قوانين ضعيف در برابر نقض حقوق كودك
بچه هاي بي حامي
|
|
وحيد شريفي - هنجارهاي جامعه از بايدها و نبايدهايي كه در كنار يكديگر قرار دارند شكل مي گيرد. معمولا منشاء اغلب قوانين مدني نيز از بطن هنجارهاي اجتماعي استخراج مي شوند؛ از اين رو حقوقدانان معتقدند بهترين قانون، قانوني ست كه از عرف جامعه به دست آمده باشد. اين نوع نگاه به قانون نكته اي حائز اهميت را آشكار مي كند و آن اينكه قانونگذار بايد تصميمات خود را براساس عرف موجود در رفتار مردم اتخاذ كند. اين تصميمات در قالب قوانين مدني و موضوعه مدون مي شود و در محاكم قضائي سرلوحه كار قضات قرار مي گيرد.
برخي از قوانين در حوزه جامعه جنبه جهاني دارد. به سخني ديگر جامعه جهاني براساس منشورهاي سازمان ملل و كنوانسيون هاي بين المللي به اين نتيجه دست يافته است كه در مورد فلان موضوع، تمامي كشورهاي دنيا از قانوني واحد پيروي كنند.
به طور مثال رعايت حقوق اقليت، حقوق بشر، حمايت از حقوق زنان و كودكان، بخشي از اين اجماع جهاني است؛ گرچه برخي از اين قوانين، همچون قوانين مصوب پيرامون حقوق كودكان را نمي توان در بسياري از كشورها مشاهده كرد. در واقع در اين باره بسياري از كشورها قانون خاصي درباره حقوق كودكان ندارند.
كودك و خشونت در خانواده
يك كودك در چارچوب خانه، بايد بيشترين احساس امنيت را داشته باشد، چون والدين او و همچنين ديگر افراد خانواده اش بايد اولين محافظان او باشند، اما همواره اين روند در هر خانواده جاري نيست؛ عوامل متعددي سبب مي شود تا بسياري از كودكان درخانواده هاي خود، آزار و اذيت شوند و آزارهاي متعدد جسمي وروحي همواره آنان را مورد تهديد قرار دهد.
اما قانون در كشورمان درباره حقوق كودك چه مي گويد؟ منصور فتحي- مسئول صداي ياران انجمن حمايت از حقوق كودكان- در اين باره مي گويد: در سال 81 قانوني۹ ماده اي در حمايت از حقوق كودكان و نوجوانان تصويب شد كه طبق ماده 7 آن، اقدامات تربيتي در چارچوب ماده 59 قانون مجازات اسلامي مصوب مورخه 7/9/70 و ماده 1179 قانون مدني مورخه 19/1/41 از شمول اين قانون مستثني شد. قانون 59 مجازات اسلامي مي گويد كه اقدامات والدين و اولياي قانوني كه به منظور تاديب يا حفاظت انجام شود، جرم محسوب نمي شود، مشروط به اينكه تمامي اقدامات مذكور در حد متعارف تاديب و محافظت باشد.
همچنين ماده 1179 قانون مدني نيز مي گويد كه والدين حق تنبيه طفل خود را دارند، اما به استناد اين قانون نمي توانند طفل خود را خارج از حدود تاديب تنبيه كنند.
او سپس به تشريح مشكلات اين قوانين مي پردازد و مي گويد: اول اينكه كلمات حق متعارف و تاديب در قانون تعريف نشده است، دوم اينكه اجازه تنبيه به اولياي كودكان داده شده است و متاسفانه برداشت اغلب والدين از كلمه تاديب و حد متعارف، كتك زدن و حتي آزارهاي جسمي يا ايجاد محدوديت هاي شديد است.
يك حقوقدان نيز در اين باره مي گويد: مسئله اصلي اينجاست كه حد تنبيه چه ميزان است و چرا به راستي تعيين نشده است؟ و آيا اصولا تعيين مرز براي آن باتوجه به ويژگي هاي فرهنگي متفاوت كشوري مانند ايران امكانپذير خواهد بود؟
دكتر نسرين مهرا با انتقاد از ماده 7 قانون 59 مجازات اسلامي و ماده 109 قانون مدني، از اقدام به تنبيه كودكان توسط والدين بدون حد و مرز مشخصي، مي افزايد: طبق اين قوانين تنبيه توسط والدين به منظور تاديب و تربيت طفل در صورتي كه متعارف باشد جرم تلقي نمي شود، اما هيچ گاه مشخص نيست كه حد تنبيه چه ميزان است.
كودكان، خارج از چتر حمايت قانون
استثمار كودكان، بهره كشي، تنبيه روحي و رواني، آزار جنسي و كودك ربايي بخشي از نقض حقوق كودكان در جامعه جهاني و بالطبع جامعه ايران است. آمارهاي نيروي انتظامي در سال هاي اخير نشان مي دهد معضلاتي همچون كودك آزاري و كودك ربايي در ايران افزايش پيدا كرده و قانونگذار بايد با حساسيت بيشتري به اين موضوع بپردازد. به طور مثال، با نگاهي به قوانين كيفري ايران متوجه خواهيم شد كه هيچ قانون خاصي در رابطه با كودك آزاري، جنسي و جرم انگاري آن وجود ندارد. از سوي ديگر در كشور هيچ نهادي براي نظارت بر رعايت حقوق كودكان و كنترل و بررسي ميزان آن وجود ندارد.
براي اثبات اين ادعا بايد گفت كه در زمينه كودك آزاري كنوانسيون بين المللي بر جرم انگاري خاص در مورد كودك آزاري، تاكيد كرده، اما در ايران هنوز قانوني خاص براي آزار جنسي كودكان و حمايت ويژه انديشيده نشده است.دكتر رزا قراچورلو عضو كميسيون حقوق بشر كانون وكلا- در اين باره مي گويد: هيچ نهاد يا سازمان دولتي كه مسئوليت حمايت از كودكان آسيب ديده را بر عهده گيرد، وجود ندارد؛ حتي در برخي موارد والدين هم با حقوق حقيقي و واقعي كودكان خود، آشنايي كامل ندارند و ممكن است كودكان خود را مورد آزار و شكنجه قرار دهند .
مسئول صداي ياران انجمن حمايت از حقوق كودكان نيز در اين باره مي گويد: قوانين مربوط به جلوگيري از كودك آزاري شفاف نيست. از سوي ديگر، قوانين، ضمانت اجرايي ندارند؛ مثلا طبق قانون، سوءاستفاده از كودكان در تكدي گري، جرم است، ولي متاسفانه همواره در برخي از چهارراه ها و ميادين، كودكان خردسالي را مي بينيم كه به تنهايي يا در كنار يك بزرگسال مشغول تكدي گري هستند و در حقيقت آنها را به اين كار مجبور كرده اند .
فتحي ادامه مي دهد: سئوالي كه در اينجا مطرح مي شود اين است كه كدام سازمان يا نهادي بايد قانون ممنوعيت سوءاستفاده از كودكان را اجرا كند؟ .
نوزادربايي؛ چالش امروز جامعه
گرچه بحث كودك آزاري و پايمال شدن حقوق كودكان ازجمله مهمترين چالش هاي حقوقي كشور است، اما ظهور اتفاق هاي جديد سبب شده تا اين روزها نوزادربايي جايگزين مباحث قبلي شود. ربودن بيش از 60 نوزاد از بيمارستان هاي تهران و فروختن آن با قيمت هاي كلان در هيچ جاي دنيا توجيه انساني و شرعي ندارد.
در هفته هاي اخير شاهد وقوع جرائمي مانند نوزادربايي هاي متعدد و اعلام كذب فوت كودكان و فروش آنها به افراد ديگر بوده ايم. بحث بر سر چگونگي رخ دادن اين اتفاق ها نيست؛ اكنون آنچه ضروري به نظر مي رسد نظارت دقيق تر از جانب دستگاه هاي مدني است. بسياري از كارشناسان حقوقي پس از مشخص شدن حوادث اخير اعلام كردند كه شيوه نادرست صدور جواز فوت سبب تداوم اين حوادث بوده است.
آنان استدلال كردند كه در كشور ما جواز فوت براي نوزادان شيوه اي يكسان به مانند صدور جواز فوت براي بزرگسالان دارد، اما در كشورهاي ديگر، شيوه صدور جواز فوت براي نوزاداني كه مرده به دنيا مي آيند يا در 21 روز اول تولد فوت مي كنند با افراد ديگر متفاوت است. از اين رو اگر شيوه كنوني به مانند ساير كشورها رواج داشت، متخلفان براحتي نمي توانستند نوزادان زنده را مرده اعلام كنند.
به هر جهت آنچه واضح به نظر مي رسد اين است كه رعايت حقوق كودكان در ايران، از آغاز تولد تا سن 18سالگي با مشكلات فراواني روبه روست. مهمترين مشكل نيز نبود قوانين اجرايي يا نقص قوانين كيفري است. اكنون با پيدايش آسيب هاي جديد اجتماعي در جامعه كنوني ايران، قوانين نيز مي بايست به روزتر و تكامل يافته تر از قبل شود. در واقع وظيفه كنوني قانونگذار، تعيين قانون براي رعايت حقوق كودكان و ضمانت اجراي آن است.
|