اين اسكندر، بزرگ نيست...
سيدافشين اميرشاهي
«در تمام عمرم تصور نمي كردم كه ايران اين چنين تاريخ و گذشته با شكوهي داشته باشد.
همه چيز اين نمايشگاه براي من جالب بود، نمايشگاهي بود كه تنها يك بار در عمرم مي توانستم آن را ببينم. حالا مي خواهم به ايران سفر كنم. ايران حتما ديدني است.»
اين حرف ها را دو شهروند انگليسي پس از بازديد از نمايشگاه امپراتوري فراموش شده بر زبان راندند.
وكيلي بازنشسته كه در تمام مدت بازديد از نمايشگاه آثار هنري ايران باستان، در حال يادداشت كردن بود و خانمي كه همراه با همسرش از ديدن آثار هنري و كهن ايران آن چنان به وجد آمده بود كه از قصد خود براي سفر به ايران خبر داد. نمايشگاه امپراتوري فراموش شده نهم سپتامبر در شهر لندن گشايش يافت و تا هشتم ژانويه ۲۰۰۶ ادامه خواهد داشت.
اين نمايشگاه با استقبال بسيار خوب مردم انگليس و البته گردشگراني كه به اين كشور سفر كردند، مواجه شد. به طوري كه در دو ماه نخست برگزاري نمايشگاه ۸۵ هزار نفر از آن بازديد كردند.
اين نمايشگاه حدود ۴۰۰ قطعه بسيار گران بها را شامل مي شود كه ۸۰ قطعه آن، از ايران به امانت گرفته شده است. برخي از آنها نيز براي نخستين بار در خارج از ايران به نمايش گذاشته شده است. قطعات ديگر نمايشگاه امپراتوري فراموش شده از موزه هاي لوور پاريس و بريتيش ميوزيوم لندن گردآوري شده است.
براي برپايي نمايشگاه «امپراتوري فراموش شده؛ دنياي ايران باستان» بخشي از فضاي بريتيش ميوزيوم تدارك ديده شده است. سمت چپ ورودي اين نمايشگاه مولاژي بزرگ، در اندازه هاي واقعي نمونه اصلي آن در تخت جمشيد به نمايش گذاشته شده كه چهار سردار هخامنشي را در كاخ آپادانا و در تالار باريابي شاهان ايران نشان مي دهد.
بروشوري هم در محل نمايشگاه در اختيار بازديدكنندگان قرار مي گيرد كه بالاي آن نوشته شده است: «قدرت افسانه اي، ثروت افسانه اي و شاهان افسانه اي.»
ويژگي مهم نمايشگاه اين بود كه بازديدكنندگان از آن نه براساس منابع به جاي مانده از يونانيان، بلكه براساس اسناد و مداركي از ايران باستان در جريان شكوه و عظمت ايران باستان قرار مي گيرند. امپراتوري كه بيش از ۲۰ كشور تحت سلطه پادشاهان آن چون كوروش كبير، داريوش اول و خشايار شاه قرار داشتند و نيرومندترين و پهناورترين حكومت خاور زمين را بنياد گذاشتند. حكومتي كه از ۵۵۰ تا ۳۳۰ قبل از ميلاد مسيح بر قلمرو گسترده اي از شمال آفريقا تا دره سند و از آسياي مركزي تا خليج فارس حكم مي راندند. امپراتوري كه باشكوه ترين و استوارترين حاكميت دنياي باستان را تشكيل مي داد و به دو امپراتوري مصر و بابل پايان داد، اما سرانجام اين امپراتوري كه در تساهل مذهبي و مديريت منصفانه مشهور بود، توسط اسكندر مقدوني از هم گسست.
نمايشگاه امپراتوري فراموش شده نيز اقتدار و عظمت تمدن ايران و شكوه گذشته آن را با اسناد و مداركي از ايران باستان به نمايش گذاشته بود. لوح كوروش كبير كه اولين منشور حقوق بشر در جهان به شمار مي رود، اولين سيستم وزني جهان، نحوه مديريت در ايران باستان و تقسيمات كشوري، سيستم پست در عهدباستان و احكام حقوقي و اداري از جمله اسناد و مداركي است كه دستاوردهاي پيشرفته ايرانيان در دنياي باستان را نشان مي دهد. دستاوردهايي كه وقتي اسكندر مقدوني در سال ۳۳۱ قبل از ميلاد به امپراتوري بزرگ ايرانيان خاتمه داد، باز هم از تجربه هخامنشيان در دولت گرداني و شبكه ارتباطات استفاده كرد.
شاهرخ رزمجو سرپرست بخش پژوهش هاي هخامنشي موزه ملي ايران است و پيش از افتتاح نمايشگاه امپراتوري فراموش شده در محل بريتيش ميوزيوم مستقر شده است و البته تا پايان نمايشگاه به عنوان ناظر موزه ملي ايران در نمايشگاه خواهد بود.
رزمجو درباره نمايشگاه امپراتوري فراموش شده مي گويد: منابع تاريخي مربوط به ايران باستان عمدتا توسط يونانيان و دشمنان ايران نگارش يافته است. در اين منابع ايرانيان و حكومت هاي هخامنشي به عنوان قومي دور از تمدن و ستيزه جو معرفي شده اند. اين نمايشگاه در تصحيح چنين تصويري از ايرانيان موفق بوده است. اين كه در نمايشگاه، مردم ايران مردماني صلح دوست و حاكمان آنها اهل مدارا با بيگانگان و مماشات با عقايد و مذاهب ديگر بوده اند. ارائه چنين تصويري در دگرگون ساختن ذهنيت بازديدكنندگان از نمايشگاه كه اسكندر مقدوني را فردي بزرگ و متمدن مي پندارند، بسيار تأثيرگذار است. چرا كه در پايان نمايشگاه اين پرسش برايشان مطرح مي شود كه چگونه يك فرد بزرگ، با فرهنگ و متمدن دست به قتل عام مردم بدون سلاح مي زند و يكي از زيباترين و مهم ترين دست ساخته هاي بشر را ويران مي كند. همچنان كه در نقطه پاياني نمايشگاه توضيحاتي بر روي يك تابلو بزرگ درباره فرهنگ و تمدن ايرانيان عهد هخامنشيان و سازمان قدرتمند آنها و نقش مخرب اسكندر مقدوني در ويراني اين تمدن بزرگ ارائه شده است.
دكتر «وستا سرخوش كرتيس» مسئول بخش سكه هاي ايراني- اسلامي موزه بريتانيا است و در كنار نمايشگاه امپراتوري فراموش شده، نمايشگاهي از سكه هاي قديمي، مهرهاي ساساني و ظروف دوران هخامنشيان را برگزار كرده است. او برپايي نمايشگاه امپراتوري فراموش شده را در معرفي فرهنگ و تمدن ايران به جهانيان بسيار مطلوب ارزيابي مي كند اما سخنان خود را به گلايه هايي از نحوه همكاري طرف ايراني در برگزاري اين نمايشگاه آغاز مي كند. خانم سرخوش مي گويد: نمايشگاه «امپراتوري فراموش شده؛ دنياي ايران باستان» مي توانست تأثيرگذار تر هم باشد، اگر طرف ايراني آثار مهم تر خود را به موزه بريتانيا مي فرستاد. از مسئولان موزه ملي ايران خواسته بوديم آثاري كه از نظر اندازه بزرگ هستند به محل برگزاري نمايشگاه بفرستند، ولي متأسفانه اين كار انجام نشد. در حالي كه نمايش آثار حجيم و بزرگ مي توانست تأثير بيشتري روي مخاطبان نمايشگاه بگذارد.
سرخوش از نمايش آثار حجيم و بزرگ يونانيان در موزه هاي مختلف و تأثيراتي كه بر بازديدكنندگان مي گذارد مي گويد و از خالي بودن جاي برخي از اشياء مهم ايران در نمايشگاه امپراتوري فراموش شده ابراز تأسف مي كند.
اما برگزاري نمايشگاه امپراتوري فراموش شده با كشمكش هاي فراواني همراه بود كه تا چند روز پس از افتتاح نمايشگاه نيز ادامه داشت.
مثل جعبه هاي موز
اولين نگراني ها درباره برگزاري نمايشگاه امپراتوري فراموش شده به تضمين طرف انگليسي براي بازگشت آثار نفيس ارسالي به موزه بريتانيا برمي گشت. بسياري از كارشناسان ميراث فرهنگي و روزنامه نگاران اين پرسش را مطرح مي كردند كه چه تضميني براي بازگشت سالم همه آثار تاريخي ارسال شده به لندن وجود دارد. به ويژه اين كه نام سه اثر بسيار نفيس و منحصر به فرد مجسمه نيه لوچه، شير سنگي و سگ هخامنشي نيز در ميان آثار ارسالي به لندن وجود داشت و البته بازنگشتن آثار تاريخي ايران از كشورهايي كه نمايشگاه هايي مشابه در آن كشورها برگزار شده بود، مسبوق به سابقه بود. همچنان كه سنجاق مفرغي لرستان كه براي نمايش به يكي از نمايشگاه هاي هفت هزار سال هنر ايران فرستاده شده، هرگز به كشور بازنگشت.
اما انعكاس اين نگراني ها به لندن نارضايتي برگزاركنندگان اين نمايشگاه را در پي داشت. «وستا سرخوش» كپي انتقادهاي چاپ شده در رسانه هاي ايران را نشان مي دهد و مي گويد چاپ اين مقاله ها موجبات دلسردي افرادي را كه براي برپايي اين نمايشگاه بسيار زحمت كشيدند، فراهم كرد. متأسفانه جوي كه در ايران راه افتاد، مشكلات فراواني براي ما به وجود آورد. حتي برخي از آثار مهمي كه قرار بود به اين نمايشگاه فرستاده شود، علي رغم همه قول و قرارهاي قبلي به دست ما نرسيد.
او حتي به آسيب هايي كه گفته مي شد كارشناسان موزه بريتانيا به اسفنكس در موزه ايران وارد كردند اشاره مي كند و مي گويد: كارشناسان موزه بريتانيا اسفنكس را بررسي كردند و بر خلاف آن چه در ايران گفته شد، خودشان با انتقال اسفنكس به لندن مخالفت كردند. چون انتقال اين اثر تاريخي از محلي كه در حال نگهداري است با آسيب هاي فراواني به آن همراه خواهد بود.
نمايشگاه امپراتوري فراموش شده در حالي به پايان مي رسد كه اين نمايشگاه بر اساس قراردادي ميان موزه هاي ملي ايران و بريتانيا برگزار شده است. بر اساس اين قرارداد در ازاي امانت سپاري تعدادي از اشياي موزه ملي به طرف انگليسي، منشور كوروش و مجموعه جيحون به مدت ۲ سال به ايران امانت داده مي شود. موضوعي كه «جان كورتيس» مسئول برپايي نمايشگاه امپراتوري فراموش شده بر آن صحه مي گذارد.
جان كورتيس مي گويد: فيلمي چون اسكندر بزرگ خط سياهي بر تاريخ ايران مي كشد و قصد ما از برگزاري چنين نمايشگاهي اين بود كه شكوه و عظمت حقيقي ايران را در دوران هخامنشيان نمايان سازيم. ظاهراً اين هدف برگزاركنندگان نمايشگاه محقق شده است. چرا كه اكثر بازديدكنندگان از نمايشگاه امپراتوري فراموش شده در پايان نمايشگاه اين مسئله را مورد تأييد قرار مي دادند.
اما علي رغم همه حساسيت هاي طرف انگليسي، نگراني ها همچنان در ايران پابرجا بود. بويژه پس از مصاحبه مطبوعاتي محمدرضا كارگر مدير موزه ملي ايران كه با پرسش هاي جدي خبرنگاران مواجه شد، اما در پايان اين مصاحبه پرسش هاي خبرنگاران بدون پاسخ باقي ماند و حتي اين مصاحبه بر حساسيت ها و نگراني هاي كارشناسان ميراث فرهنگي و خبرنگاران افزود. افتتاح نمايشگاه امپراتوري فراموش شده نيز همزمان با انتشار گزارشي از فايننشال تايمز و انعكاس آن در رسانه هاي ايران بود مبني بر اين كه آثار نفيس و منحصر به فرد ايران مثل جعبه هاي موز به لندن فرستاده شده است. جعبه هايي كه محتواي شان به شكل غير قابل تصوري بي همتا است اما اگر درشان باز نشود تفاوتي با جعبه هاي موز ندارند.
تأثيري پايدار بر حاضران
نمايشگاه امپراتوري فراموش شده، جهان هخامنشي به پايان كار خود نزديك شده است. اين نمايشگاه كه با استقبال فراوان مردم انگليس مواجه شد كلمات تحسين را بر زبان ها جاري ساخت. مهرهاي هخامنشي، لوح هاي نقره اي، سكه هاي طلا و نقره، نقوش سنگي، آجرهاي لعاب دار، مجسمه هاي سنگي، جام هاي طلايي، ظرف هاي طلايي، نقره اي و شيشه اي، ظرف هاي سنگي، سرنيزه هاي هخامنشيان، كتيبه هايي به خط هاي مختلف، گوشواره ها، عطردان ها، انواع زيورآلات و... از جمله آثاري است كه پايتخت انگلستان را تزيين كرده بود. در بخش هاي مختلف اين نمايشگاه، يك فيلم ويدئويي سه دقيقه اي به نمايش گذاشته مي شد كه در آن كاخ هاي مختلف تخت جمشيد به صورت كامپيوتري بازسازي شده بود. در اين فيلم رنگ هاي به كار رفته در تزيين درها، ديوارها و ستون ها تنديس هاي بازسازي شده كاخ ها و شكل كامل تخت جمشيد به نمايش گذاشته مي شود. محتواي منشور حقوق بشر كوروش كبير نيز هر از گاهي از بلندگوهاي نمايشگاه براي حاضران پخش مي شد و البته بهت و حيرت مخاطبان نمايشگاه را به دنبال مي آورد.
نمايشگاه «امپراتوري فراموش شده، دنياي ايران باستان» تأثير خوبي بر همه بازديدكنندگان از نمايشگاه برجاي مي گذاشت و ما اين دقت و ناباوري را در چهره مخاطبان نمايشگاه مي ديديم كه چگونه همه قوانين و مقررات امروز جهان كه از حقوق انسان ها پاسداري مي كند ريشه در ايران باستان دارد.