يكشنبه ۴ دي ۱۳۸۴ - - ۳۸۸۳
اينجا محله  اي پير دراحتضار است
مرگ تدريجي بازارچه سوسكي
007737.jpg
روح  الله مهرپارسا
روزي كه آغامحمدخان قاجار، تهران در شمال زاويه مقدسه حضرت عبدالعظيم حسني (ع) در ري با جمعيت 150 هزار نفري را به عنوان پايتخت انتخاب كرد، هرگز فكر نمي  كرد تهران دامنه كوه  هاي شميران را هم ببلعد.
وقتي در زمان قاجاريه خواستند تهران را بزرگ كنند از چاله  ميدان، چاله  حصار، بازار و سنگلج پا را تا چراغ برق، پايين بازار دروازه و سر قبر آقا دراز كردند و بالاخره در زمان ناصرالدين  شاه موقعيت تهران با حفر خندق و ساخت 12 دروازه تثبيت شد.
از شمال به دروازه دولت، از جنوب به دروازه حضرت عبدالعظيم، از شرق به دروازه دوشان  تپه و بالاخره از غرب به دروازه قزوين محدودش كردند.
نه آن زمان و نه موقعي كه در سال 1309 شمسي نقشه  برداري از آن به وسيله مرحوم نجم  الملك انجام شد و طرح خيابان  هاي اصلي تهران ريخته شد، در تصور نمي  گنجيد كه روزگاري تهران از شمال به ارتفاع 2 هزار و 200 متر از سطح دريا، از جنوب تا بهشت زهرا، از مشرق تا پرديس و از غرب تا كرج گسترده شود.
در طول اين 220 سال كه تهران به عنوان مركز حكومت تعيين شد تاكنون، محله  ها در همه سال  ها و ادوار گذشته داراي پيشينه و روزگاري تلخ و شيرين بوده و هنوز هم براي آنها كه دوران كودكي و نوجواني و جواني و ميانسالي و كهنسالي را در محله  ها طي كرده  اند، از خاطره  ها، يادها و يادمان  هاي فراوان، پربار و غني و سرشار هستند .
به هر كدام از باربرهاي سبيل از بناگوش دررفته تهران، آدرس بازارچه سوسكي را مي  دادي، بي  معطلي راه مي  افتاد و بارش را جلو يكي از مغازه  هاي اين بازارچه زمين مي  گذاشت. بهار كه به تهران مي  رسيد، شيرواني بازارچه را رنگ مي  كردند تا يك سال ديگر زير شلاق باران بهار و برف زمستاني دوام بياورد.
گرماي تابستان كه خود را سينه  خيز تا شيرواني بازارچه مي  كشاند، هر عصر و هر صبح زود با چند نم آب، خاك كف بازارچه را زمين  گير مي  كردند.
تهران نه سوپرماركت داشت و نه بوتيك. فروشگاه  هاي پروتئيني مثل قارچ در هر كوچه پس  كوچه اي سبز نشده بود. بنگاه  هاي معاملات اتومبيل، محله را به نمايشگاه اتومبيل  هاي دست دوم تبديل نكرده بود و آژانس  هاي املاك با اسم  هاي پرجلال و جبروت ديپلمات ، تشريفات و عالي  جناب وجود خارجي نداشت.
بازارچه  ها مركز خريد مردم بود. هر بازارچه  اي كه كاسب  هايش با انصاف  تر بودند، رونق بيشتري داشت. ساكنان محلات تهران براي خريد به ندرت بازارچه محله را ناديده مي  گرفتند.
يكي از اين بازارچه  ها كه به دليل اسمش شهرت زيادي داشت در بازارچه سوسكي بود كه هنوز نشانه  هايش باقي است. مسجد قديمي آن كه در سال 1350 شمسي تجديد بنا شد، مدت 50 سال شاهد نماز جماعت باشكوه مرحوم آيت  الله حاج سيد ابوالقاسم عصار (برادر مرحوم علامه آقاسيدمحمدكاظم عصار، استاد دانشگاه تهران) بود. سقاخانه، آينه  اش هنوز از دلاوري  هاي پهلوان
ميرزا ابوالقاسم بانكي سخن مي  گويد. چادر به سرهايي كه پنهاني براي پهلوان شمع روشن مي  كردند و دست  هاي پينه  بسته  هايي كه براي باز شدن گره كور زندگي  شان، سقاخانه را با شمع غرق در نور مي  كردند.
بازارچه سوسكي در زمان ناصرالدين  شاه، پايين چهارراه مولوي فعلي و ميدان امين  السلطان ساخته شد و به سرعت از بازارچه  هاي اطراف مثل مادرآقا، حاج غلامعلي، صابون  پزخانه و بابا نوروزعلي معروف  تر شد و بعدها به مركزيتي بين بازارچه  ها تبديل شد.
تغيير نام بازارچه
اين بازارچه ابتدا به دليل سكونت يكي از محارم اندروني شاهي به نام سيدآقا تختي به بازارچه حاج سيدآقاتختي نامگذاري شد، اما بعد از مرگ اين محرم در بار شاهي، مردم، نام بازارچه را به سوسكي تغيير دادند كه دليلش هم خواندني است.
اما قبل از آنكه بگويم چرا بازارچه سيدآقاتختي به بازارچه سوسكي تغييرنام داد، راجع به سيدآقا و كارش بايد گفت كه اين شخص مامور تخت روان  هاي اندرون دربار ناصرالدين  شاه بود و سازندگان بازارچه به دليل رابطه  اي كه سيدآقا با دربار داشت و به همين دليل ترسي در دل مردم ايجاد كرده بود، بازارچه را به نام وي نامگذاري كردند تا از هر گزندي در امان باشند، اما بلافاصله پس از مرگش، نام بازارچه را عوض كردند.
اما راجع به تغيير نام، اين تاريخچه را بايد بدانيد كه در اين بازارچه همان زماني كه نامش سيدآقاتختي بود، دو شريك به نام  هاي حاج محمود اصفهاني و كل فرج  الله اصفهاني در بازارچه يك بقالي بزرگ داشتند. كل فرج  الله ترازودار بود و مشتري  هاي مغازه را راه مي  انداخت. چهره  اش از سبزي گذشته و به سياهي مي  رسيد. حاج محمود براي تهيه خواربار و مايحتاج مردم به كاروانسراها مي  رفت و به قول بقال  هاي قديم صحرارو بود و بين كاروانسراي قزويني  ها، ميدان امين  السلطان و بازار امين  السلطان مي  گشت و جنس دكان بقالي خود را جور مي  كرد. نام جديد بازارچه سيدآقاتختي در همين رفت و آمدهاي حاج محمود به كاروانسرا و بازار شكل گرفت. بنكداران ميدان امين  السلطان وقتي بار تحويل باربري  ها مي  دادند تا به بقالي حاج محمود ببرند، بدين صورت آدرس مي  دادند: زير سر قبر آقا، بازارچه سيدآقاتختي بقالي سوسكي . منظورشان از سوسكي، كل فرج  الله بود كه به قول خودشان از سياهي به سوسك شبيه بود.
بعد از مرگ سيدآقاتختي به سرعت نام بازارچه به سوسكي تبديل شد و سر زبان  ها افتاد. در حالي كه حاج محمود و كل فرج  الله به رحمت خدا رفته بودند، بقالي بزرگشان كه در حقيقت تنها سوپرماركت محل بود، در گوشه  اي از بازارچه تبديل به كبابي شد و سال  ها در اختيار شخصي قرار داشت كه داراي محاسني بلند و يكدست سپيد كه به او شيخ كبابي مي  گفتند. هنوز مزه آن كباب زير دندان  هاي بچه  هاي بازارچه كه اكنون پيرمرد شده  اند، باقي است.
قابل توجه اداره اوقاف و امور خيريه جنوب تهران؛
حاج محمود اصفهاني كه در بالا شرح مختصري از آن مرحوم بيان شد، تعدادي خانه و مغازه در بازارچه سوسكي وقف كردكه تا زماني كه فرزندان و نوه نتيجه  هايش در محل بودند، از اين املاك استفاده مي  كردند. با مرگ فرزندان و تعدادي از نوه  ها و هجرت نتيجه  ها از محل - كه با رويداد پيروزي انقلاب توام بود - مغازه  ها و خانه  ها خالي ماند. آن زمان هم موقعيت طوري بود كه افرادي با اطلاع از خالي بودن خانه يا مغازه سريعا نسبت به تصرف آن اقدام مي كردند كه پس از اطلاع مالك و اعتراض او بارها اتفاق مي افتاد كه منجر به درگيري مي شد كه گاهي هم با قتل مالك موضوع فيصله مي يافت. اين املاك در حال حاضر مدت 27 سال است (از آغاز پيروزي انقلاب) در تصرف افرادي مهاجر و مهاجم قرار گرفته كه تمامي مغازه ها و خانه ها را به طور عدواني تصرف كرده، در خانه ها زندگي و در مغازه ها كاسبي مي كنند.وراث مرحوم حاج محمود اصفهاني كه تعدادي از آنان در ايران و چند نفري در خارج از كشور به سر مي برند، به هر دليل پيگير اين املاك نشده اند و متصرفان هم از اين بي تفاوتي سوء استفاده كرده در حقيقت خود را مالك اين املاك مي دانند! شايسته است اداره اوقاف جنوب تهران با اعزام بازرس و بررسي مورد با اين توضيح كه اين املاك در اوقاف پرونده اي ندارند، سريعا نسبت به تشكيل پرونده وقفي اقدام كرده كه حداقل اين افراد به عنوان مستاجر اوقاف محسوب شده و اجاره هاي خود را به صندوق اوقاف واريز كنند (در طول اين 27 سال از پرداخت اجاره هم خودداري كرده اند).
تبديل سوسكي به شاهين
در زمستان (بهمن ماه) سال 1335 (49 سال پيش) با پيشنهاد انجمن محلي، بازارچه را شاهين نام گذاشتند و به خاطر جا افتادن اين واژه، بعضي از مغازه ها مثل خرازي فروشي سپهر شاهين و چلوكبابي شاهين با اين نام تابلو زدند وليكن هيچ گونه تاثيري نگذارد و بعد از نزديك به نيم قرن همچنان بازارچه را اهالي با واژه سوسكي مي شناسند و به هم آدرس مي دهند.
مرگ تدريجي، پايان كار
بازارچه در حال حاضر در حال اغما به سر مي برد. اكثر ساختمان ها به همان معماري قديم كه در حال ريزش بود، باقي ماند. گويا آخرين نفس هايشان را مي كشند. بعضي از كوچه هاي باريك كه فقط محل عبور چرخ هاي طوافان و الاغ دوره گردهاي حامل پياز و سيب زميني به همان ترتيب نيم قرن پيش باقي مانده اند. در كوچه پس كوچه هاي آن ديگر چهره آشنايي را نمي بيني. ساكنان فعلي شامل مهاجران افغاني و هموطنان شهرستاني هستند. سينماي محله نمايي از 50 سال پيش تهران دارد. مشخص نيست شهرداري جهت اين محدوده با بافت هاي فرسوده اش چه پروژه اي دارد. بازارچه در حالت بلاتكليفي به سر مي برد. كاش همان طوري كه شرق خيابان صاحب جمع شامل ميادين تره بار سبزي و باغ جنت تبديل به فضاي سبز و بوستان شد، غرب اين خيابان هم كه محدوده بازارچه سوسكي را دربرمي گيرد، از اين حالت احتضار خارج شود. بازارچه سوسكي ديگر رنگ و لعاب گذشته را ندارد، ديگر هيچ كدام از كسبه به رنگ آميزي شيرواني فكر نمي كنند، گويا بر سرتاسر بازارچه گرد غربت پاشيده اند!

هزينه اي بسيار، اما افسوس ...
007662.jpg

باراني زده و هوا با وجود سرما خوش است. دلت مي خواهد قدم بزني، اما كجا؟ در اين هوا هر خياباني براي قدم زدن جاي دلچسبي به نظر مي رسد، ولي اگر گذرت به جوي هاي پرآب خيابان وليعصر(عج) بيفتد، آن خيابان و پياده روهاي پهنش را ترجيح مي دهي. ترجيح مي دهي شانه به شانه چنارهاي اين خيابان قدمي بزني و نفس عميقي بكشي.
007725.jpg
در طول خيابان بلند وليعصر(عج) نقطه اي هست كه از آنجا مي شود تصوير باشكوه درختان شانه به هم داده وليعصر(عج) را به نظاره نشست، آنجا جايي نيست جز بلندي پل چمران( پارك وي)، جايي كه در آن تصوير تونل سبز چنارها و كوه هاي شمالي پشت آنها به يكي از نمادهاي تهران تبديل شده است. اما به نظر مي رسد اين تصوير به مرور دست نيافتني شود و از آن تنها خاطره اي بماند. يكي- دو هفته است كه هنگام عبور از روي پل پارك وي به جاي تصوير قديمي تونل سبز چنارها، تصوير قاب آهني بزرگي رخ نشان داده و خبر از نصب تلويزيون بزرگ شهري در آن نقطه مي دهد. تصاوير اين تلويزيون براي عابراني كه از سمت تجريش به سمت پارك وي در حركت هستند قابل رويت نخواهد بود، چرا كه ديد عابران پياده رو توسط درختان حايل، گرفته شده است. بنابراين تصاوير تلويزيون بزرگ شهري فقط به نظر سرنشين هاي خودروهايي كه از تجريش به سمت پارك وي درحركتند مي رسد و در اين بين رانندگان اين خودروها هم چندان بهره اي از آن نخواهند برد، چون ناچارند مراقب رانندگي خود و حركت ديگر خودروها باشند. با اين حساب تلويزيوني كه يكي از مناظر زيباي تهران را كور كرده است، به درد تعداد كمي از عابران اين بخش از خيابان وليعصر(عج) مي خورد. افسوس...
عكس سمت راست كه توسط ساتيار امامي گرفته شده نمايي از شمال خيابان وليعصر(عج) را پيش از نصب سازه مذكور نشان مي دهد. عكس سمت چپ هم كه جمعه گذشته توسط گلناز بهشتي گرفته شده است، نشان مي دهد كه پس از نصب تلويزيون بزرگ شهري چه اتفاقي خواهد افتاد.

زاويه ديد
كاشتن كاج به جاي كشتن
007689.jpg
رضا ولي زاده
كشتن كاج ها براي تزئين يك جشن، شايد نماي طبيعي از كريسمس را در عكس هاي يادگاري به نمايش بگذارد، اما در كلانشهرهايي چون تهران كه آلودگي هوا هر روز قرباني مي گيرد، اين عكس ها چيزي جز امضاي سند همكاري با آلودگي هوا نخواهد بود.
اين استدلال اصلا به معناي ممنوعيت استفاده از كاج هاي طبيعي يا فقط استفاده از كاج هاي پلاستيكي نيست. بسياري از نشانه هاي فرهنگي يا خرده فرهنگ هاي كهنه و ريشه  دار در گذر از فراز و نشيب هاي تاريخ شكل عوض كرده اند، پوست انداخته اند و در شيوه هاي اجرا، بروز و ظهور خود با تغييرات محسوسي مواجه شده اند.
بنا به تعاريف علم مردم شناسي، حضور نمادين كاج در جشن هاي كريسمس يك نشانه فرهنگي است؛ اين نشانه فرهنگي در جغرافياي فرهنگي گسترده تري متولد شده است كه آن را با بسياري از پيشينه هاي تاريخي و ديني گره مي زند. وقتي تولد حضرت عيسي (ع) در سال هاي قرون وسطي به عنوان يك جشن در سراسر دنيا پذيرفته شد، آداب و سنن خاصي در هر يك از كشورهاي جهان براي برگزاري اين جشن شكل گرفت كه اين جشن ها نيز در تعريف مردم شناسي نماد فرهنگي نامگذاري مي شوند. نشانه فرهنگي كاج در دل نماد فرهنگي كريسمس، سمبلي از جاودانگي و عاملي براي دفع ناراحتي ها و ارواح خبيث شمرده مي  شده است؛ هر چند كه استفاده از اين درختان در سال هاي نخست برگزاري جشن هاي كريسمس ممنوع بود و مسيحيان فقط مي توانستند با حضور در كليسا اين روز را جشن بگيرند. در اواسط قرن نوزدهم طرحي از خانواده سلطنتي انگلستان، ملكه ويكتوريا به همراه ديگر اعضاي خانواده، در يكي از روزنامه هاي لندن به چاپ رسيد كه آنها را دور يك درخت كاج نشان مي داد. بدين ترتيب قانون منع استفاده از درختان كاج لغو شد و درخت كاج دوباره جايگاه خاص خود را در اين جشن پيدا كرد.
تزئينات درخت كريسمس نيز در اواخر قرن نوزدهم آغاز شد. اين تزئينات براي نخستين بار در كشور آلمان ساخته شد و در سراسر دنيا گسترش يافت.
براي نگارنده اين نوشتار ميسر نبود تا علت ممنوعي كاج را در ساليان نخست برگزاري جشن كريسمس در واكاوي  هاي جامعه شناختي دريابد، اما چنان كه پيداست ردپاي ساختار سياسي - مذهبي آن دوران را مي توان مبناي چنين اتفاقي دانست كه در آن كليسا تنها مرجع واحد و مشروع براي رسميت بخشيدن به نمادهاي فرهنگي تعيين مي شد. چنانكه از بررسي هاي تاريخي به دست مي آيد، نمادها و نشانه هاي فرهنگي عناصر چندان مقدسي نيستند كه كوچك ترين دخل و تصرفي در آنها به نابودي مفاهيم بشري منجر شود. ضرورت هاي زيست محيطي به تدريج توانست در سايه نوعي مهندسي اجتماعي به تدريج فرهنگ استفاده از كاج هاي پلاستيكي را تا حدودي جايگزين استفاده از كاج هاي طبيعي كند، اما در گام بعدي همين ضرورت هاي زيست محيطي براي دفع زباله هايي كه بخشي از آنها كاج هاي پلاستيكي خواهند بود و عوارض پيش از توليد و پس از توليد آنها معضلات تازه اي را پديد خواهند آورد كه ما را ناچار به انتخاب راهي ديگر خواهند كرد. كاشتن كاج ها به جاي كشتن كاج، شايد همان راه ناگزير باشد. اگر اين نشانه فرهنگي از چار ديواري خانه هاي مردمي كه اين جشن را برگزار مي كنند به حياط خانه هايشان بيايد و پا در دل زمين سفت كند، بهتر خواهد توانست ماموريت سمبليك تاريخي خود را كه چيزي جز جاودانگي و دفع ناراحتي و ارواح خبيث نيست، حفظ كند.

كلانشهر
كرايه تاكسي در مشهد تغيير نمي كند
خبري كه اعلام مي كند نرخ كرايه تاكسي هاي درونشهري طي امسال و سال آينده در شهر مشهد افزايش نخواهد يافت، احساسات هر شهروند تهراني را جريحه دار خواهد كرد.
نادر مهدي زاده مديرعامل سازمان نظارت بر تاكسيراني مشهد- در حاشيه مراسم تجهيز ناوگان بازرسي تاكسيراني مشهد گفته است: سازمان تاكسيراني هيچ گونه برنامه اي براي افزايش نرخ كرايه تاكسي در مشهد ندارد .
شهروندان تهراني هم بارها خبر تثبيت نرخ كرايه هاي تاكسي در تهران را شنيده اند، اما كوچك ترين تغيير و تحولات، نرخ كرايه تاكسي را در اين شهر به بازي مي گيرد. وقتي بستن كمربند ايمني براي مسافر جلو اجباري شد با وجود آنكه سازمان تاكسيراني اعلام كرد كه اين قانون نبايد به افزايش نرخ كرايه ها منجر شود، كرايه بسياري از مسيرها افزايش يافت و هيچ كنترل و نظارتي هم نتوانست اين روند را متوقف كند. مسافران هم مثل هميشه در مقابل رانندگان تسليم شدند، اما شوراي شهر مشهد معتقداست در نرخ گذاري كرايه ها رضايتمندي شهروندان و تاكسيرانان را فراهم كرده اند. براساس اين نرخ گذاري، كرايه ها 20 درصد افزايش پيدا كرده اند و قرار است با همين قيمت درسال آينده نيز ثابت باقي بمانند. با اين حساب مشهد هم به فهرست كشور و شهرهاي توسعه يافته اي كه به عنوان الگوهاي مديريت شهري براي تهران مثال زده مي شوند اضافه خواهد شد.
ناوگان تاكسيراني مشهد روزانه 900 هزار مسافر را در مناطق شهري جابه جا مي كند و سهم كنوني ناوگان تاكسيراني در جابه جايي مسافران 5/23 درصد است كه به 34 درصد افزايش خواهد يافت.
بازرسي و كنترل صحيح نرخ كرايه تاكسي در ايران با وجود آن كه جزو مديريت هاي نوپا و تازه كار نيست، هنوز نتوانسته است نوع حضور فعاليت تاكسي ها را سامان بخشد. مسافركش هاي شخصي كه رسما بخشي از وظايف ناوگان تاكسيراني را بر عهده گرفته اند و هيچ يك از استانداردهاي موردنياز اين حرفه را رعايت نمي كنند و تبعات منفي ناشي از آن دامن كسي جز مسافران را نمي گيرد، ما را در برابر چه چيزي جز قصور و سوءمديريت نهادهاي مرتبط قرار مي دهد؟

يادداشت
حق تنفس در تهران
پس از اوج گيري آلودگي هوا و قرار گرفتن تهران در شرايط اضطرار براي چند هفته، اظهارنظرهاي مختلفي توسط كارشناسان حوزه هاي متعدد در قالب مقاله و يادداشت به دستمان رسيد. اگرچه هواي پايتخت از حالت اضطرار خارج شده و بارندگي به داد آن رسيده است، اما به نظر مي رسد مقالات مربوط به آلودگي هوا، هيچ گاه مشمول مرور زمان نشده و چاپ آنها در هر زمان ضروري باشد.
سرويس شهرآرا بدون هيچ گونه اظهارنظر يا قضاوتي نظرات كارشناسان و شهروندان را با درج آنها در صفحه، به بحث مي گذارد.
غلامرضا كاميار- شايد بتوان بدون آب و غذا چند روزي ادامه حيات داد. اين امكان وجود دارد كه بدون پوشاك و مسكن به سختي گذران عمر كرد، اما محروميت از تنفس، زندگي را ناممكن خواهد كرد. تنفس لازمه بقا و حيات انسان هاست. حق حيات يكي از حقوق فطري است كه مورد تصريح اعلاميه جهاني حقوق بشر قرارگرفته است و در تفكر ديني، وديعه الهي است كه انسان عهده دار حفاظت از آن بوده و حق زائل كردن آن را ندارد.
در حال حاضر قوانين جزائي كشورها، آينه تمام نمايي از اهميت حق حيات انسان ها هستند كه در كشور ما سلب عمدي اين حق،  شديدترين واكنش، يعني قصاص قاتل را در پي خواهد داشت و البته حمايت از اين حق آنچنان گسترده است كه حتي براي صدمات جسماني بسيار اندك نيز ديه و خونبها درنظر گرفته شده است. غرض از وضع چنين قوانيني، حفظ سلامت و تماميت جسماني انسان است. بنابراين هر اقدامي كه سلامت انسان ها را با خطر مرگ مواجه كند، ممنوع است. در هفته هاي گذشته چهره خاصي از تهديد عليه سلامتي خودنمايي كرد. هواي پاك آلوده شد و اين آلودگي با هر دمي به درون انسان ها رسوخ و بر جسم و روان آنها لطمه وارد كرد. چنين شرايطي حتي بر روابط افراد تاثير  گذار است. گازهاي سمي بر سلسله اعصاب افراد تاثير گذاشته و آستانه تحمل را كاهش مي د هد. در اين حالت زمينه براي رفتار خشونت  بار فراهم مي شود. به نظر مي رسد بخشي نگري به مسائل كلانشهر تهران و گسترش بي رويه اين شهر از عوامل موثر آلودگي است. شهر تهران براي اسكان و فعاليت تقريبا 7 ميليون و 500هزار نفر ايجاد شده است، ولي عملا معابر و تاسيسات، فضاها و امكانات اين شهر مورد استفاده بيش از 10 ميليون نفر قرار گرفته است. جا به جايي اجباري انبوهي از جمعيت و افرادي كه براي كسب و كار و تامين مايحتاج خود به تهران آمده اند از خصوصيت اين شهر است. برخي از ساختمان ها در مكاني ايجاد شده است كه زماني باغ و زمين زراعي بوده و نقش مهمي در تلطيف هوا داشته اند و برخي ديگر نيز دامنگير دامنه كوه ها شده است و مجموعا ابرشهري ايجاد شده كه براي طي ابعاد اربعه آن ساعت ها وقت نياز است. به اين ترتيب منابع آلوده كننده گسترش يافته و در اين ميان خودروها گوي سبقت را از ساير آلوده كننده ها ربوده اند. اين واقعيتي است كه معابر شهر گنجايش خودروهاي موجود را ندارند و از سوي ديگر وسايل نقليه عمومي به ميزان مورد نياز در دسترس نيست و البته رقابتي سخت براي عرضه هر چه بيشتر خودرو در داخل كشور در جريان است. به نظر مي رسد در اين ميان بايد مصوبات شوراي عالي معماري و شهرسازي و عملكرد شهرداري تهران را در مورد وضعيت فعلي شهر مورد مطالعه و بازبيني قرار داد. هر نوع ضابطه يا اقدامي كه موجب بارگذاري اضافي بر شهر و قابليت جمعيت پذيري بيشتري باشد، با اهداف طرح جامع تهران و افق پيش بيني شده در خصوص ميزان جمعيت آن ناسازگار است. زماني كه انديشمندان جامعه تراكم فروشي را مذموم دانسته و آن را اقدامي دور از تمدن اعلام كردند، به دليل اجتناب از بروز چنين تبعاتي بود كه بايد اين تجربه پرهزينه مورد توجه مديران ساير شهرهاي كشور قرار گيرد. بي ترديد نبايد توصيه كارشناسان را در مورد جلوگيري از گسترش بي  رويه شهر و تراكم و انبوهي جمعيت و ساختمان ها از ياد برد. ايجاد شهرهاي ميليوني مورد تاييد نيست. بايد با ايجاد كمربندهاي سبز از گسترش شهر جلوگيري و براي تامين مسكن مورد نياز در آن سوي حريم شهرها مبادرت به ايجاد شهرهاي جديد كرد. به هر حال شهرونداني كه سكونت در شهر را برگزيده اند، پذيراي انواع محدوديت هاي زندگي شهري شده اند. بنابراين شايسته نيست از ضروري ترين حق خود، يعني حق حيات و برخورداري از هواي پاك محروم شوند. ما براي حفظ سلامتي و بقاي شهروندان، آنان را مجبور به بستن كمربند ايمني مي كنيم، اما از اين غافل هستيم كه برخي از سياست هاي غلط شهري نه تنها جسم آنان، بلكه روان آنان را نيز تهديد مي كند.

راپورت خبرنگار
۹۰۰‎/۰۰۰
اولين تاثير اعلام ثبت نام كارت هوشمند بنزين، چيزي نبود مگر ترغيب رانندگان آژانس، مسافركش و تاكسي به گازسوز كردن خودروهايشان. درگوشه و كنار تهران و از ميان گفت وگوهاي اين گروه از رانندگان متوجه مي شويم كه اخبار غيررسمي در مورد سهميه بندي شدن بنزين و سهميه روزانه اي كه قرار است اختصاص پيدا كند باعث شده تا رانندگان به اين نتيجه برسند كه بنزين ديگر سوخت مناسبي براي خودرو آنها به حساب نمي آيد و براي اينكه بتوانند ساعات متمادي در شهر به جابه جايي مسافر بپردازند لازم است كه خودرو خود را گازسوز كنند.
تصميم رانندگان براي گازسوز كردن خودروهايشان، علاوه بر مقرون به صرفه كردن كار در سطح شهر براي آنها، تاثيرات ديگري هم دارد. همين حالا كه تعداد كمتري از خودروهاي گازسوي در ترددند در حجم بالايي از مصرف سوخت مايع صرفه جويي شده است. به گزارش قلم سبز ايران، با تردد بيش از 70 هزار خودرو گازسوز در كشور، روزانه 900 هزار ليتر سوخت مايع صرفه جويي شده است.استفاده از خودروهاي دوگانه سوز باعث شده تا روزانه بالغ بر 700 هزار ليتر در مصرف بنزين و حدود 200 هزار ليتر در مصرف گازوئيل صرفه جويي شود. با گسترش تقاضا براي گازسوز شدن خودروها، روزانه بالغ بر 500 خودرو به سوخت گاز طبيعي CNG مجهز مي شوند.

شهر آرا
ايرانشهر
تهرانشهر
جهانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
سفر و طبيعت
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  سفر و طبيعت  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |