يكشنبه ۲ بهمن ۱۳۸۴ - - ۳۹۰۴
با وجود باردار بودن ميش ها
شكار قانوني همچنان ادامه دارد
000468.jpg
عباس محمدي
فصل جفت گيري تمام شده و ميش ها و بزها باردارند. جلو در ورودي پارك ملي... زنجير انداخته اند و مي گويند چه با مجوز و چه بي مجوز اجازه ورود به منطقه را نداريد، آرامش منطقه را به هم مي زنيد.البته خب، حق هم دارند، يك سال زحمت حفاظت كشيده اند براي همين چند ماه از فصل جفت گيري تا به دنيا آمدن بره ها و بزغاله ها، البته اين را هم گوشه ذهنتان داشته باشيد؛ حدود يك ماه پيش كه آغاز فصل جفت گيري بود و به قول خودشان اوج حساسيت منطقه با جمعي از دوستان براي گشت زني به ورجين رفته بوديم و جالب اينكه در يك روز، بيش از 5 صداي تير شنيديم. محلي ها مي گفتند چند تا خارجي تو كوه هستند. خلاصه، با تمام تفاسير كوتاه آمديم و بدون بگو مگو حق را به آنها داديم و راهمان را به سمت مسيلي كه به كوه هاي حاشيه منطقه مي رفت كج كرديم. حالا ديگر تقريبا فصل جفت گيري تمام شده و ديگر ميش و بزها آبستن هستند، اما هنوز از داخل منطقه صداي شليك گلوله مي آيد. دوستي كه در يك شركت توريستي يا به قول خودشان سافاري كار مي كند، مي گويد هنوز هم مجوز شكار مي دهند، البته فقط براي خارجي ها، البته شكار يك واقعيت است، هر چند هم كه اكثريت افراد جامعه مخالف آن باشند.
چه بخواهيم و چه نخواهيم واقعيت تلخي به نام اسلحه آن هم در آماري 7 رقمي وجود دارد. مي گويند امسال حدود يكهزار پروانه شكار صادر شده كه تازه درصدي از آن هم نصيب متقاضيان خارجي است، حتي برخي منابع آگاه بر صدور پروانه شكار خرس نيز معترفند، اما قطعا بقيه سلاح هاي موجود، همگي بي صدا بر ديوار اتاق نشيمن يا پذيرايي خاك نمي خورند. شكار از ابتدا يك مقوله جدايي ناپذير از زندگي بشر بوده و هنوز هم هست، اما با وضعيت بحراني كنوني حيات وحش كشورمان آيا هيچ راه چاره اي جز باز كردن در مناطق وجود ندارد.
در هر حال شكار وجود دارد. با نصيحت هاي اخلاقي صرف هم نمي توان جلو آن را گرفت. راه مبارزه با شكار، مديريت زيستگاه ها و اعمال سختگيرانه و همه شمول قانون است. در اين ميان تفاوتي ميان شكارچي خودي و بيگانه وجود ندارد. نبايد روح بيگانه ستيزي يا بيگانه ترسي در اين مورد هم بر ما حاكم شود.
در واقع شكارچيان خودي در بسياري موارد رفتارهاي بسيار بي رحمانه اي دارند كه مي توان به جاي واژه شكار بر آن صفت كشتار را اطلاق كرد.
مواردي از اين دست زياد ديده ايم مثل دام گذاري در نزديكي تالاب ها و مسيرهاي پرواز پرندگان مهاجر، دام گذاري در رودخانه ها به هنگام مهاجرت ماهي ها از دريا براي تخم ريزي، كشتار كبك هايي كه از سرماي كشنده كوهستان به حاشيه روستا و شهر پناه مي آورند، ريختن بشكه اي پركلرين يا ايجاد انفجار در رودخانه براي بي هوش كردن و صيد دسته جمعي ماهيان،  برداشتن جوجه هاي پرندگان شكاري، صيد دسته جمعي و شبانه گنجشك هايي كه بر درختان مي خوابند، كشتن بي تامل هر حيوان بخت برگشته اي كه از گرسنگي يا سرما به نزديكي سكونتگاه هاي انساني آمده باشد اعم از كل و بز يا گرگ و پلنگ و خرس و يوز و... .
جاي تاسف است كه تقريبا همه ما از شكارچيان و مردم عادي تا بيشتر محيط بانان و دوستداران محيط زيست- كل و بز و قوچ و ميش را شكار مي ناميم. در فرهنگ برخي از ما، به طور كلي خود را از سرزمين طلبكار مي دانيم و كمتر كسي حاضر است براي دريافت خدماتي كه از محيط مي گيرد، مسئوليتي بپذيرد يا هزينه اي بپردازد. در اين ميانه به عقيده برخي كارشناسان، دادن مجوز شكار بسيار محدود و گران قيمت به خارجيان اگر كاملا حساب شده و با در نظر داشتن تعداد وحوش و سنجش وضعيت زيستگاه صورت گيرد، مي تواند عاملي در جهت مديريت منطقه باشد. به اين معنا كه دولت و محيط بانان مي توانند با دريافت پول خوب، خدمات خوب ارائه دهند؛ حضور شكارچي خارجي و راهنماي محلي يا محيط باناني كه همراه و مقيد به قانون ها و مقررات هستند، مي تواند مانعي براي حضور انبوه شكارچيان غيرمجاز خودي باشد. مي توان گفت كه يك خارجي در مقايسه با خودمان از قوانين ما بيشتر حساب مي برد و به اين دليل كمتر ممكن است كه تخطي كند.
بهتر است پولي كه از شكارچيان خارجي گرفته مي شود،  صرف ارتقاي مديريت همان منطقه اي كه در آن شكار مي كنند و صرف بهسازي وسايل محيط بانان و سر و وضع ظاهري آنان شود، يك محيط بان كه دوربين، اسلحه، موتورسيكلت و پوشاك مناسب و حقوق كافي (كه دست كم بايد دو برابر يك كارمند پشت ميزنشين باشد) داشته باشد، مي تواند چند برابر محيط باني كه نامجهز و كم درآمد باشد به منطقه خود خدمت كند.
البته ناگفته نماند كه اقدام در جهت جامه عمل پوشاندن به اين طرز تفكر كه اتفاقا اخيرا هم بسيار رواج پيدا كرده، تنها در شرايطي ممكن است كه وضعيت تمامي مناطق به لحاظ زيستي بررسي شود و جمعيت وحوش موجود در آن كاملا مورد آماربرداري قرار بگيرد و البته در صورتي كه اين امر تحقق يابد، حداقل تا 5 سال آينده هيچ گونه مجوزي براي زيستگاه هاي شكننده كشورمان صادر نخواهد شد، چرا كه با توسعه روزافزون شهرنشيني، در كنار تعدي و دست اندازي انسان به مناطق امن وحوش كه اتفاقا قرار هم بوده دست نخورده باقي بماند، از جمله، چراي بي رويه دام، خشكسالي، آلودگي، معدن كاوي و به تازگي هم احداث منابع مصنوعي گاز و مانورهاي نظامي، فقط يك چيز كم دارد آن هم گلوله هايي است كه بي حساب و كتاب روانه اندك جمعيت باقيمانده حيات وحشمان مي شود و هر سال مناطق را به لحاظ تنوع گونه اي و ژني بر لبه تيز نابودي بيشتر و بيشتر مي لغزاند.

توجيهات غيرعلمي
مي گويند شكار به نفع طبيعت است. قوچ هاي پيري كه مزاحم گله هستند و اصولا با قلدري اجازه نزديك شدن قوچ هاي جوان ديگر را به گله ميش ها نمي دهند، حذف مي شوند و در ضمن قوچ هاي پير هم به خاطر كهولت سن دم مرگ به فلاكت نمي افتند، البته تا پير بودن را چطور تعبير كرده و چه مرز سني را برايش تعريف كنيم. تا حالا كه هر چه قوچ زده اند از 5 سال بوده تا 8 سال؛ يعني دقيقا اوج توانايي جسماني و قدرت بدني. تازه اگر سري به مناطق بزنيد به راحتي نسبت نامتعادل قوچ ها را به ميش ها درمي يابد. مگر يك قوچ، توانايي بارور كردن چند ميش را دارد. نهايتا اين نسبت در بهترين شرايط به يك به 5 برسد نه بيشتر، بنابراين در جمعيت قوچ ها كم وكسر هم وجود دارد، چه برسد به مازاد. و نكته آخر اينكه قوچ هاي سن دار سمبلي از ژن برتر در يك جامعه هستند و وجودشان حتي اگر بتوانند 3 ميش را هم بارور كنند به منظور تامين غناي زيستي گونه در يك زيستگاه حياتي است. بنابراين بد نيست كه مجوزهاي شكاري كه به قولي جهت تنظيم جمعيت و نسبت هاي جنسي با توجيهاتي نه چندان علمي داده مي شود، كمي با تامل تر صادر شود.

با كشف نمكدان 3
ژئوپارك قشم در بين برتر هاي يونسكو
000465.jpg
در نزديكي سواحل جنوبي كشور و به فاصله هاي نه چندان دور از شهر بندرعباس، جزيره قشم گويي از ميانه آب سربرآورده است؛ نگيني مملو از شگفتي هاي طبيعي و زيبا كه ديدگان هر رهگذر دوستدار طبيعتي را به خود جلب مي كند. در
گوشه گوشه اين جزيره، آثار تاريخي و طبيعي متعددي به چشم مي خورد كه از جمله آنها، قلعه هاي تاريخي در ساحل محله مسني و در كنار چاه هاي طلا در بندر قديمي لافت است. قلعه پرتغالي ها كه با سنگ مرجان و ساروج در حدود 400 سال پيش ساخته شده، در هر يك از چهارگوشه خود برج هاي بزرگي دارد. اين طور به نظر مي رسد كه علاوه بر اتاق ها و انبارها، آثار به جاي مانده اي از بركه ها و چاه هاي آب در داخل قلعه وجود دارد.
با گذر از نزديكي درگهان به لافت مي رسيم. خانه هاي خشتي زيباي بندر با بادگيرهاي آن، نقطه اي ديدني در مقابل ديدگان ما ظاهر مي كند. چاه هاي متعدد و
آب انبارهاي سنتي اين بندر به همراه درخت نياز معروف به خواجه كريم از جاذبه هاي ديگر اين جزيره به شمار مي رود. قلعه نادري هم در اينجاست. از جاذبه هاي طبيعي قشم هرچه بنويسيم كم است؛ كوه هاي زيبايي كه به شكل اسرارآميزي تراش خورده و تنديس هاي حيرت انگيزي را به علاقه مندان طبيعت هديه مي كنند و منبعي با ارزش به لحاظ زمين شناختي هستند كه براي زمين شناسان بسيار جالب است.
در فاصله 11كيلومتري شهر قشم و در جاده ساحلي، بر تارك كوهي مشرف به خليج فارس غاري با 4 دهانه داخلي، گويي به ما خيره شده است. غارهاي خربس كه بر اثر گرداب و تخليه ماسه ها از حفره سنگ ها به وجود آمده، از پديده هاي كهن
زمين شناختي به شمار مي رود كه دنباله چين خوردگي هاي رشته كوه هاي زاگرس است. تالارها و اتاق هاي متعدد در اين غار از حضور مردماني كهن خبر مي دهد و درخت انجير معابر يا درخت لور، درخت هميشه سبز و تناوري است كه برگ هايي چرمي و بيضي تا كروي شكل به رنگ سبز تيره دارد. ريشه هاي هوايي گسترده اين درخت و ميوه قرمز رنگ آن جذابيتي ديدني است كه در جاي جاي جزيره قشم به چشم مي خورد.
جالب تر از همه آنكه در سواحل اين جزيره، يك جامعه جنگلي از درختان حرا را مي توان ديد كه از دل آب سر برآورده اند. در هنگام جزر مي توان در ميان گل ولاي و از ميان درختان گذشت و عجايبي از عالم جانوران دريايي را شاهد بود.
در كنار تمام جاذبه هاي جزيره قشم از قلعه هايتاريخي، جنگل هاي حرا، غارهاي خربس و درخت انجير معابد گرفته تا تخمگذاري لاك پشت ها و كوه هاي تراش خورده، حالا طبيعت دفتري ديگر از شگفتي هايش را پيش روي ما گشوده است؛ طويل ترين غار نمكي جهان كه اخيرا به طور مشترك توسط تيم مطالعاتي دكتر محمدزارع از دانشگاه شيراز و دكترجري بروتانس از دانشگاه چارلز كشور چك كشف شده و به سازمان علمي و فرهنگي يونسكو و ديگر نهادهاي بين المللي مرتبط گزارش شده است.
اين غار نمكي كه نمكدان 3 نام گرفته با تالارهاي عظيمي با پهناي 40 و ارتفاع 30متر و با طولي بيش از شش هزار متر، احتمالا طولاني ترين غار نمكي جهان است و بعد از آن غار نمكدان سدام در سرزمين هاي اشغالي فلسطين با طول پنج هزار و 685متر قرار دارد. اين غار علاوه بر جاذبه هاي زيباشناختي، به لحاظ زمين شناسي نيز به جهت سن اين نمك ها كه به دوره پيش از كامبرين يعني 570ميليون سال بازمي گردد نيز داراي اهميت زيادي است. قطعا اين كشف مي تواند اهرمي براي ثبت
ژئوپارك قشم كه از سال 82 شكل گرفته و بيش از 30هكتار از بخش غربي جزيره قشم را به خود اختصاص داده در فهرست ژئوپارك هاي برگزيده جهان در يونسكو باشد. البته اين پارك كاملا به تاييد كميسيون ملي سازمان آموزشي، علمي و فرهنگي ملل متحد (يونسكو) رسيده است اما هنوز جزو برترها نيست.
از جاذبه هاي زمين شناسي ژئوپارك قشم مي توان به گنبد و غارهاي نمك، چشمه هاي گوگردي، دره هاي شگفت انگيز و جزيره هاي مرجاني زيبا و ساحلي نسبتا بكر در بخش جنوبي منطقه اشاره كرد.
بيژن فرهنگ دره شوري - مديركل محيط زيست سازمان منطقه آزاد قشم با ابراز خرسندي از كشف طويل ترين غار نمكي جهان در ايران گفت: كشف نخستين غار نمكي طولاني جهان در جزيره قشم، امتياز بسيار بزرگي براي ژئو پارك جزيره قشم است كه به اندازه آثار تاريخي كشف شده از دوران ساسانيان در اين منطقه داراي ارزش است. ما اطمينان داريم كه با كشف اين غار، يونسكو ژئوپارك جزيره قشم را در فهرست ژئوپارك هاي برگزيده جهان قرار خواهد داد .
البته لازم به ذكر است كه هنوز كشفيات روي طول اين غار ادامه دارد؛ دكتر زارع مي گويد: بررسي براي پيداكردن شاخه هاي فرعي ديگر اين غار نمكي موسوم به غار نمكي نمكدان 3 ادامه دارد .
او درباره چگونگي شكل گيري گنبدها و غارهاي نمكي مي گويد: در گذشته نمك ها به صورت يك لايه بوده اند كه به مرور زمان برآمده شده و تحت خاصيت شناوري كه دارند باتوجه به اينكه وزن حجمي آنها از وزن سنگ هاي اطراف كمتر است، آنها را كنار زده و به سمت بالا حركت مي كنند. اين نمك ها در مسير خود يكسري از سنگ هاي بسيار قديمي را از چند كيلومتر زير زمين به سمت روي زمين مي آورد و مي تواند اطلاعات بسيار مفيدي را از گذشته زمين شناسي به ما ارائه كند و اين مسئله براي زمين شناسان مفيده بوده و از اهميت زيادي برخوردار است .

هنرزنده ماندن
000444.jpg
به سوي مسير
محمدرضا محمدي- طبيعت گردي در فصل زمستان همواره با مخاطرات فراواني همراه است. از زماني كه با اتومبيل وارد جاده مي شويد تا هنگامي كه قدم در طبيعت كوهستاني مي گذاريد، خطر در كمين شماست. در هنگام درگير شدن با هواي نامساعد و توفاني بردبار بوده و هرگز اجازه ندهيد ترس و نگراني و آشفتگي بر شما چيره شود. همچنين در اين شرايط از دويدن به هر سو، خودداري كنيد و با همفكري و آرامش در پي شناخت مسير درست باشيد. در اين شرايط پس از استقرار در يك محل مناسب و روشن كردن آتش با خود فكر كنيد و با دقت مسيري را كه آمده ايد به ياد آوريد. ببينيد در كدام جهت راهپيمايي كرده ايد؟ از چه زمين هايي عبور كرده ايد؟ و در شروع راهپيمايي، خورشيد كدام طرف شما بوده؟ در سمت راست يا چپ يا جهت روبه رو يا پشت سرتان؟ البته زمان حركت را فراموش نكنيد. ببينيد باتوجه به مسيري كه آمده ايد حالا خورشيد در كدام طرف شماست. اكنون با بررسي اطلاعات به دست آمده  شايد شما بتوانيد موقعيت خود را تشخيص دهيد. به ساعت نگاه كنيد. اگر فرصت داشتيد محيط اطرافتان را بازرسي كنيد و بعد با قطب  نما جهت شمال را تعيين كرده و منطقه را با دقت وارسي كنيد تا علائم راهنما مثل درياچه، رودخانه، كوه يا دره را روي نقشه پيدا كنيد. به اين ترتيب مي توانيد به سرعت راه خروج از طبيعت را پيدا كنيد. در طبيعت گردي، نقشه مي تواند بزرگترين وسيله براي پيدا كردن مسير باشد. لازم است با انواع نقشه هاي مناطق آشنا شده و به آساني بتوانيد در برنامه هاي خود از آن استفاده كنيد. سعي كنيد نقشه و كتاب هاي راهنماي هر منطقه را از پيش مطالعه كنيد و ويژگي هاي مهم مسير اعم از كوه ها، رودخانه ها، درياچه ها و حتي روستاها را به خوبي به ياد بسپاريد.
يك طبيعت گرد، به وسيله قطب نما مي تواند نقشه اي را دقيق، كامل و بدون اشتباه بخواند. بهتر است در تمام طول راه، مسير حركت گروه را با بررسي نقشه و نشانه هاي طبيعي بيابيد. به طور كلي هر يك از افراد گروه بايد نقشه خواني، كابرد قطب نما و موقعيت  يابي در طبيعت را به خوبي بدانند. اگر نقشه يا قطب نما نداريد سعي كنيد در هر گردشي كه به اطراف مي كنيد ردپاي خود را مشخص كنيد و علائمي را در راه به خاطر بسپاريد و پس از هر گردش در محيط اطراف، مجددا به محل آتش برگرديد.
دقت كنيد زمان هر گردش از 30 دقيقه تا يك ساعت بيشتر نشود. اگر علائم آشنايي نديديد به محل استقرار خود برگرديد و دوباره جهت ديگري را امتحان كنيد. مسير را با دقت علامت گذاري كنيد تا بتوانيد به راحتي برگرديد. اگر بازهم نتوانستيد موقعيت خود را تشخيص دهيد، بلافاصله براي گذراندن شب آماده شويد. اين نكته مهم و اساسي را به ياد داشته باشيد كه بايد سه ساعت قبل از تاريكي هوا كارهاي ديگر را رها كرده و آماده چادر زدن براي گذران شب بشويد.
مراقب وسايل خود باشيد و آنها را گم يا خراب نكنيد. لباس هايتان را خشك نگه داريد. فقط سلامت شما در اين شرايط بسيار اهميت دارد. سعي كنيد مشكل ديگري به مشكلات موجود اضافه نكنيد مثلا اگر احساس مي كنيد پاهايتان خسته است به راهپيمايي در اطراف ادامه ندهيد و اگر زخمي هستيد آن را مداوا كنيد چرا كه درد و خونريزي موجب عدم كارايي شما مي شود. لوازم كمك هاي اوليه را حتما همراه خود داشته باشيد. براي محافظت چشمانتان نبايد به طور مستقيم به برف يا انعكاس نورخورشيد بر آن نگاه كنيد. عينك آفتابي در مناطق كوهستاني پربرف بسيار اهميت دارد. هميشه به ياد داشته باشيد كه احتمال اين كه كسي در نزديكي شما باشد هست، پس از علائم هشدار دهنده و آگاه كننده استفاده كنيد كه معمولا اين علائم سه بار تكرار مي شوند. مثلا سه بار به طور متوالي سوت بزنيد يا آتشي در سه زاويه يك مثلث روشن كنيد و هرازگاهي سوت بزنيد. براي اينكه آتش شما دود كند، بهتر است از چوب هاي تر و خاروخاشاك و برگ درختان استفاده كنيد. البته يكسري از علائم هستند كه از هويت بين المللي برخوردارند مانند علامت SOS كه يعني كمك  يا X كه به معناي جلوتر نمي توانم بروم است، از اين مشخصه ها براي دريافت كمك توسط خلبان ها مي توانيد استفاده كنيد. به هر حال شايد موثر باشد. پس از كنار هيچ حركت موثري به سادگي نگذريد.
براي فقرزدايي
در جهاني كه روزبه روز شهري تر مي شود و از افزايش جمعيت و صدا و آلودگي در رنج است، كوه ها واحدهاي سكوت و آرامش هستند؛ مكان هايي براي ارتباط با طبيعت و بازشناخت لذت هاي ساده زندگي. هر سال بيش از 50 ميليون نفر به خاطر هواي پاكيزه، زيبايي طبيعي، فعاليت هاي تفريحي و ورزشي، آشنايي با سنت هاي بي همتا و فرهنگ و شيوه زندگي مردمان كوه نشين، به مناطق كوهستاني مي روند و در بسياري از كشورهاي كوهستاني جهان، پتانسيل بهره برداري نشده اي براي گردشگري در آينده وجود دارد.
در عين حال، شمار فراوان بازديدكنندگاني كه هم اينك براي تفريح به كوهستان مي روند، تهديد فزاينده اي براي همان ويژگي هايي به شمار مي روند كه جذب كننده گردشگران بوده است. امروزه، گردشگري- با درآمد سالانه 500 ميليارد دلار- بزرگ ترين صنعت جهان است. سهم كوه ها، در حدود 20-15 درصد كل اين مبلغ است. كوه ها به همراه شهرها و ساحل ها از اصلي ترين مقاصد گردشگري هستند. چنين است كه رشد درآمد از گردشگري به منبع اول درآمد بسياري از مناطق كوهستاني بدل شده است. با اين وجود، اگرچه گردشگري ممكن است در كوتاه مدت درآمدي را موجب شود، اما غالبا در درازمدت سبب وارد شدن آسيب هاي جبران نشدني به جوامع كوهستاني كه بايد از آن بهره مند شوند، مي شود.

زيست بوم
هستي سازان خاموش
000450.jpg
آيا تاكنون فكر كرده ايد كه اگر در ايران كوه هاي بلند نداشتيم، وضع سرزميني ما چگونه بود؟ ايران در كمربند خشك نيم كره شمالي قرار دارد و اگر كوه ها كه سبب به دام افتادن ابرها و بارش باران و برف هستند نبودند، سيماي سرزميني كشور تماما بياباني بود. وجود رشته كوه زاگرس در غرب، سبب بارش از محل جبهه هاي مرطوب مديترانه اي مي شود؛ شكل گيري چمنزارها و نيز پوشش جنگلي زاگرس، به بركت همين بارش هاست. همچنين ذخيره هاي برفي اين كوه ها، پشتوانه جريان دائمي بزرگترين رودخانه هاي ايران(كارون، كرخه، دز، سفيدرود، زاينده رود و...) است. در شمال، كوه هاي البرز همچون گهواره اي است كه رطوبت درياي مازندران را در خود مي گيرد و بارش هاي پر مهر خود را بر كوهپايه و دشت مي ريزد و نگين سبزي را در اين گستره بياباني بي پايان پديد آورده است. اگر اين كوه ها نبودند، كناره جنوبي اين دريا هم مانند كوه هاي شرقي و شمالي آن،  بدون پوشش درختي بود و حتي چهره اي بياباني مي يافت.
در جهان، نيمي از آب هاي شيرين از كوه ها سرچشمه مي گيرد، اما در ايران تقريبا تمامي آب هاي شيرين منشا كوهستاني دارند؛ ما در كشورمان نه مانند كانادا و نروژ يخچال هاي بزرگ و يخ پهنه هاي طبيعي داريم كه رودخانه ها و درياچه هاي آب شيرين را پديد آورند و نه مانند سرزمين هاي كمربند استوايي (در كشورهايي مانند برزيل، فيليپين، اندونزي و...) باران هاي مداوم كه امكان كشاورزي بدون آبياري را فراهم سازد. در اينجا زندگاني تقريبا به كلي مديون كوه هاست؛ چه به واسطه رودهايي كه از كوهستان سرچشمه مي گيرند و چه به خاطر سفره هاي آب زيرزميني كه عمدتا از كوه ها تغذيه مي شوند و از ديرباز با سازه هاي پركاري همچون قنات ها به دشت آورده شده اند.
كوه ها همچنين بزرگترين تامين كننده علوفه براي دام هاي ما، تامين كننده چوب و گياهان دارويي و موادمعدني و گسترده ترين تفرجگاه هاي ما و در برگيرنده آثار تاريخي و ميراث فرهنگي متنوع هستند. با اين وجود، آگاهي نسبت به اهميت كوه ها در ايران (و بسياري از ديگر نقاط جهان) ناچيز است و همين امر سبب غفلت از لزوم حفاظت آنها و پيش گرفتن شيوه استفاده پايدار از آنها شده است.
گويي منابع كوهستان پايان ناپذيرند و مي توان بي هيچ محدوديتي و با هرشيوه اي از آنها سود جست؛ چندين برابر ظرفيت توليد علوفه، دام به كوه ها گسيلي داريم؛ با شيوه هايي بي رحمانه و مخرب به راه سازي و معدن كاوي در كوه ها مي پردازيم؛ جنگل هاي كوهستاني را پاك تراشي مي كنيم و مي پنداريم كه اين درختان به سرعت و دوباره سر بر مي  آورند؛ زباله و موادشيميايي و پساب ها را غيرمسئولانه در دره ها و رودخانه ها رها مي كنيم؛ در گردش هايمان، پسماندها را رها مي كنيم، علف ها را مي چينيم و دامنه ها را تخريب مي كنيم.
كوه ها را دريابيم و در حفاظت آنها بكوشيم؛ آنها دوباره ساخته نمي شوند!

حيات وحش ايران
تنجه
گونه:Tadorna tadorna
جنس: Tadorna
زيرخانواده: اردك هاي غازنما( shelducks)
خانواده: Anatidae
راسته:Anserforms
رده: Aves
000471.jpg
تنجه پرنده اي اجتماعي است كه در مناطق مرطوب و سواحل درياها و درياچه ها و خورها به تغذيه مي پردازد.
بدن اين پرنده كه به آن بادكوبه نيز مي گويند سفيد بوده و سر و گردن سياه و نوار سينه اي پهن بلوطي از مشخصات بارز آن است كه به نظر نمي آيد كسي با ديدن آن به اشتباه بيفتد. تنها تفاوت پرنده نر و ماده، وجود يك برآمدگي قرمزرنگ در قاعده منقار در تنجه هاي نر است كه در ماده وجود نداشته و تنها در اين محل، يك نوار سفيد باريك مشاهده مي شود. پروازش شبيه غازها و بال زدنش آرام است و از دور سياه و سفيد به نظر مي رسد. در فصل توليد مثل، پرنده نر صداهايي شبيه سيس از خود در مي آورد كه پرنده ماده نيز با صدايي مانند كه هه پاسخش را مي دهد. در فصل پرريزي، يكباره پرهاي اين پرنده مي ريزد و در اين حالت قدرت پرواز ندارد. در فصل بهار و ارديبهشت ماه و تنها سالي يك بار تنجه ها جوجه آوري مي كنند و ما مي توانيم آشيانه هاي اين پرنده را كه از 8 تا 12تخم در آن قرار دارد در تالاب هاي ايران زير شكاف هاي طبيعي و تخته سنگ ها مشاهده كنيم. بعد از گذشت حدود يك ماه، جوجه هاي خودكفايي كه به دنبال مادرشان در ميان آب ها شنا و تغذيه مي كنند، سر از تخم  بيرون مي آورند.
خوشبختانه در فصل زمستان در سواحل شرقي درياي خزر، سواحل خليج فارس و درياي عمان و تالاب هاي خوزستان، فارس، اصفهان، بوشهر، خراسان و همچنين در درياچه اروميه و تالاب هاي اطراف آن، تعداد قابل توجهي تنجه (شايد در حدود 50هزارعدد) به ايران مهاجرت مي كند و در برخي مناطق از جمله كوه هاي جزاير اسپير، آرزو، اشك و فريوم دانمي حدود دوهزار جفت، اقدام به جوجه آوري مي كنند.

سفر و طبيعت
ايرانشهر
تهرانشهر
جهانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
در شهر
شهر آرا
|  ايرانشهر  |  تهرانشهر  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  در شهر  |  سفر و طبيعت  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |