|
|
|
|
|
ديوار مدرسه فرو ريخت
حادثه زير گوش آسودگي كودكانه
آرزو نيكنام
جثه هاي كوچكشان در پشت نيمكت هاي مدرسه و خنده هاي شيطنت آميزشان، شادي را ميهمان دل پرمحبت معلم كلاس مي كند و معلم را كه چون مادر يا پدري دلسوز بچه ها را زير بال و پر خود گرفته، بيشتر به درس دادن دلگرم مي كند.
همه بچه ها با خيالي آسوده در حال تكرار جملات هستند؛ بي توجه به اطراف؛ بي توجه به اينكه هر لحظه ممكن است اتفاقي بيفتد؛ حتي تصور اينكه سقف كلاس بر سرشان فرود آيد را ندارند.
چه بسيار كودكان پاك و بي گناهي در شهركرد بر اثر آتش سوزي در كلاس مدرسه همراه با دفتر و كتاب هاي درسي شان سوختند و در خاك سرد به خواب هميشگي فرو رفتند. چه بسيار كودكان و نوجواناني كه در اثر زلزله بم زير خروارها خاك دفن و بعد از چند ماه به فراموشي سپرده شدند و چه بسيار اتفاقات مختلف در شهر تهران كه دل هاي كوچك كودكان و قلب هاي پرمحبت معلمان و والدين را بر اثر سقوط ديوار كلاس يا حياط مدرسه يا آتش سوزي در كلاس به دليل شعله ور شدن بخاري و... به لرزه مي اندازد.
تا به حال پيش خود فكر كرده ايم كه آيا اعتباري كه براي آموزش و پرورش شهر تهران در نظر گرفته شده باتوجه به تعداد مدارس فرسوده و قديمي و هزاران مشكل ديگر كافي است؟
تا كي بايد بيننده بود و شاهد خرابي، ويراني و آسيب ديدگي روحي و جسمي و حتي مرگ كودكان و نيز معلماني باشيم كه در مواقع بحراني، خود را سپر بلاي دانش آموزان مي كنند؟
چند روز پيش ديوار دبستان شهيد بهزادي منطقه ۲ تهران بر اثر ساخت و سازهاي غيرمجاز فرو ريخت. بايد خدا را شاكر بود كه اين اتفاق شب هنگام رخ داد و زماني كه دانش آموزان در خانه به خواب عميقي فرو رفته بودند ولي اگر در روز اتفاق مي افتاد و بچه ها در حال بازي در حياط مدرسه بودند، آن وقت بايد... .
بر اثر فرو ريختن ديوار حياط دبستان دخترانه شهيد بهزادي منطقه 2 تهران، جمعي از والدين دانش آموزان اين مدرسه چند روز پيش مقابل مدرسه تجمع كردند و خواستار انتقال فرزندانشان به مدرسه ديگري شدند.
والدين يكي از دانش آموزان گفت: در كنار مدرسه، يك بيمارستان عفوني و خصوصي در حال ساخت است. گودبرداري اين بيمارستان سبب فروريختن ديوار مدرسه شد و مسئولان مدرسه مي گويند حدود 15سال است اين ساختمان در حال ساخت بوده و براي اين مدرسه ايجاد مشكل كرده است .
او اضافه كرد: نمي دانيم براساس چه مجوزي اجازه ساخت اين بيمارستان عفوني را در كنار يك دبستان دخترانه داده اند. اين بيمارستان عفوني ممكن است سلامتي دانش آموزان را تهديد كند. اين بيمارستان در كنار يك مدرسه و با هياهوي دانش آموزان چگونه مي تواند آرامش مريضان خود را تامين كند؟ در كجاي دنيا يك بيمارستان در كنار دبستان احداث مي شود؟ .
اين خانم كه بسيار نگران به نظر مي رسد، گفت: طبق نقشه هاي قديمي شهرك غرب گفته شده كه از زيرزمين حياط اين مدرسه در گذشته قنات عبور مي كرده و اين مسئله ما را بيشتر نگران مي كند، اما كارشناس نوسازي آموزش و پرورش تاييد كرده كه ساختمان اصلي مدرسه هيچ مشكلي ندارد و خطري دانش آموزان را تهديد نمي كند .
او گفت كه خوشبختانه ديوار مدرسه در شب فروريخته و كسي صدمه نديده است و ادامه داد: بايد از هر اتفاقي پيشگيري كرد. ما خواهان انتقال فرزندانمان به مدرسه ديگري هستيم زيرا بوفه مدرسه و قسمتي از سرايداري خراب شده و بايد بازسازي شود و بچه ها در چنين شرايطي نمي توانند درس بخوانند .
يكي ديگر از والدين دانش آموزان اين مدرسه هم گفت: حدود 15سال است كه اين بيمارستان در حال ساخت است اما از آنجا كه مجوز آنها به نوعي غيرقانوني بوده، بارها جلو ساخت بيمارستان را گرفته اند، اما بعد از گذشت چند ماه دوباره كار احداث بيمارستان را شروع كرده اند و ادامه داد: اتباع بيگانه در ساختمان بيمارستان در حال كار هستند و ما نگران فرزندانمان هستيم تا اتفاقي براي آنان پيش نيايد. از مسئولان آموزش و پرورش مي خواهيم فرزندانمان را به طور موقت و به صورت ميهمان به مدرسه ديگري انتقال دهند .
مدير آموزش و پرورش منطقه۲ هم در اين مورد گفت: دبستان دخترانه شهيد بهزادي از سال 75 با مشكل احداث بيمارستان عفوني دست و پنجه نرم مي كند و با نامه نگاري هاي متعدد، مسئولان وقت نتوانستند مشكل مربوطه را حل و فصل كنند .
مجيد گودرزي آبان ماه 84 در نامه اي به مسئولان در خصوص گودبرداري غيرقانوني اين بيمارستان هشدارهاي لازم را داده است: درست نيست كه در كنار يك دبستان، بيمارستان عفوني احداث شود چرا كه هر دو اين مراكز با مشكل روبه رو مي شوند .
در عين حال علي اكبر ميرزايي -مدير روابط عمومي شهرداري منطقه ۲ - در اين مورد مي گويد: مجوز ساخت اين بيمارستان 12سال پيش داده شده اما به دليل نپرداختن عوارض زمين، مجوز آن باطل شده است .
به نظر نمي رسد حل مشكل اين مدرسه و بيمارستاني كه قرار است در همسايگي آن ساخته شود چندان پيچيده باشد، اما گويي تا حادثه اي رخ ندهد كسي اين روند دچار اشكال را جدي نمي گيرد. ظاهرا يكي از موانع حل چنين مشكلاتي دخالت چند دستگاه اجرايي در تصميم گيري هاست. مثلا در مورد مشكل اين مدرسه، سه ارگان آموزش وپرورش، وزارت بهداشت و شهرداري، متولي تصميم گيري هستند. اين درحالي است كه شهرداري بارها اعلام كرده است نبود مديريت واحد در شهر، بارها موجب كندي در تصميم گيري و گاه اتخاذ تصميمات ناهماهنگ غلط شده است.
البته در مورد بحران هاي ناشي از حوادث غيرمترقبه، شهرداري در تلاش است تا از طريق ستاد مديريت بحران، مديران شهري – اعم از مديران دولتي و شهري- هماهنگي هاي ايمن سازي و عملياتي را انجام دهد، اما همه حوادث كه در چارچوب فعاليت هاي اين ستاد قرار نمي گيرند. به نظر مي رسد موضوع ناهماهنگي مديران از يك سو و بي توجهي به چنين حوادثي از سوي ديگر در كنار محول كردن مسئوليت ها به عهده ديگري موجب شده است كه اتفاقاتي اينچنين بلافاصله به دست فراموشي سپرده شوند.
|
|
|
آموزش شعور شهروندي با مرگ
|
|
رضا ولي زاده - تا به حال به خاطر نظافت يك بزرگراه در گرگ و ميش صبح مرده ايد؟ از مردن در گرگ و ميش يك صبح سرد به خاطر نظافت يك بزرگراه چه مي دانيد؟ من هم مثل شما چيزي نمي دانم، اما منصور ويسي هم كه درست در گرگ و ميش يك صبح سرد زمستاني به خاطر نظافت يك بزرگراه مرده است، نمي تواند چيزي درباره اين مرگ بگويد.
حتي راننده كاميوني كه منصور را در حين نظافت كنار گاردريل هاي بزرگراه شهيد بابايي زيرگرفته و از روي تن خرد وخاكشير او رد شده و فرار كرده هم چيزي در اين باره نمي داند. يك خبر خشك وكوتاه با سبك هرم وارونه، مرگ در گرگ و ميش صبح سرد زمستان به خاطر نظافت بزرگراه را اين طور روايت مي كند: منصور ويسي، كارگر خدمات شهري ناحيه ،۹ ساعت 5:30 صبح امروز در اثر تصادم با يك دستگاه كاميون در دم جان سپرد .
منصور صبح روز سه شنبه در بزرگراه شهيد بابايي(ضلع غرب به شرق) بعد از پل هنگام در باند كندرو و كنار گاردريل اتوبان مشغول نظافت و رفت و روب بوده كه يك دستگاه كاميون او را زير كرده و بلافاصله از محل حادثه متواري مي شود، اما بعد از ترك محل، به كلانتري 164 قائم مراجعه مي كند و مسئوليت حادثه را به عهده مي گيرد .
بايد به بي احتياطي راننده كاميون، بدبياري منصور را هم اضافه كرد تا چنين مرگي رقم بخورد. او حتي مجهز به جليقه شبرنگ دار و چراغ چشمك زن بوده و برخلاف نخستين حدس هر شنونده اي، در باند سبقت نبوده و درست جايي اين اتفاق رخ داده كه ممكن است هر رهگذري براي تاكسي سوار شدن بايستد و دستي براي ماشين هايي كه مي گذرند تكان دهد.
به غير از بي احتياطي راننده و بدبياري منصور، عامل سومي را هم بايد كنار عوامل حادثه گذاشت تا صحنه اين مرگ غم انگيز كامل تر شود و آن هم اين شهر كثيف است كه بايد رفتگران شهر در سه شيفت كاري براي قابل تحمل كردن چهره آن تلاش كنند.
چه چيزي باعث شده تا ما به وجود اين همه آشغال در شهر تهران عادت كنيم و اين شهر به سادگي مقام يكي از كثيف ترين شهرهاي جهان را از آن خود كند؟
شايد بسيج كردن سه شيفت كاري براي نظافت خيابان هاي شهر با كمي اغماض طبيعي باشد، اما وجود آشغال در بزرگراه هايي كه كمتر عابري در آنها حضور دارد و تقريبا فضايي متروك به حساب مي آيند به چه چيزي جز تنزل شعور شهروندي مي تواند مرتبط باشد؟
شايد كساني كه قصه مرگ منصور را به همان سبك هرم وارونه در روزنامه ها مي خوانند به راننده كاميون و بي احتياطي اش لعن و نفرين بفرستند، اما هريك از آنها در طول شبانه روز ممكن است از كوچه و خيابان و بزرگراه اين شهر به عنوان سطل آشغال استفاده كنند و خود نيز سهمي هرچند كوچك در رقم خوردن مرگي تلخ براي منصور داشته باشند.
در ايران هيچ راننده يا رهگذري به خاطر ريختن آشغال در بزرگراه ها جريمه نمي شود.
اصلا سيستمي براي اعمال چنين كنترل و نظارتي وجود ندارد. براي كدام يك از دوربين هايي كه با صرف هزينه هاي هنگفت در بزرگراه ها نصب شده اند تا وضعيت ترافيك يا تخلفات رانندگي را گزارش كنند چنين كاركردي تعريف شده است؟
مگر نصب گسترده دوربين هاي نظارت و كنترل و اطلاع رساني درباره عملكرد آنها به مردم و ضرورت رعايت چنين آداب شهروندي ساده اي چقدرهزينه دارد؟
آنچه مديران و متوليان جامعه ما را در اداره بسياري از امور شهري، اجتماعي و فرهنگي با مشكل مواجه كرده اين است كه از رسانه اي چون صدا و سيما توقع دارند با پخش چند گزارش مستند از وضعيت نابسامان شهر و ضرورت همكاري شهروندان براي بهبود آن يا نصيحت مردم در چند برنامه تلويزيوني به جدي ترين مشكلات موجود در جامعه پايان دهند.
برنامه هاي تلويزيوني سفارشي و غيرسفارشي ساخته مي شوند و با اين همه مردم آشغال هايشان را بعد از ساعت مقرر در كوچه و خيابان مي گذارند و بازهم ما از چراغ قرمز عبور مي كنيم، موتورسوارها كلاه ايمني سرشان نمي گذارند، راننده ها هنوز يك در ميان دو مسافر را در صندلي جلو جاسازي مي كنند، راننده هاي كاميون توي ابرها رانندگي مي كنند وستون فقرات منصور در گرگ و ميش صبح مي شكند تا اين شهر كثيف كمي قابل تحمل شود و مرگش به تلويزيون اين بهانه را بدهد كه دوباره براي ما شهروندان درباره آداب ساده شهروندي سخنراني كند و به هزار زبان از ما بخواهد شعور شهروندي داشته باشيم و اگر با كاميون از روي كسي رد مي شويم دست كم جنازه اش را همانجا رها نكنيم يا اينقدر آشغال نريزيم توي حلق اين شهر يا... .
حالا منصور به جاي آسفالت سرد بزرگراه شهيد بابايي در گوري سرد دراز كشيده و ديگر هيچ كاميوني هم دستش به او نمي رسد، اما اگر از پايان شب تا گرگ و ميش صبح در بزرگراه ها و خيابان هاي اين شهر چرخي بزنيد، رفتگران بسياري را خواهيد ديد كه با همان لباس هايي كه منصور پوشيده بود، دارند شهر را بزك مي كنند و با نزديك شدن هر ماشيني مي چرخند و با هراس نگاه مي كنند تا مبادا مجبور باشند با مرگ خود، شعور شهروندي را در خبري كوتاه آموزش دهند.
|
|
|
زاويه ديد
چايت را بنوش
مهرداد مشايخي
تو نگران نباش! فقط ديواري فروريخته است، مثل خيلي از ديوارهاي ظاهرا سست يا بناهايي كه زير پايشان خالي مي شود، اما خون از دماغ كسي نيامده است، پس چه جاي خيال و نگراني است؟ به گمانم در ميان ما ايراني ها تنها تصوير واقعي فاجعه است كه تكاني به ذهن آسوده مان مي دهد.
تو نگران نباش، چرت بعدازظهرت را پشت ميز به خاطر اين اتفاقات كوچك آشفته نكن. چاي بعدازظهر را بنوش و از رخوت طعم تلخ و شيرين آن پس از چرت عصر، لذت ببر. مگر كسي مرده كه عده اي سر و صدا راه انداخته اند، اگر دست كم چند نفر زخمي مي شدند گروهي مدعي پيدا مي شدند، حالا كه چيزي نشده. اگر هم شده بود مشكلي نبود. بالاخره كميته اي تشكيل مي شد تا دليل فروريختن ديوار مدرسه را پيدا كرده و بعد كميته اي ديگر صحت تشخيص اين كميته را بررسي كند. بعد هم لازم بود بعد از برآورد خسارت كه خودش چند ماه كار مي برد، آن را به تصويب شوراي خسارت و شوراي پرداخت خسارت برساني. تازه پس از برآورد خسارت بايد منتظر بودجه سال بعد مي ماندي، چون اين موقع سال كه ديگر بودجه اي به دستت نمي رسيد. به راحتي كار به سال بعد كشيده شد. اين وسط اتفاقات ديگر را پيش بيني نكردم. مثلا ممكن بود در گزارش كميته، عده اي از داخل مدرسه در فروريختن ديوار مقصر شناخته شوند. ممكن بود اصلا بچه ها ديوار را هل داده باشند و خيلي اتفاقات ديگر.
مي بيني كه جاي نگراني نيست. فعلا به جاي ديوار، آن گوشه حياط مدرسه فنس و توري كشيده اند، با خيال راحت كيفت را بردار و سوار ماشين شو. لازم نيست به بازديد از مدرسه بروي، مگر استراحت جلو تلويزيون و چاي و تخمه را از تو گرفته اند؟
معلوم است كه نه. در ضمن رسيدگي به اين موضوع به دهها نفر ديگر هم مربوط مي شود، تو چرا خودت را به دردسر بيندازي؟ اصلا با اين همه جلسه و مشغله روزانه چه مي كني؟ مگر بيكاري؟
تو نگران نباش و به جاي مشغول كردن فكر و ذكرت با چنين مسائلي خودت را آماده مصاحبه كرده و جواب هاي قانع كننده پيدا كن. فراموش نكن كه اگر مدرسه لازم است، وجود بيمارستان هم براي شهر مهم است. كسي كه نيامده براي ساختن شهربازي كنار ديوار مدرسه حفاري كند، كسي كه نمي خواسته زير زمين استخر بسازد؛ خودت را به دردسر نينداز. مگر چاي جلو تلويزيون را از تو گرفته اند؟
نه! استراحت جلو تلويزيون و چاي و تخمه را از او نگرفته اند. اگر ديوار مدرسه روي بچه ها ريخته بود، يا اگر حادثه تلفات جاني داشت، حالا همه رسانه ها اخبار آن را پرآب و تاب تر از هميشه فرياد مي زدند، اما امروز كه اين حادثه جان كسي را نگرفته، درجه اهميت آن هم به صفر نزديك شده است.
|
|
|
راپورت خبرنگار
هم درد و هم درمان
|
|
پويا مهرآيين - درهاي بيمارستان... باز مي شود و مثل همه شب هاي ديگر كاميون شهرداري بيرون مي آيد. شايد كمتر شهروندي بداند كه در كاميوني كه چند قدم آن طرف تر از او در حال حركت است، چه چيزي حمل مي شود ولي اگر بتوانيد اطلاعات كافي در اين زمينه به دست بياوريد، چندان از همسايگي با اين كاميون خشنود نخواهيد بود چرا كه بار اين كاميون آنقدر خطرناك و مشمئزكننده هست كه بتوان راحت از آن ترسيد. حتما مي پرسيد مگر اين محموله چيست كه به همين راحتي در سطح شهر جابه جا مي شود، اما اينقدر وحشتناك است. پاسخ شما يك تركيب دو كلمه اي است؛ زباله هاي بيمارستاني؛ بله زباله هاي بيمارستاني كه براساس آخرين تصميم گيري ها، خود بيمارستان ها موظف به جمع آوري و امحاء آن هستند.
بارها مطالب گوناگوني در مورد اين موضوع، مطرح و منتشر شده ولي متاسفانه هنوز هم هيچ كدام از بيمارستان هاي كشور ما به سيستم امحاي زباله مجهز نشده اند؛ سامانه اي كه براساس كنوانسيون باسل سازمان ملل (سوئيس) بهترين روش استريليزاسيون زباله هاي بيمارستاني شناخته شده و از طريق اتوكلاو از نوع بخار، تمامي ميكروب هاي عفوني موجود در زباله هاي بيمارستاني را نابود مي كند.
هنوز دود كاميون حمل زباله بيمارستان در خيابان جاري است، دوستم كه كارشناس نصب سامانه هايي است كه بنا بر مصوبه سال 83 مجلس شوراي اسلامي بايد در تمامي بيمارستان هاي كشور راه اندازي شوند، برايم توضيح مي دهد كه اساسا جابه جايي زباله هاي بيمارستاني كاري كاملا غيراصولي است و اينگونه زباله ها بايد در مبدا و پس از تفكيك اوليه ضدعفوني شوند. ترتيب كار هم به اين شكل است كه در اولين مرحله، زباله ها در معرض بخارآب با دماي بالا قرارمي گيرند و سپس خرد شده و پس از كاهش حجم تا 80درصد، به شكل كامپكت هايي متراكم كه هيچ خطري ندارند درمي آيند. مهمترين ويژگي اين روش هم اين است كه تمامي عمليات در يك محيط سربسته انجام مي شود و به هيچ وجه آلودگي به طبيعت منتقل نمي شود.
لازم به ذكر است كه استفاده از زباله سوز نيز نمي تواند در اين مورد موثر باشد، چرا كه هم به آلودگي هوا منجر مي شود وهم در بعضي موارد آلودگي هاي عفوني را نيز به طور كامل از بين نمي برد، به طوري كه در بسياري از كشورها اين روش از رده خارج شده است.
اما وضعيت زباله هاي بيمارستاني (تمامي يا بخشي از آن) در بيمارستان هاي تهران چندان مقبول نيست، چون باوجود تصويب قانون پس ماندهاي بيمارستاني مجلس شوراي اسلامي از سوي شوراي نگهبان و صدور دستور و محول شدن كار به وزارت بهداشت و درمان از سوي رياست جمهوري، هنوز بودجه اي كه براي اين طرح ملي در نظرگرفته شده به بيمارستان هاي پايلوت(10 بيمارستان) پرداخت نشده و كار جمع آوري زباله ها به رغم عدم رضايت شهرداري، از سوي اين ارگان انجام مي شود. ظاهرا نهايتا هم اين زباله ها در كهريزك در چاله هاي كنده شده دفن و به وسيله آهك ، گندزدايي مي شود، اما اين روش نه تنها به هيچ روي قابل اعتماد نيست، بلكه مي تواند به شيوع بيماري هاي خطرناكي از قبيل هپاتيت و ايدز نيز منجر شود.
بعضي ديگر از روايت ها هم حاكي از اين است كه متاسفانه به دليل جنس خوب سرنگ ها، قوطي هاي سرم و... تعدادي از زباله گردها اين اقلام را جمع آوري مي كنند و در ساخت بعضي از ظروف يك بار مصرف مورد استفاده قرارمي دهند.
شايد بررسي اينكه چرا انجام چنين طرح مهمي تا حالا به تعويق افتاده، چندان در چنين مجالي ممكن نباشد ولي يادآوري بعضي نكات اوليه در اين مورد مي تواند يك بار ديگر خطرات ممكن را گوشزد كند.
در نظر بگيريد كه در يكي از دفعاتي كه زباله هاي بيمارستاني در حال انتقال به محل دفن و گندزدايي هستند، حادثه اي پيش بيني نشده باعث شود كه خودرو حمل زباله دچار مشكلات فاجعه باري شود و اين زباله ها در محيط شهري پراكنده شوند. در چنين وضعيتي آيا هيچ كدام از ارگان هاي مسئول از قبيل وزارت بهداشت (معاونت سلامت) و سازمان محيط زيست خواهند پذيرفت كه شهرداري تنها از سراجبار و به اين دليل كه هيچ ارگان ديگري چنين امر خطيري را به عهده نگرفته است، اقدام به جمع آوري و حمل پس ماند هاي بيمارستاني كرده و در اين فاجعه بي تقصير است؟
در حال حاضر 10 بيمارستان در كشور به عنوان مراكز اوليه اجراي طرح امحاي زباله مشخص شده اند كه سه عدد از اين بيمارستان ها در كلانشهر تهران قراردارند و در انتظار فراهم شدن مقدمات نصب و راه اندازي اين سيستم به سر مي برند.
كارشناسان معتقدند كه اساسا امر بازيافت درخصوص زباله هاي بيمارستاني عملي غيرممكن است و تنها راه موجود، از بين بردن و ضدعفوني كردن اين زباله هاست كه تنها با نصب دستگاه هاي مورد لزوم، امكان مي يابد. البته در بعضي از بيمارستان ها كار جداسازي و تفكيك زباله هاي عفوني و غيرعفوني نيز آغاز شده كه مي تواند مقدمه قابل قبولي براي اجراي طرح مذكور و رفع خطرات موجود براي محيط زيست و شهروندان باشد.
اميد مي رود كه سازمان محيط زيست كشور و وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشكي در اسرع وقت با فراهم كردن مقدمات اجراي اين طرح ملي كه بيشتر به تامين بودجه اوليه مربوط مي شود ، باعث شوند كه هم امنيت بهداشتي بيشتري پيرامون محيط شهري برقرار شود و هم اينكه فراغت بيشتري را براي رسيدگي به ساير امورجهت شهرداري تهران به وجود بياورند.
|
|
|