|
|
|
|
|
تربيت نسل آينده مديران شهري در مدارس
شهرداران كوچك پاي ديوارهاي بلند
|
|
عكس: گلناز بهشتي
آزاده بهشتي
* موش آزمايشگاهي ؛ اين توصيف را مي توان براي تمام كساني به كاربرد كه در اين سال ها انواع سيستم هاي آموزشي را از سر گذرانده اند.
چند سال قبل هنگامي كه وزير آموزش و پرورش وقت پشت تريبون مجلس شوراي اسلامي خبر از تحولي شگرف در نظام آموزشي داد و اين حركت را يك دگرگوني مثبت در مقطع پاياني تحصيلات مقدماتي (دبيرستان) عنوان كرد، به ذهن هيچ يك از مسئولان خطور نكرد كه اين حركت زيگزاگ به عامل سرگرداني دانش آموزان تبديل شود و شكاف عميقي را ميان دانش آموزان پيش از اين تحول آموزشي و بعد از آن ايجاد كند.
حتي به ذهن وزير آموزش و پرورش وقت هم نرسيد كه حركت مثبت او كه قرار بود گام هاي نوجوانان را سفت و محكم پيش ببرد مي تواند كار را به جايي برساند كه بسياري از اين دانش آموزان، فرار از اين شيوه آموزشي را بر قرار ترجيح دهند و در خوش بينانه ترين حالت، راه به بازارهاي آزاد كار ببرند.
وقتي از چند سال قبل تفكيك آموزشي نظام قديم و نظام جديد و يك سال بعد از آن مدل ترمي- واحدي و سالي-واحدي در نظام آموزشي باب شد، مسئولان فكر نمي كردند اين شيوه، روي دانش آموزاني كه قرار بود از اين طريق رتبه هاي علمي خوبي را كسب كنند، تأثير منفي بگذارد. اين روزها نظام آموزشي با مدل شكست خورده اي همگام است كه سرنوشت محتوم چهار ميليون و دويست و هشتاد و سه هزار و هفتصد و پنجاه و هفت نفر دانش آموز دبيرستاني با آن رقم مي خورد.
* موش آزمايشگاهي ؛ اين توصيف را شايد بتوان در مورد برخي از كساني به كاربرد كه پايتخت نشين هستند.
چند سال قبل هنگامي كه مهاجرت به تهران رشد چشمگيري پيدا كرد و شهرك هاي اقماري مانند قارچ از گوشه و كنار تهران رشد كردند و علاقه به شهرنشيني بالا گرفت. بايد پيش بيني هايمان درست از آب در مي آمد كه تهران اين روزها به حالت انفجار درمي آيد. از همان زمان بود كه برنامه پشت برنامه روي ميز مديران شهري- كه به فراخور اتفاقات در طبقه هفتم ساختمان خيابان بهشت جاي مي گرفتند- قرار داده مي شد. گاهي يك خيابان عريض و گاهي يك بزرگراه شكل مي گرفت. ممكن بود صبح كه از خواب بلند مي شوي و مسير هرروزه را مي روي، خيابان براي يك پروژه عمراني، روگذر، زيرگذر يا كنارگذر مسدود شده باشد و براي رسيدن به مقصد، كمي سرگردان شوي. اما شهروندان در ذهنشان اين خيال را مي پروراندند كه ترافيك، كمتر مي شود. با اين وجود با تزريق روزانه حدود 1400 دستگاه خودرو از سوي كارخانه هاي ماشين سازي، اتوبان ها و بزرگراه هاي تازه ساز هم جوابگوي ماشين هاي تك سرنشين نبود و بايد برنامه هاي ديگري پيش بيني مي شد. طرح ترافيك، مسير خط ويژه اتوبوس، قطار شهري تهران و حومه و در چندماهه اخير طرح زوج و فرد عبور و مرور ماشين ها، نه تنها نتوانست باري از دوش خيابان ها و بزرگراه هاي تهران بردارد كه هم راستايي آن با طرح هايي مانند دوربرگردان ها، در برخي مناطق خارج از اين محدوده ها، ترافيك را دوچندان كرده است.
در واقع با گذري كوتاه به خيابان هاي مركزي و اتوبان هاي خارج از محدوده، مي توان به اين نتيجه ساده رسيد كه ترافيك از خيابان هاي مركزي به اتوبان هاي حاشيه اي رانده شده است. وضعيت تاكسي مترها هم كه كاملاً مشخص است؛اين وسيله هاي نورسيده نه تنها نرخ كرايه تاكسي ها را عادلانه نكردند كه تنها به تابلوهايي در تاكسي ها تبديل شدند كه ديگر چشم نواز نيستند.
* موش هاي آزمايشگاهي ؛ اين توصيف را مي توان براي تمام كساني به كار برد كه در معرض طرح هاي آموزشي- ترافيكي قرار گرفته اند؛ تيزرهايي آموزشي كه با وجود تأثيرات مثبت چشمگير، با ازدست دادن تازگي خود تا حدودي دستمايه اي بچگانه براي بزرگسالان شده و داداش سيا و هوتن كه به اعتقاد برخي از كارشناسان، علاوه بر بار آموزشي، اصطلاحات عاميانه و بازاري را در ميان آنها رايج كرده است.
خرگوش هاي شهردار مدرسه
بدون تدوين نظم راهبردي نمي توانيم اعمال مديريت شهري كنيم. روش هاي نظارتي بايد كارآمد شوند تا بتوانيم با ارزشيابي منطقي، در نيروي انساني، انگيزه لازم را به وجود بياوريم. آموزش شهروندان در هر برنامه بايد در اولويت قرار گيرد. اين جملات حجت الاسلام زم، رئيس سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران در سال 81 است؛ زماني كه براي ورود به طرح هاي آموزش- به خصوص در موضوعات شهري- طرحي با عنوان شهردار مدرسه براي مقاطع راهنمايي و دبيرستان مطرح شد.
طرح شهردار مدرسه در آن زمان به اين دليل طراحي شد و در دستور كار شهرداري قرار گرفت كه با ايجاد انگيزه در دانش آموزان، آنها را به مشاركت و كار و تلاش وادارد تا در آينده، نسلي سكان مديريت شهري و مسائل و معضلات پايتخت را برعهده بگيرد كه از تعطيلات گسترده استقبال نكند، براي حل ترافيك كار عميق انجام دهد و بداند دليل تأكيد بر استفاده از حمل و نقل عمومي و عدم استفاده از خودروي تك سرنشين چيست.
۲۷ و 28 آبان ماه سال 1381 زمان خوبي براي خرگوش هاي كوچولو بود تا با ورود به انتخاباتي كوچك- در حد و اندازه ديوارهاي مدرسه- وارد جامعه اي شوند كه مسئولان آن به هر دري مي زنند تا بار مشكلاتي كه از سر و روي تهران بالا مي رود را كم كنند. با وجود اينكه دانش آموزان مقطع راهنمايي مناطق بيست ودوگانه شهر تهران نامزدي خود را براي پذيرش مسئوليت هاي شوراي شهر، شهرداري و معاونت هاي آن اعلام كردند و در فرصت تبليغات انتخاباتي به معرفي توانايي ها و مطرح كردن برنامه هاي خود براي دانش آموزان پرداختند و از بين آرايي كه در صندوق ها انداخته شد، بيرون آمدند اما نتوانستند تجربه جدي اين حركت را بيش از دو سال داشته باشند.
طرح شهردار مدرسه در سال تحصيلي 73-72 به طور آزمايشي در 20 مدرسه راهنمايي تهران به اجرا درآمد كه نتايج مثبت آن منجر به تعميم طرح در سطح 40مدرسه در سال تحصيلي 74-73 شد. اين طرح در تابستان 75-74 با تغيير و تحولاتي در محتوا و نحوه اجرا توسط ستاد مركزي، بازنگري و تنظيم شد. در تركيب ستاد مركزي طرح شهردار مدرسه، مجموعه اي در نظر گرفته شده بود كه علاوه بر صلاحيت هاي علمي و تخصصي، در سياستگذاري هاي اجرايي شهرداري و آموزش و پرورش، نقش تأثيرگذار داشته باشند.
اين ستاد، نقش برنامه ريزي، پژوهش، آموزش، هدايت، هماهنگي، كنترل و نظارت، اجرا و ارزشيابي طرح را برعهده داشت و داراي سازماندهي خاصي بود كه منطبق بر اهداف طرح و در جهت تحقق آنها برنامه ريزي شده بود.
افراد ستاد مركزي توسط مجري طرح پيشنهاد و از سوي معاونت امور اجتماعي شهرداري تهران منصوب مي شدند و مدير كل آموزش و پرورش، معاونت پرورشي شهر تهران و نماينده انجمن اوليا و مربيان نيز از اعضاي ستاد مركزي طرح بودند.
اعضاي ستاد مركزي اين طرح، در دوره آزمايشي اين طرح با تدوين برنامه هاي كوتاه مدت، ميان مدت و بلندمدت و جمع آوري اطلاعات درباره مشكلات و موانع اجرايي طرح و بررسي بودجه و هزينه و تدوين و توليد مواد كمك آموزشي براي طرح و تهيه طرح اجرايي شهرداري مدرسه براي اعضاي طرح (دانش آموزان)، تدوين دستورالعمل ها و آئين نامه هاي اجرايي براي مناطق بيست ودوگانه و هماهنگي با سازمان ها، مراكز و ارگان هاي مسئول امور شهري براي بازديد گروهي و براي گزارش هاي كمي و كيفي توانستند به نتايج خوبي دست يابند، اما اين طرح با وجود كارهاي كارشناسي از دو سال پيش تا به حال مسكوت مانده است.
نگاه؛ ارزش شهروندي
اولين بار در زمان معارفه دكتر قاليباف به عنوان شهردار جديد تهران بود كه اين جمله به عنوان هدف اصلي او مطرح شد؛ شهر سالم در سايه شهروندان سالم . هر چند نوريان در آن جلسه معارفه حضور نداشت، اما زماني كه به سراغ زنده كردن طرحي مانند شهردار مدرسه - كه دو سال رها شده بود- رفت، خيز بلندي از سوي مديريت شهري براي رسيدن به اين شعار برداشته شد.
حركت در راستاي ارتقاء احساس مسئوليت به محيط و فعاليت هاي آن، مشاركت براي بهبود شرايط زندگي و حضور در فعاليت هاي جمعي، معطوف به اداره شهر از سنين نوجواني است. ؛ اين اولين جمله معاونت امور اجتماعي و فرهنگي شهرداري تهران براي ورود به بحثي است كه در دوران مديريت او از سر گرفته شده است.
نوريان با اشاره به پستي وبلندي هاي طرح شهردار مدرسه كه از سال 73 شكل گرفته است به زماني كه وارد شهرداري شده و مواجهه اش با اين طرح اشاره مي كند و مي گويد: از بدو ورود، يعني مهرماه تلاش كرديم اين موضوع را دنبال كنيم و از همان زمان طرح شهردار مدرسه را در 500مدرسه آغاز كرديم .
حضور آگاهانه در اداره شهري مانند تهران در آينده نه چندان دور و آشنايي با مسئوليت هاي جديد، در اولويت هاي اهداف اين طرح قرار مي گيرد؛ اقدامي مشترك بين شهرداري و مدرسه كه انجمن اولياء و مربيان نيز در آن حضور دارد.
نوريان در تبيين اين موضوع مي گويد: در درجه اول، به دانش آموز شخصيت داده مي شود. موقعيتي كه جوانان در شهر دارند ارزش و اهميت ويژه اي دارد. از سوي ديگر اين كار مشاركت جويي داوطلبانه را در آنها تقويت مي كند كه اين مشاركت جويي در خانه، مدرسه و اجتماع تأثيرگذار است و مهمتر از همه آنها، آموزش هاي شهروندي است .
نوريان كه جملاتش را مي گويد، در ذهنم دوران مدرسه را زنده مي كنم. در واقع درس هاي واقعي زندگي فقط آنهايي نيستند كه در كلاس درس تدريس مي شود، بلكه درس واقعي آن است كه شاگردان از طريق مشاركت و فعاليت در جامعه مدرسه كسب مي كنند و حتي ناكامي هايي كه در تصميم گيري هاي درون مدرسه تجربه مي كنند را نيز شامل مي شود. با خود فكر مي كنم به هر حال مدرسه بايد دانش آموز را براي رويارويي فعال با محيط اجتماعي آماده كرده و به صورت عملي تجربياتي در اين زمينه را عرضه كند؛ به عبارت بهتر پرورش صحيح زماني ميسر است كه نوجوانان هر چه زودتر با كار عملي آشنا شوند.
نوريان ادامه مي دهد: زندگي شهري، پيچيدگي هايي دارد كه بايد براي راحت تركردن آن سرمايه گذاري كرد؛ ارتقاء دانستني ها و آ گاهي هاي زندگي شهري يكي از اين سرمايه گذاري هاست .
آموزش براي موفقيت در زندگي، نحوه برخورد با ديگران، آموزش براي همكاري در فعاليت هاي اجتماعي و رعايت حقوق دوستان، معلمين و بزرگ ترها و قدرت حل مسائل و تصميم گيري ها، موضوعات ديگري است كه او مي گويد و من آنها را از اهداف برجسته طرح شهردار مدرسه مي دانم.
به گفته نوريان بعد از برگزاري انتخابات در مدارس و انتخاب شهردار، 6 معاون و اعضاي شوراي شهر آنها مسئوليت اجرا و نظارت بر امور فرهنگي، ايمني، ترافيك، اجتماعي، بهداشتي، محيط زيست و ورزشي را برعهده مي گيرند. اعضاي شوراي شهر در اين ميان، بر فعاليت شهردار و معاونانش نظارت كرده و كار تصميم گيري در موضوعات را برعهده دارند.
در تعريف وظايف شهرداري، مدرسه، محور فعاليت هاي آن محسوب مي شود.آموزش اجراي اين فعاليت ها به شهرداران از سوي معلمان انجام مي شود و برخي ديگر از آموزش ها نيز به صورت گروهي در مناطق و با همكاري معاونت اجتماعي شهرداري مناطق صورت مي گيرد. در عين حال با برگزاري انواع نشست ها، شهرداري هاي مناطق از نقطه نظرات شهرداران مدارس آگاه مي شوند كه اين حركت نوعي تعامل مستمر بين آنها و شهرداران مناطق ايجاد مي كند. در عين حال اين شهرداران تا شعاع 500كيلومتري مدرسه را نيز مديريت مي كنند و به همين خاطر خانه هاي فرهنگ، فرهنگسراها، خانه هاي سلامت و ساير مراكز فرهنگي و هنري متعلق به شهرداري موظف هستند به آنها خدمات بدهند.
اما شايد اين علامت سؤال در ذهن بيشتر كساني كه با اين طرح درگير هستند، بماند كه شهرداران مدرسه تا چه اندازه از تجربه كوچك خود در كارهاي بزرگسالي شان استفاده مي كنند؟!
كانون شهرداران جوان
كانون شهرداران جوان اما، ايده مدير تازه وارد معاونت اجتماعي شهرداري است. نوريان در اين مورد مي گويد: در برنامه 85 معاونت اجتماعي شهرداري، طرحي براي تمركز فعاليت شهرداري مدرسه در نظر گرفته شده است. در واقع تبعات و تأثيرات شهرداران مدارس با عضويت در كانون شهرداران متمركز مي شود .
در حقيقت اين كانون براي دانش آموزاني است كه تجربه فعاليت در طرح شهردار مدرسه را دارند. اين شهرداران در روزهاي خاص مانند روز درختكاري و فعاليت هاي تابستاني، كارهاي اجرايي و مديريتي را انجام مي دهند. به عنوان مثال در سال جاري و در روز درختكاري با شعار روز سبز، خانه سبز، مدرسه سبز، محله سبز، شهر سبز آنها در مدرسه خود به گل كاري و درخت كاري پرداختند.
|
|
|
ايمني راه و ترافيك با روگذر و زيرگذر عابر پياده
|
|
حسين سپهري- در شهرهايي كه جريان زياد عابرين پياده وجود دارد و شرايط ترافيكي طوري است كه متوقف كردن ترافيك با استفاده از چراغ راهنمايي باعث افزايش تراكم يا افزايش خطر تصادف ناشي از سرعت زياد خودروها مي شود، ممكن است تفكيك معابر پياده از سواره مورد نياز باشد، در شرايطي هم در نقاط دور از نواحي تراكم شهري استفاده از تفكيك سطحي مناسب است؛ براي مثال در مسيرهاي اوليه تندرو استفاده از چراغ راهنمايي مي تواند نامناسب يا بالقوه خطرناك باشد.
در نقاطي كه تمركز زياد عابرين پياده و ترافيك وجود دارد استفاده از پل هاي روگذر يا زيرگذر عابر پياده مي تواند از نظر اقتصادي توجيه پذير باشد و چنانچه سرعت ترافيك زياد باشد ممكن است هيچ گونه راه حل ديگري براي حفظ ايمني عابرين پياده وجود نداشته باشد.
مشكلات اين معابر
پل هاي روگذر و زيرگذر پرهزينه اند و نصب آنها مي بايست هميشه بر مبناي ارزيابي هاي منسجم اقتصادي انجام پذيرد. مخصوصاً در مواردي كه تفاوت زيادي در سطح وجود دارد و پله هاي زيادي مي بايست پيموده شوند، عابرين پياده معمولاً از استفاده از آنها خودداري مي كنند. همچنين در برخي از كشورها مشكلاتي در مورد ايمني عابرين در عبور از زيرگذرها وجود دارد. اگر زيرگذرها از روشنايي كافي برخوردار نبوده يا مورد گشت مستمر واقع نشوند مي توانند به اماكني براي تمركز تخلفات تبديل شوند.
عمليات نگهداري يا فقدان تعميرات نيز مي تواند باعث بروز دشواري هايي شود پل هاي روگذر مي بايست مورد رنگ آميزي و تعميرات مستمر بدنه قرار گيرند و زيرگذرها مي بايست به صورت منظم نظافت شوند.
اگر زيرگذرها مورد طراحي صحيح قرار نگرفته باشند و آبگذرهاي مناسب نداشته باشند مي توانند مخصوصاً در آب و هواهاي حاره با خطر سيل روبه رو شوند.
يكي از مشكلات ديگر اين است كه هر نوع تمركز عابرين پياده باعث جذب دستفروشان مي شود كه سعي بر فروش كالاهاي خود دارند. پل هاي روگذر و زيرگذرها اغلب توسط دستفروشان اشغال شده و استفاده از آنها دشوار مي شود و تأثير آنها نيز كاهش پيدا مي كند.
راه حل هاي ممكن
استفاده از پل هاي روگذر يا زيرگذر به واسطه هزينه هاي سنگين احداث فقط در مواردي مناسبند كه حجم هاي زياد عابرين پياده نياز به عبور از خيابان هاي شلوغ را دارند. اينگونه وضعيت ها مي توانند در مراكز متراكم شهري يا گاه در نواحي حومه يا حتي مراكز خريد برون شهري كه گسترش بناهاي حاشيه خيابان باعث بروز تداخل خودروها و عابر پياده شده اند به وقوع مي پيوندند.
همين ممكن است شرايطي باشد كه دوچرخه سواران نيز بتوانند از روگذرها يا زيرگذرهاي عابرين پياده استفاده كنند.
پل هاي روگذر و زيرگذرها مي بايست حتي الامكان به نقاط بيشترين حركت هاي عابرين پياده نزديك باشند مي توان با استفاده از ويژگي هاي جغرافيايي محل اقدام به كاهش هزينه و تلاش در احداث آنها كرد.
|
|
|
همه بايد ساعت 9 شب زباله خود را بيرون بگذارند
|
|
سيدمحمد فياض- تهران با بيش از 700 كيلومتر مربع وسعت آن قدر وسيع است كه وقتي مي شنويم در شمال شهر برف مي بارد، به نحوي كه تردد در خيابان هاي آن محدوده به سختي و با كندي صورت مي گيرد، ولي در جنوب شهر هوا كاملاً آفتابي بوده و خبري از برف و باران نيست، نبايد زياد تعجب كرد.
همگان بر تفاوت بافت هاي شهري و كاربري هاي گوناگون آن و ويژگي هاي خاص اجتماعي و فرهنگي در مسير سي كيلومتري از شميران تا شهرري آگاه هستند و بر كارشناسان پوشيده نيست كه نمي توان مشكلات شهري را با تجويز يك نسخه مشخص حل كرد.
متأسفانه بعضي اوقات سياست هاي نادرست شهري در تلاش است تا در جهت ايجاد سادگي در امور و پرهيز از تبعات احتمالي و شايد توليد يك خبر تكراري به جاي ارائه يك برنامه جامع و كامل با چشم انداز قابل دفاع، به يك حرف كلي بسنده كند.
در حالي كه به طور متوسط روزانه 7000 تن زباله در تهران توليد و ماهانه نزديك به سه ميليارد تومان صرف جمع آوري، حمل و دفن زباله و هزينه هاي جانبي آن مي شود، چگونه مي توانيم با توجه به خصوصيات كلان شهر تهران براي شروع جمع آوري زباله ساعت معيني را مقرر كنيم؟
بنا به مشغله هاي كاري و مشكلات شهري، عموماً در خانواده ها (به ويژه خانواده هايي كه زن و مرد هر دو شاغل هستند) سفره شام زودتر از ساعت 9 شب پهن نشده و قاعدتاً تا اين ساعت نيز خانه جمع وجور نمي شود تا زباله شبانه توليد شده و مرد خانه كيسه زباله را بيرون بگذارد.
در نتيجه اگر به دنبال جمع آوري زباله در يك نوبت، تقليل هزينه ها و داشتن شهري مرتب و تميز هستيم. مي بايست نكات چهارگانه زير مورد توجه قرار گيرد:
نكته اول: ساعت توليد زباله در تمام مناطق تهران يكسان نيست و در اين ارتباط مي بايست مطالعات جامع و مدوني با در نظر گرفتن كاربري هاي مختلف بافت شهري و خصوصيات اجتماعي و فرهنگي انجام پذيرد. هم زمان با افزايش تجهيزات و ماشين آلات حمل زباله بايد در جهت كاهش مدت زمان جمع آوري زباله برنامه ريزي و اقدام كرد.
نكته دوم: پس از تعيين ساعت آغاز و پايان جمع آوري زباله مي بايست اين اقدام به صورت كامل و صحيح انجام پذيرد، به نحوي كه كيسه زباله اي كه در آن زمان مقرر بيرون گذاشته شده حتماً در موقع معين جمع آوري شود تا پاسخ معناداري به احساس مسئوليت شهروندان داده باشيم، چون در غير اين صورت مردم دچار بي تفاوتي مي شوند.
نكته سوم: آگاهي بخشي و اطلاع رساني به شهروندان از اهميت بالايي برخوردار است و اگر مردم بدانند در صورت همراهي با نيروهاي خدماتي وضعيت بهداشت و نظافت محله شان بهتر خواهد شد، بدون ترديد همكاري خواهند كرد.
نكته چهارم: زمان تحويل زباله در ايستگاه هاي خدمات شهري با توجه به ساختار جمعيتي هر منطقه مي بايست محدود شود، چرا كه وقتي ايستگاه ها در تمام ساعات شبانه روز فعال باشند چه انتظاري مي توان داشت كه زباله طي چند نوبت در طول روز جمع آوري نشود.
|
|
|
زاويه ديد
نبض شهرها
|
|
ترجمه مهرك فيض ساكت- بسياري از مشكلات شهري و يا لاينحل ماندن آنها ناشي از عدم شناخت كافي از آنهاست. وجود پايگاه هاي اطلاعات شهري به مديران كمك مي كند حتي پيش از به وجود آمدن مشكلات آنها را پيش بيني كنند.
شاخص هاي شهري معيارهاي اندازه گيري هستند كه توجه ما را پديده هايي همچون ظرفيت موجود مسكن، توسعه زيرساختارهاي شهري، دسترسي به خدمات، سرمايه گذاري شهري، افزايش بهره وري، امنيت شهري و آلودگي هاي شهري جلب مي كنند.
معيارها، متغيرها يا مجموعه اي از چند متغير هستند كه پديده اي را در طول دوره زماني اندازه گيري مي نمايند. به دليل قابليت شاخص ها در شفاف سازي و سنتز مسايل و مشكلات پيچيده در قالب آمار و ارقام، به ابزار مديريتي و تصميم گيري در مديريت شهري دنيا تبديل شده است.
اما معيار چيست؟ براي درك اين نكته، نيازمند آن هستيم كه ابتدا بين داده ها و فرآيند تجزيه و تحليل داده ها، آمار و شاخص و مشخصه هر چيزي فرق قائل شويم.
داده هاي خام پراكنده، اعدادي هستند كه بر روي آنها عملياتي انجام نشده است، اين اعداد براي سياستگذاري از ارزش كمي برخوردارند.
داده هايي كه صحت آنها مشخص شده و طبقه بندي و تنظيم شده اند، داده هايي هستند كه تجزيه و تحليل شده و از نظر آماري محاسباتي انجام شده كه پايه اي براي ارزيابي و تشريح وضعيت موجود و بررسي روندها به كار مي روند.
گرچه آمارها و نتايجي كه بر پايه داده ها تنظيم و طبقه بندي شده، كه با هدف تصميم گيري استخراج مي شوند، درك و بهره گيري از آنها ساده نيست.
معيارها آمارهاي منتخب خاصي هستند كه در ارتباط با سياست ها تعريف و تدوين مي شوند. تعجبي ندارد كه در كشورهاي عربي از شاخص ها به عنوان نشانگر ياد مي شود.
معيارها معمولاً تا حد زيادي جمع بندي مي شوند و فرآيند ساده قابل تشخيصي دارند. در سطوح بالا شاخص هايي تعريف مي شوند مانند شاخص توسعه انساني كه مجموعه اي از چندين معيار است و تركيبي است از معيارهايي كه در فاصله زماني مورد مقايسه قرار مي گيرند.
شاخص هاي شهري معيارهاي اندازه گيري هستند كه توجه تصميم گيران شهري را به مسايل مختلفي مانند دسترسي به مسكن، توسعه زيرساختارها، دسترسي به خدمات، سرمايه گذاري شهري و بهره وري، امنيت اجتماعي و آلودگي هاي شهري جلب مي كنند.
نسبت قيمت مسكن به درآمد مثال خوبي به عنوان شاخص منفرد براي مميزي و بررسي برنامه بازار مسكن است.
با اندازه گيري درآمد مورد نياز براي خريد مسكن جديد، معياري را براي اندازه گيري سريع زمين و مسكن قابل دسترس در اين بازار مي باشد. اين نسبت مقادير متفاوتي از 1 در شهرهاي آفريقايي تا 15 در توكيو داراست.
تنوع قابل ملاحظه در ارزش و مقدار شاخص در كشورهاي مشابه منعكس كننده ميزان دسترسي به مسكن و زمين تحت سياست هاي حكومت هاي مختلف در كشورهاست.
از سال 1995 مركز اسكان ايالات متحده (هبيتات) شاخص هاي شهري در مقياس جهاني را در كنفرانس استانبول تعريف كرده اند.
پايگاه اطلاعاتي مشتمل بر بيش از 20000 ورودي در ارتباط با سئوالات مطرح در زمينه سياست هاي كلي است. اين پايگاه شامل داده هايي در سطوح شهري است و تمركز آن بر روي وضعيت فيزيكي موجود شهرهاست.
اين پايگاه شامل مجموعه اي از داده هاي زمينه و 40 شاخص كليدي شهري طبقه بندي شده در 6 مقياس زير مطرح مي باشند:
* توسعه اقتصادي- اجتماعي
* زيرساختارها
* حمل و نقل و ترافيك
* مديريت زيست محيطي
* حكومت هاي محلي
* ساخت مسكن
سال 1993 به عنوان سال پايه در نظر گرفته شده است. تقريباً تمامي كشورهايي كه از جمعيت بالايي برخوردارند در اين پايگاه ديده مي شوند. پايگاه شاخص هاي شهري در مقياس جهاني مشتمل بر 237 شهر است كه 37 درصد آنها در آفريقا، 18 درصد در آسيا و اقيانوسيه، 14 درصد در كشورهاي صنعتي، 14 درصد در آمريكاي لاتين و منطقه كارائيب و 14 درصد شهرهاي اروپاي مركزي و شرقي كه در مرحله گذار اقتصادي هستند را شامل مي شود. شهرهاي عربي تنها 5 درصد اين پايگاه را دربرمي گيرد.
به طور كلي سه چهارم اين شهرها در اين پايگاه، شهرهايي هستند كه در حال توسعه به حساب مي آيند و بقيه شهرها از كشورهاي صنعتي و در حال گذار اقتصادي هستند. شهرهاي با حداقل توسعه در اين پايگاه ديده شده اند و لذا اين نكته در هنگام تجزيه و تحليل بايد در نظر گرفته شود.
در مفاهيم مقياس شهري، نمونه شهرهايي كه از وضعيت تعادلي برخوردارند، در مقياس شهرهاي بزرگ كه بيش از يك ميليون نفر در آنها سكونت دارند مشتمل بر 37 درصد كل شهرها در اين پايگاه است، شهرهاي با مقياس و اندازه متوسط (بين 300000 تا 1 ميليون نفر) 29 درصد و شهرهاي كوچكتر (با جمعيتي كمتر از 300000 نفر)، 34 درصد اين پايگاه را دربرمي گيرد.
براساس مقاله اي از كريستين اوكلار
|
|
|