پنجشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۸۴ - - ۳۹۴۱
هدف: بازگشت سوپرمن
سينگر با يك اعتماد به نفس مثال زدني مي گويد كه مي خواهد يك فيلم خوب بسازد. آنها در مورد پروژه واقع بين هستند و معتقدند اين بهترين زمان براي حضور دوباره سوپرمن است
002697.jpg
برايان سينگر ميان ماكت هايي كه گروهش براي توليد سوپرمن تازه ساخته اند
ترجمه: ليلي نيكونظر
برايان سينگر و برندان راث در يك كنفرانس خبري فشرده راجع به جزئيات ساخت و حاشيه هاي بازگشت سوپرمن گفتند. اين كنفرانس خبري پس از يك نظرخواهي كه ميان 3هزار نفر از طرفداران سوپرمن   انجام شده بود، تشكيل شد.
برندان راث مي بايست هفت ماه صبر مي كرد تا نقش سوپرمن را از آن خود كند. اين تازه بخش آسان قضيه بود؛ چالش اساسي برندان راث با آن كارنامه كوچك تلويزيوني، زماني شكل گرفت كه مي بايست پا جاي پاي يك نماد عالي بگذارد. چالش اصلي، زماني بود كه برندان راث و كريستوفر ريو- بازيگر سابق نقش سوپرمن- مدام با هم مقايسه مي شدند. برندان راث در همان كنفرانس خبري گفت: هميشه مي توان تغيير داد. هميشه چيزهايي هست كه مي تواند بهتر باشد. نبايد فكر كنيم هر تغييري همه چيز را خراب مي كند. به جاي اين ذهنيت و اين نگرش كه هميشه هر تغيير جديدي وضعيت را خراب تر مي كند و هميشه وضعيت قبلي از وضعيت فعلي بهتر است، مي توانيم فكر كنيم بعضي تغييرات، شرايط را بهتر مي كنند. اين مسأله درخصوص نقش سوپرمن كه پر از خيال و الهام و سرگرمي است، صادق است و مي تواند اتفاق بيفتد .در مورد اين مقايسه ها، يك نفر ديگر هم مي جنگد و آن شخص برايان سينگر كارگردان- است. او با مقايسه تصويري كه از سوپرمن ارائه مي دهد و كتاب آن؛ و تصويري كه مي خواهد ارائه دهد در مقايسه با فيلم هاي قبلي اش مدام مي جنگد؛ با اين حال سينگر با يك اعتماد به نفس مثال زدني از اين مي گويد كه من مي خواهم يك فيلم خوب بسازم. ما سعي مي كنيم در مورد پروژه واقع بين باشيم و مدام هم از طريق اينترنت با مخاطبانمان در ارتباطيم. من اعتقاد دارم هسته اصلي مخاطبان ما را طرفداران ما تشكيل مي دهند و مبناي كار ما هم همين طرفدارانند . سينگر اضافه مي كند: اين بهترين زمان حضور دوباره سوپرمن است .
و راجع به جزئياتي كه سوپرمن را باورپذير مي كند؛ ما كمي بحث داشته ايم راجع به اينكه اين سوپرمن چه فيزيكي داشته باشد. چه چيز براي او سخت است؟ براي بلندكردن چه اشيايي ناتوان است؟ اساساً در چه چيز ناتوان است. در تئوري، قدرت او بي پايان است، اما بازيگر هم بايد بتواند از پس القاي آن بربيايد .
002691.jpg
و اما ضدقهرمان؛ نقش ضدقهرمان را كوين اسپيسي ايفا مي كند، اما او چگونه مي تواند از پس جين هاكمن كه در ورژن هاي قبلي نقش لكس لاتر را بازي مي كرد بربيايد؟ سينگر مي گويد از آنجايي كه باز گشت سوپرمن اطلاعات و تاريخچه سوپرمن 1 و 2 را هم دربر دارد كوين اسپيسي مي تواند از آن اطلاعات براي طراحي نقشش استفاده كند. لكس لاتر در مدتي كه در زندان به سر برده، چرك تر و تلخ تر و روان پريش  تر شده؛ با اين حال طنز خفيفي كه هميشه در شخصيتش به چشم مي آمده، مي بايست همچنان و در وضع و حال فعلي اش هم به چشم بيايد و كوين اسپيسي كسي است كه از عهده نقش لكس لاتر برمي آيد. او متخصص پل زدن هاي اين شكلي است؛ مي تواند بين روان پريشي لكس لاتر و طنز نهفته در رفتار و حركاتش به ظرافت هر چه تمام تر يك سازگاري ايجاد كند. او مي تواند هر دو وجه اين شخصيت را كاملاً بروز دهد.در بازگشت سوپرمن سينگر از سيستم ديجيتال پاناويژن استفاده مي كند؛ به جاي استفاده رايج از نگاتيوهاي 35ميلي متري. سينگر مي گويد: سيستم قبلي هم نمرده، آن طور كه مي گويند مرده؛ من دوباره به سيستم دوربين 35ميلي متري برمي گردم، اما راستش فقط بايد در اين دوربين هاي ديجيتال يك نوار بگذاري؛ همه چيز بهتر است... .
هنرپيشه هاي جديد، قصه جديد و شكل و شمايل جديد... . سينگر مي گويد: هدفم اين است كه مخاطبان فيلم از سوپرمن هاي قبلي هم چيزهايي به ياد بياورند و به تغييرات او از سال 1938 تا امروز دقت كنند؛ اينكه اين نقش ها چقدر از نظر فيزيكي و احساسي به هم شباهت دارند. با اين حال بخش زيادي از آنچه كه قرار است ساخته شود هم جديد است. سينگر از جانب كميته كتاب هاي كميك، بيشتر تحت فشار است. سينگر مي گويد: استوديو، اهداف مرا مي فهمد و صددرصد حمايتم مي كند .
002694.jpg
باز هم سينگر و نولان
ورايتي گزارش مي دهد: كمپاني برادران وارنر در حال برنامه ريزي براي ساخت دنباله هايي بر بتمن آغاز مي كند و بازگشت سوپرمن است، با حضور همان كارگردان هاي قبلي؛ كريستوفر نولان و برايان سينگر.
برادران وارنر علاوه بر به توافق رسيدن با سينگر و نولان، يونا نولان (برادر كريستوفر نولان) را نيز به استخدام درآوردند تا فيلمنامه پروژه جديد بتمن را بنويسد. استوديو براي بازي در نقش هاي اصلي بتمن و سوپرمن، به كريستين بيل و برندان روث نظر دارد.
كمپاني لجندري در اين دو پروژه با برادران وارنر شريك است و 50 درصد از هزينه هاي توليد بر دوش آنهاست. در كنار اين، دو كمپاني از سود سوپرمن و بتمن به صورت 50-50 سهم مي برند.
سينگر قرار است دنباله سوپرمن را به محض اتمام پروژه تازه اش آغاز كند. Logans Run طبق برنامه در پاييز امسال در ونكوور فيلمبرداري خواهد شد و اگر سينگر حضور دوباره در سوپرمن را بپذيرد، به احتمال زياد آن را هم در ونكوور خواهد ساخت. در كنار اين دو پروژه، سينگر قرار است شهردار خيابان كاسترو را نيز با وارنر بسازد.
زمان شروع فيلمبرداري دنباله بتمن آغاز مي كند نيز مشخص نيست، اما به نظر مي رسد پيش از فيلم جديد سوپرمن، ساخته و اكران شود. نولان در حال حاضر مشغول فيلمبرداري پرستيژ به تهيه كنندگي كمپاني ديزني است؛ پروژه اي كه يونا نولان فيلمنامه آن را بر اساس كتابي از كريستوفر پرايت نوشته است.
نويسندگان بتمن آغاز مي كند (كريستوفر نولان و ديويد گوير) طرحي را براي دنباله آن نوشته اند... . گوير كه به تازگي نامرئي را براي كمپاني تاچستون به اتمام رسانده، قرار است فلش را هم براي وارنر بسازد.

مرور جشنواره 24
عصر جمعه (مونا زندي)
دغدغه هاي زنانه

سعيد مروتي
اولين ساخته بلند مونا زندي حقيقي كه سابقه دستياري و همراهي با كيانوش عياري و رخشان بني اعتماد داشته، فيلمي است آبرومند و اميدواركننده. يك اثر اجتماعي خوش پرداخت كه نشان مي دهد سازنده اش آن را با وسواس و دقت نظر ساخته است.
دقت نظري كه چه در ساختار بصري فيلم (با دوربيني بي تأكيد كه همه جا همراه شخصيت هاي اثر است) و چه در انتخاب لوكيشن ها (به خصوص لوكيشن اصلي فيلم كه در سينماي ايران تازگي دارد) به چشم مي خورد. فيلم، ماجراي زندگي تلخ  زني است كه قرباني شرايط جامعه شده است. زني در ميانسالي كه حالا خواهرش پس از سال ها دوري به سراغش آمده. حضور رويا نونهالي و هانيه توسلي در فيلم كاملاً پذيرفتني است و مجموعه اينها عصر جمعه را به عنوان فيلم اول يك كارگردان جوان، موفق نشان مي دهد. جوايز جشنواره هم بر توفيق فيلم مهر تأييد زد.
مي ماند يكي دو نكته كوچك؛ اينكه در مهم ترين فصل فيلم كه قرار است راز زندگي شخصيت اصلي فيلم برملا شود، به نظر مي رسد كه بخش مهمي از ماجرا همچنان ناگفته مي ماند.
جداي از اينها، عصر جمعه مشكل ديگري هم دارد و آن اينكه با همه ارزش هايش، بيش از حد متعارف و به تعبير درست يك دوست، معمولي است. اين ميزان متوسط و معمولي  بودن با حجم ستايش هايي كه در جشنواره نثار فيلم شد، تناسب چنداني ندارد. اما همين كه زندي تلقي درستي از مفهوم سينما دارد و مثل يكي دو فيلمساز زن اين ديار از سينما به عنوان بلند گويي براي ابراز عقايدش استفاده نمي كند، جاي تقدير دارد. او نشان مي دهد كه درس ها را به درستي از اساتيدش آموخته و شاگرد خلف عياري و بني اعتماد است.

زاگرس (محمدعلي نجفي)
شكست فضا

بابك غفوري آذر
زاگرس قرار بوده فيلمي حماسي در بيان توانمندي هاي متخصصان داخلي در ساخت پروژه هاي عظيم ملي باشد به گونه اي كه بيننده را تحت تأثير اقدامات صورت گرفته قرار دهد و حسي از غرور و خودباوري را در آنها ايجاد كند؛ هدفي كه پيش از اين به خصوص در 10سال پيش از سوي سينماگران ايراني به سفارش نهادهاي دولتي تعقيب شده بود و البته همواره نتيجه دلخواه آن طور كه سفارش دهندگان و سازندگان در ذهن داشتند، به دست نيامده بود.
اين بار نيز با وجود تمام تلاش هاي انجام گرفته، زاگرس اثر سردي است كه به زحمت مي تواند بيننده را درگير حوادث و ماجراهاي خود كند. آنچه در اولين برخورد با فيلم به ذهن مي رسد، ضعف آشكار سينماي ايران در پرداخت يك ماجراي حادثه اي و اكشن است. سازندگان فيلم با آنكه از ابتدا قصد روايت و ساخت نوعي اكشن ايراني را داشتند، بنا به دلايل فراوان مانند بضاعت محدود سينماي ايران و البته نوع نگاه متفاوت كارگردان به مقوله اكشن، نتوانسته اند مخاطب امروزي را كه در معرض انواع اكشن هاي مهيج آمريكايي است و آنها را در تلويزيون خودمان هم مي بيند، راضي كنند.
ظرفيت هايي كه جريان ساخت بزرگ ترين سد ايراني در اختيار سازندگان فيلم قرار مي داده بسيار وسيع و متنوع است و فيلمنامه نويسان نيز تا حدود زيادي تلاش كرده اند از اين ظرفيت ها در داستان استفاده كنند. مدت زمان محدود تا آماده سازي نهايي سد، مصائب طبيعي، اختلاف هاي ميان مديران و سازندگان، مخالفت هاي افراد محلي و تقابل تكنولوژي با ميراث فرهنگي از جمله مواردي بودند كه فيلمنامه نويسان به عنوان ظرفيت هاي موجود در اينگونه داستان ها در فيلمنامه لحاظ كرده اند و جالب اينجاست كه تمام اين موارد تحت تأثير بخش دراماتيك داستان كه مربوط به ارتباط مديركل پروژه (رضا كيانيان) با يكي از مديران اجرايي (مريلا زارعي) است، قرار گرفته.
اين موضوع بيش از آنكه ضعف كارگردان فيلم را نشان دهد، آشكار كننده گرايش غالب سينماي ايران به درام و دوري عجيب آن از اكشن است. اكثر نمادهاي زاگرس و چيدمان صحنه ها نشان دهنده تلاش فراوان سازندگان فيلم براي القاي مفهوم عظمت و وسعت كار صورت گرفته هستند، اما بيش از همه فاصله فراوان سينماي ايران با نمونه هاي خارجي را در بيان داستاني اكشن نشان مي دهد. هر چند مشخص است كه به اندازه چند فيلم معمول سينماي ايران، سازندگان فيلم زاگرس انرژي و توان صرف كرده اند و توليد بسيار دشواري داشته اند. در شرايط فعلي هم زاگرس اثر آبرومندانه اي است كه حتي در مقايسه با فيلم هاي نازل كپي كمدي اين روزهاي سينماي ايران، شايسته تقدير هم هست.
اما آنچه بيش از همه باعث دريغ و افسوس مي شود، بضاعت محدود سينماي ايران در ژانر اكشن است كه باعث مي شود بسياري از ظرفيت هاي فراوان ملي ايران مغفول بماند. معدود تلاش هايي مانند زاگرس نيز وقتي در مقايسه با نمونه هاي خارجي اش قرار مي گيرد، كاركرد اصلي ا ش را از دست مي دهد. با اين همه براي شكستن اين فضا، ساخت فيلم هايي چون زاگرس لازم است.

از صبح تا شب
حميدرضا پورنصيري
من با اينكه چند هفته اي  است ديگر نمي توانم ظهر پنج شنبه ها به تماشاي ايران، بهشتي ديگر بنشينم اما باز هم صلاح نمي دانم كه آن را در اين ستون به شما پيشنهاد ندهم.
فقط بد نيست بگويم كه اگر مانند من امروز نمي توانيد آن را تماشا كنيد، دوشنبه شب در حوالي ساعت 11 تكرارش را ببينيد كه از شبكه اول پخش مي شود. از آن مستند خوب ايران هم كه پيش از اين گفته بودم چه مجموعه درخشاني  است، خبر مي رسد كه قرار است در تعطيلات نوروز هر شب به روي آنتن برود. البته قسمت هاي جديد اين برنامه هنوز آماده نشده و با توجه به وسواسي كه حميد مجتهدي در ساخت اين مجموعه دارد، فكر نمي كنم به اين زودي ها هم حاضر شود. اين قسمت هايي هم كه قرار است در عيد پخش شوند همان قسمت هاي پخش شده قبلي هستند و در واقع گلچيني ا ست از قسمت هاي گذشته.
حالا كه صحبت مان به برنامه هاي ويژه تعطيلات عيد رسيده بد نيست درباره چند برنامه ويژه  اين روزها هم كه پخش شان قطعي شده چيزي بگويم. اولين آنها مجموعه داستاني  است با عنوان وفا كه محمدحسين لطيفي آن را ساخته و هانيه توسلي، فرهاد اصلاني، فرهاد قائميان و محسن قاضي مرادي در آن بازي مي كنند. داستانش هم درباره جوانكي به نام ژوبين پناهي ست كه به  جرم جاسوسي براي اسراييل به زندان مي افتد. اين سريال را احتمالا از 29 اسفند، هر شب از شبكه سه مي توانيد تماشا كنيد.
ديگر مجموعه اي هم كه براي روزهاي آغازين سال تدارك ديده شده مجموعه اي  است با عنوان پايان نمايش كه بهمن زرين پور آن را براي دهه فجر ساخته بود و چون در آن روزها آماده نشد، قرار است از سال جديد هر شب از شبكه اول پخش شود. در اين مجموعه كه گويا داستانش در دهه 40 مي گذرد امين زندگاني، سولماز غني، اسماعيل شنگله و فريبا متخصص بازي كرده اند. همين شبكه يك هم مانند سال هاي گذشته قصد دارد هر روز يك فيلم سينمايي پخش كند كه مسئولان پخش اين شبكه خيلي از فيلم هاي در نظر گرفته شده براي اين روزها تعريف مي كنند. در ضمن گويا از 26 اسفند به مدت چهار شب مي توانيد ويژه برنامه شما و سيما را از همين شبكه تماشا كنيد كه اختصاص دارد به معرفي و گزارشي از برنامه هاي ويژه سيما براي تعطيلات. اگر هم از طرفداران ورزش هستيد بد نيست بگويم كه در شبكه هاي مختلف مي توانيد ويژه برنامه هايي درباره اتفاقات سال گذشته ببينيد و اگر هم به زورآزمايي و كارهاي يدي علاقه وافر داريد و بدتان نمي آيد چند آدم عظيم الجثه را تماشا كنيد كه تلاش وافري براي تكان دادن وزنه هاي چند صد كيلويي به خرج مي دهند، مي توانيد در اين روزها برنامه مردان آهنين را تماشا كنيد كه شركت كنندگانش مدعي اند قوي ترين مردان اين سرزمين هستند و به قصد زنده كردن ياد و خاطره رستم و سهراب پاي در ميدان گذاشته اند.
اما در ميان برنامه هاي امروز، جدا از آن پيشنهاد اولم، مي توانيد نيمكت را ببينيد كه متاسفانه فكر كنم در همين روزها پخش اش به پايان برسد. مجموعه عكاس خانه هم مانند هفته هاي گذشته در ساعت 21:30 از شبكه دوم پخش مي شود و مجموعه خارجي شوگان هم در ساعت 23 از شبكه تهران به نمايش درمي آيد. ساعت 22:10 هم در جاي خالي برنامه مرحوم سينما يك ، احتمالا فيلم سينمايي هنري پنجم پخش خواهد شد. تا يادم نرفته هم بگويم كه ساعت 15:30 حتما تكرار سينما چهار را تماشا كنيد كه اختصاص دارد به نمايش يكي ديگر از قسمت هاي مجموعه ده فرمان ساخته كريستف كيشلوفسكي فقيد. عنوان اين قسمت هم كه قرار است امروز پخش شود به همسايه ات حسادت مورز است. پيش از اين هم به گمانم درباره اين مجموعه درخشان صحبت كرده بودم اما براي يادآوري بد نيست بگويم اين مجموعه ده فرمان سريال ده قسمتي بود كه سال ها پيش توسط كيشلوفسكي براي تلويزيون لهستان ساخته شد و هر قسمت اش يك شاهكار سينمايي  است. مهمانان اين برنامه هم كه قرار است درباره فيلم صحبت كنند مصطفي مستور و مجتبي راعي هستند. باز هم تاكيد مي كنم كه اين فيلم را از دست ندهيد. ساعت 20 هم از شبكه سه يك فيلم سينمايي پخش خواهد شد كه هنوز عنوانش مشخص نشده است.
اما فردا را مي توانيد با برنامه بسكتبال نوين آغاز كنيد كه ساعت 7:30 از شبكه سه پخش مي شود و با اينكه مي دانم بيدار شدن در اين ساعت آن هم در يك روز تعطيل، عجب كار پيل افكن و سختي ا ست اما چون اين برنامه تنها گزينه اي ست كه طرفداران NBA در اختيار دارند، مجبورم پيشنهاد كنم آن را از دست ندهند. ساعت 13 فردا هم احتمالا از شبكه تهران تكرار فيلم سينمايي در يك چشم بر هم زدن پخش خواهد شد. ساعت 16 هم گويا شبكه يكي ها مي خواهند فيلم سينمايي گل و تگرگ را نمايش دهند اما به جاي ديدن اين فيلم توصيه مي كنم در حوالي ساعت 15:45 تا 16 به سراغ شبكه چهار برويد و مانند جمعه هاي گذشته قسمت ديگري از مجموعه بي نظير شرلوك هولمز را تماشا كنيد. هم لذت يك داستان و ماجراي ناب كارآگاهي را مي بريد و هم اندكي زبان انگليسي تان را تقويت مي كنيد. ساعت 22 هم برنامه صد فيلم بنا دارد فيلم سينمايي كانديداي منچوري را نمايش دهد كه اگر اشتباه نكنم همان نسخه قديمي اين فيلم است چون يك سال پيش اين فيلم با حضور مريل استريپ و دنزل واشنگتن بازسازي شد كه بعيد مي دانم اين نسخه دوم براي پخش انتخاب شده باشد. مجموعه همه فرزندان من را هم مي توانيد همچون ديگر جمعه ها در ساعت 22 از شبكه اول تماشا كنيد.

شهر تماشا
گزارش
جهانشهر
دخل و خرج
نمايشگاه
سلامت
شهر آرا
يك شهروند
|  شهر تماشا  |  گزارش  |  جهانشهر  |  دخل و خرج  |  نمايشگاه  |  سلامت  |  شهر آرا  |  يك شهروند  |  
|   صفحه اول   |   آرشيو   |   چاپ صفحه   |