چهارشنبه ۳ اسفند ۱۳۸۴ - - ۳۹۲۸
تغيير دوران
اسكار امسال متفاوت با سال هاي گذشته است و گويا دوران برتري فيلم هاي مستقل و كم هزينه فرا رسيده، اين حاصل نظرات آنهايي است كه در گزارش نيويورك تايمز از اسكار امسال گفته اند
001860.jpg
نمايي از فيلم مونيخ ساخته تازه استيون اسپيلبرگ؛ فيلمي كه به حوادث المپيك 1972 مونيخ مي پردازد و خشم محافل تندروي يهودي را برانگيخته است
شارون واكسمن‎/ ترجمه:ماهور نبوي نژاد
امسال در ميان شگفتي اهالي هاليوود و پيگيران جريان سينما در سراسر جهان، نامزدهاي اسكار۲۰۰۶ از ميان فيلم هاي كم هزينه با موضوعات عميق سياسي و اجتماعي انتخاب شده اند. اين فيلم ها عمدتاً به موضوعاتي مثل سوءاستفاده قدرت هاي دولتي از جايگاهي كه دارند، نژادپرستي، تعصب هاي قومي و انتقام جويي در خاورميانه و روابط اجتماعي جهان امروز مي پردازند.
آنگ لي، كارگردان فيلم كوهستان بروك بك كه فيلمش نامزد 8 اسكار از جمله بهترين فيلم و بهترين كارگرداني است، درباره فيلم هاي راه يافته به جمع نامزدهاي اسكار مي گويد: فكر مي كنم امسال فيلم هاي كم هزينه توجه همه را به سوي خودشان جلب كردند چون به مسائل پيچيده و مبهم پرداخته اند. اين فيلم ها مسائل روزمره را مطرح مي كنند، درباره اين مسائل سؤال مي كنند ولي راه حل واقعي ارائه نمي دهند. اين وضعيت امسال فيلم هاي راه يافته به اسكار است. كوهستان بروك بك داستان رابطه ميان دو گله دار طي چند دهه است.
علاوه بر فيلم عاشقانه آنگ لي ، 2فيلم ديگر نيز نامزد دريافت اسكار بهترين فيلم هستند كه بعد از فيلم كوهستان بروك بك بيشترين تعداد نامزدي را دارند: شب بخير و موفق باشي به كارگرداني، نويسندگي و بازي جرج كلوني درباره درگيري هاي يك خبرنگار به نام ادوارد مورو با سناتور جوزف مك كارتي و تصادف كه روابط نژادپرستانه و سلطه جويانه را در لس آنجلس امروز نشان مي دهد و نويسنده و كارگردانش پل هگيس است.
فيلم بعدي نامزد در بخش بهترين فيلم ساخته تازه استيون اسپيلبرگ، كارگردان شناخته شده هاليوود است؛ فيلم مونيخ به كشته شدن ورزشكاران اسرائيلي در المپيك 1972 مونيخ مي پردازد.
فيلم كاپوتي نيز نامزد اسكار بهترين فيلم است كه رابطه ترومن كاپوتي را با 2 قاتل به تصوير مي كشد. اين روابط موضوع رمان تازه كاپوتي به نام در خون سرد است. از ميان فيلم هايي كه به عنوان نامزدهاي دريافت اسكار بهترين فيلم معرفي شدند تنها فيلم اسپيلبرگ با صرف 68ميليون دلار از فيلم هاي پرهزينه بوده. اسپيلبرگ در مصاحبه اي درباره اين مسأله گفته كه هزينه ساخت 4 فيلمي كه همراه با فيلم او نامزد اسكار هستند تنها براي ساخت يكي از فيلم هاي او كافي است. اسپيلبرگ همچنين اعتقاد دارد كه ساخته اش شايسته دريافت اين جايزه است و نظر داوران تا همين جا منصفانه و درست بوده در حالي كه بعضي با استفاده از فيلم مونيخ مي گويند: اين فيلم رفتار مهاجمان فلسطيني را اخلاقي و درست نشان مي دهد. چيزي كه از اسپيلبرگ به عنوان يك يهودي بعيد است. اسپيلبرگ در پاسخ اين انتقاد را رد مي كند و مي گويد: كساني كه اين فيلم را تنها نمايشگر خشونت مي دانند و در ارزش گذاري فيلم را به رفتارهاي غيراخلاقي متهم مي كنند، عجولانه درباره اين فيلم قضاوت كرده اند. فيلم مونيخ حتي به ارزش هاي اخلاقي هم نزديك نمي شود. آنچه آنها از فيلم من نفهميده اند اين است كه فيلم تأثيري را كه اين شرايط بر مردم و آدم هاي درگير ماجرا مي گذارد بررسي مي كند و در واقع يك درس شخصيت شناسي است.
امسال آكادمي  علوم و هنرهاي سينمايي با انتخاب فيلم هاي كم هزينه و پرمحتوا به عنوان نامزدهاي اصلي برخلاف جريان عمومي انتخاب و سنت هاي جاافتاده سال هاي گذشته عمل كرده است.
ديگر فيلم هاي مطرح اين دوره اسكار عبارتند از: راهت رو  برو كه جايزه گلدن گلاب بهترين فيلم موزيكال را دريافت كرد و درباره خواننده افسانه اي يعني جاني كش است. خاكسترنشين كه برگرفته از زندگي يك بوكسور است و ران هاوارد، كارگردان اسكاري هاليوود آن را كارگرداني كرده. كينگ كونگ فيلمي حماسي به كارگرداني پيترجكسون و خاطرات يك گيشا كه راز و رمزهاي طبقه اي از مردم ژاپن را به تصوير مي كشد و راب مارشال با اسكار فيلم اولش شيكاگو آن را كارگرداني كرده است. البته اين فرض را مي توان در نظر گرفت كه نامزدهاي اين دوره اسكار نه فقط نظر داوران آكادمي بلكه رأي و ديدگاه عامه مردم را كه گرايش به موضوعات عميق پيدا كرده اند نشان مي دهد.
ترنس هووارد، نامزد دريافت جايزه اسكار بهترين بازيگر مرد براي فيلم عقل و احساس مي گويد: تمام فيلم هاي معرفي شده فيلم هايي پر محتوا با موضوعات عميق هستند. اين فيلم ها سؤالات مهم و بنياديني را كه هميشه به گونه اي پذيرفته شده اند مطرح مي كنند.
برنت ميلر، كارگردان فيلم كاپوتي معتقد است كه چون اين فيلم ها، فيلم هاي كم هزينه اي هستند به روش ديگري با مخاطبان خود ارتباط برقرار مي كنند. او مي گويد: كاپوتي از آن فيلم هايي است كه آرام آرام حرفي را در گوش شما زمزمه مي كند و بر بيننده اش تأثير مي گذارد.
كلوني، هنرپيشه اي كه در دو فيلم از پنج فيلم مجموعه بتمن نقش بتمن را برعهده داشت، امسال در سه بخش نامزد اسكار است: بهترين كارگرداني و بهترين فيلمنامه براي شب بخير و موفق باشي و بهترين هنرپيشه مكمل مرد براي فيلم سيريانا . كلوني مي گويد: شب بخير... را ساختم چون از طرفي مورو يكي از اسطوره هاي زندگي من است و از طرف ديگر از ركود و سستي روزنامه نگاري دنياي امروز خسته شده ام.
ويانا اسانا نيز همراه با بري مك كارتي براي نگارش فيلمنامه فيلم كوهستان بروك بك نامزد دريافت اسكار است. او اين فيلمنامه را براساس داستان كوتاهي از آن پرولكس نوشته و معتقد است اين فيلم گرايشات عمومي در سطح جامعه را عوض مي كند و ديدگاه تازه اي را درباره عشق طرح مي كند. اسانا مي گويد: يكي از نقش هاي هنر ايجاد زمينه بحث و گفت وگو است. سينما مانند پنجره يا آينه است. شما از دريچه يك پنجره به زندگي هايي نگاه مي كنيد كه شايد فرصت تجربه آنها را پيدا نكنيد اما وقتي شما احساس تنهايي مي  كنيد سينما مانند يك آينه است، شما در يك لحظه همه چيز هستيد و حتي مي توانيد به جست وجوي عشق برويد.
فيليپ سيمور هافمن، هيث لجر، جواكين فونيكس و ديويد استراتارين به ترتيب براي بازي در فيلم هاي كاپوتي ، كوهستان بروك بك ، راهت رو  برو و شب بخير و موفق باشي نامزد دريافت اسكار بهترين بازيگر نقش اول مرد هستند.
اما نامزدهاي اسكار بهترين بازيگر نقش اول زن، جودي دش براي بازي در فيلم خانم هندرسون حاضر مي شود ، فليسيتي هافمن براي بازي در فيلم ترانسمريكا ، چارليزترون براي بازي در فيلم انگلستان شمالي و ريس ويتريسپون بازيگر فيلم راهت رو برو . فليسيتي هافمن درباره نقشش مي گويد: در تمام مدت ساخت فيلم وحشت زده در صحنه ها حاضر مي شدم و هيچ وقت مطمئن نبودم كه نقشم را درست بازي مي كنم.
فيلم خاطرات يك گيشا نيز در كنار فيلم هاي تصادف و شب بخير... نامزد دريافت 6 اسكار است كه بيشتر اين نامزدي ها در بخش هاي فني هستند. كلوني كه براي اولين بار نامزد دريافت اسكار در سه رشته مختلف شده از اين بابت بسيار هيجان زده و خوشحال است: اينكه تا به حال نامزد دريافت جايزه نشده بودم هميشه ناراحتم مي كرد ولي حالا فكر مي كنم شايد قرار بوده كه من به اين شكل و با دو فيلم مهم كارنامه ام مقتدرانه در صف نامزدهاي اين سه رشته قرار بگيرم.

كاراكتر
كليد زدن علي سنتوري
داريوش مهرجويي
سرانجام بيستمين ساخته اش را كليد زد. علي سنتوري كه پيش توليدي طولاني را پشت سر گذاشت در حالي چند روز پيش مقابل دوربين رفت كه بخش هاي ويدئويي اش مدتي پيش تصويربرداري شده بود. نزديك به يك سال سئوال بسياري از دوستداران سينما اين بود كه بالاخره علي سنتوري چه كسي خواهد بود؟ از امين حيايي گرفته تا پارسا پيروزفر و پولاد كيميايي و حتي محمد سلوكي؛ كه گزينه جدي تري به نظر مي رسيد. در نهايت اين بهرام رادان بود كه براي بازي در نقش علي سنتوري انتخاب شد. به سنت مهرجويي جلسات دورخواني فيلمنامه و تمرين براي ايفاي بهتر نقش برگزار شد و حتي رادان مدتي هم به تمرين سنتور پرداخت. گل شيفته فراهاني هم پس از تجربه موفق درخت گلابي بار ديگر در فيلمي از مهرجويي ايفاي نقش مي كند. پس از كمدي مهمان مامان ، مهرجويي اين بار ملودرامي تلخ درباره اعتياد را دستمايه قرار داده است. علي سنتوري به سياق اين سال ها، قرار است باز هم تصويري تازه از مهرجويي را به نمايش بگذارد. علي سنتوري گويا شباهتي به كارهاي قبلي سازنده اش ندارد. درست مثل بماني و مهمان مامان . هر چند اين بار هم قطعاً مهر و امضاي تأليفي استاد را مي شود در لابه لاي نماهاي فيلم تشخيص داد. مهر و امضاي كارگردان كهنه كاري كه نامش به عنوان يكي از آغازگران سينماي جدي متفكرانه اين سرزمين، ثبت شده است.

از صبح تا شب
حميدرضا پورنصيري
چند روز پيش مدير روابط عمومي شبكه تهران در يكي از برنامه هاي زنده اين شبكه از طريق تلفن داشت توضيح مي داد كه اين شبكه چند وقتي  است كه خيلي به مخاطبان احترام مي گذارد و سعي مي كند بيشتر نظرات آنها را تأمين كند.
براي نمونه هم مثال آورد كه سايت شبكه تهران در اينترنت راه افتاده و تماشاگران مي توانند از طريق اين سايت هم از جدول برنامه ها مطلع شوند و هم نظرات خودشان را ارسال كنند و هم اينكه از صفحات ويژه برنامه ها و سريال هاي مختلف ديدن كنند.
به عنوان حسن ختام صحبت هايش هم گفت كه دختر 8 ساله اش هم به راحتي مي تواند آدرس سايت را تايپ كند و وارد آن شود.
راستش را بخواهيد اينكه يك دختر هشت ساله بتواند بدون كمك والدينش وارد سايت يك شبكه تلويزيوني شود اتفاق مهمي هست اما مهم تر اين  است كه بدانيم وقتي اين كودك هشت ساله يا مرد 60 ساله وارد اين سايت شد، آيا به اهدافش مي رسد؟ يعني مي تواند با استفاده از آن نيازهاي خودش را برطرف كند و مثلا بداند دو روز ديگر در فلان ساعت چه فيلم سينمايي پخش خواهد شد؟ يا اگر از فيلم و سريالي خوشش آمد اطلاعاتي درباره گروه سازنده آن پيدا كند؟
در اين مدت 5-4 ماهه كه اين ستون را مي نويسم به تناوب به سايت هاي شبكه هاي مختلف تلويزيون سر زده ام و راستش بايد اعتراف كنم كه هيچ يك از اطلاعات مورد نيازم را از طريق اين سايت ها كسب نكرده ام. چون اين سايت ها بدون توجه به كوچكترين استانداردي در زمينه طراحي وب (چه به لحاظ بصري و چه ديتاي موجود در آن) ايجاد شده اند و گويا تنها كاركردشان اين  است كه آدرس شان به عنوان زيرنويس در شبكه ها نمايش داده شود. مثلا اگر به سايت همين شبكه تهران كه بحث با آن شروع شد مراجعه كنيد مي بينيد كه هنوز تبليغ مجموعه 101 راه براي ذله كردن پدر و مادرها روي صفحه اش وجود دارد در حالي كه اين مجموعه اگر اشتباه نكنم، 3-4 ماه پيش به اتمام رسيد.
حالا كه حسابي بحثمان در شبكه تهران گير كرده بد نيست بگويم كه امشب از اين شبكه مي توانيد يك فيلم هندي با عنوان نافرمان را تماشا كنيد كه گويا محصول سال 2000 باليوود است. داستانش هم كه حتما مي دانيد درباره خواهرها و برادرهايي  است كه سال ها از هم دور مانده اند و ناگهان به لطف فيلمنامه نويس و كارگردان يكديگر را ملاقات مي كنند.
اين فيلم در ساعت 22 پخش خواهد شد در حالي كه همزمان با آن از شبكه 4 تله تئاتري با عنوان آخرين مرواريد نمايش داده خواهد شد. از نام سازندگان اين تله تئاتر خبري منتشر نشده اما در اين چند ماهه اين قدر به اين تله تئاترهاي يك قسمتي بدبين شده ام كه بعيد مي دانم لقمه دندان گيري در ميان شان يافت شود.
مجموعه غريب آشنا كه بدون شك كيفيت مورد نظر مدير گروه فيلم و سريال شبكه 3 را تأمين كرده (رجوع كنيد به صحبت هاي ايشان درباره شب هاي برره ) امشب در ساعت 21 از اين شبكه پخش خواهد شد.
مجموعه لبه تاريكي هم مانند هفته هاي گذشته در ساعت 21:30 از شبكه 2 به روي آنتن خواهد رفت و اگر دل تان براي ديدن يك مجموعه پليسي تنگ شده مي توانيد تا ساعت 1:15 بامداد صبر كنيد و از شبكه اول پليس گروه امداد را تماشا كنيد. همين شبكه در ساعت 22 سريال روح مهربان را هم براي طرفداران ملودرام هاي ايراني پخش خواهد كرد.

مرور جشنواره۲۴
قتل عام عاشق ها
امروز جايي در دور دست(خسرو معصومي)
علي اناري
داستان جايي در دور دست مانند فيلم قبلي كارگردان در جنگلهاي بكر و پوشيده از برف مازندران مي گذرد. تصويري كه معصومي از فصل زمستان در اين فيلم ارائه مي كند بسيار ديدني و در عين حال سهمگين است. ديدن درختان سر به فلك كشيده كه بار سنگين برف را تحمل مي كنند و هر از چند گاهي صداي چندش آور اره برقي آرامش خواب زمستاني شان را بر هم مي زند براي كساني كه زندگي شهري را تجربه مي كنند حس و حال خاصي را به همراه دارد. گرچه خود كارگردان تيتر مضمون عاشقانه را در معرفي دو كار اخيرش بيشتر به كار برده است.
جلال شاگرد محضردار ساده در يك نگاه عاشق نيالا دختر سركش گته آقا اشرفي يكي از ملاكين و قاچاقچيان چوب منطقه مي شود. جلال براي اثبات شايستگي اش بايد با نوچه هاي گته آقا در قاچاق چوب همكاري كند اما در حادثه اي يكي از قاچاقچي ها مأمور جنگلباني را مي كشد و جلال به درخواست گته آقا مسئوليت قتل را به عهده مي گيرد اما در آخر با مساعدت معلم روستا به همراه نيالا به جايي در دور دست مي گريزند.اين پايان داستان است و نماي پاياني دو دلداده كه در نمايي اكستريم لانگ شات مانند دو نقطه سياه در زمينه اي سفيد از برف مي روند. اين هپي اند نسبي بر خلاف پايان بسيار تلخ فيلم قبلي كارگردان است و ظاهراً معصومي به جبران تلخي رسم عاشق كشي اين پايان را براي جايي در دور دست برگزيده. اين پايان با توجه به روندي كه اين حس را مي رساند عدم توجه به جزييات و حواشي باشد .در رسم عاشق كشي رابطه تك تك اعضاي خانواده سالار با داستان تعريف شده بود و هر كدام ماجراي خود را داشتند و حتي ديگر عوامل پيش برنده ماجرا مانند عشق لطيف به دختر خانواده يا دشمني فرج با سالار جزيياتي بودند كه داستان را از يكنواخت شدن نجات مي دادند اما در جايي در دور دست تنها قصه جلال و نيالا را داريم و بس. جلال براي رسيدن به نيالا تنها يك مشكل دارد و آن گته آقا پدر سخت گير دختر است كه در قاچاق چوب هم دست دارد و در اولين برخورد با جلال با او و دارودسته اش ابعادي هر چند ناچيز از شخصيت پدرخوانده وارش برايمان آشكار مي شود. صحنه هاي خزينه حمام كه گته آقا و نوچه هاي گردن كلفت اش همانند كوسه ها جلال را محاصره كرده اند بسيار خوب اين حس را منتقل مي كند و بي پناهي جلال و تفاوت او با آدم هاي اطرافش را عيان مي سازد و در همين صحنه است كه تماشاگر درمي يابد جلال گرچه مي خواهد جربزه اش را به پدر معشوقش نشان دهد اما قطعاً توانايي پاسخگويي به انتظارات گته آقا را ندارد. معصومي بارها علاقه خود را به مقوله سينماي ملي و بومي ابراز كرده و پرداختن به اين موضوع را با اين قيد كه حوصله تماشاگر را سر ببرد از اهم مشغوليات فكري خود دانسته و حالا نقطه اي را كه به قول خودش بهتر مي شناسد پيدا كرده است. اما داستان ها محدودند و اتكا به يك موضوع خاص قدرت عمل و مانور روي قصه را اگر قرار باشد تمي تكراري در هر فيلم دستمايه كار شود محدود مي كند. به همين دليل است كه خود معصومي نيز فيلم اخيرش را خالي از اشكالات فيلمنامه اي نمي داند و البته در اين رابطه بيشتر تقصير را متوجه بازيگران دانسته كه در مواقعي نتوانسته اند حس لازم را درآورند و معصومي به همراه تدوينگرش حسندوست مجبور شده اند بازي آنها را دربياورند و شايد دقيقاً به همين دليل است كه ما به عنوان تماشاگر دليل كمك رسول داماد گته آقا را به جلال نمي فهميم يا درك نمي كنيم كه مأمور نيروي انتظامي به چه دليل يك متهم به قتل را در مدرسه اي به امان خدا رها مي كند و مي رود. همچنين بعد از سقوط درختي كه جلال روي آن مخفي شده چگونگي فرار او از دست قاچاقچيان براي ما نامكشوف مي ماند. با همه اين صحبت ها بي انصافي نيست اگر بگوييم نتيجه كار از بسياري آثار به نمايش درآمده در جشنواره بيست و چهارم حتي با توجه به اشكالاتش بهتر و قابل قبول تر شده است و تلاش كارگردان در به تصوير كشيدن شرايط سخت زندگي در نقطه اي بكر از اين سرزمين با ته مزه عشق بين دو جوان به ثمر نشسته است. جايي در دور دست در ادامه رسم عاشق كشي ساخته شد. اما اگر معصومي همان طور كه خودش در كنفرانس مطبوعاتي بعد از نمايش فيلم اعلام كرد خود را مقيد به سه گانه سازي نداند و اين قضيه را تا ده گانه ادامه دهد ما بايد تا سالها شاهد كشته شدن عاشق هايي همچون لطيف رسم عاشق كشي و جنگلبان بخت  برگشته جايي در دور دست باشيم و اين قتل عام ظاهراً تمامي ندارد.

خبرسازان
ايرانشهر
جهانشهر
درمانگاه
عكاس خانه
شهر آرا
|  ايرانشهر  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  درمانگاه  |  عكاس خانه  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |