مرور جشنواره 24
سايه ها و خاك
امروز: گفت وگو با سايه (خسرو سينايي)
علي اناري
در فيلم گفت وگو با سايه در زندگي و خصوصيات اخلاقي هدايت با نگاهي تحليلي و البته در بعضي موارد انتقادي كنكاش مي شود و به صورت خزنده و پله پله سعي مي شود هدايت را از آن هاله غيرقابل نفوذ بيرون كشيده و به عنوان فردي با تمام خصوصيات انساني نمايش دهد. فيلم با يك صحنه احضار روح شروع مي شود و در آن سه محقق كه نقش اصلي را در فيلم دارند روح هدايت را احضار مي كنند. بعد از آن در صحنه هايي كه كلام هدايت جاري مي شود سايه اي روي ديوار و صداي فرخ نعمتي به مدد كارگردان مي آيد تا گفت وگوي يكي از محقق ها با هدايت شكل بگيرد كه البته اين گفت وگو براساس دست نوشته هاي هدايت و در بعضي مواقع به صورت نريشن روي تصاوير ادا مي شود. در كل بايد گفت سينايي در اين فيلم چيز دندان گيري از هدايت ارائه نمي دهد و همه آنچه را كه مي بينيم با خواندن يك زندگينامه جمع وجور از هدايت تحصيل مي شود. شايد اگر سينايي، زمانه هدايت را با توجه به شكل مناسبات فرهنگي آن دوران به نوعي كالبدشكافي مي كرد و تأثيري كه هدايت در آن مقطع تاريخي از شرايط گرفته بود يا حتي تأثيري كه گذاشته بود را به چالش مي كشيد، اكنون با اثري پربار روبه رو بوديم كه خود سندي مي شد بر زندگي مردي كه تا به حال ابعاد بسياري از وجودش ناشناخته مانده است. يكي از موارد نسبتاً چالش برانگيزي كه در اين فيلم مطرح مي شود بحث تاثيرپذيري هدايت از سينماي اكسپرسيونيستي در تأليف بوف كور است. زمان حضور هدايت در اروپا نقطه اوج اين نوع سينما بوده و فيلم مي خواهد اين را القا كند كه هدايت، شديداً تحت تأثير اين سينما قرار داشته. در فيلم با نمايش تكه هايي از آثار مشهور اين سينما همچون اتاق كار دكتر كاليگاري، نوسفراتو و گالوم همزمان با خواندن بخش هايي از بوف كور چنين تصور مي شود كه هدايت صحنه هايي را به صورت فيلم نوشت عيناً از روي پرده به كاغذ منتقل كرده و حاصل كتابي است كه ما آن را به نام بوف كور مي شناسيم. البته اين چيزي است كه فيلم به ما مي گويد و به قولي رمزگشايي مي كند. سينايي با علم به اينكه بيان چنين مطلبي رگ گردن طرفداران سينه چاك هدايت را متورم مي كند، محقق جا افتاده فيلم را در مخالفت با اين فرضيه به نمايش مي گذارد، گرچه او نيز در آخر به نوعي مجاب مي شود، اما در عالم واقعيت، تصور نمي رود طرفداران هدايت به اين راحتي كوتاه بيايند. شايد جالب ترين نكته فيلم را بتوان بخش مربوط به زني فرانسوي به نام ترز دانست كه هدايت دوستش داشته. در اين بخش بيشتر به هدايت نزديك مي شويم، گرچه در اينجا هم به دليل كمبود اطلاعات و منابع كه بيشتر ناشي از روحيه درونگراي هدايت بوده و مطالب زيادي در اين رابطه ننوشته، چيز زيادي روشن نمي شود، اما حداقل وجه ملموس و انساني تري از هدايت را مشاهده مي كنيم. هدايتي كه عاشق بوده و 24 ماهي را كه با ترز گذرانده بهترين دوران زندگي خود عنوان كرده و به قول محققان حاضر در فيلم اين استفاده از عدد 24 را در آثارش به ياد ترز تكرار مي كرده است.
تنها تأسفي كه با ديدن فيلم حاصل مي شود نبود فيلم و تصوير متحرك از اين نويسنده بنام ايراني است كه ما را مجبور مي كند به همين عكس هاي رنگ و رو رفته سياه و سفيد قانع باشيم. گفت وگو با سايه مطمئناً موافقان و مخالفان خود را خواهد داشت و سينايي هم مي داند كه كار تازه شروع شده است. وي در جلسه مطبوعاتي فيلم با ذكر جمله از آگاهي نترسيم به نوعي دفاع پيش از حمله مخالفان فيلم را آغاز كرده است.
پراكسيمو تاجر برده در فيلم گلادياتور انسان را جز سايه ها و خاك نمي دانست. اين تعبير براي مردي كه بيش از نيم قرن است كالبدش را قبرستاني در پاريس زير سنگي هرمي شكل و سياه دربرگرفته، اما سايه اش هنوز بر ادبيات، موافقان و حتي مخالفانش سنگيني مي كند مصداق بارزي دارد.
|