اتاقي از آن خود
مخالفان و موافقان پيوستن ايران به پيمان حمايت از حقوق مولفان نمي توانند بسادگي يكديگر را قانع كنند
|
|
حميدرضا پورنصيري
همين چند سال پيش كه تازه موجي به نام هري پاتر چهارگوشه دنيا را فراگرفته بود، در فاصله كوتاهي كتابفروشي هاي تهران پر شد از نسخه هاي متفاوت كتاب كه هركدام نام يك مترجم و ناشر را بر خود داشتند و به خاطر ذات ترجمه ـ كه تا حدود زيادي سليقه اي ست ـ تقريبا هيچ شباهتي با هم نداشتند، مگر در كليات داستان. جالب تر اين بود آنهايي كه كتاب را به زبان اصلي خوانده بودند، مي گفتند زبان نويسنده در همه اين ترجمه ها از دست رفته و در هيچ كدام شان اثري از شيريني و جذابيت زبان جي. كي. رولينگ نمانده است. نكته جالب تر اينجاست كه با گذشت چند سال از تولد هري پاتر، اين روال هنوز هم ادامه دارد و ناشران و مترجمان فعال اين ديار به محض رسيدن نسخه اصلي كتاب، دست به كار مي شوند تا مبادا طرفداران ايراني هري پاتر از قافله عقب بمانند، فقط مشكل اينجاست كه طرفداران ايراني هري پاتر هنوز نمي دانند نام يكي از شخصيت هاي اصلي داستان هرميون است يا هرمون يا هرمايون؟
درد قديمي كپي رايت از همين جاست كه دوباره سر باز مي كند...
كپي رايت چيست؟
كپي رايت نوعي حفاظت قانوني از آثار چاپ شده و چاپ نشده ادبي، علمي و هنري ست. اين آثار به هر صورت كه عرضه شده باشند، به شرطي كه داراي ماهيتي قابل درك باشند - يعني ديده، شنيده يا لمس شوند ـ شامل اين حمايت خواهند بود. قانون كپي رايت به خالق اثر اجازه مي دهد تا از حقوق انحصاري تكثير، پخش، نمايش عمومي و اقتباس در شيوه بيان نو (مانند برداشت سينمايي از يك رمان) آن اثر استفاده كند. حقوق انحصاري بدين معناست كه تنها و تنها خالق اثر ـ و نه هركسي كه به نحوي به آن دسترسي دارد ـ مي تواند از اين حقوق استفاده كند. اين قانون از زماني كه يك اثر به شكلي ملموس به وجود بيايد، آن اثر و خالق آن را مورد حمايت قرار مي دهد و حداقل تا 50 سال پس از مرگ خالق اثر، او را تحت پوشش مي گيرد.
پيدايش قانون حمايت از حقوق مولف يا همان كپي رايت به سال 1886 در شهر برن بازمي گردد. تا قبل از اين تاريخ هم حقوق قانوني يك اثر متعلق به خالق آن بود، اما نه در خارج از مرزهاي كشور محل سكونتش. پيمان برن كه در ابتدا ميان كشورهاي پادشاهي منعقد شد حقوق قانوني هنرمند را در مالكيت اثرش در تمام كشورهاي عضو قابل اجرا دانست. از آن زمان تاكنون اين پيمان بارها مورد تجديد نظر قرار گرفته و از سال 1967 مديريت آن بر عهده سازمان جهاني حمايت از حقوق معنوي WIPO يا
Word Intellectual Property Organization گذاشته شده است.
مشكل چيست؟
مشكل اين است كه ايران هنوز به اين معاهده نپيوسته است و سياستگذاران كلان فرهنگي كشور هم هنوز به نتيجه مشخصي در قبال اين مسئله نرسيده اند. از طرفي فعالان حوزه هاي مختلف نشر ـ از نويسندگان و مترجمان گرفته تا ناشران ـ موضع واحدي در قبال كپي رايت ندارند. عده اي موافق آنند و براي گسترش ادبيات معاصر فارسي و تعامل با ديگر فرهنگ ها آن را لازم مي دانند و عده اي ديگر آن را سم مهلكي مي دانند كه به جان كشورهاي جهان سوم افتاده است.
يكي از مخالفان پيوستن ايران به اين پيمان، منوچهر حسن زاده - مدير انتشارات مرواريد - است. حسن زاده معتقد است كه كپي رايت براي جهان سومي ها يك سم كشنده است و هنرمندان غربي بايد سپاسگزار ناشران ايراني هم باشند كه زحمت مي كشند و آثارشان را به فارسي ترجمه و چاپ مي كنند. از طرفي او معتقد است اين پيمان موجب مي شود همين سرعت اندكي هم كه در نشر ايران وجود دارد از بين برود و از اين منظر هم آن را مضر مي داند.
اما در برابر اين عقيده، مهدي غبرائي كه از مترجمان فعال اين سال هاست و آثار مختلفي از نويسندگان سرشناس غربي را به فارسي برگردانده، اعتقاد دارد پيوستن به پيمان حمايت از حقوق مولفان موجب مي شود، وجهه فرهنگي ايران در سطح جهاني تغيير كند، زيرا به گفته غبرائي، او و ديگر مترجماني كه بدون كسب اجازه آثار نويسندگان را به زبان ديگري منتشر مي كنند در نگاه خالق اثر يك راهزن هستند كه حاضر به پرداخت حقوق اوليه او نشده اند.
حسين ابراهيمي الوند هم كه در زمينه ترجمه و انتشار كتاب هاي كودكان و نوجوانان فعاليت مي كند نظري مشابه غبرائي دارد و مي گويد كه چون كشور ما به پيمان كپي رايت نپيوسته است، در ديگر نقاط دنيا به ما به چشم دزدان دريايي نگاه مي كنند.
از سوي ديگر، بلقيس سليماني ـ نويسنده و مترجم ـ معتقد است به اين دليل كه ما در عرصه ادبيات بيشتر مصرف كننده هستيم تا توليد كننده، بهتر است از عضويت در اين پيمان صرف نظر كنيم. چند سال پيش هم بهروز افخمي كه آن زمان از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي بود در گفت وگو با يكي از خبرگزاري ها، مشابه نظر سليماني را بيان كرده بود و حتي در گفت وگويش به صراحت گفته بود كه نبايد تسليم زور بشويم، مگر اينكه زور خيلي زياد باشد . اما موافقان پيوستن ايران به كپي رايت در جواب او بيان كردند كه يكي از دلايل مصرف كننده بودن ما به دليل همين نپيوستن به پيمان كپي رايت است. درواقع تا زماني كه مي توان بدون هزينه و به سادگي از محصولات و خلاقيت هاي ديگران بهره جست چه دليلي دارد كه كسي وقت و سرمايه اش را براي توليد و ابتكار و خلاقيت صرف كند و حاضر شود ريسك هاي اين بازي را نيز بپذيرد؟
از طرفي سليماني نگراني ديگري را هم مطرح مي كند كه شايد بزرگترين مشكل ناشران ايراني در مواجهه با اين پيمان باشد. او معتقد است در اين ميان به علت حق التاليف سنگين و زياد كتاب هاي خارجي و تفاوت شان با نمونه هاي داخلي، مترجمان و ناشران بيش از ديگران ضرر خواهند كرد و تنها زماني اين شرايط منصفانه خواهد بود كه ميزان واردات و صادرات ما در عرصه فرهنگي برابر باشد. درواقع او بيان مي كند زماني پرداختن حق نشر آثار نويسندگان ديگر كشورها منطقي مي نمايد كه ما هم آثار قابل توجهي براي عرضه داشته باشيم.
درمقابل، موافقان اين طرح معتقدند چون اين رابطه، يك رابطه دوطرفه است و ما نيز براي انتشار آثارمان در ديگر كشورها حقي را دريافت خواهيم كرد، با امضاي اين پيمان وارد بازي منصفانه اي خواهيم شد. اسداله امرايي ـ مترجم ـ كه در اين سال ها شخصا با تعدادي از نويسندگان خارجي تماس گرفته و از آنها براي ترجمه و انتشار آثارشان اجازه گرفته، معتقد است در پيوستن به كپي رايت بايد بيش از توجه به وجه اقتصادي ماجرا به قسمت اخلاقي آن توجه شود و گران شدن كتاب نبايد بهانه اي براي عدم رعايت حقوق ديگران شود؛ همان طور كه گراني هزينه درمان بيماران آنها را از درمان بي نياز نمي كند. امرايي اضافه مي كند كه پيوستن به اين پيمان موجب مي شود نشر دركشور قانونمند شده و تنها افراد حرفه اي به نشر كتاب مي پردازند و اين توافقنامه از هرج و مرج و ورود افراد ناآگاه و سودجو به اين حرفه جلوگيري مي كند.
در كنار او احمد عربلو ـ نويسنده و پژوهشگر ادبيات داستاني ـ معتقد است بايد از طريق حمايت هاي دولتي و كمك هاي وزارت ارشاد راهي را ايجاد كرد كه به اين پيمان بپيونديم و تنها درصورت وجود حمايت هاي مالي ست كه مي توان انتظار داشت ناشران با اين پيمان كنار بيايند.
ولي ابراهيمي الوند كه مديريت خانه ترجمه را هم برعهده دارد بيان مي كند كه در حال حاضر نيز فعاليت هايي براي خريد حق انتشار آثار ترجمه شده انجام شده وتعدادي ازناشران مانند انتشارات قدياني، افق و پيدايش مايل به پرداخت كپي رايت آثار هستند. او حتي بيان مي كند كه ناشران خارجي با درك شرايط ايران حاضر هستند گاهي قيمت هايشان را به عنوان مثال از 1500 پوند تا 100 پوند هم كاهش دهند. البته ابراهيمي الوند هم تاييد مي كند كه با پيوستن به اين پيمان، قيمت آثار خارجي افزايش پيدا خواهد كرد، اما معتقد است كه يك فرد كتابخوان بايد براي مطالعه اش هزينه كند و اين امري طبيعي در دنياست. نكته جالب توجه اينجاست كه بتازگي كتاب صليب سربي با ترجمه حسين ابراهيمي الوند توسط نشر افق و با پرداخت حق مولف توسط ناشر ايراني، منتشر شده و حتي نويسنده كتاب با استقبال از حركت ناشر در ابتداي نسخه فارسي آن، نامه اي را خطاب به خوانندگان ايراني نوشته است.
اما از سوي ديگر، سيمين دانشور - بانوي سالخورده ادبيات ايران - معتقد است كه نپيوستن ما به پيمان كپي رايت يك امتياز است و امضا كردنش مي تواند بسيار خطرناك باشد و با بالا رفتن هزينه خريد كتاب، از همين تعداد خوانندگان ناچيز هم كاسته مي شود. اين در حالي ست كه سيمين دانشور خودش بيان مي كند كه به خاطر انتشار كتاب هايش به ديگر زبان ها، از ناشران خارجي حق التاليف دريافت مي كند.
***
اين طور كه از شواهد و قرائن برمي آيد مخالفان و موافقان پيوستن ايران به پيمان حمايت از حقوق مولفان نمي توانند به سادگي يكديگر را قانع كنند، اما نكته اينجاست كه دير يا زود، با پيوستن كشور به سازمان تجارت جهاني (WTO) ما ملزم به رعايت كپي رايت خواهيم شد و سرانجام يك روز بايد به اين قاعده جهاني تن بدهيم. به همين دليل به نظر مي رسد هرچه امضاي اين پيمان در شرايط فعلي به طول بينجامد و ايران در زمان ديرتري به اين توافقنامه جهاني بپيوندد، ناشران و مولفان داخلي بيشتر متضرر خواهند شد.
|