شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۸۴ - - ۳۹۳۶
فرزند ناتني حمل و نقل عمومي تهران
فراموش شده هاي شهر خاكستري
002331.jpg
عكس:گلناز بهشتي
شهره مهرنامي
من هرگز سوار ميني بوس نمي شوم. خيلي سال است كه ديگر براي رسيدن به مقصد از ميني بوس استفاده نمي كنم و هر روز هم كه از كنار يكي از آنها عبور مي كنم، در دل خدا را شكر مي كنم كه سوارشان نيستم. اين سوار نشدن به اين خاطر نيست كه ميني بوس براي مسيرهايي كه مي روم نيست يا كم است، يا جايي براي نشستن ندارد، نه. شايد ميني بوس هاي ما كمدي پر از گوشت انساني باشد كه روي هم تلنبار شده اند، ولي براي من يك نفر حداقل جايي خواهند داشت! اما باز هم من هرگز سوار ميني بوس نمي شوم. به راننده هاي ميني بوس برنخورد، ولي اتوبوس را ترجيح مي دهم و حاضرم پول بيشتري بدهم و سوار خودروهاي راهي و يا تاكسي بشوم ولي هرگز سوار ميني بوس نشوم و براي اين كارم دلايل موجهي هم دارم.
چرا كه وقتي سوار ميني بوس مي شوي اگر اول خط باشي آنقدر بايد در ميني بوس منتظر بنشيني تا تمام صندلي ها پر شود، بعد كه با هزار سلام و صلوات حركت كرد آنقدر آهسته مي رود كه فكر مي كني روي لاك لاك پشت نشسته اي، بعد هم جلو هر عابر پياده اي كه از دور ببيند نيش ترمز مي زند تا جايي كه ديگر درون اين چمدان انساني، جايي براي نفس كشيدن وجود نداشته باشد و نهايتاً آنقدر دير به مقصد مي رسي كه ديگر نمي تواني كاري از پيش ببري.
لابد مي گوييد براي اينكه هزينه كمتري بكنيم كمي زودتر از خانه خارج مي شويم تا با ميني بوس به موقع به مقصد برسيم.
با صندلي هاي شكسته دود زده و پنجره هاي خراب ميني بوس ها چكار بايد كرد؟ با دودي كه داخل ميني بوس جمع مي شود و راه تنفسي ات را مي بندد چه بايد كرد؟ حالا بماند كه چقدر هواي شهر را آلوده مي كند و از نظر منظر شهري، پايتختي بي ريخت را نصيبمان مي كند. پس من تا زماني كه اين ميني بوس ها عوض نشود هر چقدر هم ارزان قيمت باشد، براي رسيدن به مقصد از آن استفاده نمي كنم.
هفته گذشته يكي از رانندگان ميني بوس ترمينال خاوران با روزنامه تماس گرفت و گفت: ما از وضعيت خود ناراضي هستيم. لطفاً تشريف بياوريد و بدون اينكه نامي از ما برده شود از وضعيت ما گزارش تهيه كنيد، بلكه از طريق شما صداي ما به گوش مسئولان برسد. آنها گفتند كه ميني بوسراني به ما گفته تغييري در وضعيت ما خواهد داد ولي نه تنها كاري براي ما نكرده، بلكه به ما گفته ماشين هاي شما از رده خارج شده است و بايد آن را تبديل به احسن كنيد. همچنين در وضعيتي كه نه راننده و نه ماشينش بيمه نيستند براي اينكه بتوانيد از خط ترمينال خاوران استفاده كنيد بايد ماهيانه 15 هزار تومان حق خط پرداخت كنيد. ميني بوسراني يك بخش خصوصي است كه تحت نظارت شركت واحد اداره مي شود، از اين رو با مسئول نظارت بر خودروهاي خصوصي تحت نظارت شركت واحد تماس گرفتيم و درخواست هاي رانندگان را با ايشان در ميان گذاشتيم.
حسين بندعلي گفت: ميني بوسراني يك بخش خصوصي است كه شركت واحد به آنها مجوز داده تا بتوانند در اين خطوط تعيين شده مشغول كار شوند و براي استفاده از خط، حق آن را بپردازند. در ضمن از آنجايي كه اينها آزاد كار مي كنند و دولتي نيستند، كارفرما كه همان صاحب ماشين است بايد خودش راننده و ماشين را بيمه خودگردان يا خويش فرما كند.
راننده ها و يا صاحبان ميني بوس ها مي توانند به ما مراجعه كنند تا ما آنها را به اداره بيمه معرفي كنيم تا آنها بتوانند خود را بيمه كنند.
رانندگان ميني بوس ترمينال خاوران گفتند: بيشتر ما راننده هستيم و صاحب ماشين نيستيم. درآمد ما در روز 8 هزار تومان است و توماني 3 ريال بايد به صاحب خودرو بپردازيم كه با اين حساب روزي 2400 تومان برايمان مي ماند. تازه بايد ماهيانه 15 هزار تومان هم براي استفاده از خط بدهيم اگر هم سرويس بيرون از خط برويم بايد ماهي 15 هزار تومان حق استفاده سرويس بيرون از خط را بدهيم. حالا هم كه گفته اند بايد ماشين هاي خود را عوض كنيم كسي ماشين هاي ما را يك ميليون هم نمي خرد.
بندعلي، مسئول نظارت بر خودروهاي خصوصي تحت نظارت شركت واحد گفت: اينكه رانندگان ميني بوس چقدر درآمد دارند و چقدر بايد به صاحب ماشين پرداخت كنند به ما ارتباطي ندارد. اينها مناسبات بين خودشان است كه ما تعيين كننده آن نيستيم. در ضمن طبق قانوني كه دولت تصويب كرده خودروهاي فرسوده بالاي 20 سال ديزلي به دليل دودزايي بايد جمع آوري شوند؛ حالا به هر طريقي كه ممكن باشد. اگر هم امروز خودروهاي آنها غيرقابل استفاده شده و كسي از آنها خريداري نمي كند مقصر خودشان هستند. اگر زودتر ميني بوس خود را عوض مي كردند و يا به آن رسيدگي مي كردند امروز با اين مشكل مواجه نمي شدند.
راننده هاي ميني بوس هاي ترمينال خاوران بالاي سر من جمع شده بودند و همه با هم حرف مي زدند: اتوبوسراني به ما گفته ميني بوس هاي خود را بفروشيد و اتوبوس هاي از رده خارج شده مدل 75 به بالا را كه در پاركينگ شركت واحد است خريداري كنيد و با يك تعمير به جاي ميني بوس هاي خود از آن استفاده كنيد.
بندعلي مي گويد: ما كسي را مجبور به انجام كاري نكرده ايم. اين يكي از راه هايي بوده كه ما به صاحبان ميني بوس ها ارائه داده ايم، به اين صورت كه اگر نمي توانند ميني بوس جديد تهيه كنند مي توانند اين اتوبوس ها را تهيه كنند كه در اين راه صاحب اتوبوس هم مي شوند. در ضمن اين اتوبوس ها مدل بالاتر از ميني بوس هاي آنهاست و كارآيي بيشتري  خواهد داشت. همچنين اگر بخواهند ميني بوس خود را تعمير كنند ما تا سقف يك ميليون تومان به آنها وام پرداخت مي كنيم و اگر هم خواستند ميني بوس جديدي تهيه كنند مي توانند به ما مراجعه كنند تا به نسبت مدتي كه كار كرده اند براي تهيه خودرو جديد به آنها وام پرداخت كنيم. ما با كارخانه هايي هم صحبت كرده ايم  تا ماشين ها را ارزان تر از قيمت بازار به آنها بفروشند. در هر حال اين ميني بوس ها از رده خارج است و ديگر قابل استفاده نيست، تازه اگر به اوراقچي ها فروخته شوند بيشتر از يك ميليون نصيبشان مي شود.
راننده هاي ميني بوس مي گويند 6 ماه پيش يك حلقه لاستيك ماشين۸۰ هزار تومان بوده و حالا 120هزار تومان است و اين در حالي است كه از دو سال پيش تاكنون كرايه هاي ميني بوس ها تغيير نكرده و ما هنوز 70 تومان از مسافران كرايه مي گيريم.
بندعلي مي گويد: كرايه هاي ميني بوس ها را شوراي شهر تعيين مي كند. وقتي نرخ سوخت بالا نرفت، كرايه ميني بوس ها هم تغيير نكرد. ما اين موضوع را با شوراي شهر در ميان گذاشته ايم و در يك ماه آينده نرخ ميني بوس ها را اصلاح خواهيم كرد. ضمن اينكه تنها در سال 84 براي تعمير ميني بوس ها به صاحبان آنها مجموعاً 150 ميليون تومان وام پرداخت شده است. اگر صاحبان ميني بوس ها با ما همكاري كنند مي توانيم اين ناوگان فرسوده را مرمت كنيم.
او ادامه مي دهد: شركت نفت از محل افزايش نرخ سوخت بودجه اي را در اختيار وزارت كشور قرار داده براي بازسازي ناوگان اتوبوسراني كشور و وزارت كشور هم با عقد قراردادي با شركت هاي داخلي ميني بوس و اتوبوس را با 65 درصد تخفيف و پرداخت 35 درصد توسط مالك در اختيار مالكان قرار مي دهد. در حال حاضر در نسيم شهر، اسلامشهر و خيلي از شهرهاي اطراف تهران اين طرح اجرا شده است. ما هم از اين طريق از وزارت كشور مي خواهيم، حالا كه ما روزانه يك ميليون مسافر را با اين ناوگان در تهران جابه جا مي كنيم و هزينه اي هم به دولت و شهرداري تحميل نمي شود، از اين سهميه به تهران هم اختصاص دهند تا بتوانيم به راحتي اين ناوگان فرسوده را نو كنيم كه هم از شرمندگي مردم در بيابيم، از طرفي هم ماشين هاي نو هزينه اي را براي مالكان خود نخواهد داشت و مالكان هم مي توانند با اين نرخ كم كرايه زندگي خود را بگردانند. راننده ها مي گويند: سرويس بهداشتي نداريم، نمازخانه نداريم، آب آشاميدني در اين ترمينال نداريم و...
بندعلي با آنها هم عقيده است و با تأسف مي گويد: بيشتر رانندگان ميني بوسراني دچار سنگ كليه هستند. اما اين وظيفه شهرداري است كه سرويس بهداشتي و نمازخانه را براي ترمينال ها تهيه كند. ما تقاضا داده ايم، در خيلي از نقاط تهران هم اين مراكز ايجاد شده و منتظريم تا براي نقاط ديگر نيز ساخته شود. ما 10 منطقه نظارتي داريم. اگر رانندگان مشكلي دارند مي توانند از اين طريق به گوش ما برسانند به هر حال اين ناوگان 20 سال سن دارد و براي رفع مشكلات 20 ساله اگر 20 سال وقت لازم نباشد۱۰سال حتماً زمان لازم است.
مسئول نظارت بر خودروهاي خصوصي تحت نظارت شركت واحد ادامه مي دهد: ما هم قبول داريم كه رانندگان ميني بوس دو سرمايه خود را طي اين 20 سال از دست داده اند؛ يكي عمر خود را كه همه در اين راه پير و فرسوده شده اند و ديگر سرمايه مالي خود را كه با گذر زمان فرسوده شده. اميدواريم كه دولت نظارت بيشتري به اين بخش داشته باشد تا بتوانيم مشكلات اين بخش را رفع كنيم تا رضايت مردم و رانندگان را فراهم كنيم چرا كه صاحب ماشين و يا راننده اي كه روزي 8 هزار تومان درآمد دارد نمي تواند به اجبار قانون ماشين خود را با ميني بوس جديدي عوض كند كه پرداخت قسط ماهيانه آن 350 هزار تومان است.

نگاه
تولدي ديگر
رسول آباديان - رمان تولدي ديگر نوشته ماري داريوسك و ترجمه عباس پژمان يكي از آثار به جا مانده از تصور تلخ شهرنشيني است. درايوسك در اين رمان با زباني كنايه آميز و سراسر طنز و مطايبه چونان جراحي كار كشته به اعماق رگ و پي يك اجتماع خشمگين مي رود، اجتماعي كه دلسوزي ها، غصه خوردن ها، همدردي ها و همفكري هاي آدم هايش كمتر از يك شوخي گذرا و سرسري نيست.
در اين رمان كه به شيوه اول شخص نوشته شده با زني مواجهيم كه ده سال پيش شوهرش را گم كرده است، شوهر اين زن براي خريد نان از منزل خارج شده اما به جاي اين كه خودش برگردد روحش بازگشته است.
عنصر شهرنشيني از آن رو در اين رمان بارز است كه شوهر گمشده راوي داستان پيشه اي كاملاً شهري يعني دلالي آپارتمان داشته است. آنچه كه در ادامه اين  رمان رخ مي دهد برون افكني اين مسئله است كه ظاهراً مرد صدها بار قبل از گم شدن گمشده است و درست مانند عروسكي كوكي به حركت هاي ناگزير خود ادامه مي داده است.
آن گونه كه زن در خلال اين رمان از شوهرش مي گويد او مدت  ها پيش چونان ذره اي قند در اقيانوسي به نام شهر تجزيه شده و هويتش را باخته است، روح سرگرداني كه گويا از ازل بدون كالبد خاكي به حياتش ادامه مي داده.
اين دنياي به رنگ خاكستري آنچنان در كليت رمان گسترده شده است كه خود به خود تمام شخصيت ها را هم دربرگرفته است. دنيايي كه عليرغم آمدن صبح و طلوع آفتاب حتي كورسوئي نور را هم به خود نمي بيند.
در گير و دار اين گشتن ها و نيافتن ها متوجه مي شويم كه اين كار نوعي سرگرمي روزانه براي زن محسوب مي شود. او كه نمادي از عشق هاي مدرن شهري است در لابه لاي حرف هايش به ريشخندي معني دار مي رسد، گويي كه روحي پريشان در جستجوي روح پريشان ديگري است.
مردم استحاله شده شهر ساخته ذهن داريوسك هيچ كدام از گم شدن يك آدم متعجب نمي شوند، گويي كه شنيدن اين ماجرا حديث نفسي براي تك تك آنهاست، زيرا كه همگي به گونه هاي مختلف گمشده اي دارند و يا خود گمشده اند.داريوسك در اين رمان دست به يك همسان سازي زيبا زده است، يعني اين كه به لحاظ جغرافيايي شهر ساخت ذهنش را در كنار دريايي همواره مواج قرار داده، اين موازنه موضوعي توصيفي آنقدر در دل كار جا گرفته كه زن اصلاً خستگي روزهاي ملال آور گم شدن شوهر را جدي نمي گيرد و رفتن هميشگي او به سواحل اين دريا بيشتر به تفريح شبيه است تا نگراني و اين خاصيت شهر است.در بخشي از اين رمان شهر و دريا به لحاظ مفهومي به شدت در يكديگر گره مي خورند و خشونت دريا و شهر توأمان براي خواننده شرح داده مي شود.آدم هايي كه به رغم گم شدن در خود به حال گم شدن هاي ديگر افراد شهر دل مي سوزانند، آدم هايي كه درست مانند يك زنجير حلقه هاي تشكيل دهنده همديگرند و در عين حال تنهاي تنها هستند.

شهر آرا
ايرانشهر
جهانشهر
خبرسازان
دخل و خرج
درمانگاه
عكاس خانه
|  ايرانشهر  |  جهانشهر  |  خبرسازان   |  دخل و خرج  |  درمانگاه  |  عكاس خانه  |  شهر آرا  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |