، دوره هاي آموزش، نقاشي كودكان را برگزار مي كند. در اين دوره آموزشي هنرجويان ضمن آشنايي با تركيب انواع رنگ ها، اصول اوليه نقاشي با مدادرنگي و رنگ روغن را فرا مي گيرند.
علاقه مندان جهت ثبت نام مي توانند با شماره تلفن هاي 9 33358688 تماس حاصل كنند.
كتابخانه مولانا: مي توانيد با ثبت نام پاييزه در كتابخانه مولانا عضو شويد.
اين كتابخانه با 11 هزار و 900 جلد كتاب و 350 مترمربع مساحت، داراي سالن مطالعه با ظرفيت 90 نفر است. هم اكنون اين كتابخانه 3 هزار و 100 نفر عضو فعال و 18 هزار نفر عضو دارد. علاقه مندان براي كسب اطلاعات بيشتر مي توانند به نشاني خيابان پونك باختري، مجتمع تجاري سپهر، طبقه سوم مراجعه كنند.

خبرسازان
ايرانشهر
تهرانشهر
جهانشهر
دخل و خرج
زيبـاشـهر
سفر و طبيعت
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  زيبـاشـهر  |  سفر و طبيعت  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |