قهوه چي مهربان ترين كاسب شهرمان بود
زماني كه سينما، راديو و تلويزيون، كتابخانه، باشگاه و پارك نبود، همه راه ها به قهوه خانه ختم مي شد
|
|
عكس: علي اكبر شيرژيان
روح الله مهرپارسا
اي هموطن! روزگاري، بزرگترين و قدرتمندترين كشور دنيا بوديم و بدانيم كه قدرتمند شدن در آن روزگاران كه بحث عدم موازنه تسليحاتي جهت ابرقدرت شدن به شكل امروز مطرح نبود، بدون شك به مردم اين مرز و بوم برمي گشت؛ مردمي كه به جهانيان ثابت كرده بودند صاحب تمدن، انسان دوست، داراي هنر آگاه و خلاق هستند و اين روح تا امروز كه همدرد و مدافع ملل مظلوم و ستمديده جهان هستيم باقي مانده است .
هر يك از مردم اين سرزمين از آغاز شكل گيري شهرها و جوامع، همواره با توجه به توانايي و جوهره وجودي و خلاقيت خود جهت رفع نيازهاي همنوعان، به كار و شغلي مشغول شدند، لذا به تدريج مشاغل شكل گرفت.
در طول بيش از 5 هزار سال تاريخ ايران، جامعه ايراني كه همواره منشا اميد و پويايي بود به عنوان يك قشر متمدن دريافت كه پس از كار و فعاليت روزانه، اوقات فراغت افراد مي بايستي به نوعي پرشود؛ آن هم در محلي كه اكنون قهوه خانه خطابش مي كنيم. اين شغل ريشه در تاريخ اين سرزمين دارد تا جايي كه در دوره صفويه به اوج درخشش خود رسيد و بالاخره در دوره قاجار به عنوان اولين صنف از پيشه وران، داراي تشكل صنفي شد.
قهوه خانه يكي از صنوف مردمي در هر محله و در يك ضلع از مربعي كه نانوايي، قصابي و بقالي ديگر اضلاعش بودند، جايگاه خاص خودش را داشت. البته اين تركيب تا دهه 50 ادامه يافت كه به تدريج در كنار ديگر تحول هاي بنيادين، اين تركيب نيز به هم خورد و در حال حاضر خبري از قهوه خانه با آن حال و هواي تهران قديم وجود خارجي ندارد. پس از انقلاب مراكزي با نام سفره خانه سنتي شكل گرفته اند كه براي عموم جاذبه اي نداشته، زيرا هزينه هاي ورود به اين محل در حدي ست كه يك كارمند يا كارگر با حقوق اندك توانايي پرداخت آن را ندارد. اين محل ها بيشتر مورد توجه مسافران داخلي يا ايرانگردان خارجي ست.
تعدادي محدود از قهوه خانه هاي قديم همچنان به كار خود ادامه مي دهند كه علاوه بر چاي، صبحانه (نيمرو، نان و پنير و كره و مربا) و ظهرها هم ديزي دارند. فرزندان قهوه چي هاي قديمي كه پدرانشان به رحمت خدا رفتند رغبتي به ادامه اين كار نداشته و محل كسب پدر را تبديل به ساندويچي يا چلوكبابي يا آژانس يا سمساري و... كردند.
اگر ادعا كنيم در حال حاضر فقط يك دهم كل قهوه خانه هاي سابق باقي مانده اند و صاحبان آنها به همان قهوه خانه داري ادامه مي دهند، حرفي به گزافه نگفته ايم.
استاد جعفر شهري - مردم شناس معروف - در اين زمينه حرف هايي دارد: قهوه خانه يكي از تفريحگاه هاي مردم تهران بود؛ يعني محلي كه همه گروه ها را به طرف خود كشيده، براي هر دسته اي تفريحات و وسايل سرگرمي مخصوصشان را فراهم مي كرد. در زمان مورد ذكر نه تنها مردم تهران، بلكه جماعات همه شهرها و روستاهاي آن در راحت خيال و آسايش تام و تمام فكري و روحي بوده چيزي جز مشغوليات نمي خواستند و به همين خاطر هم وسايل آن برايشان در انواع سرگرمي و مشغوليات فراهم آمده بود... .
شايد زيادتر از هر كار، شغل قهوه خانه داري رايج بود، چنانچه در شهر 150 هزار نفره تهران (منظور در اوايل پايتختي تهران) 450 قهوه خانه وجود داشت كه البته اين سواي قهوه خانه هاي سرپايي و موقتي و كوچكي است در آمار نيامده بود... .
قهوه خانه ها بر حسب موقعيت اجتماعي صاحبان خود كوچك و بزرگ بودند، لذا وسعت آنها بستگي به معروفيت و اسم و رسم صاحبانشان داشت. به عنوان مثال قهوه خانه هاي متعلق به شهيد طيب حاج رضايي، عباس تكيه، هفت كچلون، ماشاءالله ابرام خان، تقي رمضون يخي و علي پلويي جزو قهوه خانه هاي بزرگ و معروف جنوب شهر در دهه هاي اخير بود كه نقالي همچنان در آن اجرا مي شد و در ماه مبارك رمضان هم ترنابازي جاي ويژه خود را داشت.
در دل قهوه خانه هاي بزرگ چند شغل ديگر نيز ايفاي نقش مي كرد؛ مثل آرايشگري، كفاشي، سيرابي فروشي، نقاشي قهوه خانه اي، به اضافه شمايل كشي و ترسيم صورت افراد كه هر كدام از اين مشاغل هم در گوشه اي از قهوه خانه در حد يك صندلي و ميز كار برقرار بود. اجاره اين مشاغل به صورت هفتگي يا ماهانه به صاحب قهوه خانه پرداخت مي شد.
علاوه بر داش مشدي ها، تعدادي از نايب ها، فراش هاي دولتي زمان قاجار و نظاميان پهلوي اول كه به اعتبار نوكر دولت بودن پشتشان گرم بود و لش ولات هاي محلات جرات پررويي براي آنان نداشتند، جزو صنف قهوه خانه دارها بودند. ناگفته نماند تعداد چشمگيري از قهوه خانه دارها هم از طبقه افراد معمر و خوشنام بودند كه قهوه خانه آنان محل افراد مورد احترام جامعه بود؛ مثل قهوه خانه پنجه باشي زير شمس العماره، قهوه خانه نايب در باغ ايلچي و قهوه خانه فراشباشي در بازارچه قوام الدوله. قديمي ترين قهوه خانه تهران، قهوه خانه چال نام داشت كه محل آن در مولوي، بازار حضرتي (دروازه)، جنب كوچه ارامنه بود. اين قهوه خانه از زمان فتحعلي شاه قاجار دائر شده و تا اواخر سلطنت احمدشاه پابرجا بود. متصديان اين قهوه خانه عباس تجريشي و كل صفر قهوه چي بودند كه در حقيقت وارثان پدران خود به حساب مي آمدند. اين قهوه خانه پاتوق بنا، شيرواني ساز و خرپاكوب واره كش بود و يكي از مهمترين پاتوق هاي قهوه خانه اي به شمار مي رفت، زيرا همه كساني كه در ساخت و ساز بنا بودند به اين قهوه خانه نياز پيدا مي كردند. با اين توضيح كه شخص بنا در آن زمان چند شغله بود؛ يعني تمام امور مربوط به ساخت و ساز نظير گچكاري، كاشي چسباني و سيمانكاري را يك تنه انجام مي داد كه در حال حاضر اين طور نيست!
يكي ديگر از قهوه خانه هاي قديمي تهران كه معروف به رجب تنبل بود، در باغ فردوس مولوي قرار داشت. اين قهوه خانه تا سال 1344 (40 سال پيش) همچنان دائر بود. در اين قهوه خانه علاوه بر نقالي، خيمه شب بازي هم رواج داشت وعصرها هم كه بساط عرضه سيراب و شيردان پهن مي شد.
در تهران قهوه خانه هاي معروف زيادي در گذرها و كوچه ها دائر بود كه بعضي از آنان عبارتند از: قنبر، معير، سنگ تراش ها، آقانوني، كريم آباد و نوروزخان كه از همه معروف تر بود؛ قهوه خانه نوروزخان بعدها با اسم قهوه خانه آينه شهرت يافت. غير از قهوه خانه هاي خيلي معروف تهران، قهوه خانه هاي ديگري هم وجود داشت كه پاتوق و محل تجمع مردم كوچه و بازار بود و در آنجا خاطرات لوطي گري ها و جوانمردي ها و دوستي ها شكل مي گرفت و نقل محفل قهوه خانه نشين ها مي شد. اين قهوه خانه ها كه بايد گذرا از آنها رد شد و تنها به نام و محل آن اكتفا كرد، عبارتند از: قهوه خانه فخرآباد در دروازه شميران، قهوه خانه حسن ناروند در ميدان شاه (قيام)، قهوه خانه شاغلام واقع در بازار امين السلطان، قهوه خانه سيرقراب واقع در خيابان سيروس (مصطفي خميني)، كوچه حمام گلشن، قهوه خانه اكبر سيداسمال در ميدان سيداسماعيل، قهوه خانه حاج علي گوله واقع در بازار نجارها، قهوه خانه اكبر كل محمدعلي جنب موزه آب انبار سابق خيابان سيروس. اين چهار قهوه خانه محل تجمع دستفروش ها بود و در حقيقت بازار مكاره اي براي رد و بدل كردن و خريد و فروش اجناس دست دوم به حساب مي آمد.نمايندگان قهوه چي ها كه در دوران مشروطيت به عنوان پيش قراولان يك صنف قوي و فراگير نقش سازنده اي در بين اصناف آن زمان داشتند در دوران پهلوي دوم تشكيلات صنفي آنان منسجم تر شد و اولين رئيس صنف قهوه خانه داران تهران (به صورت امروزي) مرحوم اسماعيل كريم آبادي انتخاب شد كه بعد از او فرزندش ابراهيم كريم آبادي عهده دار اين مسئوليت شد. قهوه خانه در دوران شكوفايي كاري كه بيشتر به گذشته برمي گردد، از نظر رعايت تقسيم كار داراي نظام خاصي بود؛ البته در حال حاضر اين نظامات ديگر كاربردي ندارد. در گذشته در قهوه خانه هاي بزرگ هركس مسئول يك قسمت از كارهاي جاري مي شد كه آگاهي از آن اثبات كننده اين واقعيت است كه در گردش كار قهوه خانه براي رضايت مشتريان، مديريتي حساب شده حاكم بود كه دانستن آن اطلاعات براي نسل جوان جالب و شيرين است: پيشكار يا جارچي مسئول اعلان چاي بود؛ يعني هر كسي وارد قهوه خانه مي شد و مي نشست، جارچي با صداي خوش ندا در مي داد كه مثلا سه تا چايي با يك قليون بده زيرساعت .
خليفه در قهوه خانه به شخصي اطلاق مي شد كه مسئول آوردن قليان براي مشتري ها بود. آبي مسئول رسانيدن آب خوردن به مشتري هاي قهوه خانه بود و بليت فروش وظيفه فروش مهر چاي به مشتريان را داشت. بساط دار يا پاسماوري مسئوليت آماده كردن سماور و قوري ها و نظارت بر سكوي قهوه خانه كه كوره و همه تشكيلات روي دستگاه را شامل مي شد را برعهده داشت. چاي بده از كارگران خبره اي بود كه تعدادي بيشتر از 15استكان چاي را روي دست چيده و با حركاتي آكروباتيك چاي را جلو مشتري مي گذاشت. استكان جمع كن مامور جمع كردن استكان هاي خالي بود زيرا باقيماندن استكان خالي در جلو مشتري در بعضي مواقع ايجاد اخلال مي كرد؛ بدين معني كه وارونه كردن استكان در نعلبكي توسط مشتري، توهين فاحش به شاگرد قهوه چي را مي رساند .
آتش بيار با منتقل كوچك و انبر مي آمد و زغا ل هاي پولك پولك شده و سرخ را روي توتون سرچپق مشتريان مي گذاشت.
استكان شو شاگردي در پاي بساط سماور بود كه با استادي و مهارتي خاص با شستن استكان نعلبكي ها از آنها صداي بلبل و قناري در مي آورد.
در گذشته قهوه خانه هاي بازارچه ها و گذرها كه ميعادگاه اقشار مختلف محل بود و در رهگذر رفت و آمدها و ارتباطات محلي قرار داشت، نقش اجتماعي مهمي را دارا بود، چنانچه اگر بين دو نفر يا دو فاميل كدورتي پيش مي آمد نقش قهوه خانه دار به عنوان ريش سفيد و معمر با روشي كدخداگونه بسيار مهم و حساس بود زيرا در بيشتر مواقع قهوه چي بازارچه با پادرمياني و حضور به موقع، اختلافات فاحشي را بين 2 نفر به صورت كدخدامنشي حل مي كرد. اين صفا و همدلي و مهرباني، قهوه چي را در حدي بالا مي برد كه به او مهربان ترين كاسب شهر لقب داده بودند.
در دوران پهلوي دوم با شكل گرفتن راديو و تلويزيون، افتتاح كتابخانه ها، باشگاه ها و گسترش مراكز تئاتر و سينما و پارك هاي تفريحي و رستوران ها به تدريج از مشتريان قهوه خانه ها كاسته شد و بالاجبار تعداد زيادي از قهوه خانه داران تغيير شغل دادند.
در پايان به يك نكته مي بايست اشاره شود كه در سطح بازار و خيابان قهوه خانه هايي بود كه به آن قهوه خانه بازاررويي مي گفتند. اين قهوه خانه وظيفه اش فقط رساندن چاي به مغازه داران خيابان يا بازار بود زيرا در محل قهوه خانه به علت محدوديت مكاني، جايي جهت استقرار مشتري نبود (شبيه به صنف تهيه و توزيع غذا كه در سال هاي اخير ظهور كرده اند). در اوايل سلطنت پهلوي دوم كاكا حسين يكي از پيشه وران خوشنام محله مولوي با همكاري چند كارگر قهوه خانه اي را راه اندازي كرد كه در محور جنوبي، خيابان مولوي از چهارراه مولوي تا باغ فردوس و در قسمت شمالي، بازار امين السلطان را پوشش مي داد. اين قهوه خانه بازاررو تا پايان دهه چهل سر پا بود و در آغاز دهه 50تعطيل شد و به تدريج تمامي كسبه عادت كردند كه بساط چاي را خود در مغازه آماده كنند و با آمدن فلاسك چاي به بازار كار آسان شد؛ هر پيشه وري صبح كه از خانه خارج مي شد فلاسكي چاي آماده را با خود به مغازه مي برد و تا پايان كار از آن استفاده مي كرد.
در مورد صنف شريف قهوه خانه داران مطلب بسيار است كه با يك مطلب فشرده امكان بيان كامل آن نيست. بسيار به موقع است كه مسئولان محترم اين صنف با يك تصميم عملي جهت آشنايي قشر جوان، جزوه اي تهيه كنند كه شرح حال اين صنف از گذشته هاي دور تا به حال درآن گنجانده شود و اين جزوات را در اختيار كيوسك هاي مطبوعات قرار دهند كه به صورت رايگان در اختيار مردم بگذارند. اين انتظار از قديمي ترين صنف پيشه وران تهران مي رود كه به اين حركت فرهنگي جامه عمل بپوشانند.
|