دكترمحمدحسين فرجاد درباره افزايش جرايم به عنف گفت:
به طرح هاي بررسي علمي آسيب ها عمل نشده است
|
|
سينا قنبرپور
فرماندهان پليس در مقايسه آمارهاي جرايم در 10 ماهه نخست امسال با مدت مشابه سال قبل خبر از افزايش وقوع جرايم به عنف داده اند و اين در حالي است كه متخصصان آسيب هاي اجتماعي معتقدند وقوع چنين جرايمي علاوه بر ايجاد ناامني در جامعه توان و امكان ايجاد پتانسيل هاي منفي و جرم زايي در آينده به ويژه در قربانيان اين دسته از جرايم دارند. سردار اسماعيل احمدي مقدم فرمانده نيروي انتظامي در اين باره گفت: وقوع جرايم به عنف 10 درصد افزايش يافته است و سردار مرتضي طلايي فرمانده پليس پايتخت در مقايسه آمار جرايم سال 83 و 84 وقوع اين دسته از جرايم را با افزايشي 34 درصدي مواجه دانسته است. اين وضع و تغيير جرايم ضمن ايجاد نگراني، خبر از پتانسيل هاي منفي در افراد مي دهد كه نمونه آشنا و تجربه شده اش محمد بيجه معروف به بيجه در جنايات پاكدشت بود. اما در همين حال دكتر محمدحسين فرجاد آسيب شناس اجتماعي- رواني مي گويد تا تحقيقي جامع و علمي در اين باره صورت نگيرد نمي توان موضوع را تحليل كرده و براي آن راه حل ارائه كرد و وقتي فرماندهان پليس به افزايش يك جرم اعتراف دارند يعني اقدامات پيشگيرانه براي آن جرم مؤثر نبوده است.
اين استاد دانشگاه و نويسنده كتاب آسيب شناسي كجروي هاي اجتماعي در اين باره تأكيد دارد، افزايش جرايم به عنف نتيجه منطقي يك سري رفتار و عمل هايي است كه نادانسته و بدون تأمل در مورد جامعه اعمال شده است. دكتر فرجاد نسبت به نبود تحقيق علمي در اين باره و آثار بجا مانده از كودكي در گفت وگويي كه در ادامه آمده هشدار داده است.
***
* جناب فرجاد، آمارهايي كه از سوي فرمانده پليس كشور و فرمانده پليس پايتخت ارائه شده حكايت از تغيير در جرمي خطرناك دارد. از آنجا كه بحث تجاوز به عنف هم در اين دسته جرايم قرار دارد و همواره آثار بجا مانده از وقوع اين جرم حوادث تلخي را در آينده رقم مي زند چه تحليلي مي توان در اين باره ارائه كرد؟
- ببينيد، آمار ارائه شده جاي بحث دارد و در خود تناقض هايي به همراه دارد. اما آنچه قابل استناد است اين كه روند وقوع جرايم رو به افزايش است؛ به ويژه جرايم به عنف و قتل و خشونت. ولي باز هم تأكيد دارم كه آمار مطرح شده از نظر علمي معتبر نيست. به هر حال مي توان گفت اين افراد در اقدام به عمل بزهكارانه بي تجربه اند. اگر يك دزد حرفه اي بخواهد سرقت كند بدون آن كه كسي با خبر شود عمل خود را مرتكب مي شود ولي ما شاهد آنيم كه يك دزد حرفه اي براي سرقت به هر كاري دست مي زند. حتي آدم مي كشد. از نظر آسيب شناسي چنين اتفاقي طبيعي است يعني نتيجه منطقي يك سري رفتارها و عمل ها در جامعه است و بايد اين جوري باشد.
* آيا مي توان گفت كه از اين آمارها به نوعي تغيير جهت دادن جرايم نتيجه شود. يعني مي توان تحليلي ارائه داد كه وقوع جرم از يك دسته بزه ها به سوي يك دسته ديگر تغيير مسير داده است؟
- نه، ما تا نتوانيم يك بررسي جامع و علمي در اين باره انجام دهيم چنين تحليلي نمي توانيم بدهيم. مشكل هم اينجاست كه ما بارها تأكيد كرده ايم و تاكنون طرح هايي را براي بررسي علمي و دقيق اين آسيب ها داده ايم ولي به آن عمل نشده است. در چنين حالتي راه حل ها و راهكارهاي كاهش جرايم نيز عملي نمي شوند.
* آقاي دكتر، نكته اي كه در اين آمارها برجسته تر است بحث تجاوز به عنف است. اين جرم بنا به آماري كه سردار مرتضي طلايي از مقايسه آمار دو سال 84 و 83 ارائه كرده با افزايش قابل توجهي در پايتخت مواجه بوده است. چرا ما بايد شاهد چنين واقعه اي باشيم؟
- چون در ايران، محدوديت هايي در ارتباطات و رفتارهاي ديداري، گفتاري و... دو جنس مخالف داريم با واكنش هايي مواجه مي شويم. از طرفي ما مي دانيم كه در دسته بندي نيازهاي افراد پس از تغذيه موضوع نيازجنسي مطرح است و وقتي اين نياز به روش هاي معقول و مشروع برآورده نشود انسان ها به روش هاي تجاوزكارانه و خشن روي مي آورند. البته اين وضع قابل پيش بيني و قابل پيشگيري است. البته ما هميشه اين توان پيش بيني ها و پيشگيري ها را در قالب همان تحقيقات علمي ارائه كرده ايم كه بالاخره بايد براي خودش جايي پيدا كند.
* ببينيد آقاي دكتر يك مسأله اي در اين ماجرا هست و آن موضوع برقراري رابطه جنسي به زور با قربانيان آن هم به صورت دسته جمعي است. در جرايم به عنف آن هم نظير ماجراي باند روح سرگردان ، سياه ها و كركس ها رابطه جنسي عمومي مي شود. اين تغيير وضع را چگونه مي توان تحليل كرد؟
- بله وقتي فرد بتواند به درستي نياز خود را برآورده كند، درست است ولي وقتي كه حالت تجاوزكارانه به خود مي گيرد ديگر اين كار يك رابطه خصوصي نيست؛ ضمن آن كه بزهكاران آموخته اند در انجام كار مجرمانه به صورت گروهي كيفرشان پايين مي آيد و به اصطلاح مجازات توزيع مي شود، مثل قتل كه اگر چند نفر متهم باشند ولي به درستي تعيين قاتل اصلي ممكن نباشد مجازات اعدام ساقط و در واقع بين افراد متهم توزيع مي شود.
* اما نكته ديگري هم هست. در همان بحث قتل اتهام مشاركت در جرم كه متوجه افراد باشد ديگر مجازات تخفيف نمي يابد و توزيع نمي شود بلكه مجازات براي همه افراد گروه به اندازه يكديگر، اشد مجازات خواهد بود.
- بله درست است ولي نكته اي هم در اين ارتكاب دسته جمعي جرم هست. وقتي چند نفر با هم تصميم به ارتكاب يك جرم مي گيرند هم امكان موفقيت خود را افزايش مي دهند و هم سعي دارند در تحمل مجازات تخفيف بگيرند.
* ما سال گذشته هم با تغيير در يك دسته از جرايم روبه رو شديم. بنا بر اعلام سردار رضا زارعي فرمانده نيروي انتظامي استان تهران در مقايسه 10 ماهه سال 83 با مدت مشابه سال قبل كلاهبرداري افزايش و سرقت مسلحانه كاهش يافته بود. در واقع بزهكاران به سوي جرمي نرم تر از جرم سرقت مسلحانه سوق يافته بودند؟
- اشتباه نكنيد. كلاهبرداري و جرايم به عنف اصلاً با هم قابل قياس نيستند. اين دو جرم كاملاً با يكديگر از نظر ماهيت تفاوت دارند.
* آقاي دكتر، بگذاريد توضيحي بدهم. منظور من اين بود كه ما شاهد يك رويكرد به ارتكاب جرم از دسته جرايم غيرخشن بوديم. اما اينك شاهد افزايش جرايم خشن آن هم به طور مشخص جرايم به عنف هستيم. گمان ما بر اين بود كه بزهكاران در محاسبه سود و ضرر كار خود چنين تصميمي گرفته اند؟
- نه، البته چنين احتمالي هم قابل بررسي است اما بايد بگويم كه خشونت و پرخاشگري بحثي كاملاً مجزا و متفاوت است و نمي توان اين چنين آن را به عواملي خاص مرتبط دانست.
* پس سؤال ديگري در اين باره مي پرسم. چه قدر مي توان حس انتقامجويي را در ارتكاب اين دسته جرايم پررنگ دانست؟
- زياد.
* يعني احساساتي كه در كودكي افراد جريحه دار شده و بعد باقي مانده اند تا بعدها فرصت انتقامجويي را به اين شكل فراهم كنند؟
- بله، اگر بچه اي در سنين 7 تا 12 سالگي در خانه اي بزرگ شده باشد كه ستيزه و خشونت در آن محل جريان داشته و او آن وضع را تجربه كرده باشد، مطمئن باشيد كه دچار اختلال شخصيت مي شود. در چنين افرادي شانس ارتكاب جرم نسبت به ساير افراد افزايش مي يابد.
مورد آشنا و ملموس آن بيجه يا همان بسيجه بود كه تجربه هاي تلخ كودكي اش را به همراه داشت. تجربه هاي سركوب شده اش را در جريان جنايات پاكدشت فرافكني كرده بود.
* بيجه فصل ويژه اي در مطالعات و رد و بدل شدن اطلاعات جنايي- اجتماعي در كشور ما گشود، اما ما باز هم شاهد وقوع حوادثي مشابه ماجراي بيجه هستيم. بحث تجاوز به عنف يا به طور كلي جرايم به عنف اثري كمتر از اثر عمل بيجه در قربانيان نخواهد داشت. با اين اوصاف شما چه راهكارهايي را پيشنهاد مي كنيد تا حكم اعلام و زنگ خطري براي تأمل در اين باره باشد.
ببينيد ما در اين مورد پيش از هر اقدامي نيازمند تحقيق هستيم. ما روي مسائل جنسي و جرايم ناشي از آن كار نكرده ايم. نتيجه چنين وضعي مي شود اين كه جامعه در حوزه اين موقعيت بي اطلاع است.
بايد مطالعات دقيق و علمي در اين مورد صورت پذيرد و بر اساس آن پيشگيري و كنترل جرم در دست اقدام قرار بگيرد. نكته اينجاست كه وقتي فرماندهان پليس اعتراف دارند كه در جرايم به عنف شاهد افزايش وقوع هستند يعني اقدامات پيشگيرانه و كنترلي مؤثر نبوده و نتوانسته در مقابل بيماري به درستي عمل كند.
|