شنبه ۶ اسفند ۱۳۸۴ - - ۳۹۳۰
۲۸ دانشجو در 4 ماه گذشته خودكشي كردند
فرار از زندگي
001965.jpg
بنيامين صدر
سركلاس ادبيات نشسته بود كه استاد گفت: خودكشي كار آدم هاي بزرگ است و زندگي كردن كار آدم هاي بزرگتر و اميد به آخر شاهنامه خود فكر مي كرد كه قرار بود با فرار به سوي مرگ پايان خوشي نداشته باشد.
- هر 2 ساعت يك نفر در ايران خودكشي مي كند.
- مصرف مواد مخدر به ويژه قرص هاي روانگردان در بين دانشجويان غيربومي افزايش يافته است.
- سن اقدام به خودكشي مردان در ايران بين 20 تا 25 سال و در زنان بين 16 تا 20 سال است.
- از هر يكصد تهديد به خودكشي دانشجويان 2 تا 4 مورد تبديل به واقعيت مي شود.
- ميزان خودكشي دانشجويان دختر سه برابر مردان است.
و آخرين خبر اين كه 28 دانشجو در چهار ماه گذشته، خودكشي كرده اند.
هر خبر نيشتري است بر پيكر ما كه بدانيم و فراموش نكنيم. چشم بستن بر واقعيت آسان است؛ آيا مي دانيم و شب آسوده سر بر بالين مي گذاريم؟!
***
گرچه خودكشي در نگاه نخست يك ناهنجاري رواني به نظر مي رسد، اما يك ناهنجاري اجتماعي است، چون فردي كه خودكشي مي كند، مرگ را بهتر از زندگي مي داند. در حالي كه عامه مردم تصوري خلاف آن دارند و براي گريز از مشكلات و وضع موجود مقاومت و اميد به فردا را بيشتر از خودكشي انتخاب مي كنند.
اما خودكشي در بين جوانان ايراني چرا امروز به عنوان يكي از حادترين آسيب هاي اجتماعي مطرح است؟ جواني دوره بروز استعدادها و توانايي هاست و جوان مدام در پي فرصتي است تا اين استعدادها را بروز دهد و به نحوي خود را در بين اطرافيان و اجتماع مطرح كند. اما محدوديت ها و موانع موجود به خصوص در جوامع سنتي و توسعه نيافته موجب سرخوردگي جوانان به ويژه جواناني كه از سطح آگاهي هاي بيشتري برخوردارند مي شود.
اغلب دانشجويان در جوامع توسعه نيافته از اين رنج مي برند كه چرا اطرافيان و جامعه احساسات آنان را درك نمي كنند و هنگامي كه در چنين شرايطي تصميم به خودكشي مي گيرند، اغلب اميد به زندگي و اصلاح وضع موجود را از دست داده اند.
به اعتقاد علي معين فر، جامعه شناس و پژوهشگر اجتماعي، خودسوزي يا پرش از ارتفاع، ناشي از هم پاشيدگي نظام زندگي افراد و در هم ريختن قالب ها و گسستگي روابط اجتماعي و در نتيجه احساس تنهايي و مطرود بودن فرد است.
در بسياري از خودكشي  هاي دانشجويان كه بسيار جدي و مصرانه انجام مي گيرد، خودكشي بيانگر يك خشم واپس زده است.
اين جامعه شناس، همچنين در رابطه با ميزان خودكشي دانشجويان در مراكز علمي و محيط هاي دانشگاهي، مي گويد: ناتواني مسئولان و استادان براي درك جوانان دانشجو، موجب بحران آفريني مي شود، در اغلب موارد وقتي دانشجويي استاد يا مسئولان دانشگاه را تهديد به خودكشي مي كند، آنان فكر مي كنند كه دانشجو شوخي مي كند، در حالي كه اين گونه نيست و از هر يك صد مورد تهديد، 2 تا 4 مورد به واقعيت خودكشي تبديل مي شوند.
