اطلاع رساني و فرهنگسازي
فاطمه راكعي/ شاعر: من گمان مي كنم كه روزنامه همشهري واقعا توانسته در سال هاي گذشته خودش را از حالتي كه فقط تريبون شهرداري تهران باشد خارج كند والان به عنوان يك روزنامه سراسري خوب مطرح است. من اميدوار هستم با تغييرات اخير و آمدن آقاي زائري، همشهري به عنوان روزنامه اي در سطح ملي به گونه فراجناحي براي رفع مشكلات و موانع مردم اطلاع رساني شفاف و فرهنگسازي كند، ضمن اينكه زحمات مسئولان قبلي همشهري در اين مسير را هم پاس مي داريم. بهتر است كه همشهري در زمينه مسائل اجتماعي از قبيل زنان و كودكان نيز صفحات خاصي داشته باشد و در زمينه ادبيات و هنر هم اميدواريم با اختصاص دادن صفحه اي ويژه، به جريان پوياي شعر امروز كه ريشه در سنت دارد و با نگاهي به آينده در زمان حال تنفس مي كند، كمك كند. به خاطر تيراژ بالايي كه همشهري دارد به نظر من در حد يك صفحه جدي مي تواند نظريات ادبي، نقد ادبي و آثار ارزشمند هنرمندان و خصوصا شاعران جوان را منعكس كند و بسيار مفيد و موثر باشد .
روزنامه تمام حرفه اي
بهروز ياسمي/شاعر: همشهري از آغاز انتشار از نظر اصول اوليه روزنامه نگاري مطرح در ژورناليسم جهاني، حرفه اي ترين و شكيل ترين روزنامه ايراني بود و نسبت به ديگر روزنامه هاي موجود، يك سر و گردن بالاتر بود.
آن وقت هايي كه همشهري تازه منتشر مي شد من روزنامه ها و مجلات و نشريات ديگر كشورها را مي ديدم؛ يعني نشريات يا روزنامه هاي مهم آمريكا يا اروپا يا حتي همين لبنان و روزنامه هاي عربي. طبيعتا تولد همشهري در آن مقطع يك اتفاق بود؛ اتفاقي كه منجر شد به تولد گروهي از روزنامه ها كه با آغاز اصلاحات پديد آمدند؛ يعني از قطع روزنامه بگير تا رنگ، تا ستون ها، تا صفحه آرايي و ... . با اينكه 70-60 سال از عمر بعضي روزنامه ها مي گذشت، ولي در يك كلام مي شود گفت كه همشهري يك روزنامه تمام حرفه اي بود با همه الزاماتش؛ ازتوجه به مشكلات خواننده براي مطالعه قطع بزرگ بگير تا چشم نوازي اش، تا صفحه آرايي اش وهمه اينها باعث شد كه همشهري يك اتفاق باشد در روزنامه نگاري ما و هنوز كه هنوز است من چنين اعتقادي دارم.
بنابراين فارغ از خود روزنامه تاثيري كه همشهري بر كيفيت مطلب، كيفيت كاغذ، كيفيت چاپ و... بقيه روزنامه ها گذاشت قابل انكار نبوده و قابل تامل است. اينكه مي گويم همشهري يك روزنامه حرفه اي بود، يعني اينكه آن روزها سعي كرد طيف بيشتري از مخاطب را پوشش بدهد. همين تلاشي كه وجهه يا صبغه سياسي خيلي كم رنگ باشد هم نشان مي داد كه دست اندركاران همشهري خيلي حرفه اي هستند؛ يعني به رغم اينكه روزنامه با قصد وغرض تاثيرگذاري سياسي، اجتماعي و فرهنگي متولد مي شود ولي بازهم آن وجهه سياسي آنقدر كم رنگ و ظريف بود كه مصداق عيني آن مي تواند تنها همان صفت حرفه اي باشد.
يكي از وجوه حرفه اي بودن اين است كه مخاطب بلافاصله بعد از ديدن روزنامه متوجه خط مشي آن نشود. آن زمان روزنامه ها همين طوري بودند و بعد روزنامه هاي اصلاحات هم همه همين جوري بودند. يعني كافي بود شما عنوان را ببينيد و تيتر و سوتيتر را بخوانيد تا بفهميد روزنامه در چه طيفي قرار دارد ولي همشهري از اين موضع اجتناب كرده بوده و به تبعيت از رويه قديم، هنوز هم همين طور است.
با اينكه فضا عوض شده ولي در رويكرد كلان روزنامه متوجه تغييري نمي شويد. قيمت اين روزنامه هم به همين شكل، قابل ملاحظه است. كاري به اين نداريم كه روزنامه از چه طريقي پشتيباني مي شود؛ هزينه اي كه مخاطب مي خواهد پرداخت كند مهم است. همشهري در عالم روزنامه نگاري ما فارغ از ويژگي هاي فني و حرفه اي و فرهنگي اجتماعي خودش آنقدر تاثيرگذار است كه تقسيم تاريخ روزنامه نگاري به دو بخش پيش و پس از همشهري چندان اغراق آميز نيست. تسريع در روند روبه رشد ديگر روزنامه ها هم از ديگر تاثيرات همشهري ست كه جزو محاسن اين روزنامه به حساب مي آيد. من متاسفانه اين وجه را پررنگ نمي بينم. شايد اين هم به اين دليل است كه همشهري قرار بر حفظ اعتدال دارد و همانطور كه نمي خواهد وجه سياسي اش پررنگ باشد، نخواسته وجه ادبي اش هم پررنگ شود ولي من به عنوان كسي كه تمام وجوه روزنامه را از زاويه فرهنگي مي بينم (حتي روزنامه هاي كاملا سياسي، صرفا ورزشي، صرفا طنز و صرفا اقتصادي) انتظارم حتي از روزنامه هاي ورزشي و اقتصادي اين است كه يك صفحه ادبي داشته باشند.
بنابراين نظرم در مورد همشهري هم اين است كه جاي بيشتري براي پرداختن به مسائل ادبي داشته است. من فكر مي كنم كه همشهري از اين وجه فعلا كم مي آورد؛ علي الخصوص از زماني كه فضا آنقدر سياسي شده كه ديگر هيچ روزنامه اي حاضر نشد يك صفحه كامل را به ادبيات اختصاص دهد و انتظار مي رفت كه همشهري اين كار را انجام دهد، چون فرهنگ سازي فارغ از ادبيات نيست. شايد هم من به عنوان كسي با علائق ادبي، انتظار زيادي در اين مورد داشته باشم .