عكس:هادي مختاريان
محمد باريكاني
مسئولان بلندپايه در امر مبارزه با مواد مخدر در ايران، اين كشور را خاكريز نخست جنگ با مواد مخدر مي دانند. سياست حاكم بر دستگاه هاي متولي مبارزه با اعتياد در كشور از دو دهه پيش بر مبارزه سخت با مصرف كنندگان مواد مخدر بنا شده بود كه به دليل ناموفق بودن اين سياست ها در كاهش مصرف و بازگشت مجدد معتادان به مصرف مواد مخدر، در اواخر نيمه اول دهه 70 تصميمات ديگري اتخاذ شد. سياست هاي قهري صرف و سم زدايي معتادان دستگير شده كه به شورآباد و نقاط ديگر كشور منتقل مي شدند با شروع نيمه دوم دهه 70 تغيير جهت داد و مقابله ضربتي تبديل به اقدامات پيشگيرانه شد. در همين سالها بود كه NGOهاي ضد اعتياد به وجود آمدند و مسئولان دولتي تلاش كردند با فعال ساختن تشكل هاي غير مردمي اقدامات پيشگيرانه را بر صدر فعاليت هاي خود بنشانند. اعتراضات جدي آسيب شناسان اجتماعي و آنها كه در حوزه كاهش سوءمصرف مواد مخدر انجمن هايي را راه اندازي كرده بودند تا با پذيرش وابستگان به مصرف مواد مخدر درمان آنها را عهده دار شوند، به برخوردهاي قهرآميز با معتادان و شيوه ترك خماري كه دولتمردان آن سالها پايه گذار اصلي آن بودند، نمود يافت و جنگ لفظي ميان سازمان هاي غيردولتي و مسئولان دولتي در مقوله شيوه برخورد با معتادان ادامه يافت. بحث اصلي بر سر جرم انگاري مصرف مواد مخدر يا بيماري اعتياد بود.
سردار ابويي، مقام ارشد پليس مبارزه با مواد مخدر و مسئول اقدام عملياتي عليه مصرف كنندگان مواد مخدر و قاچاقچيان اين مواد خبر از شروع طرح مجدد برخورد(جمع آوري و ساماندهي معتادان) از اول اسفندماه داده بود و از نمايندگان افكار عمومي زماني كه در جايگاه پرسشگري قرار داشتند خواست تا بر لفظ معتادان ولگرد و رها شده تأ كيد بيشتري كنند. يك روز پس از برگزاري نشست مطبوعاتي اعلام شروع طرح آزمايشي و ضربتي جمع آوري، ساماندهي و درمان معتادان كه از اول اسفند ماه كليد خورده است و قرار است با جمع آوري و انتقال آنها به شورآباد محلي كه در ادبيات جديد مقامات انتظامي از آن با نام اردوگاه شفق ياد مي شود منتقل شوند تا در دو مرحله 3 هزار معتاد در آن گنجانده شوند. مقامات نيروي انتظامي از ظرفيت يكهزار و۵۰۰ نفري اردوگاه خبر مي دهند، سردار ابويي مدير كل مركز مبارزه با مواد مخدر نيروي انتظامي در ساختمان قديمي اين مركز كه حالا كارگران آن مشغول تخريب سه طبقه بالايي آن هستند، پشت يك ميز چوبي با اونيفورم نظامي نشست تا به سؤالات نماينده اي از افكار عمومي پاسخ دهد.
مهدي ابويي در 22 بهمن سال 57 بلافاصله پس از پيروزي انقلاب وارد كميته انقلاب اسلامي شد و از سال ۶۷ مسئوليت مبارزه با مواد مخدر كميته را بر عهده گرفت. او چهار سال در كميته انقلاب اين مسئوليت را بر عهده داشت و با ادغام و شكل گرفتن نيروي انتظامي در سال،۷۰ يك سال ديگر در اين سمت ماند تا پس از آن در ستاد مبارزه با كالاي قاچاق انجام وظيفه كند. او هشت سال در ستاد فعاليت كرد و از سال 79 بار ديگر بازگشت تا مديريت اداره كل مبارزه با مواد مخدر نيروي انتظامي را عهده دار شود تا به امروز كه به سؤالات، پاسخ مي دهد.
***
بحثي كه در اين چند سال اخير بين تشكل هاي غيردولتي آسيب شناسان و كارشناسان سوءمصرف مواد مخدر با متوليان دولتي مبارزه با اعتياد جريان داشته پيرامون قانوني بوده است كه مصرف كنندگان مواد مخدر را مجرم و بيمار دانسته است. در نگاه شما به عنوان ارشد ترين مقام عملياتي پليسي در امر مبارزه با مواد مخدر و اعتياد، آيا وابستگان به مصرف مواد مخدر را بايد بيمار دانست يا مجرم تلقي كرد و اصلاً نگاه شما در طرحي كه به اجرا گذاشته ايد چگونه است؟
ملاك كار پليس در تمام كشورها بر اساس قوانين بين المللي و داخلي مقابله با عرضه مواد مخدر و قاچاق آن به داخل كشورهاست و بنا بر اين است كه همواره پليس هاي دنيا بتوانند بر توانمندي اطلاعاتي و عملياتي خود در مبارزه با مواد مخدر و برخورد با قاچاقچيان بپردازند. اين موضوع در همه كشورها مشترك است و قوانين بين الملل هم در موضوع مبارزه با قاچاق و قاچاقچيان بر اين شالوده استوار است كه همه به دنبال برخورد قوي و سخت با قاچاقچيان هستند. البته يك سري راهكارهاي اصلي و مشترك در همه پليس هاي دنيا وجود دارد و يك سري راهكارهاي فرعي كه برخاسته از روش هايي است كه هر كشور با توجه به فعاليت گروه هاي قاچاق تنظيم مي شود. در بحث مبارزه با اعتياد و كنترل آن تمام كشورها به دنبال كنترل و كاهش مصرف مواد مخدر هستند كه در اين موضوع قوانين داخلي كشورها متفاوت است.
تفاوت در قوانين يا تفاوت در نگاه به مقوله اعتياد و وابستگي به مصرف؟
ببينيد، برخي از كشورها اعتياد را جرم نمي دانند ولي برنامه هاي پيشگيرانه خوبي دارند و همين طور برنامه هاي ساماندهي و درمان قوي براي معتادان دارند، ولي در خيلي از كشورها اعتياد جرم است و اصل درمان و ساماندهي معتادان را هم در كنار اين موضوع دارند. ولي در حقيقت جرم انگاري اعتياد و معتاد در بسياري از كشورها به منظور پيشگيري از اعتياد است يعني هدفي را كه آنها دنبال مي كنند اين است كه اعتياد در كشورشان آزاد تلقي نشود و جرم باشد تا مردم به سمت اعتياد نروند. البته اين جرم انگاري همانند برخورد با جرم قاچاق مواد مخدر نيست و همين طور به معناي روانه ساختن معتاد به زندان هم نيست بلكه شيوه برخورد با همين معتادان مجرم هم بر اساس شيوه درمان و ساماندهي است. ما هم از آن دسته كشورهايي هستيم كه بر اساس قوانين موجود اعتياد را جرم مي دانيم؛ قوانيني كه تكميل شده و هدفمندند. در قانون آمده است كه اعتياد جرم است ولي آن دسته از معتاداني كه اقدام به ترك مي كنند مجرم شناخته نمي شوند و مورد تعقيب كيفري قرار نمي گيرند و به اعتقاد من اين قانون كم نظيرترين قانوني است كه تا به حال در دنيا به تصويب رسيده و در بحث اعتياد هم كامل ترين قانون است.
شما اين قانون را كامل ترين و بي نظيرترين قانون در جهان مي دانيد ولي در سال هاي اخير بيشترين مناقشه ميان گروه هاي مردمي و مسئولان دولتي مبارزه و مقابله با اعتياد همين قانون بوده است. كارشناسان، وابستگان به مواد مخدر را بيمار مي دانند در حالي كه در متن قانون بر بيمار و مجرم بودن معتادان تأكيد شده است.
اگر قرار بر اين باشد كه اعتياد در كشور جرم نباشد، يعني اينكه اعتياد آزاد است و اين نه به صلاح مملكت است و نه به صلاح جمهوري اسلامي ايران. در حقيقت هدفي كه در اين قانون مورد نظر است اقدام پيشگيرانه است يعني از يك سو اعتياد را جرم مي داند تا افراد به سمت اعتياد نروند و فكر نكنند كه مصرف مواد مخدر آزاد است پس هر وقت خواست مي تواند برود و مواد مخدر مصرف كند. جمهوري اسلامي ايران اصلاً برا اساس مباني اسلامي و ارزش هاي اسلامي خود نمي تواند بگويد كه اعتياد و مصرف مواد مخدر آزاد است. بنابر اين اعتياد را جرم مي داند و با همين جرم انگاري، مردم را از رفتن به سوي اعتياد نهي مي كند. ولي به هر حال به دلايل مختلف و مشكلات و بسترهايي كه در سطح كشور وجود دارد به ويژه اينكه اصلاً مصرف مواد مخدر در كشور يك سابقه تاريخي 300ساله دارد و اساساً بحث مصرف ترياك در كشور تبديل به يك فرهنگ شده است كه البته با تمام زحماتي كه در اين 30 سال اخير كشيده شده است، هدف مورد نظر ما در زمينه كاهش مصرف مواد مخدر تحقق پيدا نكرده است. بنابراين ما بايد در حقيقت با معضلي كه در جامعه تبديل به فرهنگ شده است مبارزه كنيم و ريشه كن ساختن چيزي كه در كشور تبديل به عرف و فرهنگ شده، بسيار سخت و زمانبر است. لذا قانون در بخش دوم خود آورده افرادي كه به دلايل مختلف به سمت اعتياد مي روند و گرفتار شده اند، بايد بروند ترك كنند. آنها به دلايل مختلف گرفتار شده اند ولي حالا ديگر بايد بروند به سمت ترك و قانون ما مي گويد افرادي كه به سمت ترك مي آيند ديگر مجرم نيستند تا آنها را تشويق به ترك مواد مخدر كند و در آنها انگيزه ترك مواد مخدر را به وجود بياورد.
در نگاه شما وابستگان به مواد مخدر چند دسته هستند؟
دو دسته. افرادي كه براي ترك مي روند و اينها مجرم نيستند و در مقابل برخورد مأموران نيروي انتظامي گناهي ندارند و دسته دوم افرادي هستند كه نمي روند براي ترك. خب، با اينها چه برخوردي مي شود داشت؟ يك روش اين است كه فكري به حال اينها كنيم. نمي شود كه چون معتاد شده اند و ترك هم نمي كنند بگوييم آنها راه شان را ادامه دهند، چون ادامه دادن مصرف مواد مخدر از سوي آنها يعني اينكه تقاضاي مواد مخدر در كشور وجود دارد و مواد بايد وارد كشور شود كه خودش ترويج قاچاق و تأييد اعتياد است.
در رويكردي كه مقامات ارشد مقابله با مواد مخدر ايران به مقوله مقابله و كاهش تقاضا دارند تا چه ميزان بر كشورهايي كه در اين خصوص موفق عمل كرده اند توجه شده و آيا شما در اداره كل مبارزه با مواد مخدر در طرح هايي كه پيشنهاد مي دهيد يا به اجرا درمي آوريد، نگاهي به طرح هاي بين المللي يا كشورهاي موفق داشته ايد؟
در سال هاي پس از پيروزي انقلاب به ويژه از سال 67 كه ستاد مبارزه با مواد مخدر تشكيل شد، رويكرد قانون و تصميمات ستاد در تنظيم سياست هاي برخوردي در موضوع قاچاق و قاچاقچيان يكنواخت بوده است و نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران هم بالاتر از ظرفيت و توان خود در موضوع مبارزه با مواد مخدر عمل كرده و بالاترين موفقيت را در ميان پليس هاي دنيا داشته است. در حقيقت مهار مقوله اعتياد با اين رويكرد كه گسترش بي رويه در كشور نداشته باشد، در طول سال هاي پس از انقلاب و در كنار بحران افغانستان صرفاً مديون تلاش نيروي انتظامي و شهيداني است كه اين نيرو براي مبارزه با مواد مخدر داده است. بنابراين سياست هاي ما در اين بخش ثابت بوده ولي آنچه را كه ما به آن اشكال اساسي داريم اين است كه اقدام مناسب و جدي در بحث ساماندهي و درمان معتادان در كشور صورت نگرفته كه اين امر هم اصلاً بر عهده پليس نبوده است بلكه ساماندهي و درمان معتادان به عهده دستگاه هايي است كه مسئوليت اين كار بر عهده آنها گذاشته شده است.
سردار ابويي، ايراد اساسي آسيب شناسان و NGO ها بر برخورد چكشي با مصرف كنندگان مواد مخدر است و اگرچه اقدامات ضربتي صورت گرفته مثل دستگيري گسترده و ضربتي و انتقال وابستگان به مصرف مواد مخدر به زندان در اواخر دهه۶۰ تا نيمه دهه۷۰ آزمايش خود را پس داده است، آنها معتقدند كه شكست برخوردهاي چكشي در مقوله برخورد با مصرف كنندگان مواد مخدر محرز شده است. پاسخ شما چيست؟
به هيچ وجه. اساساً اين گونه نبوده كه در كشور در يك مقطعي برخورد چكشي صورت گرفته است. اصلاً برخورد چكشي در كشور معنا ندارد. پليس با معتاداني برخورد كرده كه اقدام به ترك نكرده اند و به صورت علني در ميادين و خيابان ها حضور يافته و تظاهر به تهيه و مصرف مواد مخدر كرده اند. پليس در خيابان معتاد تابلو يا آشكار را مي بيند كه قطعاً به دنبال جرم سرقت و تهيه مواد مخدر است تا جايي برود و مواد را مصرف كند. پس در برخورد ما با اين دسته از معتادان تغيير رويه اي ايجاد نشده است و ما به عنوان پليس همواره بر اساس قانون معتاداني را كه ترك نكرده اند و در سطح خيابان ظاهر شده اند را جمع آوري كرده ايم و اين مسائلي كه مطرح مي شود كاملاً بي اساس و از نگاه ما مردود است. اينكه بگوييم در يك مقطع برخورد چكشي داشته ايم و در مقطعي ديگر سياست انقباضي را در پيش گرفته ايم، در سطح عمليات پليسي بي معناست. اگرچه در بخش دستگيري و جمع آوري معتاداني كه اقدام به ترك نمي كنند نيز فراز و نشيبي داشته ايم.
شما به عنوان مسئول اداره مبارزه با مواد مخدر نيروي انتظامي پيش از اين سالها چه اقدامات اساسي براي ساماندهي معتادان داشته ايد كه حالا اعتراض مي كنيد به كم كاري سازمان هاي ديگر؟
اواخر سال 75 تلاش و برنامه ريزي جدي براي ايجاد مراكز نگهداري و درمان معتادان صورت گرفت ولي متأسفانه در سالهاي بعد اين مراكز تعطيل شد و بخشي از معتادان دستگير شده روانه زندان شدند كه كار بسيار نادرستي بود. چون مشكلات عديده اي را هم براي سازمان زندان ها و هم افراد معتاد ايجاد كرد. آن زماني كه ما اردوگاه نگهداري معتادان را با سرمايه هنگفتي ايجاد كرديم متأسفانه هيچ استفاده اي از اين اقدام صورت نگرفت يا معتاداني را كه به اين مراكز منتقل مي كردند هيچ برنامه درماني مشخص و مؤثري براي آنها وجود نداشت. ولي اقدام اخيري كه در رابطه با ساماندهي و درمان معتادان انجام مي دهيم ادامه همان اقدامي است كه شش سال پيش صورت گرفت؛ يعني برخورد با معتاداني كه اقدام به ترك نمي كنند و در سطح شهر تظاهر مي كنند و دست به جرايم ديگر مي زنند. طرح اخير ما بر اين است كه به برنامه تنظيم شده شدت بيشتري بدهيم كه البته تازه شدت هم معنا پيدا نمي كند.
در طول سال هاي گذشته 95 درصد از معتادان دستگير شده همان روز آزاد مي شدند چون زندان ها جا نداشتند و جاي ديگري هم براي نگهداري آنها نبود و پليس تنها كاري كه مي كرد دور خودش مي چرخيد يعني معتادان را جمع آوري مي كرد و آنها دوباره آزاد مي شدند. تنها تفاوتي كه داشت اين بود كه يك مقدار سطح شهر كنترل مي شد تا اعتياد گسترش پيدا نكند.
كمبود جدي كه در اين سالها احساس مي شد در چه موضوعاتي است؟
دستگاه هاي متولي درمان و ساماندهي در اين سالها مي بايست دو كار اساسي را انجام مي دادند؛ يكي ايجاد ظرفيت درماني براي معتاداني كه از سوي پليس دستگير مي شدند و دوم ايجاد ظرفيت نگهداري براي معتاداني كه اقدام به ترك نمي كنند و پليس اينها را دستگير مي كند كه در هر دو اين موارد، نقص اساسي داريم. نه ظرفيت پاسخگويي به معتاداني كه اقدام به ترك مي كنند از سوي دستگاه هاي ذي ربط فراهم شده است و نه از امكانات و مراكزي كه با بودجه ستاد مبارزه با مواد مخدر در اكثر شهرهاي كشور ايجاد شد، استفاده مناسب صورت گرفت.
آن طور كه شما مي گوييد هيچ يك از ظرفيت هاي مناسب ايجاد نشده است. حالا سؤال من اين است كه فكر مي كنيد برخوردهاي قهري با مصرف كنندگان مواد مخدر پاسخگو است؟
ما اصلاً برخورد قهري نداريم.
اينكه وابستگان به مصرف مواد مخدر به عنوان يك مجرم در جامعه نگريسته شوند، اينكه مهر دستگيري و انتقال به اردوگاه بر پيشاني اشان بنشيند؟
اينها اصلاً برخورد قهري نيست و اصلاً بايد اين طور باشد. افرادي كه اين حرف ها را مي زنند يا درك واقعي از جامعه و دغدغه ذهني و رواني مردم ندارند و يا به طور عمدي يا سهوي به دنبال ترويج اعتيادند. چون اگر قرار باشد در كشور مصرف مواد مخدر آزاد شود آن وقت خواهيد ديد كه چند درصد اين مردم معتاد خواهند شد. بنابراين برخورد قهري نيست بلكه يك اصول و نگرش است. اصلاً يك سياست است. تنها ما نيستيم كه اين روش را در پيش گرفته ايم. در خيلي از كشورهاي دنيا هم الان همين گونه است. بله، در كشورهاي غربي خيلي چيزها جرم محسوب نمي شود. آنها شراب خواري را جرم نمي دانند و خيلي چيزهاي ديگر را كه در اسلام جرم است، آنها جرم تلقي نمي كنند. در صورتي كه بر اساس فتواي اكثر مراجع در ايران مصرف مواد مخدر حرام است. يعني جرم است و قانون هم بايد اينها را جرم تلقي كند. چون ارزش هاي ديني ما اين طور حكم مي كند. ولي در نحوه برخورد با معتاد بله، ما هم اين عقيده را نداريم و البته از ابتدا هم مخالف بوديم كه جاي معتاد در زندان باشد و معتقد بوديم كه جريمه و شلاق هم بر او تأثير ندارد. البته معتاداني كه ترك نمي كنند و دستگير مي شوند بايد به مراكز نگهداري بروند تا درمان شوند و اينها بايستي كه آنجا با يك رويه سخت نگهداري شوند نه اينكه تنبيه شوند، بلكه از نظر تحركات بدني برنامه هاي فشرده اي داشته باشند كه در افزايش اراده براي ترك تأثيرگذار باشد.
بنابر اين با طرح جديدتان مي خواهيد يك سم زدايي گسترده در سطح وسيع تر انجام دهيد تا درمان كامل؟
هم بحث سم زدايي و هم بازتواني جسمي درش هست و البته اين طور نيست كه شما مي گوييد. چون در همين طرح مركز سم زدايي، بازتواني و آوردن مشاور انجام مي شود تا از لحاظ روحي و رواني نيز با معتادان كار شود. البته اين طرح آزمايشي است كه پس از تكميل هر دو مرحله ارزيابي مي شود.
چه اندازه به موفقيت طرح جديدتان خوشبين هستيد؟
اگر همه بخش ها همكاري كنند و مراحل بازتواني جسمي و روحي خوب صورت بگيرد، طرح را بسيار موفقيت آميز مي دانم؛ البته بايد مسائل تكميلي هم كنار طرح باشد. فرهنگ سازي، كاريابي و اشتغال مسائلي هستند كه در ترك كامل معتاد بسيار مؤثرند و اينكه جامعه فردي را كه اعتياد خود را كنار گذاشته است بپذيرد.اين را هم مي گويم كه تاكنون در دنيا هيچ اقدام درماني نيامده است كه بگويد پس از ترك صد در صد، امكان بازگشت مجدد به مصرف وجود ندارد و تازه موفق ترين ترك ها بين 25 تا 30 درصد هستند و 70 درصد معتادان بازگشت مجدد دارند و دوباره به چرخه مصرف وارد مي شوند كه در مراحل بعدي بايد به ترك اقدام كنند.
نگاه شما به NGO ها چگونه است و اينكه تا چه حد به توانNGO ها و كمك آنها معتقد هستيد؟
در سال هاي اخير از NGO ها حمايت كرده ايم و ديدگاه ما تقويت و تشويق آنها در كنار يك نظارت نسبي است و بيشترين كمك را به NGO ها در سال هاي اخير صورت داده ايم، ما اصلاً با آنها برنامه جداگانه اي داريم البته نه در طرح جديدمان. به NGO ها كمك مي كنيم تا جمعيت بيشتري از معتادان را تحت درمان و پذيرش قرار دهند. حتي برنامه اي داريم كه معتادان دستگير شده را كه آمادگي خود را براي ترك اعلام مي كنند، وضعيت خانواده شان طوري است كه قابل معرفي به NGOها است. آنها را در اختيار اين گروه ها قرار دهيم تا تحت درمان و كنترل قرار بگيرند.
دستگير شدگان در طرح جديد آيا به مراجع كيفري هم ارجاع مي شوند؟
خير، ولي دستگيري آنها تنها يك سابقه است تا اگر ترك نكنند به عنوان يك سابقه منفي برايشان لحاظ شود.
تخمين مي زنيد چه ميزان معتاد در كشور وجود دارد و آيا آماري از ميزان كاروان هاي قاچاق مواد مخدر در كشور داريد؟
در بحث مقابله با گروه هاي قاچاق در شرق كشور، نيروي انتظامي سه هدف را دنبال مي كرد. نخست اقداماتي بود كه بر كاهش حجم فشار بر مرزها مؤثر بودند و ديگر كاهش توان و استعداد گروه هاي قاچاق در شرق كشور و بالا بردن هزينه قاچاق براي قاچاقچيان و سوم كنترل فراواني مواد مخدر در داخل كشور. در برنامه پنج ساله اول كه از سال 80 تا 84 انجام شد، توانستيم به اهداف برنامه برسيم تا جايي كه در سال هاي اخير شاهد تغيير مسير ترانزيت مواد مخدر از افغانستان به نقاط ديگر هستيم. به طور ميانگين 20 درصد از حجم فشار ورود مواد مخدر به داخل كشور كاسته شد و به ساير مسيرها منتقل گرديد. با افزايش كشف مواد مخدر و جمع آوري مواد وارد شده 30 درصد فراواني اين مواد را كنترل كرديم و حداقل 50 درصد از امكانات و توانايي گروه هاي مسلح در شرق كشور كاسته ايم.
ارشدترين مقام پليس در امر مقابله با مواد مخدر، آيا برآوردي از چرخه اقتصادي و سرمايه مافيايي مواد مخدر دارد؟
اجازه بدهيد وقت ديگري جواب اين سؤال را بدهم چون در حال حاضر روي اين موضوع كار مي شود .