در جامعه اي كه با ناهمگوني هاي شديد فرهنگي دست و پنجه نرم مي كند، آدم ها به بادكنكي مي مانند كه نخ هاي اطراف آن مانند، پدر و مادر، همسر، خواهر و برادر، فرزندان و دوستان به دليل مشكلات اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي و روند رو به تزايد فردگرايي به تدريج بريده مي شوند و فرد احساس بي كسي، شكنندگي و بي وزني مي كند؛ چيزي براي از دست دادن ندارد، خود را پوچ و سرگردان مي داند، در خلأ رها مي شود و آن وقت راهي جز بحران آفريني و سرانجام خودكشي نمي يابد.
اميد به زندگي
انجام يك آزمون سلامت رواني از يك هزار و 132 دانشجوي دانشگاه فردوسي مشهد، نشان مي دهد كه 7/12 درصد از پاسخ دهندگان از زندگي نااميد هستند.همچنين 4/9 درصد آرزوي مرگ و خلاصي از زندگي را دارند و فكر كردن درباره دست زدن به خودكشي در ميان آنان 7/5 درصد است.
مهوش مرتضايي، رئيس مركز مشاوره دانشگاه فردوسي در اين خصوص مي گويد: 7 درصد از دانشجويان مورد آزمون در معرض خطر بالا در زمينه خودكشي و 14 درصد از دانشجويان در معرض خطر متوسط قرار دارند.
مرتضايي تصريح مي كند كه پس از اين بررسي مشخص شد 258 تن از اين دانشجويان به نوعي به مداخله روانشناختي نياز دارند؛ ضمن اين كه دانشجويان دختر، بيشتر در معرض خطرند.
دكتر بوالهري، رئيس انستيتو روانپزشكي تهران نيز در خصوص خودكشي دانشجويان به ويژه در بين دانشجويان غيربومي و دانشجويان دختر مي گويد: بعضي دانشجويان در مواردي به دليل مشكلات موجود جامعه يا محيط دانشگاهي اعم از مشكلات درسي، بيكاري و مشكلات عاطفي، دست به خودكشي مي زنند كه در نتيجه مي توان گفت مهمترين عامل خودكشي يا تمايل به آن از سوي دانشجويان، افسردگي و نااميدي آنان است.
در سالهاي اخير آمار خودكشي ها به عنوان اسرار محرمانه تلقي مي شوند؛  ولي اين شيوه درستي براي پيشگيري از خودكشي نيست. بوالهري پررنگ شدن موضوعات نااميد كننده، مانند بيكاري، فقر و مشكلات اجتماعي را از عوامل اصلي گسترش افسردگي ميان دانشجويان مي داند و مي گويد: پيشگيري از اين اتفاق، فقط با تقويت مراكز مشاوره دانشگاهها و همكاري مديران دانشگاهها با اين مراكز امكان پذير است. همچنين مي توان با آماده سازي محيط هاي دانشگاهي و در نظر گرفتن امكانات علمي و رفاهي، افسردگي را در ميان دانشجويان كاهش داد.
رئيس مركز مشاوره دانشگاه تهران در رابطه با برنامه هاي اين دانشگاه براي پيشگيري از خودكشي دانشجويان مي گويد: مركز مشاوره دانشگاه تهران از معدود مراكزي است كه طرح هاي منسجمي براي بررسي افكار دانشجويان در اين زمينه انجام داده است و با حمايت هايي كه از سوي مديريت هاي مختلف دانشگاه انجام شده به نظر مي رسد مانعي براي اين امر وجود نداشته باشد، هرچند كه بعضي از مراكز مشاوره ضعيف عمل مي كنند.
به گفته اين روانشناس، در حالت كلي دانشجويان ايراني داراي روحيه اي منفعل و غيرشاداب هستند كه اين روحيه مربوط به مشكلات مختلف اجتماعي است و با توجه به اين شرايط است كه شادابي و نشاط و ايجاد انرژي مثبت در محيط هاي دانشجويي بسيار ضروري به نظر مي رسد.
غيربومي ها بيشتر
در خطرند
تمايل و اقدام به خودكشي در ميان دانشجويان غيربومي بيشتر است. عوامل فرهنگي، اقتصادي،  ناسازگاري فرد، وجود استرس هاي محيطي و ارزيابي منفي از خود، مهمترين مشكلات دانشجويان غيربومي است.
تنها در 6 سال گذشته 292 دانشجوي غيربومي در محل تحصيل خود دست به خودكشي زده اند كه از اين تعداد 30 نفر جان سپرده اند.198تن از اقدام كنندگان به خودكشي ساكن خوابگاه بوده اند و در مجموع 67 درصد خودكشي ها مربوط به دانشجويان غيربومي بوده است. در اين خصوص دكتر رستمي روانشناس و عضو هيأت علمي دانشگاه تهران، دوري از خانواده، فقدان آرامش محيط و غربت را از مشكلات عمده و علل اصلي افسردگي دانشجويان غيربومي مي داند.
اين روانشناس با تأكيد بر نبود آمار دقيق از خودكشي دانشجويان مي گويد: ميزان خودكشي دانشجويان بيشتر از ساير اقشار جامعه نيست، ولي بايد نگران اين مسأله بود و با افزايش آن به شدت مقابله كرد.
همين چند روز پيش بود كه علي اصغر زارعي، مديركل حراست وزارت علوم، تحقيقات و فناوري از اقدام به خودكشي 28 دانشجو در چهار ماه گذشته خبر داد.
در اين ميان از 28 دانشجويي كه اقدام به خودكشي كرده اند، هفت مورد مرد و 21 مورد زن بودند و به گفته مديركل حراست وزارت علوم، بيشترين دليل خودكشي اين دانشجويان مسائل عاطفي و عشقي و پس از آن مشكلات خانوادگي بوده است!
در همين حال، مريم رامشت، عضو شوراي برنامه ريزي دفاتر مشاوره دانشگاه ها، معتقد است كه نبايد عوامل محيطي دانشگاهها را در بروز زمينه تفكرات خودكشي و خودتخريبي دانشجويان مؤثر دانست.
به اعتقاد او اين كه خودكشي دانشجويان را تنها حول و حوش محيط هاي دانشگاهي بررسي كنيم و اين محيط ها را در بروز مشكلات روحي دانشجويان مسئول بدانيم، نگرش سطحي و غيركارشناسانه است.
رامشت مي گويد: البته محيط هاي دانشگاهي در بروز مشكلات دانشجويان بي تأثير نيستند، تغيير محيط، قرار گرفتن در محيط خوابگاهي با امكانات محدود، قرار گرفتن دو جنس در كنار هم براي نخستين بار، همه از عوامل استرس زاي محيط هاي دانشگاهي هستند.
اين در حالي است كه مصرف قرص و پرش از ارتفاع بلند مهمترين روش هاي خودكشي در بين دانشجويان است و خودكشي دانشجويان بيشتر در نواحي غربي كشور از جمله ايلام، كرمانشاه و كهگيلويه و بويراحمد به چشم مي خورد.
نشانه هاي مرگ خواهي
شغل و تحصيلات نيز در افزايش يا كاهش خودكشي مؤثر است و ميزان آن در بين افرادي كه از وضعيت و موقعيت اجتماعي بالاتري برخوردارند و همچنين كساني كه از بالا به پايين سقوط مي كنند و در زندگي شكست مي خورند بيشتر است.
