من كارگردان سينما هستم
رضا كريمي در شب هاي ماه رمضان سريال پرده متحرك را روي آنتن شبكه اول داشت ولي او همچنان خود را وابسته به سينماي مي داند
|
|
عكس: علي اكبر شيرژيان
نگار مفيد
من كارگردان سينما هستم . حرف آخرش همين است كه همين اول مي گويد. توضيح مي دهد كه روحياتش با شرايط سينما بيشتر منطبق است. كار كردن در سينما را دوست دارم؛ اما نه در هر شرايطي. در شرايط مطلوب با قصه مطلوب و اجراي مطلوب. در اين صورت دوست دارم در تلويزيون كار كنم . هر چند مي داند شرايط مطلوبي كه منتظرش است شايد به اين زودي ها پيش نيايد.
قبول؛ رضا كريمي كارگردان سينماست. با دوره هاي 2 ساله كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان وارد دنياي فيلم هاي 8 ميلي متري شده. سال 70 يك فيلم 35 ميلي متري مي سازد به اسم سلام كه 20دقيقه بوده و برنامه ريز مي شود در سينما تا سال 77 كه عشق + 2 را مي سازد. در تمام اين سال ها منتظر فرصت بوده كه برود فيلم بلند بسازد. بعد كه
عشق + 2 ساخته شد؛ ناسزا نخورد. برخوردها اين بود كه به عنوان فيلم اول خوب بوده و شايد همين فيلم به لحاظ ساختار و جزئيات سكويي شد كه كارم را ادامه بدهم . حالا رضا كريمي به دنبال پيدا كردن سبك خودش است. بعد از سه فيلمي كه در سينما ساخته، ديگر نمي خواهد تجربه پشت سر تجربه داشته باشد. در فيلم اول مي خواستم قصه ام را خوب توصيف كنم. خودم را بشناسانم و عرضه كنم . اما هدف ها بايد جلوتر بروند تا باعث پيشرفت شوند. در فيلم دوم مي خواستم ضمن قصه گويي به سينماي اجتماعي نزديك تر شوم . در اين تجربه جديد اما همان نگاه ساده اي كه در عشق + 2 جذاب بود، محو شده بود. كه تجربه فيلم اول تكرار نشد . و فيلم آخركه ؛ ظرايف روابطش به همان شكل غيرمستقيم بود . رك و پوست كنده درباره فيلم هايش اينچنين نظر مي دهد و مي داند كه سه تجربه متفاوت به لحاظ ساختار و موضوع داشته. اما همه اينها را مي گذارد پاي خاصيت سينما: اين راهي بود كه بايد طي مي شد. با اين تجربه ها قرار است ما سبك خودمان را پيدا كنيم .
اما؛ ادامه اين راه تلويزيون نبود. مخاطب ها با هم فرق مي كنند. من مخاطب سينما را خوب مي شناختم. اما مخاطب سينما با تلويزيون خيلي متفاوت است . انگار كه خط تجربه از دستش در رفته است. ورودم به تلويزيون خيلي حساب شده نبود. بعد از سه كار سينمايي به من پيشنهاد شد كه شبي از شب ها را بسازم. شبي از شب ها سريالي است كه چهارشنبه شب ها از شبكه سوم سيما پخش مي شود. قبل از اين سريال پيشنهاد ديگري را مي پذيرد. مرده متحرك اما بازهم براي كارهايش ويژگي مي آورد. مرده متحرك در ادامه همان فيلم هاي سينمايي ست چون سعي كردم نوع نگاهم سينمايي باشد. پس نوع روايت و نوع ساختار در ادامه همان هاست. به لحاظ موضوعي هم سعي كردم از فيلتر خودم نگاه كنم .
كارگردان به خاطر موضوع جذابي كه مرده متحرك داشت آن را ساخت: در كارهاي تلويزيون بايد موضوع جذبتان كند. وقتي به من پيشنهاد ساخت مرده متحرك را دادند، 8 -7 قسمت از آن نوشته شده بود و من ديدم كه موضوع بكري ست و تا اجرا فاصله داشتيم و مي شد روي اثر كار كرد . هنوز هم حرف خودش را مي زند يك كلام؛ اگر زمان بيشتري داشتيم به كيفيت مطلوب تري مي رسيديم. در اين سريال آنچه مهم بوده يك اتفاق است: وقتي قرار است 30 قسمت را در يك ماه بنويسيد، بايد از تجربه تان استفاده كنيد و مراقب باشيد كه كيفيت معقول و مطلوب از دست نرود . صحبت هاي آخرمان درباره اين سريال بدون اينكه شكل گلايه بگيرد همين شد. چند عامل كه باعث شد مرده متحرك كمتر ديده شود.
1) زمان پخش مناسب نبود، 2) نوع تبليغاتي كه از جانب شبكه ها مي شد، از طرف شبكه 1 انجام نشد، 3) به لحاظ موضوعي و ظرافت اجرا، پروژه قابل قبولي بود، اما شايد به مخاطب تلويزيون بر مي گردد كه كارهاي تامل برانگيز را نمي پسندد . با تمام اين دردسرها، ولي پشيمان نيست، چون مي گويد در هر دو كار مراقب بوده كه پشيمان نشود. اگر بدانم به پشيماني مي رسم، اصلا انجام نمي دهم . حواسش به اين بوده كه با كارهاي ديگر فرق داشته باشد و با كارهاي ديگر از نظر محتوا و مشخصات مخاطب فرق كند .
رضا كريمي اين روزها بعد از سر و سامان دادن به سريال هاي تلويزيوني اش، مي خواهد دوباره فيلمنامه بنويسد و در سينمايي قدم بردارد كه آن را دوست دارد؛ سينمايي كه از روابط خاص و ظريف انساني صحبت مي كند، سينمايي كه نوع تلويزيوني اش مي شود شبي از شب ها . علتش هم معلوم است، در اين سريال فرصت داشته اند تا دقيق شوند. زمان ما براي شبي از شب ها زياد بود و كارمان هم از نظر اجرايي و تعدد مكان هاي فيلمبرداري و پرسوناژها محدودتر . و اين تفاوتي ست كه با مرده متحرك دارد. اينكه مرده متحرك در 80 محل فيلمبرداري مي شد و در مدت سه ماه مي بايست تمام شود. از اول قرارشان اين نبود. از همان اول كه رضا كريمي فيلمنامه مرده متحرك را خوانده بود، مكان هاي فيلمبرداري كمتر، 3-2 پرسوناژ اصلي و يكسري پرسوناژهاي متفرقه بود، اما جلوتر كه رفتيم سعيد رحماني مي خواست كه به بعضي از قصه ها بيشتر بپردازد و قصه اينجور پيش رفت و احتياج به مكان هاي فيلمبرداري متعدد پيدا كرد .
حالا فقط شبي از شب ها ، سريال تلويزيوني اش است كه مي توانيد آن را ببينيد. اساس كار در شبي از شب ها، اين بوده كه اپيزود يك باشد. از اول قرارمان همين بود، قرارمان با شبكه، تهيه كننده و نويسنده، قصه هاي دو- سه قسمتي بود . قصه هاي دو- سه قسمتي كه در فضاي محدود يك آپارتمان مي گذرد. اينها اسمشان سريال هاي آپارتماني ست . شباهتش به سريال هاي تلويزيوني از اين دست را اين طور جواب مي دهد. اينها فرم كارهاي آپارتماني ست. چند خانواده در يك آپارتمان زندگي مي كنند و در كنار داستان هاي مشترك، هر دفعه يكي داستان را پيش مي برد . اما ايرادي كه وارد است اينكه، خيلي از داستان هاي حاشيه اي به سريال هاي پيش از خودش شبيه است، مثل همسران . اما كريمي تلاشش بر اين بوده كه نوع شخصيت پردازي ها متفاوت باشد. نوع روايت جذاب است . ايراد به كارهايي نيست كه كريمي مي سازد. ايراد به مديري ست كه حواسش را به سطح سليقه مخاطبانش نمي دهد.
انتخاب بازيگرهاي كريمي هم براساس شخصيت هاست، اينكه جنس بازي كدام بازيگر براي نقشش مناسب تر است. تفاوتي برايم ندارد كه بازيگر حرفه اي باشد يا نباشد تا به اين اطمينان نرسم كه از عهده آن برمي آيند، انتخابشان نمي كنم . مثالي كه مي آوريم مجيد صالحي ست، در مرده متحرك .
ما مي دانستيم كه صالحي مي تواند. او هم با علم به فشردگي كار، بازي در اين سريال را پذيرفت .
كارگردان اين روزها هدف ديگري دارد. روي يك طرح سينمايي كار مي كند كه اميدوار است بتواند در ساخت آن از تجربه هايش درست استفاده كند، از تجربه هايي كه او را به چند نتيجه مي رساند. مثلا اينكه تماشاگر با خطابه و پيام روشني مواجه نباشد. من مي خواستم كل كارهايم هدفي مشترك را دنبال كند و اين برمي گردد به تجربه؛ كه فيلمساز با كار عملي و تجربه به تكامل مي رسد .
كريمي از نگاهش صحبت مي كند كه به اطرافش دارد و متاثر از اجتماعش است، اما خودش را موفق نمي داند. من نمي خواهم دست روي حقايق اجتماعي بگذارم. اگر چنين چيزي ديديد، خاص بوده. آنچه برايم مهم است، صحت قصه و قصه سازي ست . مثل خيلي از كارگردان ها، آرزوهاي دور و درازي در اندازه هاي سينماي قصه گو دارد. مي خواهد علاقه مندي اش به قصه و قصه گويي را نشان دهد. براي همين است كه حرفش را اينطور مي زند. مي خواستم قالب قصه در فيلم هايم جا بيفتد و فيلم ها با روابط، قابل باور باشد، اما اصل و اساس حركتم بر محور قصه و قصه گويي ست . اين قصه و قصه گويي به اين خاطر است كه كريمي خودش را از علاقه مندان به سينمايي معرفي مي كند كه مخاطب عام دارد و نمي خواهد جشنواره اي باشد. اصلا جشنواره ها برايم مهم نيستند. من با هيچ كدام از فيلم هاي سينمايي ام مشكل پول و گيشه نداشتم .
تين تريول
حالا ما اين همه در مورد اينكه رضا كريمي فيلمساز تلويزيوني ست يا سينمايي، بحث كرديم. چندان هم مهم نبود، اين كل كل ها. يادتان باشد، فيلمي كه ديديد؛ مرده متحرك پر از تكيه كلام هايي بود كه هر چند زمان پخش نامناسبي داشت، اما ماندني شدند. شما آدمي را تصور كنيد كه سئوال اصلي ذهنش اين است كه موز بهتر است يا سيگار؟! يا تين تريول كه اسمي شبيه اسم دواست، ولي در آن سريال به آدم هايي گفته مي شد كه بد هستند! يك چيزي در مايه هاي خفن از نوع برعكسش.
|