پژوهش ها نشان مي دهد كه هدف بيشتر كوشش هايي كه به قصد خودكشي صورت مي گيرد در جوانان به ندرت مرگ و پايان دادن به زندگي است؛ بلكه آنان از خودكشي به عنوان وسيله اي براي رساندن پيام خود به ديگران استفاده مي كنند و اين امر در دختران جوان به دليل محدوديت هايي كه براي اعتراض و بروز نارضايتي خود دارند، شايع تر است.
اين در شرايطي است كه بروز رفتارهاي خشونت آميز و طغيان گرايانه، كناره گيري از ديگران، فرار از منزل، بي توجهي غيرعادي به ظاهر و تغييرات شخصيتي قابل ملاحظه، از نشانه هاي قبل از خودكشي است. بي حالي، افت تحصيلي، بي علاقگي به انجام فعاليت هاي لذت بخش، تلويحات كلامي همچون ديگر هيچ چيز برايم اهميتي ندارد و بخشيدن اموال مورد علاقه خود به ديگران نيز از نشانه هاي ديگر قبل از خودكشي است كه اين روزها به وفور به چشم مي خورد.
* * * 
۲۸ دانشجو در 4 ماه دست به خودكشي زده اند. اخبار رسمي و غيررسمي، هنوز هم در صفحه حوادث روزنامه ها پر است از خبر خودكشي يك جوان كه مي گريزد به سوي مرگ.

كوتاه
خانواده، زمينه دروغگويي كودكان
هانيه ورشوچي - ژان پياژه روانشناس كودك گفته است: اگر زمينه هاي دروغگويي را براي كودك فراهم نكنيم كودك نيازي به دروغ گفتن ندارد و اگر كودك در زندگي آزادي داشته باشد و دستورهاي شديد و سخت به او داده نشود كه مجبور به پيروي از آن باشد، نيازي نمي بيند كه متوسل به دروغ شود.
دروغگويي يك صفت ناپسند و يك انحراف زشت اخلاقي است كه در تمام جوامع ميان كوچك و بزرگ شيوع دارد، كودك نيز بنا به فطرتش راستگوست و هيچ انساني فطرتاً  دروغگو نيست همانطور كه قديمي ها مي گويند: حرف راست را بايد از بچه شنيد. كودك دروغگويي را از محيط خود يعني خانواده  و مدرسه و به طور كلي از اجتماع ياد مي گيرد. او ابتدا از والدين و اطرافيان، سپس از دوستان و ديگر افراد اجتماعي دروغگويي را مي آموزد.
ليلا رئوف مقدم- كارشناس برنامه ريزي آموزشي و مدرس - در اين باره مي گويد: دروغگويي يعني اين كه شخصي به قصد گول زدن ديگران خلاف واقعه اي را بيان كند. در واقع كودك نيز ذاتاً دروغگو نيست، او دروغگويي را به صورت مستقيم يا غيرمستقيم از محيط مي آموزد.
وي مي گويد: كودكي كه از ترس و اجبار، فرامين والدين را مي  پذيرد و در اين فرمان پذيري هيچ گونه علاقه اي نشان نمي دهد، پايه هاي اخلاقي  سست و نااستواري خواهد داشت و در غياب والدين، چون ديگر آنها حضور ندارند و برخلاف آنچه كه ميل والدين است عمل خواهد كرد، به طرف فساد اخلاقي كه دروغ نيز يكي از آنهاست، كشيده مي شود.
رئوف مقدم مي افزايد:  والدين بايد قبل از اين كه از كودك كاري را بخواهند سن كودك را مد نظر داشته باشند و از كودك در حد ظرفيت و توانش توقع داشته باشند. در ضمن كودك را مجبور به انجام كاري ننمايند، بلكه تلاش كنند تا ميل انجام كار در دل كودك بوجود آيد، در اين صورت لزومي ندارد كه كودك نيز با دروغ گفتن از كتك خوردن و خشونت والدين رهايي يابد.
اين مدرس مي گويد: سختگيري با كودكان و مورد استيضاح و بازجويي قرار دادن، كودكان را وادار مي كند براي دفاع از خود متوسل به دروغ شوند در واقع دروغگويي در كودكان قبل از آن كه جنبه جدي فريب و تظاهر داشته باشد نوعي فرار از حقيقت و دفاع كودكانه است.
گاهي كودك دروغگويي را از ديگران تقليد مي كند. كودك مقلد خوبي است و به راحتي رفتار و كردار اطرافيان خود، بويژه والدين را تقليد مي كند. والدين دروغگو نبايد انتظار داشته باشند كه كودكشان راستگو باشد.
رئوف مقدم در اين خصوص مي گويد: كودك دروغگويي را نفع شخصي مي پندارد و به تقليد از والدين كه مهمترين عامل سازنده شخصيت كودك هستند به دروغگويي مي پردازد. به طور مثال هنگامي كه پدر در منزل است ولي به علت مقروض بودن به كودك خود مي گويد هر كس آمد بگو پدرت به مسافرت رفته است. يا مادر به كودك مي گويد هر كس تماس گرفت بگو مادرم در خانه نيست.
حضرت علي(ع) نيز مي فرمايد: قلب كودك همانند زمين بكري است كه هر چه در آن كاشته شود بلافاصله مي رويد.
رئوف مقدم تأكيد مي كند: والدين نبايد كودكان خود را با وعده هاي دروغ گول بزنند و زماني كه قادر به عمل كردن به قول خود نيستند، به دروغ متوسل نشوند، زيرا در اين صورت اين خود والدين هستند كه به كودك راه دروغگويي را آموزش مي دهند.
اولين و شايد مهمترين عامل دروغگويي كودكان ترس است. گاهي كودكان از ترس تنبيه شدن دروغ مي گويند. در واقع كودك براي فرار از تنبيه و سرزنش والدين دست به دروغ مي زند. اين كارشناس مي گويد: عده اي از كودكان از ترس مجازات شدن دروغ مي گويند، در واقع ترس از والدين و اجبار به انجام كاري توسط والدين سبب مي شود كه كودك در ظاهر وانمود كند كه كار دلخواه آنها را انجام داده است در حالي كه ميل و رغبتي به انجام كار ندارد به دروغ متوسل مي شود.
وي اشاره مي كند: كودكاني بيشتر به دروغ متوسل مي شوند كه والدين عصبي و تند مزاجي دارند، در واقع اين گونه والدين اجازه بيان حقيقت را به فرزند خود نمي دهند.
ملامت، سرزنش، بي اعتنايي، تمسخر و مقايسه كردن كودكان با ديگران باعث مي شود كه كودك خود را كمتر از آنچه كه هست بداند و احساس حقارت و سرشكستگي كند.
رئوف مقدم مي گويد: احساس حقارت در خانه و مدرسه سبب مي شود كه كودك از هيچ تلاشي براي سرپوش گذاشتن بر احساس خود چشم پوشي نكند حتي از دروغ گفتن نيز دريغ نمي ورزد.
اين مدرس علت ديگر دروغگويي كودكان را خودنمايي عنوان مي كند و مي گويد: بعضي از كودكان به دليل خودنمايي به دروغگويي متوسل مي شوند. در واقع اين كودكان احساس مي كنند حرفها و كارهايشان مورد پسند والدين و اطرافيان نيست و عدم توجه والدين نسبت به خويش را احساس مي كنند.
وي مي افزايد: والدين بهتر است، در اين مواقع مقابل اطرافيان از كودك تعريف و تمجيد نمايند و كودك را متوجه سازند كه مورد علاقه و اعتناي آنها هستند.
رئوف مقدم تصريح مي كند: يكي از توصيه هاي ما به والدين همچنين معلمين اين است كه به كودك و دانش آموز خود مسئوليت هاي كوچك محول كنند، زيرا با اين روش، كودكان در خود احساس مسئوليت مي كنند و اگر از عهده انجام آن برنيامدند چشم پوشي از خطاي آنها باعث مي شود بار ديگر كار را با ميل و رغبت بيشتر و بدون ترس و دلهره انجام دهند. همچنين اگر نتوانستند كار مربوطه را انجام دهند به دروغ تراشي نپردازند.
رئوف مقدم در پايان خاطر نشان مي كند: توقع بي جا و دور از واقع داشتن يكي ديگر از عوامل دروغگويي در كودكان است. براي درمان دروغگويي در درجه اول والدين نبايد در حضور كودك دروغ بگويند و در مرحله بعد با حذف تنبيه، رفع احتياجات ضروري، مادي، عاطفي و از بين بردن اعتراف و اقرار به دروغگويي كمك مؤثري در پيشگيري و درمان دروغگويي است.
نتيجه اين كه والدين خود الگويي براي راست گويي كودكان باشند و هيچ گاه در حضور آنها دروغ نگويند. كودكان را با يكديگر مقايسه نكنند و آنها را مورد شماتت و تحقير قرار ندهند و براي كودكان ارزش قائل شوند، آنها را مورد احترام قرار دهند و همچنين اجازه اظهار نظر و بيان عقيده به آنها بدهند.

اصولي نامه
امير مهنا
رفع و رجوع كارهاي عقب افتاده حسابي داشت براي آقاي اصولي گران تمام مي شد، او نمي توانست حتي چند كلمه در جواب آن همه  سوءتفاهم حرفي بزند.
همكارهايش در اتاق كار داشتند مثل سير و سركه مي جوشيدند و هر چه كه از دهانشان بيرون مي آمد در مذمت آدم هاي رانت خوار مي گفتند. آقاي اصولي با روحيه اي كاملاً آرام فقط و فقط در حال كار كردن بود، لباس هاي خاكي و آن همه نظم در پشت ميز كار صحنه اي بسيار ديدني پديد آورده بود، او مي دانست كه اگر آقاي رئيس با آن قيافه ببيندش حتماً تذكراتي خواهد داد اما سعي كرد فعلاً به اين مشكل فكر نكند.آقاي اصولي زماني سر بلند كرد كه همه همكارانش رفته بودند، حالا ديگر كارهاي آن روزش را انجام داده بود اما اين نگراني برايش باقي ماند كه همكارهاي قديمي اش حتماً از او دلخور شده اند.خواست از جا بلند شود كه كمرش تير كشيد و اشك در چشم هايش جمع شد، دوباره نشست و لحظه اي به جايي نامعلوم خيره ماند او مي دانست كه در راهي كه انتخاب كرده بايد تاوان سنگيني بپردازد.
حاشيه هايي كه در اين دو روزه توسط همكاران و مردم كوچه و بازار برايش ساخته شده بود داشت آرام آرام كار دستش مي داد، با خودش فكر كرد مگر استفاده از دوچرخه چه لطمه اي به زندگي ديگران مي زند كه اين طور بي رحمانه با او برخورد مي كنند.دستش را به كمرش فشار داد و آرام بلند شد، كتش را پوشيد و در حالي كه سعي مي كرد كه تصوير همه بدهكاري هايش را از ذهنش دور كند پله پله را پائين رفت. چند پله مانده به آخر مستخدم اداره را ديد كه غرغركنان چيزهايي درباره نظم كاري گفت و ناپديد شد.آقاي اصولي ديگر حتي حوصله نداشت كه به چيزهاي اضافه فكر كند، حالا فقط به دوچرخه اش فكر مي كرد و راه دشواري كه تا رسيدن به خانه در پيش داشت، با خودش فكر كرد كه روزي همه اين افراد به واقعيت پي خواهند برد و دست از سرش برخواهند داشت.
ادامه دارد

ايرانشهر
جهانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
درمانگاه
عكاس خانه
شهر آرا
|  ايرانشهر  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  درمانگاه  |  عكاس خانه  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |